پرهیز از خشونت و افراطی گری در سنتهای دینی هند

Preview:

Citation preview

:لطفا براي ارجاع به اين مقاله به روش زير عمل كنيد

بنيادهاي ديني مقابله با خشونت و ، »هاي ديني هند گري در سنت پرهيز از خشونت و افراطي«عدلي، محمدرضا، .300-275، صص 1394مركز ملي مطالعات جهاني شدن، : تهران، شدن گري در عصر جهاني افراطي

دهمگفتار

گری پرهیز از خشونت و افراطی

های دینی هند در سنت 9محمدرضا عدلی

مقدمهاختیار نام کشور هند و مهاتما بي ،آید سخن به میان مي "پرهیز از خشونت" امروزه هرگاه از

ی های سده ترین شخصیت از سرشناسرسد. گاندی یکي به خاطر مي م(9117-9721) گاندی

هایي که برای استقالل هند و کوشش مبارزات سیاسي ی اخیر است که بیشتر او را به واسطه

شناسیم. اما باید توجه داشت که گاندی مصلحي دیني نیز بوده است. او مي ،صورت داده است

های کهن هندی توانست نهضتي را شکل دهد که موجب بروز با نگرشي نوین به سنت

ی آموزهاین نهضت تأکید بر ی دگي مردمان هند شد. مهمترین مولفهتحوالتي گسترده در زن

این آموزه را در ی هکوشیم پیشین مي نوشتاربوده است. در این «( عدم خشونت») 7اَهیمسا

های دیني هندی بررسي کنیم. سنت

ع چشمگیری تنوّ ،این امر ،کشور هند از دیرباز مهد ادیان و مکاتب گوناگون بوده است

این مکاتب ،تردید باورها و اصول اعتقادی هندی به وجود آورده است. اما بي ی هرا در حوز

های گوناگون در برخي از اصول با هم اشتراک دارند. یکي از مهمترین اصولي که در میان سنت

moh.adli@iauctb.ac.ir استادیار دانشگاه آزاد اسالمي، واحد تهران مرکزی -9

2- ahiṁsā

شدنجهانی گری در عصرخشونت و افراطیبنیادهای دینی مقابله با / 111

اَهیمسا ی هآموز ،مشترک است ،جَیْنيبودایي و ،به ویژه سه دین مهم هندویي ،گوناگون هندی

برای ،این آموزه در این سه سنت تعریف یکساني ندارد. از این رو ،باشد. با این حال مي

های دور باز گردیم تا ببینیم که از چه زماني اذهان بررسي دقیق این آموزه باید به گذشته

هندوان با اَهیمسا عجین شده است.

که خود را ،ایرانیان-یان است. هندوایران-ترین متن دیني بازمانده از هندو کهن ،9وداها

دوم پیش از میالد به تدریج به ی همردماني بودند که از حدود هزار ،خواندند آریایي مي

رفته باورها و فرهنگ خویش را در این مناطق های هند و ایران مهاجرت کردند و رفته سرزمین

ه در نواحي شمالي شبه قاره به ویژ دین آریائیان رواجي تام یافت و به ،گسترش دادند. در هند

مبتني بود بر ،یا برهمني( موسوم بوده است) که به دین ودایي ،دین غالب بدل شد. این دین

توانستند ها مي پرستش خدایان متعددی که بسیاری از آنان تجسم نیروهای طبیعت بودند. انسان

،نظر آنان را جلب نمایند. قرباني ،ني( ارتباط برقرار کنند و با اهداء قربا7ها دِوه) با این خدایان

،متولي برگزاری آن بودند. در طي این آئین ،روحانیان() لي بود که برهمنانآئین مفصّ

شد. ..( به خدایان تقدیم مي.گوشت حیوانات و ،شیر ،نظیر غالت) های گوناگوني پیشکشي

کردند. آنان باور مزمه مينهادند و سرودهای ودایي را ز ها را بر آتش مي برهمنان این پیشکشي

خدایان ،در مقابل ،داشتند که اگر این آئین را دقیقاً بر طبق قواعد مندرج در سنت انجام دهند

ای ودایي جامعه ی جامعه ،افزون بر این 0های آنان را برآورده سازند. شوند که خواسته ملزم مي

شد. هر فرد و خادمان تشکیل مي وران پیشه ،امیران ،روحانیان ی هطبقاتي بود و از چهار طبق

، شد و انجام آن وظیفه اش نهاده مي ای بر عهده آمد وظیفه ای به دنیا مي بسته به آنکه در چه طبقه

رفت. شمار مي مسئولیت دیني و اجتماعي آن فرد به مهمترین

به شکلي ،"تپرهیز از خشون" ی هق.م( آموز 333-9333حدود ) ودایيی هباری در دور

در ،دیني هندوان جایي نداشته است. زیرا از یک سو ی هدر اندیش ،بعدها متداول شدکه

ی در مجموعه ،شد و از سوی دیگر خون اقسام مختلف حیوانات ریخته مي ،های مفصل قرباني

گونه خشونتي پروا نداشتند. توصیف کردارهای این قبیل خدایاني بودند که از هیچ ،خدایان ودایي

1- Vedās

2- devas

(.903-939: 9072برای توضیحات بیشتر نک. )عدلي، -0

111 / های دینی هندگری در سنتپرهیز از خشونت و افراطی

هایي از ودایي رفته رفته شاهد بروز نشانه ی هون ودایي آمده است. اما از اواخر دورخدایان در مت

شود. دیده مي 9این آموزه هستیم. این امر به طور خاص در متوني موسوم به اوپنیشدها

دیني هند پدیدار ی هتحول مهم دیگری نیز در جامع ،اوپنیشدهاگیری همزمان با شکل

های اجتماعي و دینيِ که از آداب و آئین ،هایي از زاهدان ور جماعتآن عبارت بود از ظه ،شد

یا 7ها ها که تحت عنوان کلي شرَمَنَه به ویژه آئین قرباني(. این گروه) آن عصر رویگردان بودند

از ،از این رو .دانستند زهد و ریاضت را تنها راه رهایي مي ،شوند زاهدان سرگردان شناخته مي

ها بود که آوردند. از دل همین گروه جستند و به حیات رهباني روی مي ه ميزندگي دنیوی کنار

و بودایي ریشه گرفتند. این دو دین هیچگونه اعتباری برای متون و سنت ودایي جَیْنيدو دین

به ) خوانند. در این دو دین گزار یا غیرسنتي مي برهمنان آنها را بدعت ،از این رو ،قائل نبودند

تری به خود گرفت. ( بود که اصل اعتقادی اَهیمسا شکل کاملنيجَیْویژه دین

رسید. دین ودایي که تحوالتش از ودایي به پایان ی رهو بودایي دو جَیْنيبا ظهور ادیان

های بومي گیری اوپنیشدها آغاز شده بود توانست با جذب عناصر زاهدانه و سنت زمان شکل

شود. در دین هندویي دهد که دین هندویي خوانده ميسنت دیني نویني را شکل ،پیشاآریایي

های دیني است. حال در اینجا به یکي از مهمترین آموزه اَهیمسا ،و بودایي جَیْنيمانند ادیان ،نیز

به معنای پردازیم. اما پیش از آن نخست نگاهي بررسي این آموزه در هر یک از این ادیان مي

اندازیم. مي اصطالح اَهیمسا

شود. ترجمه مي«( شونتعدم خ») non-violenceسا در زبان انگلیسي معموالً به اَهیم

های مهاتما گاندی رواج یافته و در زبان انگلیسي تحت تأثیر فعالیت non-violenceی البته واژه

,Borman) در واقع نخستین بار خود گاندی این اصطالح را به زبان انگلیسي وارد کرده است

در ؛ آنچه 0شود تر انگلیسي این واژه دیده نمي های قدیمي نامه که در واژهچنان ،(3 :1986

آمده است نیز کامالً ردپای گاندی را non-violence عدم خشونت های امروزی ذیل نامه واژه

های سیاستِ استفاده از روش" چنین آمده است: آکسفورد ی نامه واژهاز جمله در ،دهد نشان مي

"مال فشار برای ایجاد تغییرات سیاسي و اجتماعيآمیز و بدون اع صلح ی ه. در ادبیات چند ده1

1- Upaniṣads

2- Śramaṇa

3- See for instance A New English Dictionary on Historical Principles, (1908), ed. by James

A.H. Murray, Volume VI, L to N, Part II, Oxford, Clarendon Press. 4-“The policy of using peaceful methods, not force, to bring about political or social change”, Oxford

Advanced Learner’s Dictionary, (2013), 8th edition (app edition), Oxford University Press.

شدنجهانی گری در عصرخشونت و افراطیبنیادهای دینی مقابله با / 118

عدم " اصطالح ،های اروپایي گرفته از زبان های صورت جمهتحت تأثیر تر ،اخیر فارسي نیز

اصطالحات علوم سیاسي و اجتماعي قرار ی هدر همین معني به کار رفته و در زمر "خشونت

آنگونه که در متون دیني هندی ،هیچ ارتباطي با معني اَهیمسا گرفته است. اما این تعبیر نوین

اصطالح اَهیمسا در ،بیان خواهد شد نوشتاراین ی ندارد. چنانکه در ادامه ،مطرح شده است

یعني پرهیز از ایجاد درد و رنج ،است«( آزار») خودداری از هیمساهای دیني هندی به معني سنت

به ،از این رو (Radhakrishnan, 1947: 201) .ها و حیوانات انبه ویژه انس ،در موجودات زنده

معادل مناسبي ،با توجه به معاني نویني که بر آن افزوده شده است ،"عدم خشونت" رسد نظر مي

,Bodewitz) .شود نیست و سبب به وجود آمدن درک نادرستي از آن مي 9برای اصطالح اَهیسما

"آزاری بي" بردن معادل شاید به کار ،بنابراین (17 :1999 تر باشد. برای آن مناسب 7

دين هندوييمبحث نخست:

ودایي نخستین بار در اوپَنیشدهاست که به طور ی که پیشتر بیان شد در ادبیات دورهچنان

اَهیمسا سخن رفته است. تحول مهمي که در اوپنیشدها صورت گرفته این ی ضمني از آموزه

در اوپنیشدها بیش از ،رباني وجهي باطني یافته است. در واقعآئین ق ،است که در این متون

شود. اگرچه داری تأکید مي آیینِ ظاهریِ قرباني بر قرباني کردن امیال نفساني و خویشتن

های آن این مخالفت اما در اشارات و تمثیل ،شود مخالفت با این آئین به طور علني مطرح نمي

از جمله در موندَکَه اوپنیشد اقسام مختلف قرباني به (Deussen, 1908: 61-62) .مشهود است

کشتن ]=کشتن کسي را -آرزوی نه»( را به معني अह िंसा) ahiṁsāگروهي از متخصصان زبان سنسکریت -9

دانند. اما بودِویتس معتقد است که این مي«( کشتن»، ǰan:اوستایي) han، وجه تمنایي از ریشة «آرزو نکردن[

hiṁsحوی و هم به لحاظ معناشناسي نادرست است. او اَهیمسا را مشتق از شناسي، هم به لحاظ ن ریشه

نیز معني « آزاری بي»کند. او معتقد است اگرچه در را برای آن پیشنهاد مي« آزاری بي« داند و معني مي«( آزردن)»

گیرد ر ميمستتر است، اما این اصطالح عامتری است که سایر اقسام آزار و خشونت را نیز درب« کشتن-نه»

(Bodewitz, 1999: 17-18.)

7- non-injury تفکر فلسفي در هند پیش از »را نخستین بار فتح اهلل مجتبایي در ترجمة مقالة « آزاری بي»، معادل

ترجمه کرده است « عدم آزار»(. داریوش شایگان نیز آن را به 19: 9027 قدیر،) به کار برده است نک.« اسالم

(.912 :9012شایگان، ) .نک

112 / های دینی هندگری در سنتپرهیز از خشونت و افراطی

شوند و کساني که به تشبیه شده است که به رهایي و نجات منجر نمي "ثبات هایي بي قایق"

.. و نابینایاني هستند که نابینایي .خوردگان فریب" اند در واقع ها دلبسته اثربخشي این قرباني

Muṇḍaka Upaniṣad 1, 2, 7-8, in The Principal) ."دیگر راهبر آنان شده است

Upaniṣads, 1951: pp. 676-677)9

آزاری نخستین بار در چاندوگیَه اوپنیشد به کار رفته اَهیمسا در معني بي ی هواژ ،باری

رود که به آئین و تشریفات خاصي نیاز ندارد و ای از قرباني سخن مي است. در آنجا از گونه

این قرباني محقق "کند ها پرهیز مي کشد و از لذت و تشنگي مي هنگامي که فرد گرسنگي"

"آزاری و صداقت بي ،عدالت ،بخشندگي ،داری خویشتن”یي چنین قرباني ی هشود. نتیج مي

(Chāndogya Upaniṣad 3. 17. 4., in Ibid, 396) رفته اَهیمسا در رفته ،بدین ترتیباست

به وجهي که نجات و سعادت ابدی بدون ،یردگ اصول محوری سنت هندویي قرار مي ی هزمر

گفته ،که از متون عرفاني هندویي است ،سوتره گردد. در یوگه نیافتني قلمداد مي تحقق آن دست

در ضمیر سالک "آزاری بي" اگر فضیلتشود که سالک راستین باید از هر خشونتي بپرهیزد. مي

Yoga Sutra 2.35, in) .خیزد ميهر جا که او پای نهد عداوت از میان بر ،نقش بندد

Pātanjali’s Yoga Sūtras, 1998: 164)

.و تناسخ نیز ارتباط دارد 7کرمهی هآزاری با آموز در سنت هندویي مفهوم بي

(Juergensmeyer, 1986 b: 464) های محوری در یکي از آموزه ،"عمل" به معني ،کرمه ی واژه

دهد در زندگي بعدیش مستقیماً که آدمي انجام ميهر عملي ،بر اساس آن ،سنت هندویي است

نوعي نظام جزاء و پاداش در سنت هندویي است. برطبق آن ،گذارد. در واقع این آموزه تأثیر مي

آن آزار را خواهد دید. ی هاگر آدمي به جانداری آزار رساند در زندگي بعدیِ خود نتیج

های هندوایراني عملي بیرحمانه بود که در آن گاهي البته باید توجه داشت که آیین قرباني نزد برخي از گروه -9

هایي که تنها طبقات باالی جامعه از عهدة اجرای آن شد، چنین قرباني خون تعداد زیادی از حیوانات ریخته مي

أکید فراوان بر آداب ظاهری قرباني که سعادت افراد در گرو هایي را برانگیخت. همچنین ت آمدند، مخالفت بر مي

شد، برخي از حکیمان را بر آن داشت که مردم را به تأمل در باطن این اجرای دقیق جزئیات آن قلمداد مي

های وحشیانه تقبیح شده است. به ویژه آنجا اعمال دعوت کنند. در ایران نیز در کالم زرتشت، این قبیل قرباني

ایزد نگاهدارندة حیوانات سودمند( از ظلم و خشونت و آزار آدمیان به « روان گاو»شوروَن )به معني که گو

(.9: 71، یسن اوستابرد ) اهورامزدا شکایت مي

2- karma

شدنجهانی گری در عصرخشونت و افراطیبنیادهای دینی مقابله با / 181

است که هندوان آن را گاه برترین باید گفت اَهیمسا یکي از فضائلي ،طور خالصه به

جواني و میانسالي خود این اصل را ی هشمارند. اگر فردی نتواند در دور فضیلت آدمي مي

پایاني ی هدهد که در دور سنت هندویي این فرصت را به او مي ،طور کامل رعایت کند به

زندگي هر ،دویيحیاتش این آموزه را به نحو شایسته محقق سازد. توضیح اینکه در سنت هن

زندگي در خانواده ،(7چاریه برهمه) شود: شاگردی ( تشکیل مي9آشرمه) فرد از چهار مرحله

(. بر طبق این نظامِ 3سنیاسه) ( و ترک دنیا1وَنَپرستهه) نشیني در جنگل عزلت ،(0گریهستهه)

د ازدواج بای ،شاگردی با معارف دیني آشنا شد ی هانسان پس از آنکه در دور ،ای چهار مرحله

فرد به سبب اقتضائات زندگي ممکن است ،کند و تشکیل خانواده دهد. در این دو مرحله

آخر که صرفاً به ی هآزاری را به نحو شایسته رعایت نماید. اما در دو مرحل نتواند اصل بي

تواند از هرگونه آزاررساني به موجودات اجتناب کند. عبادت و مراقبه اختصاص دارد وی مي

تحت شرایطي افراد مجاز به اعمال ،در دین هندویي نیز همچون سایر ادیان باری

که ما در آن زندگي 2در عصر ناکاملي ،بیني هندویي خشونت هستند. اساساً بر طبق جهان

ی زهآمو ،از این رو ،طور کامل امکان تحقق ندارند های دیني به کنیم هیچ یک از آموزه مي

شوند و ها ناخواسته درگیر جنگ مي د که تحقق کامل یابد. انساناهیمسا نیز مجال آن را ندار

هیمسا( فرق دارد. ) ( با آزار2دَندَه) حاکمان ناگزیرند که مجرمان را مجازات کنند. اما مجازات

.رساند کاران را به سزای عملشان مي است که گناه عملي مشروع ،مجازات ،در واقع

(Radhakrishnan, 1947: 203) و در هر صورت پرهیز ،ر اینجا نیز حدودی وجود داردالبته د

سفارش شده است. ،به تأکید ،از افراط

1- āśrama

2- brahmacarya

3- gṛhastha

4- Vanaprastha

5- saṃnyāsa ( Kṛtayugaعصر اوّل کریته یوگه ) ؛شود تقسیم مي به چهار عصر عالم بر طبق سنت هندویي تاریخ کنوني -2

، از بردند در علم شهودی و معرفت حضوری بسر مي دورهاست. مردمان در آن بوده طالئي ینام دارد که عصرها از آن کمال نخستین فاصله گرفتند تا به عصر رفته انسان اما رفته این رو، از هر گناه و تجاوزی مبرا بودند.

گستردش تاریکي، جنگ و اختالف کنوني( عصر) این دورهدر (، رسیدند. Kāliyuga) یوگه چهارم، کاليبه پایان يجهاناین دورة گذارد و های معنوی و اخالقي رو به تباهي مي . این زماني است که ارزشیافته است

شود. کار خویش نزدیک مي7- daṇḍa

180 / های دینی هندگری در سنتپرهیز از خشونت و افراطی

ای( یا در چه آشرمه) ای بسته به آنکه در چه طبقه ،هر فرد ،همچنین بر طبق دین هندویي

ی هبه عهده دارد. برای فردی که در زمر( 9دهرمه-سوَه) خاصي ی هوظیف ،کند مي زندگي

،ای دیني است. این موضوع بلکه وظیفه ،رود شمار نمي تنها گناه به جنگیدن نه آوران است جنگ

بازتاب یافته است. 7بهگودگیتامعروف ی هدر حماس ،ویژه به

موسوم به ،بزرگ هندی ی هبخشي از حماس "سرود خداوند" بهگودگیتا به معني

،3ها و پاندَوه 1ها کَورَوه ،هندی ی هباشد. این حماسه به توصیف جنگ دو طایف مي 0مهابهارته

ها خواهي و شرارت کَورَوه به سبب زیاده ،پردازد. این دو طایفه که رهبرانشان عموزاده بودند مي

در این داستان در کسوت دوست ،از ایزدان محبوب هندویي ،در مقابل هم قرار گرفتند. کریشنا

کند. او را به طریق درست هدایت ميشود و ها( ظاهر مي فرماندة پاندوه) 2ران اَرجونه و ارابه

ها به میدان ها و پاندَوه آنگاه که سپاهیان کَورَوه ،بر طبق آنچه در این حماسه آمده است

،ناگهان اندوهي جانکاه قلب اَرجونه ،نبرد پای نهادند و در انتظار فرماني برای آغاز جنگ بودند

رو در روی هم قرار گرفته و قصد ،یشانبیند که دوستان و خو چراکه مي ،آورد را به درد مي

کشتن خویشان و آشنایان برای " اندیشد که با خود چنین مي ،اند. در آن دم جان هم کرده

سبب رعایت بلکه به ،بنابراین نه از روی ترس "دست آوردن قدرت گناهي نابخشودني است. به

رو به کریشنا ،نهد زمین مي کمان خود را بر ،نهادن به احساسات انساني اصول اخالقي و حرمت

شود که گوید که قصد جنگیدن ندارد. اما کریشنا در پاسخ به ارجونه یادآور مي به او مي ،کرده

دهرمه( او جنگیدن -سوَه) بنابراین وظیفه و خویشکاری ،سپاه است ی آور و فرمانده او جنگ

شود: و اگر نجنگد مرتکب گناهي بزرگ مي ،است

ای که نباید اندوهشان را خورد؛ و آنگاه از خرد سخن ون شدهتو برای کساني محز"

شود و نه برای زندگان. ]زیرا[ هرگز زماني گویي! انسان دانا نه برای مردگان اندوهگین مي مي

و از این پس نیز هرگز ،نبود که من نباشم و یا تو نباشي و یا این فرمانروایان مردم نباشند

جواني و پیری را تجربه ،کودکي ،دیم. همانطور که ]روحِ[ متجسّزماني نخواهد آمد که ما نباش

1- svadharma

2- Bhagavad Gītā

3- Mahābhārata

4- Kauravas

5- Pāndavas

6- Arjuna

شدنجهانی گری در عصرخشونت و افراطیبنیادهای دینی مقابله با / 181

حکیم دانا از این 9شود. های دیگری وارد مي به همین وجه نیز ]پس از مرگ[ به جسم ،کند مي

فناناپذیر و ،دِ ازليهای آن ]روحِ[ متجسّ .. ]در واقع[ این جسم.شود. موضوع سرگشته نمي

.. آن ]روح[ نه .رسند. پس بجنگ ای فرزند بهارت! ]راه[ مي ادراک ناشدني هستند که به پایان

ایستد. او میرد و هرگز از بودن بازنمي سپارد. او نه زاده شده است و نه مي کشد و نه جان مي مي

.. بنابراین .میرد. =روح( نمي) میرد او وقتي که جسم مي ،جاودانه و ازلي است ،ابدی ،نشده زاده

شود یقیناً روزی خواهد مرد و هر .. هر کسي که زاده مي.گین شوی.تو نباید برای آن اندوه

تو نباید هرگز برای امور حتمي و ،تردید دوباره زاده خواهد شد. از این روی ای نیز بي مُرده

. .ناپذیر اندوهگین شوی. اجتناب

،اوراننباید تردیدی به خود راه دهي. زیرا برای جنگ ،ات با توجه به وظیفه ،افزون بر این

،کنند عملي بهتر از جنگیدن نیست. خوشا به حال جنگاوراني که چنین جنگي را آغاز مي

ی هکه وظیف ،گشاید. اما اگر تو از این نبرد های بهشت را به روی آنان مي جنگي که دروازه

ای. ای و به دام گناه افتاده ات را رها کرده در واقع وظیفه ،شانه خالي کني ،توست

این رسوایي تو را نقل خواهند کرد. و برای هر انسان ،تمام حاضران ،این افزون بر

برند که تو از ترس از جنگیدن شرافتمندی بدنامي بدتر از مرگ است. این جنگجویان گمان مي

در چشمشان ،ای کني؛ ]در نتیجه[ تویي که زماني نزد آنان عزیز و محترم بوده خودداری مي

که از پیش با تو یکدل نبودند هر چه ناگفتني است در وصف تو خُرد خواهي شد. کساني هم

د و توان و قدرت تو را به سُخره خواهند گرفت. به راستي چه چیزی از این دردآورتر نگوی مي

خواهد بود؟

اگر کشته شوی به بهشت خواهي رفت و اگر پیروز شوی در زمین کامیاب خواهي بود.

,Bhagavad Gītā, 2. 11-37 in Sacred Books of the East) ."پس برخیز و نبرد آغاز کن

1908: 43-47)

گوید تا بدین وسیله او کریشنا در اینجا مطابق با باور هندوان به تناسخ از فناناپذیری روح با ارجونه سخن مي -9

پذیرد، بلکه گوید با کشتن دشمنانت در نبرد، زندگي آنان پایان نمي را به جنگیدن ترغیب کند. در واقع به او مي

کند )کودکي، جواني و پیری( پس از های مختلف تغییر مي م آدمي در زمان حیات به شکلهمانطور که جس

یابد. دهد و حیات روح پایان نمي مرگ نیز صرفاً این جسم است که تغییر شکل مي

181 / های دینی هندگری در سنتپرهیز از خشونت و افراطی

کریشنا ارجونه را به کشتن ،رغم تأکید سنت هندویي بر اَهیمسا چنانکه مالحظه شد به

نیز ،9راماینه ،بزرگ هندویي ی هکند. تحسین جنگ در دیگر حماس سپاهیان دشمن ترغیب مي

های بهم پیوسته که خالصه کردن آن کار از داستانایست مجموعه ،شود. این حماسه دیده مي

0و همسرش سیتا 7ای به نام رامه روایت زندگي شاهزاده ،بسیار دشواری است. داستان اصلي

شود. او به بدخواهان به تبعید فرستاده مي ی هاست. رامه که فرزند محبوب پدر است به دسیس

رباید. رامه پس از دیو با نیرنگ سیتا را مي 1شود و در آنجا راوَنة همراه سیتا راهي جنگل مي

او را ،رود ها به جنگ با راونه مي شود به کمک سپاهي از میمون آنکه از ماجرا با خبر مي

البته باید در نظر داشت که بر (Rāmāyaṇa of Vālmīki, 1989) .کند کشد و سیتا را آزاد مي مي

در واقع در ابتدای داستان چنین آمده ،تجلي خدای ویشنو است ،رامه ،طبق سنت هندویي

کنند دیو به تنگ آمده بودند از ویشنو درخواست یاری مي ی هاست که خدایان که از بیداد راون

، رود. اگرچه پژوهشگران شود و به جنگ با راوَنه مي د ميو ویشنو نیز در پیکری انساني متجسّ

دانند که بعدها به جریان اصلي ر ميخّراماینه با مذهب ویشنویي را امری متأ ی تلفیق حماسه

نبرد میان ،اما به هر روی این نبرد ،(Narayana Rao 215 :1986 ,) داستان اضافه شده است

راج بالکاران مشروعیت دارد. ،همچون نبرد ارجونه با دشمنانش ،نیکي و بدی است. از این رو

شود را با آنچه در =جهاد( ذکر مي) 3ای معیارهایي که برای جنگ مشروع و والتر دورن در مقاله

گری بر يدر ادبیات هندویي برای پرهیز از افراط ،اند. در واقع سنت هندویي آمده تطبیق داده

به صرفه بودن ،نیت درست ،شود. این معیارها عبارتند از: علت درست این معیارها تأکید مي

منش درست در هنگام ،تناسب جرم و تاوان ،اینکه جنگ آخرین گزینه باشد ،حقانیت ،جنگ

(Balkaran, et.al, 2012: 6-19) .جنگ و پس از آن

1- Rāmāyaṇa

2- Rāma

3- Sitā

4- Rāvaṇa 5- Just War (see Just War, 2009)

شدنجهانی گری در عصرخشونت و افراطیبنیادهای دینی مقابله با / 181

دين جَيْنيمبحث دوم: کند. در یکي آزاری تأکید نمي دین جَیْني بر اصل بي ی ههیچ دیني به انداز ،در میان ادیان هندی

چه ،چه در گذشته ،ارواح تمام کامالن و قدیسان"تون مقدس جَیْني چنین آمده است کهاز م

ی ههم ،کشد .. که: هر موجودی که نفس مي.دارند چنین اظهار مي ،حال و چه در آینده

نباید خوار ،نباید کشته شوند یا با آنها با خشونت رفتار شود ،ای که باشند از هر گونه ،جانداران

تغییرناپذیر و همیشگي است و ،یا رانده گردند. این قانونِ ناب و ،آزار ببینندیا ،شمرده شوند

,Ācārāṅga Sūtra) ."اند اند آن را برای همگان آشکار کرده دانایاني که به حقیقت جهان آگاه

1.4.1 in Jaina Sutras, 2008 :56)

موسوم به ،یني نوینيسنت د ،ششم پیش از میالد ی هچنانکه پیشتر بیان شد در حدود سد

آغاز وجود شان از زماني بيها معتقدند که دین ته خود جَیْنيدر هند پدیدار شد. الب ،جَیْنيدین

پیام این ،اند ه بود«( فاتح») 9ب به جَیْنَهکه ملقّ ،بین داشته است و در هر عصری پارسایاني روشن

7آنان را تیرتَهمکَرَه ،گری نیز داشتنداند. این افراد لقب دی رسانده دین را به دیگر مردمان مي

ای است به این موضوع که این که اشاره ،خواندند نیز مي«( سازندة معبر» ،«گُدارساز»)

اسباب ،اند و اینگونه ساخته بازپیدایي مي ی هآموزگاران با تعالیم خود گذرگاهي بر رودخان

،کنوني ی هدر دور ،ر طبق سنت جَیْنياند. ب آورده تناسخ فراهم مي ی هرهایي مردمان را از چرخ

ایمان درست ،(0جنانه سَمیَگ) اند که معرفت درست بیست و چهار جَیْنَه به توالي ظهور کرده

( را برای مردمان آشکار کردند.3چاریتره سَمیَگ) ( و عمل درست1دَرشَرنه سَمیَگ)

و سومین و بیست و بیست ) 2و مَهاویرَه 2تاریخي این سنت به پارشْوَه ی هاما پیشین

کردند. بنا بر شواهدی گردد. هر دو فرد در نواحي شمالي هند زندگي مي چهارمین جَیْنَه( باز مي

مَهاویرَه تقریباً با بودا همعصر بوده است. پارشْوَه نیز ،بودایي به دست آمده ی که از متون اولیه

حدود سدة ) زیسته است ه ميآنگونه که در متون مقدس جَیْني آمده دو سده پیش از مَهاویرَ

کشي و سنتي زاهدانه است. که بیش از هر چیز بر ریاضت ،سنت جَیْني در واقع هفتم ق.م.(.

1- Jaina

2- tīthaṃkara

3- samyagjnāna

4- samyagdarśana

5- samyagcāritra

6- Pārśva

7- Mahāvīra

181 / های دینی هندگری در سنتپرهیز از خشونت و افراطی

یابد. در ادبیات اَهیمسا بروز و تجلي مي ی همشخصاً در آموز ،کند. این زهد دنیا تأکید مي ترک

ین شرط نجات یاد شده است. بر این آموزه بسیار تأکید شده و از آن به عنوان مهمتر جَیْني

( است که به سختي در 9جیوَه) «جاني»یا « روح»بر طبق سنت جَیْني هر موجودی دارای

با این ،نجات آن موجود در گرو رهایي روح از زندان ماده است ،کرمَه( اسیر است) بند ماده

و سعادت تواند خلوص نخستین خود را دوباره به دست آورد و از علم مطلق رهایي او مي

های عالم توصیفي ثنوی است. جوهر ها از پدیده ابدی برخوردار گردد. اساساً توصیف جَیني

بینیم. نیز مي 7کرمه است. چنین ثنویتي را در مکتب سانکهیه ی هجیوه( در تقابل با ماد) حیات

ارد. هدف ( تفاوت د1پرَکریتي) جان بي ی ه( کامالً با ماد0پوروشه) در سانکهیه نیز جوهر حیات

انسان نیز این است که با مجاهدتي روحاني این دو عنصر را از یکدیگر جدا نماید. این رویکرد

و مکتب بهگودگیتا ،اوپنیشدهانظیر آنچه در ) ثنوی کامالً با مکاتب غیرثنوی دین برهمني اولیه

روحاني ،غیرمادیتجلي جوهری ی ماده ،بینیم( در تضاد است. بر طبق تعالیم ودانتَه مي 3هودانتَ

;Zimmer, 1952: 249) موجودات پنهان استی هآتمن( هم) و ابدی است که در ضمیر

Jacobi, 1915: 465)

هایي که ما را به تمام پدیده "جوهر حیات" ها جیوه یا اما باید توجه داشت که جَیْني

ني با آنچه در سایر دهند. این جاندارپنداری جَیْ نسبت مي ،دانیم جان مي معموالً آنها را بي

شود که گیاهان نیز از مثالً در دین بودایي گفته نمي ،های هندی وجود دارد متفاوت است سنت

بلکه ،ها نه تنها برای گیاهان ها و حیوانات برخوردارند. اما جَیْني انسان ،حیاتي مشابه با خدایان

(De Bary, et.al, 1958: 46) .اند برای هر موجود و هر عنصری دیگر نیز روح و حیات قائل

به پنج دسته ،بر اساس تعداد حواسي که دارند ،تمام موجودات عالم ،در دین جَیْني

شود که از پنج حس برخوردارند نظیر شامل موجوداتي مي ،اند: باالترین گروه بخش شده

،ها نانسا ،و تمام موجودات دوزخي و شرور. از این میان ،حیوانات برتر ،خدایان ،ها انسان

1- jīva

دین جَیني در زیمر معتقد است که هم( یکي از شش مکتب فلسفي دین هندویي است. khyaṃsā) سانکهیه -7

ي ریشه در باورهای بومي پیشا آریایکه هایي غیر آریایي و غیرودایي مکتب فلسفي سانکهیه، سنتدر و هم

(Zimmer, 1952: 249) .، به روشني مشهود استدارند3- purusha

4- prakriti

5-vedānta

شدنجهانی گری در عصرخشونت و افراطیبنیادهای دینی مقابله با / 181

، طوطي ، فیل ، اسب ،گاو ،میمون :از جمله) موجودات دوزخي و برخي از حیوانات ،خدایان

چهار ،ها بر طبق نظر جَیْني ،دوم موجودات ی هاند. دست و مار( دارای هوش و آگاهي کبوتر

مانند ،گیرند بویایي و بینایي( دارند. حشرات بزرگ در این زمره قرار مي ،چشایي ،المسه) حس

چشایي و بویایي( ،المسه) موجوداتي که سه حس ،سوم ی تهها. دس زنبورها و پروانه ،ها مگس

،شوند. موجودات دو حسي .. مي.ساس و ،کک ، مورچه ،شامل حشرات کوچک مانند ،دارند

،زالو ،نظیر کرم ،دهند که تنها دو حس المسه و چشایي دارند چهارم را تشکیل مي ی هدست

المسه( دارند؛ ) آخر موجودات که تنها یک حس ی بیني. سرانجام دسته ذرهحلزون و موجودات

که ممکن است مانند درخت 9تَنان شود: گیاه بزرگ خود به پنج گروه تقسیم مي ی هاین دست

شمار داشته باشند؛ ساده باشند و صرفاً یک روح داشته باشند یا همچون شلغم ارواح بي

،خاک ،ها نظیر سنگ) چیزهایي است که منشأ زمیني دارندکه شامل زمین و تمام 7تنان خاک

.دریاها و باران ،ها برکه ،یعني اقسام گوناگون آب مانند رودها 0تنان ..(؛ آب.مواد معدني و

یعني تمام اقسام بادها و گازها. بنابراین تمام 3یعني تمام اقسام نور و آتش؛ و بادتنان 1تنان آتش

آن روح چنان ،ای افتاده روحي وجود دارد هر سنگي که در جاده موجودات عالم جاندارند. در

حتي ،زند بگریزد تواند از مقابل پایي که بدان ضربه مي در بند ماده گرفتار است که نمي

،شود برد. هنگامي که کبریتي روشن مي با این حال از هستي خود رنج مي ،تواند فریاد کشد نمي

،ای زنده باشد و روحي دارد گرچه ممکن است تنها لحظهشود؛ ا تن زاده مي یک موجود آتش

در هر ،بارانی هروزی در بدن انساني دوباره زاده شود. بنابراین در هر قطر ،اما شاید این روح

(Ibid, 46-47) .ای موجود است م نسیم روح زندهخاک و در هر ترنّ ی هذر

اما گرفتن ،رود ي به شمار ميبنابراین آسیب رساندن به تمام موجودات گناهي نابخشودن

پیامدهای ،تر رتبه نسبت به موجودات پایین ،جان موجوداتي که در طبقات باالتری قرار دارند

حتي بدرفتاری با زمین و آب نیز ،خواهد داشت. با این حال ناگوارتری برای فرد به همراه

ممکن نیست ،هبان(غیر را) ممکن است برای سعادت روح خطرناک باشد. برای مردمان عادی

اما آسیب غیرضروری یا ،ردة پنجم( اجتناب کنند) حسي که از آسیب رساندن به موجودات تک

1- vegetable bodies

2- earth-bodies

3- water-bodies

4- fire-bodies

5- wind-bodies

181 / های دینی هندگری در سنتپرهیز از خشونت و افراطی

بندند که تا حدّ عهد مي ،رود. اما راهبان جیني گناهي بزرگ به شمار مي ،از روی سرکشي

انند ناچارند رساندن به تمام اقسام موجودات بپرهیزند. البته برای اینکه زنده بم ممکن از آسیب

تهیه و تدراک غذا را به مردم ،اما برای اینکه خودشان به گیاهان آسیب نرسانند ،که غذا بخورند

،کنند ای نیز اجتناب مي زمیني و سایر گیاهان ریشه سپارند. راهبان از خوردن سیب عادی مي

ند. آنها آب را از ارواح بیشتری دار ،شود که این قبیل گیاهان تصور مي ،طبق سنت جَیْني ،زیرا

تا کمترین آسیب را به ارواح موجود در آن برسانند. ،نوشند دهند و بعد مي صافي عبور مي

ی ندهدهند تا به بادتنان و موجودات ز یي در مقابل بیني و دهان خود قرار مي همچنین توری

ر زمین دوند و پای خویش را نیز ب ق در هوا زیان فراواني نرسد. راهبان جیني نميمعلّ

ها و یا حشرات کوچکي که در زیر به سنگ ،مبادا که به ارواح موجود در زمین ،کوبند نمي

آسیبي برسد. بسیاری از راهبان جَیني جارویي در دست دارند و پیش از ،کنند زمین زندگي مي

یر ای در ز تا ناخواسته حشره ،کنند به آرامي پیش پای خود را جارو مي ،آنکه گامي به پیش نهد

ای این تأکید بر اَهیمسا در ادبیات جَیْني نیز بازتاب گسترده (Ibid, 48) .پای آنان قرار نگیرد

یافته است:

توان از کند و نیز بداند که چگونه مي آدمي باید بداند که چه چیزی روح را دربند مي"

این اسارت رها شد.

تعلیم داده است؟ از چه اسارتي سخن گفته و چه معرفتي را برای رهایي 9فاتح

جان آزار رساند؛ یا این عمل را به موجود زنده یا بي ،حتي به مقداری اندک ،هرکس

هرگز از رنج رها نخواهد شد. ،دبرای فرد دیگری بپسند

یا ،فرد دیگری جان آنها را بگیرد ی هیا به واسط ،اگر انساني موجودات زنده را بکشد

,Sūtrakṛtāṅga) ."هش به مراتب فزونتر خواهد بودگنا ،عمل کشتن را برای دیگری بپسندد

1.1.1-5 qouted by De Bary, et.al, 1958: 53)

ای دیگر چنین آمده است: در قطعه

آتش و باد ،خاک و آب"

،موجوداتي که در حرکتند ی هو هم ،درختان و گیاهان ،سبزه

،چه از تخم بیرون آمده باشند و چه از زهدان

به فاتح بزرگ )مهاویره( اشاره دارد. -9

شدنجهانی گری در عصرخشونت و افراطیبنیادهای دینی مقابله با / 188

9ده باشند و چه از آبچه از سرگین زاده ش

اند اینها اقسام مختلف موجودات زنده

اند بدان که همگي در طلب شادکامي

کسي که به آنها آزار رساند ]در واقع[ به خود آزار رسانده است

و ]در زندگي بعدی[ در میان آنها زاده خواهد شد...

ر پیش گیرندگویند تا زندگي رهباني د ها پدر و مادر را ترک مي برخي از انسان

کنند؛ اما همچنان از آتش استفاده مي

چه سست ایمان است”اما او ]=مهاویره[ گفته است که:

"آنکه برای کامجویي خویش ]به دیگری[ آزار رساند.

کند جان مي جانداراني را بي ،فروزد کسي که آتشي مي

جان کرده است اگر آتش را خاموش کند نیز آتش را بي

ه از این قانون آگاه استپس دانا کسي است ک

افروزد. و هرگز آتشي نمي

،هایي در آب هایي در خاک هست و جان جان

،جهند حشرات پَرّان در آتش مي

کنند مي هایي که در چوب زندگي تمام کرم

شود. چون آتشي روشن مي ،سوزند همه مي

،]چون[ قابلیت رشد دارند ،حتي گیاهان نیز جاندارند

افرادند ی ه]چون[ در زمر ،ز داردبدنشان به غذا نیا

بُرند آنها را مي ،مالحظه بي ،برخي برای کامجویي خویش

شود. های بسیاری گرفته مي جان ،با چنین عملي

،های نورس و خواه درختان بالغ خواه جوانه ،سازد گیاهان را نابود مي ،مباالت آنکه بي

؛7ای کاشته است در پشت خویش شاخه

ته، ساس و سایر حشرات کوچک است و منظور از شوند، ش منظور از موجوداتي که از سرگین زاده مي -9

شوند نیز موجودات کوچک موجود در آبها ست. موجوداتي که از آب زاده مي

یعني در زندگي بعدی گیاه خواهد شد. -7

182 / های دینی هندگری در سنتپرهیز از خشونت و افراطی

ویره[ گفته است: راهش به خطاست]چراکه[ او ]=مها

Sūtrakṛtāṅga, 1. 1-9 quoted) ."رساند آنکه برای کامجویي خویش به گیاهان آزار مي

by Ibid, 56-57)

غذا خوردن ی در دین جَیْني مقررات سختي دربارهبرای رعایت دقیق قانون اَهیسما

خطي از قانون اَهیمسا به وضع شده است. در دین جَیني خوردن هر نوع گوشتي حرام است و ت

،خوارند. همچنین در سنت جَیْني خوردن عسل از این رو تمام مومنان جَیْني گیاه ،رود شمار مي

ها نیز حرام است. اما و برخي دیگر از میوه ،ای گیاهان ریشه ،بادمجان ،های سُکرآور نوشیدني

اعمال خشونت به عنوان عملي در این دین نیز در مواردی ،ای گیرانه رغم چنین احکام سخت به

مشروع معرفي شده است.

بزرگ در واقع دین جَیْني هرگز مخالف لشگرکشي پادشاهان نبوده است. چندین پادشاه

خواری را در کلّ اگرچه گیاه ،9کومارَپاله ،ني به جنگاوری شهره بودند. پادشاه شهیر آنانجَیْ

اش هرگز از نبرد بازنایستاد. دوران پادشاهياما در ،قلمروی حکمراني خود الزامي اعالم کرد

اما از آن به ،ابزاری است برای تداوم حاکمیت ،جنگ ،در مجموع باید گفت که در دین جَیْني

شود که به سادگي به جنگ به حاکمان توصیه مي ،شود. از این رو عنوان آخرین راهکار یاد مي

هیچ ،در پرهیز از جنگ و خونریزی اما (De Bary, et.al, 1958: 86-87) .تن در ندهند

رسد و در متون مقدس البته پس از آنکه توبه کرد و بودایي شد( نمي) پادشاهي به پای آشوکا

از صلح و پرهیز از جنگ سخن 7نور طالیي ی رهسوتمتن بودایيِ ی ههیچ جا به انداز ،جَیْني نیز

نرفته است.

دين بوداييمبحث سوم:

ترین ادیان تبلیغي جهان است. این دین از بدو ظهورش در شمال کهن ی رهدین بودایي در زم

های اطراف راهباني که پیام بودا را به سرزمینی هواسط به ،پنجم پیش از میالد(ی هسد) هند

ها به زمان ی هجغرافیایي وسیعي انتشار یافت. این گسترش اگرچه در هم ی هبردند در گستر مي

نقاط جهان ما تا روزگار ما ادامه یافته تا آنجا که امروزه در اقصي ا ،یک میزان نبوده است

1- Kumārapāla

2- Suvarṇaprabhāsa Sūtra (Golden Light Sutra)

شدنجهانی گری در عصرخشونت و افراطیبنیادهای دینی مقابله با / 121

یعني ،بودایي ی هشوند. اکثر بودائیان جهان به یکي از دو مذهب عمد پیروان این دین دیده مي

اما ،برند سر مي درصد بودائیان جهان در آسیا به 17تعلق دارند. در حدود ،7یا مهایانه 9تهرواده

آمریکای شمالي و استرالیا حضور دارند. دین بودائي همچنانکه ،ي نیز در اروپاشمار قابل توجه

های محلي هر منطقه تغییراتي حاصل بنا به ضرورت و با توجه به سنت ،یافت گسترش مي

زباني و جغرافیایي متفاوت سازگار ،های فرهنگي کرد. این دین کوشید تا خود را با زمینه مي

طریقي به کار خود ادامه غالباً در دین بودایي حفظ شدند و به ،محلي سازد. اعمال و باورهای

تأثیر مهمي بر تحوالت دین بودایي ،های اجتماعي و سیاسي هر منطقه دادند و نیز زمینه

،اند. بنابراین دین بودایي سنتي یکپارچه نیست. در این دین هیچ سازمان مرکزی واحد داشته

ای از مجموعه ی هدربردارند ،دی ثابتي وجود ندارد. این دینمتن رسمي مشترک و اصول اعتقا

،اند؛ از این رو ای انتشار یافته ر است که در قلمروی جغرافیایي گستردهع و متکثّهای متنوّ سنت

(Kinnard, 2006: 47) .گراست دیني کثرت ،توان گفت به معنای واقعي کلمه مي

ر بودایي عناصر مشترکي نیز وجود متکثّ های در میان سنت ،گیر رغم این تنوع چشم به

ی هها است که اگرچه بسته به زمین ها و آئین ای از باور مجموعه ی ، دربردارندهدارد. این عناصر

شناسند و بوداییان این باورها و اعمال را به رسمیت مي ی هاما هم ،شان با هم متفاوتندخاص

یا "سه گوهر"روزه ذکر اصلي دین بودایي را که به تمام بودائیان هر ،بدان پایبندند. برای نمونه

،0«(دین») برم به دهرمه پناه مي ،برم به بودا پناه مي" کنند: مشهور است زمزمه مي "سه پناهگاه"

. همچنین اصول اعتقادی مشترکي نیز وجود دارد "(1«جماعت مومنان») برم به سنگهه پناه مي

بخش برای بودائیان سراسر مهمترین عامل وحدت ،ماا ،بوداییان بدان باور دارندی هکه هم

جهان شخص بودا است. اگرچه هر یک از مکاتب بودایي به بودا از نظرگاه خاص خود

اما همگي بر این موضوع اجماع دارند که باید او را محترم شمرد و به وی پناه ،نگرند مي

عنوان ه کرده این است که بودا بهجست. آنچه نقش بودا را در دین بودایي تا این اندازه برجست

د. در دین بودایي پیروی از تعالیم بودا یا رو شمار مي رای تمام بودائیان بهنمونه و الگویي ب

بلکه هر ،ها مرسوم است( به خودی خود کافي نیست آنگونه که در برخي فرقه) ستایش او

1- Theravāda

2- Mahāyāna

3- Dharma

4- Saṅgha

120 / های دینی هندگری در سنتپرهیز از خشونت و افراطی

و قرار دادن شخص بودا و این کار تنها با الگ ،شود« بودا»بودایي باید بکوشد که خود

9پذیر است. امکان

سنت رهباني در این ،از این رو ،دیني زاهدانه است ،دین بودایي نیز همچون دین جَیني

دین بودایي با ادیاني که رهبانیت به ،دهد و از این حیث اصلي دین را تشکیل مي ی هدین هست

فاوت دارد. با آنکه مطابق سنت ت ،جریاني فرعي و ثانویه در آنها شکل گرفته است ی همثاب

بوداییان ی هدین بودایي اقتدا کند در زمر "سه پناهگاه"یا "سه گوهر"بودایي هر فردی که به

اما آرمان اصلي دین بودایي زندگي در کسوت راهبان است. البته بودا در ،گیرد جای مي

ي از رنج را برای پیروان سنسکریت: نیروانه( و رهای) 7هایش احتمال رسیدن به نیبّانه موعظه

اما تعالیمي که در متون بودایي ذکر شده است از آن ،دانست عامي خویش نیز ممکن مي

حکایت دارد که تحقق این امر تقریباً غیرممکن است. راه دشوار نیبّانه و رسیدن به مقام اشراق

تواند در نیوی مي( راهي است که فرد تنها با ترک زندگي عرفي و گسستن پیوندهای د0بودهْي)

تنها با پیوستن به سلک راهبان و اجرای دقیق تعالیم بودا است که ،آن گام بگذارد. بنابراین

(Collcutt, 1986: 41) .توان به تحقق چنین خیالي دل بست مي

اما نه شود. اش بر اصل اَهیمسا تأکید مي نیز به سبب ماهیت زاهدانه بودایي باری در دین

در دین جَیْني سراغ داریم. مثالً در دین جَیني برای آنکه به موجودات زنده با آن شدتي که

درحالیکه بودا ،امکان از استفاده از آب بپرهیزند شود تا حدّ به راهبان توصیه مي ،آسیبي نرسد

استحمام و آراستگي را بر شاگردان خود واجب کرده بود. همچنین بر خالف دین جَیني که بر

وجود ندارد و راهبان مجازند که هر یدر دین بودایي چنین تأکید ،کند ید ميخواری تأک گیاه

1نهند بخورند. آنان مي ی هغذایي را که مردم بر کاس

.کنند متون بودایي بر نوعي انسانیت معقول تأکید مي ،رایس دیویدز ی هبه گفت ،در واقع

(Rhys Davids, 1908: 231) 3طریق میانه" رابودا طریقت خودمعنا که راهي بدین ،نامد مي "

های سخت. بودا از است میان افراط در زندگي دنیوی و تفریط در زهد شدید و ریاضت

کند که اما در عین حال تأکید مي ،خواهد که از زندگي متعارف دنیوی فراتر روند پیروانش مي

1- Ibid.

2- Skt. nirvāṇa, Pāli. nibbāna

3- bodhi: enlightenment

(.972-937: 9017برای اطالعات بیشتر دربارة آداب اجتماعي راهبان بودایي نک. )عدلي، -15- madhyamā-pratipad (Pali: majjhimā paṭipadā) = The Middle Way

شدنجهانی گری در عصرخشونت و افراطیبنیادهای دینی مقابله با / 121

و پرورش امور نفرت و وهم ،شود. او غلبه بر حرص آزار جسم حاصل نمي ی هرهایي به واسط

داند. یا خرد( را تنها راه رهایي مي) شفقت عاشقانه و بینش ،متضاد آنها یعني عدم دلبستگي

بودا ذکر شده است. هر یک ی ههشت جنبه یا هشت وجه این طریق در همان نخستین محاور

از: اند که عبارتند وصف شده«( مناسب»یا « کامل» ،«درست»به معني ) 9از آنها با صفت سَمیک

. کوشش 2. معیشت درست 3. کردار درست 1. گفتار درست 0. نیت درست 7. دید درست 9

تردید اساس اخالق که بي ،گانه در این طریق هشت. تمرکز درست. 7. آگاهي درست 2درست

و "نیت درست" سخن رفته است. یک بار در اشاره به "آزاری بي" دوبار از اصل ،بودایي است

"کردار درست" بار دیگر در ذیل7.

ایست که راهبان بودایي ملزم به نخستین حکم از احکام دهگانه "آزاری بي" همچنین

غیر راهب( ) رعایت آن هستند. و نیز نخستین حکم از احکام پنجگانه که برای بوداییان عامي

1های بودایي نیز به این آموزه اشاره شده است. در بسیاری از سوتره 0وضع شده است.

در زمان آشوکا در دین بودایي منشأ اثر ،بیش از همه ،بُعد اجتماعي اصل اَهیسما اما در

تحت حمایت او سوم پیش از میالد است کهی هشد. آشوکا از پادشاهان مشهور هند در سد

دین بودایي گسترشي تام یافت. در منابع بودایي آمده است که آشوکا پس از به قدرت رسیدن

رحم بود که جز در آن زمان امپراتوری بي ،کرد حمایت مي 3ها ابتدا از مذهب آجیوکه

چنان ،ق.م 723در حدود ،2اُریسا() اما پس از فتح کالینگا ،اندیشید کشورگشایي به چیزی نمي

از کشتارهایي که در آنجا واقع شد متأثر گشت که از آن پس تصمیم گرفت از خشونت پرهیز

راهبي بودایي به خطای خویش پي برد و به سلک بودائیان در آن زمان در اثر آشنایي با ،کند

او را آشوکای ،از این رو ،عامي پیوست. پس از آن دیگر خلق و خویش به کلي متحول شد

( خواندند. آشوکا که در پي آن بود که اصول بودایي را در سرتاسر قلمروی 2دهرماشوکا) عادل

های دین دلخواهش را به شکلي رمانکوشید احکام و ف ،امپراتوریش به اجرا در آورد

ها در آنها های آشوکا که این فرمان یافته در مناطق مختلف منتشر کند. بسیاری از کتیبه سازمان

1- samyak (Pali: samma)

2- Majjhima iii. 251; Saṁyutta v. 9 quoted by Rhys Davids, 1908: 231.

3- Vinaya i. 83, Aṅguttara iii. 203 quoted by Ibid.

4- Ibid.

3-Ājīvika :ها تداوم یافت. از مذاهب مهم آن عصر بود که سنتش تا مدت

6- Kalinga (Orissa)

7- Dharmāśoka

121 / های دینی هندگری در سنتپرهیز از خشونت و افراطی

شدند و ها حکاکي مي ها یا در دل صخره حکاکي شده تا روزگار ما باقي مانده است. این کتیبه

ساخته شده بودند. زبان و خط های خاصي که به همین منظور طراحي و یا اینکه در ستون

ی در کنار سه یا چهار گویش عمده ،ها متناسب با زبان محلي هر منطقه بود. از این رو کتیبه

در مناطق فارسي زبان( و برخي دیگر به زبان ) ها به زبان آرامي برخي کتیبه ،زبان پراکریت

(Warder, 2004: 236-237) .نشین( هستند در مناطق یوناني) یوناني

اَهیمسا ی ههای احکام خود را کامالً به آموز آشوکا نخستین و دومین فرمان از صخره

در این مکان کشتن هر " خواند: فرامي که مردم را به دین خود جایي ،اختصاص داده است

و خواه برای مقاصد آییني باشد و خواه برای جشن ،جانداری ممنوع است. این کشتن

ای فراوان در این قبیل مجالس صورت ردد. چنین اعمال ظالمانهباید متوقف گ ،خوشگذراني

,Inscriptions of Asoka) ."حتي یک حیوان نیز نباید کشته شود ،.. از این پس.پذیرد. مي

1877: 117) ها و حیوانات تجهیزات درماني و پزشکي برای انسان ،دهد دوم دستور ميفرمان در

در فرمان چهارم نیز دوباره به اصل اهان دارویي کاشته شود. کند گی فراهم شود. مثالً توصیه مي

برای صدها سال سبب مرگ حیوانات " که ،به آئین قرباني در آنجا نیز ،کند اَهیمسا اشاره مي

(Ibid., 118- 119) .تازد به شدت مي ،"شده است گوناگون

،دین هندویي اَهیسما در سه ی گزارش مختصری بود از آموزه ،آنچه تا کنون بیان شد

جَیني و بودایي. همانطور که دیدیم پرهیز از خشونت در هر سه سنت دیني از مفاهیم

،به ویژه دین جَیني ،ها محوری است که بر آن بسیار تأکید و سفارش شده است. این سنت

دیني که گاندی از ،اند. البته تعالیم اسالم ثر بودهؤگاندی بسیار م ی هگیری اندیش در شکل

که گاندی در زمان تحصیل در ،های مسیحي و نیز آموزه ،ان کودکي با آن آشنایي داشتدور

این عوامل سبب شد که گاندی قرائت ی هانگلستان با آنها آشنا شد نیز بر وی اثر نهادند. هم

سنتي دیني ی هتعالیمش به مثاب اَهیمسا ارائه دهد و تا بدانجا پیش رود که ی هنویني را از آموز

آراء گاندی را در نوشتار،خشونت. در بخش پایاني این ر شود؛ دیني با محوریت عدمجلوگ

کنیم. این باره مرور مي

شدنجهانی گری در عصرخشونت و افراطیبنیادهای دینی مقابله با / 121

گاندي و عدم خشونتمبحث چهارم: ی هاَهیمسا به واسط ی همعاصر آموزی هدر دور ،اشاره شد نوشتاراین ی چنانکه در مقدمه

دیني ارائه ی هدی تعریف خاصي از این آموزهای گاندی شهرتي جهاني یافته است. گان فعالیت

آن پدید آمده است. از نظر تحت تأثیر "عدم خشونت" تعریفي که ادراک امروزی ما از ،داده

اَهیمسا را برترین و بلکه او ،واکنشي منفعالنه نیست ،به هیچ وجه ،"عدم خشونت" گاندی

ای را گستردهی ها ر است دگرگونيداند. نیرویي که قاد استوارترین نیروی موجود در جهان مي

به بار آورد:

زماني به راستي ،ها انسان ی هو عشق به هم ،عدم خشونت ،فضائلي از قبیل شفقت"

.. .خشونت و نفرت قرار گیرند ،رحمي شوند که در مقابل خبائثي چون بي آشکار و آزموده مي

و نوعي خودکشي به شمار ،داردبا قاتالن ثمری ن ی هگویند اَهیمسا در مواجه این که برخي مي

.. اگر .ست.ن عمل آزموني حقیقي برای اَهیمسا.. در واقع ای.سخني نادرست است ،رود مي

موضوعي دیگر است. این کامالً ،تواند به چنین تعالي و اوجي برسد اَهیمسا در وجود ما نمي

.. بنابراین بر ما .اریم.نادرست است که ما به سبب ناتواني و عجز خویش اَهیسما را ناتوان بپند

."واجب است که از تمام نیرو و خرد خویش برای درک قدرت حقیقي اَهیمسا بهره بریم(Gandhi, 1961: 36)

توان به طور گاندی ابعاد گوناگوني داشته است که ميی هاَهیسما در اندیش ،در واقع

(:Borman, 1986: 4-5) خالصه به این موارد اشاره کرد

تقابل ی ، نتیجهکه این ثنویت ،عي باور داشت که ثنویتي در عالم حاکم استاو به نو -9

یا اصل اهریمني او خشونت را نیروی شرّ ،باشد. در واقع مي "عدم خشونت" و "خشونت"

،به باور وی ،شود. از این رو دانست که هیچگونه خیری از آن حاصل نمي موجود در عالم مي

شرارت محض است. ،خیر مطلق و خشونت ،خشونت عدم

که رسالت داشت کرد که رسالتي بر دوش دارد. او چنین اظهار مي گاندی احساس مي -7

های بشری درماني بجز مردمان جهان اعالم کند که تمام رنج ی ی اوست که به همه و وظیفه

ندارد. "عدم خشونت"

121 / های دینی هندگری در سنتپرهیز از خشونت و افراطی

ح دانست و از اصطال او همچنین امر قدسي یا حقیقت متعال را امری اخالقي مي -0

از ،بدین ترتیب ،کرد برای سخن گفتن از خداوند استفاده مي«( حقیقت») 9ستیهسنسکریت

گاندی این ،زند که بیش از هرچیزی مبتني بر اخالق است. از سوی دیگر معنویتي دَم مي

کرد. البته او اغلب از اَهیسما به عنوان ابزاری برای تحقق حقیقت را با اَهیمسا یکسان قلمداد مي

وسیله و ،اما از آنجا که در نظرگاه او در هر فعل اخالقي ،گوید جلي حقیقت سخن ميو ت

او عدم ،از این رو ،توان به جای دیگری نشاند یعني یکي را مي ،قابلیت جانشیني دارند ،هدف

شود. عدم خشونت آشکار مي ی ي که در واقع، به واسطهداند. حقّ را یکي مي« حق»خشونت و

گوید: اَهیمسا خدای من است و حق خدای من است. آنگاه که در طلب ره مياو در این با

آن " گوید: اَهیسما مي ،و زماني که در طلب حقم "آن را در من بجو" گوید: حق مي ،اَهیمسایم

7رَهَهگ گاندی برای تبیین این موضوع از اصطالح سَتیه (Gandhi, 1962: 5) ."را در من بجو

.استفاده کرده است که به نیروی مستتر در حقیقت اشاره دارد«( پافشاری بر حقیقت»)

(Juergensmeyer, 1986 a: 482)

اندازی چشم ،های هندی عدم خشونت پس از گاندی در سنت ی بدین ترتیب، اندیشه

های گاه و بیگاه جلوگیری کند. برای تر یافت. با این همه، نتوانست از بروز خشونت گسترده

"اغتشاش گجرات" هتوان ب مي ،نمونهیکي از ،دردآور ی اشاره کرد، این واقعه 9121در سال 0

ی همعاصر است که به ویژه جامع ی هن در دورناهای میان هندوان و مسلما بزرگترین نزاع

نفر مسلمان 103کشته 397بر طبق گزارش پلیس از ) .شدت از آن آسیب دیده مسلمان هند ب

از .1نفر بوده است( 7333شدگان بیش از ی غیر رسمي آمار کشتهها بودند، البته بنا بر گزارش

بودایي نیز، به رغم تأکید فراوان این دین بر عدم خشونت، شاهد ی سوی دیگر در جامعه

رخدادهایي مشابه بودیم. یکي از این وقایع، در سال اخیر در کشور میانمار رخ داد، که در طي

خواند، به مي "بن الدن برمه" ي به رهبری فردی که خود راآن یک گروه از راهبان افراطي بودای

یز مالحظه آم های خشونت باری، آنچه در این جنبش 3آزار مسلمانان آن کشور پرداختند.

1- Satya 2- satyagraha

3 - 1969 Gujarat riots

4 - See http://en.wikipedia.org/wiki/1969_Gujarat_riots.

-http://www.guardian.co.uk/world/video/2013/apr/16/burma-bin-laden: به نقل از -5

buddhist-monk-video

شدنجهانی گری در عصرخشونت و افراطیبنیادهای دینی مقابله با / 121

توجه به های دیني، اقلیتي افراطي بي اینجا نیز نظیر سایر سنتشود این است که، در مي

رسانند. چنین اقداماتي همواره ان آزار ميهای صریح ادیانِ خود به اصحاب دیگر ادی آموزه

میانمار شاهد بودیم ی هکیشان برانگیخته است، از جمله در واقع هایي را در میان راست واکنش

ما مردان دین هستیم ... " شود که: که داالی الما، رهبر بودائیان تبت، به راهبان برمه یادآور مي

"خوانده است. فرا مي بودا همواره ما را به بخشش، مدارا و شفقت9

باری که قبل و بعد از آن در نهضت گاندی و وقایع تلخ و خشونت ی هبا این همه، تجرب

ی هستیزی در جامع داده، سبب شده است که امروزه همچنان ندای خشونت سرزمین هند رخ

وجوه ،دنش های اخیر با تأکید بر مفهوم جهاني انداز باشد. این امر به ویژه در دهه هند طنین

های مختلفي در کشور هند و کشورهای های گذشته همایش جدیدتری یافته است. در سال

معضل نها رسیدن به راهکاری برای حلّمجاورِ آن با تأکید بر این امر برپا شده است که هدف آ

بوده است. خشونت

گيري نتيجه

دیني هند است. اگرچه این های مفهوم اَهیسما از مفاهیم محوری در سنت ،چنانکه مالحظه شد

اما در سیر تحول خود با تأثیرپذیری از ،مفهوم در متون اولیه ودایي چندان پُررنگ نبوده است

تری به خود گرفت تا اینکه سرانجام در سه کامل رفته شکل های بومي سرزمین هند رفته سنت

ن ادیان دارای دو وجه است:ر ایبودایي و جَیني جایگاهي استوار یافت. اَهیسما د ،دین هندویي

مفهومي اخالقي است که ضامن برقراری نظم اجتماعي و جلوگیری از بروز ،وجه نخست

مناني که آزار نرساندن و پرهیز از خشونت را از وظایف دیني مؤخشونت در جامعه است. زیرا

. از وجهي و جهد بیشتری از خویش نشان خواهند داد ق آن جدّمسلماً در تحقّ ،دانند خود مي

های شناسي نیز پیوند خورده است. مطابق آنچه در سنت مفهوم اَهیمسا با مبحث نجات ،دیگر

پس ،حیوان و گیاه( آزار رساند ،اعم از انسان) دیني هند آمده است کسي که به سایر جانداران

این عمل خویش را خواهد دید و از نجات و رستگاری ابدی محروم خواهد ی نتیجه ،از مرگ

1 :به نقل از -

http://abcnews.go.com/International/dalai-lama-pleads-myanmar-monks-end-violence-

amid/story?id=19013148

121 / های دینی هندگری در سنتپرهیز از خشونت و افراطی

ها تأکید شده است که به غیر از راهبان که تمام زندگي خود را وقف ماند. باری در این سنت

پرهیز " سایر مردم در رعایت اصل ،اند اند و از زندگي اجتماعي متعارف کناره گرفته دین کرده

اه ی که بر عهده دارند گا افراد مطابق وظایف اجتماعي ،واقعنباید افراط کنند. در "از خشونت

،کند مثالً برای جنگجویي که از میهن خویش پاسداری مي ،شوند ناچار به اعمال خشونت مي

رود. البته چنانکه پیشتر ذکر شمار مي ای دیني به جنگ با دشمن نه تنها خطا نیست بلکه وظیفه

های تعیین شده پا ارچوبو نباید از چ ،ملزم به رعایت موازیني است ،در اینجا نیز فرد ،شد

راتر نهد.ف

گاندی به وجه دیگری مطرح شده است. گاندی از ی اما مفهوم اَهیمسا در اندیشه

گفت و بر این باور بود که در هیچ شرایطي فرد قید و شرط به اَهیسما سخن مي پایبندی بي

رسید و مجاز به اعمال خشونت نیست. البته این نظر گاندی که در بدو امر افراطي به نظر مي

سرانجام کارگر افتد و هند را از ،پنداشتند مد ميآنش نیز آن را ناکارادوستان و همراهبرخي از

،با توجه به شرایط وقت هند ،بیگانگان رهانید. گاندی به عنوان مصلحي هوشمند ی هسلط

های پنهان فتاکوشید بهترین بهره را از این مفهوم کهن هندی کسب کند و جهانیان را با ظر

داری و صبر آشنا سازد. او اَهیمسا را با مفاهیمي از قبیل عفت و اعتدال پیوند خویشتن ،شفقت

،موجودات عالم دانست. به باور وی ی هپنداشتن خویش با هم زد و آن را به معني یکسان

ی هشود مگر به واسط نفس است که این امر حاصل نميّ داری و کف اساس اَهیمسا خویشتن

خودنوشتش اینگونه ی نامه . او در آخرین جمله از زندگيالقينفس و تهذیب اخ ی تزکیه

این ی هبه خوانند" خواند: مردم جهان را به پرهیز از خشونت و ترویج شفقت فرا ميی ههم

خواهم که در ستایش خدای حقیقت با من همصدا شود: .. و از وی مي.فرستم نامه درود مي

(Gandhi, 1940: 269) .."ار و کردار ما جای دهگفت ،اَهیمسا را در اندیشه ی هخدایا! عطی

شدنجهانی گری در عصرخشونت و افراطیبنیادهای دینی مقابله با / 128

منابع

.تهران ،ج. ،های فلسفي هند ادیان و مکتب ،(9012) ،داریوش ،شایگان

یجنه/یسنه( در هند و ایران ) مفهوم قرباني ،(9072پاییز و زمستان ) ،محمدرضا ،عدلي

.دانشگاه آزاد اسالميانتشارات ،تهران ،1شمارة ،سال دوم ،پژوهشنامة ادیان ،باستان

صوفیان و بوداییان: سیری در تصوف اسالمي و رهبانیت ،(9017) ،محمدرضا ،عدلي .انتشارات هرمس ،تهران ،بودایي

تاریخ فلسفه در مندرج در ،تفكر فلسفی در هند پیش از اسالم ،(9027) ،س. ا. ،قدیر

گاهي.مرکز نشر دانش ،تهران ،فتح اهلل مجتبایيه ترجم ،9ج. ،اسالم

Balkaran, Raj, Dorn, Walter A., (2012), Violence in the Vālmīki Rāmāyaṇa:

Just War Criteria in an Ancient Indian Epic, Journal of the American Academy of

Religion, Published by Oxford University Press.

Bhagavad Gītā, (1908), in Sacred Books of the East, vol. 8, Kāshiāth Trimbak

Telang (trans.), Oxford: Clarendon Press.

Bodewitz, Hewk W., (1999), Hindu Ahiṁsā and its Roots, Violence Denied:

Violence, Non-violence and Rationalization of Violence in South Asian Cultural

History, Jan E. M. Houben and Karel R, Van Kooij (eds.), Leiden, Brill.

Borman, William, (1986), Gandhi and Non-violence, New York: State

University of New York Press.

Collcutt, Martin, (1986), Buddhist Monasticism, in Encyclopaedia of Religion,

vol.10, Mircea Eliade (ed.), New York, Macmillan.

De Bary, Theodore & et. al., (1958), Sources of Indian Tradition, vol.1, New

York, Columbia University Press.

Deussen, Paul, (1908), The Philosophy of the Upanishads, Edinburgh, T.&T.

Clark.

Gandhi, Mohandas K., (1940), An Autobiography, or The Story of My

Experiments with Truth, translated by Mahadev Desai and Pyarelal Nair,

Ahmedabad.

Gandhi, Mohandas K., (1962), God Is Truth, Anand T. Hingorani, Bombay,

Bharatiya Vidya Bhavan.

122 / های دینی هندگری در سنتپرهیز از خشونت و افراطی

Gandhi, Mohandas K., (1961), In Search of the Supreme, vol.II, V.B. Kher,

Ahmedabad, The Navajivan Publishing House.

Inscriptions of Asoka, (1877), Prepared by Alexander Cunningham, Calcutta,

Office of the Superintendent of Government Printing.

Jacobi, Hermann, (1915), Jainism, in Encyclopaedia of Religion and Ethics,

vol. 7, James Hastings (ed.), Edinburgh: T. & T. Clark.

Jaina Sutras, (2008), translated by Hermann Georg Jacobi, Forgotten Books,

(First published 1884).

Juergensmeyer, Mark, (1986 a), Gandhi, in Encyclopaedia of Religion, vol.5,

Mircea Eliade (ed.), New York, Macmillan.

Juergensmeyer, Mark, (1986 b), Nonviolence, in Encyclopaedia of Religion,

vol.10, Mircea Eliade (ed.), New York, Macmillan.

Just War, (2009), in Encyclopædia Britannica, Student and Home Edition,

Chicago.

Kinnard, Jacob, (2006) Buddhism, in Worldmark Encyclopedia of Religious

Practices, vol.1, Thomas Riggs (ed.), New York, Thomson Gale.

Narayana Rao, V., (1986), Rāmāyaṇa, in Encyclopaedia of Religion, vol.12,

Mircea Eliade (ed.), New York, Macmillan.

Pātanjali’s Yoga Sūtras, (1998), translated By Rāma Prasāda, New Delhi,

Munshiram Manoharlal Publishers.

Radhakrishnan, S., (1947), War and Non-Violence, in Religion and Society,

London: George Allen & Unwin LTD.

Rāmāyaṇa of Vālmīki, (1989), condensed and translated by P Lal, Delhi, Vikas

Publishing.

Rāmāyaṇa, (1891), 4 vols, translated into English Prose from Original Sanskrit

of Vālmīki, Manmatha Nath Dutt (ed.), Calcutta: Deva Press.

Rhys Davids, T. W., (1908), Ahiṁsā, in Encyclopaedia of Religion and Ethics,

vol.1, James Hastings (ed.), Edinburgh, T. & T. Clark.

The Principal Upaniṣads, (1951), translated by S. Radhakrishnan, London:

George Allen & Unwin LTD.

شدنجهانی گری در عصرخشونت و افراطیبنیادهای دینی مقابله با / 111

Warder, A. K., (2004), Indian Buddhism, Delhi, Motilal Banarsidass

Publishers.

Zimmer, Heinreich (1952), Philosophies of India, Joseph Campbell (ed.),

London, Routledge and Kegan Paul Ltd.

Recommended