21

مروری بر مطالعات انسان شناسی زیستی در باستان شناسی ایران: پارینه سنگی و نوسنگی

  • Upload
    modares

  • View
    13

  • Download
    0

Embed Size (px)

Citation preview

شناسي‌ايران‌انسان‌های‌ژوهشپ

‌‌1ۀ،‌شمار1سال‌

‌111-113،‌صص‌1931بهار‌و‌تابستان‌

شناسی ایران شناسی زیستی در باستان مروری بر مطالعات انسان

(و نوسنگی سنگی پارینه)

حامد‌وحدتي‌نسب‌1/8/1983تاريخ‌دريافت:‌

11/9/1931تاريخ‌پذيرش:‌‌

چکیده‌باستان ‌بررسي ‌کاوش‌و ‌گستره‌شن‌شش‌دهه ‌که ‌است ‌نکته ‌اين ‌بیانگر ‌ايران ‌در اسي

‌دوران‌پلیئستوسن‌جديد‌مکان‌زيست‌ جغرافیايي‌امروزی‌ايران‌به‌طور‌حتم‌حداقل‌از

جوامع‌انساني‌بوده‌است.‌اگرچه‌دانش‌ما‌در‌خصوص‌جوامع‌انساني‌پیش‌از‌نوسنگي‌در‌

منتسب‌به‌ادوار‌های‌باستاني‌‌ايران‌بسیار‌محدود‌است،‌ولي‌تعداد‌قابل‌توجهي‌از‌محوطه

های‌کلیدی‌‌پس‌از‌نوسنگي‌در‌ايران‌دارای‌بقايای‌اسکلت‌انساني‌هستند.‌عمده‌محوطه

باستاني‌در‌ايران‌مانند‌تپه‌حصار،‌گوهر‌تپه،‌تپه‌سیلک،‌تپه‌زاغه،‌شهر‌سوخته،‌حسنلو،‌

‌واجد‌بقايای‌انساني‌بوده ‌غیره ‌و ‌به‌طور‌‌گنج‌دره ‌بیشتر‌اين‌بقايای‌انساني‌هرگز اند‌و

‌نگرفتهکام ‌قرار ‌مطالعه ‌اين‌تحقیق‌ريشه‌ل‌و‌صحیح‌مورد ‌هدف‌از يابي‌اين‌کمبود‌‌اند.

‌انسان ‌بدنه ‌باستان‌علمي‌در ‌و ‌داده‌شناسي ‌است. ‌ايران ‌پژوهش‌نشان‌‌شناسي ‌اين های

‌مي‌مي ‌وضعیت ‌اين ‌داليل ‌عمده ‌از ‌که ‌متخصصین‌‌دهند ‌کافي ‌وجود ‌عدم ‌به توان

‌جدايي‌تاري‌انسان ‌ايران، ‌باستان‌خي‌انسانشناسي‌زيستي‌در ‌مراکز‌‌شناسي‌و شناسي‌در

‌اهمیت‌مطالعات‌انسان ‌درک‌کافي‌از ‌نبود ‌تکمیل‌پژوهش‌آموزشي‌و های‌‌شناختي‌در

شناسي‌اشاره‌نمود.‌‌باستان

سنگي،‌نوسنگي.‌شناسي،‌پارينه‌شناسي‌زيستي،‌باستان‌انسان‌کلید واژگان:

شناسي‌دانشگاه‌تربیت‌مدرس‌‌‌استاديار‌گروه‌باستان‌[email protected]

‌9ان‌...‌شناسي‌اير‌شناسي‌زيستي‌در‌باستان‌مروری‌بر‌مطالعات‌انسان

مقدمه اصل‌از‌مطالعه‌بر‌روی‌بقايای‌اسکلت‌انساني‌به‌شناسي‌به‌طور‌عام‌و‌اطالعات‌ح‌های‌انسان‌داده

شناسان‌را‌در‌بازسازی‌زندگي‌مردمان‌پیشین‌ياری‌نمايند.‌در‌کنار‌‌توانند‌باستان‌طور‌خاص‌مي

‌باستان ‌معمول ‌داده‌مطالعات ‌بر ‌سنتي ‌طور ‌به ‌که ‌سفالینه‌شناسي ‌همچون ‌فرهنگي ها،‌‌های

‌هستند،‌ساخته‌دست ‌متمرکز ‌غیره ‌و ‌معماری ‌سنگي، ‌انسان‌پژوهش‌های زيستي‌‌شناسي‌های

‌به‌عبارتي‌ديگر‌اگر‌همان‌توانند‌کامل‌مي ‌پازل‌بازسازی‌زندگي‌انسان‌باشند. گونه‌که‌در‌‌‌کننده

شناسي‌زير‌شاخه‌علم‌‌مرسوم‌است،‌بپذيريم‌که‌باستان‌امريکابسیار‌از‌مراکز‌پژوهشي‌در‌اروپا‌و‌

آوری‌و‌توصیف‌‌های‌باستاني‌تنها‌جمع‌يها‌و‌بررس‌گاه‌غايت‌هدف‌از‌کاوش‌شناسي‌است،‌آن‌انسان

‌جای ‌زيست،‌‌بقايای‌فرهنگي‌به ‌نحوه ‌پرداختن‌به ‌بلکه ‌بود، ‌اجتماعات‌انساني‌نخواهد ‌از مانده

‌بیماری ‌اجتماعي، ‌ساختارهای ‌مهاجرت‌معیشت، ‌روابط‌درون‌ها، ‌همگي‌‌ها، ‌)که ‌غیره ‌و گروهي

شناسي‌‌ايي‌از‌مطالعات‌باستانبايست‌هدف‌نه‌شناسي‌هستند(‌مي‌موضوعات‌مطرح‌در‌علم‌انسان

‌انسان ‌علم ‌انسان‌باشند. ‌زيرشاخه ‌چهار ‌دارای ‌باستان‌شناسي ‌زيستي، شناسي،‌‌شناسي

(.6112‌:19شناسي‌زبان‌است‌)میلر‌و‌وود،‌‌شناسي‌فرهنگي‌و‌انسان‌انسان‌انسان ‌میان ‌انسان‌رابطه ‌و ‌جسماني ‌که‌‌شناسي ‌که ‌است ‌مسائلي ‌زمره ‌از ‌زيستي شناسي

به‌لحاظ‌تاريخي‌سابقه‌بیشتری‌نسبت‌به‌‌1شناسي‌جسماني‌ای‌است.‌انسان‌سي‌ويژهنیازمند‌بررو‌مطالعات‌يوهان‌‌18شناسي‌جسماني‌در‌قرن‌‌دارد‌که‌به‌شروع‌علم‌انسان‌6شناسي‌زيستي‌انسان

شده‌از‌نقاط‌مختلف‌‌‌آوری‌های‌جمع‌بر‌روی‌يک‌مجموعه‌خصوصي‌از‌جمجمه‌9فردريک‌بلومنباخ‌باز‌مي ‌ا‌دنیا های‌خود‌بیشتر‌بر‌خصوصیات‌‌در‌پژوهش شناسان‌ديگر‌نیز‌پس‌از‌وی‌نسانگردد.

‌قرن‌بیستم‌نشاني‌از‌بکارگیری‌ديگر‌شاخه ‌تا های‌علوم‌‌جمجمه‌و‌بدن‌انسان‌متمرکز‌بودند‌وشد.‌از‌نیمه‌قرن‌بیستم‌به‌بعد‌دانشمندان‌سعي‌بر‌‌شناسي‌جسماني‌ديده‌نمي‌زيستي‌در‌انسان

‌شاخه ‌از ‌رفتارهای‌‌اين‌داشتند‌تا ‌مانند‌ژنتیک، ‌علوم ‌نخستي‌ديگر ‌در‌‌شناسي، ‌غیره ‌و شناسي،و‌به‌همین‌دلیل‌و‌با‌توجه‌به‌ازدياد‌روز‌افزون‌رويکردهای‌ شناسي‌جسماني‌استفاده‌کنند‌انسان

تراز‌‌‌زيستي‌مترادف‌و‌هم‌‌شناسي‌انسانشناسي‌جسماني‌به‌تدريج‌واژه‌‌زيستي‌در‌مطالعات‌انسان‌(.6112‌:19رديد‌)میلر‌و‌وود،‌شناسي‌جسماني‌گ‌با‌انسان

‌نخستي‌انسان ‌شاخه ‌زير ‌سه ‌به ‌خود ‌زيستي ‌انسان4شناسي‌شناسي ‌ديرين و‌‌5شناسي‌،‌انسان‌گوناگوني ‌معاصر‌های‌زيستي ‌مي‌2های ‌انسان‌تقسیم ‌تفاوت‌ديرين ‌عمده شناسي‌و‌‌گردد.

1 physical anthropology 2 biological anthropology 3 Johann Friedrich Blumenbach 4 primatology 5 paleoanthropology 6 contemporary human biological variation

‌شناسي‌ايران‌‌های‌انسان‌پژوهش‌‌‌‌4

‌علم‌ديرين‌ان‌های‌زيستي‌انسان‌گوناگوني ‌زماني‌است، ‌تاخر ‌و ‌تقدم ‌در شناسي‌‌سانهای‌معاصر‌گونه ‌بر ‌منقرض‌بیشتر ‌بعضا ‌دهه‌های ‌در ‌است. ‌متمرکز ‌انساني ‌پیشرفت‌شده ‌اخیر های‌‌های

شناسي‌‌شناسي‌و‌به‌خصوص‌علم‌ژنتیک‌منجر‌به‌تحوالت‌اساسي‌در‌انسان‌شده‌در‌زيست‌حاصل‌اين‌پیشرفت ‌به‌نوبه‌خود‌باستان‌زيستي‌گشته‌است. ‌که‌در‌پژوهش‌ها های‌خود‌به‌‌شناساني‌را

کند‌تا‌با‌رويکردی‌تازه‌به‌دنبال‌حل‌معماهای‌‌اند‌را‌ياری‌مي‌ی‌اسکلتي‌انساني‌برخورد‌نمودهبقايا‌شناسي‌باشند.‌‌باستان

‌حدود‌ ‌در ‌ايران ‌فالت ‌به ‌مرکزی ‌آسیای ‌اقوام ‌خصوص‌مهاجرت ‌بحث‌در ‌مثال ‌عنوان به

ناسي‌نوعي‌ش‌بیشتر‌بر‌اساس‌ريخت‌“ها‌آريايي”عنوان‌‌های‌دوم‌و‌سوم‌پیش‌از‌میالد‌تحت‌هزاره

‌زبان ‌و ‌خاکستری ‌سفال ‌نام ‌به ‌سفال ‌‌خاص‌از ‌)سزمرني، ‌است‌1311شناسي ‌گرديده ‌طرح )

‌ ‌1319)کاپیری، ‌کراسلند، ‌داده1311و ‌باستان‌(. ‌اين‌‌های ‌آثار ‌که ‌است ‌اين ‌از ‌حاکي شناسي

،‌1399هايي‌در‌شرق‌ايران‌مانند‌تپه‌حصار‌رديابي‌نمود‌)اشمیت‌‌توان‌در‌محوطه‌مهاجرت‌را‌مي

‌مدت(1391 ‌ايران ‌در ‌اقوامي ‌چنین ‌حضور ‌عدم ‌يا ‌و ‌حضور ‌مجادله‌‌. ‌موضوع ‌که ‌است ها

شناسان‌شده‌است،‌به‌نحوی‌که‌برخي‌حتي‌از‌بکار‌بردن‌کلمه‌آريايي‌پرهیز‌و‌در‌اصل‌‌باستان

‌مي ‌ترديد ‌قومي ‌چنین ‌داده‌وجود ‌از ‌استفاده ‌با ‌اين‌خصوص‌تنها ‌در ‌نهايي ‌نتیجه های‌‌کنند.

‌DNAباستاني‌قابل‌دستیابي‌است.‌با‌مقايسه‌‌DNAه‌خصوص‌مطالعات‌زيستي‌و‌ب‌‌شناسي‌انسان

های‌باستاني‌آسیای‌مرکزی‌با‌مردمان‌هزاره‌دوم‌‌اقوام‌هزاره‌دوم‌و‌سوم‌پیش‌از‌میالد‌در‌محوطه

‌رديابي‌‌توان‌هرگونه‌ارتباط‌ژنتیکي‌و‌در‌پي‌آن‌مهاجرت‌و‌سوم‌فالت‌ايران‌مي های‌احتمالي‌را

‌ح ‌حال ‌در ‌متاسفانه ‌جامع‌نمود. ‌مقايسه ‌هیچ ‌تاکنون ‌اجرايي ‌و ‌مشکالت‌علمي ‌دلیل ‌به اضر

های‌دوم‌و‌سوم‌پیش‌از‌میالد‌ايران‌و‌‌شناسي‌زيستي‌مابین‌بقايای‌انساني‌مردمان‌هزاره‌انسان

‌هم‌عصرانشان‌در‌آسیای‌مرکزی‌انجام‌نشده‌است.‌

‌انسان ‌اهمیت ‌و ‌کارکرد ‌زمینه ‌در ‌ديگر ‌باستان‌مثالي ‌در ‌زيستي ‌‌شناسي نقش‌شناسي،

‌ايزوتوپي‌تعیین ‌مطالعات ‌منشاء‌1کننده ‌حتي ‌و ‌گذشته ‌مردمان ‌غذايي ‌رژيم ‌بازسازی يابي‌‌در

‌با‌استفاده‌از‌روش‌مهاجرت توان‌‌های‌آزمايشگاهي‌تجزيه‌عنصری‌مي‌های‌احتمالي‌جوامع‌است.

به‌میزان‌دسترسي‌به‌هیدرات‌کربن،‌قند‌و‌پروتئین‌در‌جوامع‌انساني‌مورد‌مطالعه‌پي‌برد‌و‌با‌

‌پژوهشق ‌کنار ‌در ‌نتايج ‌دادن ‌باستان‌رار ‌باستان‌های‌جانور ‌گیاه ‌تصويری‌‌شناسي‌و ‌به شناسي،

‌سازمان ‌و ‌معیشت ‌نوع ‌همچنین ‌و ‌نظر ‌مورد ‌زمان ‌در ‌منطقه ‌اقلیمي ‌وضعیت ‌از دهي‌‌روشن

‌ها‌دست‌يافت.‌‌اجتماعي‌انسان

‌محوطه ‌معرفي ‌با ‌تا ‌است ‌بوده ‌اين ‌پژوهش‌بر ‌اين ‌در ‌پارينه‌سعي ‌کلیدی ‌و‌س‌های نگي

‌انسان ‌مطالعات ‌نحوه ‌به ‌هستند ‌انساني ‌بقايای ‌واجد ‌که ‌ايران ‌در ‌زيستي‌‌نوسنگي شناسي

1 isotope analysis

‌5ان‌...‌شناسي‌اير‌شناسي‌زيستي‌در‌باستان‌مروری‌بر‌مطالعات‌انسان

ها‌و‌‌شده‌بر‌روی‌اين‌بقايا‌پرداخته‌شود‌تا‌تخمیني‌صحیح‌از‌میزان‌کامل‌بودن‌اين‌پژوهش‌انجام

‌کارهايي‌که‌در‌آينده‌بايستي‌به‌کار‌بسته‌شود‌به‌دست‌آيد.‌‌همچنین‌راه

‌:‌4:‌تم‌تمه،‌9:‌کمربند،‌6:‌هوتو،‌1های‌مورد‌بررسي‌در‌ايران‌)‌شه‌پراکنش‌محوطه:‌نق1نقشه‌شماره‌

‌:‌حصار(11:‌زاغه،‌11:‌حاجي‌فیروز،‌3:‌گنج‌دره،‌8:‌اشگفت‌گاوی،‌1:‌وزمه،‌2:‌قبه،‌5بیستون،‌

منبع:‌نگارنده

های پژوهش پرسش‌با‌جمع ‌اين‌مقاله‌تالش‌خواهد‌شد‌تا ‌بقاي‌در شده‌در‌‌ای‌انساني‌کشفآوری‌اطالعات‌حاصله‌از

‌های‌ذيل‌پاسخ‌داده‌شود:‌شناسي‌به‌پرسش‌های‌باستان‌کاوش

‌باستان1 ‌جامعه ‌توجه ‌علت‌عدم ‌انسان‌ـ ‌اهمیت‌مطالعات ‌به ‌ايران ‌زيستي‌‌شناسي شناسي

‌چیست؟

شناسي‌‌شناسي‌زيستي‌و‌کاربرد‌آن‌در‌باستان‌ـ‌چه‌عواملي‌در‌مهجور‌ماندن‌مطالعات‌انسان6

‌د؟ان‌ايران‌نقش‌داشته

‌شناسي‌ايران‌‌های‌انسان‌پژوهش‌‌‌‌2

در ایران 1بقایای انسانی منتسب به پلیئستوسنايران‌و‌خاورمیانه‌پرداخته‌‌سنگي‌در‌های‌زماني‌پارينه‌به‌اختصار‌به‌معرفي‌دوره‌1جدول‌شماره‌

‌ ‌است. ‌پیرامون ‌ايران ‌را ‌از ‌ارزنده‌ترين‌مهم‌‌برخي ‌محوطه‌‌و ‌‌ترين ‌‌پارينههای ‌جهان در‌سنگي،‌1354)سولکي،‌‌قرار‌دارد‌9ها‌مجموعه‌بزرگ‌نئاندرتال‌و6شانیدر،‌غربيمرزهای‌در‌‌.برگرفته‌استو‌‌(6116)کوهن،‌‌سنگي‌در‌ترکیه‌پارينه‌ۀعمد‌ۀمحوط‌چند،‌غربيدر‌شمال‌‌.(1389ترينکاوس،‌‌‌در‌گرجستان4دمانیسي‌ۀپرآواز‌ۀنیز‌محوط در‌و‌‌جای‌گرفته‌است‌(6116)آبسلوم‌و‌همکاران،يکي‌از‌جای‌دارند‌که‌ازبکستان‌و‌ترکمنستان‌‌رد‌ای‌شماری‌غار‌و‌پناهگاه‌صخره،‌شرقيشمال‌يادشده‌های‌‌از‌محوطه.‌(1345است‌)وايدنرايخ،‌در‌ازبکستان‌‌5تاش‌‌-تِشیک‌ها‌ترين‌آن‌برجسته

‌است،‌بقايای‌انسان‌تنها ‌پلیئستوسن‌به‌دست‌آمده ‌گفتن‌نیست‌که‌‌هايي‌مربوط‌به نیازی‌به‌ ‌از ‌‌پارينه‌های‌محوطهبسیاری ‌)بر ‌‌گونه‌ۀپايسنگي ‌مرزهای‌ها‌ساخته‌دستشناسي ‌درون ‌در )

‌بقايای‌به‌دست‌نیامدنسنگي‌ايران‌‌پارينه‌نکته‌قابل‌توجه‌در‌خصوص.‌جای‌داردايران‌‌سیاسيتوان‌‌گرچه‌مي(.‌فت‌گاویگرای‌نمونه‌بیستون،‌قبه،‌وزمه‌و‌اشاست‌)ب‌به‌جز‌چند‌استثناء‌يانسان

‌مسايل‌اقلیمي‌‌گوناگوني‌راداليل‌ ‌جمله ‌ضعیتي‌برای‌چنین‌واز ‌اين‌بیان‌کرد، ‌همهبا انجام‌،‌ست.ها‌ا‌ترين‌آن‌مهم‌‌يکي‌از‌سنگي‌‌پارينه‌های‌نگرفتن‌کاوش

‌سنگي‌در‌ايران‌و‌خاورمیانه‌های‌زماني‌پارينه‌:‌دوره1جدول‌شماره‌های شاخص در محوطه بازه تقریبی زمانی نام دوره

ایرانهای عمده واجد محوطه

بقایای انسانیسنگي‌‌پارينه

‌قديمهزار‌‌651میلیون‌الي‌‌2‌،6

‌سال‌قبلگنج‌پر،‌غار‌دربند،‌

‌امرمردگ-‌

سنگي‌‌پارينه‌میاني

هزار‌‌41هزار‌سال‌الي‌‌651‌سال‌قبل

کنجي،‌بیستون،‌قمری،‌تم‌‌تمه

‌بیستون

سنگي‌‌پارينه‌جديد

هزار‌‌18هزار‌سال‌الي‌‌41‌سال‌قبل

ورواسي،‌يافته،‌بوف،‌گرم‌‌6رود‌

‌قبه،‌اشگفت‌گاوی،‌وزمه

هزار‌سال‌‌16هزار‌الي‌‌‌18سنگي‌رينهفراپا‌قبل

کمیشان،‌هوتو،‌کمربند،‌‌علي‌تپه

‌هوتو،‌کمربند

هزار‌‌2هزار‌سال‌الي‌‌‌16نوسنگي‌سال‌قبل

سراب،‌آسیاب،‌علي‌کش،‌‌تواليي

‌گنج‌دره،‌زاغه،‌حاجي‌فیروز

‌مي‌2کارلتون‌استنلي‌کوون ‌در‌خال‌توان‌پیشتاز‌مطالعات‌پارينه‌را ل‌سنگي‌در‌ايران‌دانست.شناسي‌را‌در‌پي‌کشف‌بقايای‌‌های‌باستان‌شناس‌بود،‌کاوش‌کوون‌که‌خود‌انسان‌1343تابستان‌

1 pliestocene هزار‌‌19یون‌سال‌پیش‌آغاز‌و‌در‌میل‌6تا‌‌8‌،1شناسي‌که‌تقريبا‌معادل‌با‌‌های‌زمین‌)يکي‌از‌دوران

سال‌پیش‌و‌با‌شروع‌دوران‌حاضر‌يا‌هولوسن‌خاتمه‌يافته‌است(2 shanidar 3 neanderthals 4 Dmanisi 5 Teshik Tash 6 Carlton S. Coon

‌1ان‌...‌شناسي‌اير‌شناسي‌زيستي‌در‌باستان‌مروری‌بر‌مطالعات‌انسان

سنگي‌‌فسیل‌انساني‌در‌کردستان‌عراق‌آغاز‌نمود‌و‌سپس‌وارد‌ايران‌شد.‌وی‌پنج‌محوطه‌پارينه‌نام ‌به ‌)پارينه‌را ‌جديد‌1سنگي‌میاني‌های‌بیستون ‌)پارينه6و ‌تمه ‌تم ‌کرمانشاه(، ‌سنگي‌میاني/‌/

‌)فراپارينه ‌کمربند ‌و ‌هوتو ‌غارهای ‌غربي(، ‌نوسنگي 9سنگي‌آذربايجان ‌پناهگاه‌4و ‌و ‌مازندران( /ها‌وی‌موفق‌به‌‌سنگي‌میاني/‌خراسان(‌کاوش‌نمود.‌در‌خالل‌اين‌کاوش‌ای‌خونیک‌)پارينه‌صخره

‌محوطه ‌از ‌انساني ‌اسکلتي ‌بقايای ‌‌کشف ‌)کوون، ‌گرديد ‌هوتو ‌و ‌تمتمه ‌بیستون، ،‌1351های‌هرچند‌که‌مطالعات‌بعدی‌ثابت‌کردند‌که‌استخوان‌به‌دست1356‌،1351 آمده‌از‌تمتمه‌را‌‌(،

‌کوون‌مقادير‌ ‌بیستون، ‌محوطه ‌طي‌کاوش‌در ‌در ‌لیست‌بقايای‌انساني‌خارج‌نمود. بايستي‌ازها‌يک‌دندان‌پیش‌و‌قطعه‌میاني‌‌زيادی‌بقايای‌استخواني‌جانوری‌به‌دست‌آورد‌که‌در‌میان‌آن

‌(.1351است‌به‌انسان‌نئاندرتال‌منتسب‌گرديدند‌)کوون،‌استخوان‌ساعد‌دست‌ر‌

آمده‌از‌محوطه‌بیستون،‌سمت‌چپ‌دندان‌پیشین‌‌:‌سمت‌راست‌استخوان‌ساعد‌به‌دست1تصوير‌‌سان‌گاو

‌‌6112منبع:‌ترينکاوس‌و‌بیگلری،‌

حدود‌پنجاه‌سال‌پس‌از‌اين‌کاوش،‌اين‌دو‌قطعه‌مود‌بازنگری‌مجدد‌قرار‌گرفتند‌و‌معلوم‌

که‌دندان‌پیش‌مذبور‌متعلق‌به‌يک‌گونه‌گاوسان‌)احتماال‌گوزن(‌بوده‌است‌ولي‌انتساب‌‌گرديد

1 Middle Paleolithic 2 Upper Paleolithic 3 Epipaleolithic 4 Neolithic

‌شناسي‌ايران‌‌های‌انسان‌پژوهش‌‌‌‌8

‌ ‌بیگلری، ‌گرفت‌)ترينکاوس‌و ‌تايید‌قرار ‌انسان‌نئاندرتال‌مورد ‌که‌با‌6112استخوان‌ساعد‌به )

‌تنها‌مدرک‌انسان‌توان‌اين‌قطعه‌استخواني‌فسیل‌قبول‌اين‌ادعا‌مي شناسي‌در‌خصوص‌‌شده‌را

‌نئاندرتال‌در‌ايران‌دانست.‌حضور‌انسان

‌آغاز‌دهه‌ ‌دلیل‌بي‌1321با ‌به ‌موسسه‌شرق‌ثباتي‌میالدی‌و ‌عراق، شناسي‌‌های‌سیاسي‌در

‌به‌سرپرستي‌رابرت‌بريدوود‌دانشگاه‌شیکاگو‌تحقیقات‌باستان ‌زاگرس‌ايران‌1شناسي‌خود‌را در

وود‌و‌همکارانش‌مورد‌هايي‌بود‌که‌توسط‌بريد‌متمرکز‌نمود.‌غار‌قبه‌در‌کرمانشاه‌از‌جمله‌محوطه

سنگي‌میاني‌و‌جديد‌آن‌تعدادی‌قطعات‌استخواني‌انساني‌‌های‌پارينه‌اليه‌کاوش‌قرار‌گرفت‌و‌از‌

کوچک‌‌ۀ(.‌از‌جمله‌نکات‌با‌اهمیت‌در‌خصوص‌مجموع1321به‌دست‌آمد‌)بريدوود‌و‌همکاران،‌

ی‌سنگي‌بر‌روی‌برخي‌ها‌افزار‌استخوان‌انساني‌غار‌قبه،‌حضور‌آثار‌برش‌ناشي‌از‌استفاده‌از‌دست

‌مي ‌آيا ‌اينکه ‌همنوع‌قطعات‌است. ‌برش‌مسئله ‌آثار ‌اين ‌به ‌استناد ‌با ‌تنها ‌برای‌‌توان ‌را خواری

ای‌است‌که‌نیازمند‌مطالعات‌تکمیلي‌است.اين‌بقايا‌‌ساکنین‌اين‌محوطه‌در‌نظر‌گرفت؟‌اين‌نکته

‌ه‌حضوری(.‌اکنون‌تحت‌مطالعه‌در‌دانشگاه‌ايالتي‌آريزونا‌هستند‌)مرين،‌مذاکر‌‌هم

آباد‌موفق‌شدند‌تا‌‌شناسي‌دشت‌اسالم‌در‌جنب‌پروژه‌باستان‌1333شناسان‌در‌سال‌‌باستان

با‌شناسايي‌غار‌وزمه‌و‌ايجاد‌يک‌ترانشه‌آزمايشي‌در‌آن،‌يک‌دندان‌آسیای‌کوچک‌آرواره‌باال‌

ن‌دندان‌شده‌بر‌روی‌اي‌های‌انجام‌نگاری‌(.‌گاه6116انساني‌را‌به‌دست‌آورند‌)عبدی‌و‌همکاران،‌

حاکي‌از‌سني‌پیرامون‌بیست‌تا‌بیست‌و‌پنج‌هزار‌سال‌قبل‌برای‌آن‌است،‌که‌با‌احتساب‌سن‌و‌

‌هوشمند‌ريخت ‌انسان ‌نمونه ‌يک ‌به ‌متعلق ‌زياد ‌احتمال ‌به ‌دندان ‌اين ‌آن، در‌‌6شناسي

‌.(6111سنگي‌جديد‌بوده‌است‌)ترينکاوس‌و‌همکاران،‌‌پارينه

1 Robert Briadwood 2 homo sapiens sapiens

‌3ان‌...‌شناسي‌اير‌شناسي‌زيستي‌در‌باستان‌مروری‌بر‌مطالعات‌انسان

‌‌)غار‌وزمه(:‌دندان‌آسیای‌کوچک‌آرواره‌باال6تصوير

.‌‌6111منبع:‌ترينکاوس‌و‌همکاران،‌

‌ ‌سال ‌کاوش ‌در ‌که ‌انساني ‌استخواني ‌قطعات ‌در‌‌1318بازنگری ‌واقع ‌گاوی ‌اشگفت در

(،‌به‌تازگي‌توسط‌1385مرودشت‌فارس‌توسط‌مايکل‌روزنبرگ‌گزارش‌شده‌بودند‌)روزنبرگ،‌

‌ ‌است. ‌پذيرفته ‌انجام ‌ايالتي‌آريزونا ‌متخصصین‌دانشگاه ‌تعداد‌‌قطعات‌به‌دستتیمي‌از ‌به آمده

‌شامل‌بخش ‌اغلب‌شکسته ‌و‌‌اندک‌و ‌کشکک‌زانو ‌استخوان ‌ترقوه، ‌استخوان ‌جمجمه، ‌از هايي

‌اين‌بقايای‌انساني‌در‌اليه‌بخش سنگي‌جديد‌قرار‌‌های‌منتسب‌به‌پارينه‌هايي‌از‌صورت‌هستند.

‌هستن‌داشته ‌هوشمند ‌انسان ‌يا ‌امروزين ‌انسان ‌به ‌منسوب ‌روی ‌همین ‌از ‌و ‌آثار‌اند ‌حضور د.

سوختگي‌و‌عاليم‌برش‌توسط‌دست‌افزارهای‌سنگي‌بر‌روی‌برخي‌از‌اين‌قطعات‌ممکن‌است‌به‌

‌تعداد‌ ‌بودن ‌کم ‌دلیل ‌به ‌که ‌هرچند ‌شوند، ‌برده ‌بکار ‌خواری ‌همنوع ‌برای ‌شاهدی عنوان

‌نتیجه‌استخوان ‌چنین ‌مي‌ها ‌مرين،‌‌گیری ‌و ‌)اسکات ‌باشد ‌تکمیلي ‌مطالعات ‌به ‌منوط بايست

6113.)‌

‌شناسي‌ايران‌‌های‌انسان‌پژوهش‌‌‌‌11

‌:‌استخوان‌ترقوه‌با‌آثار‌برش‌)اشگفت‌گاوی(9صوير‌ت

‌‌6113منبع:‌اسکات‌و‌مرين،‌

های‌فوق‌تنها‌شواهد‌و‌مدارک‌مستقیم‌در‌خصوص‌حضور‌انسان‌در‌عصر‌پلیئستوسن‌‌مثال

‌همان ‌داليل‌متعدد‌‌در‌محدوده‌جغرافیايي‌ايران‌هستند. ‌ابتدای‌سخن‌ذکر‌گرديد، گونه‌که‌در

‌زيست‌محیطي‌مي ‌ايران‌تاثیر‌اقلیمي‌و ‌اندک‌بقايای‌انساني‌در ‌هر‌‌توانند‌بر‌تعداد ‌باشند. گذار

‌کاوش ‌تعداد ‌زماني‌که ‌تا ‌انجام‌چند ‌اظهار‌‌های ‌هرگونه ‌نرسند ‌توجهي ‌قابل ‌کمي ‌حد ‌به شده

‌زده‌خواهد‌بود.‌نظری‌شتاب‌

‌بقایای انسانی منتسب به نوسنگی در ایران

‌ ‌ايران‌برخالف‌دوران‌پلیئستوسن، های‌شناسايي‌و‌‌هم‌به‌لحاظ‌تعدد‌محوطهدوره‌نوسنگي‌در

تری‌برخوردار‌‌آمده‌از‌وضعیت‌به‌مراتب‌مطلوب‌شده‌و‌هم‌از‌منظر‌بقايای‌انساني‌به‌دست‌کاوش

‌به‌جهت‌کثرت‌محوطه ‌ارائه‌تمامي‌آن‌های‌نوسنگي‌کاوش‌است. ‌ايران‌که‌معرفي‌و ‌در ها‌‌شده

‌مي‌خود‌پژوهش‌جداگانه ‌به‌‌ای‌را ‌اين‌گفتار‌تنها ‌در های‌کلیدی‌نوسنگي‌‌معرفي‌محوطهطلبد،

‌واجد‌بقايای‌انساني‌پرداخته‌خواهد‌شد.‌

‌11ان‌...‌شناسي‌اير‌شناسي‌زيستي‌در‌باستان‌مروری‌بر‌مطالعات‌انسان

‌های‌نوسنگي‌دارای‌بقايای‌انساني‌در‌ايران‌:‌نمودار‌تعدادی‌محوطه1نمودار‌

‌ منبع:‌نگارنده

و‌نوسنگي‌قديم‌در‌ايران‌از‌غارهای‌‌1ترين‌بقايای‌انساني‌منتسب‌به‌دوران‌هولوسن‌قديمي

‌نزدي ‌در ‌کمربند ‌و ‌کاوشهوتو ‌خالل ‌در ‌مازندران، ‌بهشهر ‌سال‌کي ‌‌های ‌‌1343های ‌1351و

فرد‌در‌اين‌‌4های‌‌های‌خود‌به‌يافتن‌اسکلت‌اند.‌کوون‌در‌گزارش‌کارلتون‌کوون‌گزارش‌گرديده

نگاری‌پیرامون‌هزاره‌هشتم‌پیش‌از‌میالد‌را‌برای‌اين‌بقايا‌ارائه‌‌نمايد‌و‌گاه‌دو‌محوطه‌اشاره‌مي

‌‌مي ‌1351کند‌)کوون، :81-36‌ ،133-611‌ ،1356‌ ‌نظر‌691-643: ‌در ‌را ‌بايستي‌اين‌نکته .)

‌گاه ‌که ‌ارائه‌نگاری‌داشت ‌‌های ‌اشکالت ‌برخي ‌دارای ‌کوون ‌توسط ‌اين‌‌فنيشده ‌زيرا است،

نگاری‌با‌کربن‌چهارده‌در‌زمان‌نوشتن‌اين‌‌ها‌کالیبره‌نشده‌بودند‌و‌ديگر‌اينکه‌متد‌گاه‌نگاری‌گاه

های‌انساني‌به‌‌از‌سويي‌ديگر‌هنوز‌روشن‌نیست‌که‌استخوان‌ها‌به‌تازگي‌مطرح‌شده‌بود.‌گزارش

ها‌ناشي‌از‌تدفین‌بوده‌يا‌خیر،‌چرا‌که‌بیشتر‌قطعات‌به‌صورت‌مجزا‌از‌‌آمده‌از‌اين‌محوطه‌دست

‌اند.‌هم‌قرار‌گرفته‌بوده

1 holocene

‌شناسي‌ايران‌‌های‌انسان‌پژوهش‌‌‌‌16

متری‌از‌سطح‌دريای‌آزاد‌و‌در‌استان‌لرستان‌در‌بخش‌زاگرس‌‌1411دره‌در‌ارتفاع‌‌‌تپه‌گنج

‌واق ‌باستانمرکزی ‌توسط ‌بار ‌اولین ‌نوسنگي ‌محوطه ‌اين ‌است. ‌شده ‌فیلیپ‌‌ع شناس‌کانادايي

‌41اسکلت‌انساني‌از‌‌43و‌همکارانش‌مورد‌کاوش‌قرار‌گرفت‌و‌در‌جريان‌اين‌اکتشاف‌‌1اسمیت

‌ ‌اسمیت‌و‌مورتنسن،‌1312تدفین‌به‌دست‌آمد‌)اسمیت، (.‌چندين‌سال‌پس‌از‌کاوش‌1381.

‌جمجمه ‌اين‌محوطه‌با‌هدف‌رديابي‌آثار‌تغییرات‌عمدی‌بر‌های‌‌اولیه‌در‌گنج‌دره، مکشوفه‌از

‌اين1313شناسي‌جسماني‌قرار‌گرفتند‌)لمبرت،‌‌روی‌جمجمه‌مورد‌مطالعات‌انسان مطالعات‌ (.

و‌‌1های‌شماره‌‌کاری‌جمجمه‌در‌نئاندرتال‌نشان‌دادند‌که‌در‌کنار‌شواهد‌به‌دست‌آمده‌از‌دست

کاری‌عامدانه‌‌ترين‌شواهد‌در‌خصوص‌دست‌از‌قديمي(‌يکي‌ديگر‌1386شنیدار‌)ترينکاوس،‌‌5

‌ ‌همکاران، ‌)سولکي‌و ‌دارد ‌وجود ‌دره ‌گنج ‌باستاني ‌محوطه ‌در ‌خاورمیانه ‌در (.‌1336جمجمه

‌از‌آن‌جمله‌مي‌داليل‌متعددی‌برای‌دست ‌است‌که توان‌به‌‌کاری‌عامدانه‌جمجمه‌مطرح‌شده

يک‌قبیله‌و‌گروه‌خاص‌اشاره‌نمود‌‌شناختي،‌تبیین‌جايگاه‌اجتماعي‌و‌انتساب‌به‌مسايل‌زيبايي

‌(.6111)لورنتز،‌

‌:‌جمجمه‌با‌آثار‌تغییر‌عامدانه‌)گنج‌دره(4تصوير‌

‌‌1313منبع:‌لمبرت،‌

تپه‌حاجي‌فیروز‌واقع‌در‌دشت‌سولدوز‌در‌قسمت‌جنوبي‌استان‌آذربايجان‌غربي‌و‌در‌شمال‌

یالد‌است‌)ويت‌و‌میدو،‌غرب‌ايران‌دارای‌استقرارهای‌نوسنگي‌مربوط‌به‌هزاره‌هشتم‌پیش‌از‌م

شناسي‌در‌اين‌محوطه‌بیانگر‌اين‌مسئله‌بود‌که‌احتماال‌حاجي‌‌های‌باستان‌(.‌کاوش1389‌:964

1 Philip Smith

‌19ان‌...‌شناسي‌اير‌شناسي‌زيستي‌در‌باستان‌مروری‌بر‌مطالعات‌انسان

ای‌کوچک‌و‌تنها‌با‌يک‌يا‌دو‌خانوار‌سکنه‌بوده‌که‌مردگان‌‌فیروز‌در‌زمان‌مسکوني‌بودن‌دهکده

آمده‌که‌‌ين‌محوطه‌به‌دستنفر‌از‌ا‌91اند.‌بقايای‌اسکلتي‌‌کرده‌ها‌دفن‌مي‌خويش‌را‌در‌کف‌خانه

‌(.1389اند‌)تورنکوئیست،‌‌عمدتا‌به‌شکل‌تدفین‌بوده

های‌نوسنگي‌ايران‌است‌که‌‌ترين‌محوطه‌تپه‌زاغه‌واقع‌در‌دشت‌قزوين‌يکي‌از‌شناخته‌شده

نشین‌و‌تا‌حدودی‌صنعتگر‌است.‌اين‌‌عمده‌شهرت‌آن‌به‌سبب‌آثار‌مرتبط‌با‌جوامع‌کشاورز‌يکجا

(.‌پس‌از‌نگهبان‌1313اهلل‌نگهبان‌مورد‌کاوش‌قرار‌گرفت‌)‌ياد‌عزت‌زنده‌محوطه‌اولین‌بار‌توسط

فاضلي‌‌،1311شناسان‌ادامه‌يافت‌)ملک‌شهمیرزادی،‌‌کاوش‌در‌اين‌محوطه‌توسط‌ديگر‌باستان

‌ ‌نتیجه‌اين‌کاوش6115نشلي‌و‌همکاران، ‌در های‌نوسنگي‌مابین‌‌ها‌سن‌اين‌محوطه‌در‌اليه‌(.

‌تپه‌6115ز‌میالد‌تخمین‌زده‌شد‌)فاضلي‌نشلي‌و‌همکاران،‌های‌ششم‌و‌پنجم‌پیش‌ا‌هزاره .)

در‌مناطق‌ ترين‌شواهد‌تدفین‌عامدانه‌انسان‌در‌فالت‌ايران‌است،‌زاغه‌در‌بردارنده‌يکي‌از‌قديمي

ها‌به‌اماکني‌‌گرفت‌و‌بعد‌از‌آن‌تدفین‌ها‌صورت‌مي‌های‌پیشین‌در‌کف‌خانه‌مرکزی‌ايران‌تدفین

‌خانه ‌ولي‌همچنان‌خارج‌از ‌حالي‌که‌کماکان‌تدفین‌نوزادان‌در‌‌ها ‌در ‌منتقل‌شدند. ‌روستا در

‌(.1311پذيرفته‌است‌)ملک‌شهمیرزادی،‌‌ها‌انجام‌مي‌داخل‌خانه

ترين‌استقرارهای‌عصر‌نوسنگي‌در‌شرق‌ايران‌و‌حاشیه‌‌مهم‌‌ترين‌و‌‌تپه‌حصار‌يکي‌از‌بزرگ

مورد‌کاوش‌بزرگ‌‌1391در‌سال‌‌1شمالي‌فالت‌ايران‌است.‌اين‌محوطه‌در‌ابتدا‌توسط‌اشمیت

‌ ‌)اشمیت، ‌گرفت ‌قرار ‌1399مقیاس ‌گاه1391، ‌نتايج ‌اساس ‌بر ‌توالي‌(. ‌مطلق، های‌‌نگاری

‌(:‌6111توان‌به‌سه‌دوره‌اصلي‌تقسیم‌نمود‌)روستايي،‌‌استقراری‌در‌اين‌محوطه‌را‌مي

‌(پیش‌از‌میالد‌9211ـ‌فاز‌يک‌)هزاره‌پنجم‌پیش‌از‌میالد‌تا‌1

‌(‌سال‌پیش‌از‌میالد‌6411تا‌‌9211ـ‌فاز‌دو‌)6

‌(پیش‌از‌میالد‌1211تا‌‌6411ـ‌فاز‌سه‌)9

‌مطالعات‌‌95اسکلت‌انساني‌بالغ‌و‌‌121های‌اشمیت‌منجر‌به‌شناسايي‌‌کاوش کودک‌شد.

(.‌از‌1341انجام‌گرفت‌)کروگمن،‌6شناسي‌جسماني‌بر‌روی‌بقايای‌انساني‌توسط‌کروگمن‌انسان

نفر‌‌198نفر‌به‌فاز‌دو،‌‌12متعلق‌به‌فاز‌يک،‌فرد‌‌4شده‌از‌اين‌محوطه‌‌اسکلت‌بالغ‌کشف‌121

به‌فاز‌سه‌و‌مابقي‌مربوط‌به‌ادوار‌اسالمي‌بودند.‌در‌حصار‌تقريبا‌الگويي‌مشابه‌با‌آنچه‌در‌زاغه‌

های‌مسکوني‌به‌مکاني‌تحت‌‌ها‌از‌داخل‌محوطه‌شود‌در‌خصوص‌انتقال‌تدريجي‌تدفین‌ديده‌مي

ها‌در‌کف‌‌های‌استقراری‌نوسنگي‌تدفین‌در‌اليه‌که‌عنوان‌قبرستان‌قابل‌مشاهده‌است.‌در‌جايي

‌در‌دروه‌ها‌صورت‌مي‌‌خانه ‌بعضا‌‌های‌بعدی‌به‌مکان‌گرفته‌است، های‌سرباز‌در‌داخل‌دهکده‌و

‌که‌اين‌تغییر‌ناگهاني‌مي‌جايي‌دورتر‌از‌محوطه‌اصلي‌دهکده‌منتقل‌شده توانسته‌ناشي‌از‌‌اند،

1 E. F. Schmidt 2 W. M. Krogman

‌شناسي‌ايران‌‌های‌انسان‌پژوهش‌‌‌‌14

ه‌بوده‌باشد‌)هرچند‌که‌اظهار‌نظر‌قطعي‌در‌اين‌ورود‌قومي‌جديد‌با‌باورهای‌تازه‌به‌اين‌منطق

‌مي ‌تنها ‌مواد‌‌خصوص‌را ‌مقايسه ‌غالب‌تدفین‌DNAتوان‌با ‌بیان‌نمود(. ‌پهلوی‌‌اين‌اقوام ‌به ها

اند.‌در‌کنار‌اجساد‌مردان‌و‌زنان‌به‌‌ها‌و‌پاها‌به‌حالت‌طبیعي‌قرار‌گرفته‌اند‌و‌دست‌راست‌بوده

های‌مسي،‌خنجر‌)مختص‌مردان(،‌مهر،‌مقادير‌‌سوزنطور‌يکسان‌هدايايي‌مانند‌ظروف‌سفالین،‌

‌(.1341زيادی‌مهره‌و‌وسايل‌تزئیني،‌دستبند‌و‌غیره‌قرار‌گرفته‌است‌)کروگمن،‌

شناسي‌‌ترين‌مباحث‌برای‌رديابي‌جوامع‌انساني‌در‌باستان‌تغییر‌در‌نوع‌تدفین‌يکي‌از‌کلیدی

‌مباحثي‌است‌که‌با ‌بديهي‌است‌که‌تدفین‌مردگان‌از‌زمره ‌باورهای‌مذهبي‌‌است. اعتقادات‌و

‌مقاومت‌‌پیوند‌مي ‌خود ‌تاثرات‌فرهنگي‌از ‌و ‌تاثیر ‌تغییرات‌ناشي‌از ‌برابر ‌نسبت‌در ‌به ‌و خورد

‌به‌عنوان‌مثال‌موارد‌زيادی‌در‌دست‌است‌که‌تغییر‌در‌فن‌سفالگری،‌‌بیشتری‌نشان‌مي دهد.

شده‌بوده‌‌فرهنگي‌مقابله‌های‌مجاور‌و‌اقتباس‌از‌مواد‌معماری‌و‌پوشش‌ناشي‌از‌برخورد‌با‌فرهنگ

‌درجه ‌چنین ‌آنکه ‌حال ‌تطبیق‌است، ‌و ‌انعطاف ‌از ‌امور‌‌ای ‌با ‌نحوی ‌به ‌که ‌مسايلي ‌در پذيری

‌داشته ‌سرکار ‌نمي‌ماوراءالطبیعه ‌اتفاق ‌آساني ‌به ‌تدفین‌اند ‌تمامي ‌مثال ‌عنوان ‌)به های‌‌افتد

‌صرف ‌شیعه ‌بیش‌مشابه‌مسلمانان ‌و ‌کم ‌الگوی ‌دارای ‌شان ‌زماني ‌قدمت ‌از ‌هستند(.‌‌نظر ای

ای‌که‌‌توان‌منتج‌از‌تغییر‌در‌باور‌و‌آئین‌مردمان‌دانست،‌نکته‌بنابراين‌تغییر‌در‌نوع‌تدفین‌را‌مي

دهد‌و‌يا‌نشانه‌حضور‌ناگهاني‌قومي‌نو‌‌يا‌به‌کندی‌در‌طول‌زمان‌در‌مردمان‌يک‌منطقه‌روی‌مي

‌با‌عقايد‌جديد‌است.‌

‌گیری نتیجه

‌گزارش ‌ک‌مطالعه ‌به ‌مربوط ‌مقاالت ‌و ‌باستان‌اوشها ‌انجام‌های ‌‌شناسي ‌دهه ‌از ‌پیش ‌81شده

شناسي‌که‌منجر‌به‌‌های‌باستان‌میالدی‌در‌ايران‌حاکي‌از‌اين‌است‌که‌تقريبا‌در‌تمامي‌کاوش

شناسي‌زيستي‌نسبتا‌کاملي‌در‌جنب‌‌های‌انسان‌کشف‌بقايای‌اسکلت‌انساني‌شده‌بودند،‌پژوهش

‌باستان ‌اس‌مطالعات ‌تنها ‌شايد ‌و ‌شده ‌انجام ‌پژوهششناسي ‌کمبود ‌زمینه ‌اين ‌در های‌‌تثنا

‌دندان‌انسان ‌)کروگمن،‌1شناسي ‌است ‌1341بوده ‌لمبرت، .1313‌ ‌ماسکارال، ‌رتبون،‌1325. .

1322‌ ،1389‌ ،a1384‌ ،b‌ ‌تورنکوئیست، ‌فعالیت1389. ‌بیشتر ‌در ‌مقابل ‌نقطه ‌در های‌‌(.

‌‌شناسي‌انجام‌باستان ‌پس‌از ‌ايران‌مطالعات‌انسان‌1381شده ‌انجام‌شناسي‌زيستي‌‌در ‌اساسا يا

‌اند.‌‌اند‌و‌يا‌در‌صورت‌انجام‌بسیار‌ناقص‌و‌تنها‌در‌حد‌تعیین‌جنس‌و‌سن‌بوده‌نشده

شناسي‌‌شناسي‌زيستي‌در‌باستان‌جهت‌دست‌يافتن‌به‌برآوردی‌صحیح‌از‌وضعیت‌حال‌انسان

‌های‌باستاني‌)از‌نوسنگي‌تا‌دوران‌های‌قبرستان‌شناسي‌مربوط‌به‌کاوش‌گزارش‌باستان‌91ايران،‌

1 dental anthropology

‌15ان‌...‌شناسي‌اير‌شناسي‌زيستي‌در‌باستان‌مروری‌بر‌مطالعات‌انسان

‌سال ‌مابین ‌شده ‌انجام ‌‌اسالمي( ‌‌1981های ‌اسکلتي‌‌1988تا ‌بقايای ‌شدن ‌پیدا ‌به ‌منجر که

شوند(‌مورد‌بررسي‌‌داری‌مي‌شناسي‌نگه‌اند‌)اين‌اسناد‌در‌کتابخانه‌پژوهشکده‌باستان‌انساني‌شده

‌ ‌اين ‌تمامي ‌در ‌است‌که ‌اين ‌از ‌حاکي ‌بررسي ‌اين ‌نتايج ‌گرفتند. ‌گزارش‌‌91قرار ‌هیچ مورد

ها‌به‌جز‌‌سازی‌تقريبي‌سن‌و‌جنس‌تهیه‌نشده‌است.‌دندان‌اسي‌کاملي‌به‌جز‌مشخصشن‌انسان

‌ ‌مورد‌مطالعه‌قرار‌نگرفته‌(‌هیچ6118در‌مورد‌شهر‌سوخته‌)لورنز، اند‌و‌برای‌مابقي‌بقايای‌‌گاه

ها‌و‌يا‌درج‌حضور‌يا‌غیبت‌قطعات‌وجود‌‌گیری‌استخوان‌اسکلتي‌نیز‌هیچ‌گزارشي‌مبني‌بر‌اندازه

‌ندارد.‌

توان‌به‌‌های‌فوق‌را‌به‌هیچ‌روی‌نمي‌های‌به‌دست‌آمده‌از‌گزارش‌زم‌به‌ذکر‌است‌که‌دادهال

‌پژوهش ‌سنجش‌تمامي ‌برای ‌مطلق ‌معیار ‌انسان‌عنوان ‌باستان‌های ‌در ‌زيستي شناسي‌‌شناسي

شده‌و‌با‌در‌نظر‌گرفتن‌اين‌‌ايران‌در‌نظر‌گرفت.‌با‌اين‌وجود‌نظر‌به‌تاخر‌زماني‌گزارشات‌بررسي

‌رو ‌که ‌رشتهامر ‌میان ‌علوم ‌از ‌استفاده ‌باستان‌ند ‌در ‌انسان‌ای ‌جمله ‌)از ‌ايران شناسي‌‌شناسي

‌بنابراين‌مي ‌در‌چند‌ساله‌اخیر‌روند‌صعودی‌داشته‌است، ‌تنها فرض‌را‌‌توان‌اين‌پیش‌زيستي(

‌‌های‌باستان‌مطرح‌کرد‌که‌گزارش اند‌از‌وضعیت‌بهتری‌‌توانسته‌نیز‌نمي‌1981شناسي‌پیش‌از

شناسان‌و‌کاوشگران‌به‌نام‌ايراني‌‌شند‌)مذاکرات‌حضوری‌نگارنده‌با‌بیشتر‌باستانبرخوردار‌بوده‌با

‌نیز‌در‌تايید‌اين‌مدعا‌است(.

‌توان‌به‌موارد‌زير‌اشاره‌نمود:‌شناسي‌زيستي‌در‌ايران،‌مي‌از‌جمله‌داليل‌وضعیت‌فعلي‌انسان

‌غیبت‌انسان1 ‌‌ـ ‌عنوان‌يکي‌از ‌به توجهي‌به‌‌بيترين‌داليل‌‌مهم‌‌شناسان‌زيستي‌متخصص،

شناسي‌ايران‌مطرح‌است.‌در‌مراکز‌آموزشي‌و‌دانشگاهي‌ايران‌‌بقايای‌اسکلتي‌انساني‌در‌باستان

شناسي‌زيستي‌وجود‌ندارد‌و‌تنها‌در‌دانشکده‌علوم‌اجتماعي‌دانشگاه‌‌ای‌تحت‌عنوان‌انسان‌رشته

‌ ‌تدريس‌مي‌6تهران ‌نام ‌اين ‌تحت ‌درسي ‌شود‌واحد ‌پژوهشا. ‌مرکز ‌انسان‌گرچه ناسي‌ش‌های

‌ولي‌هنوز‌متخصصین‌اين‌واحد‌موفق‌به‌تصويب‌ زيستي‌در‌دانشگاه‌تهران‌تشکیل‌شده‌است،

‌از‌همین‌روی‌باستاناند‌نشدهشناسي‌زيستي‌‌ای‌مجزا‌تحت‌نام‌انسان‌رشته شناسان‌برای‌انجام‌‌.

ها‌کامال‌وابسته‌به‌پژوهشگران‌غیرايراني‌هستند‌و‌در‌مواردی‌که‌اين‌مطالعات‌‌اين‌گونه‌پژوهش

توسط‌گروه‌کاوشگر‌ايراني‌انجام‌شده‌است،‌شخص‌يا‌اشخاص‌مسئول‌فاقد‌توانايي‌علمي‌الزم‌

اند.‌برای‌تهیه‌گزارش‌بوده

شود.‌بدين‌‌شناسي‌ايران‌يک‌گسل‌تاريخي‌بزرگ‌مشاهده‌مي‌شناسي‌و‌انسان‌ـ‌میان‌باستان6

‌ادبیات‌و‌انسان‌شناسي‌در‌دانشکده‌ترتیب‌که‌باستان ي‌)تنها‌در‌گرايش‌شناس‌های‌علوم‌انساني،

شود.‌چنین‌الگوی‌آموزشي‌که‌خود‌برگرفته‌‌فرهنگي‌آن(‌در‌دانشکده‌علوم‌اجتماعي‌تدريس‌مي

در‌برخي‌کشورهای‌اروپايي‌است،‌منجر‌به‌اين‌مسئله‌شده‌است‌‌‌های‌قديمي‌و‌منسوخ‌از‌روش

‌شناسي‌ايران‌‌های‌انسان‌پژوهش‌‌‌‌12

يکديگر‌تلقي‌‌شناسي‌را‌دو‌رشته‌کامال‌مجزا‌و‌منفک‌از‌شناسي‌و‌انسان‌که‌اساسا‌در‌ايران‌باستان

‌حالي‌مي ‌در ‌باستان‌کنند. ‌خصوص‌‌که ‌به ‌کشورهای‌غربي‌و ‌در ی‌شمالي‌امريکاشناسي‌امروزه

‌آنچه‌منجر‌به‌جدايي‌باستان‌ای‌از‌انسان‌زيرمجموعه شناسي‌از‌علوم‌کامال‌تجربي‌‌شناسي‌است.

است.‌شناسي‌‌گردد‌حضور‌انسان‌در‌ساختار‌دانش‌باستان‌شناسي‌مي‌شناسي‌و‌ديرين‌مانند‌زمین

‌پژوهشگران‌مي‌شناسي‌از‌باستان‌با‌حذف‌انسان‌و‌انسان توانند‌صرفا‌توصیف‌سطحي‌از‌‌شناسي،

های‌‌مواد‌فرهنگي‌به‌جامانده‌را‌ارائه‌کنند،‌بدون‌اينکه‌امکان‌بررسي‌و‌شناخت‌ساختار‌و‌ويژگي

‌داشته ‌را ‌آن ‌سازنده ‌جامعه ‌يا ‌عل. باشند‌‌گروه ‌مجموعه ‌زير ‌چهار ‌از ‌داشت، ‌نظر ‌در م‌بايد

‌انسان‌انسان ‌تنها ‌جهان، ‌در ‌شاخه‌شناسي ‌زير ‌و ‌فرهنگي ‌شناسي،‌‌شناسي ‌)مردم ‌آن های

‌انسان‌انسان ‌دانشکده‌شناسي‌جنسیت، ‌در ‌غیره( های‌علوم‌اجتماعي‌ايران‌‌شناسي‌شهرنشیني‌و

شود.‌تدريس‌مي

شناسي‌زيستي‌در‌سازمان‌میراث‌فرهنگي‌ايران‌به‌‌ـ‌فقدان‌هر‌گونه‌مرکز‌مطالعات‌انسان9

‌کاوشعن ‌متولي ‌باستان‌وان ‌اسکلت شناسي‌های ‌بقايای ‌تا ‌است ‌شده ‌به‌‌سبب ‌انساني های

‌کاوش‌دست ‌از ‌باستان‌آمده ‌نگران‌های ‌وضعیتي ‌در ‌نگه‌شناسي ‌شرايط ‌نظر ‌از ‌قرار‌‌کننده داری

‌گزارش ‌به ‌مراجعه ‌باستان‌بگیرند. ‌سرپرستان‌‌های ‌با ‌حضوری ‌مذاکره ‌مواردی ‌در ‌و شناسي

های‌‌آمده‌از‌کاوش‌مويد‌اين‌است‌که‌بقايای‌اسکلتي‌انساني‌به‌دست‌شناسي‌های‌باستان‌هیئت

‌دوباره‌دفن‌‌شناسي‌يا‌در‌اماکني‌نامعلوم‌و‌بدون‌رعايت‌شرايط‌نگه‌باستان داری‌قرار‌دارند‌و‌يا

اند.‌‌شده

‌گردند:‌رفت‌از‌وضعیت‌فعلي،‌راهکارهايي‌به‌شرح‌ذيل‌ارائه‌مي‌جهت‌برون

‌تاسیس‌مرکزی‌مستقل‌در‌سازما1 ‌زير‌مجموعهـ ‌يا های‌وابسته‌تحت‌‌ن‌میراث‌فرهنگي‌و

بندی‌تمامي‌بقايای‌اسکلتي‌‌داری‌و‌طبقه‌شناسي‌زيستي‌برای‌نگه‌های‌انسان‌عنوان‌مرکز‌پژوهش

آيند.‌تاسیس‌اين‌مرکز‌کمک‌قابل‌توجهي‌به‌‌شناسي‌به‌دست‌مي‌های‌باستان‌انساني‌که‌از‌کاوش

‌مي‌نگه ‌بقايا ‌اين ‌فرصت‌منا‌داری‌صحیح ‌و ‌عالقهکند ‌و ‌برای‌پژوهشگران ‌را ‌جهت‌‌سبي مندان

‌اسکلتي‌انساني‌مربوط‌به‌محوطه ‌مقايسه‌مواد ‌دوره‌مطالعه‌و ‌و ‌ايران‌‌ها های‌زماني‌مختلف‌در

‌آورد.‌‌فراهم‌مي

‌انسان6 ‌دروس ‌‌ـ ‌اسکلت‌شناسي ‌شامل ‌نگه‌زيستي ‌و ‌مرمت ‌انساني، ‌بقايای‌‌شناسي داری

‌جمعیت ‌انسان، ‌تطور ‌انساني، ‌ا‌اسکلتي ‌مي‌نسانشناسي ‌حاضر ‌عصر ‌واحدهای‌‌های ‌در بايست

ارشد‌گنجانده‌شوند.‌اين‌امر‌‌‌شناسي‌چه‌در‌مقطع‌کارشناسي‌و‌چه‌کارشناسي‌دانشجويان‌باستان

‌اهمیت‌مطالعات‌انسان ‌از ‌درک‌صحیح ‌ايجاد ‌به ‌پژوهش‌کمک‌شاياني های‌‌شناسي‌زيستي‌در

‌آيند‌باستان ‌در ‌خود ‌که ‌داشت ‌خواهد ‌دانشجوياني ‌نزد ‌در ‌کاوششناسي ‌سرپرست های‌‌ه

‌شناسي‌خواهند‌شد.‌باستان

‌11ان‌...‌شناسي‌اير‌شناسي‌زيستي‌در‌باستان‌مروری‌بر‌مطالعات‌انسان

شناسي‌زيستي‌در‌مراکز‌آموزشي‌کشور‌در‌هر‌دو‌مقطع‌کارشناسي‌‌اندازی‌رشته‌انسان‌ـ‌راه9

‌بديهي‌است‌تنها‌ ‌اين‌خصوص‌ضروری‌است. ‌علمي‌در ‌سرمايه ‌برای‌ايجاد ‌کارشناسي‌ارشد و

ي‌زيستي‌در‌قالب‌دروس‌مطروح‌شناس‌شناسي‌از‌اهمیت‌مطالعات‌انسان‌سازی‌جامعه‌باستان‌آگاه

‌نمي ‌ب ‌بند ‌جواب‌در ‌کاوش‌تواند ‌باستان‌گوی ‌انسان‌های ‌متخصصین ‌به ‌ايران شناسي‌‌شناسي

‌1زيستي‌باشد.

1ای‌در‌تکمیل‌اين‌پژوهش‌‌آوری‌اطالعات‌کتابخانه‌رساني‌در‌جمع‌با‌تشکر‌از‌سرکار‌خانم‌فاطمه‌نوری‌که‌با‌ياری

شناسي‌جناب‌آقای‌دکتر‌محمد‌‌شکده‌باستاناند.‌با‌تشکر‌و‌سپاس‌ويژه‌از‌رياست‌محترم‌وقت‌پژوه‌همراهي‌داشته

‌باستان ‌پژوهشکده ‌کتابخانه ‌محترم ‌مسئولین ‌و ‌گزارش‌مرتضايي ‌دادن ‌قرار ‌اختیار ‌در ‌جهت ‌به های‌‌شناسي

.1988و‌‌1981های‌‌شناسي‌مابین‌سال‌باستان

‌شناسي‌ايران‌‌های‌انسان‌پژوهش‌‌‌‌18

منابع

Abdi K. F. Biglari. and S. Heydar.i (2002), Islamabad project 2001, Test excavations at

Wezmeh cave, Archie Mitt Iran Turan 34:171–194.

Abesalom, V, D. Lordkipanidze, P. G. Rightmire, J. Agusti, R. Ferring, G. Maisuradze, A.

Mouskhelishvili, M. Nioradze (2002), "A New Skull of Early Homo from Dmanisi, Georgia",

In Science 297 (5578): 85–9.

Braidwood. R (1960), Seeking the World`s First Farmers in Persian Kurdistan: A Full Scale

Investigation of Prehistoric Sites Near Kermanshah, Illustrated London News, 237:695-697.

Braidwood. R. B. Howe. and C. Reed (1961), The Iranian Project, Science,133: 2008-2010.

Cappieri. M (1973), The Iranians of the Copper/Bronze Ages, Coconut Grove, Miami:

Florida.

Coon. C. S (1951) Cave Explorations in Iran 1949, Philadelphia : University Museum,

University of Pennsylvania.

━━━ (1952), "Excavation in Hotu. Iran.1951: A Preliminary Report" (With Sections on the

Artifacts by L.B. Dupree and the Human Skeletal Remains by J. L. Angel), In Proceedings of

the American Philosophical Society, 96:231_269.

━━━ (1957), The Seven Caves: Archaeological Explorations in the Middle East, New

York: Alfred A. Knop.

Crossland. R. A (1971) "Immigration from the north. The Cambridge Ancient History

Oxford", In Brithish Archaeological Reports (BAR), Vol І, part 2: 884- 876.

Fazeli Nashli. H.. E. Wong. and D.T. Potts (2005), "The Qazvin Plain revisited: a reappraisal

of the chronology of the northwestern Central Plateau, Iran in the 6th to the 4th millennium

BC", In Ancient Near Eastern Studies 42: 3–82.

Krogman. W. M (1940), Racial type from Tepe Hissar. Iran from late fifth to the early second

millennium B.C, Verhandelingen der Koninklijke nederlandische akademie van wetenschappen,

Afeeling natuurkunde (Tweedie Sectie), 39: 1-87.

Kuhn, S (2002), "Paleolithic Archaeology in Turkey", In Evolutionary Anthropology, 11, 196-

210.

Lambert. P. J (1979), "Early Neolithic cranial deformation at Ganj Dareh Tepe. Iran", In

Canadian Review of Physical Anthropology, 1:51.

Lorentz. K (2008), "Osseous and non-osseous human remains: Reconstructing life at 3rd

millennium BC Shahr-I Sokhta. Iran", In Proceedings of the 10th international archaeology

symposium in Iran, Bandar Abbass.

Lorentz. K (2010), "Ubaid headshaping", In Beyond the Ubaid, edited by R.A. Carter and G.

Philip: 125-148.

Malek Shahmirzadi. S (1977), Tepe Zagheh: A Sixth Millennium BC Village in The Qazvin

Plain of the Central Iranian Plateau, Unpublished PhD dissertation, Department of

Archaeology, University of Pennsylvania.

Marean. C. W. and S. Y. Kim (1998) "Mousterian Large Mammal Remains from Kobeh

Cave". In Current Anthropology, Volume 39: S79-S113.

McBurney. C. A (1962), "The Excavations at Yanik Tepe. 1961. Second Preliminary Report",

In Iraq 24: 134-53.

‌13ان‌...‌شناسي‌اير‌شناسي‌زيستي‌در‌باستان‌مروری‌بر‌مطالعات‌انسان

Miller. B. A. and B. Wood (2006), Anthropology, Pearson Education, Boston: Allyn &

Bacon.

Muscarella. O. W (1965), "A Fibula from Hasanlu. Northwestern Iran", In American Journal

of Archaeolog, 69 (3): 233-40; Pls. 57-58.

Negahban. E (1979), A Brief Report on The Painted Building of Zagheh late 7th–early 6th

millennium BC, Paléorient 5: 239–50.

Rathbun. T. A (1966), An Analysis of the Skeletal Material Excavated at Hasanlu. Iran, M.A.

Thesis, University of Kansas.

Rathbun. T. A (1983), Skeletal Materials from Dinkha Tepe, Iran, Ms on file. Department of

Anthropology, University of South Caroline.

Rathbun. T. A, (1984a), "Skeletal Pathology from the Palaeolithic through the Metal Ages in

Iran and Iraq".In Paleopathology at the Origins of Agriculture. Cohen. Mark N. and George J.

Armelagos )eds(, New York: Academic Press: 137-165.

Rathbun. T. A (1984b), "Metric and Discrete Trait Variation Among Southwest Asian

Populations", In Spectra of Anthropological Progress [University of Delhi. India], 6: 25-50.

Roustaei. K (2010), Tepe Hisar, Once Again, Proceedings of the 6th International Congress

on the Archaeology of the Ancient Near East. May 5th- 10th 2008, "Sapeinza", Universita di

Roma, Volume 2: Excavations, Surveys and Restorations: Reports on Recent Field

Archaeology in the Near East, Edited by Paolo Matthiae. Frances Pinnock. Lorenzo Nigro and

Nocolo Marchetti: 613-633. Wiesbaden: Harrassowitz Verlag.

Schmidt. E. F (1933), "Tape Hissar excavaitions 1931", In Museume Journal University of

Pensylvania.23:323-482.

━━━ (1937), Excavation at Tepe Hissar. Damghan, Philadelphia: University of Pensilvania

Press.

Scott. J. E. and C. W. Marean (2009), "Paleolithic hominin remains from Eshkaft-e Gavi

(southern Zagros Mountains. Iran): Description. Affinities and Evidence for Butchery", In

Journal of Human Evolution, 57: 247-259.

Smith. P. E. L (1976), "Reflections on Four Seasons of Excavations at Tepe Ganj Dareh", In

Proceedings of the IVth Annual Symposium on Archaeological Research in Iran: 3-8 November

1975, (ed) Firouz Bagherzadeh, Tehran: 11-22. Idem, "An Interim Report on Ganj Dareh Tepe.

Iran", In American Journal of Archaeology 82, 1978: 538-40.

Smith. P. E. L.. and P. Mortensen (1980), "Three New 'Early Neolithic' Sites in Western

Iran", In Current Anthropology 21: 511-512.

Solecki, R. S. A (1954), "Shanidar Cave: A Paleolithic Site in Northern Iraq", In Annual

Report of the Smithsonian Institution (Smithsonian Institution): 389–425.

Solecki. R.. P. A. Akkermans. A. Aqelarakis. C. Meiklejohn. P. E. L. Smith (1992),

"Artificial Cranial Deformation in the Proto-Neolithic and Neolithic Near East and its Possible

Origin: Evidence from four Sites", In Paleorient, Volume 18: 83-97.

Szemerényi, O (1977), "Studies in the Kinship Terminology of the Indo-European

Languages", In Acta Iranica III.16, Leiden: Brill: 125-146

Trinkaus. E (1982), "Artificial Cranial Deformation in the in Shanidar 1 and 5 Neandertals",

In Current Anthropology 23 (2): 198–199.

‌شناسي‌ايران‌‌های‌انسان‌پژوهش‌‌‌‌61

━━━ (1983), The Shanidar Neanderthals, Massachusetts: Academic Press.

Trinkaus. E and F. Biglari (2006), "Middle Paleolithic Human Remains from Bisitun Cave.

Iran", In , 32.2: 105-111.

Trinkaus. E. F, Biglari. M. Mashkour. H. Monchot. J-L. Reyss. H. Rougier. S. Heydari. K.

Abdi (2007), "Late Pleistocene Human Remains from Wezmeh Cave. western Iran", In

American Journal of Physical Anthropology, 135(4): 371-380

Turnquist. J (1983), "The Neolithic Population from Hajji Firuz. In Voigt", Hajji In Firuz

Tepe. Iran. Mary M, The Neolithic Settlement, University Museum Monograph 50 (Hasanlu

Excavation Reports I) Philadelphia: The University Musem: 340-3.

Voigt. M. M and R. H. Meadow (1983), Hajji Firuz Tepe: The Neolithic Settlement,

University Museum monograph 50, Philadelphia.

Weidenreich, F (1945), "The Paleolithic child from the Teshik-Tash Cave in Southern

Uzbekistan (Central Asia)", In American Journal of Physical Anthropology, 3: 151–163.