29
ران ی ی ا ت ن س ب ط ی ن ا ب م ها اج ز م: ی روز م ی ن د$ ی ج م ز کت د ده ب, ن ک ه ی ه ت ی م لا س ا مدن ت گو ب ه ر ف ی دز ک< س ی اب ب ک ه از@ ی ف ر گر یIranian Amzing Collection

مبانی طب سنتی ایران مزاج ها

  • Upload
    reed

  • View
    84

  • Download
    4

Embed Size (px)

DESCRIPTION

مبانی طب سنتی ایران مزاج ها. تهیه کننده : دکتر مجید نیمروزی برگرفته از کتاب پزشکی در فرهنگ و تمدن اسلامی. امور طبیعیه. امور طبیعیه اموری هستند که به وجود آمدن و تعادل انسان به آنها بستگی دارد و شامل هفت جزء است. افعال. قوا. ارواح. اعضا. اخلاط. امزاج. ارکان. مزاج ها (امزجه). - PowerPoint PPT Presentation

Citation preview

Page 1: مبانی طب سنتی ایران مزاج ها

ایران سنتی طب مبانیها مزاج

نیمروزی : مجید دکتر کننده تهیهاسالمی تمدن و فرهنگ در پزشکی کتاب از برگرفته

Iranian Amzing Collection

Page 2: مبانی طب سنتی ایران مزاج ها

طبیعیه امور

طبیعیه • تعادل امور و آمدن وجود به که هستند اموریاست جزء هفت شامل و دارد بستگی آنها به انسان

ارکان

اعضا

اخالط

امزاج

ارواح

قواافعال

Iranian Amzing Collection

Page 3: مبانی طب سنتی ایران مزاج ها

) امزجه ) ها مزاجیکسان مزاج• کیفیت مفهوم سنتی طب در و است آمیختن هم در معنی به لغت در

آنها انفعال و فعل و یکدیکر با ارکان آمیختن هم در ی نتیجه در که است جدیدی و

آید می وجود به

آنچه • و شده تشکیل رکن چهار ترکیب از مرکبی جسم هر سنتی طب دیدگاه از

آنهاست در عناصر این مقدار اختالف کند می متفاوت هم از را اجسام این

به مزاج• کل ( 9 در ( حسب بر است ممکن که شوند می تقسیم ذاتی اصلی مزاج

قرار تأثیر تحت زندگی مکان و جنسیت ، سن ، فصل مثل خاص و محیطی شرایط

) اکتسابی) مزاج بگیرند

شده • ترکیب عنصری آتش و هوا ، آب خاک، متناسب مقادیر از انسان بدن اگر

معتدل باشد مزاج مزاج باشند، داشته برتری رکن دو یا یک اگر و آید می وجود به

آید می وجود به دیگر های

یا مفرد یا مزاج• مرکباست

از • مفرد منظور پیدا مزاج غلبه رکن دو بین مشترک کیفیت یک تنها که است این

شود می مشخص کیفیت آن خواص اساس بر مزاج نوع نتیجه در و کرده

Iranian Amzing Collection

Page 4: مبانی طب سنتی ایران مزاج ها

یک • هر و کوشند باز یکدیگر با رکن دو صورت که گاه هربدین و گویند، استحالت آنرا کنند اثر یکدیگر گوهر اندر

طبیعتی و صورتی و شود شکسته دو هر قوت استحالت . گویند مزاج آنرا آید پدید میانه

بازکوشند • یکدیگر با که صورت چهار این از که گاه هر ومزاج آید تر قوی یکی دیگر دو از و برآیند یکدیگر با ویکی که دو این و باشد معتدل آیند، برابر که آندو اندر

. خوانند باز تر قوی بدین را مزاج اید تر قویتری • بر خشکی و آید معتدل گرمی و سردی در اگر A مثال

. است خشک مزاج گویند کند غلبهIranian Amzing Collection

Page 5: مبانی طب سنتی ایران مزاج ها

ارکان نسبت

رکن مزاج

آتش عنصری

عنصری هوای عنصری آب خاک عنصری

مفرد

گرم * *تر * *

سرد * *خشک * *

مرکب

و رم گ(خشک صفراوی)

*

تر و (گرم دموی) *تر و (سرد بلغمی) *و سرد(خشک سوداوی)

افزایش: 2جدول * ی دهنده نشان ستاره ، معتدل غیر مزاج انواع. است خاص Iranian Amzing Collectionعنصری

Page 6: مبانی طب سنتی ایران مزاج ها

سن مزاجاز • نطفه انعقاد حین هستند حیات مایه که را غریزی رطوبت و حرارت انسان جنین

. عمر طول باشد بیشتر رطوبت و حرارت این میزان چه هر کند می کسب مادر و پدر . تقسیم اصلی مرحله چهار به اساس این بر حیات دوران بود خواهد بیشتر شخص آن

: شود میرشد – مرحله از نخست تا که تولد و. سالگی 30بدو است رشد حال در پیوسته بدن مرحله این در است

. و حرارت تعادل خوردن هم به علت به رشد اختالل مرحله این در باالست آن رطوبت و حرارت میزان. است رطوبت

ی سالگی 40تا 30بین – و جوانیمرحله رود می دست از آرامی به غریزی رطوبت آن طی که است. .. است اضطراب و خوابی بی مستعد فرد مرحله این در رود می خشکی و گرمی سمت به مزاج

ی – از میانسالی مرحله به سالگی 60تا 40یعنی بدن قوای آن در که گویند می جاافتادگی دوران را . می خشکی و سردی سمت به مزاج و کند می افت غریزی حرارت دوره این در روند می تحلیل تدریج

. شود. می افسردگی و واریس بواسیر، مانند سوداوی های بیماری مستعد دوران این در انسان رودی – از پیری مرحله و است همراه قوا در شدید ضعف ظهور . سالگی 60با افراد این مزاج شود می آغاز

. و محیط شرایط تابع و متغیر فرد مزاج کهولت سن در که معتقدند حکما بیشتر البته است تر و سرد. است غذایی رژیم

مختلف- 3جدول سنین در افراد مزاج

سن

رشدتا 30تولد

سالگی

جوانی 40تا 30

سالگی

جاافتادگی 60تا 40

سالگی

پیریبه 60 سالگی

بعد

مزاج

تر و گرم خشک و گرم خشک و سرد تر و سرد

Iranian Amzing Collection

Page 7: مبانی طب سنتی ایران مزاج ها

ها فصل مزاج

• . کنند می ایجاد تغییراتی و گذارند می تأثیر بدن روی هم مختلف فصولبهار – ( فصل ( . دموی دارند تر و گرم مزاج که افرادی فصل این در است تر و گرم

. داشت خواهند بیشتری مشکالت ، باشند هم رشد سن در اگر خصوصا`تابستان – ( فصل که ) صفراوی خشکی و گرمی عالیم بنابراین است؛ خشک و گرم

. شود می تشدید هستند هم جوانی سن درپاییز – . فصل مانند پوستی های بیماری بروز اوج فصل این است خشک و سرد

. کند می پیدا بیشتری شیوع فکری های بیماری و لبهاست ترک و اگزمازمستان – .فصل است بلغمی های بیماری بروز یا تشدید ساز زمینه و تر و سرد

مختلف: 4جدول های فصل کیفیت

فصل بهار تابستان پاییز زمستان

مزاج تر و گرم و گرمخشک

و سردخشک

تر و سرد

Iranian Amzing Collection

Page 8: مبانی طب سنتی ایران مزاج ها

جنس مزاج

• . ها خانم است تر خشک و تر گرم زنان به نسبت مردان مزاجمفاصل درد و ورم مانند بلغمی های بیماری دچار آقایان از بیشتر

. شوند می

طبع خشک و گرم باشد در ذکور در مؤنث سرد و تر یابد ظهور

Iranian Amzing Collection

Page 9: مبانی طب سنتی ایران مزاج ها

ها مکان مزاج

مزاج • و دارد افراد مزاج در متفاوتی تأثیرات مختلف های مکان . است وابسته آنجا جغرافیای به نیز منطقه هر افراد

در – گرم بامزاج جوانان و است خشک و سرد کوهستانی مناطق مزاج. بروند ییالق به است بهتر تابستان فصل

–. است خشک و گرم بیابانی مناطق مزاج–. است تر و سرد دریا کنار مناطق مزاج

Iranian Amzing Collection

Page 10: مبانی طب سنتی ایران مزاج ها

اعضا مزاجترکیب • نظر از انسان بدن مختلف اعضای

. تفاوت این علت متفاوتند هم با ارکان نسبیی عهده بر که است عملکردی و وظیفه در

آنهاست.زیرا – است عضو ترین خشک و ترین گرم قلب

ی والزمه حرکت حال در همواره عضو تنها قلب. است زیاد خشکی و حرارت زیاد حرکت

مهم – زیرا است عضو ترترین و ترین گرم کبد. است بدن ی تغذیه و رشد عامل ترین

خاک – ی غلبه و است عضو سردترین استخوان. شود می ثبات و بودن سخت باعث عنصری

فعالیت – کم که افرادی و است تر و سرد چربیمی چاقی ی پدیده و چربی تجمع دچار کنند می

شوند.علت – به تا است شده آفریده تر و سرد هم مغز

و خشکی ی غلبه دچار فراوان اطالعات ورود. نشود گرمی

معتدل – انگشتان و دست پوست ویژه به پوست. است عضو ترین

گرم خشک تر سرد

قلب +

شریان +

ورید +

خون + +

کبد + +

گوشت + +

کلیه + +

طحال + +

مو + +

استخوان + =

غضروف + +

وتر و زردپی + =

عصب + +

چربی + +

مغز و نخاع + مختلف: 5جدول + های مزاج تفاوتانسان بدن

Iranian Amzing Collection

Page 11: مبانی طب سنتی ایران مزاج ها

Iranian Amzing Collection

Page 12: مبانی طب سنتی ایران مزاج ها

Iranian Amzing Collection

Page 13: مبانی طب سنتی ایران مزاج ها

Iranian Amzing Collection

Page 14: مبانی طب سنتی ایران مزاج ها

Iranian Amzing Collection

Page 15: مبانی طب سنتی ایران مزاج ها

بدن رنگ

Iranian Amzing Collection

Page 16: مبانی طب سنتی ایران مزاج ها

بیداری و خواب

Iranian Amzing Collection

Page 17: مبانی طب سنتی ایران مزاج ها

Iranian Amzing Collection

Page 18: مبانی طب سنتی ایران مزاج ها

دفعی مواد کیفیتبدن از

Iranian Amzing Collection

Page 19: مبانی طب سنتی ایران مزاج ها

نفسانی حاالت

Iranian Amzing Collection

Page 20: مبانی طب سنتی ایران مزاج ها

Iranian Amzing Collection

Page 21: مبانی طب سنتی ایران مزاج ها

Iranian Amzing Collection

Page 22: مبانی طب سنتی ایران مزاج ها

Iranian Amzing Collection

Page 23: مبانی طب سنتی ایران مزاج ها

Iranian Amzing Collection

Page 24: مبانی طب سنتی ایران مزاج ها

Iranian Amzing Collection

Page 25: مبانی طب سنتی ایران مزاج ها

Iranian Amzing Collection

Page 26: مبانی طب سنتی ایران مزاج ها

Iranian Amzing Collection

Page 27: مبانی طب سنتی ایران مزاج ها

مزاج علم

مزاج علم را تو گویم این از بعدچهار باشد پرسیم ار مزاج از

تری  و سردی و گرمی و خشکیزمان  و ارکان در گردد می یافت

عالج وقت کند یاری آن حکمکنار در یا جدا آرد حکیم یا

کنی درکش توان می بسودن بامکان در یا جنبیدنی رستنی،

غایتی و حد هست را اسطقسهواست  یا آتش در گرمی ی قوه

تراب  یا آتش در خشکی ی قوهاختالف  باشد که را عناصر این

آیتی را آن مفرد مزاج ازآب طبع و است خاک از سردی

راستآب در و است ابر در پرسی تری از

ائتالف را او مر باشد جهان در

اتحاد نباشد تا دارد فرقچه  هر مرکب دان عنصر غیر

هستنشان  و قانون هست کان معتدل

آن  در میزان یک به آمیزد هم دربرقرار  نماند می تعادل این

چهار  زین بگردد خالی تن که نیبدان  زآتش یا تو را غالب طبع

ریاح  از نسبت طبع بگیرد یامزاج  نه تا خود قول رساندم چون

تضاد در نباشد تا آید جمعبه شد غالب رکن با آن وصف

دستامتحان برای از است چار جمعامتحان و تراز یا قانون هستاختیار از شود خارج یکی گربرقرار دیگر نیست تساوی بل

میان در آید آب و خاک که یااصطالح باشد گفتیم ما چه هر

واج تازه اینجا در نیاوردم منIranian Amzing Collection

Page 28: مبانی طب سنتی ایران مزاج ها

ها زمان مزاج

  بروج و قدر از من گویم زمان ازاست بلغم با چیرگی زمستان در

  است  صفرایی بدن تابستان فصل

خروج یابم آن از چون راهی نیستاست دم جوش نوبت بهاران دراست سودایی تن پاییز موسم

حواس با مزاجش گردد می درکو  تند ، وشیرین تلخ باشد چه هر

شورو  ترش آنچه است سرد و خشک

است حامضخاص  طعم نبودش یا شد آبکیترست و گرم آن دارد چربی چه هر

قیاس گردد آن مصداق با که چونظهور یابد آن از گرمی و خشکی

قابض و دبش که یا گس اگر هستاست

اختصاص  ده معتدل را آن طبعمnزnست بی گوار خوش در تر و سرد

سنین مزاج

به آید اختالف مزاجش در مختلفسال

جوان  همچون بود کودک گرمی  است  چیره جوانی در خشکی لیک

است برتر سردی چو میانسالی دراست  مهتر خشکی دو هر مزاج بر

مثال را ما کآدمی وجودی، هربدان یکسان را دو هر حرارت در

است سیره گر تری را کودک طبعاست بدتر یا آن مثل پیری وقتاست متغیر وبس خام پیران طبع

جنسیت مزاج

ذکور در باشد گرم و خشک طبع ظهور یابد تر و سرد مؤنث در

Iranian Amzing Collection

Page 29: مبانی طب سنتی ایران مزاج ها

ظاهر بیان

پوست - رنگ ها رنگ بیان در

  است وفربهی تازگی را بدن گربود چو الغر و ظاهر استخوانیشد  باز و درشت او عروق گر

آن  ضد عروقش شد ظاهر به وردو  این میان شد ظاهر که چون

حال

همرهی را او مر تر و سرد طبعاست

نمود رو خشکی به طبعش الجرمشد انباز او به ،گرمی بدان پس

میان اندر گیردش سردی طبعمقال بی طبیعت باشد معتدل

ها مکان مزاج

ندان تو سنجش مبنای را رنگزنگیان  دیار چون باشد گرم

مردمان  جلد و است اسالو سردنظر  در آری که ار اقلیم هفت

چهار  اقلیم چو باشد معتدلاست  صفرایی بqوnد، گندمگون زرداست دم فرط از سرخی را آدمیکنار در آمد سرخ و سفید چون

مکان هر دارد که تأثیری بهرمردمان جلود گردد سیه پسهمزمان باشد باریک و روشن

باخبر مزاجی هر از شوی میشمار پیرو تو ، طبع بر را رنگ

سودایی  ، اگر است مات و تیرهاست

بلغم  از است عاجی سفید گراست

برقرار گردد شخص اعتدال

سر موی رنگ

سپید مو فرد طبع باشد سردمو  سرخ طبع است گرم نسبتا`

آدمی  مزاج باشد معتدل

پدید آید گرم طبع مو سیه دربجو بوری در تو را ناقص سرد

همدمی چون کند سرخی و بوری

Iranian Amzing Collection