ﻲﺴﻴﻠﮕﻧا Top Notch - tahlilgaran.orgtahlilgaran.org/download/TN3.pdfﻲﺴﻴﻠﮕﻧا نﺎﺑز زﻮﻣآدﻮﺧ Top Notch (3 ﺢﻄﺳ ) مرﺎﻬﭼ ﺪﻠﺟ

خودآموز زبان انگليسيTop Notch

)3سطح (

چهارمجلد

Advance

Upper‐Intermediate Intermediate

Pre‐Intermediate Elementary

1391بهــــار چاپ دوم ـ عليرضا معتمد: گردآوري و تاليف

-1358معتمد، عليرضا،: سرشناسه Top Notchخودآموز زبان انگليسي:عنوان و نام پديدآور

.گردآوري و تاليف عليرضا معتمد.1390،تحليلگران:تهران: مشخصات نشر

.مس11×17؛.ج4:مشخصات ظاهري 978-600-5866-27-8:دوره: شابك

978- 600- 5866- 28-5 :1. ج 978- 600- 5866- 29-2 :2. ج 978- 600- 5866- 30-8 :3. ج 978-600-5866-31-4:5.ج

فيپا:وضعيت فهرست نويسي.انگليسي-فارسي: يادداشت.كتابنامه: يادداشت 3سطح. 4.ج 2سطح . 3.ج 1سطح.2.ج مقدماتي.1.ج: مندرجات فارسي --هاي درسي براي خارجيان كتاب--زبان انگليسي: موضوعخودآموز--زبان انگليسي: موضوع

/PE1128: رده بندي كنگره م6خ9 1390428/24فا: رده بندي ديويي

2597771:شماره كتابشناسي ملي

18پالك ،هجدهم گاندي خيابان ،ونك ميدان ،هرانت 88873718: تلفن 2واحد www.PersianVi.com : اينترنت سايت [email protected] : الكترونيكپست

چهارمجلد – خودآموز زبان انگليسي تاپ ناچ :نام كتاب عليرضا معتمد : و تاليف گردآوري

1391 بهار: دومچاپ صفحه 56: قطع جيبي نسخه 2000 :شمارگان

978- 600-5866- 27- 8 :شابك دوره 978-600-5866-31-5 :شابك ريال 25000 :بها

كليه حقوق مادي و معنوي اين اثر براي ناشر محفوظ است و هرگونه نسخه .آن پيگرد قانوني داردبرداري از

:مقدمه ناشر سطح 6مجموعه اي شامل كتابهاي آموزشي زبان انگليسي تاپ ناچ،

بوده كه توسط انتشارات النگمن جهت آموزش ) به انضمام كتابهاي ساميت(زبان انگليسي به نوجوانان و جوانان غير انگليسي زبان، بصورت كاربردي و

هر درس شامل مجموعه اي از لغات . با شيوه اي نوين طراحي شده است موجب افزايش مهارتهاي چهارگانه وجديد به همراه نكات گرامري بوده

. گرددمي ) خواندن، نوشتن، مكالمه و درك مطلب شنيداري(زبان انگليسي ه واقعي با اقتباس از ريكي از نكات برجسته درسها، استفاده از زبان محاو

از طرف ديگر بيان موضوعاتي از قبيل . زندگي مردم انگليسي زبان مي باشداردي از كاربرد مو ... خريد كردن، تاكسي گرفتن، سفارش غذا در رستوران و

زبان انگليسي در زندگي روزمره بوده كه در اين كتاب به آن پرداخته شده .است

هر درس كتاب حاضر مجموعه اي از نكات گرامري به همراه واژگان جديد در چهار جلد شامل ناپ ناچ مقدماتي، تاپ ناچ از كتابهاي تاپ ناچ است كه

و مي تواند به عنوان شدهرايه ا 3و تاپ ناچ سطح 2، تاپ ناچ سطح 1سطح كتاب راهنما و خودآموز زبان انگليسي در كنار كتابهاي اصلي تاپ ناچ مورد

.استفاده قرار گيرددر آموختن كليد موفقيت شما تكرار و برنامه ريزي، به ياد داشته باشيد كه .هر زبان جديد مي باشد

موفق باشيد عليرضا معتمد

و مدير مسئولموسس

:فهرست مطالب

جمالت پرسشي ضميمهCultural Literacy .1درس تلفظ صحيح جمالت پرسشي زمان گذشته كامل

6

may, mustكاربرد Health Matters .2درس

كاربردbe able to

14

جمالت سببيكاربرد Getting Things Done .3درس

18

زمان آينده در گذشتهLife Choices .4درس

زمان گذشتهmodals

22

كاربرد ضماير ربطيHolidays & Traditions .5درس كاربرد ضماير انعكاسي

26

tell, sayكاربرد Disasters .6درس كاربرد نقل قول مستقيم نقل قول غير مستقيمكاربرد

30

Books .7درس & Magazines كاربردNoun Clauses كاربرد عبارتهاي اسمي باif كاربرد عبارتهاي اسمي باwh

36

.8درس

Innovationsجمالت شرطي كاربرد جمالت شرطي حقيقي جمالت شرطي غير حقيقيكاربرد كاربردwish

40

كاربرد اسامي غير قابل شمارشControversial Issues .9درس كاربرد مصدر پس از افعال خاص كاربرد اسم مصدر پس از افعال

خاص

47

tooكاربرد Enjoying the World .10درس كاربردenough حروف اضافه مكانكاربرد

51

)3سطح ( زبان انگليسي تاپ ناچخودآموز 6

Unit 1: Cultural Literacy. Grammar.

جمالت پرسشي ضميمه : در زبان . توجه نماييد اين فيلم ايراني است، مگه نه؟به جمله

فارسي براي تاكيد بر روي جمالت پرسشي خود از عباراتي مانند اين عبارتها در زبان انگليسي به. استفاده مي كنيم )مگه نه(

Tag Question مثال. معروف هستند: This film is from Iran, isn't it? ؟اين فيلم ايراني است، مگه نه

كه در اين درس به آن جمله Tag Questionجهت افزودن

:پرسشي ضميمه خواهيم گفت، به قوانين زير توجه نماييد خواهد منفي ضميمه، پرسشي جمله باشد، مثبت پايه، جمله اگر

.برعكس و بود رويداد زمان در و كمكي فعل از استفاده با ضميمه پرسشي جمله

.شود مي ساخته اصلي جمله. شود مي نوشته مخفف بصورت هميشه ضميمه پرسشي جمله

isn't it مانند amn’tبجاي ساده حال زمان در I از aren't I جمله براي

.شود مي استفاده ضميمه پرسشي

7 Top Notch Level 3

:مثال

You know that man, don't you? ؟نه شما آن مرد را مي شناسيد مگه

She doesn't know where the museum is, does she? ؟مگه نه او نمي داند كه موزه كجاست

She didn't have a ticket, did she? او يك بليط ندارد مگه نه ؟ Mary wasn't at the theater, was she? ماري در تاتر نيست مگه نه ؟My friends were at the cinema, weren't they? دوستان من در سينما هستند مگه نه ؟Ali will go to the museum with us, won't he? علي با ما به موزه خواهد آمد مگه نه ؟There won't be two films at the cinema, will there? ؟نخواهد بود مگه نه سينما دو فيلم درآنجا

You aren't going to the cinema, are you? ؟مگه نه يدنمي رو شما به سينما

در جمالت امري ، جمله پرسشي ضميمه بصورت : توجه

will you? مثال. نوشته مي شود )ممكنه؟(به معني: Sit in that row, will you? در آن رديف بنشينيد، ممكنه ؟


Don't be late for the film, will you? براي آن فيلم دير نكنيد، ممكنه ؟

، جمله پرسشي شده باشندآغاز Let'sدر جمالتي كه با : توجه :مثال. نوشته مي شود ?shall weضميمه بصورت

Let's go cinema, shall we? مكنهبياييد به سينما برويم، م ؟

تلفظ صحيح جمالت پرسشي ضميمه : ، معموال پاسخ پرسش را نمي دانيم و جمالت پرسشي مثبتدر

در اين حالت . پاسخ مناسب استدريافت ،هدف از پرسيدن سوالبه اين صورت . جمله پرسشي را مي بايست با آهنگ باال ادا نماييم

.كه در خاتمه جمله، صدا در اوج خود قرار بگيردقصد داريم تا پاسخ مثبت مخاطب را ، جمالت پرسشي منفيدر

در اين حالت جمالت پرسشي را با آهنگ پايين ادا . بدست آوريمبه اين صورت كه در خاتمه جمله، صدا در پايين ترين . مي كنيم

.سطح خود قرار بگيرد :مثال

You don't have a ticket to the cinema, do you? )؟بليط داريدآيا مي خواهم بدانم كه (شما بليط براي سينما نداري، مگه نه؟

Yes, It's in my pocket. بله در جيبم است It's a great music, isn't it? موسيقي عالي است، مگه نه ؟

9 Top Notch Level 3

Yes, it's wonderful. بله عالي است

زمان گذشته كامل : زمان گذشته كامل يا ماضي بعيد، بيانگر عملي است كه در گذشته

معموال اين زمان همراه با يك جمله كوتاه . دور انجام شده باشدساختار زمان گذشته كامل بصورت زير مي .استگذشته ساده همراه

:باشد فاعل+ had+ اسم مفعول ) + كلمه ربط+جمله كوتاه گذشته ساده(

:مثالI had arrived when you called. .وقتي تماس گرفتي، رسيده بودم

لذا براي سوالي . فعلي كمكي مي باشد hadدر زمان گذشته كامل، را به ابتداي جمله آورده و همچنين hadنمودن جمله مي بايست

.اضافه مي كنيم hadرا به not ،در تركيبهاي منفي :مثال

I hadn’t seen the movie when it came out on DVD. .من فيلم را نديده بودم زمانيكه روي دي وي دي منتشر شد Had the film finished when you went there? آيا زمانيكه به آنجا رسيدي، فيلم تمام شده بود؟

قيدهاي زمان زير معموال در قسمت گذشته ساده بكار مي : توجه :روند

when )هنگاميكه( , before by , )هقبل از اينك( )تا(


:مثال

By 2001, she had already met her husband. I had already seen the movie when it came out on DVD. I had learned to speak Greek before I graduated.

قيدهاي زمان زير معموال در قسمت گذشته كامل بكار مي :توجه :روند

after as soon as , )بعد از اينكه( )به محض اينكه( :مثال

I became a good driver after I had finished my work. I became a good driver as soon as I had graduated.

و hadپس از ) قبال(به معني alreadyمعموال كلمه :توجه

:مثال. قبل از اسم مفعول بكار مي رودI hadn’t already seen them.

غير رسمي بجاي زمان گذشته ه هايگاهي در مكالم :توجه

:مثال. استفاده مي شودنيز كامل، از گذشته ساده Before I graduated, I learned to speak Chinese.

11 Top Notch Level 3

Vocabulary.

etiquette: et∙i∙quette / 5etIkEt/

آداب معاشرت the formal rules for polite behavior in society or in a particular group strict rules of professional etiquette

literacy: lit∙e∙ra∙cy / 5lItErEsi/

سواد، با سوادي the state of being able to read and write a new adult literacy campaign computer literacy

manners: man∙ners / 5mAnErz/

اجتماعي، ادبتربيت polite ways of behaving in social situations Her children all had such good manners. It's bad manners to talk with your mouth full

(=talk and eat at the same time).


punctual: punc∙tu∙al / 5pQNktFuEl/

وقت شناس arriving, happening, or being done at exactly the time that has been arranged She's always very punctual for appointments. the punctual payment of invoices

impolite: im∙po∙lite /7ImpE5laIt/

بي ادب not polite, rude an impolite remark Would it be impolite of me to ask exactly

where you've been?

offensive: of∙fen∙sive /E5fensIv/

مهاجم، اهانت آور very rude or insulting and likely to upset people I found her remarks deeply offensive . offensive behaviour


customary: cus∙tom∙a∙ry / 5kQstEmeri/

مرسوم something that is customary is normal because it is the way something is usually done In some cultures it is customary for the bride

to wear white.

taboo: ta∙boo /tA5bu:/

مذموم، حرام a taboo subject, word, activity etc is one that people avoid because it is extremely offensive or embarrassing It’s taboo to eat pork.


Unit 2: Health Matters. Grammar.

كاربردMay : may معموال براي درخواست هاي ) امكان داشتن(به معني

:مثال .انجام كاري بكار مي رود امكان مودبانه و يا بيان May I come in?

)اجازه گرفتن(؟ مممكن است داخل شو He may meet you next week.

)امكان پذيري(.او ممكن است شما را هفته آينده مالقات نمايد

همراه هستند، بصورت mayصورت گذشته جمالتي كه با : توجه may + have + Past participle مثال. نوشته مي شود:

The dentist may have met you.

زمانهايبوده و مانند آن در mayگذشته might :توجه :مثال. مختلف مي تواند بكار رود

Barbara might (or may) not need a new filling.

كاربردMust : must تقريبا مترادف )ضرورت و اجبار(به معنيhave to در

:مثال .جمالت بكار مي رودYou must study hard. درس بخوانيسخت كه تو مجبور هستي


نتيجه گيري نيز در جمالت انگليسي به مفهوم mustهمچنين

:مثال. بكار مي رودAli just broke a tooth. That must hurt.

.مي بايست درد كند. علي دندانش شكست The dentist told me to come next week. It must not be an emergency.

.اي باشدنبايد وضعيت فوق العاده . دندانپزشك بمن گفت كه هفته آينده بيايم

كاربردbe able to : be able to قدرت و توانايي انجام كاري را (به معني

:مثال . در جمالت انگليسي بكار مي رود )داشتنI am able to come tonight. من مي توانم امشب بيايمHe is ill. He is not able to go to school. او بيمار است و نمي تواند به مدرسه برود We were not able to get a good grade. ما نتوانستيم نمره خوبي كسب كنيم


Vocabulary.

painkiller: pain∙kill∙er / 5peIn7kIlEr/

داروي مسكن درد a medicine which reduces or removes pain an overdose of painkillers

tablet: tab∙let / 5tAblIt/

قرص a small round hard piece of medicine which you swallow She took a couple of headache tablets sleeping tablet

decongestant: de∙con∙gest∙ant /7di:kEn5dVestEnt/ n

داروي باز كننده بيني براي تنفس بهتر medicine that you can take if you have a cold, to help you breathe more easily


antihistamine: an∙ti∙his∙ta∙mine /7AntI5hIstEmIn/

داروي ضد آلرژي a drug that is used to treat an allergy (=an unpleasant reaction to particular foods, substances etc)

antibiotic: an·ti·bi·ot·ic /75B:ntIbaI5CtIk/

آنتي بيوتيك a drug that is used to kill bacteria and cure infections

antacid: ant∙a∙cid /Ant5AsId/

داروي ضد سوزش معده، ضد اسيد معده a substance that gets rid of the burning feeling in your stomach when you have eaten too much, drunk too much etc

ointment: oint∙ment / 5CIntmEnt/ n

پماد a soft cream that you rub into your skin, especially as a medical treatment


Unit 3: Getting Things Done. Grammar.

كاربرد جمالت سببي : زماني بكار مي رود كه Causative Sentenceيا جمله سببي

مثال . ار نمايدذواگدر آن فاعل انجام فعل را به شخص ديگري در .يك جمله سببي مي باشد . دادم اطاقم را تميز كنندجمله

getو have ت سببي از افعال زبان انگليسي براي نوشتن جمال . بصورت زير استفاده مي كنند

فاعل+ have / get+ مفعول + اسم مفعول :مثال

I got my room cleaned. .دادم اطاقم را تميز كنند They got their photos enlarged. .دادند عكسهايشان را بزرگ كنند She can have her film copied. .او مي تواند بدهد فيلمش را كپي كنند We are having the office cleaned. .مي دهيم دفتر را تميز كنند I must have my hair cut. .بايد بدهم موهايم را كوتاه كنند

را به او واگذار انجام كاربه جمالت فوق كه در آن فردي كه :توجه در .مي كنيم نامشخص است، جمالت سببي مجهول گفته مي شود


ساختار جمالت . جمالت سببي معلوم، كننده كار مشخص است

:زير مي باشد هايسببي معلوم بصورت فاعل+ have+ شخص مورد نظر + toمصدر بدون+ مفعول

فاعل+ get+ شخص مورد نظر + toبا مصدر+ مفعول :مثال

I had my brother paint my room. I got my brother to paint my room. .دادم به برادرم اطاقم را رنگ كند

,makeمي توان از كلماتي از قبيل :توجه let نيز بجايhave مثال. در جمالت سببي معلوم استفاده نمود:

I made my brother help me finish the job.

نيز want, ask, requestمي توان از كلماتي از قبيل :توجه :مثال. در جمالت سببي معلوم استفاده نمود getبجاي

I ask my brother to help me finish the job.

كاربردlet : let در جمالت انگليسي بيانگر كسب اجازه براي انجام كار مياستفاده مي toهميشه از مصدر بدون letپس از توجه كنيد . باشد :مثال. شود

I don’t let my children stay out after 9 pm. .شب بيرون بمانند 9من به فرزندانم اجازه نمي دهم پس از ساعت


Vocabulary.

reliable: re∙li∙a∙ble /rI5laIEbEl/

قابل اطمينان، معتبر someone or something that is reliable can be trusted or depended on a birth control method that is cheap and

reliable Miller was a quiet and reliable man.

reasonable: rea∙son∙a∙ble / 5ri:zEnEbEl/

معقول fair and sensible a reasonable request Be reasonable ‐ you can't expect her to do all

the work on her own!

honest: hon∙est / 5 B:nIst/

صادق، درستكارsomeone who is honest always tells the truth and does not cheat or steal Ann had an honest face.


efficient: ef∙fi∙cient /I5fIFEnt/

كارآمد، بهره ور if someone or something is efficient, they work well without wasting time, money, or energy an efficient use of land Lighting is now more energy efficient .

professional: pro∙fes∙sion∙al /prE5feFEnEl/

حرفه اي relating to a job that needs special education and training It is essential to get good professional advice . You may need to seek professional help .


Unit 4: Life Choices. Grammar.

زمان آينده در گذشته : براي بيان عملي كه در گذشته رخ داده باشد و گذشتهدر آيندهزمان

. نسبت به عمل ديگري مفهوم آينده داشته باشد، بكار مي رود :استساختار زمان آينده در گذشته بصورت زير

فاعل+ to +wouldمصدر بدون :مثال

She thought she would be a doctor, but she changed her mind.

.خواهد شد ولي نظرش را تغيير داد او فكر كرد كه يك پزشك We always believed they would get married, but they never did.

ما هميشه اعتقاد داشتيم كه آنها ازدواج خواهند كرد ولي آنها هرگز اين .كار را نكردند

:آينده در گذشته بصورت زير مي باشدجمالت ساختار ديگر :توجه فاعل+ to +was/were going toمصدر بدون

:مثالI believed I was going to have a lot of children, but I was wrong.

.بچه خواهم داشت ولي اشتباه كردم يمن اعتقاد داشتم كه تعداد زياد Weren’t you going to study law? Yes, I was.


زمان گذشته modal ها:

would, could, may, might, should مانندها modalاگر در جمالت زمان گذشته بكار برده شوند و منظور از كاربرد آنها بيان عملي باشد كه در گذشته بايد انجام مي گرفته ولي انجام نشده

.، از ساختار زير براي نمايش آن استفاده مي كنيماست have +modals+ اسم مفعول

:مثالI should have studied medicine.

)ولي نخواندم. (من بايد داروسازي مي خواندم She shouldn’t have divorced Ali.

)جدا شدولي . (او نبايد از علي جدا مي شد We would have been happy.

)ولي نشديم(م ويخوشحال شقرار بود He could have made a better job.

)شدولي ن. (او مي توانست شغل بهتري داشته باشد I may have failed the exam.

)ولي پاس كردم. (ممكن بود كه امتحان را پاس نكنم

بصورت فوق براي بيان استنتاج و نتيجه mustكاربرد :توجه .گوينده بكار مي رودترديد عملي در گذشته همراه با انجام گيري از

:مثالHe’s not here. He must have gone home early.

)ترديد. (احتماال بايد زود به خانه رفته باشد. يستاو اينجا ن


Vocabulary.

talent: tal∙ent / 5tAlEnt/

استعداد خدادادي a natural ability to do something well He has a lot of talent , and his work is fresh

and interesting. Your brother is a man of many talents .

skill: skill /skIl/

مهارت، چيره دستي an ability to do something well, especially because you have learned and practiced it Many jobs today require computer skills.

experience: ex∙pe∙ri∙ence /Ik5spIriEns/

تجربه، تمرين knowledge or skill that you gain from doing a job or activity, or the process of doing this You've got a lot of experience of lecturing. He had no previous experience of managing a

farm.


knowledge: knowl∙edge / 5n B:lIdV/

دانش، آگاهي the information, skills, and understanding that you have gained through learning or experience You need specialist knowledge to do this job. Many of the students did not have much

knowledge of American history.


Unit 5: Holidays and Traditions. Grammar.

ضماير ربطيكاربرد : ,who, whatمانند Relative Pronounsضماير ربطي يا

when, where, that بين ضمايري هستند كه براي اتصال :مثال. جمالت انگليسي بكار مي روند

Halloween is a celebration. Halloween takes place in October. ► Halloween is a celebration that takes place in October.

.مي دهد رويكتبر است كه در ماه ا يهالوين جشن

:برخي از ضماير ربطي عبارتند ازwho )براي اشاره به فاعل انسان بكار مي رود) به معني كه.

whom )براي اشاره به مفعول انسان بكار مي رود) به معني كه او را. which )براي اشاره به فاعل و مفعول اشياء بكار مي رود) به معني كه. that )بجاي ) به معني كهwho, whom, which كار برودبمي تواند.

:مثالThe person who comes for dinner should bring a gift. فردي كه براي شام مي آيد، بايد هديه اي بگيرد. The person whom you invite should bring a gift. ي بگيردفردي كه او را دعوت كرديد، بايد هديه ا.


ضماير ربطي بصورت مفعول در جمله نوشته مي هنگاميكه :توجه

:مثال .حذف آنها، تغييري در مفهوم جمله بوجود نمي آوردد، نشوThe book that you bought gives great information about holidays ►The book you bought gives great information about holidays.

زمانيكه ضماير ربطي بصورت فاعل در جمله نوشته مي :توجه :مثال. شود، نمي تواند حذف شود

The author who wrote that book did a great job. ► The author wrote that book did a great job.

ضماير انعكاسيكاربرد : ضماير انعكاسي براي انعكاس كار انجام شده به فاعل جمله بكار

:ن ضماير عبارتند ازيا. مي روندmyself, yourself, himself, herself, itself, ourselves, yourselves, themselves

:مثالMy sister made herself sick from eating so much.

، خودش را مريض كردبيش از حدخوردن ازخواهرم مي )يبه تنهاي(با ضماير انعكاسي مفهوم byتركيب :توجه

:مثال. دهدI made it by myself. من به تنهايي آنرا ساختم.


Vocabulary.

engagement: en∙gage∙ment /In5geIdVmEnt/

نامزدي an agreement between two people to marry, or the period of time they are engaged Their engagement was announced in the

paper. Tony was stunned when Lisa suddenly broke

off their engagement (=finished it) .

engaged: en·gaged /In5geIdVd/

نامزد شدن if two people are engaged, they have agreed to marry Have you heard? Sally and Ray are getting

engaged . Kate's engaged to a guy from England.

ceremony: cer∙e∙mo∙ny / 5serImoUni/

مراسم، جشن


an important social or religious event, when a traditional set of actions is performed in a formal way the wedding ceremony

wedding: wed∙ding / 5wedIN/

عروسي a marriage ceremony, especially one with a religious service Do come to our wedding.

reception: re∙cep∙tion /rI5sepFEn/

مهماني a large formal party to celebrate an event or to welcome someone It's an ideal location for a wedding reception.

honeymoon: hon∙ey∙moon / 5hQnimu:n/

ماه عسل a holiday taken by two people who have just got married We went to Italy on our honeymoon.


Unit 6: Disasters and Emergencies. Grammar.

كاربرد tell , say: خاصي هنگامي كه جمله به مخاطب tellدر زبان انگليسي از فعل

به مستقيم بدون اشاره sayدرحاليكه . شوداستفاده مي ،نمايداشاره :مثال. مخاطب بكار مي رود

tell: Maggie told her parents to stay home. say: Maggie said to stay home.

كاربرد نقل قول مستقيم: .توجه نماييد ".من به مدرسه مي روم": علي گفتبه جمله انگليسي هرگاه جمالت شخص غايب را عينا و بدون هيچ در زبان

:مثال .تغييري بيان كنيم، به آن نقل قول مستقيم گفته مي شودAli said, “I am going to school.”

عالمت و sayجهت بيان نقل قول مستقيم، از زمان مناسب فعل

جمله مورد نظر را بدون هيچ تغيير سپس . استفاده مي نماييم) ,( .مي نويسيم) ” “(گيومه اخلد

:مثالThey said, “The weather is awful.” They said to me, “The weather is awful.”


كاربرد نقل قول غير مستقيم:

در نقل قول غير مستقيم، جمالت شخص غايب را با اندكي تغيير و من به ": علي گفتبه جمله . با حفظ مفهوم آن بيان مي كنيم

در نقل قول غير مستقيم جمله . توجه نماييد ".مدرسه مي رومنوشته مي .علي گفت كه او به مدرسه رفتفوق بصورت

:مثال. شودAli said that he went to school.

براي تغيير جمالت نقل قول مستقيم به نقل قول غير :توجه

:مستقيم بصورت زير عمل مي كنيماستفاده thatرابط را حذف نموده و بجاي آن از) ,(عالمت – 1

.مي كنيم .را از جمله حذف مي كنيم) “ “(عالمت – 2 .به عقب مي بريم زمانزمان جمله نقل شده را يك – 3در ضماير فاعلي، مفعولي و صفات ملكي از الگوي زير پيروي – 4

:مي كنيمI ►He / She You ► I / We We ► They


مي استفادهلغات تبديل در صورت نياز از الگوهاي زير براي – 5

:كنيمthis► that these ►those here ►there now ► then ago ► before today ► that day yesterday ►the day before tomorrow ►the next day

:مثالThey said, “The weather is awful.” ► They said that the weather was awful. Dan said, “We all had the flu.” ► Dan said that they had all had the flu.

. در جمالت غير مستقيم مي تواند حذف شود thatرابط :توجه :مثال

They said the weather was awful.

براي تبديل جمالت نقل قول مستقيم امري به نقل قول :توجه :مستقيم از الگوي زير پيروي مي كنيمغير فاعل+ said/told/asked+ مفعول ) + toبا (مصدر... +


:مثال

He said, “Read the book.” ►He asked me to read the book. She told Dan, “Call me tomorrow.” ►She told Dan to call her the next day.

اگر جمله نقل قول مستقيم درخصوص يك رويداد علمي و :توجه يا حقيقت انكار نشدني باشد، هنگام نوشتن جمله نقل قول غير

:مثال. مستقيم تغيير زمان نخواهيم داشتThey said that English is an international language.


Vocabulary.

natural disaster: nat∙u∙ral di∙sas∙ter /nAtFErEl dIzAstEr/

بالي طبيعي مانند سيل و زلزله a disaster caused by nature, not people such as floods or earthquakes The 1987 hurricane was the worst natural

disaster to hit England for decades.

death toll: 'death toll / 5deW toUl/

جنگي، تعداد كشته شدگانتعداد تلفات the total number of people who die in an accident, war etc As the unrest continued, the death toll rose . The official death toll stands at 53.

destruction: de∙struc∙tion /dI5strQkFEn/

خرابي، ويراني the act or process of destroying something or of being destroyed weapons of mass destruction


casualty: cas∙u∙al∙ty / 5kAVuElti/

تلفات someone who is hurt or killed in an accident or war Our aim is to reduce road casualties . thousands of civilian casualties (=people who

are not soldiers who are injured or killed)

victim: vic∙tim / 5vIktIm/

قرباني someone who has been attacked, robbed, or murdered The victim received head injuries from which

she died a week later.

homeless: home∙less / 5hoUmlEs/

، آوارهبي خانمان people who have nowhere to live, and who often live on the streets Thousands of people have been made

homeless .


Unit 7: Books and Magazines. Grammar.

كاربردNoun Clauses : Nounعبارتهاي اسمي يا Clauses مجموعه اي از كلمات

مرتبط با هم از قبيل فعل، فاعل و مفعول بوده كه بعنوان اسم در :مثال. جمالت ظاهر مي شوند

I don’t know who the author is.

who the authorدر مثال فوق is عبارت اسمي مي باشد. و ifو يا كلماتي از قبيل WHعبارتهاي اسمي با كلمات پرسشي

whether راه بوده و به جمله اصلي متصل مي شوندهم. خير/در پرسشهاي بليعبارتهاي اسمي كاربرد :

به جمالتي از قبيل yes/noجمالت پرسشي اتصالبراي I don’t know از قوانين زير پيروي مي كنيم... و:

:زير شروع مي كنيممشابه را با يكي از عبارات هجمل – 1I don’t know I wonder I’d like to know Do you know Could you tell me Would you mind tell me


ifرا از حالت سوالي خارج نموده و آنرا توسط پرسشيجمله – 2

.به جمله مورد نظر متصل مي كنيم whetherيا :مثال

Is it any good book here? ►I don’t know if it’s any good book here. Did he like the novel? ► I wonder whether he liked the novel.

در پرسشهاي عبارتهاي اسميكاربردWH : به جمالتي از قبيل WHبراي ارتباط جمالت پرسشي با

I don’t know ولي بجاي عمل كرده مشابه قسمت قبل ... وif ياwhether از همان كلمه پرسشيWH استفاده مي كنيم .

:مثالWhat’s the book about? ►I don’t know what the book’s about. Who’s the author? ►I don’t know who the author is.


Vocabulary.

novel: nov·el / 5n B:vEl/

رمان a long written story in which the characters and events are usually imaginary a novel by Jane Austen

thriller: thrill∙er / 5WrIlEr/

به لرزه درآورنده، هيجان انگيز a book or film that tells an exciting story about murder or crime TV thrillers

romance: ro·mance / roU5mAns/

عشقي a story about the love between two people romance novels

science fiction: .science 'fiction / saIEns 5fIkFEn/

داستان علمي تخيلي


stories about events in the future which are affected by imaginary developments in science, for example about travelling in time or to other planets with life on them

biography: bi∙og∙ra∙phy /baI5 B:grEfi/

زندگينامه a book that tells what has happened in someone's life, written by someone else Boswell's biography of Dr. Johnson

autobiography: au∙to∙bi∙og∙ra∙phy /C:tEbaI5B:grEfi/

.دزندگينامه اي كه توسط خود شخص نوشته شو a book in which someone writes about their own life, or books of this type an autobiographical novel

memoir: mem·oir / 5memwwB:r/

سرگذشت a book by someone important and famous in which they write about their life and experiences Lady Thatcher had just published her

memoirs.


Unit 8: Inventions and Technology. Grammar.

جمالت شرطي: ) شرط( if‐clauseدر زبان انگليسي جمالت شرطي از دو قسمت

.تشكيل مي گردند) پاسخ شرط( main‐clauseو درجه گرم كني، به جوش مي 100اگر آب را تا به عبارت

درجه گرم 100اگر آب را تا در اين عبارت . توجه نماييد آيد if(جمله شرطي كني clause ( به جوش مي آيدو عبارت

.خواهد بود) main clause(پاسخ شرط جمالت شرطي حقيقي:

بيانگر يك جمالت شرطي حقيقي به جمالتي گفته مي شود كه اگر آب را تا (: مانند. مي باشندهمواره صحيح واقعيت كلي بوده و

)درجه گرم كني، به جوش مي آيد 100 جمالت شرطي حقيقي بصورت زمان حال ساده در هر دو قسمت

:مثال . دنوشته مي شو) پاسخ شرط(و ) شرط(If you heat water to 100C, it boils. If there is something good on, I usually stay in and watch TV. If I eat too much, I gain weight.


جمالت شرطي غير حقيقي:

جمالت شرطي غير حقيقي به جمالتي گفته مي شود كه بيان آن جمالت شرطي غير حقيقي به سه نوع . با احتمال همراه است

.جمالت شرطي نوع اول ، نوع دوم و نوع سوم تقسيم مي شوند كاربرد جمالت شرطي غير حقيقي نوع اول:

اول به جمالتي داللت دارد كه احتمال رويدادي جمالت شرطي نوع. در آينده نزديك را به شرط انجام فعلي در زمان حال بيان نمايد

:مثالIf I have time, I will phone you. اگر زمان داشته باشم به تو تلفن خواهم كرد

:ساختار جمالت شرطي نوع اول بصورت زير مي باشدif جمله شرط در زمان حال ساده, آينده ساده جمله پاسخ در زمان

:مثال If he studies hard, he will pass the exam. اگر به سختي درس بخواند، در آزمون قبول خواهد شدIf I have time, I'll finish the homework this afternoon.

كرداهم اگر فرصت داشته باشم، تمريناتم را اين بعد ازظهر تمام خو


نيز همچنين مي توان جمالت شرطي نوع اول را بصورت زير

:نوشت جمله شرط در زمان حال ساده if جمله پاسخ در زمان آينده ساده

:مثال He will pass the exam if he studies hard. در آزمون قبول خواهد شد اگر به سختي درس بخواند I'll finish the homework this afternoon if I have time. تمريناتم را اين بعد ازظهر تمام خواهم كرد اگر فرصت داشته باشم

دومكاربرد جمالت شرطي غير حقيقي نوع: دوم، زماني استفاده مي شود كه انجام جمله جمالت شرطي نوع مثال اگر چيني . ( فرضي و غير ممكن باشد ،شرط براي گوينده ... )اگر خانواده اش مي دانستند و يا.... صحبت مي كردم

:بصورت زير مي باشد دومساختار جمالت شرطي نوع if ساده گذشتهجمله شرط زمان , در گذشتهجمله پاسخ زمان آينده

:مثال

If I spoke Chinese, I would apply for that job. .اگر مي توانستم چيني صحبت كنم، براي آن كار درخواست مي دادم If her parents knew about her tattoo, they would be angry. .اگر خانواده اش خالكوبي را مي فهميدند، عصباني مي شدند


wasدر قسمت شرط جمالت شرطي نوع دوم، بجاي :توجه

:مثال. استفاده مي شود wereهميشه از If I were you, I wouldn’t go there.

.جا نمي رفتماگر بجاي تو بودم، به آن If he were rich, he could help you. .اگر او پولدار بود، مي توانست به شما كمك كند

سومكاربرد جمالت شرطي غير حقيقي نوع: سوم، زماني استفاده مي شود كه انجام جمله جمالت شرطي نوع

شرط فقط در زمان گذشته امكان انجام داشته ولي انجام نگرفته يا اگر خانواده اش .... مثال اگر چيني صحبت كرده بودم. ( باشد

... )دانسته بودند و :بصورت زير مي باشد سومساختار جمالت شرطي نوع

if كامل گذشتهجمله شرط , در گذشته كامل جمله پاسخ آينده

:مثال If I had had a cell phone, I could have called you.

.داشته بودم، مي توانستم با تو تماس بگيرماگر يك گوشي موبايل She wouldn’t have been late if she had checked the map. .او دير نمي كرد اگر نقشه را چك كرده بود


كاربردwish :

آرزو و افسوس در زمانهاي مختلف باشند، با ي كه بيانگر جمالتدر ساختار . آغاز مي گردند) اي كاش( به معني I wishعبارت

زمان مفهومياين جمالت هميشه فعل جمله يك زمان عقب تر از :مثال. جمله نوشته مي شود

I wish my laptop were a little faster. .اي كاش لپ تاپ من مقداري سريعتر بود

استفاده نشده و بجاي آن wasدر اين جمالت هيچگاه از :توجه

.كنيم استفاده مي wereاز

براي بيان آرزو در زمان آينده از زمان آينده در گذشته :توجه :مثال. استفاده مي شود

I wish it would rain. .اي كاش باران مي باريد


Vocabulary.

state of the art: .state‐of‐the‐'art /steIt Ev TE B:rt/

محصول دانش و تكنولوژي جديد using the most modern and recently developed methods, materials, or knowledge His new laptop is state‐of‐the‐art.

cutting edge: .cutting 'edge / kQtIN 5edV/

جديدترين مرحله پيشرفت محصول the newest and most exciting stage in the development of something research that's at the cutting edge of genetic

science The deck represents the cutting edge in CD

reproduction.

innovative: in∙nov∙at∙ive / 5InE7veItIv/

نوآورانه an innovative idea or way of doing something is new, different, and better than those that existed before an innovative approach to language teaching


innovative schemes for recycling waste

materials

revolutionary: rev∙o∙lu∙tion∙a∙ry /7revE5lu:FEneri/

انقالبي completely new and different, especially in a way that leads to great improvements The new cancer drug is a revolutionary

breakthrough. a revolutionary new drug

novel: nov·el / 5n B:vEl/

بديع not like anything known before, and unusual or interesting What a novel idea!


Unit 9: Controversial Issues. Grammar.

اسامي غير قابل شمارش كاربرد: قابل شمارش همواره با افعال مفرد در جمالت انگليسي اسامي غير

:مثال. ظاهر مي شوندEducation is an important issue.

:برخي از اسامي غير قابل شمارشي عبارتند ازabstract ideas: health, advice, help, luck, fun sports and activities: tennis, swimming, golf, basketball illnesses: cancer, AIDS, diabetes, dengue natural events: rain, snow, wind, light, darkness academic subjects: English, Chemistry, Art, Mathematics Foods: rice, milk, sugar, fat

اگر بخواهيم مقدار اسامي غير قابل شمارشي را در جمالت :توجه :مثال. ت بيان كننده مقدار استفاده مي شودبيان كنيم، از كلما

a piece of news, a cup of tea, a time of peace, an act of justice

كاربرد مصدر پس از افعال خاص : نوشته ) toبا (پس از افعال زير همواره فعل دوم بصورت مصدر - 1

:مي شود


agree, decide, manage, pretend, appear, deserve, need, refuse, can’t afford, hope, offer, seem, can’t wait, learn, plan

:مثالI can’t wait to see her. I agree to paint the room.

مفعول قرار گرفته و فعل دوم پس از بالفاصلهپس از افعال زير - 2 :نوشته مي شود) toبا (مفعول بصورت مصدر

advise, convince, permit, request, urge, allow, encourage, persuade, require, warn, cause, invite, remind, tell

:مثالThe newspaper reminded all 18-year-olds to vote. We urged them to write letters against the death penalty. The law requires everyone to wear a seatbelt.

كاربرد اسم مصدر پس از افعال خاص: فعل همراه با (پس از افعال زير همواره فعل دوم بصورت اسم مصدر

ing (نوشته مي شود: avoid, can’t stand, discuss, dislike, enjoy, feel, like, mind, don’t mind, practice, quit, suggest

:مثالI enjoy watching TV. I don’t mind writing a letter.


Vocabulary.

radical: rad∙i∙cal / 5rAdIkEl/

سياست مدار افراطي someone who has new and different ideas, especially someone who wants complete social and political change radicals on the extreme left wing of the party

liberal: lib∙e∙ral / 5lIbErEl/

روشنفكر، طرفدار مردم ساالري allowing people or organizations a lot of political or economic freedom liberal society

moderate: mod∙e∙rate / 5m B:dErIt/

ميانه رو، معتدل someone whose opinions or beliefs, especially about politics, are not extreme and are considered reasonable by most people He's coming under pressure from moderates

in the party.


conservative: con∙ser∙va∙tive /kEn5sE: r vEtIv/

محافظه كار، سنتي someone who does not like changes in politics, ideas, or fashion an argument between reformers and

conservatives in the organization

reactionary: re∙ac∙tion∙a∙ry /ri5AkFEneri/

مرتجع someone who strongly opposes any social or political change - used to show disapproval a reactionary person


Unit 10: Enjoying the World. Grammar.

كاربرد too : too بوده و به جمله )خيلي، آنقدر زياد(قبل از صفت به معني

:مثال. مفهوم منفي مي دهدThe water is too cold.

)كه نمي توان در آن شنا كرد( آب آنقدر سرد است I can't drink this tea. It's too hot. .خيلي داغ است. نمي توانم اين چاي را بنوشم

بكار مي ) toبا ( بصورت مصدر tooفعل جمله پس از :توجه

:مثال. رودThe water is too cold to swim. The tea is too hot to drink.

forرا به شخصي نسبت دهيم، از فعل جمله اگر بخواهيم :توجه .كنيممي استفادههمراه با مفعول يا ضمير مفعولي tooپس از

:مثال The water is too cold for him to swim. The tea is too hot for me to drink. It’s too dangerous for children to go swimming at that beach.


كاربرد enough :

enough بوده و به ) به اندازه كافي( قبل از صفت به معني :مثال .جمله مفهوم مثبت مي دهد

He is old enough to go to school. .او به اندازه كافي بزرگ شده كه به مدرسه برود It was warm enough to go to school. .به اندازه كافي هوا گرم شده كه بتوانيم به مدرسه برويم

حروف اضافه مكان: بكار مي ) عموما سرپوشيده( براي مكانها atو inحروف اضافه

.رودShe is in a hospital. استاو در يك بيمارستان They are in an office. هستندآنها در يك دفتر

براي اسامي شهرها، كشورها و قاره ها نيز inحرف اضافه : توجه :مانند. بكار مي رود

in Mexico, in Osaka, in Asia

:مانند. قبل از اسامي خيابانها بكار مي رود onحرف اضافه : توجه on Gandi street

:مانند. قبل از آدرسهاي دقيق بكار مي رود atحرف اضافه : توجه at 18 Gandi Street


Vocabulary.

mountainous: moun∙tain∙ous / 5maUntEnEs/

كوهستاني a mountainous area has a lot of mountains a mountainous region

hilly: hill∙y / 5hIli/

پر از تپه having a lot of hills hilly area

lush: lush /lQF/

پر پشت و شاداب plants that are lush grow many leaves and look healthy and strong The fields were lush with grass and flowers.

arid: ar∙id / 5ArId/

باير، خشك و لم يزرع arid land or an arid climate is very dry because it has very little rain


forest: for∙est / 5fC:rIst/ n

جنگل، بيشه با درختان بلند a large area of land that is covered with trees Much of Scandinavia is covered in dense

forest.

canyon: can∙yon / 5kAnjEn/

دره باريك، تنگه a deep valley with very steep sides of rock that usually has a river running through it

island: is∙land / 5aIlEnd/

جزيره a piece of land completely surrounded by water The Cayman Islands

valley: val∙ley / 5vAli/

دره ميان كوه an area of lower land between two lines of hills or mountains, usually with a river flowing through it the San Fernando valley


منابع و مراجع

Joan Saslow & Allen Ascher, Top Notch 3, Pearson Longman 2006

Raymond Murphy, English Grammar in Use 3rd Edition, Cambridge University Press 2010

Alireza Motamed, PersianVi Dictionary, TahlilGaran 2010

Alireza Motamed, PersianVi Upper Intermediate, TahlilGaran 2010


ارتقاي جهت اي برنامه ،انگليسي زبان مجازي آموزشگاه دلخواه زمانبندي براساس و خودآموز بصورت انگليسي زبان مهارتهاي

همان دور راه از آموزش اند داده نشان مطالعات. باشد مي شما دركل و آورده فراهم را دارد وجود سنتي كالسهاي در كه انگيزشي

.دهد مي نتيجه انفرادي آموزش از سريعتر درصد نود كساني نياز به است پاسخي ،انگليسي زبان مجازي آموزشگاه

در شركت به تمايلي ، هزينه و وقت در جويي صرفه جهت كه افرادي مناسب آموزشي برنامه اين همچنين. ندارند درسي كالسهاي

آموختن و مطالعه به تحصيل و كار حين در دارند قصد كه باشد مي .بپردازند دوم زبان مراجعه آموزشگاه اينترنتي سايت به بيشتر اطالعات كسب جهت www.PersianVi.com :نماييد

Documents

ﻲﺴﻴﻠﮕﻧا Top Notch - tahlilgaran.orgtahlilgaran.org/download/TN3.pdfﻲﺴﻴﻠﮕﻧا نﺎﺑز زﻮﻣآدﻮﺧ Top Notch (3 ﺢﻄﺳ ) مرﺎﻬﭼ ﺪﻠﺟ