62
ﻣﺎﻧﻴﻔﺴﺖ ﺣﺰب ﻛﻤﻮﻧﻴﺴﺖ ك. ﻣﺎرﻛﺲ ف. اﻧﮕﻠﺲ ﭘﺮوﻟﺘﺎرﻳﺎي ﺟﻬﺎن ﻣﺘﺤﺪ ﺷﻮﻳﺪ

…انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

  • Upload
    others

  • View
    6

  • Download
    0

Embed Size (px)

Citation preview

Page 1: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

مانيفست حزب كمونيست

انگلس .ف ماركس .ك

پرولتارياي جهان متحد شويد

Page 2: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf
Page 3: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

فهرست مطالب

1 ...................................................................... 1872پيش گفتار -1

3 ...................................................................... 1882پيش گفتار -2

5 ...................................................................... 1883پيش گفتار -3

6 ...................................................................... 1888پيش گفتار -4

12 ................................................................... 1890 پيش گفتار -5

18 ................................................................... 1892پيش گفتار -6

20 ................................................................... 1893پيش گفتار -7

22 ................................................................................. مانيفست -8

23 ................................................................. بورژواها و پرولترها -9

36 ......................................................... ها پرولترها و كمونيست -10

45 ........................................ ادبيات سوسياليستي و كمونيستي -10

45 ...................................................... سوسياليسم ارتجاعي -1 45 ............................................ سوسياليسم فئودالي -الف 47 ................................ سوسياليسم خرده بورژوازي –ب 48 ............. سوسياليسم حقيق سوسياليسم آلماني يا –ج

52 ..........................سوسياليسم محافظه كار يا بورژوازي -2 53 .................. تخيلي –سوسياليسم و كمونيسم انتقادي -3

56 ............. ها با احزاب مختلف اپوزيسيون مناسبات كمونيست -11

58 ............................................................ توضيح هيئت ترجمه -12

Page 4: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf
Page 5: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

پيش گفتارها 1 مانيفست حزب كمونيست

پيش گفتار

1872چاپ آلماني سال

روز ديهي است در شرايط آنالمللي كارگري، كه ب ، اين سازمان بين"ها اتحاديه كمونيست"

توانست به صورت سازماني مخفي وجود داشته باشد، در كنگرهء خود كه در نوامبر تنها مي

در شهر لندن انعقاد يافته بود، ما امضاء كنندگان زيرين را مأمور ساخت برنامهء 1847سال

زيرين به "فستماني"بدين ترتيب . مفصل تئوريك و عملي حزب را براي انتشار تهيه نمائيم

. ندن فرستاده شددست نويس آن براي چاپ به ل 1وجود آمد و چند هفته قبل از انقالب فوريه

هاي دا به آلماني به چاپ رسيد، دست كم دوازده بار بدين زبان با چاپتب، كه ا"مانيفست"

ميسترجمهء انگليسي آن كه به وسيلهء . گوناگون در آلمان و انگلستان و آمريكا نشر يافت

Red"، در شهر لندن در 1850هلن ماك فاران انجام يافته بود براي نخستين بار در سال

Republican" هاي اقال سه بار در آمريكا، ترجمه 1871منتشر گشت و سپس در سال

يش از قيام ماه ژوئن سال پبراي اولين دفعه كمي ،ترجمهء فرانسه. مختلفي از آن نشر يافت

چاپ نيويورك منتشر شده "Le Socialiste"نيز در چاپ خارج و اخيراً در پاريس از 1848

ترجمهء لهستاني آن اندكي پس از نخستين چاپ . ترجمهء جديدي در دست تهيه است. است

به . هاي شصت در شهر ژنو انجام گرفت ترجمهء روسي آن در سال. آلماني در لندن نشر يافت

.ارش ترجمه گرديدزبان دانماركي نيز اندكي پس از انتش

گر چه در عرض بيست و پنج سال اخير شرايط و اوضاع قوياً تغيير يافته، با اين همه، اصول

شرح و بسط داده شده است روي هم رفته تا زمان حاضر "مانيفست"كلي مسائلي كه در اين

. يددر بعضي جاها شايسته بود اصالحاتي به عمل آ. نيز به صحت كامل خود باقي مانده است

ذكر شده، هميشه و همه "مانيفست"اجراء عملي اين مسائل اصولي، همان طور كه در خود

جا مربوط به شرايط تاريخي موجود است و به همين جهت براي آن اقدامات انقالبي كه در

در شرايط . قائل شدتوان پايان فصل دوم قيد گرديده است به هيچ وجه اهميت مطلق نمي

.ت.ه. فرانسه است 1848منظور انقالب فوريه سال - 1

Page 6: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

نيفست حزب كمونيستما 2 ها پيش گفتار

نظر به تكامل . كه اين قسمت از بسي لحاظ به شكل ديگري بيان شود امروزي شايسته بود

هاي حزبي طبقهء العادهء صنايع بزرگ در عرض بيست و پنج سال اخير و رشد سازمان فوق

ظر به تجربيات عملي كه اوالً در انقالب نكارگر كه با اين تكامل صنعتي همراه است و نيز

كمون پاريس، يعني هنگامي كه براي نخستين بار مدت فوريه و آن گاه به ميزان بيشتري در

ها دو ماه پرولتاريا حكومت را به دست داشت، حاصل آمده اين برنامه اكنون در برخي قسمت

تواند به طور ساده طبقهء كارگر نمي"به ويژه آن كه كمون ثابت كرد كه . كهنه شده است

".را براي مقاصد خويش به كار اندازداي را تصرف نمايد و آن ماشين دولتي حاضر و آماده

رجوع شود به( Der Bürgerkrieg in Frankreich, Adresse des Generalrats der internationalen

Arbeiterassoziation تري شرح و بسط داده شده ، كه در آن جا اين فكر به طور كامل 19چاپ آلماني صفحهء

)2.است

هاي سوسياليستي براي امروز ناقص ست كه انتقاد از نوشتهبه عالوه به خودي خود واضح ا

گيرد و نيز مسلم است كه مالحظات مربوط را در برمي 1848است زيرا اين انتقاد فقط تا سال

، گو اين كه رئوس )فصل چهارم(ها با احزاب گوناگون اپوزيسيون به مناسبات كمونيست

ت، ولي باز برخي از جزئيات آن كهنه شده مسائل آن حتي امروزه نيز به صحت خود باقي اس

ها نام برده تغيير كرده و تكامل تاريخي، اغلب احزابي را كه از آن زيرا وضع سياسي كامالً

شده از صفحهء روزگار زدوده است

دانيم كه در آن سندي است تاريخي و ما ديگر خود را محق نمي "مانيفست"با اين وجود

اي ترتيب دهيم كه است ميسر شود كه در چاپ بعدي مقدمهممكن . تغييري وارد سازيم

براي ما "مانيفست"اقدام به چاپ كنوني : تا امروز را در برگيرد 1847فاصلهء زماني بين سال

.ا نداشتيمرچنان غير منتظره بود كه وقت انجام اين كار

كارل ماركس، فريدريش انگلس

1872ژوئن سال 24: لندن

.المللي كارگران پيام شوراي كل جمعيت بي .ماركس، جنگ داخلي در فرانسه. ع كنيد به كرجو - 2

Page 7: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

پيش گفتارها 3 مانيفست حزب كمونيست

پيش گفتار

1882چاپ روسي سال

3هاي شصت ترجمهء باكونين، در آغاز سال "مانيفست حزب كمونيست"سي نخستين چاپ رو

در آن هنگام چاپ روسي . سيده بودربه طبع "كولوكل"اين نسخه در مطبعهء انتشار يافت؛ولي شودتوانست تنها به مثابهء يك نوع طرفهء مطبوعاتي تلقي در باختر مي "مانيفست"

.اي محال است اكنون ديگر يك چنين نظريه

عرصهء شيوع جنبش پرولتاريا ) 1847يعني در دسامبر سال (اين كه تا چه اندازه در آن هنگام تحت عنوان "مانيفست"محدود بوده است موضوعيست كه بهتر از همه آخرين فصل

. دهد نشان مي "سيونها در كشورهاي مختلف با احزاب مختلف اپوزي مناسبات كمونيست"اين زماني بود كه روسيه . وسيه و اياالت متحدهء آمريكا را كسر داردراين فصل موضوع اتفاقاً

شد و اياالت متحدهء آمريكا نيروهاي آخرين ذخيرهء بزرگ همهء ارتجاع اروپا محسوب مياروپا مواد خام هر دو اين كشورها به . بلعيد اضافي پرولتارياي اروپا را از راه مهاجرت مي

در . شدند هاي صنعتي اروپا محسوب مي دادند و در عين حال بازار فروش فرآورده تحويل مي . گاه نظام موجود اروپا بودند ها، در آن زمان هر يك به نحوي تكيه نتيجه هر دو آن

مهاجرت اروپائيان همان عاملي بود كه رشد عظيم ! اين وضع تغيير كرده ست اكنون چه قدرشاورزي را در آمريكاي شمالي ميسر ساخت و اين كشاورزي با رقابت خويش اساس مالكيت ك

به عالوه اين مهاجرت به اياالت . بزرگ و كوچك ارضي اروپا را به لرزه در آورده استمتحدهء آمريكا امكان داد به آن چنان حد و با چنان نيرو و جديتي از منابع پر ثروت تكامل

داري كند كه در مدتي كوتاه بايستي به انحصار صنعتي اروپاي باختري و صنعتي خود بهره براين هر دو كيفيت به نوبهء خود به آمريكا نيز تأثير انقالبي . به ويژه انگلستان خاتمه دهد

هاي بزرگ متدرجاً مالكيت كوچك و متوسط فالحتي فرمرها را كه پايهء رقابت فرم. بخشد ميسازد؛ در عين حال براي نخستين بار در ور است مغلوب خود ميكليهء نظام سياسي اين كش

در پيش گفتاري كه انگلس به چاپ انگليسي . انتشار يافته 1869چاپي كه در فوق از آن ياد شده است در سال - 3ور دقيق ذكر نگرديده است به ط "مانيفست"نشر شده است نيز تاريخ طبع اين ترجمهء روسي 1888نگاشته و در

.ت.ه) چاپ حاضر 22رجوع كنيد به صفحهء (

Page 8: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

نيفست حزب كمونيستما 4 ها پيش گفتار

واري متمركز رود و سرمايه به طور افسانه مناطق صنعتي جمعيت پرولتاريا رو به افزايش مي .گردد مي

نه تنها سالطين اروپا بلكه 1849 – 1848در دوران انقالب ! حال به روسيه بپردازيمار شدن دشروع به بينجات از دست پرولتاريا را، كه تازه نيز تنها طريقبورژواهاي اروپائي

اكنون وي . تزار را سر كردهء ارتجاع اروپا اعالم نمودند. دانستند ، مداخلهء روسيه ميكرده بود .دار جنبش انقالبي اروپاست در گاتچينا، اسير جنگي انقالب است و روسيه طاليه

. ي آتي و احتراز ناپذير مالكيت كنوني بورژوازيعبارت بود از اعالم نابود "مانيفست"وظيفهء داري كه با سرعت تمام در حال رشد و ولي در روسيه، به موازات التهاب پر تب و تاب سرمايه

كسترش است و نيز به موازات مالكيت ارضي بورژوازي كه فقط حاال در حال تكوين است ما اكنون اين سؤال . كنيم ن مشاهده مييت اشتراكي دهقاناكبيش از نيمي از اراضي را در مال

، اين شكل مالكيت اوليهء دسته جمعي زمين كه در حقيقت آيا ابشين روس: آيد پيش ميتواند بالواسطه به شكل عالي يعني به شكل مي ،اينك به سختي مختل و خراب شده

اي را كمونيستي مالكيت زمين مبدل گردد؟ يا آن كه برعكس بايد بدواً همان جريان تجزيه بپيمايد كه مختص سير تكامل تاريخي باختر است؟

روع شاگر انقالب روسيه عالمت : توان به اين سؤال داد اين است تنها پاسخي كه اكنون مير دو يكديگر را تكميل كنند، در آن صورت هانقالب پرولتارياي باختر بشود، به نحوي كه

.أ تكامل كمونيستي گرددتواند منش مالكيت ارضي اشتراكي كنوني روسيه مي

كارل ماركس، فريدريش انگلس 1882ژانويه سال 21لندن

نخستين

Page 9: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

پيش گفتارها 5 مانيفست حزب كمونيست

پيش گفتار

پ1883چاپ آلماني سال

ماركس، مردي كه همهء . متاسفانه پيش گفتار چاپ كنوني را من بايد به تنهائي امضاء كنمز هر فرد ديگري مديون است، اينك در گورستان طبقه كارگر اروپا و آمريكا به او بيش ا

به هر صورت پس از . رميده و هم اكنون بر مزار او نخستين گياه روئيده استآهايگيت در ميان "مانيفست"توان سخني از جرح و تعديل يا اضافه و تكميل درگذشت او ديگر نمي

ا با وضوح كاملي يك بار دانم كه مراتب زيرين ر به اين جهت من به ويژه ضروري مي. باشددهد، يعني اين را به هم پيوند مي "مانيفست"آن فكر اساسي كه سراسر ي.ديگر بيان دارم

كه توليد اقتصادي و سازمان اجتماعي هر عصري از اعصار تاريخ كه به طور ناگزير از اين كه دهد، و اين شود بنياد تاريخ سياسي و فكري آن عصر را تشكيل مي توليد ناشي مي

سراسر تاريخ عبارت بوده ) از هنگام تجزيه شدن مالكيت اشتراكي اوليه زمين(يفيت كبنابراين است از تاريخ مبارزات طبقاتي، مبارزهء بين استثمار كنندگان و استثمار شوندگان، بين طبقات حاكم و محكوم در مدارج گوناگون تكامل اجتماعي و نيز اين كه اكنون اين مبارزه به جائي

تواند از يوغ طبقهء ديگر نمي) پرولتاريا(كش رسيده است كه طبقهء استثمار شونده و ستمرهائي بايد مگر آن كه در عين حال تمام جامعه را براي ) بورژوازي(گر استثمار كننده و ستم

و منحصرا از قيد استثمار و ستم و مبارزهء طبقاتي خالص كند، اين فكر اساسي كامالً هميشهدانم ام ولي به خصوص اكنون الزم مي من اين نكته را بارها گفته 4.لق به ماركس استمتع

.نيز ذكر نمايد "مانيفست"كه آن را در مقدمهء خود فريدريش انگلس ر

1883ژوئن سال 28لندن

به اين فكر كه به عقيدهء من بايد براي تاريخ همان اهميتي را ": ام من در پيش گفتار ترجمهء انگليسي چنين نوشته - 4به تدريج 1845داشته باشد كه تئوري داروين براي زيست شناسي دارد، هر دوي ما از چند سال پيش از سال

وضع "اين را كه تا چه اندازه من مستقالً در اين مسير پيش رفته بودم از روي كتاب من موسوم به . شديم نزديك ميبار ديگر ماركس را در 1845توان فهميد ولي هنگامي كه در بهار سال به خوبي مي "طبقهء كارگر انگلستان

ام برايم بيان و تقريباً با همان عبارات روشني كه فوقا ذكر كرده بروكسل مالقات كردم وي اين فكر را پرورانده بود ) 1890لماني منتشره در سال آي چاپ حاشيهء انگلس برا( ".داشت

Page 10: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

ماركس و انگلس 6 مانيفست حزب كمونيست

پيش گفتار

1888چاپ انگليسي سال

يا سازمان كارگري كه در آغاز "ها اتحاديهء كمونيست"به عنوان برنامهء "مانيفست"

المللي تبديل شد و در آن شرايط سياسي كه منحصراً آلماني بود و سپس به يك سازمان بينبايستي به صورت يك جمعيت مخفي باقي بماند، شت ناچار ميدر اروپا وجود دا 1848تا سال

در لندن تشكيل يافت به ماركس 1847در كنگرهء اتحاديه، كه در نوامبر سال . منتشر گرديد. و انگلس مأموريت داده شد كه برنامه كامل تئوريك و عملي حزب را براي انتشار تهيه كنند

24آلماني جند هفته پيش از انقالب سدست نويپايان يافت و 1848اين كار براي ژانويه . فوريهء فرانسه براي طبع به لندن فرستاده شد

نخستين ترجمهء . در پاريس از طبع خارج شد 1848ترجمهء فرانسه اندكي پيش از قيام ژوئن متعلق "Red Republican"انگليسي كه به وسيلهء ميس هلن ماك فارلين انجام شده بود در

هاي دانماركي و لهستاني نيز ترجمه. در لندن نشر يافت 1850وليان هارني در سال به جرج ج . از طبع خارج شد

باز هم –اين نخستين نبرد بزرگ پرولتاريا و بورژوازي –پاريس 1848شكست قيام ژوئن از آن . هاي اجتماعي و سياسي طبقهء كارگر اروپا را عقب انداخت براي مدتي انجام خواست

هاي مختلف طبقهء دارا بودند كه براي مجدداً مانند قبل از انقالب فوريه، تنها گروه ،موقعوردن آطبقه كارگر ناچار شد براي به دست . كردند احراز برتري و تسلط با يكديگر مبارزه مي

زادي سياسي در فعاليت عملي، مبارزه كند و وضع و موقع جناح افراطي قسمت راديكال آهر گونه جنبش مستقل پرولتري، مادام كه آثار حياتي از خود . اشغال نمايد طبقهء متوسط را

پليس پروس موفق شد كميتهء مركزي اتحاديهء مثالً. شد داد، بي رحمانه سركوب مي بروز مياعضاء اين كميته توقيق شدند و . ها را، كه آن هنگام در شهر كلن بود، كشف كند كمونيست

دادرسي "اين . به دادگاه تسليم گرديدند 1852، در اكتبر سال پس از هيجده ماه بازداشتنوامبر به طول انجاميد؛ هفت نفر از 12اكتبر تا 4كه مشهور است، از "هاي كلني كمونيست

بالفاصله پس از صدور حكم، . متهمين از سه تا شش سال به حبس در قلعه محكوم شدند رسيد كه از به نظر مي "مانيفست"و اماّ . ل ساختندالظاهر اتحاديه را منح باقيمانده اعضاء علي

Page 11: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

پيش گفتارها 7 مانيفست حزب كمونيست

.آن موقع محكوم به فراموشي است د اي را بر ض هنگامي كه طبقهء كارگر اروپا مجدداً به اندازهء كافي نيرو گرفت تا هجوم تازه

ولي اين جمعيت كه به . المللي كارگران ظهور كرد طبقات حاكمه شروع كند، جمعيت بينريحي يعني به منظور گرد آوردن و متحد ساختن كليهء نيروهاي مبارز منظور روشن و ص

"مانيفست"توانست بالفاصله اصولي را كه در پرولتري اروپا و آمريكا تشكيل شده بود، نميوسيع باشد كه هم براي آن قدربايستي المللي مي برنامهء بين. بيان شده بود اعالم دارد

اي پيروان پرودن در فرانسه و بلژيك و ايتاليا و اسپانيا و هم هاي انگليس و هم بر ترديونيونماركس كه اين برنامه را به نحوي نوشته . آلمان قابل قبول شمرده شود 5هاي السالين يبرا

متكي به رشد فكري طبقهء كارگر بود، رشدي بود كه همهء اين احزاب را راضي كند، كامالًهاي خود حوادث و زير و بم. ترك و تبادل آراء باشدبايستي ثمرهء حتمي فعاليت مش كه مي

بايستي به كارگران ناچار مي – ها ها بيش از فتح و ضمناً شكست - مبارزه بر ضد سرمايه نان بود، بفهماند و آهاي گوناگون اكسير مانندي را كه مورد عالقه بيهوده بودن نسخه

حق هم به . قهء كارگر آماده نمايدتر شرايط واقعي رهائي طب درك كاملكارگران را براي نچه آمنحل شد، كارگران به كلي با 1874الملل در سال هنگامي كه بين. جانب ماركس بود

پرودنيسم در فرانسه و . بودند، تفاوت داشتند 1864كه در آغاز تشكيل آن، يعني در سال كار انگليسي، كه هاي محافظه انيسم در آلمان در حال زوال بود و حتي ترديونيونالسالي

الملل كسسته بودند، به تدريج به جائي رسيدند ها بود رابطه خود را با بين ها مدت آناكثريت ديگر ما از ": ها بگويد ها در سوانس توانست از جانب آن كه سال پيش رئيس كنگره آنا بين كارگران كليهء كشوره "مانيفست"در واقع اصول . "سوسياليسم قاره وحشتي نداريم

.انتشار فراواني يافتمتن آلماني از . سب نمودكهم مجدداً اهميت درچهء اولي را "مانيفست"بدين ترتيب خود

1872در سال . به بعد چندين بار در سوئيس و انگلستان و آمريكا تجديد چاپ شد 1850سال به "Woodhull and Claflinls Weekly"در شهر نيويورك به انگليسي ترجمه گرديد و در

Le"اي به فرانسه انجام گرفت و در از روي اين ترجمه انگليسي ترجمه. سيدرطبع

Socialiste" از آن هنگام به بعد الاقل دو ترجمهء ديگر انگليسي با كم . نيويورك انتشار يافت

را پايهء نظريات خود "مانيفست"ركس است و بدين دليل اگفت كه وي شاگرد م خود السال پيوسته به ما مي - 5هاي تعاوني توليدي كه دولت با از خواست شركت 1862 – 1864هاي در سالولي در تبليغات عمومي خود، . داند مي

)حاشيهء انگلس(نمود، گامي فراتر نگذاشت ها نگاهداري مي اعطاي اعتبارات از آن

Page 12: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

ماركس و انگلس 8 مانيفست حزب كمونيست

اولين . ها در انگلستان تجديد طبع شد و بيش تحريف در آمريكا به عمل آمد و يكي از آنمتعلق "كولوكل"در مطبعهء 1863ي، كه مترجم آن باكونين بود، در اوان سال ترجمهء روس

به گرتسن واقع در ژنو به طبع رسيد؛ ترجمهء دوم روسي، كه از آن بانو ورا زاسوليچ قهرمان Socia"اي به زبان دانماركي در چاپ تازه. انتشار يافت 1882ايضاً در شهر ژنو در سال 6بود

idemokratisk Bibliothek" ترجمهء جديد فرانسه در : بيرون آمد 1885كپنهاگ در سال"Le Socialiste" از روي اين ترجمهء اخير يك ترجمه . طبع شد 1885پاريس در سال

هاي مجدد متن آلماني از طبع. در مادريد نشر يافت 1886اسپانيولي به عمل آمد و در سال ترجمهء .وازده بار به زبان آلماني تجديد طبع شدآوريم، اين متن الاقل د ذكري به ميان نمي

اند، بايستي چند ماه پيش در قسطنطنيه منتشر گردد، به طوري كه به من گفته ارمني كه ميترسيد كتاب را به نام ماركس پخش انتشار نيافت و تنها علت آن هم اين بود كه ناشر مي

راجع به . ثر شخصي خود جا بزندرا به عنوان ا "مانيفست"مترجم هم حاضر نبود . كند. ام ها را نديده ام ولي خودم اين ترجمه هائي شنيده هاي ديگر چيز هاي بعدي به زبان ترجمه

تا حدود زيادي تاريخ جنبش معاصر كارگري را منعكس "مانيفست"بدين ترتيب تاريخچه ترين و يد رايجهاي سوسياليستي بدون ترد در عين حال اين اثر در ميان نوشته. سازد ميها كارگر از سيبري تا كاليفرني ترين آثار است و برنامهء مشتركي است كه ميليون المللي بين

.اند آن را پذيرفتهت ستوانستيم آن را مانيف نگاشتيم نمي با وجود اين هنگامي كه ما اين كتاب را مي

هاي داران سيستم نام سوسيياليست از طرفي به طرف 1847در سال . سوسياليستي بناميمشد كه هر داران آاوئن در انگلستان و فوريه در فرانسه اطالق مي مختلف تخيلي مانند طرف

تدريج در حال زوال بودند؛ و از ه هاي محدودي درآمده و ب تقها ديگر به صورت طري دوي آنكردند، بي آن كه شد كه وعده مي گران اجتماعي اطالق مي طرف ديگر به انواع افسون

ترين ضرري به سرمايه و سود آن وارد شود، كليهء مصائب اجتماعي را به وسيلهء كوچك .هاي گوناگون چاره كنند وصله كاري

ها افرادي بودند كه در خارج جنبش طبقهء كارگر قرار داشتند و ديدگان در هر دو حالت اينو اماّ آن قسمت . يدندطلب ها كمك مي دوخته و از آن "تحصيل كرده"خود را بيشتر به طبقات

از طبقهء كارگر، كه به غير كافي بودن كودتاهاي صرفا سياسي معتقد شده بود و لزوم تغيير

مناسبات اجتماعي در "خود انگلس در پيش گفتاري كه براي مقالهء . در حقيقت امر اين ترجمه از آن پلخانف است - 6 .خواند ه است، ترجمهء نام برده را ترجمهء پلخانف مينوشت "روسيه

Page 13: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

پيش گفتارها 9 مانيفست حزب كمونيست

اين يك . ناميد نمود، در آن ايام خود را كمونيست مي اساسي سازمان كليهء جوامع را اعالم مييج به نقطهء رغريزي بود؛ ولي اين كمونيسم به تد كمونيسم زمخت و نتراشيده و كامالً

يافت و در محيط طبقهء كارگر به اندازهء كافي نيرومند شده بود كه بتواند اساسي دست مي. كمونيسم تخيلي كابه را در فرانسه و كمونيسم تخيلي وايتلينگ را در آلمان به وجود آورد

.، جنبش طبقه كارگرو كمونيسم بود سوسياليسم جنبش بورژوازي 1847بدين ترتيب در سال و از آن جا كه از همان بدو . ولي كمونيسم برعكس بود "محترم"سوسياليسم در قاره الاقل

تواند به دست خود طبقهء نجات طبقهء كارگر فقط مي"ما بر اين عقيده بوديم كه ،عملبه عالوه . مل را جايز نشمرديمأدر انتخاب يكي از اين دو اسم ترديد و ت "كارگر صورت گيرد

.هم هرگز به فكر ما خطور نكرد كه از اين نام انصراف جوئيم از آن به بعددانم متذكر شوم كه آن اثر مشترك ماست، ولي خويشتن را موظف مي "مانيفست"با آن كه

آن اصل اين . دهد به ماركس تعلق دارد اصل اساسي كه هستهء اصلي كتاب را تشكيل ميوليد و مبادلهء اقتصادي و آن نظام در هر يك از اعصار تاريخ شيوهء مسلط ت: است كه

گردد زير بنائي است كه بر روي آن تاريخ سياسي اجتماعي كه ناگزير از اين شيوه ناشي ميتوان اين تاريخ را آن عصر و تاريخ تكامل فكري آن بنا شده و تنها به وسيلهء آن زير بنا مي

اي اوليه كه شدن جامعهء طايفه از زمان تجزيه(توجيه نمود؛ و بنابراين سراسر تاريخ بشريت تاريخ مبارزهء طبقاتي و پيكاري بين استثمار كننده و ) زمين در آن مالكيت اشتراكي بود

استثمار شونده و طبقات حاكم و محكوم بوده است و تاريخ اين مبارزهء طبقاتي، ضمن تكامل محكوم يعني پرولتاريا اي رسيده است كه در آن طبقهء استثمار شونده و خود اكنون به مرحله

تواند از سلطهء طبقهء استثمار كننده و حاكم، يعني بورژوازي، رهائي يابد مگر آن كه در نميونه استثمار و ستم و تقسيمات طبقاتي و گعين حال و براي هميشه تمام جامعه را از هر

.مبارزهء طبقاتي نجات بخشدهمان اهميتي را داشته باشد كه تئوري داروين به اين فكر كه به عقيدهء من بايد براي تاريخ

به تدريج نزديك 1845براي زيست شناسي دارد، هر دوي ما از چند سال پيش از سال اين را كه تا چه اندازه من مستقال در اين مسير پيش رفته بودم از روي كتاب من . شديم مي

"وضع طبقه كارگر انگلستان"موسوم به د ولي هنگامي كه در بهار توان فهمي به خوبي مي 7

ي اين فكر را پرورانده بود و اركس را در بروكسل مالقات كردم وبار ديگر م 1845سال

٧ - "The Condition of the Working Class in England in 1884". By Frederich Engels. Translated by Florence K. Wischnewetzky, New York, Lovell – London. W. Reeves, 1888".

Page 14: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

ماركس و انگلس 10 مانيفست حزب كمونيست

.ام برايم بيان داشت با همان عبارت روشني كه فوقاً ذكر كرده تقريباًايم جمالت زيرين نوشته 1873لماني منتشره در سال آاز پيش گفتار مشتركي كه براي طبع

:كنم مي را نقل گر چه در عرض بيست و پنج سال اخير شرايط و اوضاع قوياً تغيير يافته، با اين همه، اصول "

شرح و بسط داده شده است روي هم رفته تا زمان حاضر "مانيفست"كلي مسائلي كه در اين

. در بعضي جاها شايسته بود اصالحاتي به عمل آيد. نيز به صحت كامل خود باقي مانده است

ذكر شده، هميشه و همه "مانيفست"راء عملي اين مسائل اصولي، همان طور كه در خود اج

جا مربوط به شرايط تاريخي موجود است و به همين جهت براي آن اقدامات انقالبي كه در

در شرايط . توان قائل شد پايان فصل دوم قيد گرديده است به هيچ وجه اهميت مطلق نمي

نظر به تكامل . ن قسمت از بسي لحاظ به شكل ديگري بيان شودامروزي شايسته بود كه اي

هاي حزبي طبقهء العادهء صنايع بزرگ در عرض بيست و پنج سال اخير و رشد سازمان فوق

ظر به تجربيات عملي كه اوالً در انقالب نكارگر كه با اين تكامل صنعتي همراه است و نيز

اريس، يعني هنگامي كه براي نخستين بار مدت فوريه و آن گاه به ميزان بيشتري در كمون پ

ها دو ماه پرولتاريا حكومت را به دست داشت، حاصل آمده اين برنامه اكنون در برخي قسمت

تواند به طور ساده طبقهء كارگر نمي"به ويژه آن كه كمون ثابت كرد كه . كهنه شده است

".ي مقاصد خويش به كار اندازداي را تصرف نمايد و آن را برا ماشين دولتي حاضر و آماده

:رجوع كنيد به("The Civil War in France Adress oft he General Council of the International

Working. Men`s Association". London, Truelove, 1871

تري شرح و بسط داده شده ، كه در آن جا اين فكر به طور كامل15چاپ آلماني صفحهء

هاي سوسياليستي براي امروز به عالوه به خودي خود واضح است كه انتقاد از نوشته ) 8.است

گيرد و نيز مسلم است كه مالحظات را در برمي 1848ناقص است زيرا اين انتقاد فقط تا سال

، گو اين كه )فصل چهارم(ها با احزاب گوناگون اپوزيسيون مربوط به مناسبات كمونيست

.المللي كارگران نپيام شوراي كل جمعيت بي. ركس، جنگ داخلي در فرانسهما. رجوع كنيد به ك - 8

Page 15: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

پيش گفتارها 11 مانيفست حزب كمونيست

مروزه نيز به صحت خود باقي است، ولي باز برخي از جزئيات آن ارئوس مسائل آن حتي

ها تغيير كرده و تكامل تاريخي، اغلب احزابي را كه از آن كهنه شده زيرا وضع سياسي كامالً

نام برده شده از صفحهء روزگار زدوده است

آن دانيم كه در سندي است تاريخي و ما ديگر خود را محق نمي "مانيفست"با اين وجود ".تغيير ي وارد سازيم

ماركس را ترجمه "كاپيتال"ترجمهء كنوني متعلق به سموئل مور است كه قسمت عمدهء ما مشتركاً آن را از نظر گذرانديم و من چند حاشيه توضيحي كه داراي جنبهء . كرده است

.تاريخي است به آن افزودم

فريدريش انگلس 1888ويه ژان 30لندن

Page 16: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

ماركس و انگلس 12 مانيفست حزب كمونيست

يش گفتارپ

1890چاپ آلماني سال

به زبان "مانيفست"يك بار ديگر الزم آمد كه 9از زماني كه سطور فوق نگاشته شده است

هم حوادث بسياري رخ داده است كه جا "مانيفست"آلماني چاپ شود و به عالوه براي خود .مجا ذكري از آن به ميان آوري دارد در اين

در ژنو دومين ترجمهء روسي كه به وسيلهء ورا زاسوليچ انجام گرفته بود نشر 1883در سال متاسفانه متن دست نويس آلماني را . يافت؛ پيش گفتار آن از طرف ماركس و من نوشته شد

ام و مجبورم آن را دوباره از روسي ترجمه كنم و اين خود به اصل اندكي صدمه گم كرده 10زند مي

:گفتار اين است پيشهاي ترجمهء باكونين، در آغاز سال "مانيفست حزب كمونيست"سي نخستين چاپ رو "

در آن هنگام چاپ . سيده بودربه طبع "كولوكل"شصت انتشار يافت؛ اين نسخه در مطبعهء توانست تنها به مثابهء يك نوع طرفهء مطبوعاتي تلقي شود در باختر مي "مانيفست"روسي

.اي محال است ن ديگر يك چنين نظريهولي اكنو

عرصهء شيوع جنبش پرولتاريا ) 1847يعني در دسامبر سال (اين كه تا چه اندازه در آن هنگام تحت عنوان "مانيفست"محدود بوده است موضوعيست كه بهتر از همه آخرين فصل

. دهد ينشان م "ها در كشورهاي مختلف با احزاب مختلف اپوزيسيون مناسبات كمونيست"اين زماني بود كه روسيه . وسيه و اياالت متحدهء آمريكا را كسر داردراين فصل موضوع اتفاقاً

شد و اياالت متحدهء آمريكا نيروهاي آخرين ذخيرهء بزرگ همهء ارتجاع اروپا محسوب ميام هر دو اين كشورها به اروپا مواد خ. بلعيد اضافي پرولتارياي اروپا را از راه مهاجرت مي

در . شدند هاي صنعتي اروپا محسوب مي دادند و در عين حال بازار فروش فرآورده تحويل مي

.ت.ه. نگاشته است 1883انگلس پيش گفتاري است كه براي چاپ آلماني منتشره در سال دمقصو - 9

اند و انگلس از آن نگاشته "مانيفست"اي كه ماركس و انگلس براي چاپ روسي اصل آلماني پيش گفتار گم شده - 10اين پيش گفتار در چاپ . لنين ضبط است –انگلس –كند پيدا شده و اكنون در بايگاني انستيتوي ماركس ياد مي

.ت.ه. كنوني از روي اصل آلمان ترجمه شده است

Page 17: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

پيش گفتارها 13 مانيفست حزب كمونيست

. گاه نظام موجود اروپا بودند ها، در آن زمان هر يك به نحوي تكيه نتيجه هر دو آنمهاجرت اروپائيان همان عاملي بود كه رشد عظيم ! اين وضع تغيير كرده ست اكنون چه قدرآمريكاي شمالي ميسر ساخت و اين كشاورزي با رقابت خويش اساس مالكيت كشاورزي را در

به عالوه اين مهاجرت به اياالت . بزرگ و كوچك ارضي اروپا را به لرزه در آورده استمتحدهء آمريكا امكان داد به آن چنان حد و با چنان نيرو و جديتي از منابع پر ثروت تكامل

در مدتي كوتاه بايستي به انحصار صنعتي اروپاي باختري و صنعتي خود بهره برداري كند كهاين هر دو كيفيت به نوبهء خود به آمريكا نيز تأثير انقالبي . به ويژه انگلستان خاتمه دهد

رمرها را كه پايهء هاي بزرگ متدرجاً مالكيت كوچك و متوسط فالحتي ف رمرقابت ف. بخشد ميسازد؛ در عين حال براي نخستين بار در وب خود ميكليهء نظام سياسي اين كشور است مغل

واري متمركز رود و سرمايه به طور افسانه مناطق صنعتي جمعيت پرولتاريا رو به افزايش مي .گردد مي

نه تنها سالطين اروپا بلكه 1849 – 1848در دوران انقالب ! حال به روسيه بپردازيمست پرولتاريا را، كه تازه شروع به بيار شدن كرده بورژواهاي اروپائي نيز تنها طريق نجات از د

اكنون وي در . تزار را سر كردهء ارتجاع اروپا اعالم نمودند. دانستند بود، مداخلهء روسيه مي .دار جنبش انقالبي اروپاست گاتچينا، اسير جنگي انقالب است و روسيه طاليه

. راز ناپذير مالكيت كنوني بورژوازيعبارت بود از اعالم نابودي آتي و احت "مانيفست"وظيفهء داري كه با سرعت تمام در حال رشد و ولي در روسيه، به موازات التهاب پر تب و تاب سرمايه

سترش است و نيز به موازات مالكيت ارضي بورژوازي كه فقط حاال در حال تكوين است ما گاكنون اين سؤال . كنيم بيش از نيمي از اراضي را در مالكيت اشتراكي دهقانان مشاهده مي

آيا ابشين روس، اين شكل مالكيت اوليهء دسته جمعي زمين كه در حقيقت : آيد پيش ميتواند بالواسطه به شكل عالي يعني به شكل اينك به سختي مختل و خراب شده، مي

اي را كمونيستي مالكيت زمين مبدل گردد؟ يا آن كه برعكس بايد بدواً همان جريان تجزيه ايد كه مختص سير تكامل تاريخي باختر است؟بپيم

اگر انقالب روسيه عالمت شروع : توان به اين سؤال داد اين است تنها پاسخي كه اكنون ميانقالب پرولتارياي باختر بشود، به نحوي كه هر دو يكديگر را تكميل كنند، در آن صورت

.نيستي گرددتواند منشأ تكامل كمو مالكيت ارضي اشتراكي كنوني روسيه مي كارل ماركس، فريدريش انگلس 1882ژانويه سال 21لندن

Page 18: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

ماركس و انگلس 14 مانيفست حزب كمونيست

:قريب به همين ايام ترجمهء جديد لهستاني در ژنو نشر يافت "Manifest Kommunistyczny"

اي به زبان دانماركي در سپس ترجمهء تازه

"Social-demok ratisk Bibliothek Kjöbenhaven 1885," هاي اساسي آن كه گويا براي نتشر شد و متاسفانه اين ترجمه كامل نيست و برخي قسمتم

ها آثار عدم دقت مترجم مشكل بوده است از قلم انداخته شده و به طور كلي در برخي قسمتمشهود است و اين نكته از آن نظر بيشتر مايهء تأسف است كه، اگر از روي كاري كه شده

داشت شود در صورتي كه مترجم دقت بيشتري مبذول مي وم مياست قضاوت كنيم، معل .توانست به نتايج ممتازي نائل آيد مي

پاريس انتشار يافت؛ در "Le Socialiste"ترجمهء جديدي به زبان فرانسه در 1885در سال .شود هائي كه تا امروز شده است، اين بهترين ترجمه محسوب مي بين ترجمه

اي به زبان اسپانيولي به عمل آمد كه همين ترجمهء فرانسوي ترجمه در همان سال از رويشود و سپس به صورت رسالهء كه در مادريد منتشر مي "El Socialista"ابتدا در مجلهء

:اي چاپ شد جداگانه"Manifesto del Partido Comunista", por Carlos Marx y F. Engels. Madrid. Administración de "El Socialista". Hernan Cortés 8

دست نويس ترجمهء ارمني 1887دانم كه در سال به عنوان يك نكتهء جالب الزم به ذكر ميبه ناشري در قسطنطنيه تسليم شد تا آن را به چاپ رساند؛ ولي اين مرد حسابي "مانيفست"

دانست كه جرأت نداشت چيزي را كه نام ماركس بر روي آنست چاپ كند و بيشتر صالح .ي شخص اخير با اين پيشنهاد موافقت نكردمترجم تأليف كتاب را به خود منتسب سازد ول

سرانجام در سال . قي منتشر شدثهاي آمريكائي كم و بيش نا مو در انگلستان چند بار ترجمهاين ترجمه را دوست من سموئل مور انجام داد و ما دو تن . ترجمهء موثقي منتشر شد 1888 :عنوان آن چنين است. دادن به مطبعه آن را يك بار ديگر از نظر گذرانديم قبل از

"Manifesto of the Communist Party, by Karl Marx and Frederick Engels. Authorized English Tránslation, edited and annotated by Frederick Engels. 1888. London, William Reeves, 185 Fleet st. E. C."

.ام به چاپ فعلي ضميمه است بعضي از مالحظاتي كه من براي اين ترجمه نوشتهانتشار يافت "مانيفست"هنگامي كه . براي خود داراي سرنوشتي است "مانيفست"

، كه در آن هنگام تعدادشان كم بود، آن را با شور و شعف گامان سوسياليسم علمي پيشها نام هائي كه در پيش گفتار اول از آن موضوع را ترجمه و اين(فراواني استقبال كردند

وئن ژولي به زودي ارتجاعي كه بر اثر شكست كارگران پاريس در ) كند ايم ثابت مي برده

Page 19: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

پيش گفتارها 15 مانيفست حزب كمونيست

آغاز گرديد مانيفست را در طاق نسيان گذاشت و سرانجام اين كتاب در نتيجهء 1848، غير قانوني "موازين قانوني طبق" 1852هاي كلني در نوامبر سال محكوميت كمونيست

نبش كارگري كه با انقالب فوريه مربوط بود از صحنهء اجتماعي ناپديد گشت ج. اعالم گرديد .نيز همراه اين جنبش از ميدان بيرون رفت "مانيفست"و

اي را بر ضد هنگامي كه طبقهء كارگر اروپا مجدداً به اندازهء كافي نيرو گرفت تا هجوم تازههدف جمعيت اين بود كه . المللي كارگران ظهور كرد اكمه شروع كند، جمعيت بينطبقات ح

به همين . را در ارتش بزرگ واحدي گرد آورداروپا و آمريكا طبقهء كارگر مبارز كليهء نيروهاي دست به كار "مانيفست"در مشروحه اصولطبق توانست بالفاصله نميجهت اين جمعيت

هاي انگليس ترديونيوناي داشته باشد كه در را به روي نان برنامهبايستي آن چ شود بلكه مياين .نبنددآلمان 11هاي و بلژيك و ايتاليا و اسپانيا و السالين ويفرانسهاي يستو پرودن

المللي را، ماركس با چنان استادي نگاشت كه حتي برنامه، يعني مقدمهء آئين نامهء بينماركس به پيروزي نهائي اصول .ن استادي اذعان كردندها نيز به اي باكونين و آنارشيست

طبقهء كارگر متكي به رشد فكري اطمينان راسخ داشت و كامالً "مانيفست"مشروحه در حوادث و زير و . بايستي ثمرهء حتمي فعاليت مشترك و تبادل آراء باشد بود، رشدي كه مي

توانست به كارگران نمي –ها از فتح ها بيش و ضمناً شكست - هاي مبارزه بر ضد سرمايه بمكردند، كه تا آن زمان از آن پيروي مياكسير مانندي نشان ندهد كه تا چه اندازه آن وسائل

تر شرايط واقعي رهائي طبقهء درك كاملراي توانست مغزهاي آنان را ب بي پر و پاست، و نمي 1874الملل در سال ه بينهنگامي ك. حق هم به جانب ماركس بود. تر نكند كارگر آماده، يعني در سال الملل بينچه كه در آغاز تشكيل نآكارگران به كلي با هء قطبمنحل شد،

آلمان در حال خاص الساليانيسم كشورهاي رومن و پرودنيسم . بود، تفاوت داشت 1864در د كه به جائي رسيدن اًتدريجمحافظه كار انگليسي، مافوق هاي بود و حتي ترديونيوناحتظار ديگر ما از ": ها بگويد ها در سوانس توانست از جانب آن رئيس كنگره آن 1887سال

منحصر به سوسياليسم قاره تقريباً 1887و اماّ در سال . "سوسياليسم قاره وحشتي نداريمتا حدودي "مانيفست"تاريخ بدين ترتيب. تشريح شده است "مانيفست"كه در بود اي تئوري

اين اثر حاضر در حال .كند به بعد منعكس مي 1848بش معاصر كارگري را، از سال تاريخ جن

را پايهء نظريات خود "مانيفست"ركس است و بدين دليل اگفت كه وي شاگرد م خود السال پيوسته به ما مي - 11هاي تعاوني توليدي كه دولت با از خواست شركت 1862 – 1864هاي در تبليغات عمومي خود، در سال ولي. داند مي

)حاشيهء انگلس(نمود، گامي فراتر نگذاشت ها نگاهداري مي اعطاي اعتبارات از آن

Page 20: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

ماركس و انگلس 16 مانيفست حزب كمونيست

ترين آثار است و برنامهء يالملل ترين و بين هاي سوسياليستي بدون ترديد رايج در ميان نوشته .كارگر كليهء كشورها از سيبري تا كاليفرني است هاي چندين ميليوني توده مشترك

سال در . توانستيم آن را مانيفست سوسياليستي بناميم اين كتاب نمينشر وجود هنگاماين با يكي به طرفداران مكاتب مختلف : شد به دو نوع اشخاص اطالق مياليست نام سوسي 1847

ها در انگلستان و فوريه در فرانسه كه هر دو آن درداران آاوئن تخيلي مخصوصاً به طرف يو ديگر .آمده و به تدريج در حال زوال بودندهاي محدودي در طريقتهمان موقع به صورت

ترين ضرري به سرمايه و كردند، بي آن كه كوچك گران اجتماعي كه وعده مي به انواع افسونهاي وصله كاريانواع وسائل اكسير مانند و ، مصائب اجتماعي را به وسيلهء كنندسود آن وارد

بودند كه در خارج جنبش طبقهء كارگر قرار ها افرادي نآدر هر دو حالت . گوناگون چاره كنندكمك ها دوخته و از آن "تحصيل كرده"داشتند و ديدگان خود را بيشتر به طبقات

آن قسمت از طبقهء كارگر، كه به غير كافي بودن كودتاهاي صرفا برعكسو طلبيدند؛ ميا كمونيست در آن ايام خود راجتماع بودند، تغيير اساسي خواهان سياسي معتقد شده و

به اندازهء ولي خام و صرفا غريزي و از بسياري لحاظ زمخت اين يك كمونيسم . خواند ميمتعلق "ايكاري"براي آن كه دو سيستم كمونيسم تخيلي يعني كمونيسم ،كافي نيرومند بود

1847در سال . به كابه را در فرانسه و كمونيسم وايتلينگ را در آلمان به وجود آوردسوسياليسم دست كم در قاره . جنبش بورژوازي بود و كمونيسم، جنبش كارگري ،سوسياليسم

و از آن جا كه ما از همان موقع . شد ولي كمونيسم درست برعكس برازنده شمرده مي كامالًتواند به دست خود طبقهء كارگر نجات طبقهء كارگر فقط مي"به اين كه داشتيم عقيدهء راسخ اي هم ترديد را جائز نديديم و از آن ي از اين دو نام حتي لحظهدر انتخاب يك "صورت گيرد

.به بعد نيز هرگز به فكر ما خطور نكرد كه از اين نام انصراف جوئيموقتي كه ما چهل و دو سال پيش، در آستانهء انقالب "!پرولترهاي جهان متحد شويد"

اص خود شركت نمود، اين صال پاريس، يعني اولين انقالبي كه پرولتاريا در آن با مطالبات خسپتامبر 28ولي در . ، تنها چند بانگ معدود به نداي ما پاسخ دادرا در جهان در انداختيم

المللي كارگران، كه خاطره پرولترهاي اكثر كشورهاي اروپاي باختري در جمعيت بين 1864الملل روي هم يندرست است كه خود ب. پر افتخار آن پيوسته پايدار خواهد ماند، متحد شدند

رفته تنها نه سال زندگي كرد ولي اين كه اتحاد جاويد پرولترهاي همهء كشورها، كه شالودهء وعي ضالملل ريخته است، هنوز باقي است و حتي استوارتر هم شده است مو آن را اين بين

اي كه اين سطور را زيرا امروز، در لحظه. است كه وضع كنوني بهترين شاهد آن است

Page 21: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

پيش گفتارها 17 مانيفست حزب كمونيست

براي اولين بار به صورت ارتش كه نگارم، پرولتارياي اروپا و آمريكا نيروهاي خود را مي. بيند ترين هدف واحد گرد آمده است، سان مي واحدي در زير پرچم واحد و به خاطر نزديك

اين هدف عبارت است از قانوني كردن هشت ساعت كار طبيعي روزانه كه آن را حتي در سال 1889ملل در ژنو و سپس بار ديگر كنگرهء كارگران پاريس در سال ال كنگرهء بين 1866

داران و مالكين همه جهان نشان خواهد داد كه منظرهء امروز به سرمايه. اعالم داشته است .اند پرولترهاي همه كشورها اكنون واقعا متحد شده

فريدريش انگلس 1890لندن اول مه سال

Page 22: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

ماركس و انگلس 18 مانيفست حزب كمونيست

پيش گفتار

1892چاپ لهستاني سال

به زبان لهستاني ضروري "كمونيست حزب مانيفست"اي از ود اين حقيقت كه چاپ تازهخ

.گيري چندي بشود دهد نتيجه شده است اجازه ميدر اين اواخر به يك نوع نمودار رشد صنايع "مانيفست"مقدم بر همه شايان ذكر است كه به همان ميزان كه در كشور معيني صنايع بزرگ رشد و . بزرگ قارهء اروپا مبدل شده است

توسعه يابد در بين كارگران اين كشور ميل به آگاهي از وضع خود به عنوان طبقهء كارگر در گيرد و ها دامنه مي جنبش سوسياليستي در ميان آن ،گردد را، تقويت ميقبال طبقات دا

به "مانيفست"بدين ترتيب از روي مقدار نسخ منتشرهء . يابد فزوني مي "مانيفست"تقاضاي توان به طور نسبتاً دقيق نه تنها وضع جنبش كارگري بلكه حتي مي ،زبان يك كشور معين

. ور را نيز معين كرددرجهء تكامل صنايع بزرگ اين كشقي قطعي صنايع لهستان به زبان لهستاني حاكي از تر "مانيفست"به همين جهت طبع جديد

و اين كه در واقع چنين پيشرفتي در عرض ده سالي كه از انتشار آخرين طبع اين كتاب استطنتي كشور سل .تواند مورد ترديد قرار گيرد گذشته، انجام گرفته است، به هيچ وجه نمي

در حالي . يك ناحيهء صنعتي مهم امپراطوري روسيه شده است 12ئي لهستان، لهستان كنگرهقسمتي در خليج فنالند، قسمت –كه صنايع عمدهء روسيه در نقاط مختلفي پراكنده است

، قسمت سوم در سواحل درياي سياه و درياي آزوف و غيره )مسكو، والديمير(ديگر در مركز ر يك عرصه نسبتاً محدودي متمركز شده و هم از مزايا و هم از معايب صنايع لهستان د –

اي اين يداران رقابت كنندهء روسي وقتي به مزا كارخانه. يك چنين تمركزي برخوردار استوجود ميل آتشين به روسي كردن لهستان، تقاضا نمودند بر ضد تمركز اقرار كردند كه، با

و اماّ معايب آن خواه براي صاحبان صنايع . دلهستان عوارض و حقوق گمركي وضع شولهستاني و خواه براي دولت روسيه عبارت از اين است كه افكار سوسياليستي بين كارگران

وين به موجب تصويب كنگرهء "لهستان تزاري"بخشي از لهستان بود كه تحت عنوان رسمي : "لهستان كنگره" - 12پيش گفتار برگرفته از زير نويس( ".ت.ه. جزو روسيه شده بود) ، پس از شكست ناپلئون185 – 1814هاي لسا(

غالمرضا پرتوي) ، ترجمهء محمد پور هرمزان"مانيفست" 1893چاپ لهستاني سال

Page 23: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

پيش گفتارها 19 مانيفست حزب كمونيست

. روز افزون است "مانيفست"يابد و تقاضاي لهستان با سرعت انتشار مياست به نوبهء خود ولي اين تكامل سريع صنايع لهستان كه از ميزان صنايع روسيه باالتر رفته

اي بر نيروي حياتي پايان ناپذير ملت لهستان و ضامن جديدي براي استقرار دليل تازهو احياء يك لهستان مقتدر و مستقل هم امري است نه . حاكميت ملي لهستان در آينده است

هء اري صادقانه ملل اروپا در عرصهمك. انيان بلكه مربوط به همهء ماتنها مربوط به خود لهستها در خانهء خود صاحب اختيار جهاني تنها در صورتي ميسر است كه هر يك از اين ملت

كه در جريان آن مجاهدين پرولتري ناچار شدند در زير لواي 1848انقالب . كامل باشدپرولتاريا، در ماهيت امر، كار بورژوازي را انجام دهند، در عين حال به دست مجريان وصاياي

به استقالل ايتاليا و آلمان و مجارستان جامهء عمل –ي بناپارت و بيسمارك يعني لوئ –خود بيش از مجموع اين سه كشور براي انقالب خدمت 1792كه از سال ،ولي لهستان را. پوشاند

در منگنهء نيروهاي روسيه، كه ده برابر نيروي لهستان 1863كرده بود هنگامي كه در سال ها نتوانستند نه از استقالل شالخت. به حال خود گذاشتند ،بود بود، ذليل و ناتوان گرديده

براي بورژوازي اكنون اين استقالل . لهستان دفاع كنند و نه آن را دوباره به دست آورند .السويه است حداقل علي

اين . اري هم آهنگ ملل اروپا، استقالل لهستان ضروري استكولي با اين وجود براي همتواند به دست آورد و اگر به دست آورد استقالل رولتارياي جوان لهستان مياستقالل را تنها پ

هاي او مأمون و مصون خواهد بود، زيرا استقالل لهستان براي كارگران بقيهء اروپا در دست .به همان اندازه ضروري است كه براي خود كارگران لهستاني

انگلس. ف 1892فوريه سال 10لندن،

Page 24: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

ماركس و انگلس 20 مانيفست حزب كمونيست

پيش گفتار

1893چاپ ايتاليائي سال

به خوانندهء ايتاليائي

1848مارس 18به طور دقيقي مصادف شد با روز تقريباً "حزب كمونيست مانيفست"انتشار

ها آلمان كه يكي از آن ودو ملت ايتاليا هاي ميالن و برلن با قيام مسلحانهء يعني روز انقالبديگري در مركز كشورهاي مديترانه قرار دارد؛ اين دو ملت تا آن زمان بر در مركز قاره اروپا و

اثر تفرقه و پراكندگي و مناقشات داخلي ضعيف شده و به همين سبب تحت سيطرهء بيگانگان اگر ايتاليا تابع امپراطور اطريش بود آلمان نيز زير يوغ كل روسيه قرار . قرار گرفته بودند

تر ولي در هر صورت كمتر از اسارت ايتاليا محسوس غير مستقيم داشت، كه اگر چه به شكلايتاليا و آلمان را از يك ننگ رهائي بخشيد؛ اگر طي 1848مارس 18عواقب حوادث .نبود

ها به اين دو ملت كبير قائم به ذات شدند و استقالل هر يك از آن 1871تا 1848ساليان بين كه، به قول كارل ماركس، همان كساني كه انقالب نحوي مستقر گشت، اين بدان جهت بود

.رغم ارادهء خويش به مجريان وصاياي آن مبدل گرديدند را سركوب كردند علي 1848طبقهء كارگر بود كه باريكادها در خيابان بر پا : همه جا اين انقالب را طبقهء كارگر انجام داد

ان پاريس بودند كه از برانداختن حكومت، ولي تنها كارگر. نمود كرد و جان خود را نثار مي ميها از روشني داشتند و آن عبارت بود از برانداختن نظام بورژوازي، اماّ با آن كه آن منظور كامالً

معهذا نه ،ها و بورژوازي وجود داشت به خوبي با خبر بودند تضاد ناگزيري كه بين طبقهء آنفرانسوي هيچ كدام هنوز به آن پايه گرانتكامل اقتصادي كشور و نه سطح تفكر توده كار

به همين جهت ثمرات انقالب. نرسيده بود كه تجديد مقام اجتماعي را ميسر و ممكن گردانددر كشورهاي ديگر نيز مانند ايتاليا و . اران به چنگ آوردندد را در ماهيت امر طبقهء سرمايه

د نين بود كه به بورژوازي كمك كردشان ا آلمان و اطريش، كارگران از همان ابتدا تنها عملولي در هيچ كشوري سيادت بورژوازي بدون استقالل ملي ميسر . تا حاكميت را به دست گيرد

بايستي به وحدت و استقالل آن مللي كه تا آن زمان مي 1848به همين جهت انقالب . نيستحال نوبت . ، منجر گرددفاقد چنين وحدت و استقاللي بودند، يعني ايتاليا و آلمان و مجارستان

Page 25: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

پيش گفتارها 21 مانيفست حزب كمونيست

.به لهستان رسيده استانقالب سوسياليستي نبود ولي جادهء اين انقالب را 1848بدين ترتيب، اگر هم انقالب سال

نظام بورژوازي كه در همهء كشورها سبب رونق و . كوبيد و زمينه را برايش مهيا ساختمه جا پرولتارياي انبوه و سال اخير ه 45اعتالي صنايع عظيم شده، در عين حال در عرض

نظام بورژوازي گور "مانيفست"سان به قول بدين .ده استرمجتمع و نيرومندي را ايجاد كبدون استقرار استقالل و وحدت هر يك از ملل نه يگانگي . كن خود را به وجود آورده است

لل براي نيل به المللي پرولتاريا ممكن است و نه همكاري مسالمت آميز و آگاهانهء اين م بينبراي آزمايش اين سخن سعي كنيد يكي از اقدامات و عمليات مشترك .هاي مشترك هدف

المللي كارگران ايتاليائي و مجار و آلماني و لهستاني و روس را در شرايط سياسي قبل از نبي .در نظر خود مجسم كنيد 1848سال

ج سالي هم كه ما را از اين دوران اين چهل و پن. بيهوده نبوده است 1848پس نبردهاي سال ثمرات آن در حال نضج است و من فقط مايل . گرداند بيهوده نگذشته است انقالبي دور مي

.بودم كه انتشار اين ترجمهء ايتاليائي مبشر خوش قدم پيروزي پرولتارياي ايتاليا باشدداري در گذشته ايفاء با عدالت و انصاف تمام حق آن نقش انقالبي را كه سرمايه "مانيفست"

پايان قرون وسطاي فئودالي و آغاز . داري ايتاليا بود نخستين ملت سرمايه. كند كرد ادا ميدانتهء ايتاليائي، –اين سيما .شود داري در سيماي با عظمتي مجسم مي دوران معاصر سرمايه

ز مانند اكنون ني. آخرين شاعر قرون وسطي و در عين حال نخستين شاعر عصر جديد استآيا ايتاليا، دانتهء جديدي كه ساعت تولد اين . شود عصر تاريخي نوين آغاز مي 1300سال

عصر جديد، يعني عصر پرولتري را توقيع كند، به ما خواهد داد؟

فريدريش انگلس 1893لندن، اول فوريه سال

Page 26: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

ماركس و انگلس 22 مانيفست حزب كمونيست

كمونيست حزب مانيفست

براى كهن اروپاى نيروهاى ءهمه .كمونيسم شبح - است گذار و گشت در اروپا در شبحى

و فرانسه هاى راديكال گيزو، و مترنيخ تزار، و پاپ :ندا هشد متحد شبح اين مقدس تعقيب .آلمان پليس

كمونيستى نام اند نشسته قدرت مسند بر كه ش،ا مخالفين كه اپوزيسيونى حزب آن كجاست

خواه را مونيسمك متهاا داغ خود نوبهه ب كه اپوزيسيونى حزب آن كجاست نگذارند؟ آن روى

نزند؟ خويش مرتجع مخالفين بر خواه و اپوزيسيون عناصر ينتر گام پيش بر

:ميشود حاصل نتيجه دو امر اين از .كنند مي تلقى قدرت يك بمثابه را كمونيسم ديگر اكنون اروپا ىها تقدر همه در را خويش تمايالت و مقاصد و نظرات ها تسكموني كه تاس رسيده در آن وقت تماما حال

خود حزب مانيفست كمونيسم، شبح افسانه مقابل در و دارند بيان آشكارا جهانيان همه برابر

.دهند قرار را

"مانيفست"و آمدند گرد لندن در گوناگون كامال ىها تملي ىها تسكموني منظور اين به

و فالماندى و ايتاليايى و آلمانى و فرانسه و نگليسىا ىها نزبا به اكنون كه را زيرين

.كردند ريزى طرح يابد، مي انتشار دانماركى

Page 27: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

مانيفست حزب كمونيست 23 ماركس و انگلس

1

13رهاپرولت و بورژواها

.است طبقاتى مبارزه تاريخ 14داشته وجود كنون تا كه هايى هجامع كليه تاريخ

و ستمگر، خالصه، شاگرد و 15استادكار سرف، و مالك پلبين، و پاتريسين بنده، و آزاد مرد آشكار، گاه و نهان گاه بالانقطاع، اى مبارزه به و بوده دائمى تضاد در يكديگر با ستمكش

كار اجرا كنندگان كه هستندسائل توليد اجتماعي معاصر و مالكين و دار هطبقهء سرماي - بورژوازي مقصود از - ١٣ و . از خود صاحب هيچ گونه ابزار توليد نيسته معاصر است كطبقه كارگران مزدور - پرولتاريامقصود از . اند مزدوري

چاپ ايربحاشيهء انگلس . (ه معرض فروش گذاردنيروي كار خود را بناچار است براي آن كه زندگي كنند، )1888انگليسي سال

و هنوز ماقبل تاريخ جامعه 1847ر سال د. در دسترس ما قرار داردكتبي اسناد اريخي كه به صورت تتمام يعني - 14گذرد زمان مياز آن طي مدتي كه . بودنلوم به هيچ وجه معاريخ مكتوب، تقريبا مربوط به پيش از تاجتماعي سازمان

مبدأ و كرد كه اين شكل مالكيت يك ورر ثابتئما ،دكرزمين را در روسيه كشف اشتراكي هاكس هائوزن مالكيت معلوم شد كه به تدريج و . اند كردهشروع تاريخي خود را از آن تكامل قبايل ژرمن كليهءاجتماعي است كه منشأ

سازمان .باشد و يا بوده است ميجامعه اوليهء از هند گرفته تا ايرلند، شكل در همه جا روستائي مالكيت اشتراكي توضيح داد و با كشف ماهيت مرگان ي كه داشته است،وار شكل نمونه ا آنرا ب اوليهمونيستي دروني اين جامعهء ك

پس از تجزيهء اين كمون اوليه، جامعه به .به قضيه سرانجام بخشيد قبيلهو موقعيت آن در ميان طايفه حقيقي سعي كردم كه درمن . شود طبقات خاص و سر انجام متضاد تقسيم مي

Der Ursprung der Familie, des Privateigentum und der Staats" Stuttgart 1886" ) 1888انگليسي سال به طبعحاشيه انگلس . (جريان اين تجزيه را توصيف كنم ،طبع دوم

حاشيه انگلس به . (استادي است در داخل صنف نه بر رأس آن. الحقوق صنف خود است عضو كامل -استادكار - 15 )1888ي سال طبع انگليس

Page 28: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

ماركس و انگلس 24 مانيفست حزب كمونيست

طبقات مشترك فناى به يا و جامعه سراسر سازمان انقالبى تحول به يا بار هر كه اى همبارز

.اند هزد دست گرديد، مي ختم متخاصم

يا مختلف صنوف به جامعه كامل تقسيم شاهد ما جا مهه در تقريبا تاريخ، ادوار نخستين در

،ها نپاتريسي به ما قديم رم در .هستيم اجتماعى گوناگون مقامات از گوناگونى بندى درجه استادكاران، ، ها لواسا فئودال، اربابان به وسطى، قرون در و بردگان ها، پلبين ها، هشوالي

بندى درجه نيز طبقات اين همه در تقريبا نضم در و كنيم مي برخورد ها سرف و شاگردان

.دارد وجود خاصى از را طبقاتى تضاد آمده، بيرون فئودال يافته زوال جامعه درون از كه بورژوازى، نوين جامعه

را مبارزه نوين اشكال و ستم و جور نوين شرايط نوين، طبقات تنها بلكه است، نبرده ميان

.است ساخته كهن شرايط و اشكال جانشين را طبقاتى تضاد كه است مشخصه صفت اين داراى بورژوازى، دوران يعنى ما، دوران ولى

طبقه دو به متخاصم، بزرگ اردوگاه دو به پيش از بيش جامعه سراسر: است كرده ساده

.پرولتاريا و بورژوازى: شود مي تقسيم اند هايستاد يكديگر برابر در مستقيما كه بزرگ

شهرنشينان صنف اين از .آمدند پديد شهرها نخستين آزاد اهالى وسطى قرون هاى سرف از

.يافتند نما و نشو بورژوازى عناصر نخستين آزادبه اى تازه زمينه بود، ارتقاء حال در كه بورژوازى، براى آفريقا، دور دريايى راه و آمريكا كشف وسائل افزايش مستعمرات، اب مبادله آمريكا، استعمار و چين و شرقى هند بازار .آورد وجود

آن تا كه داد تكانى چنان صنايع و دريانوردى و بازرگانى به عموم، بطور كاالها و مبادله

حال در كه را فئودال جامعه انقالبى عناصر سريع تكامل سان بدين و بود سابقه بي زمان

.گرديد موجب بود، سقوط و انحطاط

در جديد بازارهاى موازاته ب كه را، تقاضا ديگر ناكنو توليد صنفى يا فئودالى پيشين شيوه

ه ب كارگاه استادان .گرفت يدى صنايع را آن جاى كند، تكافو توانست نمي بود، افزايش كار از گوناگون اى هحرف ىها نسازما بين كار تقسيم .شدند رانده صنعتى متوسط صنف وسيله

.داد جداگانه هاى رگاهكا از يك هر در كار تقسيم به را خود جاى و رفت ميان

از ديگر هم يدى صناعت .بود افزايش حال در پيوسته تقاضا و رشد حال در دائما بازارها اما

.كردند ايجاد انقالبى صنعتى توليد در ماشين و بخار گاه آن .آمد برنمي آن تكافوى عهده ونرهاىميلي را صنعتى متوسط صنف جاى و گرفت را يدى صناعت جاى جديد بزرگ صنايع

.گرفتند نوين بورژواهاى يعنى صنعتى، كامل لشگرهاى سركردگان صنعتى،

Page 29: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

مانيفست حزب كمونيست 25 ماركس و انگلس

.آورد به وجود بود، كرده چينى زمينه را آن آمريكا كشف كه را، جهانى بازار بزرگ، صنايع امر اين .داد اى هالعاد فوق بسط خشكى راه از ارتباط و دريانوردى و تجارت به جهانى بازار

آهن راه و رانى كشتى و صنايع كه نسبتى همان به و كرد تأثير صنايع سعهتو در خود نوبهه ب

و افزود مي خويش هاى هسرماي بر و پذيرفت مي تكامل و رشد نيز بورژوازى يافت، مي بسط .راند مي عقب به بودند وسطى قرون بازماندگان كه را طبقاتى همه

و طوالنى تكامل جريان يك محصول ،خود ،نوين بورژوازى كه كنيم مي مشاهده تيبتر بدين .است مبادله و توليد شيوه در تحوالت رشته يك

.داشت پى از را 16اى همربوط سياسى كاميابى بورژوازى، لتكام مراحل اين از يك هر جمعيتى صورته ب 17كمون در بود كش ستم صنفى فئودال اربابان تسلط هنگام كه بورژوازى

جا آن در و بود - شهرى مستقل جمهورى - جا اين در آمد، در خويش بر حاكم و مسلح

در يدى صناعت دوره در سپس و 18پرداخت مي ماليات سلطنت به كه "سومى صنف"

ىها تسلطن اساسى پايه كلى بطور و گرديد اشرافيت حريف مطلقه يا صنفى ىها تسلطن انتخابى دولت در جهانى، بازار و بزرگ صنايع استقرار از پس سرانجام و گرفت، قرار بزرگ

فقط نوين دولتى قدرت .آورد دسته ب فرده ب منحصر سياسى سلطه خويش براى نوين

.نمايد مي اداره را بورژوازى طبقه همه مشترك امور كه است ىا تهكمي

.است نموده ايفا انقالبى العاده فوق نقش تاريخ در بورژوازى

هم بر را احساساتى و پدرشاهى دالىفئو مناسبات كليه رسيد، قدرته ب كه جا هر بورژوازى،

وابسته خويش "طبيعى مخدومين" به را انسان كه را فئودالى رنگارنگ پيوندهاى .زد

عبارت "ربوطهمكاميابي سياسي "كه رداكتور آن انگلس بوده است در دنبال كلمهء 1888در طبع انگليسي سال - 16 .ت. ه. نيز اضافه شده است "اين طبقه"

و آمد، حتي قبل از آن كه از فرمانروايان و اربابان فئودال خود مختاري محلي شهرهائي كه در فرانسه به وجود مي - 17توان گفت و به طور كلي مي. شدند ميناميده "كمون"به دست آورند، "صنف سوم"حق سياسي خود را به عنوان

جا از لحاظ تكامل اقتصادي بورژوازي، كشور انگلستان و از لحاظ تكامل سياسي كشور فرانسه به منزلهء كه در اين )1888گليسي سال حاشيه انگلس به طبع ان(اند واري انتخاب شده كشور نمونه

وانستند از اربابان فئودال حق خود تكمون نامي است كه شهر نشينان ايتاليا و فرانسه پس از آن كه نخستين بار حاشيهء انگلس به طبع (مختاري را باز خريد كنند و يا خود به دست آورند، به جماعت شهري خود اطالق نمودند

)1890آلماني سال

مانند ايتاليا و (": اين كلمات گذارده شده "جمهوري مستقل شهري"پس از كلمات 1888 در طبع انگليسي سال - 18مانند (" .ذكر شده است "پرداخت صنف سومي بود كه به سلطنت مستبده ماليات مي": و پس از آن عبارت ")آلمان

.ت. ه. ")فرانسه

Page 30: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

ماركس و انگلس 26 مانيفست حزب كمونيست

و صرف نفع پيوند جز ديگرى، پيوند آدميان بين و گسست هم از رحمانه بي ساخت، ميه شوالي خروش و جوش و مذهبى جذبه مقدس هيجان .نگذاشت باقى عاطفه بى "نقدينه"Ĥءپرستانه خود هاى گري حساب زده يخ هاى آب در را نظرانه تنگ احساساتى شيوه و بانهم

جاىه ب و ساخت بدل اى همبادل ارزش به را انسان شخصى قابليت وى .ساخت غرق خويش

وجدان از عارى آزادى تنها آمده، كفه ب استحقاق روى از يا شده عطا شمار بي هاى آزادي

و مذهبى پندارهاى پرده در كه استثمارى جاىه ب كلمه، يك در و ساخت برقرار را تجارت رايج را اى هسنگدالن و مستقيم شرم، از خالى آشكار، استثمار بود، مستور و پيچيده سياسى

خوفى با ها نبدا و داشتند حرمتى هنگام اين تا كه را يىها تفعالي انواع بورژوازى .گردانيد

شاعر و كشيش و دادرس و پزشك .كرد محروم خويش مقدس هاله از نگريستند، مي زاهدانه

.ساخت مبدل خوار جيره مزدوران به را دانشمند و

به را آن و دريد هم از را خانوادگى مناسبات احساساتى و آميز عاطفه پوشش بورژوازى

.نمود تبديل پولى صرفا مناسبات هاى نمايى قدرت رازندهب مكمل آسايى، تن و ختىَل چگونه كه ساخت آشكار بورژوازى

اش هستايند حد بدين تا مرتجعين كه اي ىئنما قدرت همان بود، وسطائى قرون آميز خشونت

و چيزهاستچه ايجاد مستعد آدمى فعاليت كه داد نشان بار نخستين براى وى .هستند ى ها لكاتدرا و رم آب هاى لوله و مصر اهرام از غير كلى به كه آورد، پديد هنر از عجايبى

محاربات و قبايل و اقوام ىها تمهاجر از بالمرّه كه داد انجام ىئها لشگركشى است؛ ُگتى

.است متمايز صليبى

كردن انقالبى بدون بنابراين و توليد افزارهاى در دائمى تحوالت ايجاد بدون بورژوازى،

آن حال و .اشدب داشته وجود تواند نمي اجتماعى، مناسبات مجموع چنين هم و توليد مناسبات طرز بالتغيير نگاهدارى از عبارت سابق، صنعتى طبقات كليه وجود شرط اولين ،عكس بر كه

و اجتماعى احوال و اوضاع كليه بالانقطاع تزلزل توليد، در الينقطع تحوالت .بود توليد كهنه مشخص سابق ادوار كليه از را بورژوازى دوران ...هميشگى جنبش و دائمى اطمينان عدم

كهن و مقدس نظريات و تصورات آن همه با زده، زنگ و خشكيده مناسبات كليه .سازد مي

آن از پيش شده، ساخته تازه كه چه آن و گردند، مي محو داشتند، خويش التزام در كه سالى و شود مي عارى خود قدس از است مقدس كه چه آن .است شده كهنه بگيرد جانى كه

هشيار ديدگانى با خويش متقابله روابط و زندگى وضع به شوند يم ناگزير ها نانسا سرانجام

.بنگرند

Page 31: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

مانيفست حزب كمونيست 27 ماركس و انگلس

زمين كره جاى همه به را بوروژازى خود، كاالهاى فروش براى التوسعه مدائ بازار يك به نياز .سازد برقرار رابطه جا همه با و شود ساكن جا همه كند، رسوخ بايد جا همه .كشاند مي

جهان جنبه كشورها همه مصرف و توليد به جهانى بازار از كشى بهره طريق از بورژوازى

.كشيد بيرون ملى قالب از را صنايع مرتجعين، فراوان اسف و آه رغم على و داد وطنى

جاى .است رفتن بين از حال در نيز روز هر و رفته ميان از ملى سالخورده صنايع هاى هرشت

است حياتى امرى متمدن ملل كليه براى شان رواج كه صنايع نوين هاى هرشت را ها نآ

مناطق دورترين از بلكه نيست، كشور درون در ديگر شا خام مواد كه هايى هرشت گيرد، مي

در بلكه معين، كشور در نه هايش هكارخان محصول كه هايى رشته شود، مي فراهم زمين كره

محلى صنعتى محصوالت با كه سابق، هاى نيازمندي جاىه ب .رسد مي مصرف به دنيا همه

دور ممالك محصولها آن ارضاء براى كه كند مي بروز نوين حوايج اينك گرديد، مي ارضاء

به اكتفاء و كهن محلى و ملى جويى عزَلت جاى .است الزم گوناگون اقاليم و دست

با ملل جانبه همه وابستگى و جانبه همه ارتباط و آمد و رفت را خودى توليدى محصوالت

.است ماديات توليد مورد در وضع همانند نيز معنويات توليد مورد در وضع .ردگي مي يكديگر و جانبه يك شيوه .گردد مي مبدل مشتركى ملك به جداگانه ملل معنوى فعاليت ثمرات

جهانى ادبيات يك محلى و ملى گوناگون ادبيات از و محال پيش از بيش ملى محدوديت

.شود مي ساخته

اندازه و حد بى تسهيل طريق از و توليد ابزارهاى كليه سريع ميلتك طريق از بورژوازى،

ارزان بهاى .كشاند مي تمدن سوى به را ملل ترين يوحش حتى و همه ارتباط، وسائل

هم در را چين ديوارهاى گونه هر آن با كه است سنگينى توپخانه همان بورژوازى، كاالهاى

.سازد مي تسليم به وادار را بيگانگان به بتنس وحشيان هاى كينه ينتر لجوجانه و كوبد مي و بپذيرند را بورژوازى توليد شيوه شوند نابود نخواهند اگر كه كند مي ناگزير را ها تمل وى

بورژوا نيز ها آن كه معنى بدين دهند رواج خود نزد دارد نام تمدن اصطالح به كه را آنچه

.آفريند مي خويش همانند و شكل هم جهانى كه آن خالصه .شوند

شهر نفوس تعداد بر آورد، به وجود كالن شهرهاى .ساخت شهر سيادت تابع را ده بورژوازى

بالهت از را اهالى از مهمى بخش سان بدين و افزود شگرفى ميزانه ب ده نفوس به نسبت

وحشى كشورهاى ساخت، شهر سيادت تابع را ده كه شيوه همان به .كشيد بيرون ده زندگى

بورژوا ملل وابسته را پيشه فالحت ىها تمل و متمدن كشورهاى وابسته نيز را ىوحش نيمه و

.نمود باختر وابسته را خاور و

Page 32: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

ماركس و انگلس 28 مانيفست حزب كمونيست

وى .سازد مي مرتفع را نفوس و مالكيت و توليد وسائل پراكندگى پيش از بيش بورژوازى

كمى عده دست در را مالكيت و نموده متراكم را توليد وسائل است، ساخته مجمتع را نفوس

كه مستقل ىها نشهرستا .است سياسى تمركز وضع اين قهرى نتيجه. است بخشيده تمركز

گمركى و مقررات و ها تحكوم و قوانين و منافع داراى و داشتند اتحادى روابط خود بين تنها

و واحد طبقاتى ملى منافع و واحد گزارى قانون واحد، ملت يك بصورت بودند، مختلف .درآمدند واحد گمركى مرزهاى

توليدى نيروهاى چنان آن خود، طبقاتى سيادت سال صد از كمتر مدت عرض در بورژوازى

گذشته ى ها لنس همه كه است چيزى آن از باالتر عظمت و كميت لحاظ از كه آورد پديد

صنايع در شيمى بردن بكار ماشينى، توليد طبيعت، قواى ساختن رام .اند آورده به وجود جمعاً

هاى بخش از سلسله يك ساختن مزروع برقى، تلگراف آهن، راه كشتيرانى، ى،كشاورز و

زمين اعماق از گويى كه جمعيت از ىئها هتود پيدايش رودها، كردن كشتيرانى قابل جهان،

اجتماعى كار بطن در كه بزنند حدس توانستند مي گذشته اعصار از يك كدام ...جوشند مي

!است مكنون توليدى نيروى چنين يك

استقرار آن بنياد بر بورژوازى كه اى همبادل و توليد وسائل كه كرديم مشاهده سان بدين

مبادله، و توليد وسائل اين رشد از معينى مرحله در. بود شده ايجاد فئودال جامعه در يافت،

فئودالى سازمان يعنى پذيرفت انجام فئودالى جامعه مبادله و توليد آن داخل در كه مناسباتى

با را خود مطابقت ديگر مالكيت، فئودالى مناسبات ديگر، عبارته ب يا و صنايع، و ورزىكشا

پيشرفت را توليد كه آن جاى به و دادند، دست از بودند يافته رشد كه اى همولد نيروهاى

هم ُخرد و كرد ُخرد را ها آن بايستى مي .گرديدند مبدل آن پابند به و شدند آن راه سد دهند

.شدند

سياسى و اقتصادى تسلط همراه آن، با متناسب سياسى و اجتماعى سازمان و آزاد بترقا

.شد ها آن جانشين بورژوازى طبقه

روابط با بورژوازى، نوين جامعه .پذيرد مي انجام ما ديدگان برابر در نيز جريان همين نظير

آسا سحر گويى كه اى هجامع آن، مالكيت بورژوازى مناسبات با و مبادله و توليد بورژوازى

كه است جادوگرى شبيه اكنون است، آورده به وجود را مبادله و توليد نيرومند وسائل چنين

است نموده احضار خود افسون با كه االرضى تحت قواى آن كردن رام و اداره عهده از خود

زا عبارتست تنها بازرگانى و صنايع تاريخ كه است سال ده چند يك ديگر حال .آيد برنمي و بورژوازى هستى شرط كه مالكيتى مناسبات آن ضد بر معاصر مولده نيروهاى طغيان تاريخ

Page 33: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

مانيفست حزب كمونيست 29 ماركس و انگلس

به و خويش ادوارى تكرار با كه كنيم اشاره تجارتى ىها نبحرا به است كافى .اوست سلطه

در .دهند مي قرار فنا معرض در را بورژوازى جامعه تمام هستى تهديدآميزتر ارههمو نحوى

حتى بلكه شده، ساخته كاالهاى از هنگفتى بخش تنها نه بار هر جارتىت بحران مواقع بيمارى يك ها نبحرا هنگام .گردد مي نابود نيز اند هآمد به وجود كه اى همولد نيروهاى

نظره ب نامعقول گذشته اعصار مردم براى آن تصور كه شود مي پديد اجتماعى همگانى

و گردد مي باز قهقرا به ناگهان جامعه .است يدتول اضافه همگانى بيمارى آن و رسيد، مي از را او سوزى خانمان عمومى جنگ و غال و قحط گويى شود، مي دچار بربريت حاله ب بغتتاً

چرا؟ .است شده نابود بازرگانى و صنايع كه پندارى. است ساخته محروم زندگى وسائل همه

و صنايع حد از بيش ،ندگىز وسائل حد از بيش تمدن، حد از بيش جامعه كه آن براى تكامل كاره ب ديگر اوست، اختيار در كه اى مولده نيروهاى .دارد خويش اختيار در بازرگانى

اين براى نيروها آن برعكس، خورد؛ نمي مالكيت بورژوازى مناسبات و 19بورژوازى تمدن و .گردد يم مانع را ها آن نماى و نشو بورژوازى، مناسبات و اند هشد عظيم بسى مناسبات آنگاه كنند، مي آغاز را سدها و موانع اين تمام شكستن هم در مولده نيروهاى كه هنگامى

را بورژوازى مالكيت هستى و نمايند مي اختالل و پريشانى دچار را بورژوازى جامعه سراسر

بتواند كه است شده تنگ آن از بيش بورژوازى مناسبات دايره .سازند مي خطر خوش دست

دفع را بحران بورژوازى طريقى چه از .بگنجاند خويش در اوست خود آفريده كه را ثروتى

طرف از و مولده نيروهاى از كمالى و تمام هاى هتود اجبارى محو وسيلهه ب طرفى از كند؟ مي

چه از باالخره و .كهنه بازارهاى از بيشترى كشى هبهر و تازه بازارهاى تسخير وسيلهه ب ديگر

از جلوگيرى وسائل از و كند مي آماده را ىتر مخرب و تر وسيع ىها نبحرا كه اهر اين از راه؟

.كاهد مي نيز ها آن

متوجه بورژوازى خود ضد بر اكنون ساخت، واژگون را فئوداليسم آن با بورژوازى كه سالحى

.است را مردمى بلكه ساخت، خواهد شا هالك كه كرد حدادى را سالحى تنها نه بورژوازى ولى

به نيز را رهاپرولت يا نوين كارگران يعنى نمود، خواهند متوجه او سوىه ب را سالح اين كه .آورد وجود

كارگر طبقه يعنى پرولتاريا، پذيرد، مي رشد سرمايه، يعنى بورژوازى، كه نسبتى همان به

فقط و آورند بدست كارى كه كنند زندگى توانند مي زمانى تنها اينان .يابد مي رشد نيز معاصر

.ت.ه . افتاده است "مدن بورژوازي وت"شود، عبارت شروع مي 1872طبع بعدي، كه از طبع آلماني سال در - 19

Page 34: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

ماركس و انگلس 30 مانيفست حزب كمونيست

كه كارگران، اين .بيافزايد سرمايه بر كارشان كه آورند بدست كارى توانند مي هنگامى

همينه ب و ديگر، كاالى هر مانند هستند كاالئى رسانند، بفروش را خود فرد فرد مجبورند

.بازارند نوسانات و رقابت حوادث كليه دستخوش نيز جهت

از را خود مستقالنه جنبه گونه هر پرولتاريا كار كار، تقسيم و ماشين استعمال توسعه اثر بر

ساده زائده به كارگر. است رفته بين از كارگر براى نيز كار لطف نتيجه در و داده دست

كه خواهند مي را ىئها هشيو ترين نواخت يك و ترين ساده فقط وى از و گردد مي مبدل ماشين

منحصر تنها شود مي كارگر براى كه ىمصارف جهت دينب .شود مي فراگرفته همه از تر آسان

و .است ضرورى شا نسل بقاء و خودش حفظ براى كه معيشتى وسائل تهيه به گردد مي بر كه نسبت همان به .آنست توليد مصارف با مساوى 20،كار جمله آن از و كاال، يك بهاى

هم اين از حتى .پذيرد مي كاهش مزد نيز نسبت همان به شود، مي افزوده كار نامطبوعى

نيز نسبت همان به يابد، مي توسعه كار تقسيم و ماشين استعمال كه نسبت همان به باالتر؛

افزايش نتيجه در خواه و كار ساعات ازدياد حسابه ب خواه گردد، مي افزوده كار 21كميت بر .غيره و ماشين حركت تسريع نتيجه در يا و معين زمان مدت يك در الزم كار كميت

مبدل دار سرمايه بزرگ كارخانه به را پاترياركال استادكار كوچك كارگاه صر،معا صنايع

شوند مي متشكل سربازان مانند اند هآمد گرد كارخانه در كه كارگر، هاى هتود .ساخت

و داران درجه از كاملى مراتب سلسله نظارت تحت صنعتى، عادى سربازان مثابهه ب كارگران باشند مي بورژوازى حكومت و بورژوازى طبقه غالمان تنها نه آنان .گيرند مي قرار افسران

صاحب بورژواهاى خود همه از بيش و كارخانه ناظرين و ماشين ساعت هر و روز هر بلكه

به را سودورزى استبداد، اين كه اندازه هر .آورند درمي خويش اسارت قيد به را آنان كارخانه

و است منفورتر و تر سفله اندازه همان به رد،دا اعالم خويش مقصد و هدف آشكارترى نحو .سازد مي خويش متوجه را بيشترى خشم قدر همان

بيشتر معاصر صنايع كه معنى بدين آيد، الزم كمتر دستى كار در بازو زور و مهارت اندازه هر

و سن اختالف .شود مي مرد كار جانشين بيشتر كودك و زن كار اندازه همان به يابد، رشد كه كارند افزار همه دهد، مي دست از را خود اجتماعى اهميت كارگر طبقه براى يگرد جنس

از كارخانه صاحب استثمار كه همين .دارند الزم را مختلفى مصارف جنس و سن حسب بر

در . گذارد فروشد بلكه نيروي كار خود را به معرض فروش مي بعدها ماركس نشان داد كه كارگر كار خود را نمي - 20 .ت. ه "كار مزدوري و سرمايه"اين باب رجوع كنيد به پيش گفتار انگلس به كتاب ماركس موسوم به

.ت. ه. "سنگيني كار"نوشته شده است "كميت كار"جاي عبارت به 1888در طبع انگليسي چاپ - 21

Page 35: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

مانيفست حزب كمونيست 31 ماركس و انگلس

ديگر ىها تقسم تازه داشت، دريافت را خويش مزد سرانجام كارگر و پذيرفت انجام كارگران

.افتند مي شا جانه ب غيره و گروگير و دار دكان و خانه صاحب مانند بورژوازى

كوچك، رباخواران و كسبه كوچك، داران هكارخان يعنى متوسط، صنف پايينى قشرهاى

بدان اى هعد .شوند مي داخل پرولتاريا صفوف به طبقات اين ءهمه دهقانان، و رانو پيشه

از و نيست رسا صنعتى معظي هاى بنگاه ساختن دائر براىها آن كوچك سرمايه كه سبب

در آنان شغلى مهارت كه آن براى اى عده و آيند برنمي تر بزرگ داران سرمايه با رقابت عهده

زمره در افرادى اهالى طبقات تمام از سان بدين .شود مي ارزش بى توليد جديد وسائل قبال

.شوند مي وارد پرولتاريا

با موازى بورژوازى ضد بر اش همبارز .يمايدپ مي را تكامل و رشد گوناگون مراحل پرولتاريا

.گردد مي آغاز شا زندگي

يك كارگران گاه آن و كارخانه يك كارگران بعدها كنند، مي مبارزه فرد فرد كارگران ابتدا در

آغاز نمايد مي استثمارً مستقيما را آنان كه بورژوايى فالن ضد بر ناحيه يك در صنايع از رشته

ضد بر بلكه نيست بورژوازى توليدى مناسبات ضد بر تنها كارگران حمله .دذارنگ ميرا مبارزه

كند مي رقابت آن با كه را اى هبيگان كاالهاى كه معنى بدين .هست نيز توليد افزارهاى خود

تا كوشند مي و كنند مي حريق طعمه را كارخانه شكنند، مي هم در را ها نماشي سازند، مي نابود

.بازيابند را وسطايى قرون كارگر رفته دست از مقام زور اعمال با

اثر در و پراكنده كشور سراسر در كه ميدهند تشكيل را اى هتود كارگران مرحله اين در

بلكه نيست آنان خود اتحاد ثمره كارگر هاى هتود يگانگى هنوز .است افتراق دچار رقابت،

به را پرولتاريا همه بايد خويش سياسى مقاصد احراز براى كه است بورژوازى يگانگى نتيجه

رهاپرولت مرحله اين در .دهد انجام را كار اين است قادر هنوز هنگام اين در و درآورد جنبش

سلطنت بازماندگان يا دشمن دشمن ضد بر آنان مبارزه .كنند نمي مبارزه خود دشمن ضد بر

همه سان بدين .است بورژوازى خرده و صنعتى غير بورژواهاى و زمين مالكين و مطلقه

آيد دسته ب حالت اين در كه پيروزى هر و يابد مي تمركز بورژوازى دست در تاريخى جنبش

.است بورژوازى پيروزى

صورته ب پرولتاريا بلكه يابد، مي افزايش پرولتاريا تعداد تنها نه صنايع قىتر ء نتيجه در ولى

به .كند مي حس بهتر را نيرو ناي و گيرد مي فزونى شا نيروي ،آمده گرد بزرگى هاى توه

مزد تقريبا و برد مي ميان از را كار اختالف افزونى روز طوره ب ماشين استعمال كه نسبتى

شرايط و مصالح نسبت همان به دهد مي سقوط نازلى ميزان تا مساوى طوره ب را همه كار

Page 36: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

ماركس و انگلس 32 مانيفست حزب كمونيست

بورژواها بين افزون روز رقابت .شود مي سان يك و همانند پيش از بيش نيز پرولتاريا زندگى

صورتىه ب پيوسته را كارگران مزد است، رقابت اين از ناشى كه تجارتى ىها نبحرا و

يابد، مي بهبود همواره و تكامل تر تمام چه هر سرعتى به كه ماشين، كار .آورد درمي ناپايدارتر

افراد و گركار جداگانه افراد بين تصادمات .گرداند مي تر ننامطمئ را كارگران زندگى وضع آغاز در كارگران .گيرد مي خوده ب را طبقه دو ميان تصادم شكل پيش از بيش بورژوا جداگانه

عمل مشتركاً خود كار مزد از دفاع براى و 22زنند مي ائتالف به دست بورژوازى ضد بر كار

بتوانند احتمالى تصادمات صورت در تا دهند مي تشكيل دائمى ىها تجمعي حتى و نمايند مي

.گيرد مي خوده ب شورش جنبه مبارزه نقاط برخى در .كنند تأمين را خويش معيشت وسائل

نتيجه .است گذرنده هاى پيروزي تنها ها پيروزي اين ولى شوند مي پيروز كارگران گاه گاه

در همواره كه است كارگران اتحاد بلكه نيست آنان بالواسطه كاميابى آنان مبارزه واقعى

نواحى كارگران و است بزرگ صنايع محصول كه ارتباط وسائل مداوم شدر .است نضج حال

رابطه اين تنها .نمايد مي مساعدت وى به امر اين در سازد، مي مربوط يكديگر به را گوناگون

است واحد خصلت يك داراى جا همه در كه را محلى مبارزه ىها نكانو تمام تا است الزم

مبارزه يك خود هم طبقاتى مبارزه هر .سازد متمركز ملى و طبقاتى مبارزه يك صورته ب

كوره وجود اثر در ايجادش، براى وسطى قرون شهرنشينان كه يگانگى آنو .است سياسى

سال چند عرض در آهن راه بوسيله معاصر پرولتارياى بودند، ها نقر نيازمند ىئروستا هاى راه

.آورد مي به وجود

اثر در لحظه هر سياسى، حزب صورته ب سرانجام و طبقه شكل به پرولتاريا تشكل اين

و تر قوي ديگر بار تشكل اين ولى .گردد مي مختل دارد وجود كارگران خود بين كه رقابتى نموده، استفاده بورژوازى قشرهاى بين منازعات از و آيد مي به وجود نيرومندتر و تر محكم

صورت آن به و شده شناخته برسميت كارگران منافع از برخى كه كند مي ناگزير را ها آن

.انگلستان در ساعته ده كار روز به مربوط قانون است قبيل اين از شود، داده قانونى

رشد جريان به لحاظ بسيارى از دارد وجود كهن جامعه درون در كه تصادماتى كلى طوره ب

اشراف، ضد بر آغاز در است؛ بالانقطاع مبارزه حال در بورژوازى .نمايد مي مساعدت پرولتاريا

ه ب و است متضاد صنايع پيشرفت با ها آن منافع كه بورژوازى از يىها تقسم آن عليه سپس است ناگزير بورژوازى مبارزات اين همه طى .بيگانه كشورهاى همه بورژوازى عليه دائم طور

سياسى جنبش عرصه به را او سان بدين و طلبد يارى به را وى و كند استمداد پرولتاريا از

. ت. ه .")هاي كارگري اتحاديه("نوشته شده است "ائتالف"پس از كلمهء 1888در چاپ انگليسي سال - 22

Page 37: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

مانيفست حزب كمونيست 33 ماركس و انگلس

به دهد، مي را 23خود آموزش عناصر پرولتاريا به كه يستبورژواز خود اين نابراينب. بكشاند

.گذارد مي وى اختيار در را خويش ضد سالح ديگر عبارت

داخل به را حاكمه طبقه از تمامى و تام قشرهاى صنايع قىتر ديديم كه چنان بعد، اما و

به نيز اينان .دهد مي قرار تهديد دستخوش را ها آن ندگىز شرايط الاقل يا و راند مي پرولتاريا

.آورند مي همراه پرولتاريا براى 24را آموزش عناصر زياد، ميزان

كه اي يهتجز جريان شود، مي نزديك قطعى ءلحظه به طبقاتى مبارزه كه هنگامى سرانجام،

ه ب شديدى و وشپرج جنبه چنان پذيرد، مي انجام كهن جامعه تمام و حاكمه طبقه درون در يعنى انقالبى، طبقه به شده روگردان آن از حاكمه طبقه از كوچكى بخش كه گيرد مي خود

بخشى كه گذشته، مانند كه است جهت همين به .پيوندد مي اوست، آن از آينده كه اى هطبق

صاحب از اى هعد يا و بورژوازى از قسمتى نيز اكنون آمدند، مي بورژوازى سوىه ب نجباء از به آيند، نائل اجتماعى جنبش درك به تئورى لحاظ از اند توانسته كه بورژوازى نظران

.گروند مي پرولتاريا

واقعا طبقه يك پرولتاريا تنها دارند قرار بورژوازى مقابل در اكنون كه طبقاتى همه بين

و يمايندپ مي زوال و انحطاط راه بزرگ صنايع تكامل اثر بر ديگر، طبقات تمام .است انقالبى .است بزرگ صنايع محصول و ثمره خود پرولتاريا كه آن حال

دهقانان، و وران پيشه پا، خرده سوداگران كوچك، صنايع صاحبان يعنى متوسط، صنوف

نبرد بورژوازى با برهانند، زوال از متوسط، صنف عنوانه ب را، خود هستى آن كه براى همگى

ها آن باالتر، هم اين از حتى .كارند محافظه هبلك نيستند انقالبىها آن پس .كنند مي

تنها باشند هم انقالبى ها آن اگر .برگردانند عقب به را تاريخ چرخ تا كوشند مي زيرا .مرتجعند

منافع از لذا شوند، رانده پرولتاريا صفوفه ب كه خطرند اين معرض در كه است جهت اين از

خويش نظريات پس نمايند، مي مدافعه ويشخ آتى مصالح از بلكه كنند نمي دفاع خود آنى

.بپذيرند را پرولتاريا نظر تا گويند مي كتر را

جريان در كهن، جامعه قشرهاى ينتر تحتانى پوسيدگى انفعالى محصول اين پرولتاريا، لومپن

عمومى وضع اثر بر ولى شود مي كشيده جنبش طرفه ب نقاط برخى در پرولتارى، انقالب

هب ارتجاعى تحريكات و دسايس به را خود كه است متمايل يشترب بسى خويش زندگى

ناصر آموزش سياسي و ع"..چاپ شده است "عناصر آموزش خود"به جاي عبارت 1888انگليسي چاپ در طبع - 23 .ت.ه. "عمومي خود

.ت.ه. "ترقي عناصر فرهنگ و".. چاپ شده است "عناصر آموزش"به جاي عبارت 1888در طبع انگليسي چاپ - 24

Page 38: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

ماركس و انگلس 34 مانيفست حزب كمونيست

.فروشد

پرولتار .است شده نابود كهن جامعه شرايط ديگر پرولتاريا، زندگى احوال و اوضاع در وجه هيچگونه بورژوازى هاى هخانواد مناسبات با فرزند و زن با وى مناسبات .ندارد مايملكى

در خواه كه سرمايه، يوغ زير در اسارت نوين شيوه و صنعتى نوين كار ندارد، مشتركى از را ملى جنبه گونه هر است، نواخت يك آلمان و آمريكا در خواه و فرانسه و انگلستان كه بورژوازى خرافات جز نيست چيزى وى براى مذهب، اخالق، قانون، .است زدوده پرولتاريا

.است شده پنهان بورژوازى منافع ها آن پس در

ه ب كه را حياتى موقع و وضع آن كوشيدند مي سيادت، به رسيدن از پس پيشين، قاتطب تمام كند، تأمين را ها آن تملك طرز كه شرايطى به را جامعه تمام و كنند تحكيم اند هآورد چنگ

بتوانند كه آوردند دسته ب را جامعه مولده نيروى توانند مي زمانى تنها رهاپرولت اما .سازند تابع

داشته وجود تاكنون كه را مالكيتى هاى شيوه همه حال عين در و خود تملك نىكنو شيوه

كه را چه آن بايد ها آن كنند، شا حفظ كه ندارند چيزى خود از رهاپرولت .ببرند ميان از است

نابود ساخت مي مصون و مأمون آنرا و نمود مي حفاظت را خصوصى مالكيت كنون تا

.گردانند ها تاقلي سود ه ب خود يا و بوده ها تاقلي جنبش يا داشته وجود اكنونت كه ىئها جنبش كليه

سوده ب كه است عظيم اكثريتى مستقل جنبش پرولتاريا جنبش .است گرفته مي انجام

تواند نمي كنونى، جامعه قشر ينتر تحتانى يعنى پرولتاريا، .پذيرد مي انجام عظيم اكثريت

رسمى جامعه كه قشرهايى آن شامل روبناى تمام ن كهآ بى برافرازد قد تواند نمي و برخيزد

.گردد منفجر دهند، مي تشكيل را لحاظ از نباشد ملى مضمون و معنى لحاظ از اگر آغاز، در بورژوازى ضد بر پرولتاريا مبارزه

با را كار بايد امر ابتداى در طبيعتاً كشورى هر پرولتارياى .است ملى صورت و شكل

.نمايد يكسره خود كشور بورژوازى پنهانى بيش و كم داخلى جنگ آن پرولتاريا تكامل و رشد كلى مراحل توصيف ضمن ما

برانداختن با پرولتاريا و گيرد درمي آشكار انقالبى كه اى هنقط آن تا را، موجود جامعه درون

.ايم هكرد دنبال افكند، مي پى را خويش حاكميت زور، طريق از بورژوازى

و ستمگر طبقات تضاد بنياد بر اند، داشته وجود تاكنون كه جوامعى كليه ديديم، ن كهاچن داد قرار ستم و جور معرض در را اى هطبق بتوان كه آن براى اما .اند هبود استوار كش ستم

زندگى وار هبرد بتواند الاقل كش ستم طبقه آن، طبق كه نمود تأمين را شرايطى است الزم

Page 39: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

مانيفست حزب كمونيست 35 ماركس و انگلس

يوغ زير در بورژوا خرده هك چنان – گرديد مبدل كمون عضو هب سرواژ شرايط در سرف .كند

صنايع، قىتر با كه آن جاىه ب معاصر، كارگر برعكس .شد تبديل بورژوا به فئودالى استبداد

.نمايد مي سقوط خويش طبقه زندگى شرايط از تر نازل وضعى به پيوسته كند، طى قىتر راه .است تر سريع هم ثروت و نفوس رشد از مسكنت شدر و شود مي تر مسكين مده ب مد كارگر

جامعه حكمرواى طبقه اين از بيش كه نيست قادر بورژوازى كه گردد مي آشكار سان بدين

تحميل جامعه تمام به اى كننده تنظيم قوانين عنوانه ب را خويش طبقه شرايط و بماند باقى را وارى هبرد زندگى حتى اش هدبر براى تواند نمي چون نيست ىئحكمروا به قادر وى .كند

كه آن جاىه ب كه نمايد تنزل وضعى چنان به اش هبرد بگذارد است مجبور و نمايد تأمين

سيطره تحت اين از بيش تواند نمي جامعه .بدهد غذا راها آن نمايد تغذيه آنان قبلِ از خود

.نيست سازگار جامعه حيات با ديگر بورژوازى حيات كه معنى دينب. برَد سره ب بورژوازى

در ثروت شدن انباشته از است عبارت بورژوازى طبقه سيادت و وجود براى اساسى شرط

كار .است مزدورى كار سرمايه وجود شرط .سرمايه افزايش و تشكيل و اشخاص دست

مجرى بورژوازى كه صنايع، قىتر .است بسته كارگران مابين في رقابت به منحصراً مزدورى

است ناشى ها آن رقابت از كه كارگران، پراكندگى جاىه ب است، آن بالمقاومت و بالاراده

و رشد با بنابراين .آورد مي به وجود كارگرى ىها تجمعي ايجاد با را ها آن انقالبى يگانگى و است مشغول توليد به آن اساس بر بورژوازى كه اى هشالود آن خود بزرگ، صنايع تكامل

گوركنان چيز هر بر مقدم بورژوازى .ريزد مي فرو دهد مي تصاصاخ خوده ب را محصوالت

.است ناگزير همانندى طوره ب پرولتاريا پيروزى و او فناى .آورد مي به وجود را خود

Page 40: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

ماركس و انگلس 36 مانيفست حزب كمونيست

2

ها تكمونيس و پرولترها

دارند؟ مناسباتى چه يكديگر با كلى طوره ب رهاپرولت و ها تكمونيس

.باشند گرفته قرار كارگرى احزاب ديگر برابر در كه يستندن خاصى حزب ها تكمونيس

.ندارند باشد جدا رهاپرولت كليه منافع از كه منافعى، گونه هيچ ها آن

25اى هويژ اصول ها آن آن چهارچوب در را رىپرولت جنبش بخواهند كه آورند نمي ميانه ب را

.بگنجانند ويژه اصول در ها تكمونيس طرفى، از كه است اين در تنها ارىپرولت احزاب ديگر با ها تكمونيس فرق

منافع از نظر صرف را پرولتاريا همه مشترك مصالح گوناگون، ملل رهاىپرولت مبارزات

مراحل در ديگر طرف از و نمايند، مي دفاع آن از و دهند مي قرار نظر مد در شان، ملي

منافع و مصالح نمايندگان هميشه نآنا كند، مي طى بورژوازى و پرولتاريا مبارزه كه گوناگونى

.هستند جنبش تمام

هميشه و كشورها همه كارگرى احزاب بخش ينتر عزم با عمال، ها تكمونيس مناسبت بدين

توده بقيه به نسبت ها تكمونيس مزيت تئورى، لحاظ از اما و .اند پيش به جنبش محرك

.اند هبرد پى رىپرولت جنبش كلى نتايج و جريان و شرايط به آنان كه است اين در پرولتاريا

يعنى آنند، پى در پرولتارى احزاب ديگر كه است همان ها تكمونيس هدف ينتر نزديك احراز و بورژوازى سيادت ساختن سرنگون طبقه، يك صورته ب پرولتاريا ساختن متشكل

.پرولتاريا سياسى حاكمه قدرت جهان مصلح يك كه اصولى و ها دهاي بر مبتنى وجه هيچ به ها تكمونيس تئوريك نظريات

.نيست باشد كرده اختراع يا و كشف

.ت.ه. "طريقتي"نوشته شده است "ويژه"به جاي 1888در طبع انگليسي سال - 25

Page 41: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

مانيفست حزب كمونيست 37 ماركس و انگلس

جنبش آن و طبقاتى جارى مبارزه واقعى مناسبات كلى بيان از است عبارت فقط نظريات اين

داشته، وجود تاكنون كه مالكيتى مناسبات الغاء .دارد جريان ما ديدگان برابر در كه تاريخى

.باشد نيسمكمو به مختص صرفا كه نيست چيزى هميشگى تبدالت و تاريخى دائمى تغييرات خوش دست پيوسته مالكيت مناسبات كليه

.است بوده تاريخى

.نمود آن جانشين را بورژوازى مالكيت و ساخت ملغى را فئودالى مالكيت فرانسه انقالب مثال

الغاء از است عبارت بلكه نيست، كلى طوره ب مالكيت الغاء از عبارت كمونيسم مميزه صفت

.بورژوازى مالكيت تملك و توليد چنان آن مظهرِ ينتر كامل و آخرين بورژوازى، معاصر خصوصى مالكيت اما و

26فرد از فرد استثمار و طبقاتى تضادهاى بر كه است محصولى .است مبتنى

مالكيت الغاء :كنند خالصه اصل يك در را خود تئورى توانند مي ها تكمونيس لحاظ اين از

.صىخصو دسته بً شخصا كه مالكيتى خواهيم مي كه دهند مي قرار مالمت مورد را ها تكمونيس ما

و ها تفعالي و ها آزادي همه بنياد كه را مالكيتى است، شخص خود كار نتيجه و شده آورده .سازيم ملغى دهد مي تشكيل را فردى استقالل خرده مالكيت مقصودتان آيا !است يمين كدِ و كار ثمره و دسترنج حاصل كه مالكيتى

الزم چه بود؟ بورژوازى مالكيت دوران از قبل به متعلق كه است دهقانى خرده و بورژوازى

و ساخته ملغى روزمره بطور را آن كه است صنايع رشد اين سازيم، ملغى را آن ما كه است .است آن كامل الغاء كار در انيد؟ر مي سخن بورژوازى خصوصى مالكيت از شايد يا و

كار .وجه هيچ به كند؟ مي ايجاد مالكيتى وى براى پرولتاريا كار يعنى مزدورى كار مگر ولى

و كند مي استثمار را مزدورى كار كه آورد مي به وجود را مالكيتى آن يعنى سرمايه مزدورى، مجددا تا نمايد ايجاد جديدى مزدورى كار كه يابد افزايش تواند مي صورتى در تنها

.است مزدورى كار و سرمايه بين تضاد بر مبتنى آن كنونى شكل در مالكيت. كند رشاستثما .دهيم قرار بررسى مورد را تضاد اين جانب دو هر اكنون

معناى به بلكه نيست توليد در شخصى صرفا مقام يك اشغال معناى به تنها بودن دار هسرماي

. "مار اقليت از اكثريتاستث".. نوشته شده است "استثمار فرد از فرد"به جاي عبارت 1888در چاپ انگليسي سال - 26 .ت.ه

Page 42: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

ماركس و انگلس 38 مانيفست حزب كمونيست

تنها و است جمعى دسته صولمح يك سرمايه .هست نيز آن در اجتماعى مقام يك اشغال

اعضاء همه مشترك فعاليت وسيلهه ب فقط و اعضاء از كثيرى عده مشترك فعاليت وسيله به

.درآيد حركت به تواند مي جامعه

.است اجتماعى نيرويى بلكه نيست فردى نيروى يك سرمايه پس

جامعه ىاعضا كليه به متعلق جمعى، دسته مالكيت يك به سرمايه كه هنگامى بنابراين

تبديل اجتماعى مالكيت به خصوصى مالكيت كه نيست آن حكم در عمل اين گردد، مبدل

از را خود طبقاتى جنبه مالكيت و يابد مي تغيير مالكيت اجتماعى خصلت تنها است، شده

.ميدهد دست .بپردازيم مزدورى كار به اكنون

كه معيشتى وسائل وعهمجم يعنى مزد، حداقل از است عبارت مزدورى كار متوسط بهاى

كارگر كه را چه آن بنابراين .كند زندگى كارگر عنوانه ب بتواند تا است الزم كارگر يك براى

كافى شا زندگي توليد تجديد براى زحمته ب آورد، مي كفه ب خويش فعاليت اثر بر مزدور

كه را، كار محصوالت خصوصى تملك كه نيستيم آن صدد در وجه هيچ به ما است،

مازادى كه است تملكى اين .ببريم ميان از ميرود، كاره ب زندگى مجدد توليد براى تقيمامس

تنها ما .زدسا خويش حكم محكوم را ديگرى بازوى زحمت دبتوان آن با تا كند نمي ايجاد

تنها كارگر تملك طرز اين در زيرا ببريم ميان از را تملك اين بار مصيبت جنبه خواهيم مي

حاكمه طبقه مصالح كه است زنده زمانى تا و بيفزايد سرمايه بر كه است زنده آن براى .رَدشم مقتضى

كار كمونيستى جامعه در .است متراكم كار افزايش وسيله فقط زنده كار بورژوازى جامعه در

و سرشارتر را آن و بخشيده توسعه را كارگر زندگى جريان كه است اى هوسيل فقط متراكم .گرداند تر نآسا

جامعه در كه صورتى در رواست، حكم حال بر گذشته بورژوازى، جامعه در تيبتر بدين

داراي و ستقلم هسرماي بورژوازى جامعه در .بود خواهد روا حكم گذشته بر حال كمونيستى، .است شخصيت فاقدبوده و استقالل از محروم كش زحمت فرد كه آن حال ،است خصيتش

آزادى و شخصيت بردن بين از را آن بورژوازى كه است مناسبات همين بردن بين از استقالل و بورژوازى شخصيت بردن ميان از سر بر سخن هم واقع در .دارد حق وى .نامد مي

.است بورژوازى آزادى و بورژوازى

آزادى از است عبارت آزادى مفهوم بورژوازى، كنونى توليدى مناسبات ديوار چهار داخل در

Page 43: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

مانيفست حزب كمونيست 39 ماركس و انگلس

.ستد و داد آزادى بازرگانى،

كه ىئها سخنوري .رفت خواهد ميان از نيز آزاد بازرگانى بازرگانى، رسم برافتادن با ولى

ه ب آزادى، درباره ما بورژواهاى ديگر هاى رجزخواني انواع مانند شود، مي آزاد بازرگانى درباره تواند يم وسطائى قرون شده برده شهرنشينان براى و آزاد غير بازرگانى براى فقط كلى طور

و بورژوازى توليدى مناسبات و بازرگانى كمونيستى الغاء براى نه باشد داشته مفهومى و معنى .بورژوازى خود نيز

جامعه در ولى .افتيد مي هراس به كنيم لغو را خصوصى مالكيت خواهيم مي ما كه اين از شما

همانا مالكيت ينا .است شده لغو جامعه اعضاى دهم نه براى خصوصى مالكيت شما، كنونى

سرزنش را ما شما بنابراين .نيست موجود ديگر دهم نه براى كه است موجود آن سايه در

از جامعه مطلق اكثريت محروميت كه سازيم ملغى را مالكيتى خواهيم مي كه كنيد مي

.است آن وجود ضرورى شرط مالكيت،

هم واقعا رى،آ .سازيم ملغى را شما مالكيت خواهيم مي كه كنيد مي مالمت را ما شما بالجمله

.خواستاريم را همين ما قدرت يك به خالصه و ارضى عوايد و پول و سرمايه به كار تبديل ديگر كه لحظه آن از

شخصى مالكيت كه لحظه آن از يعنى نباشد، ميسر نمود، انحصارش بتوان كه اجتماعى،

داريد مي اظهار شما كه است هلحظ همان از گردد، مبدل بورژوازى مالكيت به نتواند ديگر

.است رفته ميان از شخصيت

بورژوا فرد شخصيت از غير ديگرى چيز شخصيت از شما منظور كه داريد اقرار سان بدين

احدى از كمونيسم .برود بين از بايد هم حقيقتا شخصيتى چنين .نيست بورژوا مالك يعنى

سلب را قدرت اين كسانى از تنها بلكه نمايد نمي سلب را اجتماعى محصوالت تملك امكان

.دنماي مي خود محكوم نيز را ديگران كار تملك اين طريق از كه كند مي

و شود مي متوقف فعاليتى گونه هر خصوصى مالكيت الغاى اثر بر كه گويند مي معترضانه . گيرد مي فرا را جا همه همگانى بطالت و لَختى

شده نابود بطالت و لختى اثر بر پيش ها تمد بورژوازى جامعه بايستى مي صورت اين در

دسته ب چيزى كه آن و آورد نمي دسته ب چيزى كند مي كار كه آن جامعه اين در زيرا باشد

وقتى كه شود مي محدود مكرر تكرار اين به ها هراس و بيم اين همه .كند نمي كار آورد مي

.تداش نخواهد وجود ديگر نيز مزدى كار نداشت وجود سرمايه

آورند، مي وارد مادى محصوالت توليد و تملك كمونيستى شيوه به كه را ىئايرادها آن كليه

Page 44: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

ماركس و انگلس 40 مانيفست حزب كمونيست

ه ب .دهند مي انطباق نيز دماغى كار محصوالت توليد و تملك شيوه به را ها همان عينا تيبتر همانه ب است، توليد خود الغاء حكم در طبقاتى مالكيت الغاء بورژوا براى كه سان همان

.است كلى طوره ب آموزش الغاء حكم در نيز طبقاتى فرهنگ آموزش الغاء ىو براى

عظيم اكثريت كه است همان كند مي سرايى نُدبه شا زوال در وى كه آموزشى آن ولى

.سازد مي مبدل ماشين ءزائده به را ها نانسا

و آزادى هدربار خود بورژوامĤبانه پندارهاى نظرگاه از را بورژوازى مالكيت الغاء شما اما

.نپردازيد مجادله به ما با نتيجه در و ندهيد قرار سنجش مورد غيره و حقوق و فرهنگ مالكيت بورژوازى مناسبات و بورژوازى جامعه توليدى مناسبات محصول خود شما هاى هايد

كه اى اراده شما، طبقه اراده از است عبارت تنها نيز شما حقوقى احكام كه طور همان است،

.كند مي تعيين شما طبقه زندگى مادى شرايط را شا مضمون

مالكيت مناسبات و توليدى مناسبات سازد مي وادارتان كه خود، ءمغرضانه پندار اين در شما

را آن و انگاشته جدا كند، مي تغيير توليد تكاملى جريان طى كه تاريخى مناسباتى از را خود

حكمروايى شما از قبل كه طبقاتى آن همه با كنيد، بدل تفكر و طبيعت جاودان قانون به

ميانه ب بورژوازى مالكيت از سخن كه هنگامى .يدا سهيم و شريك اند سپرده فنا راه و كرده

فئودالى عهد و باستان دوران مالكيت مورد در كه را چه آن نداريد جرأت شما آيد مي

.كنيد درك نيز مورد اين در كنيد، مي خشم به ها تكمونيس پليد قصد اين از نيز ها راديكال ينتر افراطى حتى !خانواده الغاء اما و

.آيند درمي

.خصوصى مداخل و سرمايه اساس بر است؟ استوار اساسى چه بر بورژوازى كنونى خانواده اجبارى خانمانىبي و دارد وجود بورژوازى براى تنها كمال و تمام صورته ب خانواده

اين رفتن ميان از باً طبيعتا بورژوازى خانواده .است آن مكمل عمومى فحشاء و پرولتارها

.است توأم سرمايه زوال با دو هر زوال و رود مي بين از خود مكمل

اين به ما دهيم؟ خاتمه خود اطفال از والدين استثمار به خواهيم مي كه كنيد مي سرزنش را ما

.كنيم مي اعتراف جنايت

سازيم، مي برقرار را اجتماعى بيتتر خانگى بيتتر جاىه ب ما وقتى كه يدئگو مي شما ولى

.بريم مي ميان از دارد وجود انسان براى كه را مناسباتى ينتر گرامي

آن پرورش اين ءكننده تعيين مگر نيست؟ جامعه شما خود پرورش كننده تعيين مگر اما

غير يا و يممستق دخالت نيز و مشغوليد پرورش كار به آن درون در كه اجتماعى مناسبات

Page 45: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

مانيفست حزب كمونيست 41 ماركس و انگلس

خود از را پرورش در جامعه تأثير ها تكمونيس نيست؟ غيره و مدرسه طريق از جامعه مستقيم

نفوذ تأثير زير از را پرورش كار و دهند مي تغيير را آن خصلت تنها ها آن. كنند نمي اختراع

.كشند مي بيرون حاكمه طبقه هم از بيشتر پرولتاريا محيط در دگىخانوا پيوندهاى بزرگ صنايع رشد سايه در كه اندازه هر

همان به گردند، مي مبدل كار افزار و ساده كاالى به بيشتر كودكان كه اندازه هر و گسلد مي

اطفال و والدين آميز محبت روابط و پرورش و خانواده درباره بورژوازى هاى سرايى ياوه اندازه

.كند مي نفرت ايجاد بيشتر عملى را زن اشتراك خواهيد مي ها تكمونيس شما آخر :ندز مي بانگ صدا يك بورژوازى

.كنيد مورد بايد توليد افزارهاى كه شنود مي وى .شمرد مي توليد افزار يك تنها را خود زن بورژوا

جز كند فكر ديگرى طور تواند نمي كه است بديهى لذا گيرند قرار همگانى بردارى بهره

.شد اهدخو نيز زنان شامل سرنوشت همان كه اين

يعنى زنان، وضع اين كه است آن سر بر صحبت اتفاقا كه بزند حدس تواند نمي حتى وى

.گردد مرتفع بايد آنان، بودن توليد ابزار صرفا

رسمى اشتراك اين از ما بورژواهاى عاليجنابانه اخالقى وحشت از تر مضحك چيزى وانگهى

را زن اشتراك ها تكمونيس نيست الزم .نيست دهند، مي نسبت ها تكمونيس به كه زنان،

.است داشته وجود هميشه تقريبا اشتراك اين كنند، عملى و ورزند نمي اكتفا دارند، اختيار تحت را خود كارگران دختران و زنان كه اين به ما، بورژواهاى

.كنند در هب راه از را يكديگر زنان وقتيكه برند مي مخصوصى لذت رسمى فحشاء بر عالوه

به بود ممكن كه ايرادى حداكثر .است زنان اشتراك همان واقع در بورژوازى زناشويى

و رسمى را زنان پنهانى و رياكارانه اشتراك خواهند مي كه است اين آوردند وارد ها تكمونيس از كه زنان اشتراك آن توليد، كنونى مناسبات شدن نابود با كه است بديهى ولى .كنند آشكار

.رفت خواهد ميان از نيز رسمى، غير و رسمى فحشاء يعنى ده،ش ناشى مناسبات اين

.سازند ملغى را مليت و ميهن خواهند مي كه كنند مي سرزنش را ها تكمونيس نيز و

بايد پرولتاريا زيرا .بگيرد ندارند كه را چيزى ها آن از تواند نمي كسى .ندارند ميهن كارگران

27ملى طبقه يك مقامه ب و دآور كفه ب را سياسى سيادت چيز هر از قبل را خود و يابد ارتقاء

رهنمون مقام طبقه به" است شده چاپ "يابد ارتقاء ملى طبقه يك بمقام" عبارت به جاى 1888 انگليسى طبع در - 27

.ت.ه ."يابد ارتقاء ملت

Page 46: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

ماركس و انگلس 42 مانيفست حزب كمونيست

معنايى آن به اصال اين گرچه دارد، ملى جنبه هنوز خودش وى درآورد؛ ملت صورته ب

.فهمد مي آن از بورژوازى كه نيست

و جهانى بازار و بازرگانى آزادى و بورژوازى توسعه و رشد اثر بر ها تمل تضاد و ملى جدايى .رود مي ميان از پيش از بيش آن، با منطبق زندگى شرايط و ىصنعت توليد سانى يك

اتحاد .كند مي تسريع پيش از بيش را تضاد و جدايى اين رفتن ميان از پرولتاريا سيادت

.پرولتارياست آزادى اوليه شرايط از يكى متمدن، كشورهاى الاقل مساعى

ه ب ملى استثمار رود، مي ميان از ديگر فرد وسيلهه ب فردى استثمار كه اى هانداز همان به .رفت خواهد ميان از نيز ديگر ملل وسيله

نيز يكديگر به نسبت ها تمل خصمانه مناسبات ها تمل داخل در طبقاتى تضاد رفتن بين از با

.رفت خواهد ميان از

وارد كمونيسم به ئولوژيك ايده كلى طوره ب و فلسفى مذهبى، نظر نقطه از كه ماتىتهاا

.نيستند مفصلى بررسى درخور وجه هيچ به ميشود

و نظريات تصورات، كه ببريم پى آنكه براى است الزم خاصى بصيرت و انديشى ژرف آيا زندگى و اجتماعى مناسبات و معيشت شرايط اىپ هم ها نانسا شعور كلمه يك در و مفاهيم

يابد؟ مي تغيير ها آن اجتماعى

موازى ذهن، محصوالت كه سازد مي مبرهن را تحقيق اين جز ديگرى چيز چه ها ايده تاريخ

عبارت تنها پيوسته زمانى هر شايع و رايج هاى هايد پذيرد؟ مي تحول مادى محصوالت با

.حاكمه هطبق هاى هايد از است بوده

را حقيقت اين تنها هنكت اين ذكر كند؛ مي انقالبى را هجامع تمام هك رانند مي سخن ىئها هايد از

زوال هك اين و است هشد تشكيل جديد هجامع عناصر قديم هجامع درون در هك سازد مي روشن

.است زندگى كهن شرايط زوال هرا هم و پا هم كهن افكار هنگامى .شدند مسيح مذهب مغلوب كهن مذاهب بود زوال دست در قديم دنياى هك هنگامى

فئودال هجامع شد، مي نابود هطلبان تجدد افكار ضربات زير در مسيحى عقايد 18 قرن در هك

آزادى هب مربوط هاى هايد .بود بار مرگ پيكارى كار در بود انقالبى ايام آن در هك بورژوازى با

.بود 28وجدانيات هعرص در رقابت آزادى هسلط مظهر فقط مذهب، و وجدان

هغير و حقوقى و سياسى و فلسفى و اخالقى و مذهبى هاى هايد، ولى" : گفت خواهند ما هب

در عرصهء ". نوشته شده است "در عرصهء وجدانيات"به جاي 1872هاي بعد از چاپ آلماني سال در چاپ …28- .ت.ه ."معرفت

Page 47: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

مانيفست حزب كمونيست 43 ماركس و انگلس

و هفلسف و اخالق و مذهب خود اما .ندا هتياف تطوراتى و تبدالت تاريخى تكامل مسير در قطعاً .است هماند محفوظ تطور و تبدل اين جريان در حقوق و سياست

تكامل مراحل هكلي براى هك دارد وجود هغير و عدالت آزادى، نظير جاويدانى حقايق هعالوه ب

حقايق بياورد، اى هتاز بدل هك آن جاىه ب كمونيسم، هآنك حال و .تاس مشترك اجتماعى

هك تاريخى تكامل سير سراسر با بدينسان و برد مي ميان از را اخالق و مذهب جاويدان ."است مخالف هداشت وجود تاكنون

در داشته، وجود تاكنون هك جوامعىء هكلي تاريخ شود؟ مي منجر كجا هب سرانجام مهاتا اين

.است هكرد سير هگرفت خوده ب گوناگونى اشكال مختلف ادوار طى هك طبقاتى، تناقضات مسير

به هجامع از بخشى شدن استثمار باز باشند، هگرفت خوده ب هك شكلى هر تناقضات اين ولى مناسبت بدين .دارد عموميت هگذشت قرون هكلي براى هك است حقيقتى ديگر بخش هوسيل

اختالف ههم رغم على گذشته، اعصار و قرون هكلي اجتماعى ادراك و شعور هك نيست يبعج

سير معرفت از يى ها لشك آن با يعنى معين، و يكسان هايى شكل با ،ها تتفاو و ها لشك

.شد خواهند نابود بكلى طبقات تناقض نهايى نابودى اثر بر تنها هك كند مي

هك است مالكيتى مناسبات با پيوند هاى هرشت گسستن شكل ينتر قطعى كمونيستى انقالب هك هايى هايد با خود تكامل جريان در انقالب اين اگر نيست آور شگفت است؛ گذشته ماَترَك

.كند هرابط قطع شكلى ينتر قطعى به ستها تگذش ماَترَك

در گام نخستين هك ديديم فوق در .بگذريم كمونيسم هب نسبت بورژوازى اعتراضات از اينك

آوردن كف هب و هحاكم هطبق مقام هب پرولتاريا ارتقاء از است عبارت كارگرى انقالب

.دمكراسى

را هسرماي تمام قدمه ب قدم هك كرد خواهد هاستفاد آن براى خود سياسى سيادت از پرولتاريا

ه ب هك پرولتاريا يعنى دولت، دست در را توليد آالت هكلي بكشد، بيرون بورژوازى چنگ از حجم بر تر تمام هچ هر سرعتى با و سازد متمركز است، هشد متشكل حاكمه هطبق صورت

.بيافزايد همولد نيروهاى مناسبات و مالكيت حقوق در همستبدان دخالت با تنها است ممكن ابتدا در كار ينا تهالب

استوار نا و نارسا ىاقتصاد لحاظ از هك گيرد انجام اقداماتى كمك با يعنى بورژوازى توليدى

ه ب ها آن بردن كاره ب و هيافت نما و نشو خوده ب خود جنبش، جريان در ولى رسند، مي نظره ب .است ناپذير احتراز امرى توليد هشيو هكلي در تحول ايجاد براى وسائلى همثاب

.بود دنخواه متفاوت گوناگون كشورهاى در اقدامات اين هك است بديهى

Page 48: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

ماركس و انگلس 44 مانيفست حزب كمونيست

:داشت مجرى را زيرين اقدامات كلى طوره ب توان مي كشورها وترينپيشر در ولى

.دولتى مخارج تأمين براى زمين از هحاصل عوايد صرف و امالك ضبط -1

.سنگين تصاعدى ماليات -2

.وراثت حق لغو -3

.متجاسرين و مهاجرين هكلي اموال ضبط - 4

حق با و دولتى ء هسرماي با ملى بانك يك هوسيله ب دولت دست در اعتبارات تمركز -5

.مخصوص انحصار

.دولت دست در نقل و حمل وسائط هكلي تمركز -6

طبق اراضى ساختن آباد و اصالح و توليد افزارهاى و دولتى هاى هكارخان تعداد ازدياد -7

.واحد هنقش

.ىكشاورز براى هويژه ب صنعتى ارتش ايجاد و ههم براى كار سان يك اجبار -8

.شهر و هد بين 29تضاد تدريجى رفع هرا در كوشش و صنعت و كشاورزى پيوند -9

ه ب ها هكارخان در كودكان كار بردن ميان از و كودكان هكلي رايگان و اجتماعى پرورش - 10 .غيره و هغير و مالى توليد با بيتىتر امور آميختن در .آن كنونى شكل

اجتماعى دست در توليد هكلي و برود ميان از طبقاتى تالفاتاخ تكامل، جريان در هك هنگامى

.داد خواهد دست از را خود سياسى هجنب هعام حكومت زمان آن در يابد، تمركز افراد از هطبق يك متشكل زور اعمال از است عبارت هكلم خاص معناىه ب سياسى هحاكم قدرت اى هطبق صورته ب ناگزير بورژوازى ضد بر پرولتاريا هك هنگامى .ديگر هطبق سركوب براى

هحاكم هطبق بعنوان و كند مبدل هحاكم هطبق هب را خويش انقالب، يك هرا از و گردد، متحد توليدى مناسبات اين ههمرا هآنگا سازد، ملغى جبر اعمال طريق از را توليد كهن مناسبات

عين در و كلى بطور 30طبقات وجود يطشرا نيز و هكرد نابود را طبقاتى تضاد وجود شرايط

با بورژوازى، كهن هجامع جاىه ب .برد مي بين از هطبق يك بعنوان هم را خود سيادت حال

فرد هر هآزادان تكامل آن، در هك آيد مي پديد افراد از اجتماعى ش،ا طبقاتي تناقضات و طبقات

.است همگان هآزادان تكامل شرط

.. نوشته شده است "تضاد"به بعد منتشر شده است به جاي كلمهء 1872سال ازهاي بعدي آلماني كه در چاپ - 29 .ت.ه . "اختالف"

نوشته شده "و نيز شرايط وجود طبقات به طور كلي"به جاي عبارت 1872هاي بعد از چاپ آلماني سال در چاپ - 30 .ت.ه. "نمايد ميطبقات را به طور كلي منحل ".. است

Page 49: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

مانيفست حزب كمونيست 45 ماركس و انگلس

3

كمونيستى و سوسياليستى ادبيات

ارتجاعى سوسياليسم -1

فئودالى سوسياليسم .الف

ضد بر هك بود اين شان مأموريت خويش تاريخى موقع اقتضاء هب بنا انگليس و هفرانس اشراف

در و هفرانس در 1830 سال هژوئي انقالب در .بنگارند هايى هجونامه بورژوازى معاصر جامعه

هرسيد دورانه ب هتاز از ديگر بار يك اشراف انگلستان، در پارلمانى رفرم طرفداران جنبش در توانست نمي سياسى جدى همبارز يك از سخنى ديگر پس اين از .خوردند شكست منفور

نيز ادبيات ء هعرص در اما بود، هماند باقي شان براي ادبيات طريق از مبارزه هرا تنها .باشد ميان

جلب براى اشراف .بود هشد ممكن غير 31سلطنت تجديد دوران هاى پردازي عبارت ديگر

و نيستند خود منافع بند در ديگر كه سازند جلوگر چنين ظاهره ب بايستى مي شفقت،

آنان .است هشد استثمار طبقه منافع حفظ خاطره ب فقط بورژوازى ضد بر آنان دادخواست

در كنان نجوا و هسرود هزليات خود جديد سرور ضد بر هك ساختند مي خوش دل بدين را خود

.كنند شومى كمابيش هاى گويى پيش وى گوش

) 1814 – 1830(نيست بلكه تجديد سلطنت فرانسه است ) 1660 – 1689(مقصود تجديد سلطنت انگلستان - 31 .ت.ه). 1888حاشيهء انگلس براي ترجمهء انگليسي سال (

Page 50: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

ماركس و انگلس 46 مانيفست حزب كمونيست

هقصي نيم هزليات، نيمى سرايى، هنوح آن از نيمى هك فئودالى، سوسياليسم تيبتر بدين نيش و هگويان هبذل و تلخ هدادنام هگا هگا هك آمد وجود هب است هآيند تهديد نيمى و هگذشت كامل استعدادى بى علت هب هپيوست ولى كرد مي دار هجريح را بورژوازى لبق مستقيما دارش

.داشت آورى خنده تأثير معاصر، تاريخ جريان درك براى

پى از را مردم تا آوردند درمي حركته ب پرچمى چون هم را پرولتاريا دريوزگى چنتاى اشراف،

در را فئودالى قديمى نشان شدند، انرو آنان دنباله ب مردم هك وقت هر ولى اندازند هبرا خود

.گرفتند دورى احترامى از خالى بلند هقهقه با و كردند مشاهده آنان پشت

مشغول كمدى اين اءاجر هب32" نجوا انگلستان" هگرو و هفرانس ىها تلژيتيميس از قسمتى

.شدند

هشيو از غير و رىديگ نوع از ها نآ استثمار هشيو هك كنند مي ثابت ها لفئودا هك هنگامىه ب احوال و اوضاع در آنان هك كنند مي فراموش را هنكت اين فقط است، هبود بورژوازى استثمار

خاطر ها نآ هك هنگامى .بودند مشغول استثمار هب ستا هترف ميان از اكنون كه ديگرى كلى فراموش را هنكت اين نداشت وجود معاصر پرولتارياى شان سيادت دوران در هك كنند مي نشان

.ستها آن اجتماعى نظام ناگزير هثمر معاصر بورژوازى اتفاقا هك كنند مي

مهاتا هك دارند مي پنهان كم را خويش انتقادات ارتجاعى هجنب قدر آن ها فئودال هعالوه ب نشو اى هطبق بورژوازى سيادت دوران در هك است همين از عبارت بورژوازى ضد بر شان هعمد

.ساخت خواهد منفجر را كهن اجتماعى نظام كليه هك يابد مي مان و

وجود هب را انقالبى پرولتارياى وى هك ميكنند نكوهش جهت اين از بيشتر را بورژوازى ها آن

.آورد مي وجود هب را پرولتاريا كلى طوره ب هك جهت اين از نه آورد مي

شركت كارگر هطبق ضد بر هجابران تاقداما هكلي در سياسى، عمل هنگام جهت همين هب كردن جمع براى را فرصت طمطراق پر عبارات ههم با هم عادى زندگى در و جويند مي

گوسفند پشم تجارت از هحاصل منافع با آزادگى و محبت و وفا همبادل يا و 33زرين هاى سيب

در "نانگلستان جوا"گروه . ها هستند حزب درباريان مالك طرفدار استقرار مجدد سلسله بوربن - ها لژيتيميست - 32ئي از اشراف انگليسي و رجال سياسي و اديبان انگلستان بود كه تشكيل شد و شامل آن چرگه 1842حوالي سال

.ت.ه. توماس گاراليل و غيره نمايندگان برجسته اين گروه بودند ديزرائيلي و. به محافظه كاران پيوسته بودند

كه از درخت صنايع "اضافه شده است "هاي زرين سيب": در دنبال عبارت 1888در ترجمهء انگليسي سال - 33 .ت.ه. "ريزد مي

Page 51: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

مانيفست حزب كمونيست 47 ماركس و انگلس

34.دهند نمي دست از را عرق و چغندر و

سوسياليسم ست،ا هتداش برمي گام فئودال بازوى هب وباز هپيوست كشيش هك طور همان

.است حركت در فئودالى سوسياليسم دوشه ب دوش نيز كشيشى

هداد سوسياليستى رنگ و آب مسيحى همرتاضان هشيو هب هك نيست تر آسان اين از چيز هيچ مگر ست؟ا هنكرد پيكار دولت و زناشويى و خصوصى مالكيت ضد هب نيز مسيحيت مگر .شود

را كليسا و رهبانيت نفس، داشتن خوار و مجرد زندگى مسكنت، و نكوكارى ها آن جاىه ب بر ها كشيش هك است متبركى آب همثاب هب تنها مسيحى سوسياليسم است؟ هننمود هموعظ

.پاشند مي اشرافيت غضب و خشم

بورژوازى هخرد سوسياليسم .ب

شرايط و هشد سرنگون بورژوازى دسته ب هك ستني اى هطبق هيگان فئودال اشرافيت

.است هكرد طى را زوال هرا خود و هگرديد تر وخيم بورژوازى معاصر جامعه در شا گذران .اند بوده معاصر بورژوازى اسالف پا هخرد دهقانان صنف و شهرنشينان وسطائى قرون صنف

در هم كنون تا هطبق اين ند،ا هتياف رشد كمتر تجارتى و صنعتى لحاظ از هك كشورهايى در

.دهد مي هادام را خود جامد زندگى هيابند رشد بورژوازى كنار

هب جديدى بورژوازى هخرد ستا تهگرف بسط و هيافت رشد معاصر مدنيت هك كشورهايى آن در را خود آمدن وجود هب سير دائما بورژوازى هجامع مكمل بخش عنوانه ب و است آمده وجود

رقابت، ولى .است نوسان در بورژوازى و پرولتاريا بين بورژوازى خرده اين .كند مي طى

هب شروع ديگر آنان و راند مي پرولتاريا صفوف داخله ب را هطبق اين هب متعلق فرادا تهپيوس مستقل بخش عنوانه ب بزرگ صنايع رشد اثر بر هك لحظه، آن هك كنند مي هنكت اين درك

و صنعت و تجارت در را ها آن جاى و است نزديك بروند، ميان از كلىه ب رمعاص هجامع

اين مطلب اصوال مربوط به آلمان است، كه در آن اشرافيت فالحت پيشه و يونكرها بخش عمدهء امالك خويش - 34هاي چغندر قند و عرق كنند و به عالوه صاحبان عمدهء كارخانه را تحت نظر خود به توسط مباشرين، اداره مي

دانند، چگونه ولي آنان نيز مي: اند اشراف ثروتمندتر انگليسي هنوز به اين پايه نرسيده. ب زميني نيز هستندسيهاي سهامي كم و بيش توان تنزيل عوايد حاصله از زمين را، با گذاردن نام خود در اختيار مؤسسين شركت مي

)1888حاشيهء انگلس به ترجمهء انگليسي سال . (مشكوك جبران كرد

Page 52: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

ماركس و انگلس 48 مانيفست حزب كمونيست

.گرفت خواهند اجير مستخدمان و بازرسان زراعت،

تشكيل را نفوس هكلي از نيمى از بيش مراتبه ب دهقانان هك فرانسه، مانند كشورهايى در انتقادات در و هگرفت بورژوازى هعلي را پرولتاريا جانب هك نويسندگانى پيدايش دهند، مي

كاره ب را دهقانى هخرد و بورژوازى هخرد هاى مقياس بورژوازى نظام هب نسبت خويش

.بود طبيعى امرى نمودند مي درك بورژوازى هخرد نظرگاه از را كارگر حزب و بردند مي

در هبلك هسفران در تنها هن سيسموندى .آمد پديد بورژوا هخرد سوسياليسم هك بود تيبتر بدين

.دارد قرار نوع اين از ادبياتى رأس بر نيز انگلستان مناسبات در موجود تضادهاى ستا هتتوانس فراوان بصيرتى و تيزبينى با سوسياليسم اين

مخرب اثرات و كند فاش را اقتصاديون هسالوسان ثناخوانى و نمايد درك را معاصر توليدى

زوال ،ها نبحرا توليد، هاضاف ارضى، مالكيت و همايسر تمركز كار، تقسيم و ماشينى توليد

توزيع فاحش تناسب عدم توليد، مرج و هرج پرولتاريا، فقر دهقان، و بورژوا هخرد ناگزير

و سابق رسوم و آداب شدن منسوخ يكديگر، با ها تمل صنعتى سوز خانمان هاى جنگ ثروت، .سازد مبرهن ناپذيرى انكار هشيو با را قديم ىها تملي و خانوادگى كهن مناسبات

هب و همبادل و توليد كهن وسائل دارد سعى سوسياليسم اين خود، مثبت مضمون نظر از ولى وسائل آن كه يا و نمايد احياء ديگر بار را كهن هجامع و مالكيت قديمى مناسبات آن ههمرا

هك مالكيتى كهن مناسبات وبچ چهار در ديگر بار زور و جبر هرا از را همبادل و توليد معاصر در .بگنجاند شود منفجر هم بايستى مي ناچار و هشد منفجر توليد وسائل اين هوسيله ب قبال

.تخيلى هم و است ارتجاعى هم حال، عين در سوسياليسم، اين حالت دو هر در پاترياركال روابط و صنايع در صنفى سازمان هك است آن سوسياليسم اين كالم آخرين

.گردد مستقر كشاورزى35.گرديد مبدل اى همرعوبان لند لند هب خود آتى تكامل و رشد در طريقت اين

"حقيقى" سوسياليسم يا آلمانى سوسياليسم .ج

و هآمد وجود هب حاكم بورژوازى فشار تحت هك فرانسه، كمونيستى و سوسياليستى ادبيات

نوشته "اي مبدل گرديده در رشد و تكامل آتي به لند لند مرعوبانه"به جاي عبارت 1888در چاپ انگليسي سال - 35هنگامي كه حقايق سر سخت تاريخي كليهء آثار تخدير كننده اين خود فريبي را زائل سرانجام،": شده است

.ت.ه. "كت باري مبدل گرديدالساخت، اين شكل سوسياليسم به لند لند ف

Page 53: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

مانيفست حزب كمونيست 49 ماركس و انگلس

جا آن در هك شد هداد انتقال آلمان هب ىزمان بود، حاكميت اين ضد بر همبارز ادبى مظهر

.بود هنمود شروع فئودالى استبداد ضد بر را خود ءهمبارز هتاز بورژوازى به تمام ولع و حرص با آلمان در زيبا جمالت دوستداران و ها فيلسوف هنيم و ها فيلسوف

هفرانس از ها هنوشت اين انتقال با ههمرا هك كردند فراموش فقط و زدند چنگ ادبيات اين دامن آلمان، احوال و اوضاع در .است هنشد منتقل آلمان هب هفرانس كشور حياتى شرايط آلمان، هب

ادبى صرفا جريان يك همنظر و داد دست از را خود هبالواسط عملى اهميت فرانسوى ادبيات

هدربار باالن فارغ فىبا خيال هب هشبي چيزى فقط بايستى مي ادبيات اين .گرفت خوده ب را36واقعى هجامع يك

ىها تخواس سان بدين .آيد نظره ب انسانى ماهيت يافتن تحقق هدربار و عقل"ىها تخواس معناى به تنها هجدهم قرن آلمانى هفالسف براى هفرانس انقالب نخستين

قوانين مفهوم ها نآ نظر در هم هفرانس انقالبى بورژوازى هاراد ابراز و بود كلى طوره ب "عملى

.داشت را بشرى واقعا هاراد و هى حيث من هاراد محض، هاراد

فلسفى وجدان با را فرانسوى نوين هاى هايد هك شد اين هب منحصر آلمانى مصّنفين كار تمام

فلسفى هنظرگا از را فرانسوى هاى هايد تر صحيح عبارت هب يا و سازند سازگار خويش كهن

.گيرند فرا خود

گيرند، مي فرا را هبيگان زبان معموال هك گرفت انجام شكلى همان هب گرفتن فرا عمل اين

.ترجمه طريق از يعنى

باستان پرستان بت كالسيك آثار آن بر هك هايى نويس دست بر راهبان دانيم، مي هك چنان

با آلمانى فينمصّن .نگاشتند مي را كاتوليك مقدسين معناى بى حال شرح بود، هشد هنوشت

خود فلسفى اباطيل هك معنى بدين كردند را رفتار اين عكس درست هفرانس دينى ضد ادبيات

خود از"نوشتند پولى مناسبات از فرانسوى انتقاد ذيل در مثال .نوشتند هفرانس متن َظهر در را

غاءال": نوشتند بورژوازى دولت از فرانسوى انتقاد ذيل در و"بشرى ماهيت شدن جدا

.الخ و"تجريدى كل هسلط

هفلسف" نامه ب را فرانسوى هاى تئوري ذيل فلسفى هاى لفاظي گنجاندن عمل اين آنان و "سوسياليسم فلسفى بنياد" ،" سوسياليسم آلمانى دانش" ،" حقيقى سوسياليسم "، "عمل

.كردند تعميد هغير

از را خود واقعى ماهيت كلىه ب فرانسوى كمونيستى - سوسياليستى ادبيات تيبتر بدين

. نيست "در بارهء يك جامعهء واقعي"شود عبارت به بعد شروع مي 1872هائي كه از طبع آلماني سال در چاپ - 36 ت.ه

Page 54: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

ماركس و انگلس 50 مانيفست حزب كمونيست

هعلي اى هطبق همبارز مظهر ديگر ها نآلما دست در ادبيات اين هك جايى آن از و .داد دست ندا هتگرف قرار "فرانسوي بودن هطرف يك "مافوق هك بودند مطمئن ها نآلما نبود، ديگر هطبق

منافع از پرولتاريا فعمنا جاىه ب و حقيقت به نيازمندى از حقيقى هاى نيازمندي جاىه ب و

و نيست اى طبقه هيچ به متعلق هك انسانى يعنى كلى طوره ب ها نانسا و بشرى ماهيت متصور فلسفى پندارهاى آلود مه آسمان در او هستى تنها هبلك نيست موجود الواقع يف اصوال

.نمايند مي دفاع است،

شكل هب قدر آن را خود چرند و مĤب اسكوالستيك ىها نتمري هك آلمانى، سوسياليسم اين

اندك اندك نمود، مي گرمى بازار جنجال و جار با و كرد مي تلقى حرارت پر و جدى

.داد دست از را خود هنمايان عالم معصوميت

يا و همطلق سلطنت و ها فئودال ضد بر پروس بورژوازى خصوصه ب آلمان، بورژوازى همبارز

.گشت مي تر جدى ههموار ليبرالى، جنبش ديگر عبارته ب

ىها تخواس تا آمد چنگ هب مطلوب فرصتى "حقيقى" سوسياليسم براى سان بدين ليبراليسم، هب ،موجود سنت حسب بر و دهد قرار سياسى جنبش مقابل در را سوسياليستى

و آزادى بورژوازى، حقوق بورژوازى، مطبوعات آزادى بورژوازى، رقابت انتخابى، دولت

بورژوازى جنبش اين از آنان هك كند هموعظ را مردم توده و بفرستد لعنت رژوازىبو مساوات

.بدهند دست از را خود چيز ههم هك خطرند در عكس بر هبلك بست، برنخواهند طرفى هيچ

و انعكاس وى هك فرانسوى، انتقاد هك كرد مي فراموش الزم موقع در آلمانى سوسياليسم و مادى حياتى شرايط و بورژوازى معاصر هجامع وجود فرض از ناشى بود، آن روح بى تقليد

آلمان در تازه هك بود مقدماتى آن هكلي فرض از ناشى يعنى آن، با متناسب سياسى ساختمان

.آمده ميانه ب ها آن آوردن بدست از سخن

لياءاو و كشيشان مانند آنان ملتزمين و آلمان استبدادى ىها تحكوم براى سوسياليسم اين

بر مساعدى مترسك همنزله ب ،ها تحكوم اين ديوانى عمال و جاهل يونكرهاى و مدارس

.بود معترض و كننده تهديد بورژوازى ضد

همين هك بود تفنگ هاى هگلول و سوزان هاى هتازيان بخش تسلي مكمل سوسياليسم اين

.كردند مي سركوب را آلمانى كارگران هاى قيام ها آن كمكه ب ها تحكوم

ضد بر همبارز براى اى هحرب هب بدل دولت دست در "حقيقى"سوسياليسم طريق بدين اگر

هكوت منافع يعنى ارتجاعى منافع مظهر هم مستقيماً حال عين در گشت، مي بورژوازى

Page 55: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

مانيفست حزب كمونيست 51 ماركس و انگلس

است بورژوايى هخرد هطبق آلمان در موجود تيباتتر اجتماعى حقيقى پايه .بود آلمانى 37نظران

ه ب اى تازه هب هتاز ى ها لشك هپيوست تاكنون زمان آن از و است شانزدهم قرن هاندبازم هك .ستا تهگرف خود

بورژوازى هخرد اين .است آلمان در هموجود تيباتتر حفظ حكم در بورژوازى هخرد اين حفظ

هيلوسه ب طرفى از بورژوازى سياسى و صنعتى هسلط هك است آن انتظار در تمام رعب با باره ب اضمحالل و نابودى برايش انقالبى پرولتارياى رشد اثر بر طرفى از و هسرماي تمركز

با را نشان دو هر اين تواند مي" حقيقى" سوسياليسم هك رسيد مي چنين وى نظره ب .بياورد

.يافت مي اشاعه گيرى همه بيمارى مانند لذا .بزند تير يك تزيين فصاحت نگار و نقش خوش ى ها لگ با و هبافت التتخي تارعنكبوت از هك هجام اين

ىها تسوسياليس هك هعارفان هجام اين بود، هشد هداد شستشو مفرط تأثرات سرشك با و هيافت فروش بر تنها ندا تهساخ مي نهان را خود ناقابل "جاويدان حقايق"مشتى آن هلفاف در آلمانى

پيش از بيش خود هنوبه ب نيز آلمانى سوسياليسم .افزود مي جماعت اين ميان در آنان كاالى

.باشد نظران هكوت اين مطنطن هنمايند هك اوست هعهده ب هك برد مي پى

مانند را آلمانى ينظر هكوت و هنمون ملت يك عنوانه ب را آلمان ملت سوسياليسم اين

عالى سوسياليستى معناى يشها تدنائ از يك هر براى و داشت مي اعالم بشر براى اى هنمون

كار پايان و .ساخت مي بدل بود هك هچ آن عكسه ب درست را آن يعنى شد، مي قائل باطنى و

ها تكمونيس" مخرب و خشن "روش ضد بر مستقميا هك رساند جايىه ب پيگير طرزه ب را

هگون هر مافوق خويش عظمت با غرضى بى عالم در وى خود هك داشت اعالم و برخاست اصطالحه ببه عنوان آلمان در هك هآنچ معدود، استثناء چند جزه ب .دارد قرار طبقاتى همبارز

مربوط آور بيزارى و پليد ادبيات اين هب دارد، جريان كمونيستى و سوسياليستى تأليفات 38.است

نظران كوته " اصطالحات به جاى "حقيقى "سوسياليسم به مربوط بخش در 1888 سال انگليسى چاپ در - 37

."آلمانى خرده بورژواى فيليستيور" و " آلمانى يليستيورهاىف" است شده نوشته "آلمانى نظر كوته " و "آلمانى

.ت.ه شا پيروان سر از را سوسياليسم با سوداگرى هوس و برد ميان از را فاسد مسلك اين 1848 سال انقالبى توفان - 38

سال آلمانى چاپ به حاشيهء انگلس( .است گرون كارل آقاى مسلك اين كالسيك نمونه و عمده نماينده .كرد بيرون

1890(

Page 56: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

ماركس و انگلس 52 مانيفست حزب كمونيست

بورژوايى يا كار همحافظ سوسياليسم -2

را بورژوازى هجامع بقاء تا كند درمان را تماعىاج دردهاى است مايل بورژوازى از قسمتى

.نمايد تأمين

خيريه، ىها تجمعي بانيان كارگر، هطبق مصلحين دوستان، انسان پروران، نوع اقتصاديون،

هخرد طلبان اصالح و مسكرات منع مجامع نمؤسسي حيوانات، از حمايت ىها نانجم اعضاى صورته ب حتى بورژوا سوسياليسم ينا .دارند علقت هدست اين هب قماش، و رنگ ههم از پا

.آمد مي در كمالى و تمام هاى سيستم

.كنيم مي ذكر را پرودون تأليف "فقر هفلسف" كتاب مثال عنوانه ب

بدون ولى كنند حفظ را معاصر هجامع حيات شرايط خواهند مي بورژوا ىها تسوسياليس

حفظ را موجود هجامع خواهند مي ها آن .شود مي ناشى آن از ناگزير هك مخاطراتى و مبارزات

ها آن .پاشد مي هم از را اش هشيراز و هكرد انقالبى را آن هك عناصرى بدون ولى كنند

طبيعتا حكمرواست، آن در هك را عالَمى بورژوازى .خواهند مي پرولتاريا بدون را بورژوازى

سيستم يك صورته ب را بخش تسلي دارپن اين بورژوا سوسياليسم .پندارد مي عوالم بهترين

هك كند مي دعوت پرولتاريا از سوسياليسم اين هك هنگامى .آورد مي در اى هكار نيمه يا و تمام فقط وى توقع واقع در گذارد، گام وى جديد المقدس بيت در و نمايد عملى را او سيستم

را خود آميز هكين هاى هانديش ىول بماند باقى چنان هم كنونى هجامع در پرولتاريا هك آنست .افكند دوره ب هجامع اين هدربار

است، عملى بيشتر ولى منظم و سيستماتيك كمتر هك سوسياليسم، اين از دومى نوع

اثبات و كند تلقين منفى نظرياتى انقالبى جنبش هر هب نسبت كارگر طبقه در تا كوشيد مي

تغيير تنها هبلك نيست سودمند سياسى اصالحات مانبه يا و فالن كارگر هطبق براى هك نمايد

شرايط تغيير از سوسياليسم اين مقصود اما و .است مفيد اقتصادى مناسبات و مادى شرايط

شدنى عملى انقالب طريق از تنها هك بورژوازى، توليدى مناسبات الغاء هوج هيچ هب مادى

در .است موجود توليدى مناسبات ساسا بر ادارى اصالحات مقصد هبلك باشد، نمي است،

حاالت، بهترين در و كند نمي وارد تغييرى هيچ مزدورى كار و هسرماي بين روابط در نتيجه،

عمل بورژوازى دولت اقتصادى امور كردن تر ساده و بورژوازى سيادت مصارف از كاستن جز

Page 57: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

مانيفست حزب كمونيست 53 ماركس و انگلس

.دهد نمي صورت ديگرى

از وجهى هب هك شود مي گر هجلو خود هزندبرا هچهر با زمانى تنها بورژوازى سوسياليسم

هطبق سوده ب !گمركى حمايت كارگر؛ هطبق سوده ب !بازرگانى زادىآ. گردد مبدل سخنورى جدى سخن تنها و آخرين است اين …كارگر هطبق سوده ب !انفرادى ىها نزندا كارگر؛

بورژوا هك استادع اين هب منحصر درست بورژوازى سوسياليسم .بورژوازى سوسياليسم

.كارگر هطبق سوده ب بورژواست،

تخيلى-انتقادى كمونيسم و سوسياليسم -3

ىها تخواس جمانتر كنونى زمان كبير هاى انقالب هكلي در هك ادبياتى آن از اينجا در ما

) غيره و بابف هاى هنوشت( آوريم نمي ميانه ب سخن است، بوده پرولتاريا

هيجان دوران در خود طبقاتى خاص منافع مستقيم اجراى براى رياپرولتا هاى كوشش اولين

چنين هم و پرولتاريا خود رشد عدم اثر بر ناگزير، فئودال، هجامع سرنگونى دوران در عمومى،

شكست با است، بورژوازى عصر محصول تنها هك ش،ا رهايي مادى شرايط فقدان هنتيج در

شد، ارپديد پرولتاريا نخستين هاى جنبش اين ههمرا هك انقالبى ادبيات .گرديد مي همواج

را ناهموارى مساوات و عمومى، رهبانيت يك زيرا است ارتجاعى مضمون لحاظ از ناگزير

.كند مي هموعظ

هغير و اوئنآ فوريه، سيمون، سن سيستم يعنى كمونيستى، و سوسياليستى اصلى هاى سيستم يعنى )"پرولتاريا و بورژوازى"بخش هب كنيد جوعر( گذشت، آن وصف هك هاولي دوران در

.دنآي مي وجود هب بود، هنيافت رشد بورژوازى و پرولتاريا بين همبارز هك زمانى

درون مخرب عناصر تأثير چنين هم و طبقاتى تضاد ها سيستم اين مخترعين است، راست

مستقل فعاليت هگون هيچ اپرولتاري خود براى ولى كنند، مي همشاهد را هحاكم جامعه خود

.نيستند قائل خاصى سياسى جنبش هگون هيچ تاريخى،

از هنوز ها آن لذا است، حركت در صنايع رشد پاىه ب پا طبقاتى تضاد رشد هك جايى آن از

علم چنان آن جستجوى در و آيند نمي بر پرولتاريا نجات مادى شرايط دريافت هعهد

.آورد وجود هب را شرايط اين بتواند هك هستند تماعىاج قوانين چنان آن و اجتماعى

را نجات تاريخى شرايط جاى و ها آن شخص اختراعى فعاليت بايد را اجتماعى فعاليت جاى

Page 58: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

ماركس و انگلس 54 مانيفست حزب كمونيست

تشكل بايد را هطبق صورته ب پرولتاريا تدريجى پيشرفت جاى و ،ها آن تخيلى شرايط بايد

عبارت جهان تمام هآيند تاريخ ها آن نظر در .بگيرد ها آن درآوردى من ء هنسخ طبق هجامع

هك كنند مي اعتراف ها آن است راست .آنان اجتماعى هاى هنقش عملى اجراى و تبليغ از است همدافع طبقات دردمندترينبه عنوان كارگر، هطبق منافع از هعمد بطور خودشان، هاى هنقش در .دارد وجود ها آن براى است طبقات دمندتريندر هك نظر هنقط اين از تنها پرولتاريا .كنند مي

هب را ها آن كار اشخاص اين خود زندگانى وضع چنين هم و طبقاتى همبارز نارس شكل ولى ههم وضع خواهند مي ها آن .كنند تصور طبقاتى تضاد از برتر را خود هك كشاند مي جا آن .نمايند اصالح برند، يم سره ب طشراي بهترين در هك را كسانى روزگار حتى و جامعه، اعضاى رجحان با را هحاكم هطبق حتى و اختالف و تفاوت بدون را اجتماع ههم ها آن جهت همين هب

تا شود هبرد پى ها آن سيستم هب هك است كافى ها آن نظر هب .دهند مي قرار مخاطب بيشترى

.است ممكنه هجامع بهترين براى هنقش بهترين سيستم اين هك شود تصديق

از هك آنند بر و نمايند مي طرد را انقالبى هويژه ب و سياسى اقدام هر آنان جهت همين هب

هاى آزمايش كمكه ب تا ندا كوشش در و يابند دست خود هدف هب آميز مسالمت طريق

خويش جديد اجتماعى انجيل براى را هرا هنمون و مثال زور هب و نتيجه، بى هالبت و كوچك

در هنوز پرولتاريا هك شود مي پديدار زمانى هآيند ء هجامع از خيالى وصف ينا .كنند هموار

نظر در خيالى شكلىه ب را خود اوضاع هنوز جهت همين هب و است ىا هتنياف رشد بسيار وضع

اصالح براى حدسيات زا تهانباش شوق و شور اولين از ناشى وصف اين .گرداند مي مجسم

.است هجامع عمومى

ههم هب آثار اين .دارد وجود نيز انتقادى عناصر كمونيستى و سوسياليستى آثار اين در ولى بها گران مصالح و مواد فراوان ميزان هب جهت، همين هب و برد مي هحمل موجود جامعه مبادى

مثال آينده، هجامع هدربار ها آن مثبت استنتاجات .است هداد دسته ب كارگران افكار تنوير براى

اعالم مزدورى، كار و خصوصى سودهاى و هخانواد الغاء ده، و شهر بين تضاد بردن ميان از

اصول، اين ههم …توليد هدستگا هساد هادار يك هب حكومت تبديل و اجتماعى هماهنگى

كلىش بى و ابهام با فقط و هكرد بسط هب شروع هتاز هك را، طبقاتى تضاد رفع ضرورت تنها

داراى هنوز اصول اين هم جهت همين هب .كند مي بيان بود، روشن ها آن نظر در اش هاولي

.است تخيلى كلىه ب هجنب

هب .دارد معكوس نسبت تاريخى تكامل با تخيلى انتقادى كمونيسم و سوسياليسم اهميت اين گيرد، مي خوده ب ىتر مشخص ى ها لشك و يابد مي بسط طبقاتى همبارز كه نسبت همان

Page 59: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

مانيفست حزب كمونيست 55 ماركس و انگلس

اين هب نسبت تخيلى منفى روش اين و مبارزات اين مافوق گرفتن قرار براى تخيلى كوشش

جهت اين هب .دهد مي دست از را خود تئوريك صالحيت و عملى اهميت هگون هر مبارزات

صورته ب هپيوست شان پيروان اند، هبود انقالبى جهات بسى از ها سيستم اين مؤسسين هم اگر

هكهن نظرات هب پرولتاريا، تاريخى تكامل هب هتوج بدون آنان .آيند مي در ارتجاعى ىفرَق ديگر بار ندا تالش در هپيگيران جهت همين هب .اند هچسبيد محكم و سخت شان آموزگاران

از هك هستند آرزو اين در هنوز ،ها آن .بدهند آشتى را تناقضات و هساخت ُكند را طبقاتى همبارز هب اى هجداگان 39فاالنسترهاى و سازند عملى را خود اجتماعى پندارهاى ها، آزمايش ريقط

و ("Home-colonies") بغلى چاپ - كوچك هاى ايكاري و نمايند احداث ،آورند وجود آسمانى هاى كاخ اين تمام ايجاد براى و دهند تيبتر - جديد ورشليما داخلى هاى ُكُلنى

هدرج هب تدريجه ب اينان .نمايند همراجع بورژواها پول كيسه و پرور نوع قلوب هب ناچارند لحاظ از تنها و كنند مي تنزل گذشت آن ذكر هك كار، همحافظ يا و ارتجاعى ىها تسوسياليس

از خود، اجتماعى دانش آساى همعجر قدرت هب خيالى اعتقادى و تر منظم فروشى فضل يك

.متمايزند ها آن

هك كارگران، سياسى هاى جنبش هعلي تر تمام هچ هر شدتى با ها آن هك است جهت همين هب .كنند مي قيام است، جديد انجيل هب هكوركوران اعتقادى بى هنتيج فقط ايشان هعقيد هب

و ها تچارتيس هعلي جا آن در تيب،تر هب هفرانس در هفوري پيروان و انگلستان در اوئن پيروان 40.ندا قيام حال در ها ترفرميس ليهع جا اين در

خود خيالى كشور به كابه كه بود نامى ايكارى فوريه؛ طرح طبق بر سوسياليستى هاى كلنى از بود عبارت فاالنستر - 39

)1888 سال در منتشره انگليسى جمه تر به انگلس حاشيه . (بود داده آمريكا در خود كمونيستى كلنى به بعدها و Home-colonies )بود داده خود كمونيستى نمونه هاى جامعه به اوئن آ كه است نامى )كشور داخل ىها كلنى.

كابه كه بود پندارى -كشور تخيلى نام ايكارى .ميكرد ريزى طرح فوريه كه بود اجتماعى هاى كاخ نام فاالنستر )1890سال آلمانى طبع به انگلس حاشيه (ميكند توصيف را آن كمونيستى سازمان

.ت.ه "سوسيال دمكرات آلمان"ارگان حزب ) "اصالح"("La Réforme" روزنامه طرفداران به اشاره - 40

Page 60: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

ماركس و انگلس 56 مانيفست حزب كمونيست

4

ها تكمونيس مناسبات

اپوزيسيون مختلف احزاب با

هك كارگرى احزاب آن با ها تكمونيس مناسبات شد، هگفت دوم بخش در هك هچ آن هب بنا

در ارضى اصالحات داران طرف و انگلستان در ها تچارتيس يعنى دارند وجود ديگر اكنون

.است روشن الى،شم آمريكاى

در ولى كنند مي همبارز كارگر هطبق منافع و ها هدف ينتر نزديك هب رسيدن براى ها تكمونيس

هفرانس در .نمايند مي همدافع نيز نهضت هآيند از كنونى جنبش جريان در حال عين41كراتدم سوسياليست حزب هب راديكال بورژوازى و كاران همحافظ با همبارز در ،ها تكمونيس

انقالب زمان از هك توهماتى و جمالت هب نسبت انتقاد حق حفظ از هك آن بدون اند، گرويده

.كنند صرفنظر است، هشد سنت

اين هك دارند نمي دور نظر از ولى كنند مي حمايت ها لراديكا از ها تكمونيس سوئيس در

هب دمكرات ىها تسوسياليس شامل قسمتى هك است هشد تشكيل متضاد عناصر از حزب .است راديكال بورژواهاى شامل ديگر قسمت و هفرانس سبك

دانند، مي ملت نجات شرط را ارضى انقالب هك حزبى از ها تكمونيس ها، لهستاني ميان در

La"روزنامه روزانه، مطبوعات در و بالن لوئى ادبيات در و رلن-لدرو پارلمان در حزب اين معرف آن موقع - 41

Réforme" مانند خواه، جمهوري و يا دمكرات حزب از قسمتى كه بود اين دمكرات سوسياليست نام معنى . بود

)1888 سال منتشره انگليسى جمهتربه انگلس حاشيه( داشته است سوسياليستى رنگ بيش و كم نام، اين واضعين

ادبى از لحاظ و رلن -لدرو رهبرى تحت سياسى لحاظ از ناميد مي دمكرات سوسياليست فرانسه در را خود كه حزبى

است داشته تفاوت آسمان تا زمين امروزى دمكراسى سوسيال با حزب اين لذا بود؛ النب لوئى سرپرستى تحت )1890 سال آلمانى طبع به انگلس حاشيه(

Page 61: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

مانيفست حزب كمونيست 57 ماركس و انگلس

.نمايند مي پشتيبانى است، هكرد برپا را كراكوى قيام 1846 سال در هك حزبى همان يعنى

ضد بر بورژوازى ههمرا دارد، انقالبى روش بورژوازى هك زمانى تا كمونيست، حزب آلمان در

.دارد برمي گام ارتجاعى بورژوازى هخرد و فئودال مالكين و همستبد سلطنت

تضاد مورد در المقدور، حتى هك نيست غافل اين از هم اى هلحظ حتى كمونيست حزب ولى

تا كند ايجاد كارگران در ىتر نروش آگاهى و شعور پرولتاريا، و بورژوازى بين هخصمان بورژوازى سيادت هك سياسى و اجتماعى شرايط آن از هبالفاصل بتوانند آلمانى كارگران

برانداختن از پس فورا و كنند هاستفاد او خود ضد بر هاى حرب مانند آورد باره ب بايستى

.ندنماي شروع را بورژوازى خود ضد بر همبارز آلمان، در ارتجاعى طبقات

انقالب يك آستان در آلمان زيرا دارند مي معطوف آلمان هب را خود اساسى هتوج ها تكمونيس

و تر مترقى كلى طوره ب اروپايى مدنيت شرايط يك در را تحول اين و دارد قرار بورژوازى قرن هفرانس و هفدهم قرن انگلستان هب نسبت ىتر يافته رشد مراتب به پرولتارياى يك

هبالواسط درآمد پيش فقط تواند مي آلمان بورژوازى انقالب لذا .داد خواهد نجاما هجدهم .باشد پرولتاريايى انقالب يك

موجود، سياسى و اجتماعى نظام ضد بر انقالبى جنبش هر از جا ههم ها تكمونيس هخالص

.كنند مي پشتيبانى

كم شكلى هك اين هب وابستگى دونب را، مالكيت هب مربوط همسأل ها جنبش اين تمام در ها آن

.كنند مي تلقى جنبش اساسى همسأل عنوانه ب باشد، هگرفت خوده ب هيافت رشد بيش يا

كشورها ههم دمكراتيك احزب توافق و اتحاد هب نيل براى جا ههم ها تكمونيس سرانجام،

.كوشند مي

اعالم آشكارا ها آن .سازند پنهان را خويش نظريات و مقاصد هك دارند عار ها تكمونيس

هب وصول جبر، هرا از موجود، اجتماعى نظام ههم ساختن واژگون طريق از تنها هك كنند مي .بلرزند خود بر كمونيستى انقالب مقابل در هحاكم طبقات بگذار .است ميسر شان هاي هدف

دسته ب را هانىج ولى .دهند نمي دست از را خود زنجير جز چيزى ميان اين در رهاپرولت

.آورد خواهند

!شويد متحد جهان اىهرپرولت

Page 62: …انیفست-حزب-کمونیست.pdf · ˆ 3 ˘ "# /b9 ˘ˇ ˇˆ ˙˝ 1882 ˛ ˚ "# 3 wi 0ˆ o% 1z 6 ' gf

ماركس و انگلس 58 مانيفست حزب كمونيست

:توضيح هيئت ترجمه

سال چاپ آلمانى متن روى از فارسى زبان هب "كمونيست حزب مانيفست" كنونى هترجم"

.است هآمد عمله ب 1848

1888 سال در همنتشر انگليسى چاپ در چنين هم و آلمانى بعدى هاى چاپ در هك تغييراتى

انگلس.ف هك حواشى آن .است هگرديد قيد حواشى در هتحريري هيأت طرف از شده، وارد

در .است هشد آورده متن اين ضمن ست،ا هتنگاش 1890 سال در همنتشر آلمانى چاپ براى

هشد قيد ندا هتنوش مختلف هاى چاپ براى مؤلفين هك گفتارهايى پيش هكلي حاضر چاپ ."است