44

جنگ علیه پسران: چگونه فمینیسم بداندیش دارد زندگی مردان جوانمان را خراب میکند

  • Upload
    tehran

  • View
    5

  • Download
    0

Embed Size (px)

Citation preview

جنگ‌علیه‌پسران:‌چگونه‌فمینیسم�‌بداندیش‌دارد‌زندگی‌مردان‌جوان‌مان‌را‌خراب‌می‌کندThe War Against BOYS: How Misguided Feminism Is Harming Our Young Men

(2000)

نویسنده:‌کریستینا‌هافسومرز

(Christina Hoff

Sommers)

تلخیص‌و‌ترجمه

«،‌جلد‌اول،‌تهیه‌و‌تنظیم‌دبیرخانه‌همایش2003منتشر‌شده‌در‌کتاب‌»فمینیسم‌در‌آمریکا‌تا‌سال‌،‌دانشگاه‌تهران‌1383اردیبهشت‌28-27سراسری‌زنان،‌مسائل‌فرهنگی،�‌و‌جهانی‌سازی،‌

رونویسی،‌ویراستاری،‌و‌انتشار‌آنالین:

درباره‌نویسنده‌کتابخانم‌کریستینا‌هاف‌س��ومرز،‌اندیش��مند‌و‌مول��ف‌کت��اب‌جن��گ‌علی��ه‌پس��ران،‌عض��و‌موسس��ه‌آم��ریکنانترپرایز‌در‌واشنگتن‌است.‌وی‌دارای‌مدرک‌دکترای‌فلسفه‌از‌دانشگاه‌براندیس‌و‌استاد‌س��ابق‌فلس��فهدر‌دانشگاه‌کالرک‌می‌باشد.‌کتاب‌»چه‌کسی‌فمینیسم�‌را‌دزدید؟«‌اث��ر‌دیگ��ر‌این‌نویس��نده‌اس��ت.‌وی

متاهل‌و‌دارای‌دو‌پسر‌بوده‌و‌در‌ایالت‌مریلند‌زندگی‌می‌کند.

دمه 4 م�ق�گاه پ��سران� ای�� صل اول: ج�� 8 ف��ت�ران� ودن� دخ� ده ب�� ن� کن) ه ش�+ سان�� 8 اف��

ی کای�1 ی�4 مر دی ا6 10 ت��راژ+؟ اس�ت� گاه پ��سران� ک�ج� ای�� 12 ج��

د ن� Cوط ه�سن 14 پ��سران� دژ ج�ال س�ق�ت� م�دژسه ای ول�ی� غ� 14 م�ش+

گاهی ش+ لات� داپ�� حصن� ت�ران� و پ��سران� دژ ت�� ان� دخ� اص�له م�ن� 15 ف��د؟ ن� Cق� ت��ر ه�سن م�ون� م�وف� ژ� را پ��سران� دژ ا6 16 چ��

د دی�1 ی ج�� وه�ش+ ه ه�ای ت��ر+ Cت اف�� 18 ی��اه�مساژ� کات� ی�� گر ی�� ی�4 20 د

کا ی�4 مر لت� ا6 ق� ، غ�� ان� گلسن� گرای1�ی ای�� 23 ی��ت� پ��سران� عی� ت� وض�� ق� ی� 25 ح�ق�

؟ ست� ی� عدی ج�� امه ب�� 27 ت��ری��وژ دد ت��رای پ��سران� ک�ش+ ش+ م�ج� م�وژ� صل دوم: ا6 28 ف��

پ�4ست� ه�ای م�دژسه 29 ت��روژت�ی سن� ی� کاژ ژهت�ران� ع�دال�ت� ج�� 29 اف��

؟ اط�ره اس�ت� ر� دژ م�ج� ت� ه خ� 32 خ�

ده ت� ژ� 33 م�داژش وح�س+د؟ ه اح�ساسی داژی�� 33 پ��سران� خ�

ون��ت� مردان� ش+ اژه ح�� ی� دژی�1 ت� ق� ی� 34 ح�ق�د� ن� اژی می ک�ن) ت� دژف�� 35 پ��سرای1�ی ک�ه ی��

صل س�وم: پ��سران� و ع�روش�ک� ه�ا 37 ف��گام وده�ن� لات� ژ� 37 م�داج��

د ات� ک�رده ای�� ج� ت� اه ان�� ن� ن� ه اش�+ 39 ژاهی ک�ه ه�واداژان� ت��رات��ری ن��وعه وه�ش+ ه�ای م�من� 40 ت��ر+

ر� ت� ن� ش�ت� ان� ژ� لشوف�� ن� 41 ف��ست� ی� �ی ن�� ی1 ی ه�مسا ه م�عت� 42 م�ساوات� ن��

وع! دن� م�من� دن� و ت��ری�1 43 دوی��لوم ت�ر م�ظ� ه دخ� سان�� گان� و اف�� لن� هاژم: ک�اژول گ�ن� صل چ�� 44 ف��

گان� لن� ت�4ره گ�ن� ر� م: چ�� ج� ن) صل ن�� 48 ف��ت�ماع�ی مردش�الاژ« م اح�� ظ� ک� »ن�� گی دژ ن�� 49 مردای��م ات� ده�ی� ج� م: مردان� ژا ت�� ش+ صل ش�+ 51 ف��

اه�ا لن� ک� م�لت� اژ� ه�ملت� ه�ا و اوف�� 53 ن��گری« گ »دژم�ای�� �ره�ن� 54 ف�

لی پ��سران� حصن� دگ�ی ت�� ت� م�ای�� م: ع�لل غ�ق� ی� صل ه�ق� 56 ف��

ان� گلسن� 56 پ��سران� دژ ای��ی پ��سران� لاق� دگ�ی اج�� ی�� م: ژ� ی� صل ه�س+ 59 ف��

ش+ ه�ا ه دوژ اژ� اژژ� 60 ک�ودک�ان� ن��ان� اه اص�لاح ط�لن� ن� ن� 61 اش�+

ت�رات� ت¼ ع� م ب�� سی� 62 پ��گ و ص�لح ت� هم: ح�� صل ن�� 63 ف��

ژگ ی ت��ر� م�وژ� ا6 اژ� 63 ی��

مقدمهبرای‌پسر‌بودن‌دوران‌بدی‌در‌آمریکا‌وجود‌دارد.‌با‌آغاز‌هزاره‌جدید،‌پیروزی‌تیم‌فوتبال‌زن��ان،‌نم��ادروحیه‌دختران‌آمریکایی‌تلقی‌می‌شود.‌رویداد‌مشخصی‌که‌در‌ارتباط‌با‌پسران‌می‌توان‌ب��ه‌ی��اد‌آورد،

تیراندازی‌در‌دبیرستان‌کلمباین‌کلرادو‌است.فصلنامه‌تحقیقاتی�‌کنگره‌در‌این‌زمینه‌می‌نویسد:‌»کشتاری‌که‌توسط‌دو‌پسربچه‌در‌لیتلتون‌کلرادو

صورت‌گرفت‌ملت‌را‌وادار‌کرد‌که‌بار‌دیگر‌نگاهی‌به‌ماهیت‌پسر‌بودن‌در‌آمریکا‌بیاندازند«.ویلیام‌پوالک،‌م��دیر‌بخش‌م��ردان‌بیمارس��تان‌مک‌لین‌و‌نویس��نده‌کت��اب‌پرف�روش‌»پس��ران‌واقعی:پسران‌خود‌را‌از‌افسانه‌پسر‌بودن‌بره��انیم«‌ب��ه‌مخاطب��ان‌خ��ود‌در‌سرتاس��ر‌کش��ور‌می‌گوی��د:‌»پس��ران

لیتلتون�‌نمونه‌ای‌از‌واقعیت‌بزرگی‌هستند‌که‌همه‌پسران‌را‌شامل‌می‌شود«.در‌دبیرس��تان‌کلمب��این‌لیتلت��ون،‌ص��دها‌پس��ر‌حض��ور‌دارن��د.‌بعض��ی‌از‌آنه��ا‌در‌جری��ان‌تیران��دازی،

‌ساله،‌خود‌را‌سپر‌بالی‌دختری‌که‌سخت‌ترس��یده15قهرمانی‌های‌زیادی‌از‌خود‌نشان‌دادند.‌ست‌هوی‌‌ساله،‌جان‌خود‌را‌به‌خطر‌انداخت‌تا‌در‌را‌ب��از15بود‌قرار‌داد‌تا‌گلوله‌ها‌به‌او‌نخورند.‌دانیل‌روباروی‌

نگه‌دارد‌تا‌دیگران‌بتوانند‌فرار‌کنند.اینکه‌دو‌قاتل‌ترسناک‌را‌نماینده‌»ماهیت‌پسر‌بودن«‌بدانیم‌بسیار‌نادرست‌و‌اهانت‌آش��کار‌ب��ه‌هم��ه

پسران‌است.‌نسبت‌دادن‌اینگونه‌رفتارهای‌بیمارگونه‌به‌میلیون‌ها‌پسربچه‌سالم،‌این‌روزها‌مد‌ش��ده‌اس��ت.‌م��ا‌اینحقیقت‌ساده‌را‌فراموش‌کرده‌ایم‌و‌آن‌هم‌این‌است‌که‌حس‌رقابت،‌جسارت،‌و‌قدرت‌م��ردان‌س��الم‌وبا‌نجابت،‌سبب‌ساز‌اصلی‌خیر‌و‌نیکی‌در‌دنیاست.‌البته‌جای‌انکار‌نیست‌که‌تمایالت‌پرخاشگرانه‌پسرانرا‌باید‌به‌شیوه‌ای‌سازنده،‌مهار‌و‌هدایت‌کرد.‌پسران‌به‌انضباط،‌احترام،‌و‌هدایت‌اخالقی‌نی��از‌دارن��د.

آنان‌به‌محبت‌و‌تفاهم‌همراه‌با‌صبر‌و‌همدلی‌نیز‌نیاز‌دارند.باید‌گفت‌که‌بدنامی‌پسران،‌تصادفی‌نیست‌و‌یک‌ش��ب‌هم‌بوج��ود‌نیام��ده‌اس��ت.‌نهض��ت‌فمینیس��مسال‌هاست‌به‌این‌موضوع‌که‌پسران‌از‌نظامی‌تحصیلی‌بهره‌مندن��د‌ک��ه‌طرف��دار‌آن��ان‌اس��ت‌و‌در‌م��ورددختران‌تبعیض‌قائل‌می‌شود،‌اعتراض‌دارد.‌برای‌مثال،‌»انجمن‌زنان‌دانشگاهی‌آمریکا«‌اعالم‌می‌کن��دکه‌»دانشگاه‌ها‌حقوق‌دختران‌را‌پایمال‌می‌کنند«.‌این‌انجمن‌به‌این‌مساله‌که‌معلمان‌ب��ه‌پس��ران،‌نح��وهیادگیری‌آنها،‌نیازها،‌و‌آینده‌شان‌در‌همه‌مقاطع‌تحصیلی‌بیش‌از‌دختران‌توجه‌می‌کنند،�‌معترض‌است.در‌مجموعه‌ای‌از‌کتاب‌ها‌و‌جزوات‌طرفدار‌دختران،‌پژوهشی‌است‌که‌در‌آن‌پسران‌را‌نور‌چشمیکالس‌ها‌معرفی‌کرده‌،‌کسانی‌که‌آزادند‌تا‌در‌حیاط‌مدرسه‌به‌خشونت‌و‌آزار‌جنسی‌دختران‌بپردازند.این‌پژوهش‌جهت‌حمایت‌از‌ادعاهایی‌مبنی‌بر‌اینکه‌مردان‌دارای‌امتیازهای‌ویژه‌هستند‌و‌یا‌مج��رممی‌باشند،�‌تهیه‌شده‌است‌و‌در‌نشریات‌تخصص��ی‌تقریب��ا‌هیچ‌بخش��ی‌از‌آن‌منتش��ر‌نش��ده‌اس��ت.‌ب��رخیاطالعات‌آن‌نیز‌به‌طرز‌اسرارآمیزی‌مفقود‌شده‌‌است.‌با‌این‌همه،‌این‌تصویر‌کاذب‌همچن�ان‌ب��ه‌ق��وتخود‌باقی‌مانده‌و‌به‌حکم‌انجام‌وظیفه،‌در‌مدارس،‌سیستم‌آموزش��ی،�‌و‌کارگاه‌ه��ای‌آم��وزش‌»براب��ری

جنسیتی«�‌سر‌درآورده‌و‌به‌طرز‌فزاینده‌ای‌به‌خود‌کودکان‌منتقل�‌می‌شود.بررسی‌واقعیت‌ها‌نشان‌می‌دهد‌که‌پسران‌)و‌نه‌دختران(‌در‌بخش‌فاصله‌جنس��یتی‌در‌نظ��ام‌آموزش��ی�قرار‌دارند.‌پسران‌معموال‌در‌خواندن‌و‌نوشتن،‌ی��ک‌س��ال‌و‌نیم‌از‌دخ��تران‌عقب‌ت��ر‌هس��تند،‌کم��تر‌ب��ه

‌ثبت‌نام‌کنن��دگان1997مدرسه‌پایبندند،‌و‌احتمال‌ورودشان‌به‌دانشگاه‌کمتر‌از‌دختران‌اس��ت.‌در‌س��ال‌‌درصد‌دختر‌بودند.‌55درصد‌پسر‌و‌45تمام‌وقت‌دانشگاه‌ها‌شامل‌

وزارت‌آموزش‌آمریکا‌پیش‌بینی‌می‌کند‌که‌تعداد‌ثبت‌نام‌کنندگان‌پسر‌در‌دانشگاه‌ها‌همچنان‌کم��ترشود‌ولی‌هیچ‌یک‌از‌این‌وقایع‌تاثیری‌بر‌دیدگاه‌رسمی‌در‌مورد‌»شکست‌مدارس‌در‌برقراری‌ع�دالتبین‌پسران‌و‌دختران«‌نگذاشته‌است‌و‌هنوز�‌هم‌دائما‌جهت‌ارتقای‌سطح‌تحصیلی‌دخ��تران‌برن��امه‌ریزی

می‌شود‌و‌نه‌پسران.دایان‌راویچ،‌عضو‌موسسه‌بروکینگز‌و‌معاون‌سابق‌وزیر‌آموزش،‌صراحتا‌این‌بی‌عدالتی‌را‌توصیف

‌درص�د‌70ی�ا‌60کرده‌است:‌»چه‌موقع‌عادالنه‌خواهد‌بود؟‌آی��ا‌وق��تی‌ع��دالت‌برق�رار‌می‌ش�ود‌ک�ه‌ثبت‌نام‌شدگان‌دانشگاه‌ها‌را‌دختران‌تشکیل‌دهند؟‌شاید‌موقعی‌عادالنه‌باشد‌که‌اصال‌مردی‌ب��ه‌دانش��گاه

نرود«.در‌اواسط‌دهه‌نود،‌داستان‌جدید‌و‌مخربی‌درباره‌پسران‌ساخته‌ش��د‌مب��نی‌ب��ر‌اینک��ه‌پس��ران‌اص��والموجودات‌ناراحتی‌هستند‌و‌این‌داستان‌با‌باور‌غلط‌پایمال‌شدن‌حق��وق‌دخ��تران‌در‌هم‌آمیخت.‌اینک��هفرهن��گ‌م��ا‌چگون��ه‌پس�ران‌را‌»اس��یر‌م��ردانگی«‌خ��ود‌می‌کن��د‌ناگه��ان‌تب��دیل‌ب��ه‌موض��وع‌روز‌ش��د.روشنفکران‌برجسته‌ای‌که‌در‌محافل‌آموزشی�‌از‌نفوذ‌فراوانی‌برخوردار‌بودند‌به‌جنبش‌بالنده‌»م��ردان

را‌نجات‌دهید«‌اعتبار‌و‌قدرت‌بخشیدند.‌امروزه‌همایش‌ها،‌کارگاه‌ها،‌و‌نهادهایی‌ب��ه‌»پس��ران‌در‌ح��الدگرگونی«‌اختصاص‌یافته‌اند‌)همایش‌هایی‌که‌می‌کوشد‌مردانگی‌پسران‌را‌از‌آنان‌سلب‌نماید(.

کارول‌گیلیگان،‌استاد‌مطالعات‌جنسیتی�‌دانشکده‌علوم‌تربیتی�‌دانشگاه‌‌هاروارد،‌از‌مشکل‌»مردانگیپسران...‌در‌یک‌نظم‌اجتماعی‌مردساالرانه«‌می‌نویسد.

بارنی‌براور،‌مدیر‌پروژه‌پسران‌در‌دانشگاه‌تافتز،‌در‌نشریه‌اجوکیشن‌ویک‌می‌گوید:‌»م��ا‌الگ��ویقدیمی‌مردانگی‌را‌از‌شکل‌انداخته‌ایم‌ولی‌الگوی‌جدیدی‌را‌هم‌نساخته‌ایم«.

‌کارگاه‌را‌با‌عنوان‌»دوباره‌س�ازی‌پس�ر‌ب�ودن«‌5پروژه‌پسران‌در‌دانشگاه‌تافتز،‌2000در‌بهار‌سال‌ارائه‌کرد.‌طراحان‌این‌برنامه‌قول‌جلسات‌هیجان‌انگیز‌و‌پرشوری‌را‌دادند‌و‌گفتند:‌»خواهیم

خندید‌و‌خواهیم‌گریست،‌بحث‌می‌‌کنیم‌و‌به‌توافق‌می‌رسیم.‌بهترین‌بخش‌های‌فرهنگ‌پسران‌و‌مردانرا‌اصالح‌و‌تایید‌می‌کنیم�‌و‌در‌عین‌حال‌متوجه‌می‌شویم‌که‌چگونه‌بخش‌های‌هولن��اک‌این‌فرهن��گ‌را

تغییر‌دهیم«.البته‌پرسش‌های‌فراوانی‌مطرح‌است.‌منتقدان‌مردانگی‌برای‌پروژه‌بازسازی‌دانش‌آم��وزان‌پس��ر‌چ��همدارک‌معتبری‌ارائه‌می‌کنند؟�‌آنها‌چقدر‌پسران‌را‌درک‌می‌کنند�‌و‌دوست‌شان‌دارن��د؟‌چ��ه‌کس��ی‌ب��ه

آنها‌ماموریت‌داده‌که‌این‌کار‌را‌بکنند؟پسران‌آمریکایی‌با‌مسائلی‌حقیقی‌مواجه‌هستند‌مس��ایلی‌ک��ه‌نمی‌‌ت��وان‌آنه��ا‌را‌ب��ا‌ایج��اد‌ش��کل‌هایجدیدی‌از‌مردانگی‌حل‌کرد.‌برای‌حل‌این‌مسائل،‌ض��رورتی‌ن��دارد‌ک��ه‌پس��ران‌را‌از‌م��ردانگی‌خ��ودنجات‌دهیم.‌به‌عبارت‌دیگر،‌بسیاری‌از‌پسران‌م��ا‌از‌لح��اظ‌اجتم��اعی‌و‌تحص��یلی‌در‌ح��ال‌ضعیف‌ش��دنهستند.‌شکاف‌تحصیلی‌فزاینده،‌آینده‌میلیون‌ها‌پسر‌آمریک��ایی‌را‌تهدی��د‌می‌کن��د.‌م��ا‌نبای��د‌چش��م‌ب��ه»متخصصان‌جنسیت«‌بدوزیم‌تا‌راهنمایی‌مان‌کنند‌بلک��ه‌بای��د‌ب��ه‌کش��ورهای‌دیگ��ری‌ک��ه‌روی‌مس��ائل

پسران‌متمرکز‌شده‌اند‌و‌به‌نحو‌سازنده‌ای‌آنها‌را‌حل‌می‌کنند،‌توجه‌نماییم.پسران‌انگلستان‌و‌استرالیا‌مانند‌پسران‌آمریکایی‌به‌طرز‌بارزی‌از‌نظر‌آموزش،‌به‌خصوص‌خوان�دنو‌نوشتن،‌از‌دختران‌عقب‌هستند.‌اغلب‌نمرات‌مردودی‌متعلق‌به‌آنهاست‌و‌احتمال‌فرارشان‌از‌مدرس��هبیشتر‌است.‌تفاوت‌عمده‌این‌است‌که‌مربیان‌آموزشی�‌و‌سیاستمداران‌انگلس��تان‌در‌مواجه��ه‌ب��ا‌مش��کل

‌سال‌از‌آمریکایی‌ها‌جلوتر‌هس��تند.‌دولت‌انگلس��تان‌ی��ک‌برنام��ه‌بس��یار‌موف��ق10عدم‌موفقیت‌مردان،‌»بازگشت‌به‌مبانی«‌را‌با‌عنوان‌»ساعت‌سوادآموزی«‌در‌مدارس‌ابتدایی‌آنجا‌اجرا‌کرده‌است.‌ه��دفمشخص‌این‌برنامه،‌کمک‌به‌پسران‌اس��ت‌ت��ا‌بتوانن��د‌عقب‌افت��ادگی‌خ��ود‌را‌از‌دخ��تران‌ج��بران‌کنن��د.انگلیسی‌ها‌همچنین‌در‌حال‌آزمایش‌کالس‌های‌ک��امال‌پس��رانه‌در‌م��دارس‌دول��تی‌مختل��ط‌هس��تند.‌آنه��امی‌خواهند‌دوباره‌»کلیشه‌های‌جنسیتی«‌را‌در‌مطالب‌آموزشی‌خود‌دخالت‌دهند.‌آنه��ا‌دریافته‌ان��د‌ک��هپسران،‌داستان‌های‌حادثه‌ای‌را‌که‌قهرمانان‌آنها‌مرد‌هستند،‌دوست‌دارند‌و‌می‌خوانند.‌ش��عر‌جن��گ‌هممجددا‌خوانده‌می‌شود‌و‌رقابت‌کالسی‌نیز‌برقرار‌ش��ده‌اس��ت.‌وض��عیت‌اس��فبار‌دانش‌آم��وزان‌پس��ر‌در

‌موضوع‌مهمی‌بود.‌استل‌موریس،‌عض��و‌پارلم��انی‌ح��زب‌ک��ارگر‌ک��ه1997انگلستان‌در‌انتخابات‌سال‌اکنون‌وزیر‌آموزش‌انگلستان‌است،‌می‌گوید:‌»اگر‌فکری‌به‌حال‌مساله‌ای‌که‌پسران‌و‌مردان‌جوان‌مابا‌آن‌روبرو‌هستند،‌نکنیم،‌جای‌هیچ‌امیدی‌نیست«.‌در‌آمریکا‌ق��رار‌اس��ت‌چ��ه‌کس��ی‌فک��ری‌ب��ه‌ح��الوضعیت‌پسران‌بکند؟‌هیچ‌کس!‌هیچ‌سازمان‌ملی‌ای‌نیست‌که‌مردم‌را‌از‌کمبوده��ای‌آموزش��ی‌پس��رانآگاه‌کند‌و‌هیچ‌یک‌از‌گروه‌های‌قدرتمند‌سیاسی�‌برای‌کمک‌به‌پسران‌ب��ه‌کنگ��ره‌راه‌پی��دا‌نمی‌کن��د.وضعیت‌آمریکا‌در‌این‌زمینه،‌بحث‌برانگیز‌است‌و‌سرنوشت‌این‌کشور‌توس��ط‌طرف��داران‌دخ��تران‌رقم

می‌خورد.در‌جنگ‌علیه‌پسران‌مثل‌تمام‌جنگ‌ها‌آنچه‌قربانی‌می‌ش��ود،‌حقیقت‌اس��ت.‌در‌آمریک��ا‌حقیقت‌دررابطه‌با‌پسران،‌هم‌تحریف‌شده‌و‌هم‌دفن‌گردیده‌است.‌پسران‌به‌شدت‌به‌توجه‌ما‌نیاز‌دارند‌ح��اال‌هم

دیر‌شده‌است‌اما‌نه‌خیلی‌زیاد.

:‌جایگاه�‌پسران�فصل‌اولافسانه‌شکننده‌‌بودن‌دختران

‌کارول‌گیلیگان‌به‌دنیا‌اعالم‌کرد‌که‌»دختر‌نوجوان‌آمریکایی‌در‌بحران‌قرار‌دارد«.‌به1990در‌سال‌گفته‌او:‌»هنگامی‌که‌رودخانه‌زندگی‌یک‌دختر‌به‌سوی‌دریای‌فرهنگ‌غربی‌جریان‌پی��دا‌می‌کن��د‌اودر‌خطر‌غرق‌‌شدن‌یا‌ناپدید‌شدن‌قرار‌می‌گیرد«.‌گیلیگان‌نتوانست‌برای‌این‌هشدار‌تکان‌دهن��ده‌خ��ود،راه‌حلی‌ارائه‌دهد‌اما‌متحدان‌قدرتمندی‌پیدا‌ک��رد.‌ب��زودی‌افس��انه‌ش��کننده‌‌ب��ودن‌دخ��تران‌نوج��وان‌ووضعیت‌آنها‌به‌صورت‌موضوعی‌ملی‌درآمد.‌گیلیگان‌ب��رای‌دخ��تران‌آمریک��ایی‌حکم‌ی��ک‌ق��دیس‌راپیدا‌کرد‌زیرا‌به‌عنوان‌یک‌مقام‌مسئول‌علمی‌و‌دانشگاهی،‌آشکارتر‌از‌ه��ر‌کس‌دیگ��ری‌اعالم‌ک��ردهب��ود‌ک��ه‌دخ��تران‌آمریک��ایی‌از‌نظ��ر‌روانی،‌»تهی«‌از‌نظ��ر‌اجتم��اعی،�‌»س��اکت«‌و‌از‌نظ��ر‌تحص��یلی،

»عقب‌افتاده«‌هستند.نویسندگان‌و‌محققان‌و‌هنرمندان‌بی‌شماری‌با‌الهام‌از‌گیلیگان،‌آثار‌مفصلی‌را‌درباره‌وضعیت‌دخترآمریکایی‌خلق‌کردند.‌آنها‌تا‌جایی‌که‌توانستند‌با‌ذکر‌جزئیاتی‌از‌مشکالتی‌ک��ه‌ب��ر‌س��ر‌راه‌دخ��ترانوجود‌دارد،‌سعی‌کردند‌توجه‌و‌در‌عین‌حال‌ترحم‌همگان‌را‌به‌موضوع‌زنان‌جلب‌کنن��د.‌م��ری‌پ��ایفردر‌کتاب‌»اوفلیای‌دوباره‌زنده‌شده«‌که‌از‌همه‌کتاب‌ه��ایی‌ک��ه‌درب��اره‌بح��ران‌دخ��تران‌نوش��ته‌ش��ده،موفق‌تر‌بوده‌است‌با‌شور‌و‌التهاب‌عجی��بی�‌می‌گوی��د:‌»در‌س��ال‌های‌اول‌نوج��وانی‌وض��عیت‌دردن��اکیفراروی‌دختران‌نوجوان‌قرار‌می‌گیرد‌درست‌مثل‌هواپیماها‌و‌کشتی‌هایی‌ک�ه‌در‌مثلث‌برم�ودا‌ناپدی�د

‌دختران‌نیز‌در‌هم‌می‌شکند‌و‌می‌سوزد‌و‌از‌بین‌می‌رود«. خود "می‌شوند،‌ "توصیف‌وضعیت‌دختران‌آمریکایی‌به‌عنوان‌موجوداتی‌»ساکت«،‌»ش��کنجه‌‌ش��ده«،‌»بی‌ص��دا«،‌و»از‌میان‌رفته«‌حقیقتا‌ناامیدکننده‌اس��ت‌ولی‌ج��الب‌اس��ت‌ک��ه‌ب��رای‌اثب��ات‌این‌موض��وعات،‌م��دارکچندانی‌وجود‌ندارد.‌اگر‌وضعیت‌دختران‌آمریکایی‌تا‌این‌درجه‌که‌گیلیگان‌و‌طرفداران‌او‌توص��یفمی‌کردند،‌وخیم‌بود‌جای‌بسی‌شگفتی�‌است‌که‌چطور‌هیچ‌یک‌از‌نهادهای‌روان‌شناسی�‌و‌روان‌ک��اوی،توجهی‌به‌آن‌نکرده‌بودند‌در‌حالی‌که‌حقیقتا‌اینگونه‌نیست‌و‌محققان‌علوم‌اجتماعی‌نسبت‌به‌وضعیت

دختران‌دیدگاه‌خوش‌بینانه‌تری‌دارند.دکتر‌آن‌پترسن،‌استاد‌سابق‌دانشگاه‌مینه‌س�وتا‌و‌ن�ایب‌رئیس‌فعلی‌بنی��اد‌کل��وگ،‌نتیج�ه‌تحقیق�اتروان‌کاوان‌و‌محقق��ان‌عل��وم‌اجتم��اعی‌را‌در‌م��ورد‌دخ��تران‌ب��ه‌این‌ش��کل‌جمع‌بن��دی‌می‌کن��د:‌»اک��ثرنوجوان‌ها‌اعم‌از‌پسر‌و‌دختر،‌دوره‌رشد‌را‌بدون‌اختالل‌عم�ده‌روانی‌ی�ا‌ع��اطفی‌س�پری‌می‌کنن��د‌و‌ازهویت‌فردی‌خود،‌احساس‌مثبتی‌دارند‌و‌سعی‌می‌کنند‌ب��ا‌همس��االن‌خ��ود‌ارتب��اط‌س��ازگارانه‌ای‌داش��ته

باشند‌و‌در‌عین‌حال،‌رابطه‌خود‌را‌با‌خانواده‌های‌شان‌حفظ‌کنند«.دانیل‌آفر،‌اس��تاد‌روان‌ک��اوی‌دانش��گاه‌ن��ورث‌وس��ترن،‌در‌تایی��د‌س��خنان‌پترس��ن‌ب��ه‌مجم��وعه‌ای‌از

تحقیقات‌جدید‌اشاره‌می‌کند‌و‌می‌گوید:‌»اکثر‌نوجوان‌ها‌طبیعی‌و‌سازگار‌هستند«.همزمان‌با‌اظهارات‌گیلیگان‌درباره‌بحران‌دختران،‌بخش‌بهداشت‌و‌خدمات‌انسانی‌دانشگاه‌میشیگان

‌دختر‌و‌پسر‌دبیرستانی‌که‌به‌روش‌علمی‌گزینش‌شده‌بودند،‌پرس��ید‌ک��ه‌آی��ا‌روی300در‌تحقیقی�‌از‌‌درص�د‌پس�ران‌پاس�خ‌دادن�د‌ک�ه‌88درص�د‌دخ�تران‌و‌86هم‌رفته‌زندگی‌خوبی‌دارند‌ی�ا‌ن�ه؟‌ح�دود‌

وضع‌شان‌خوب‌یا‌خیلی‌خوب‌است.‌با‌این‌حساب،‌دخترانی‌که‌مورد‌نظرسنجی�‌قرار‌گرفته‌بودند‌اگ��رواقعا‌وضعیتی‌را‌داشتند‌ک��ه‌گیلیگ��ان‌ادع��ا‌می‌ک��رد،‌دس��ت‌کم‌خودش��ان‌خ��بر‌نداش��تند.‌م��ری‌پ��ایفر،روان‌شناس‌بالینی،‌معتقد‌است‌که‌جامعه‌آمریک��ا‌»دخ��تران‌را‌مس��موم‌می‌کن��د«�‌و‌»فرهن��گ‌آن‌ب��رایدختران‌مخرب‌است«.‌او‌برای‌این‌حرفش‌چه‌مدرکی‌دارد؟‌او‌در‌کتاب‌اوفلیای‌دوباره‌زنده‌ش��ده‌ب��هخوانندگانش‌اطالع‌می‌دهد‌که‌کلینیک�‌او‌پر‌از‌دخترانی‌است‌که‌»سعی‌کرده‌اند‌خودکش��ی‌کنن��د«�‌وآمارهایی‌را‌ارائه‌می‌دهد‌که‌نشانه‌بدتر‌شدن‌وضعیت‌دختران‌آمریک��ایی‌اس��ت.‌وی‌ب��ه‌نق��ل‌از‌مرک��ز

‌س��اله‌در‌فاص��له‌س��ال‌های14کنترل‌بیماری‌ها‌در‌آتالنتا‌می‌نویسد:‌»میزان‌خودکشی‌در‌میان‌کودک��ان‌‌درصد‌افزایش‌داشته‌است«.‌1988‌،75و‌1979

اما‌ارقامی‌که‌پایفر‌ارائه‌می‌دهد،‌گمراه‌کننده‌هستند.‌آمار‌ارائ��ه‌ش��ده‌توس��ط‌این‌مرک��ز‌در‌م��وردخودکشی،‌بیشتر‌به‌پسران‌ارتباط‌پیدا‌می‌کند‌تا‌دختران.‌به‌این‌ترتیب‌که‌درصد‌افزایش‌خودکشی‌در

‌درصد‌27درصد‌و‌در‌میان‌دختران،‌‌1988‌�،71تا‌‌1979ساله‌در‌فاصله‌سال‌های‌‌14تا‌10میان‌پسران‌‌م�ورد‌خودکش�ی‌1998‌��،61مورد‌و‌در‌س�ال‌1979‌�،48بوده‌است.‌در‌واقع‌در‌میان‌دختران‌در‌سال‌

‌مورد‌اف��زایش‌پی��دا‌ک��رده‌اس��ت.‌این‌176مورد‌به‌103وجود‌داشته‌است.‌در‌مورد‌پسران‌این‌رقم‌از‌‌سال،‌مش��کل‌بت��وان‌اف��زایش‌14تا‌‌10میلیونی‌دختران‌9ارقام،‌دردناک‌هستند‌ولی‌با‌توجه‌به‌جمعیت‌

‌خودکشی‌را‌به‌تخریب‌فرهنگ‌دختران‌تعبیر‌کرد.13رقم‌

،‌دخ��تران‌در1990بر‌خالف‌داستانی‌که‌گیلیگان‌و‌پیروانش‌نقل‌می‌کنند‌در‌س��ال‌های‌اوای��ل‌ده��ه‌زمینه‌های‌مختلفی‌رشد‌کردند.‌آنها‌از‌نظر‌تحصیلی‌در‌دوره‌ابتدایی‌و‌متوسطه‌از‌پس��ران‌پیش‌افتادن��د،تقاضای‌آنها‌برای‌ورود‌به‌دانشگاه‌بیشتر‌از‌پسران‌ب��ود،‌در‌کالس‌ه��ای‌دانش��کده‌ها‌فع��الیت‌بیش��تری‌ازخود‌نشان‌دادند،‌به‌تیم‌های‌ورزشی‌بیشتری‌پیوستند،�‌و‌در‌مجموع‌از‌آزادی‌و‌فرصت‌هایی‌بیش‌از‌همه

زنان‌در‌طول‌تاریخ‌بشری‌بهره‌بردند.تراژدی‌آمریکایی

اندیشه‌های‌گیلیگان‌روی‌افکار‌گروه‌های‌هوادار‌زنان‌که‌به‌تازگی‌به‌این‌نتیجه‌رسیده‌بودند‌که‌جامع��هما‌نسبت‌به‌زنان‌همدلی‌ندارد،‌تاثیر‌فراوانی‌گذاشت.‌به‌طور‌طبیعی‌این‌س�ازمان‌ها‌و‌گروه‌ه�ا،‌پ��ذیرایاخبار‌خوشایند‌درباره‌دختران‌بودند.‌مخصوصا‌احساسات‌انجمن‌آمریکایی‌زنان‌دانش��گاهی‌ک��ه‌از‌نظ��رسیاسی�‌بانفوذ‌و‌از‌نظر‌اجتماعی‌معتبر‌ب��ود،‌ج��ریحه‌دار‌ش��د.‌م��اموران‌این‌انجمن‌از‌یافته‌ه��ای‌گیلیگ��انمضطرب‌و‌آشفته�‌بودند‌و‌می‌خواستند‌در‌این‌مورد‌چیزهای‌بیشتری‌بدانن��د.‌آنه��ا‌نظرس��نجی‌دقیقی‌را

برای‌مطالعه‌وضعیت‌دختران‌دبیرستانی�‌آمریکا‌و‌ارزیابی‌کاهش‌اعتماد‌به‌نفس‌در‌آنها‌انجام‌دادند.‌انجمن‌نامبرده،‌نتایج‌نگران‌کننده‌نظرس�نجی�‌خ�ود‌را‌ب�دین‌ش�رح‌اعالم‌ک�رد:‌»اغلب1991در‌سال‌

دختران‌در‌حالی‌دوره‌بلوغ‌را‌پشت‌سر‌می‌گذارند‌که‌از‌اعتماد‌به‌نفس‌ضعیف‌برخوردار‌هس��تند«.‌آنبریانت‌که‌در‌آن‌هنگام‌مدیر‌اجرایی‌انجمن‌زنان‌دانشگاهی‌و‌کارشناس‌روابط‌عمومی‌ب��ود،‌مب��ارزه‌ایرسانه‌ای‌را‌سازماندهی‌کرد‌تا‌خبر‌ناامید‌کننده‌»تراژدی‌آمریکایی‌ناشناخته«‌رابه‌اطالع‌همگان‌برساند.در‌روزنامه‌ها‌و‌مجالت‌سراسر‌کشور،‌اخبار‌ناامیدکننده‌ای‌مب��نی‌ب��ر‌اینک��ه‌تبعیض‌ه��ای‌جنس��یتی‌علی��هدختران‌سبب‌از‌بین‌رفتن‌اعتماد‌به‌نفس‌آنها‌می‌شود،‌منتشر‌می‌شد.‌سوزان‌شوستر،‌م��دیر‌وقت‌انجمن،به‌روزنامه‌نیویورک‌تایمز‌گفت‌که‌چرا‌انجمن‌انجام‌چنین‌تحقیقی�‌را‌بر‌عهده‌گرفت��ه‌اس��ت.‌او‌اظه��ارداشت:‌»ما‌می‌خواستیم�‌اعتقاد‌خود‌مبنی‌بر‌اینک��ه‌ح��ق‌دخ��تران‌در‌کالس‌درس‌تض��ییع‌می‌ش��ود‌را‌ب��ا

اطالعات‌واقعی‌همراه‌کنیم«.هنگامی�‌که‌نتایج‌تحقیقات‌انجمن‌درباره‌اعتم��اد‌ب��ه‌نفس‌دخ��تران‌ب��ه‌ص��ورت‌تی��تر‌اص��لی‌نش��ریات

‌اطالعاتی‌را‌در‌زمین��ه‌پیش��رفت‌های1922درآمد،‌مجله‌نه‌چندان‌معروفی‌به‌نام‌ساینس‌نیوز‌که‌از‌سال‌فنی‌و‌علمی‌در‌اختیار‌نشریات‌عالقمند‌می‌گذارد،‌تردیدهایی‌را‌از‌سوی‌روان‌شناسان‌پیش��رو‌در‌زمین��هامور‌نوجوانان‌درباره‌اعتبار‌نظرسنجی�‌م��ذکور‌منتش��ر‌ک��رد.‌ام��ا‌تردی��دهای‌این‌کارشناس��ان‌در‌ص��دها

داستان‌خبری‌که‌در‌رابطه‌با‌پژوهش‌انجمن‌زنان‌دانشگاهی‌ابداع‌شده‌بود،‌انعکاسی‌نیافت.انجمن‌زن��ان‌دانش��گاهی‌بالفاص��له‌دومین‌تحقی��ق‌خ��ود‌را‌تحت‌عن��وان:‌»چگون��ه‌م��دارس‌ح��قدانش‌آموزان‌دختر‌را‌پایمال‌می‌کنند«،�‌آغاز‌کرد.‌این‌تحقیق‌جدید‌که‌توسط‌»مرک��ز‌تحقیق��ات‌زن��ان

‌منتشر‌شد،‌ارتباط‌مس��تقیمی‌را‌ب��ه‌وض��عیت‌درج��ه‌دومی‌دخ��تران1992کالج‌ولسلی«‌انجام‌و‌در‌سال‌مدارس‌کشور‌و‌کمبود‌اعتماد‌به‌نفس‌آنان‌نشان‌می‌داد.‌به‌این‌ترتیب‌بحران‌روانی‌دختران‌که‌توس��طکارول‌گیلیگان‌مطرح‌شده‌بود‌به‌یک‌موضوع‌اضطراری‌حقوق‌مدنی‌تب��دیل‌ش��د‌یع��نی‌ک��ه‌دخ��تران،قربانیان‌تبعیض‌های‌جنسیتی‌گسترده‌در‌مدارس‌کش��ور‌م�ا‌هس��تند.‌انجمن‌زن�ان‌دانش��گاهی‌اعالم‌ک��رد:

»معنای‌ضمنی‌این‌گزارش‌کامال‌مشخص‌است،‌سیستم‌آموزشی‌باید‌تغییر‌کند«.100،000نشریه‌اجوکیشن‌ویک‌گزارش‌داد‌که‌انجمن‌زنان‌دانشگاهی‌آمریک��ا‌ب��رای‌تحقی��ق‌دوم،‌

‌دالر‌خرج‌کرده‌است.‌تحقیق‌چگونه‌مدارس‌حق‌دانش‌آم��وزان150،000دالر‌و‌برای‌تبلیغ‌درباره‌آن‌دختر‌را‌پایمال‌می‌کنند‌با‌سر‌و‌صدا‌و‌جنجال‌به‌رس��انه‌های‌گ��روهی‌غ��یر‌منتق��د‌و‌همفک��ر‌انجمن‌داده

‌گزارش‌خ��بری‌و‌س��یلی‌از‌بحث‌ه��ای‌تلویزی��ونی1400شد.‌تبلیغات،‌بسیار‌موفقیت‌آمیز‌بود‌و‌بیش‌از‌درباره‌تراژدی‌هولناکی�‌که‌بر‌سر‌دختران‌کشور‌می‌آمد،‌تهیه‌شد.

‌نمونه‌ای‌از‌پوش�ش‌رس�انه‌ای‌در‌سراس�ر‌کش�ور1992مقاله‌سوزان‌چیرا‌در‌نیویورک‌تایمز‌در‌سال‌بود.‌عنوان‌مقاله‌این‌ب��ود:‌»تبعیض‌علی��ه‌دخ��تران‌در‌م��دارس‌و‌آس��یب‌های‌دائمی‌آن«.‌این‌نمایش��نامهاحتماال‌توسط‌بخش‌تبلیغات‌انجمن‌زنان‌دانشگاهی‌نوشته‌ش�ده‌ب�ود.‌بع�دا‌تم�ام‌مقال�ه‌نیوی�ورک‌ت�ایمزتوسط‌انجمن،‌تکثیر‌و‌به‌عنوان‌بخشی‌از‌درخواست‌افزایش‌بودجه‌انجمن‌منتشر‌شد.‌چیرا‌در‌آن‌زم��انبه‌هیچ‌یک‌از‌پرسش‌ها‌و‌انتقاداتی‌که‌در‌مورد‌مقاله‌او‌مطرح‌بود،‌پاسخ‌ن��داد.‌پس‌از‌م��دتی‌هنگ��امیکه‌از‌او‌درباره‌میزان‌اعتمادش‌به‌صحت‌و‌سقم‌اطالعات‌مندرج‌در‌مقاله‌اش‌سوال‌ک��ردم‌ب��ه‌من‌پاس��خداد‌که‌هنگام‌نوشتن‌مقاله‌کامال‌به‌محتوای‌گزارش‌ه��ای‌انجمن‌اعتم��اد‌ک��رده‌و‌شخص��ا‌فرص��تی‌ب��رای

تعیین‌صحت‌و‌سقم�‌آنها‌نداشته‌است.شش‌سال‌بعد‌از‌انتشار‌این‌تحقیق،‌نیویورک‌ت�ایمز‌ب�رای‌نخس�تین‌ب�ار‌اعتب�ار‌این‌گ�زارش‌را‌م�وردتردید‌قرار‌داد.‌در‌آن‌هنگام‌البته‌خساراتی‌که‌این‌گزارش‌به‌دختران‌و‌پسران‌وارد‌ک��رده‌ب��ود،‌قاب��لجبران‌نبود.‌این‌بار‌خبرنگار‌این‌نش��ریه‌ب��ا‌دای��ان‌راویچ‌مص��احبه‌ک��رد.‌وی‌ب��ه‌خبرنگ��ار‌چ��نین‌گفت:

»گزارش‌انجمن‌زنان‌به‌طور‌کلی‌نادرست‌است.‌مساله‌عجیب‌اینجاست‌ک��ه‌این‌گ��زارش‌زم��انی‌منتش��رشد‌که‌دختران‌در‌تمام‌زمینه‌ها‌بیش‌از‌هر‌زمان‌دیگری‌گوی‌سبقت‌را‌از‌پس��ران‌رب��وده‌بودن��د.‌ش��اید

‌سال‌جلوتر‌این‌قضیه‌را‌سر‌هم‌می‌کرد،‌پذیرفتنی‌بود‌ولی‌در‌آن‌زمانی‌ک��ه‌این‌تحقی��ق20اگر‌انجمن‌منتشر‌شد‌مثل‌این‌بود‌که‌یک‌مجلس‌عروسی‌را‌تشییع‌جنازه‌بنامیم...‌همه‌این‌برنامه‌ه��ای‌خ��اص‌ب�رای

دختران‌در‌نظر‌گرفته‌شده‌بود‌و‌هیچ‌کس‌توجهی‌به‌پسران‌نمی‌کرد«.یکی‌از‌نکات‌اشتباره‌گزارش‌انجمن‌زنان‌دانشگاهی،‌فاصله‌دانش‌آموزان‌دختر‌و‌پس��ر‌در‌مش��ارکتجهت‌پاسخگویی‌به‌سوال‌های‌آموزگاران‌بود.‌این‌انجمن‌به‌پژوهشی‌که‌توسط‌م��یرا‌و‌دیوی��د‌س��ادکرصورت‌گرفته‌بود،‌اشاره‌می‌کرد.‌در‌این‌پژوهش‌چ��نین‌آم��ده‌اس��ت:‌»در‌دوره‌ابت��دایی‌و‌راهنم��ایی،

‌برابر‌دختران‌به‌سوال‌های‌آموزگاران‌پاسخ‌می‌دهند‌و‌آموزگاران‌هم‌ک�امال‌ب�ه‌ح�رف‌پس�ران8پسران‌توجه‌می‌کنند‌ولی‌موقعی‌که‌دختران‌می‌خواهند‌پاسخ‌دهند‌به‌آنان‌گفته‌می‌شود‌که‌اگ��ر‌می‌خواهن��دصحبت‌کنند‌باید‌دست‌شان‌را‌باال‌ببرند«.‌هنگامی‌ک��ه‌گزارش��گر‌نش��ریه‌ی��و.اس.نی��وز‌تص��میم‌گ��رفتبرخی‌اطالعات‌گزارش‌انجمن‌زنان‌دانشگاهی‌را‌بازبینی‌کند‌و‌از‌دیوید‌سادکر‌خواست‌که‌یک‌نس��خهاز‌تحقیقش‌را‌به‌او‌بدهد،‌سادکر‌گفت‌که‌تحقیق‌را‌به‌انجمن‌تحقیقات‌آموزشی‌آمریک��ا‌داده‌و‌از‌آن

‌ک��ه‌در‌گ��زارش‌آورده‌اس��ت،‌دقی��ق‌8ب��ه‌1نسخه‌ای‌ندارد.‌او‌به‌خبرنگار‌گفت‌که‌احتمال‌دارد‌نسبت‌نباشد.‌این‌نشریه‌آنگاه‌به‌تحقیق‌مستقلی‌که‌توسط‌گی��ل‌ج��ونز،‌اس��تادیار‌دانش��گاه‌کارولین��ای‌ش��مالی،2انجام‌شده‌بود،‌اشاره‌می‌کند.‌در‌این‌تحقیق‌تعداد‌پسرانی‌که‌به‌سوال‌های‌آموزگاران‌پاسخ‌می‌دهند،‌

برابر‌دختران‌ذکر‌شده‌است.‌آمار‌دقیق‌نس��بت‌پس��ران‌ب��ه‌دخ��تران‌در‌این‌موض��وع‌ه��ر‌چ��ه‌ک��ه‌باش��دپیشرفت‌تحصیلی‌خاصی‌را‌نشان‌نمی‌دهد‌زیرا‌نکته‌مهم‌در‌موفقیت‌تحص�یلی‌ش�اگردان،‌توج�ه‌و‌دقتآنهاس��ت.‌پس��ران،‌کم‌‌‌ت��وجه‌تر‌و‌کم‌‌دقت‌ت��ر‌هس��تند‌و‌ش��اید‌همین‌مس��اله‌مش��خص‌می‌کن��د‌ک��ه‌چ��را

آموزگاران‌برای‌جواب‌دادن‌به‌آنها‌حوصله‌بیشتری‌به‌خرج‌می‌دهند.به‌رغم‌تبعیض‌علیه‌پسران‌و‌اشتباهات‌واقعی‌در‌این‌باره،‌مبارزه‌برای‌متقاعد‌کردن‌افک��ار‌عم��ومی

در‌این‌زمینه‌که‌دختران‌از‌نظر‌تحصیلی‌و‌شخصی‌مورد‌ظلم‌هستند‌با‌موفقیت‌زیادی‌همراه‌شد.‌وضعیت‌نارسای‌نسبت‌داده‌شده‌به‌دختران‌آمریکایی،‌کنگره‌آمریکا‌را‌بر‌آن‌داشت1994در‌سال‌

که‌قانون‌برابری‌جنسیتی‌در‌قوانین‌آموزشی‌را‌به‌تصویب‌برساند.‌به‌این‌ترتیب‌دختران‌همانن��د‌س��ایراقلیت‌های‌مورد‌تبعیض‌قرار‌گرفت��ه،‌تحت‌عن��وان‌ی��ک‌»جمعیت‌م��ورد‌غفلت‌واق��ع‌ش��ده«‌طبقه‌بن��دیگردیدند.‌میلیون‌ها‌دالر‌کمک‌بالعوض‌برای‌رسیدگی‌به‌وضعیت‌اسفبار‌دختران‌و‌آموختن‌چگ��ونگی

‌اعض��ای‌هی��ات1995مقابله‌با‌تعصباتی‌که‌علیه‌آنها‌صورت‌می‌گرفت،‌اختصاص‌پی��دا‌ک��رد.‌در‌س��ال‌اعزامی‌آمریکا‌به‌چهارمین‌همایش‌جهانی‌س��ازمان‌مل��ل‌درب��اره‌زن��ان‌در‌پکن،‌کاس��تی‌های�‌آموزش��ی�‌و

روان‌شناختی‌دختران‌آمریکایی‌را‌به‌عنوان‌یک‌موضوع‌مبرم‌حقوق‌بشری‌مطرح‌کردند.جایگاه‌پسران‌کجاست؟

در‌تراژدی‌دختران‌مورد‌ستم‌واقع‌شده‌آمریکایی،‌جایگاه‌پسران‌در‌کجا‌قرار‌دارد؟‌وقتی‌پس��ران،‌همبه‌عنوان‌افرادی‌که‌مشمول‌امتیازهای‌ناعادالنه‌شده‌اند‌و‌هم‌به‌عنوان‌موانعی‌بر‌سر‌راه‌عدالت‌جنسیتیبرای‌دختران‌محسوب‌می‌شوند؛‌آنگاه‌آنان‌ب��ه‌ط��ور‌گریزناپ��ذیری‌آزرده‌خ��اطر‌می‌گردن��د.‌در‌اینج��ااستدالل‌قابل‌درکی‌وجود‌دارد:‌هر‌چه‌تصویر‌دختران،‌محروم‌تر‌ارائه‌شود‌لزوم‌کاستن‌از‌امتیازه��ا‌واهمیت‌پسران‌بیش��تر‌احس��اس‌می‌ش��ود.‌این‌دی��دگاه‌در‌م��دارس‌رواج‌داده‌می‌ش��ود‌و‌چ��ه‌بس��ا‌معلم��اناحساس‌کنند‌که‌دختران‌به‌توجه‌بیشتری‌نیاز‌دارن��د.‌دک��تر‌پاتریش��یا‌اورایلی،‌اس��تاد‌آم��وزش‌براب��ریجنسیتی‌و‌مدیر‌مرکز‌برابری‌جنسیتی‌دانشگاه‌سین‌سیناتی،‌می‌گوید:‌»کامال‌آشکار‌است‌که‌در‌جامعه

ما‌و‌در‌اغلب‌نقاط‌جهان،‌پسران‌جنس‌اول‌هستند«.شاید‌این‌قضیه‌»آشکار«�‌باشد‌ولی‌حقیقت‌ندارد.‌اگر‌دیدگاه‌طرفداران‌دختران‌را‌نادیده‌بگیریم‌وبا‌دقت‌به‌وضعیت‌پسران‌و‌دختران‌در‌این‌کشور‌نظری‌بیاندازیم،‌متوجه‌می‌شویم‌این‌پسران‌هستند‌کهاز‌نظر‌علمی‌دارای‌وضعیت‌نگران‌کننده‌ای‌می‌باشند.‌اطالعاتی‌که‌از‌سوی‌وزارت‌آموزش‌و‌بسیاری‌ازپژوهش‌های‌اخیر‌دانشگاهی‌به‌دست‌آمده‌نشان‌می‌دهد‌که‌دختران‌نه‌تنه�ا‌خج�التی‌و‌تض�عیف‌روحی�هشده‌نیستند‌بلکه‌پسران‌را‌ن�یز‌تحت‌الش�عاع‌خ�ود‌ق�رار‌داده‌ان�د.‌آن�ان‌نم�رات‌به�تری‌می‌گیرن�د،‌ب�رایتحصیالت‌باالتر‌اشتیاق‌بیشتری‌دارند،‌برنامه‌آموزشی�‌را‌با‌دقت‌بیشتری‌دنب��ال‌می‌کنن��د،‌و‌در‌آزم��ونتعیین‌رتبه‌پیشرفته،‌مشارکت‌بیشتری‌دارند.‌این‌آزمون‌پرزحمت‌به‌ش��اگردان‌س��اعی‌امک��ان‌گذران��دن

دروس‌کالج‌را‌در‌دبیرستان‌می‌دهد.

‌تعداد‌دختران‌و‌پسران‌شرکت‌‌کننده‌در‌این‌برنامه‌آموزشی‌مساوی‌بود‌ولی‌بر‌اساس1984در‌سال‌‌تعداد‌دختران‌شرکت‌‌کنن��ده‌در‌این‌1996تا‌1984آمارهای‌وزات‌آموزش‌آمریکا‌»در‌فاصله‌سالهای‌

‌دختر‌وجود‌داشت«.‌144پسر،‌‌117در‌برابر‌1996آزمون‌نرخ‌رشد‌سریع‌تری‌یافت...‌در‌سال‌بر‌اساس‌آمارهای‌ارائه‌شده‌از‌سوی‌مرکز‌ملی‌آمارهای‌آموزش��ی،�‌تع��داد‌دخ��ترانی‌ک��ه‌دوره‌ه��ای

سطح‌باالی‌ریاضی‌و‌علوم‌ثبت‌نام‌می‌کنند‌اندکی‌بیش‌از‌پسران‌است.بر‌اساس‌این‌واقعیت‌ها،‌نشان‌‌دادن‌دختران‌آمریکایی‌به‌عنوان‌افرادی‌که‌وض��عیت‌نگران‌کنن��ده‌ایدارند‌و‌از‌نظر‌علمی‌دچار‌نارسایی‌هستند،‌خالف‌واقع‌است.‌دختران‌که‌ادعا‌می‌شود‌خجالتی‌هستند‌واعتماد‌به‌نفس‌ندارند‌این‌روزها‌در‌فرمانروایی‌بر‌قلمرو‌دانش‌آموزی،‌شرکت‌در‌انجمن‌های‌افتخ��اری،تهیه‌روزنامه‌های‌مدارس،‌و‌حتی‌در‌باشگاه‌های‌گفتمان،‌از‌پسران‌فعال‌تر‌هستند.‌پسران‌فق��ط‌در‌زمین��ه

ورزش‌از‌دختران‌جلوترند‌و‌گروه‌های‌زنان‌با‌شدت‌تمام‌تصمیم‌گرفته‌اند‌این‌فاصله‌را‌هم‌پر‌کنند.درست‌در‌هنگامی�‌که‌انجمن‌زنان‌دانشگاهی‌آمریکا‌برای‌کش�ف‌خ��ود‌مب��نی‌ب�ر‌اینک��ه‌دخ�تران‌درمدارس‌در‌درجه‌دوم‌اهمیت‌هستند،�‌مشغول‌به‌تبلیغ‌بود،‌وزارت‌آموزش‌نتایج‌یک‌تحقیق‌ج�امع‌را‌ب�ه

چاپ‌رسانید‌که‌خالف‌این‌موضوع‌را‌نشان‌می‌داد:دختران‌بیش‌از‌پسران‌کتاب‌می‌خوانند،‌در‌آزمون‌های‌ه��نری‌و‌موس��یقی‌از‌پس��ران‌به��ترکار‌می‌کنند،�‌بیش‌از‌پسران‌در‌خارج‌از‌کشور‌تحصیل‌می‌نمایند،‌و‌بیش��تر‌ب��ه‌س��پاه‌ص��لحمی‌پیوندند.‌بر‌عکس،‌پسران‌بیش‌از‌دختران‌از‌مدارس‌اخراج‌می‌شوند‌و‌بیشتر‌از‌دختران

‌براب��ر‌بیش‌از‌دخ��تران‌احتم��ال‌دارد‌ک��ه‌در‌کالس‌ه��ای3ترک‌تحصیل‌می‌کنن��د.‌پس��ران‌‌برابر‌بیش‌از‌دختران‌در‌معرض‌اختالالتی‌چون‌کاس��تی‌توج��ه‌و4جبرانی‌ثبت‌نام‌کنند‌و‌

بیش‌فعالی‌قرار‌دارند.‌پسران‌بیشتر‌از‌دختران‌درگیر‌جرائم،‌الکل،‌و‌مواد‌مخدر‌می‌شوند.دختران‌بیشتر‌از‌پسران‌اقدام‌به‌خودکشی‌می‌کنند‌ولی‌اغلب‌این‌پسران‌هستند‌ک��ه‌واقع��ا

‌س��اله،‌24ت��ا‌‌5میزان‌خودکش��ی‌در‌می��ان‌اف��راد‌1997خودشان‌را‌می‌کشند.‌مثال‌در‌سال‌‌مورد‌پسر‌بودند.‌3792مورد‌آن‌دختر‌و‌‌701مورد‌بود‌که‌4493

پسران‌در‌حال‌سقوط‌هستندبرخی‌مربیان‌آموزشی‌آهسته‌به‌شما‌می‌گویند‌که‌این‌پسران‌هس��تند‌ک��ه‌در‌س��مت‌آس��یب‌پذیر‌فاص��له

‌ب��ا‌رئیس‌هی��ات‌آموزش��ی�‌آتالنت��ا‌در‌جورجی��ا‌ص��حبت1997جنسیتی‌قرار‌دارند‌و‌نه‌دختران.‌در‌سال‌می‌کردم‌از‌او‌پرسیدم:‌»در‌مدارس‌آتالنتا‌وضع‌دختران‌بهتر‌است‌یا‌پسران؟«‌و‌او‌بدون‌ذره‌ای‌تردید

پاسخ‌داد:‌»دختران«‌پرسیدم:‌»در‌کدام‌زمینه‌ها؟«‌پاسخ‌داد:‌»در‌هر‌زمینه‌ای‌که‌بخواهی«.مدیر‌دبیرستانی‌در‌پنسیلوانیا‌درباره‌وض��عیت‌پس��ران‌دبیرس��تانی‌می‌گوی��د:‌»دانش‌آم��وزانی‌ک��ه‌درفهرست‌ترک‌تحصیل‌کرده‌ها،‌تعلیقی‌ها،‌مردودی‌ها،‌و‌سایر‌شاخصه‌های‌منفی‌شکست‌تحص��یلی‌ق��رار

دارند،‌عمدتا‌پسران‌هستند«.سه‌سال‌قبل‌در‌دبیرستان‌اسکارس‌دیل‌نیویورک،‌یک‌دانش‌آموز‌پسر‌مطلبی‌را‌به‌مسئولین‌مدرس��هارائه‌کرد‌و‌در‌آن‌خاطرنشان‌ساخت‌که‌دختران‌این‌دبیرستان‌از‌پسران‌جلوتر‌هس��تند.‌دیوی��د‌گ��رین،معلم‌علوم‌اجتماعی،‌تصور‌می‌کرد‌که‌این‌دانش‌آموز‌اشتباه‌کرده‌است.‌او‌با‌کمک‌یکی‌از‌همکارانشبه‌تحلیل‌نمرات‌و‌پیشرفت‌های‌تحصیلی‌پسران‌و‌دختران‌پرداخت‌و‌در‌کمال‌تعجب‌به‌این‌نتیجه‌رسیدکه‌حق‌با‌آن‌دانش‌آموز‌است.‌جالب‌اینجاست‌که‌دختران‌این‌دبیرستان‌غیر‌از‌زمینه‌های‌درس��ی،‌براب��ر

10گزارش‌دبیر‌ورزش،‌در‌زمینه‌های‌ورزشی‌هم‌بیش‌از‌پسران‌موف��ق‌بوده‌ان��د.‌ب��رای‌مث��ال‌در‌ظ��رف‌‌تن‌از‌دانش‌آموزان‌این‌دبیرستان‌در‌سطح‌کشور‌به‌مقام‌قهرمانی‌رسیده‌بودند1997‌�،12سال‌منتهی‌به‌

دبیرستان‌اسکارس‌دیل‌نیز‌مانند‌همه‌مدارس‌دیگر‌به‌شدت‌تن‌دختر‌بودند.‌‌9تن‌از‌آنها‌پسر‌و‌3که‌تحت‌تاثیر‌جو‌»بحران‌دختران«‌قرار‌داشته‌است.‌پس‌از‌س��ال‌ها‌ک��ه‌هم��واره‌از‌وض��عیت‌نگران‌کنن��دهدختران‌سخن‌گفته‌می‌شود،‌هیچ‌کس‌این‌موضوع‌را‌ک��ه‌وض��عیت‌پس��ران،‌نگران‌کنن��ده‌تر‌از‌دخ��تران

است،‌باور‌نمی‌کند؛‌حتی‌معلمانی‌که‌این‌وضع‌را‌در‌کال‌س‌های‌درس‌به‌چشم‌خود‌می‌بینند!�مشغولیت‌مدرسه‌ای

‌در‌فصلنامه‌پژوهشی‌کنگره،‌مق��اله‌ای‌درب��اره‌موفقیت‌ه��ای‌تحص��یلی‌پس��ران‌و‌دخ��تران1999در‌سال‌چاپ‌شد‌که‌در‌آن‌به‌تجربه‌مشترکی‌از‌والدین‌اشاره‌شده‌بود:‌»دختران‌دوست‌دارند‌ب��ا‌ص��رف‌وقتبیشتر‌برای‌انجام‌تحقیقات،‌گرفتن‌واحدهای‌درسی‌بیشتر،‌و‌ه��ر‌چ��ه‌تم��یزتر‌نوش��تن‌تک��الیف‌مدرس��ه،

معلمان‌خود‌را‌راضی‌نگه‌دارند.‌پسران‌تکالیف‌شان‌را‌با‌عجله‌انجام‌می‌دهند‌و‌از‌خانه‌بیرون‌می‌روند‌تابازی‌کنند‌و‌از‌اینکه‌معلم‌درباره‌کارهای‌سرهم‌بندی‌شده‌آنها‌چه‌نظری‌داشته‌باشد،‌نگران‌نمی‌شوند«.

اگر‌بخواهیم‌این‌مساله‌را‌با‌زبان‌فنی‌کارشناسان�‌آموزشی�‌بیان‌کنیم‌باید‌بگوییم‌که‌دخ��تران‌از‌نظ��رتحصیلی،‌»مشغول‌ترند«.‌مشغولیت‌درسی‌معیار‌مهمی‌برای‌تعیین‌موفقیت‌دانش‌آم��وزان‌اس��ت.‌وزارت

آموزش‌ایاالت‌متحده‌آمریکا‌میزان‌تعهد‌دانش‌آموز‌را‌با‌معیارهای‌زیر‌می‌سنجد:دانش‌آموز‌هر‌شب‌چه‌مقدار‌وقت‌صرف‌انجام‌تکالیفش‌می‌کند؟آیا‌دانش‌آموزان‌با‌آمادگی‌قبلی‌به‌کالس‌درس‌می‌آین��د‌و‌آم��اده‌ی��ادگیری‌هس��تند؟

)آیا‌کتاب‌و‌قلم‌می‌آورند؟‌آیا‌تکالیف‌خود‌را‌انجام‌داده‌اند؟(این‌موضوع‌که‌پسران‌نسبت‌به‌مدرسه‌کمتر‌از‌دختران‌احساس‌تعهد‌می‌کنند�‌به‌ط��ور‌ک�امال‌مس�تند

‌اعالم‌شده‌اس�ت.‌درص�د‌پس�رانی‌ک�ه‌»معم�وال«‌ی�ا‌1990و‌1980توسط‌وزارت‌آموزش‌در‌دهه‌های‌»اغلب«‌بدون‌کتاب‌و‌قلم‌و‌بدون‌انجام‌تکالیف‌به‌مدرس��ه‌می‌آین��د،�‌بیش��تر‌از‌دخ��تران‌اس�ت.‌بررس��یکالس‌های‌چهارم،‌هشتم،‌و‌دوازدهم‌نشان‌می‌دهد‌که‌دختران‌بیشتر‌از‌پس�ران‌تک�الیف‌مدرس�ه‌خ�ود‌را

‌برابر‌دخ��تران‌‌می‌باش��ند.4انجام‌می‌دهند.‌در‌کالس‌دوازده،‌پسرانی‌که‌تکالیف‌شان‌را‌انجام‌نمی‌دهند،‌در‌اینجا‌با‌فاصله‌جنسیتی�‌نگران‌کننده‌ای‌روبرو‌هستیم‌و‌پسران‌واقعا‌از‌دخ��تران‌عقب‌ترن��د.‌این‌فاص��لهباید‌مربیان‌آموزشی،�‌والدین،‌مسئولین‌مدرسه،‌و‌قانون‌گزاران‌را‌نگران‌کند.‌مشغولیت‌درس��ی‌احتم��االمهمترین‌عامل‌در‌موفقیت‌تحصیلی‌است‌ولی‌ضعف‌پسران‌در‌این‌موضوع‌در‌س��مینارها‌و‌کارگاه‌ه��ایبرابری‌جنسیتی‌در‌سراسر‌کشور‌مورد‌بررسی‌قرار‌نمی‌گیرد.‌در‌عوض،‌ماجرای‌دروغین‌فاص��له‌می��ان

دختران‌و‌پسران‌در‌مورد‌اعتماد‌به‌نفس‌همچنان‌به‌عنوان‌یک‌نگرانی‌گسترده‌مطرح‌است.فاصله‌میان‌دختران‌و‌پسران‌در‌تحصیالت‌دانشگاهی

‌ه��زار‌دخ��تر‌در‌ک��الج‌400میلی��ون‌و‌1996‌��،8وزارت‌آموزش‌آمریکا‌گزارش‌می‌ده��د‌ک��ه‌در‌س��ال‌‌ه��زار‌نف��ر‌ب��وده‌اس��ت.‌در‌این‌700میلی��ون‌و‌6ثبت‌نام‌کردند‌در‌حالی‌که‌تعداد‌پسران‌ثبت‌نام‌ش��ده،‌

گزارش‌آمده‌است‌که‌دختران‌از‌این‌موقعیت‌به‌خوبی‌جهت‌دهه‌آین��ده‌اس��تفاده‌کرده‌ان��د.‌ب��ر‌اس��اس‌ه��زار‌پس��ر‌در‌900میلی��ون‌و‌‌6هزار‌دخ��تر‌و‌‌200میلیون‌و‌2007‌��،9پیش‌بینی�‌این‌وزارتخانه‌تا‌سال‌

دانشگاه‌ها‌ثبت‌نام‌خواهند‌کرد.‌طرفداران‌دختران‌استدالل‌های‌نوظهور‌و‌یک‌طرفه‌ای‌را‌مطرح‌می‌کنند‌مبنی‌بر‌اینکه‌ثبت‌نام‌تع��دادبیشتری‌از‌دختران‌نسبت‌به‌پسران‌نباید‌به‌عنوان‌مزی�تی‌ب�رای‌زن�ان‌تلقی‌ش�ود.‌ب�ه‌عقی�ده‌مق�اله‌نویسفمینیست،‌باربارا‌ارنریش:‌»یکی‌از‌دالیلی‌که‌پسران‌کمتر‌به‌ک��الج‌می‌رون��د‌ش��اید‌این‌باش��د‌ک��ه‌آنه��امی‌توانند‌بدون‌تحصیالت‌دانشگاهی‌کار‌پیدا‌کنند‌چ��ون‌در‌ن��یروی‌ک��ار‌غ��یر‌ح��رفه‌ای‌ک��ه‌نی��ازی‌ب��ه

تحصیالت‌دانشگاهی‌ندارد‌هنوز‌هم‌بر‌زنان‌برتری‌دارند«.‌ساله‌ای‌که‌در‌حال‌فارغ‌التحصیل‌شدن‌از‌دبیرستان‌اس��ت‌18یا‌17ارنریش‌معتقد‌است‌که‌شاید‌پسر‌

و‌هیچ‌برنامه‌ای‌برای‌رفتن‌به‌کالج‌ندارد،‌حال‌و‌روز‌بهتری‌نسبت‌به‌دخ��تری‌ک��ه‌در‌کن��ار‌او‌نشس��ته‌وهمه‌فکر‌و‌ذکرش‌رفتن‌به‌دانشگاه‌است،‌داشته‌باشد.‌این‌مساله‌ممکن‌است‌در‌م��ورد‌تع��داد‌ان��دکی‌ازپسران‌دانش‌آموز‌دبیرستانی‌درست‌باشد‌ولی‌برای‌اکثریت‌قریب‌به‌اتفاق‌پسران،‌تحصیالت‌دانشگاهی

امکان‌ورود‌آنها‌را‌به‌طبقه‌متوسط‌جامعه‌فراهم‌می‌کند.ارزش‌اقتصادی‌تحصیالت‌دانشگاهی‌در‌سالیان‌اخ��یر‌ب��ه‌ط��رز‌قاب��ل‌مالحظه‌ای‌اف��زایش‌پی��دا‌ک��ردهاست.‌ماروین‌کاسترز،‌اقتصاددان‌موسسه‌اقتصادی‌آمریکا،‌این‌رون��د‌را‌از‌نظ��ر‌کمی‌اینگون��ه‌تعری��ف

‌درصد‌باالتر‌از‌درآمد‌یک1978‌�،25کرده‌است:‌»درآمد‌متوسط‌یک‌فارغ‌التحصیل‌دانشگاه‌در‌سال‌‌برابر‌شد‌و‌درآمد‌متوسط‌یک‌فارغ‌التحص��یل‌2این‌اختالف‌1995فارغ‌التحصیل‌دبیرستان‌بود.‌در‌سال‌

‌درصد‌بیشتر‌شد«.50دانشگاه‌نسبت‌به‌درآمد‌یک‌فارغ‌التحصیل‌دبیرستان،‌الزم‌بود‌که‌به‌این‌عقب‌ماندگی‌پسران‌توجه‌جدی‌شود‌زیرا‌این‌فاصله‌دانش��گاهی‌می��ان‌دخ��تران‌وپسران،‌روندی‌خطرناک‌بود.‌ولی‌درست‌در‌همین‌زمان‌که‌دخ��تران‌ب��ه‌ط��رز‌نگران‌کنن��ده‌ای‌در‌ح��الپیشی‌گرفتن‌از‌پس�ران‌بودن��د،‌فع��االن‌جنس��یتی‌در‌وزارت‌آم��وزش،‌انجمن‌زن�ان‌دانش��گاهی،‌و‌مرک��زولسلی‌تصمیم‌گرفتند‌موضوع‌»دختران‌زیر‌فشار‌تبعیض«‌را‌مطرح‌کنند.‌در‌س��ال‌های‌بع��د‌ن��یز‌فاص��لهجنسیتی‌در‌ورود‌به‌دانشگاه‌بیشتر‌شد‌اما‌افکار‌عمومی‌و‌دولت‌آمریکا‌همچن��ان‌متمرک��ز‌ب��ر‌موض��وع

»دختران‌محروم«‌بود.چرا‌پسران‌در‌آزمون‌موفق‌تر‌هستند؟

طرفداران‌دختران‌نمی‌توانند‌این‌واقعیت‌را‌انکار‌کنند‌که‌نمرات‌دختران،‌بهتر،‌مشغولیت‌درسی‌ش��ان،بیشتر،‌و‌حتی‌تعدادشان‌در‌دوره‌های‌آم��وزش‌ع��الی،‌اف��زون‌‌از‌پس��ران‌اس��ت.‌بن��ابراین‌ب��ه‌تفاوت‌ه��ایروان‌شناختی‌و‌اجتم��اعی‌یع��نی‌تف��اوت‌در‌مش��ارکت‌های‌عم��ومی‌و‌تف��اوت‌در‌اعتم��اد‌ب��ه‌نفس‌اش��ارهمی‌کنند.‌اما‌همانگونه‌که‌تا‌به‌حال‌دیده‌ایم‌اینان‌تاب‌تحلیل‌های‌موشکافانه‌را‌ندارند.‌گ��روه‌معتق��د‌ب��هبحران‌دختران،‌بحث‌جالب‌تری‌را‌هم‌مطرح‌می‌کنند‌که‌مبتنی‌بر‌اطالع��ات‌ص��حیحی‌اس��ت:‌پس��ران‌درآزمون‌های‌مهم،‌مخصوصا‌آزمون‌های‌دشواری‌چون‌آزمون‌ارزشیابی‌اس��تعداد‌تحص��یلی‌و‌آزمون‌ه��ای

دانشکده‌حقوق،‌دانشکده‌پزشکی،‌و‌آزمون‌های‌ورودی‌نمرات‌بهتری‌می‌گیرند.‌برای‌نشریه‌اجوکیشن‌ویک‌مقاله‌ای‌نوشتم�‌و‌در‌آن‌مواردی‌را‌که‌دختران‌از‌پس��ران1996در‌سال‌

پیشی‌گرفته‌اند،‌ذکر‌کردم.‌دیوید‌سادکر‌با‌استناد‌به‌آمارهای‌مرب��وط‌ب��ه‌آزمون‌ه��ای‌ف��وق‌ک��ه‌نش��انمی‌دهد‌پسران،‌موفق‌تر‌از‌دختران‌بوده‌اند‌در‌پاسخ‌انتقادآمیزی‌نوشت:‌»اگر‌آنطور‌که‌کریستینا‌هافسومرز‌می‌نویس��د،‌دخ��تران‌در‌مدرس��ه‌م��وفق‌تر‌هس��تند‌پس‌چ��را‌در‌آزمون‌ه��ای‌ذک�ر‌ش��ده‌موفقی��تی�ندارند؟«.‌بل��ه،‌پس�ران‌در‌این‌آزمون‌ه�ا‌واقع�ا‌از‌دخ��تران‌به�تر‌هس��تند.‌در‌آزم�ون‌‌ارزش�یابی�‌اس�تعداد

‌امتیاز‌جلوتر‌از‌دختران‌بودند.‌آیا‌حق‌7امتیاز‌و‌در‌انگلیسی‌‌35پسران‌در‌ریاضی‌1998تحصیلی‌سال‌با‌سادکر‌است‌که‌نمرات‌باالتر‌پسران‌را‌نشانه‌موقعیت‌ممتاز‌آنان‌می‌داند؟

پاسخ‌منفی‌است.‌با‌نگاهی‌دقیق‌به‌وضعیت‌دانش‌آموزانی‌که‌در‌امتحان‌ارزشیابی�‌اس��تعداد‌تحص��یلیو‌سایر‌آزمون‌ها‌شرکت‌کرده‌اند،‌متوجه‌می‌شویم‌که‌نم��رات‌پ��ایین‌دخ��تران،‌ارتب��اطی‌ب��ه‌تعص��ب‌ی��ابی‌عدالتی�‌علیه‌آنان‌ندارد.‌در‌واقع‌این‌نمرات،‌نشان‌دهنده‌موفقیت‌کمتر‌دختران‌هم‌نیست.‌قبل‌از‌همهباید‌به‌این‌نکته‌توجه‌کنیم�‌که‌درصد‌بیشتری‌از‌دختران‌نسبت‌به‌پسران‌در‌آزم��ون‌ارزش��یابی‌اس��تعداد

‌درصد‌پسر(.‌وانگهی،‌بنابر‌نوشته‌نشریه‌هی��ات‌46درصد‌دختر‌نسبت‌به‌54تحصیلی‌شرکت‌می‌کنند‌)علمی‌این‌آزمون،�‌تعداد‌دخترانی‌که‌از‌گروه‌های‌»در‌معرض‌خطر«‌در‌این‌آزم��ون‌ش��رکت‌می‌کنن��دنسبت‌به‌پس��ران‌در‌مع��رض‌خط��ر‌ک��ه‌در‌آن‌ش��رکت‌می‌کنن��د،‌بیش��تر‌اس��ت.‌ب��ویژه‌دخ��ترانی‌ک��ه‌ب�هخانواده‌های‌کم‌درآمد‌تعلق‌دارند‌و‌یا‌پدر‌و‌مادرشان‌فاقد‌تحصیالت‌دبیرستانی‌و‌یا‌دانشگاهی‌هستند،بیشتر‌از‌پسرانی‌که‌شرایط‌مشابهی‌دارند‌در‌آزمون‌ارزش��یابی‌اس��تعداد‌تحص��یلی‌ش��رکت‌می‌کنن��د.‌ب��هنوشته‌همین‌نشریه:‌»این‌مشخصه‌ها‌با‌نمرات‌کم�تر‌از‌متوس�ط‌در‌آزم�ون‌ارزش�یابی‌اس�تعداد‌تحص�یلی

مرتبط‌هستند«.به‌عبارت‌دیگر‌چون‌پسران‌در‌معرض‌خطر،‌مای��ل‌نیس��تند‌امتح��ان‌دهن��د‌در‌ح��الی‌ک��ه‌دخ��تران‌درمعرض‌خطر‌تمایل‌به‌این‌کار‌دارند،‌میانگین‌نمرات‌دختران‌پایین‌تر‌از‌پسران‌می‌شود.‌مربیان‌آموزشی�به‌جای‌آنکه‌به‌غلط،‌نمرات‌آزمون‌ارزشیابی�‌استعداد‌تحصیلی‌را‌نشانه‌تبعیض‌علیه‌دختران‌بدانند‌به��تراست‌نگران‌پسرانی‌باشند‌که‌اگر‌بخواهند‌به‌تحصیالت‌عالی‌ادامه‌دهند‌باید‌در‌آزمون‌مذکور‌شرکت

کنند‌در‌حالی‌که‌این‌کار‌را‌نمی‌کنند.اما‌عامل‌بیرونی‌دیگری‌نیز‌نتایج‌آزمون‌را‌تحریف‌می‌کند‌به‌گونه‌ای‌که‌ظاهرا‌نتایج‌به‌نفع‌پس��رانتمام‌می‌شود.‌نانسی‌کول،‌رئیس‌خدمات‌آزمون‌های‌آموزش��ی،�‌اص��طالح‌پدی��ده‌»گس��ترش«‌را‌در‌اینمورد‌به‌کار‌می‌برد.‌تقریبا‌در‌هر‌آزمون‌هوش‌یا‌آزمون‌م��وفقیت‌تحص��یلی،‌نم��رات‌پس��ران‌در‌پای��انطیف‌توانایی‌و‌پایان‌طیف‌ناناتوانی،‌گسترده‌تر‌از‌دختران‌است‌یعنی‌در‌نقطه‌اوج،‌تعداد‌پس��ران‌داراینبوغ،‌بیشتر‌و‌در‌پایین‌ترین‌حد‌توانایی‌نیز‌تعداد‌پسران‌زیادتر‌است.‌به‌گفت��ه‌دانش��مند‌عل��وم‌سیاس��ی،�

جیمز‌کیو.ویلسون:‌»هم‌مردان‌نابغه‌زیاد‌هستند‌و‌هم‌مردان‌کودن«.این‌نکته‌را‌نیز‌از‌یاد‌نبریم‌که‌پسران‌در‌فهرست‌افراد‌ترک‌تحص��یل‌کرده،‌مردودی‌ه��ا،‌و‌اف��رادیکه‌در‌یادگیری‌ناتوان‌هستند‌در‌ردی��ف‌اول‌ق��رار‌دارن��د.‌این‌دانش‌آم��وزان‌ب��ه‌ن��درت‌در‌آزمون‌ه��ایدشوار‌شرکت‌می‌کنند.‌از‌سوی‌دیگ��ر،‌مع��دود‌پس��رانی‌ک��ه‌مدرس��ه‌برای‌ش��ان‌ج��دی‌اس��ت‌ب��ه‌نس��بتتعدادشان،‌حضور‌پررنگ‌تری‌در‌آزمون‌های‌استانداردشده‌دارند.‌فعاالنی‌چون‌سادکر‌که‌برای‌برابریجنسیتی‌فعالیت‌می‌کنند‌باید‌از‌منطق‌خود‌به‌طور‌یکسان‌استفاده‌کنند.‌اگر‌کم‌بودن‌تعداد‌دختران‌درانتهای‌باالی‌محور‌مختصات‌توزیع‌توانایی،‌نشانه‌بی‌عدالتی‌نسبت‌به‌آنهاست‌زیاد‌بودن‌تعداد‌پسران‌در

انتهای‌پایینی�‌این‌محور‌را‌هم‌باید‌نشانه‌بی‌عدالتی‌نسبت‌به‌پسران‌تلقی‌کرد.فرض‌کنید‌که‌می‌خواهیم‌توجه‌خود‌را‌از‌دو‌پنجم‌دانش‌آموزان‌دبیرس�تانی‌ک�ه‌انگیزه‌ه�ای‌ب�االییدارند‌و‌با‌انتخاب‌خود‌در‌آزمون‌های‌ارزشیابی‌استعداد‌تحصیلی‌شرکت‌می‌کنند،�‌برداریم‌و‌به‌جای‌آنیک‌نمونه‌از‌دانش‌آموزانی‌را‌که‌واقعا‌نماینده‌همه‌بچه‌مدرسه‌ای‌های‌آمریکا‌هستند،‌انتخاب‌ک��نیم.‌درچنین‌وضعیتی‌پسران‌و‌دختران‌را‌چگونه‌می‌توان‌مقایسه‌کرد؟‌برنامه‌ملی‌ارزشیابی‌پیشرفت‌تحص��یلی

‌توسط‌کنگره‌آمریکا‌آغاز‌گردید،‌عرضه‌کننده‌به��ترین‌و‌ج��امع‌ترین‌معی��ار‌س��نجش1969که‌در‌سال‌م��وفقیت‌دانش‌آم��وزان‌در‌هم��ه‌س��طوح‌توان��ایی‌اس��ت.‌ب��ه‌م��وجب‌این‌برنام��ه،‌نمون��ه‌علمی‌ب��زرگی

‌ایالت،‌آزمون‌ه��ای‌خوان�دن،‌نوش��تن،‌ریاض��یات،‌و‌44دانش‌آموز‌از‌‌100،000تا‌70،000دربردارنده‌

‌سال‌انجام‌دادند‌)دامنه‌نمرات‌مقیاس��ی‌این‌پ��ژوهش‌از‌ص��فر‌ت��ا‌17و‌9‌��،13علوم‌را‌در‌پایه‌های‌سنی‌‌امتی��از‌بیش��تر‌در‌عل��وم‌از‌8امتی��از‌بیش��تر‌در‌ریاض��ی‌و‌‌5ساله‌با‌‌17پسران‌‌1996است(.‌در‌سال‌500

‌امتیاز‌بیشتر‌در‌نوش��تن‌از‌17امتیاز‌بیشتر‌در‌خواندن‌و‌14دختران‌پیش‌افتادند.‌در‌حالی‌که‌دختران‌با‌پسران‌سبقت‌گرفتند.‌در‌طول‌دو‌دهه‌گذشته،‌دختران‌در‌دروس‌ریاضی‌و‌علوم‌هم‌به‌پسران‌رسیده‌‌اند

له‌ای‌کهدر‌حالی‌که‌پسران‌در‌خواندن‌و‌نوشتن‌همچنان‌به‌میزان‌زیادی‌عقب‌تر‌از‌دختران‌هستند،‌فاصرو‌به‌کاهش‌نیست.

یافته‌های‌پژوهشی‌جدید‌مجل��ه‌س��اینس‌اش��اره1995الری‌هجز‌و‌امی‌ناول،‌محققین‌دانشگاه‌ش��یکاگو،�‌در‌ش��ماره‌هفتم‌ج��والی‌

کرده‌اند‌که‌کمبود‌نمره‌ریاضی‌دختران‌ناچیز‌است‌اما‌بی‌اهمیت‌نیست.‌این‌کمبوده��ا‌ممکن‌اس��ت‌ب��رروی‌تعداد‌زن��انی‌ک��ه‌در‌»مش��اغل‌علمی‌و‌ف��نی‌برت��ر‌هس��تند«،�‌ت��اثیر‌منفی‌بگ��ذارد.‌آن‌دو‌در‌م��وردمهارت‌های‌نوشتاری‌پسران‌می‌نویسند:‌»تفاوت‌ه��ای‌زی��اد‌می��ان‌دخ��تران‌و‌پس��ران‌در‌م��ورد‌نگ��ارش،نگران‌کننده‌است.‌اطالعات‌نشان‌می‌دهد‌که‌پسران‌به‌طور‌متوسط‌در‌انج��ام‌این‌مه��ارت‌پ��ایه‌ای‌دچ��ارضعف‌نسبتا‌عمیقی‌هستند...‌تعداد‌زیاد‌پسرانی‌که‌از‌نظر‌درک‌خواندن‌و‌نوشتن‌در‌پایین‌محور‌توزیعقرار‌می‌گیرند‌دربردارنده‌مخاطرات‌شغلی‌است.‌ظاهرا‌این‌احتمال‌بسیار‌زیاد‌است‌که‌افرادی‌با‌چ��نینمهارت‌های‌سوادی‌پایینی�‌در‌پیدا‌کردن‌شغل،‌آن‌هم‌در‌دنیایی‌که‌اقتصاد‌آن‌به‌طور‌فزاینده‌ای‌وابستهبه‌اطالعات‌است،‌دچار‌زحمت‌شوند‌بنابراین‌شاید‌الزم‌باشد‌برای‌توانمندسازی‌پسران‌جهت‌مش��ارکت

سازنده،‌دخالت‌هایی‌صورت‌گیرد«.هجز‌و‌ناول‌مساله‌مهمی‌را‌در‌گستره‌ملی‌مطرح‌می‌کنند�‌ولی‌از‌آنجا‌که‌کمبودهای‌دختران‌ک�انونتوجه‌است‌این‌مساله‌چیزی‌نیست‌‌که‌آمریکایی‌ها‌اطالعات‌زیادی‌درب��اره‌آن‌داش��ته‌باش��ند‌و‌ی��ا‌ح��تیگمان‌کنند‌که‌وج�ود‌دارد.‌اگ�ر‌ب�ه‌اطالع�ات‌م�دارس‌درب�اره‌نوجوان�ان‌و‌ی�ا‌اطالع�ات‌اخ�یر‌درب�ارهدانشجویان‌توجه‌کنیم‌بی‌تردید‌به‌این‌نتیجه‌می‌رسیم�‌که‌دخ�تران‌و‌زن�ان‌ج�وان،‌س�خت‌در‌ح�ال‌تالش

هستند‌در‌حالی‌که‌پسران‌و‌مردان‌جوان‌رو‌به‌تحلیل‌می‌روند.‌انجمن‌زنان‌دانشگاهی‌آمریکا‌شاید‌در‌واکنش‌نس��بت‌ب��ه‌انتق��اد‌تع��داد‌فزاین��ده‌ای‌از1995در‌سال‌

متفکران‌معترض،‌دست‌به‌تحقیق‌جدی‌تر‌و‌علمی‌تری‌در‌زمین��ه‌جنس��یت‌و‌م��وفقیت‌تحص��یلی‌زد.‌اینتحقیق‌با‌عنوان‌»تاثیر‌محیط‌مدرسه‌بر‌تفاوت‌های‌جنسیتی‌در‌موفقیت‌و‌مش��غولیت‌نوجوان��ان«‌توس��طخانم‌والری‌لی،‌استاد‌دانشگاه‌میشیگان،‌و‌همکاران‌او‌انجام‌گرفت‌و‌بدون‌هیاهو‌و‌جنجالی‌که‌معم��والاین‌انجمن‌در‌مورد‌چنین‌تحقیقاتی‌به‌راه‌می‌اندازد،‌منتشر‌شد.‌تحقیق‌پروفس�ور‌لی‌نش�ان‌می‌ده�د‌ک�هگزارش‌های‌قبلی‌مبنی‌بر‌اسفبار‌بودن‌وضعیت‌دختران‌وپایمال‌شدن‌حقوق‌آنان،‌به‌ش��دت‌اغراق‌‌آم��یز

بوده‌است.9،000لی‌و‌همک��ارانش‌اطالع��ات‌مرب��وط‌ب��ه‌موفقیت‌ه��ای‌تحص��یلی‌و‌مش��غولیت‌درس��ی‌بیش‌از‌

دانش‌آموز‌دختر‌و‌پسر‌کالس‌هشتم‌را‌تحلیل‌کرده‌و‌دریافتند‌که‌تفاوت‌بین‌دختران‌و‌پسران،‌»کم‌تامتوسط«‌است.‌بعالوه‌شکل‌تفاوت‌های‌جنسیتی�‌دارای‌»روندی‌ناهمگون«‌است.‌در‌بعضی‌حوزه‌ه��ا‌ب��هدختران‌و‌در‌بعضی‌دیگر‌به‌پسران‌بیشتر‌بها‌داده‌شده‌است.‌این‌تحقی�ق‌نش�ان‌داد‌ک��ه‌دخ��تران‌از‌نظ�ر

علمی،‌بیشتر‌از‌پسران‌مشغول‌هستند‌و‌روی‌هم‌‌رفته‌رفتار‌تحصیلی‌مثبت‌تری‌دارند.نتیجه‌گیری‌های‌متعادل‌لی‌در‌پژوهشی‌که‌با‌حمایت‌مالی‌انجمن‌زنان‌دانشگاهی‌انجام‌شد‌ب��ر‌مبن��ایاطالعات‌وزارت‌آم��وزش‌و‌ک��امال‌منطب��ق‌ب��ر‌یافته‌ه��ای‌هج��ز‌و‌ن��اول‌ب��ود.‌ام��ا‌این‌پ��ژوهش‌ب��ه‌ط��رزشگفت‌آوری‌با‌تصویر‌نگران‌کننده‌ای‌که‌قبال‌انجمن‌زنان‌دانشگاهی‌توانسته‌بود‌ب��ا‌م��وفقیت‌کام��ل‌ب��هافکار‌عمومی‌آمریکا‌و‌کنگره‌بقبوالند،‌مغایرت‌داشت.‌خانم‌لی‌در‌پژوهش‌خود‌به‌این‌نتیج��ه‌رس��یدهبود‌که‌»بحث‌پیرامون‌موضوعاتی‌چون‌جنسیت‌در‌مدارس،‌نیازمند‌تغییر‌است...‌نابرابری‌می‌تواند‌درهر‌دو‌جهت‌عمل‌کند‌)و‌همین‌کار‌را‌هم‌می‌کند(«.‌تا‌ج��ایی‌ک��ه‌من‌اطالع‌دارم‌ب��ه‌تحقی��ق‌مس��ئوالنه

والری‌لی‌حتی‌در‌یک‌نشریه‌هم‌اشاره‌نشد.‌دالر‌ب��رای‌تبلی��غ‌تحقی��ق‌لی‌خ��رج‌ک��رد‌و‌ن��ه‌دس��ت‌از150،000انجمن‌زنان‌دانشگاهی‌آمریکا‌ن��ه‌

شعارهای‌جانبدارانه‌خود‌برداشت.‌ب�ه‌عکس،‌دی��دگاه‌های‌مخ��الف‌س��بب‌ب��رانگیختن‌خش��م‌و‌ب��درفتاریانجمن‌شد‌به‌طوری‌که‌در‌نشریه‌خود‌به‌لی‌و‌همفکران‌او‌با‌عن��وان‌»تجدی��دنظرطلبان‌طرف��دار‌تبعیضجنسیتی«�‌اشاره‌کرد‌و‌افرادی‌مثل‌من‌و‌جان‌لئو‌را‌دنباله‌روی‌او‌قلمداد‌نم��وده‌و‌نوش��ت:‌»م��ا‌درب��ارهتجدیدنظرطلبان‌چیزهای‌زی��ادی‌ش��نیده‌ایم‌آنه�ا‌کس��انی‌هس��تند‌ک��ه‌قتل‌عام‌ه��ای‌ت��اریخی‌را‌هم‌نادی��ده

می‌گیرند‌و‌غالبا‌چنان‌حقیقت‌را‌تحریف‌می‌کنند‌که‌تاریخ،‌یکسره‌به‌شکلی‌دیگر‌درآید«.

‌روزه‌تحت‌4انجمن‌زنان‌دانشگاهی‌در‌ادامه‌حمله‌به‌منتقدان‌خ��ود،‌همایش��ی‌1997در‌تابستان‌سال‌‌نف��ر‌از‌معلم��ان‌و30عنوان‌»همایش‌رهبری«‌ترتیب‌داد.‌در‌این‌همایش،‌کارکن��ان‌رس��انه‌ای‌انجمن‌ب��ه‌

سایر‌رهبران‌طرفدار‌برابری‌جنسیتی،�‌راهبردهایی‌را‌برای‌مقابله‌با‌تجدیدنظرطلبان‌در‌رس��انه‌ها‌و‌دیگ��رمراکز،‌آموزش‌دادند.‌من‌در‌یکی‌از‌این‌جلسات‌در‌دفتر‌مرکزی‌انجمن‌در‌واشنگتن‌حضور‌یافتم‌)هرچند‌میهمان‌ناخوانده‌بودم‌و‌دست‌آخر‌هم‌مودبانه‌از‌من‌خواستند‌آنجا‌را‌ترک‌کنم!(.‌خ��ارج‌از‌س��النهم�ایش،‌میزه�ایی‌چی�ده‌بودن�د‌ک�ه‌پ�ر‌از‌کاردس�تی�‌دخ�تران‌»ح�ق‌پایم�ال‌ش�ده«‌ب�ود.‌آموزگ�ارانمی‌توانستند‌کاالهای‌مختلفی‌را‌خریداری‌کنند‌که‌روی‌آنه��ا‌نوش��ته‌ش��ده‌ب��ود:‌»وق��تی‌ح��ق‌دخ��تران

پایمال‌شود،‌حق‌آمریکا‌پایمال‌شده‌است«.دیگر‌نکات‌ناهمساز

هواداران‌دختران‌عاشق‌این‌هستند‌که‌دور‌هم‌جمع‌شوند‌و‌درباره‌قربانی‌شدن‌دخ��تران،‌داستان‌س��رایی‌شبکه‌آموزش‌دولتی�‌که‌شورایی‌متشکل‌از‌سازمان‌هایی‌اس�ت‌ک�ه‌م�دارس1997کنند.‌در‌نوامبر‌سال‌

دولتی‌را‌سرپرستی‌می‌کنند،‌همایشی‌را‌با‌عنوان‌»جنسیت،‌نژاد،‌و‌موفقیت‌های‌دانش‌آموزی«‌برگ��زارکرد‌و‌از‌چهره‌های‌سرشناسی�‌چون‌کارول‌گیلیگان‌و‌کورنل‌وست،‌استاد‌مطالع��ات‌آفریق��ا-آمریک��ا‌وفلسفه‌دین‌دانشگاه‌هاروارد،‌دعوت‌به‌عمل‌آورد.‌گیلیگان‌در‌این‌باره‌سخن‌گفت‌که‌چگون��ه‌دخ��ترانو‌زنان،‌»صدای‌شان‌ب��ه‌گ��وش‌کس��ی‌نمی‌رس��د«،‌چگون��ه‌در‌نوج��وانی،‌»خ��ود‌را‌مخفی‌می‌کنن��د«،�‌وچگونه‌در‌یک‌»ساختار‌مردساالرانه«‌که‌بر‌مدارس‌ما‌حاکم‌است،‌معلمان‌زن،‌»غایب«‌بوده‌و‌مجب��وربه‌»سکوت«�‌شده‌اند.‌کورنل‌وست‌نیز‌در‌این‌موضوع‌صحبت‌کرد‌که‌وی‌]به‌عنوان‌یک‌مرد[‌مجبور

بوده‌است‌بر‌احساسات‌خود‌در‌مورد‌»برتری‌مردان«‌غلبه‌کند.حتی‌در‌این‌گردهمایی‌که‌توسط‌طرفداران‌دختران‌برگزار‌شده‌بود،‌به‌ناگزیر‌کمبودهای‌تحصیلیپسران‌نیز‌مطرح‌گردید.‌در‌نخستین‌روز‌کنفرانس،‌اعضای‌شبکه‌آموزشی�‌دول��تی‌نت��ایج‌ی��ک‌پ��ژوهش

جدید‌را‌اعالم‌کردند:‌معلم‌در‌پایه‌ه��ای‌1035دانش‌آم��وز‌و‌‌1306از‌‌1997ماهه‌در‌سال‌3در‌فاصله‌یک‌دوره‌

تحصیلی‌هفتم‌تا‌دوازدهم‌پرس��ش‌های‌متع�ددی‌درب�اره‌براب�ری‌جنس��یتی‌پرس�یده‌ش�د.‌درجمع‌بندی‌پاسخ‌ها‌نتایجی‌به‌دست‌آمد‌که‌با‌یافته‌ه��ای‌انجمن‌زن��ان‌دانش��گاهی،‌س��ادکر،‌ومرکز‌تحقیقات‌زنان‌ولسلی‌همخوانی‌نداشت.‌در‌این‌پژوهش‌به‌طور‌مودبانه‌چ��نین‌آم��دهبود:‌»بر‌خالف‌اعتقاد‌رایج‌مبنی‌بر‌اینکه‌پس�ران‌در‌م��دارس‌وض��عیت‌به��تری‌از‌دخ��تراندارند‌ظاهرا‌دختران‌در‌برنامه‌ه��ای‌آین��ده‌خ��ود،‌انتظ��ارات‌آموزگ��اران‌از‌دانش‌آم��وزان،کسب‌تجارب‌روزمره‌در‌مدرسه،‌و‌تعام��ل‌در‌کالس‌ه��ای‌درس،‌بس��یار‌از‌پس��ران‌جل��وتر

هستند«.برخی‌دیگر‌از‌نتایج‌این‌پژوهش‌چنین‌است:

دختران‌بیش‌از‌پسران‌خود‌را‌مستعد‌رفتن‌به‌دانشگاه‌می‌دانند؛دختران‌بیش‌از‌پسران‌خواستار‌تحصیالت‌خوب‌هستند؛(احساس‌می‌کنن��د‌ک��ه‌معلم��ان‌ب��ه‌حرف‌ه��ای‌آن��ان‌19به‌31پسران‌بیش‌از‌دختران‌‌)

گوش‌نمی‌دهند.این‌پژوهش‌به‌کنفرانسی‌که‌سرگرم‌تکریم‌از‌ک�ارول‌گیلیگ�ان‌ب�ود‌هش�دار‌می‌داد‌ک�ه‌پس�ران‌اینکشور‌بیشتر‌از‌دختران‌تشنه‌توجه‌هستند.‌بس��یاری‌از‌ش��رکت‌کنندگان‌در‌این‌هم��ایش‌ب��رای‌اولین‌ب��ارمی‌شنیدند�‌که‌اعتقاد‌ب��ه‌اینک��ه‌»دخ��تران‌اعتم��اد‌ب��ه‌نفس‌خ��ود‌را‌از‌دس��ت‌داده‌ان��د‌و‌عملکردش��ان‌درمدارس،‌ضعیف‌تر‌از‌پسران‌می‌باشد«‌کامال‌نادرست‌است.‌نتایج‌این‌گزارش‌می‌توانست‌برای‌رسانه‌هایگروهی‌که‌عادت‌کرده‌بودند‌اخبار‌ناگواری‌را‌درباره‌وضعیت‌دختران‌بدهند،‌خبر‌ب��زرگی‌باش��د‌ولی

در‌جایی‌که‌موضوع‌دختران‌مطرح‌است‌خبر‌خوب‌اصال‌خبر‌نیست!نکات‌ناهماهنگ‌دیگری‌نیز‌در‌کنفرانس‌وجود‌داشت.‌در‌یکی‌از‌جلسات‌همایش،‌شرکت‌کننده‌ایکه‌مسئول‌یکی‌از‌مدارس‌برگزیده‌دولتی‌واش��نگتن‌ب��ود‌اظه��ار‌داش��ت‌ب��ه‌ق��دری‌دس��تیابی‌پس��ران‌ب��هموفقیت‌نادر‌شده‌است‌که‌وقتی‌پسری‌در‌مدرسه‌جایزه‌را‌می‌برد‌و‌یا‌به‌موفقیتی‌دست‌پی��دا‌می‌کن��د

همه‌شگفت‌زده‌می‌شوند.‌هیچ‌کس‌در‌همایش‌جواب‌این‌اظهار‌نظر‌را‌نداد.در‌نشست‌دیگری‌در‌این‌همایش‌تحت‌عنوان‌»تجربیات‌علمی‌پسران‌و‌دختران‌چگونه‌از‌هم‌متمایزمی‌گردد؟«‌نانسی‌لفرت،‌روان‌شناس‌کودک‌از‌موسسه‌تحقیقاتی�‌مینیاپولیس،�‌نت�ایج‌تحقی�ق‌مفص�لی‌را

‌دانش‌آموز‌کالس‌های‌شش��م‌ت��ا‌دوازدهم‌انج��ام‌داده99،000که‌اخیرا‌او‌و‌همکارانش‌در‌مورد‌بیش‌از‌

40بودند،‌ارائه‌کرد.‌از‌کودکان‌درباره‌»دارایی‌های‌موثر‌در‌توسعه‌آنان«‌پرسش‌شده‌ب��ود.‌موسس��ه،‌دارایی‌بسیار‌مهم‌را‌با‌عنوان‌»عناصر‌رشد‌س��ازنده«‌تع��یین‌ک��رده‌ب��ود.‌نیمی‌از‌این‌دارایی‌ه��ا‌از‌جمل��هخانواده‌حمایت‌کننده‌و‌الگوهای‌نقشی‌بزرگساالن،‌دارایی‌های‌نیمه‌درونی‌به‌حساب‌می‌آمد.‌لف��رت‌ب��ا

‌مورد‌از‌پسران‌جلوتر‌هستند!‌دختران‌تقریبا34کمی‌شرمندگی‌برای‌حضار‌توضیح‌داد‌که‌دختران‌در‌در‌تمام‌زمینه‌های‌مربوط‌به‌خوشبختی،‌وضع‌بسیار‌بهتری‌نسبت‌به‌پس��ران‌داش��تند.‌ب��ا‌خانواده‌های‌ش��اناحساس‌نزدیکی‌بیشتری‌می‌کردند،‌آرزوها‌و‌اندیشه‌های‌بلندپروازانه‌تری‌داشتند،‌ارتباط‌شان‌با‌مدرس��هقوی‌تر‌بود،‌و‌حتی‌در‌مهارت‌های‌ابراز‌وجود‌هم‌از‌پسران‌برتر‌بودند.‌وی‌به‌سخن‌خ��ود‌چ��نین‌پای��انداد‌که‌قبال‌خودش‌هم‌تصور‌می‌کرده‌که‌دختران‌موجودات‌شکننده‌و‌آسیب‌پذیری‌هستند‌ولی‌نتیجه

این‌پژوهش‌نشان‌می‌دهد‌که‌دختران‌»واقعا‌دارایی‌های‌قدرتمندی«‌را‌در‌اختیار‌دارند.با‌این‌حال‌هیچ‌کس‌حرف‌های‌نانسی‌لفرت‌را‌به‌اطالع‌برگزارکنن��دگان‌هم��ایش‌نرس��اند‌و‌همچن��انموضوع‌وضعیت‌اسفبار‌دختران‌در‌»جامعه‌گرفتار‌نابرابری‌جنسیتی�‌ما«‌در‌ص��در‌موض��وعات‌هم��ایش

باقی‌ماند.لسلی‌ولف،‌رئیس‌مرکزمطالعات‌زن�ان‌در‌واش�نگتن،‌از‌»برنامه‌ه�ای‌درس�ی‌سرش�ار‌از‌نک�ات‌پنه�انحاوی‌تفاوت‌های‌جنسیتی«‌در‌مدارس‌سخن‌گفت‌و‌تاکید‌کرد‌که‌»باید‌به‌پسران‌ی��اد‌دهیم‌ک��ه‌برت��ربودن‌مردان‌قابل‌قبول‌نیست«.‌س��خنرانان‌کارگاه‌ه��ای‌آموزش��ی‌ب��ر‌ل��زوم‌»توانمندس��ازی‌دخ��تران«‌و»اتخاذ‌استراتژی‌های‌خاصی‌در‌کالس‌های‌درس‌در‌جهت‌تقویت‌م��وفقیت‌درس��ی‌دخ��تران‌و‌توانمن��دساختن‌آنان‌برای‌یافتن‌ش��غل«‌تاکی��د‌نمودن��د.‌دیوی��د‌س��ادکر‌جلس��ه‌ای‌را‌اداره‌می‌ک��رد‌ک��ه‌در‌آن‌از»اقیانوسی‌از‌تبعیض‌های‌جنسیتی‌که‌همه‌جا‌را‌فرا‌گرفته‌است«‌سخن‌می‌گفت.‌بیانی��ه‌رس��می‌هم��ایشکه‌توسط‌ژاکی‌دوفازیو،‌رئیس‌وقت‌انجمن‌زنان‌دانشگاهی،�‌قرائت‌شد‌حاکی‌از‌آن‌بود‌که‌»دخ��ترانهنوز‌در‌زمینه‌آموزشی�‌در‌مدارس‌کشور‌از‌ن��ابرابری‌آموزش��ی‌رنج‌می‌برن��د‌و‌پژوهش‌ه��ای‌پی‌در‌پی

نشان‌داده‌است‌که‌دختران‌بر‌خالف‌پسران‌در‌خور‌استعدادهای‌شان‌زندگی‌نمی‌کنند«.

نگرانی‌انگلستان،‌غفلت‌آمریکا‌سال‌است‌که‌رسانه‌های‌گ�روهی‌انگلس��تان‌ب��ه‌خص��وص‌نش��ریات‌آن‌دائم�ا‌درب��اره‌وض��عیت10تقریبا‌

تحصیلی‌نگران‌کننده‌پسران‌اطالع‌رسانی‌می‌‌کنند.‌تایمز‌لندن‌نسبت‌به‌دورنمای‌»یک‌طبق��ه‌مح��روم‌ازمردان‌همواره‌بیکار‌و‌غیر‌ماهر«‌هشدار‌داده‌است.‌هرالد‌گالسکو‌می‌پرس��د:‌»مگ��ر‌پس��ران‌چ��ه‌عی��بی�دارند؟«.‌اکونومیست،‌پسران‌را‌»جنس‌دوم‌فردا«‌می‌نامد.‌افکار‌عمومی،‌دولت،‌و‌مسئوالن‌آموزش��یدر‌انگلستان‌نسبت‌به‌شمار‌روزافزون‌پسرانی‌که‌دچار‌کم‌آموزی‌هستند‌ب�ه‌خ�وبی‌آگ�اهی‌دارن�د‌و‌ب�ه

دنبال‌راه‌هایی‌جهت‌کمک‌به‌آنان‌می‌باشند.تفاوت‌بین‌وضعیت‌انگلستان‌و‌آمریکا‌شاید‌در‌سیاست‌های‌دولتی،�‌تکان‌دهنده‌تر‌باشد.‌در‌حالی‌ک��هدولت‌انگلستان‌به‌شدت‌نگران‌وضعیت‌پسران‌است‌و‌آن‌را‌به‌ص��ورت‌بح��رانی‌ملی‌مط��رح‌می‌کن��د‌وسعی‌دارد‌به‌شکل‌سازنده‌ای‌راه‌حل‌‌ه��ای‌مفی��دی‌ب��رای‌رف��ع‌این‌معض��ل‌پی��دا‌کن��د؛‌ک��ارگزاران‌دولتآمریکا،‌چشم‌بسته‌پشت‌سر‌طرفداران‌دختران‌حرکت‌کرده‌و‌سعی‌می‌کنند�‌با‌ارائه‌برنامه‌هایی‌»اعتمادبه‌نفس‌دختران«‌را‌ارتقا‌دهند‌و‌به‌آنان‌کمک‌کنن��د‌ت��ا‌»صدای‌ش��ان‌ش��نیده‌ش��ود«.‌وزارت‌آم��وزش

‌جزوه،‌کتاب،‌و‌مقاله‌در‌مورد‌برابری‌جنسیتی‌منتشر‌نموده‌ک��ه‌هیچ‌ی��ک‌از‌آنه��ا300آمریکا‌بیش‌از‌در‌جهت‌کمک‌رسانی‌به‌پسرانی‌که‌در‌مدارس‌کشور‌از‌دخ��تران‌عقب‌مانده‌ان��د،‌نیس��ت‌در‌ح��الی‌ک��ه

وضعیت‌پسران‌رو‌به‌وخامت‌گذاشته،‌برنامه‌های‌ویژه‌حمایت‌از‌دختران‌رو‌به‌افزایش‌است.یکی‌از‌طرح‌های‌ابداعی‌که‌اخیرا‌در‌مورد‌دختران‌ارائه‌شده،‌طرح‌»قدرت‌دختران«‌است!‌در‌سال

‌دونا‌شاالال،‌وزیر‌بهداشت‌و‌خدمات‌انس��انی‌آمریک��ا،‌این‌ط��رح‌را‌ارئ��ه‌ک��رد‌ت��ا‌س��طح‌آگ��اهی1997عمومی‌را‌از‌نیازهای‌دختران‌تضعیف‌روحیه‌شده‌آمریکایی‌باال‌ببرد.‌بنیاد‌ملی‌علوم‌همه‌ساله‌میلیون‌هادالر‌خرج‌کالس‌های‌جبرانی‌علوم‌و‌ریاضی‌دختران‌می‌کند‌حال‌آنکه‌کسی‌به‌فکر‌ایج��اد‌کالس‌ه��ایجبرانی‌خواندن‌و‌نوشتن‌برای‌پس��ران‌نیس��ت.‌در‌م��دارس،‌پس��ران‌واقع��ا‌از‌نظ��ر‌ن��ابرابری‌جنس��یتی‌در

معرض‌خطر‌هستند‌اما‌هیچ‌کس‌برای‌جبران‌نارسایی‌های‌تحصیلی‌آنان‌بودجه‌ای‌درخواست‌نمی‌کند.در‌چنین‌فضای‌غیر‌دوستانه‌ای‌نسبت‌به‌پسران،‌آن‌دس��ته‌از‌مربی��ان‌آموزش��ی�‌ک��ه‌مای��ل‌هس��تند‌ب��هپسران‌کمک‌کنند‌با‌موانع‌ترسناکی‌روبرو‌می‌گردند.‌در‌منطق��ه‌پ��رنس‌ج��ورج‌مریلن��د‌یع��نی‌درس��تبیرون‌شهر‌واشنگتن،�‌مدارس‌فقیری‌وجود‌دارد‌که‌عمدتا‌دولتی‌و‌متعلق‌به‌سیاهان‌است.‌بن��ا‌ب��ه‌گفت��ه

یکی‌از‌اعضای‌مدیریت‌این‌مدارس،‌بسیاری‌از‌پسران‌در‌هر‌زمینه‌،‌در‌هر‌شاخص‌تحصیلی،‌و‌در‌ه��رشاخص‌رشد‌اجتماعی‌در‌کف‌قرار‌دارند.

برای‌کمک‌به‌این‌پسران،‌مسئوالن‌منطقه،‌»طرح‌ابتکاری‌نیل‌به‌موفقیت‌برای‌پسران‌سیاه‌پوس��ت«‌پس�ر‌ج��وان‌در‌کالس‌ه�ایی‌ش��رکت‌40تقریب�ا‌1990را‌س��ازماندهی‌کردن�د.‌از‌اوای�ل‌س��ال‌های‌ده��ه‌

‌روز‌آخر‌هفته‌در‌هر‌ماه‌تشکیل‌می‌شد.‌عده‌ای‌از‌مربیان‌ک��ارآزموده‌ب��رای‌ت��دریس‌و2می‌کردند‌که‌مشاوره‌در‌این‌کالس‌ها‌اعالم‌آمادگی‌کرده‌بودند.‌این‌برنام��ه‌هم‌بس��یار‌م��وثر‌ب��ود‌و‌هم‌از‌محب��وبیت

‌به‌دستور‌اداره‌آموزش‌حقوق‌م�دنی‌آمریک�ا‌برنام�ه‌ب�ه‌ط�ور1996خاصی‌برخوردار‌شد‌ولی‌در‌سال‌کلی‌تغییر‌ماهیت‌داد‌زیرا‌تبعیض‌آمیز‌تشخیص‌داده‌شده‌بود.‌زنی‌ک��ه‌ریاس��ت‌هی��ات‌م��دیره‌م��دارسمنطقه‌پرنس‌جورج‌را‌بر‌عهده‌داشت‌با‌نهایت‌خوشحالی‌اعالم‌کرد:‌»نکته‌اینجاست‌که‌م��ا‌ب��ا‌اینگون��هبرنامه‌ها‌زمینه‌تبعیض‌علیه‌دختران‌دانش‌آموز‌را‌فراهم‌می‌کردیم‌در‌حالی‌که‌دیگر‌نمی‌خ��واهیم‌چ��نین

کنیم«.�در‌ایاالت‌متحده‌آمریکا‌هر‌طرحی‌ک��ه‌ب�رای‌ارتق��ای‌وض��عیت‌تحص��یلی‌و‌پیش��رفت‌های‌اجتم��اعی

‌س��ازمان‌م��دارس1996پسران‌ارائه‌شود‌قبل‌از‌آنکه‌بتواند‌مطرح‌گردد‌در‌نطفه‌خفه‌می‌شود.‌در‌سال‌دولتی‌نیویورک،�‌مدرسه‌ای‌را‌با‌عنوان‌»مدرسه‌رهبری‌زنان‌جوان«‌که‌مدرسه‌ای‌کامال‌دخترانه‌بود‌درهارلم‌شرقی‌تاسیس‌کردند.‌تاسیس‌این‌مدرسه‌موفقیت‌بزرگی‌بود‌و‌بسیاری‌از‌جمله‌نیوی��ورک‌ت��ایمزپیشنهاد‌کردند‌که‌»جزیره‌مشابهی‌برای‌ارتقای‌وضعیت‌پسران«‌ایج�اد‌ش�ود.‌ام�ا‌دس�ت‌اندرکاران‌آن،فکر‌ایجاد‌مدرسه‌ای‌پسرانه‌مشابه‌با‌این‌مدرسه‌دخترنه‌را‌رد‌کردند‌زیرا‌معتقد‌بودند‌که‌ایجاد‌مدرس��هدخترانه‌در‌واقع‌جبران‌تبعیض‌هایی‌است‌که‌دخ��تران‌در‌روش‌ه��ای‌آموزش��ی�‌قب��ل‌تحم��ل‌کرده‌ان��د‌و»ایجاد‌مدرسه‌دخترانه‌در‌این‌سطح‌در‌واقع‌بیانیه‌ای‌درباره‌آموزش‌مترقی‌برای‌دختران‌است«.‌ظ��اهرا

ایجاد‌مدرسه‌تماما‌پسرانه‌به‌موازات‌چنین‌مدرسه‌دخترانه‌ای‌از‌ارزش‌و‌قدرت‌این‌بیانیه‌می‌کاهد!چ��نین‌بیانیه‌ه��ایی‌ب��ه‌پس��ران‌ه��ارلم‌ش��رقی‌چ��ه‌می‌گوی��د؟‌جهت‌اطالع‌خوانن��دگان،‌تع��داد‌زن��انآفریقایی‌تبار‌دارای‌تحصیالت‌عالی،‌بسیار‌بیشتر‌از‌مردان‌این‌ن��ژاد‌اس��ت.‌ب��ه‌نوش��ته‌مجل��ه‌س��یاهان‌در

‌سال‌گذشته‌تقریبا‌تمامی‌امتیازهای‌آموزش‌ع��الی15آموزش‌عالی:‌»دختران‌سیاه‌پوست‌آمریکایی‌در‌‌درص��د‌م��دارک‌63زن��ان‌سیاه‌پوس��ت،‌1994ب��رای‌س��یاهان‌را‌از‌آن‌خ��ود‌کرده‌ان��د«.‌مثال‌در‌س��ال‌

‌درصد‌مدارک‌کارشناسی�‌ارشد‌را‌که‌به‌آمریکائیان‌سیاه‌پوست‌داده‌ش��ده‌از‌آن‌خ��ود66کارشناسی‌و‌‌درصد‌ورودی‌ها60کرده‌اند.‌در‌کالج‌هایی‌که‌به‌طور‌تاریخی‌متعلق‌به‌سیاهان‌است،‌زنان‌سیاه‌پوست،‌

‌درصد‌افتخارات‌تحصیلی‌را‌ب��ه‌خ��ود‌اختص��اص‌داده‌ان��د.‌این‌ع��دم‌ت��وازن‌روز‌ب��ه‌روز‌وخیم‌ت��ر80و‌می‌شود.

‌چه‌بالیی‌بر‌سر‌مردان‌سیاه‌پوست‌1990و‌اواخر‌دهه‌1980واقعا‌معلوم‌نیست‌در‌فاصله‌اوایل‌دهه‌آمده‌است.‌شاید‌بد‌نباشد‌بار‌دیگر‌همایشی‌تشکیل‌شود‌تا‌این‌موضوع‌را‌بررسی‌کن��د.‌ولی‌در‌محاف��ل

برابری‌جنسیتی‌طرح‌چنین‌سوالی‌عالقه‌کسی‌را‌برنمی‌انگیزد‌اگر‌نگوییم‌اصال‌»نپرسیدنی«‌است!حقیقت‌وضعیت‌پسران

به‌رغم‌جو‌ضد‌پسری‌که‌طرفداران‌دختران‌به‌وجود‌آورده‌بودند‌نگرانی‌درباره‌وضعیت‌پسران‌رو‌ب��ه‌دروغین‌بودن‌افسانه‌دختر‌شکننده‌شروع‌ب��ه‌آش��کار�‌ش��دن1990افزایش‌گذاشت‌و‌در‌اواخر‌سال‌های‌

کرد.‌نشریات‌آمریکا‌نیز‌مانند‌انگلستان‌سرمقاله‌هایی‌را‌درباره‌وضعیت‌نابسامان‌تحصیلی‌پسران‌منتش��رکردن��د.‌بعض��ی‌از‌عن��اوین‌این‌مق��االت‌چ��نین‌اس��ت:‌»کالج‌ه��ای‌آمریک��ایی‌می‌پرس��ند،‌م��ردان‌کج��ارفته‌‌اند؟«،‌»چگونه‌پسران‌بازنده‌قدرت‌دختران‌شدند؟«،‌و‌»دخ��تران‌در‌برنامه‌ه�ای‌درس��ی‌از‌پس�رانجلو‌زدند«.‌تحقیقاتی‌ک��ه‌نش��ان‌دهنده‌وج��ود‌فاص��له‌تحص��یلی‌ج��دی‌ب��ه‌زی��ان‌پس��ران‌ب��ود‌ش��روع‌ب��ه

خودنمایی‌نمود‌و‌این‌بار‌این‌مطبوعات‌بودند‌که‌موضوع‌را‌پیگیری‌کردند.‌ساله‌جهت‌ارتقای‌ابتکارات‌فردی‌و‌رسیدن‌به‌»روی��ای50انجمن‌هوراشیو‌آلگر،‌سازمانی‌با‌قدمت‌

‌گ��روه‌از‌دانش‌آم��وزان1998‌��،2آمریک��ایی«،‌در‌تحقی��ق‌س��االنه‌خ��ود‌را‌در‌م��ورد‌م��دارس‌در‌س��ال‌18آمریکایی‌را‌با‌یکدیگر‌مقایسه‌کرده‌است.‌گروه‌اول،‌دانش‌آم��وزان‌»فوق‌الع��اده‌موف��ق«‌)تقریب��ا‌

‌درص��د‌دانش‌آم��وزان15درصد‌دانش‌آموزان‌آمریکا(‌و‌گروه‌دوم،‌دانش‌آموزان‌»سرخورده«‌)تقریبا‌آمریکا(.‌دانش‌آموزان‌گروه‌اول،‌سخت‌کار‌می‌کنند،‌کالس‌هایی‌را‌که‌نیاز‌به‌تالش‌زیاد‌دارد‌انتخابمی‌کنند،‌انجام‌تکالیف‌مدرسه‌برای‌شان‌اولویت‌نخست‌را‌دارد،‌نمرات‌خوبی‌می‌گیرند،‌در‌فعالیت‌هایفوق‌برنام�ه‌ش�رکت‌می‌کنن��د،‌و‌احس�اس‌می‌کنن�د�‌معلم�ان‌و‌م�دیران‌مدرس�ه‌ب�ه‌آنه�ا‌توج�ه‌دارن��د‌و

‌درصد‌37درصد‌دختر‌و‌63حرف‌های‌شان‌را‌می‌شنوند.‌بر‌اساس‌این‌گزارش،‌دانش‌آموزان‌این‌گروه،پسر‌هستند.‌گروه‌دوم‌شامل‌دانش‌آموزانی‌است‌که‌به‌آینده‌شان‌بدبین‌هستند،‌نمرات‌پایینی‌می‌گیرند،

با‌معلم‌های‌خود‌تماس‌کمی‌دارند،‌و‌معتقدند‌»هیچ‌کس‌را‌ندارند‌که‌ب�رای‌کم��ک‌گ�رفتن‌ب�ه‌او‌روی‌نفر،‌پسر‌هستند.‌10نفر‌از‌7بیاورند«.‌در‌این‌گروه،‌

‌جودیت‌کالین‌فلد،‌روانش��ناس‌دانش��گاه‌آالس��کا،‌نق��د‌ج��امعی‌را‌درب��اره‌تحقی��ق1998در‌بهار‌سال‌انجمن‌زنان‌دانشگاهی‌و‌مرکز‌ولسلی‌در‌مورد‌وضعیت‌دختران‌منتشر‌ک��رد‌و‌نوش��ت‌ک��ه‌این‌پ��ژوهش»کار‌سیاسی‌بود‌که‌به‌آن‌لباس‌علمی‌پوشانده‌بودند«.‌نقد‌کالین‌فلد،‌رسانه‌های‌گ��روهی‌و‌مطبوع��اتیچون‌نیویورک‌تایمز‌و‌اجوکیشن‌ویک‌را‌واداشت‌تا‌ب��ار‌دیگ��ر‌ب��ه‌آن‌تحقی��ق‌و‌ادعاه��ای‌آن‌درب��اره

وضعیت‌اسفبار‌دختران‌نگاهی‌بیاندازند.انجمن‌زنان‌دانشگاهی‌به‌هیچ‌یک‌از‌اعتراضات‌مستدل‌کالین‌فلد‌پاسخ‌قانع‌کننده‌ای‌نداد.‌در‌عوض،مگی‌فورد،‌مدیر‌انجمن،‌در‌ستون‌نامه‌های‌روزنامه‌نیویورک‌تایمز‌گالی�ه‌ک�رد‌ک�ه‌کالین‌فل��د‌»قص��ددارد‌مشکالت‌فرزندان‌ما‌را‌تا‌حد‌این‌مطلب‌مسخره‌تنزل‌دهد‌که‌وض��ع‌پس��ران‌ب��دتر‌اس��ت‌ی��ا‌وض��عدختران؟‌این‌نوع‌بحث‌ها‌ما‌را‌به‌جایی‌نمی‌رساند«.‌شنیدن‌این‌مطلب‌از‌زبان‌رهبر‌انجم��نی‌ک��ه‌تقریب��ا

یک‌دهه‌سعی‌کرده‌اثبات‌کند‌که‌وضعیت‌دختران‌»خیلی‌وخیم‌است«‌قدری‌قابل‌توجه‌است.ژانیس‌واینمن،‌م��دیر‌اج��رایی‌انجمن،‌توض��یح‌ص��ریح‌تری‌در‌م��ورد‌غفلت‌م��داوم‌از‌مش��کالت‌پس��رانمی‌دهد‌و‌می‌گوید:‌»ما‌انجمن‌زنان‌دانشگاهی‌آمریکا‌هستیم‌و‌ماموریت‌ما‌مراقبت‌از‌وضعیت‌تحصیلیدختران‌و‌زنان‌است«.‌این‌در‌حالی‌است‌که‌هواداران‌دختران‌با‌سنگدلی‌تمام‌این‌عقیده‌را‌شایع‌کرده

بودند‌که‌پسران،‌بهره‌مند‌از‌امتیازهایی‌هستند‌که‌دختران‌از‌آنها‌بی‌بهره‌مانده‌اند.جالب‌است‌بدانید‌با‌اینکه‌گیلیگان‌و‌انجمن‌زنان‌دانش��گاهی،‌افس��انه‌»دخ��تران‌ب��ه‌س��کوت‌واداش��تهشده«‌را‌با‌موفقیت‌ابداع‌کرده‌و‌شایع‌نمودند‌اما‌خود‌دختران‌دانش‌آم��وز‌آن‌را‌ب��اور‌نداش��تند.‌انجمنمی‌دانست‌تصویری‌را‌که‌دختران‌از‌خودشان‌و‌معلمان‌شان‌دارند‌با‌تصویر‌رسمی‌که‌به‌اذهان‌عم��ومیارائه‌می‌شود‌به‌طور‌کلی‌تفاوت‌دارد.‌آنان‌با‌بررسی‌های‌خود‌دریافته‌بودن��د‌ک��ه‌در‌واق��ع‌این‌پس��رانهستند‌که‌احساس‌می‌کنند�‌معلمان‌شان‌آنها‌را‌به‌فراموشی‌سپرده‌اند‌در‌حالی‌که‌دختران‌کامال‌اطمین��اندارند‌معلمان‌از‌آنها‌حمایت‌می‌کنند.‌حتما‌رهبران‌انجمن‌زنان‌دانشگاهی‌این‌را‌جزو‌»ماموریت«‌خ��ودنمی‌دانستند‌که‌این‌یافته‌ها‌را‌نیز‌در‌تحقیق‌خود‌و‌در‌می��ان‌بروش��ورهایی‌ک��ه‌ت��راژدی‌دخ��تران‌م��ورد

بی‌مهری‌قرار‌گرفته‌را‌منعکس‌می‌نمود،‌بگنجانند!آیا‌از‌این‌بحران‌ساختگی‌چیز‌با‌ارزشی‌هم‌به‌دست‌آمد؟‌البته‌پیش��رفت‌های‌مثبت‌هم‌حاص��ل‌ش��د.والدین،‌معلمان،‌و‌مدیران،‌اکنون‌توجه‌بیشتری‌را‌برای‌رفع‌کاستی‌های�‌دختران‌در‌ریاض��ی‌و‌عل��وم‌وشرکت‌فعال‌تر‌آنها‌در‌رشته‌های‌مختلف‌ورزشی‌مبذول‌می‌دارند‌ولی‌این‌پیشرفت‌ها‌بدون‌دامن‌زدن‌به

تعصبات‌ضد‌پسران‌هم‌میسر‌می‌شد.پسر‌امروز‌بی‌آنکه‌تقصیری‌داشته‌باشد‌خود‌را‌در‌آسیب‌اجتماعی‌»اعم��ال‌تبعیض‌علی��ه‌دخ��تران«دخیل‌می‌داند‌در‌حالی‌که‌می‌بیند‌دختر‌کنار‌دستش‌که‌این‌همه‌درب��اره‌پایم�ال‌ش��دن‌حق��وقش‌ج��ار‌وجنجال‌به‌راه‌افتاده‌است‌وضعیتی‌بهتر‌از‌او‌دارد.‌این‌دختر‌نه‌تنها‌صدایش‌بلن��دتر‌اس��ت‌بلک��ه‌احتم��اال

یک‌انسان‌پخته‌تر‌و‌متعادل‌تر‌نیز‌هست.دانش‌آموزان‌پسر‌آمریکایی‌از‌نظر‌علمی‌پشت‌سر‌دختران‌قرار‌گرفته‌اند.‌اولین‌ق��دم‌ب��رای‌کم��کبه‌آنها‌این‌است‌که‌تعصبی‌که‌باعث‌تحریف‌تفاوت‌های‌جنس��ی‌در‌م��دارس‌ش��ده‌را‌از‌بین‌ب��بریم.‌ق�دمبعدی‌این‌است‌که‌تالش‌کنیم�‌تا‌تعادل،‌عدالت،‌و‌اطالعات‌هدفمندی‌را‌در‌تحلیل‌بسیار‌ضروری‌دربارهماهیت‌و‌علل‌این‌تفاوت‌ها‌لحاظ‌کنیم.‌تا‌زمانی‌که‌عملیات‌تفرقه‌افکنانه‌ه��واداران‌دخ��تران‌ب��دون‌هیچ

یابد،‌نمی‌توان‌هیچ‌قدمی‌برداشت.مانعی‌ادامه‌می‌برنامه‌بعدی‌چیست؟

نظریه‌پردازان‌جنسیت‌و‌فعاالنی‌ک��ه‌در‌گذش��ته‌ح��رف‌چن��دانی‌درب��اره‌پس��ران‌نمی‌زدن��د‌اخ��یرا‌ب��ه‌م��امی‌گویند‌که‌پسران‌هم‌به‌توجه‌نیاز‌دارند‌)البته‌ن��ه‌ب��ه‌این‌خ��اطر‌ک��ه‌در‌م��دارس‌نیازه��ای‌علمی‌آنه��انادیده‌گرفته‌می‌شود‌بلکه‌به‌این‌دلیل‌که‌پسران‌تحت‌تاثیر‌»مردساالری«‌با‌آرمان‌های‌مخ��رب‌م��ردان

آشنا‌می‌شوند(.کارشناسان�‌جنسیت‌در‌دانشگاه‌های‌هاروارد،‌ولس��لی،‌ت��افتز،‌و‌اغلب‌س��ازمان‌های‌زن��ان‌ب��ر‌این‌ب��اورهستند‌که‌پسران‌و‌مردان‌جامعه‌ما‌همچنان‌طرفدار‌تبعیض‌جنسیتی‌)و‌به‌همین‌دلیل‌ب��القوه‌خطرن��اک(باقی‌خواهند‌ماند‌مگر‌اینکه‌از‌مردساالری‌متداول‌دور‌نگه‌داشته‌ش��وند.‌تغی��یر‌دادن‌م��ردان‌بزرگس��الممکن‌است‌خیلی‌دیر‌شده‌باشد‌ولی‌هنوز‌می‌شود‌پسران‌را‌نجات‌داد‌به‌شرط‌آنکه‌در‌دوران‌کودکیبه‌آنها‌برسند!‌چنین‌تفکری‌سبب‌به‌وجود‌آمدن‌چالشی‌می‌شود‌که‌یک‌مربی‌برابری‌طلب‌بسیار‌مشتاق

آن‌است؛‌همانگونه‌که‌یکی‌از‌آن��ان‌در‌نشس��ت‌کارشناس��ان‌براب��ری‌جنس��یتی‌ب��ه‌حض��ار‌می‌گفت:‌»م��افرصت‌شگفت‌انگیزی‌را‌در‌اختیار‌داریم‌چون‌خوشبختانه‌کودکان‌بسیار‌انعطاف‌پذیر‌هستند«.

این‌اعتقاد‌که‌پسران‌به‌شکل‌غلطی‌»مرد‌می‌شوند«‌الهام‌بخش‌جنبشی‌است‌برای‌»ساختن‌پس��ر«‌ب��هگونه‌ای‌که‌وی‌دارای‌حس‌رقابت‌کمتر،‌بروز‌احساسات‌بیشتر،‌دارای‌حس‌پرورش‌دهندگی،‌و‌به‌طور

خالصه‌هر‌چه‌بیشتر‌شبیه‌دختر‌باشد.گلوریا‌اشتانیم‌هنگامی‌که‌می‌گوید:‌»ما‌شدیدا‌نیازمند‌آن‌هستیم‌که‌پسران‌را‌مثل‌دخ��تران‌ب��زرگکنیم«�‌در‌واقع‌خالصه‌نظرات‌بسیاری‌از‌کسانی‌را‌ارائه‌می‌کند‌ک��ه‌در‌اردوگ��اه‌»پس��ران‌بای��د‌ع��وض

شوند«‌قرار‌دارند.این‌دستور�‌کار‌جدید‌یک‌فانتزی‌آرمانشهری‌نیست‌در‌واقع‌حرکت‌در‌جهت‌تغییر‌وضعیت‌پس��رانقبال‌شروع‌شده‌ولی‌درست‌به‌اندازه‌دیگر‌اصالحاتی‌که‌با‌نیت‌خوب‌ولی‌با‌درک‌نادرست‌همراه‌بودهاست‌این‌نیز‌دارای‌توانمندی‌فراوانی‌است‌که‌می‌تواند‌بسیاری‌از‌مردم‌-و‌در‌این‌مورد،‌میلیون‌ها‌پسر

دانش‌آموز-‌را‌کامال‌بدبخت‌کند.

فصل‌دوم:‌آموزش‌مجدد‌برای‌پسران�‌کشور‌سال‌پیش‌برنامه‌ای‌را‌تحت‌عنوان‌»دختران‌خود‌را‌با‌یک‌روز‌کاری‌آشنا‌ک��نیم«‌ب��رای9بنیاد‌زنان‌از‌

روزهای‌تعطیل‌دختران‌آغاز‌نمود‌و‌چون‌برنامه،‌موفقیت‌آمیز‌بود‌والدین‌اعتراض‌می‌کردند‌ک��ه‌چ��راپسران‌در‌این‌برنامه‌حضور‌ندارند.‌البته‌این‌امر‌با‌مخالفت‌بنیاد‌روبرو‌شد.

‌مری‌ویلسون،‌مدیر‌بنیاد‌مذکور،‌برنامه‌مشابهی‌را‌به‌کمک‌گروه‌ه��ای‌م��رد‌طرف��دار1996در‌سال‌‌اجرا‌شد.‌به‌لحاظ‌اینک�ه‌1996اکتبر‌20فمینیسم‌برای‌پسران‌طراحی‌کرد.‌اولین‌برنامه‌»روز‌پسر«‌در‌

»اکتبر،‌ماه‌آگ��اهی‌از‌خش��ونت‌های‌خ��انگی«‌اس��ت‌و‌فعالیت‌ه��ای‌زی��ادی‌ب��رای‌این‌م��اه،‌برن��امه‌ریزیمی‌شود‌از‌اینرو‌از‌نظر‌بنیاد‌زنان،‌این‌تاریخ،‌تاریخ‌مطلوبی‌ب��ود.‌در‌اینج��ا‌ب��رخی‌مف��اد‌»روز‌پس��ر«‌را

ذکر‌می‌کنیم:�پسر‌خود‌را‌در‌»روز‌پسر«‌به‌جایی‌ببری��د‌ک��ه‌م��اجرایی‌روی‌می‌ده��د‌ک��ه‌خش��ونت

مردان‌علیه‌زنان‌را‌نشان‌می‌دهد.‌اگر‌دوست‌داشتید‌می‌توانید‌ب��رای‌کس��ب‌اطالع��اتبیشتر‌با‌بنیاد‌جلوگیری‌از‌خشونت‌تماس‌بگیرید؛

،یک‌مسابقه‌ورزشی‌ترتیب‌دهید‌که‌کسی‌در‌آن‌امتیازه��ا‌را‌ثبت‌نمی‌کن�د‌و‌مس��ابقهبرنده‌و‌بازنده‌ندارد‌و‌پسران‌فقط‌به‌خاطر‌شادی‌در‌این‌مسابقه‌شرکت‌می‌کنند؛

از‌آنجا‌که‌»روز‌پسر«‌در‌روز‌تعطی��ل‌آخ��ر‌هفت��ه‌برگ��زار‌می‌ش��ود،‌دقت‌کنی��د‌ک��هپسرتان‌برای‌هفته‌آینده‌آمادگی‌کمک‌در‌کارهای‌خانه‌و‌رفتن‌ب��ه‌مدرس��ه‌را‌داش��تهباشد.‌منظورمان‌از‌کارهای‌خانه،‌مرتب‌کردن‌لباس‌ه��ای‌خ��واهران‌و‌ب��رادران‌و‌تهی��ه

شام‌و‌نهار‌است.طراحان‌این‌برنامه‌پیشنهاد‌می‌کنند�‌که‌اگر‌پسرتان‌از‌این‌همه‌تفریح‌و‌هیجان‌خسته‌نشد،‌می‌توانی��دعصر‌آن‌روز‌او‌را‌با‌خود‌به‌خرید‌ببرید‌و‌بعد‌هم‌از‌او‌بخواهید‌به‌مناسبت‌»روز‌پسر«‌شام‌آن‌شب‌را

او‌بپزد.این‌برنامه‌به‌گونه‌ای‌طراحی‌شده‌بود‌که‌پس��ران‌ح��تی‌ی��ک‌روز‌هم‌از‌آن‌خالص��ی‌نداش��ته‌باش��ند.یکی‌از‌دوستان‌من‌به‌شوخی‌این‌برنامه‌ها‌را‌»تعطیالت‌در‌جهنم«‌می‌نامید.‌ای‌کاش‌طراحان‌این‌برنامهبه‌ما‌می‌فهماندند‌چطور‌می‌شود‌در‌یک‌روز‌از‌پسری‌خواست‌که‌ابتدا‌درباره‌خشونت‌مردان‌علیه‌زنان

فکر‌کند‌بعد‌لباس‌های‌خواهر‌و‌برادرهایش‌را‌مرتب‌کند‌و‌سپس‌شام‌بپزد؟باالخره‌هم‌»روز‌پسر«‌لغو‌ش��د‌ولی‌تالش‌طراح��ان‌این‌برنام��ه‌جهت‌ارائ��ه‌ط��رحی‌ب��رای‌ی��ک‌روزتعطیل‌برای‌پسران‌ادامه‌دارد.‌این‌برنامه‌ها‌نوع‌نگرش‌هواداران‌دختران‌را‌هنگامی‌که‌می‌خواهند‌برایپسران‌خیراندیشی‌کنند،‌نشان‌می‌دهد.‌آشکار‌است‌که‌آنان‌عقی�ده‌دارن�د‌پس�ران‌بای�د‌م�ورد‌آم�وزش

مجدد‌قرار‌گیرند،‌اما‌چرا؟تروریست‌های‌مدرسه

پسران‌را‌همیشه‌از‌روی‌محبت،‌»ماشین‌های‌انسانی«‌دانسته‌اند‌که‌بر‌اساس‌»اصل‌جنبش‌مس��تمر«‌ک��ارمی‌کنند.‌طرفداران‌دختران‌این‌ماش��ین‌های‌انس��انی‌را‌ب��ه‌خص��وص‌در‌مقاب��ل‌دخ��تران،‌ذات��ا‌خطرن��اک

به‌عقیده‌آنان،‌خشونت‌صفتی‌»جنسیتی«�‌است‌و‌جنسیت‌آن‌مذکر‌است.‌خشونت‌مردان‌رامی‌دانند.ریشه‌بیشتر‌شرارت‌های‌اجتماعی‌می‌دانند.‌بسیاری‌از‌فعاالن‌بنیاد‌زنان،‌انجمن‌زن��ان‌دانش��گاهی‌آمریک��ا،انجمن‌آموزش‌ملی،‌و‌وزارت‌آموزش‌آمریکا‌متقاعد‌شده‌اند‌که‌پسران‌به‌عنوان‌انتقال‌دهندگان‌ناآگاه

جنس‌گرایی،‌احتیاج‌به‌مراقبت‌درمانی‌ویژه‌دارند.رهبران‌جنبش‌برابری،‌نظر‌مساعدی‌نسبت‌به‌پسران‌پرتحرک‌ندارند‌و‌آشکارا‌می‌گوین��د‌ک��ه‌آن��انخطاکاران‌امروز‌مدارس،‌ضاربین،‌متجاوزین‌جنسی،‌و‌قاتلین‌فردا‌هستند.‌سو‌ساتل،‌کارشناس‌براب��ریجنسیتی‌در‌اداره‌آم��وزش‌مینه‌س��وتا‌و‌نویس��نده‌همک�ار‌در‌نگ��ارش‌راهنم��ای‌مقابل��ه‌ب�ا‌خش��ونت‌ب��رای

‌س��الگی‌10ساله،‌می‌گوید:‌»مرتکبین‌قتل‌های‌زنجیره‌ای‌می‌گویند‌ک��ه‌خش��ونت‌را‌از‌12تا‌5کودکان‌شروع‌کرده...،‌از‌مجازات‌ف��رار‌ک��رده‌و‌ب��ه‌آزار‌و‌اذیت‌ادام��ه‌داده‌ان��د«.‌ن��ان‌اش��تاین،‌م��دیر‌مرک��زتحقیقات‌زنان‌در‌کالج‌ولسلی‌و‌چهره‌شاخص‌ضد‌خشونت‌که‌سعی‌دارد‌این‌نوع‌برنامه‌ه��ا‌را‌در‌م��واددرسی‌مقطع‌ابتدایی‌کشور‌بگنجاند،‌به‌پس��ر‌بچه‌ه��ایی‌اش��اره‌می‌کن��د‌ک��ه‌در‌حی��اط‌مدرس��ه‌ب��ه‌تعقیبدختران‌می‌پردازند‌و‌دامن‌های‌آنان‌را‌باال‌می‌زنند‌و‌معتقد‌است‌که‌اینها‌مرتکب‌»تروریس��م‌جنس��یتی«�

می‌شوند.‌چه‌انگیزه‌ای‌باعث‌می‌شود‌که‌طرفداران‌دختران‌این‌بذرهای‌سمی‌را‌بیافشانند؟افکار‌رهبران‌عدالت‌جنسیتی�

کاترین‌هانسون،‌مدیر‌»مرکز‌انتشاراتی‌قانون‌برابری‌آموزشی‌زنان«‌است.‌او‌به‌عنوان‌مدیر‌این‌مرکزبا‌مدارس‌و‌س��ازمان‌های‌اجتم��اعی‌زی��ادی‌همک��اری‌دارد‌ت��ا‌برنام��ه‌براب��ری‌جنس��یتی‌را‌در‌سیاس��ت‌ها،

رویه‌ها،‌و‌متون‌آموزشی�‌دخالت‌دهد.‌س��اله‌ب��ا‌وزارت‌5هانسون‌با‌خوشحالی‌اعالم‌کرد‌امتی��از‌ی��ک‌ق��رارداد‌جدی��د‌1998در‌فوریه‌سال‌

آموزش‌به‌مرکز‌آموزش‌برابری‌جنسیتی‌زنان‌اعطا‌شده‌اس�ت.‌این‌ق�رارداد‌»فرص�ت‌های‌هیج��ان‌انگیزجدیدی‌را‌به‌این‌مرکز‌می‌دهد‌تا‌تب��دیل‌ب��ه‌ی��ک‌مرج��ع‌ملی‌ب��رای‌ع��دالت‌جنس��یتی‌ش��ود«.‌هانس��ونهمچنین‌از‌ماموریتی�‌س��خن‌گفت‌ک��ه‌وزارت‌آم��وزش‌ب��ه‌س��ازمان‌او‌داده‌ب��ود‌ت��ا‌گزارش��ی‌در‌م��ورد

وضعیت‌زنان‌و‌دختران‌در‌مدارس‌برای‌کنگره‌تهیه‌کند.کاترین‌هانسون‌دیدگاهی‌شبیه‌به‌نان‌اشتاین،‌سو‌س��اتل،‌و‌اعض��ای‌بنی��ادی‌دارد‌ک��ه‌»روز‌پس��ر«‌رااختراع‌کردند.‌به‌چند‌آمار‌هراس‌آور‌که‌توسط‌هانسون‌درباره‌خشونت‌مردان‌در‌آمریک��ا‌ارائ��ه‌ش��ده

است،‌توجه‌نمایید:همه‌ساله‌نزدیک‌ب�ه‌چه�ار‌میلی�ون‌زن‌ت�ا‌س�ر‌ح�د‌م�رگ‌م�ورد‌ض�رب‌و‌ش�تم�‌ق�رار

می‌گیرند؛خشونت‌مردان،‌علت‌اصلی‌مرگ‌و‌میر‌زنان‌است؛علت‌اصلی‌آسیب‌دیدگی‌زنان،‌ضرب‌و‌شتم‌آنان‌توسط‌مرد‌در‌خانه‌است؛درصد‌بیشتر‌شده‌است.59،‌میزان‌تجاوز‌به‌عنف‌‌1991و‌1990در‌فاصله‌سال‌های‌‌

هانسون‌معتقد‌است‌که‌این‌»فرهنگ‌خشونت،‌ریشه‌در‌هنجاره��ای‌ف��رهنگی�‌م��ا‌دارد‌ک��ه‌م��ردان‌راپرخاشگر،‌قدرت‌طلب،‌بی‌عاطف��ه،�‌و‌کنترل‌کنن��ده‌ب��ار‌می‌آورد«.‌او‌از‌م��ا‌می‌خواه��د‌ک��ه‌»ص��ادقانه‌ودلسوزانه«‌نگاهی‌دوباره‌به‌معانی‌زن‌و‌مرد‌در‌جامعه‌خود‌بیاندازیم‌و‌ص��ادقانه‌و‌دلس��وزانه‌ب��ه‌جوان��انخود‌کمک‌کنیم‌تا‌الگوهای‌جدیدتر‌و‌سالم‌تری‌را‌انتخاب‌نماین��د.‌یکی‌از‌الگوه��ای‌ق��دیمی‌و‌ناس��الممردانه‌را‌می‌توان‌در‌ب�ازی‌بیس‌ب�ال‌مش�اهده‌ک�رد.‌او‌می‌نویس�د:‌»یکی‌از‌زمینه‌ه�ای‌خش�ونتی‌ک�ه‌درمدارس‌آموزش‌داده‌می‌شود‌و‌ما‌آن‌را‌فراموش‌کرده‌ایم‌می‌تواند‌فضایی‌باشد‌ک�ه‌ورزش‌و‌قهرم�انیرا‌احاطه‌نموده‌است.‌والدین‌و‌دوستان‌بازیکنان،‌کنار‌زمین‌بیس‌بال‌می‌نشینند�‌و‌رفت��ار‌خش��ونت‌آمیز‌و

پرخاشگرانه‌جوان‌را‌تشویق‌می‌نمایند«.تاریخ،‌درسی‌طوالنی‌درباره‌خطرات‌در‌هم‌آمیختن‌شور‌و‌شوق‌اخالقی‌با‌اطالعات‌نادرست‌اس��ت.

350آیا‌هانسون‌حقایق‌را‌گفته‌است؟‌سازمان‌او‌تحت‌ریاس��ت‌عالی��ه‌وزارت‌آم��وزش،‌س��االنه‌بیش‌از‌‌همایش‌آموزشی�‌قرار‌می‌دهد.‌»واقعیات«‌ک��اترین200نشریه‌درباره‌عدالت‌جنسیتی‌در‌اختیار‌بیش‌از‌

هانسون،‌تحریف‌شده‌ترین‌واقعیاتی‌هستند‌که‌تاکنون‌به‌آن‌برخورده‌ام.اگر‌حق‌با‌هانسون‌بود‌یعنی‌که‌ساالنه‌تقریبا‌چهار‌میلیون‌زن‌در‌اثر‌ضرب‌و‌شتم‌و‌خشونت‌م��ردان

‌نف��ر‌نیس�ت؟‌بن�ا‌ب��ه1،000،000می‌میرند‌پس‌چرا‌مرگ‌و‌میر‌کلی‌زن��ان‌در‌آمریک�ا‌س��االنه‌بیش��تر‌از‌

‌نفر‌بوده‌است.‌ولی‌هانسون‌3631به‌قتل‌رسیده‌اند،‌1991گزارش‌اف‌بی‌آی،‌تعداد‌زنانی‌که‌در‌سال‌‌زن‌آمریکایی‌تا‌سر‌حد‌مرگ‌کتک‌می‌خورند.11،000می‌گوید‌که‌در‌هر‌روز‌

‌از‌هانسون‌پرسیدم‌ک��ه‌این‌آم��ار‌را‌از‌کج��ا‌ب��ه‌دس��ت‌آورده‌اس��ت‌و‌او‌پاس��خ‌داد:1999در‌ژوئن‌»تحقیقات�‌به‌عمل‌آمده«‌پرسیدم:‌کدام‌تحقیق��ات؟‌گفت:‌»وزارت‌دادگس��تری«.‌از‌او‌درب��اره‌س��ابقهتحصیالتش‌سوال‌کردم:‌گفت‌که‌روزنامه‌نگار‌بوده‌ام��ا‌خیلی‌کاره��ای‌دیگ��ر‌ن��یز‌انج��ام‌داده‌از‌جمل��ه

اینکه‌در‌»دین‌شناسی‌و‌الهیات«‌مطالعاتی‌داشته‌است.هانسون‌اشتاین‌و‌سایر‌طرفداران‌»عدالت‌جنسیتی«‌مرتبا‌با‌ارائه‌آمار‌و‌ارقام‌واهی،‌جنون‌ضد‌م��ردخ��ود‌را‌نش��ان‌می‌دن��د‌و‌»حق��ایق«‌ترس��ناک‌خ��ود‌را‌جهت‌توجی��ه‌برنامه‌ه��ای‌برابری‌جویان��ه‌ب��ه‌ک��ارمی‌گیرند.‌عباراتی‌چون‌»خشونت‌عام�ل‌م�رگ‌و‌م�یر‌زن�ان‌در‌خان�ه«‌و‌»ض�رب‌و‌ش�تم�‌زن�ان‌توس�طمردان«‌و...‌جهت‌وارد‌کردن‌شوک‌از‌سوی‌آنها‌به‌کار‌می‌رود‌تا‌زمینه‌را‌برای‌جامعه‌پذیری‌مجدد‌و

بنیادین‌برای‌پسران‌فراهم‌نماید.برای‌اطالع‌شما‌می‌گ��ویم‌ک��ه‌عل��ل‌م��رگ‌و‌م��یر‌زن��ان‌آمریک��ایی‌ب��ه‌ت��رتیب:‌بیماری‌ه��ای‌قل��بی‌)

(‌تن‌در‌س��ال‌ب��وده‌اس��ت.3،600(‌و‌قت��ل‌خ��انگی)6،000(،‌خودکش��ی‌)25،000(،‌س��رطان‌)37،000بنابراین‌خشونت‌مردان‌نسبت‌به‌زنان‌در‌انتهای‌این‌فهرست‌قرار‌می‌گیرد.‌دو‌پژوهش‌ک��ه‌از‌س��وی‌دو

‌درصد‌صدمات‌وارده‌به‌زنان‌از‌سوی‌شوهرها‌بوده‌است.‌سایر1مرکز‌صورت‌گرفته‌نشان‌می‌دهد‌که‌‌م��یزان‌تج��اوز‌1991و‌1990ارقامی‌هم‌که‌هانسون‌ارائه‌می‌دهد‌قابل‌اعتماد‌نیست.‌در‌فاصله‌سال‌های‌

‌درصد‌و‌از‌آن‌زمان‌تاکنون‌این‌رقم‌کمتر‌شده‌است.‌59درصد‌افزایش‌یافت‌نه‌4هانسون‌نظام‌آموزشی�‌را‌حامل‌باورهای‌فرهنگی‌غالب‌می‌داند‌و‌فرهنگ‌غ��الب‌از‌دی��د‌او‌ف��رهنگیمردانه‌و‌بیمار‌است.‌وی‌معتقد‌است‌از‌آنجا‌که‌پیشگیری‌بهترین‌درمان‌اس��ت،‌آم��وزش‌مج��دد‌پس��رانیک‌ضرورت‌اخالقی‌است.‌وی‌سخنان‌یکی‌از‌مردان‌طرفدار‌فمینیسم،‌هاکی‌مادوبوتی‌را‌نقل‌می‌کن��دکه‌می‌گوید:‌»رهایی‌روح‌مردان‌از‌مشغولیت‌های‌ذهنی‌خاص�ی‌چ��ون‌تس�لط،‌ق�درت‌طلبی،�‌کن��ترل،‌وحق‌به‌جانب‌بودن‌مطلق...‌نیاز‌به‌تغییری‌دردناک،‌ناراحت‌‌کننده،‌و‌در‌بس��یاری‌از‌م��وارد،‌تکان‌دهن��ده

دارد«.فعاالن‌عدالت‌جنسیتی�‌سخت‌مشتاق‌آن‌هستند‌که‌با‌تغییر‌دادن‌کامل‌روش‌بزرگ‌کردن‌پسران،‌درصف‌مقدم‌انجام‌این‌»تغییر‌تکان‌دهنده«‌قرار‌بگیرند.‌هانسون‌و‌سازمان‌او‌که‌از‌پ��ول‌مالیات‌دهن��دگانآمریکایی‌به‌وجود‌آمده،‌تالش‌می‌کنند�‌تا‌کالس‌های‌درس‌را‌تبدیل‌به‌مکانی‌ب��رای‌تغی��یرات‌بنی��ادینپسران‌نمایند.‌آیا‌می‌توانیم‌به‌هانسون‌و‌کارشناسان‌جنسیتی‌او‌اجازه‌چنین‌کاری‌را‌ب��دهیم‌آن‌هم‌قب��لاز‌اینکه‌مطمئن‌شویم‌برنامه‌آنان‌حداقل‌کوچکترین‌مبنایی‌در‌واقعیت‌و‌عقل‌سلیم‌دارد؟‌تم��ام‌ش��واهد

نشان‌می‌دهد‌که‌اصالح‌گران‌پسران‌فاقد‌این‌هر‌دو‌هستند.البته‌درصد‌اندکی‌از‌پسران‌که‌دچار‌اختالالت‌رفتاری‌جدی‌هستند‌در‌معرض‌خط��ر‌بزهک��ار‌ش��دنقرار‌دارند‌چنین‌پسرانی‌حتما‌نیاز‌به‌مداخله‌سریع‌جهت‌بهبود‌وضعیت‌شان‌دارند‌ام��ا‌این‌تع��داد‌ان��دکنمی‌تواند‌توجیه‌کننده‌یک‌ساز‌و‌کار‌متعصبانه‌جنسیتی‌باشد‌که‌به‌میلیون‌ه��ا‌پس��ربچه‌ط��بیعی‌ب��ه‌چش��م

بیماران‌خطرناک‌می‌نگرد.چه‌چیز‌در‌مخاطره‌است؟

اگر‌زنان‌متعصبی‌که‌ی�ک‌دس�ته‌از‌اطالع�ات‌نادرس�ت‌را‌در‌م��ورد‌م�ردان‌و‌پس�ران‌در‌جامع�ه‌منتش��رمی‌کنند�‌دارای‌قدرت‌عمده‌ای‌در‌دستگاه‌آموزشی‌آمریکا‌نبودند‌آنگاه‌هیچ�‌یک‌از‌این‌س��خنان،‌دارای

اهمیت‌زیادی‌تلقی‌نمی‌شد.مدارس‌ناگزیر‌هستند‌به‌سخنان‌هانسون،‌اشتاین،‌ساتل،‌و‌همکاران‌آنها‌گوش‌ف��را‌دهن��د‌ت��ا‌درگ��یر

‌هرگون��ه1972قوانین‌پیچیده‌دولتی‌در‌مورد‌برابری‌جنسیتی‌نشوند.‌سند‌نهم‌الحاقیه‌آموزشی‌مصوب‌تبعیض‌جنسیتی‌در‌هر‌موسسه‌آموزشی‌را‌که‌از‌بودجه‌عمومی‌کشور‌استفاده‌می‌کند،‌ممنوع‌می‌نماید.بسیاری‌از‌مدارس‌برای‌اینکه‌در‌مورد‌رعایت‌نک��ردن‌ق��انون‌»براب��ری‌جنس��یتی«‌م��ورد‌مواخ��ذه‌ق��رار

نگیرند‌افرادی‌را‌به‌نام‌»هماهنگ‌کننده‌برابری«‌استخدام‌کرده‌اند!طرفداران‌نظریه‌»عدالت‌جنسیتی«�‌قدرت‌زی��ادی‌در‌م��دارس‌م��ا‌دارن��د‌ولی‌از‌آنج��ا‌ک��ه‌ش��عارها‌وبرنامه‌های‌شان‌با‌واقعیت‌های‌موجود‌تطابق‌ندارد،‌بسیار‌آسیب‌پذیر‌هستند.‌البته‌نفوذ‌آنان‌هر‌روز‌بیشترمی‌شود‌اما‌باور‌آن‌آسان‌نیست‌که‌چگونه‌سازمان‌های‌ضد‌مردی‌که‌آمار‌و‌اطالعات‌نادرست‌آنان‌زیرسوال‌رفته‌است‌همچنان‌بودجه‌های‌فدرال‌را‌برای‌پیشبرد‌برنامه‌های‌برابری‌جنسیتی‌ضد‌مردانه‌به‌خود

اختصاص‌می‌دهند.

‌ب��ا‌همک��اری‌چن��دین‌گ��روه‌ه��وادار‌دخ��تران‌ی��ک‌م��اده‌درس��ی‌هم��راه‌ب��ا‌راهنم��ای1998در‌س��ال‌آموزگاران‌تحت‌عنوان‌»این‌کار‌را‌ترک‌کنی��د!«‌ت��دارک‌دی��ده‌ش��د‌ک��ه‌در‌آن‌ب��ه‌موض��وعات‌ض��دخشونت‌پرداخته‌شده‌است.‌مولفان‌آن‌توضیح‌می‌دهند‌که‌چرا‌کودکان‌به‌این‌نوع‌آموزش‌های‌خاص

‌سالگی‌نیاز‌دارند.‌آنان‌می‌گویند:‌»به‌گمان‌ما‌سر‌به‌سر‌گذاش��تن‌و‌آزار‌دادن‌آنه��ا‌مق��دمه‌ای5از‌سن‌برای‌رفتارهای‌خشونت‌آمیز‌جنسی‌در‌سن‌بلوغ‌است.‌ما‌اعتقاد‌داریم‌که‌ریش��ه‌های‌رفتاره��ای‌خش�ونت

آمیز‌مردان‌نسبت‌به‌زنان‌را‌باید‌در‌رفتارهای‌دوران‌کودکی‌آنها‌جستجو‌کرد«.برنامه‌»این‌کار‌را‌ترک‌کنید‌‌‌!«‌ش��امل‌فعالیت‌ه��ای‌بس��یاری‌اس��ت‌ک��ه‌درص��دد‌اس��ت‌ت��ا‌پس��ران‌رابه‌گونه‌ای‌تربیت‌کند‌که‌دارای‌تحرک‌کمتر،‌حس‌رقابت‌کمتر،‌و‌خشونت‌کمتر‌باشند.‌تهیه‌کنن��دگاناین‌برنامه‌می‌گویند:‌»ما‌باید‌هر‌جور‌که‌شده‌رفتارهای‌خش��ونت‌‌بار‌پس��ران‌خ��ود‌را‌تع��دیل‌نم��اییم‌ت��ابتوانند‌در‌مقابل‌پیام‌های‌خشونت‌آمیزی‌که‌از‌رسانه‌های‌گروهی‌و‌جامعه‌می‌گیرن��د،‌مق��اومت‌کنن��د«.بودجه‌این‌برنامه‌توسط‌وزارت‌آموزش‌تامین‌گردیده‌است.‌این‌برنامه‌دارای‌بخش‌های‌متنوع‌از‌جملهبازی‌های‌مختلف‌برای‌رسیدن‌به‌اهداف‌از‌پیش‌تعیین‌شده‌است.‌برنامه‌های‌مش��ابه‌دیگ��ری‌ن��یز‌توس��طسازمان‌های‌فعال‌در‌زمینه‌عدالت‌جنسیتی‌و‌با‌بودجه‌وزارت‌آموزش‌در‌مدارس‌دول��تی‌در‌ح��ال‌اج��را

است.مدارس‌وحشت‌زده

‌س��اله‌ب��ه‌عن��وان‌ی��ک‌9در‌مدرسه‌ابتدایی‌گلیب‌در‌آرلینگتون‌ویرجینیا،‌ی��ک‌پس��ربچه‌1997در‌سال‌متجاوز‌بالقوه‌مشهور‌شده‌بود.‌اتهام‌او‌این‌بود‌که‌در‌صف‌اغذیه‌فروشی‌مدرسه،‌عمدا‌بدنش‌را‌به‌بدنیک‌دختر‌همکالسی‌خود‌مالیده‌است.‌مسئولین‌مدرس��ه‌پلیس‌را‌خ��بر‌کردن��د.‌ب��ه‌پس��ر‌ب��ه‌ج��رم‌کنشخشونت‌بار‌جنسی‌دستبند‌زدند‌و‌از‌او‌اث��ر‌انگش��ت‌گرفتن��د.‌وکی��ل‌خ��انواده‌این‌پس��ر‌می‌گوی��د:‌»این

‌ساله‌را‌پیش‌روی‌بچه‌های‌دیگر‌بگیرند‌و9چیزی‌جز‌یک‌حرکت‌سیاسی�‌نمی‌تواند‌باشد.‌یک‌پسربچه‌به‌او‌دستبند‌بزنند‌و‌اعالم‌کنند‌که‌خشونت‌جنسی‌مرتکب‌شده‌است،‌در‌حالی‌که‌او‌فقط‌قصد‌داش��تهاز‌روی‌پیشخوان‌تریا‌برای‌خود‌سیب‌بردارد‌و‌ابدا‌متوجه‌نبوده‌که‌بدنش‌به‌ب��دن‌همکالس��ی‌دخ��ترشکه‌جلوتر‌از‌او‌در‌صف‌ایستاده‌بوده،‌خورده‌است.‌ببینید‌علی�ه‌ی�ک‌دانش‌آم�وز‌س�ال‌چه�ارم‌ابت�دایی

چگونه‌جنگ‌جهانی‌سوم‌به‌راه‌انداخته‌اند«.‌البته‌سرانجام‌از‌این‌پسربچه‌رفع‌اتهام‌شد.بیشتر‌والدین‌پسران‌از‌تنبیهات‌سنگینی�‌که‌برای‌خطاهای‌کوچک‌به‌پسرشان‌تحمیل‌می‌شود،‌متحیرمی‌گردند.‌آنان‌در‌پاسخ‌به‌سواالت‌شان‌فقط‌یک‌جمل��ه‌می‌ش��نوند:‌»م��دارس‌موظ��ف‌هس��تند‌هرگون��ه‌علیه‌دختران‌را‌محو‌نمایند«.‌از‌منظر‌مدافعان‌دختران،‌بدبختی‌یا‌نابودی‌چند‌پسر "محیط‌خصمانه‌ای "که‌طبق‌قضاوت‌آنان،‌احساسات‌دختران‌را‌جریحه‌دار‌می‌کنن��د‌در‌مقاب��ل‌من��افع‌این‌ک��ار‌قاب��ل‌توجی��هاست.‌هر‌عملی‌که‌نظام‌تبعیض‌جنسیتی‌را‌تضعیف‌کند‌ارزش‌پرداختن‌ه��ر‌ه��زینه‌ای‌را‌دارد‌زی��را‌این

نظام،‌خشونت‌مردانه‌و‌زن‌ستیزی‌را‌پرورش‌می‌دهد.پسران‌چه‌احساسی‌دارند؟

بیشتر‌دانش‌آموزان‌پسر‌در‌محیطی‌زیست‌می‌نمایند‌که‌‌آنان‌را‌مورد‌نکوهش‌قرار‌می‌دهد.‌آن��ان‌دائم��ادر‌وضعیتی‌قرار‌دارند‌که‌احس��اس‌مقص��ر‌ب��ودن‌می‌کنن��د�‌زی��را‌معم��وال‌آن��ان‌را‌ب��ه‌عن��وان‌طرف��داران

جنس‌گرایی،‌متجاوزان‌بالقوه،‌و‌مرتکبین‌بی‌عدالتی‌جنسیتی‌می‌شناسند.مارتین‌اسپافورد،‌دبیر‌یک‌دبیرستان‌در‌لندن‌که‌اقدامات‌ضد‌جنس‌گرایی‌و‌حم��ایت‌از‌دخ��تران‌را

‌تایید‌می‌نمود،‌اکن��ون‌معتق��د‌اس��ت‌ک��ه‌پس��ران‌تحت‌محاص��ره‌هس��تند:‌»آن��ان‌احس��اس1980در‌دهه‌می‌کنند�‌دائما‌به‌خاطر‌آن‌چه‌که‌هستند،‌مورد‌حمله‌قرار‌دارند.‌در‌مدارس‌جوی‌ایجاد‌شده‌که‌گ��وییمرد‌بودن،‌عارضه‌خطرناکی‌است.‌پسران‌احساس‌می‌کنند‌به‌خاطر‌همه‌تاریخ‌مورد‌سرزنش‌می‌باشند‌و

فرهنگ‌مدارس‌به‌شکلی‌درآمده‌که‌همه‌به‌پسران‌شک‌دارند‌و‌از‌آنها‌می‌ترسند«.برخی‌از‌کارشناسان‌خشونت‌جنسیتی‌نسبت‌به‌پیامی‌که‌به‌پسران‌منتقل�‌می‌ش��ود،‌احس��اس‌ن��اراحتی

‌نان‌اشتاین‌پژوهشی‌را‌در‌سطح‌ملی‌در‌مورد‌کارشناسان‌خشونت‌جنس��یتی‌ک��ه1997می‌کنند.‌در‌سال‌برنامه‌هایی‌را‌ب�ه‌در‌م�دارس‌عرض�ه‌می‌کنن�د،‌انج�ام‌داد.‌وی‌از‌آن�ان‌پرس�ید‌ک�ه‌ک�دامیک‌از‌م�واردآموزشی�‌که‌باید‌با‌‌آن‌کار‌کنند،‌کم��تر‌از‌هم��ه‌م��ورد‌عالق��ه‌آن��ان‌اس��ت.‌بن��ا‌ب��ه‌گفت��ه‌اش��تاین،‌اک��ثرشکایت‌ها‌این‌بود‌که‌»هیچگاه‌تصویر‌مثب��تی�‌از‌م��ردان‌داده‌نمی‌ش��ود«.‌ب��ا‌این‌ح��ال‌او‌این‌ام��ر‌را‌ب��هعنوان‌دلیلی‌برای‌تغییر‌این‌پیام‌تلقی‌نکرد‌بلکه‌اظهار‌داشت‌هنگامی‌که‌پسران‌اعتراض‌می‌کنند،‌فقط

نشان‌دهنده‌»نیاز‌به‌موادی‌است‌که‌مقاومت‌آنان‌را‌خنثی‌نماید«.‌البته‌به‌نظر‌می‌رس��د‌ک��ه‌ن��ان‌اش��تاینتوجه‌ندارد‌که‌اعتراض‌‌کنندگان‌به‌این‌اوضاع،‌مربیان‌بوده‌اند‌و‌نه‌پسران.

حقیقتی‌درباره‌خشونت‌مردانمدافعان‌بحران‌دختران‌موفق‌شده‌اند‌تصویری‌از‌مردان‌به‌عنوان‌درندگان‌و‌تصویری‌از‌زنان‌به‌عن��وانقربانیان‌درمانده‌ارائه‌نمایند.‌آنان‌مدیران‌مدارس،‌رهبران‌اتحادیه‌ه��ای‌آموزگ��اران،‌و‌مقام��ات‌وزارتآموزش‌را‌متقاعد‌کرده‌اند‌تا‌از‌ایشان‌حمایت‌م��ادی‌و‌معن��وی‌کنن��د.‌آنه��ا‌توانس��ته‌اند‌مف��اد‌درس��ی‌و

سیاست‌های‌خود‌را‌در‌بسیاری‌از‌کالس‌های‌درسی‌کشور‌پیاده‌نمایند.تفاوت‌خشونت‌در‌میان‌پسران‌و‌دخ��تران‌ام��ری‌ب��دیهی‌اس��ت.‌پس��ران‌از‌نظ��ر‌ف��یزیکی‌خش��ن‌تر‌ازدختران‌هستند.‌در‌سرتاسر‌دنیا،‌پسران‌بیشتر‌از‌دخ��تران‌آم��اده‌ن��زاع‌می‌باش��ند.‌آن��ان‌ب��ه‌جنگ‌ب��ازی‌وداستان‌های‌خشونت‌آمیز‌هم‌بیشتر‌عالقه‌دارند‌و‌هنگامی‌که‌به‌ایشان‌حمله‌می‌شود‌زودتر‌و‌بیشتر‌فحش

می‌دهند.‌متخصصین‌برابری‌جنسیتی�‌این‌موجودات‌را‌مجرمین‌بالقوه‌تلقی‌می‌کنند.محققان‌جرم‌شناسی‌بین‌احساس‌مردانگی‌بیمارگونه‌و‌مردانگی‌ط��بیعی‌تف��اوت‌قائ��ل‌هس��تند.‌دس��تهاول،‌کسانی‌هستند‌که‌میل‌دارند‌مردانگی‌خود‌را‌از‌طریق‌رفتارهای‌ضد‌اجتماعی‌و‌خشونت‌و‌ته��اجمعلیه‌دیگران‌و‌گاهی‌هم‌زنان‌اثبات‌کنند.‌دسته‌دوم،‌مردان‌جوان‌س��المی‌هس��تند‌ک��ه‌از‌کم��ال‌گرایی،برنده‌شدن،‌رقابت،‌و‌انجام‌مسابقات‌قدرتی‌لذت‌می‌برند.‌آنان‌دوست‌دارند‌مردانگی‌خود‌را‌از‌طریقمهارت‌های‌جسمی‌و‌هوشی‌و‌خودانضباطی‌نشان‌دهند‌و‌نسبت‌به‌زنان،‌رفتار‌محترمانه‌و‌طبیعی‌دارن��د.بدبختانه‌اغلب‌مربیان‌تعلیم‌و‌تربیت‌پذیرفته‌اند‌که‌مردانگی‌را‌معادل‌خشونت‌بگیرن��د.‌ب��ا‌توج��ه‌ب��هاین‌واقعیت‌که‌بیشتر‌خشونت‌ها‌توسط‌مردان‌انجام‌می‌گیرد،‌همه‌به‌س��رعت‌و‌ب��ه‌اش��تباه‌ب��ه‌این‌نتیج��همی‌رسند�‌که‌مردانگی‌علت‌خشونت‌است.‌با‌این‌استدالل‌هر‌پسربچه‌کوچکی‌ب��القوه‌ی��ک‌ف��رد‌مه��اجم

محسوب‌می‌شود.البته‌هنگامی‌که‌پسران‌خشونت‌به‌خرج‌می‌دهند‌و‌یا‌رفتارهای‌ضد‌اجتماعی‌آسیب‌رسان‌از‌آنان‌سرمی‌زند‌باید‌به‌خاطر‌خودشان‌و‌جامعه‌تنبیه‌شوند‌ولی‌بیشتر‌پسران،‌قدرت‌بدنی‌و‌مردانگی‌خ��ود‌را‌ب��ا

رفتارهای‌ضد‌اجتماعی‌نشان‌نمی‌دهند.بسیار‌بعید‌است‌که‌این‌روزها‌کسی‌از‌مردانگی‌تعریف‌کند.‌کامیل‌پاگلیا،‌فمینیست‌ناراض��ی،‌یکیاز‌موارد‌استثنایی‌است.‌او‌می‌نویسد:‌»مردانگی،‌خشن،‌ناآرام،‌و‌انفج��ارآمیز‌اس��ت‌ولی‌در‌عین‌ح��ال،سازنده‌ترین‌نیروی‌فرهنگی‌در‌تاریخ‌می‌باشد«.‌وی‌در‌جای‌دیگر‌می‌نویس��د:‌»همین‌جامع��ه‌مردس��االراست‌که‌مرا‌به‌عنوان‌یک‌زن،‌آزاد‌کرده‌است...‌بیایید‌دست‌از‌کوته‌فکری‌درب��اره‌م��ردان‌ب��رداریم‌وآزادانه‌اذعان‌نماییم‌که‌دل‌مشغولی‌های‌آنان‌چه‌گنجینه‌های‌گرانبهایی‌را‌وارد‌فرهنگ‌ما‌نموده‌است«.وی‌همچنین‌می‌گوید:‌»هر‌وقت‌از‌روی‌یک‌پل‌عظیم‌عبور‌می‌کنم‌ب��ه‌خ��ودم‌می‌گ��ویم‌این‌کاره��ا‌را

مردان‌کرده‌اند.‌سازندگی‌شعر‌بلند‌مردان‌است«.پسرانی‌که‌بدرفتاری‌می‌کنند

با‌وجود‌این،‌تمجید‌پاگلیا‌از‌مردان‌ممکن‌است‌به‌نظر‌بسیاری‌از‌مدیران‌مدارس‌که‌از‌برقراری‌نظم‌درمدرس�ه‌دچ�ار‌مش�کل‌هس�تند،‌بی‌رب�ط‌باش�د.‌واقعیت‌این‌اس�ت‌ک�ه‌بس�یاری‌از‌خش�ونت‌های‌اجتم�اعیدانش‌آموزان،‌واقعا‌جنسی‌هستند‌و‌بیشتر‌این‌رفتارها‌از‌پسران‌سر‌می‌زند.‌کارشناسان�‌مسائل‌مربوط‌ب��هبرابری‌جنسیتی‌ممکن‌است‌تعبیر‌واژگونه‌ای‌از‌مردانگی‌داشته‌باشند‌و‌در‌م��ورد‌ب��دفهمی‌واقعیت‌ه��ا‌وبرخورد‌غیر‌منصفانه‌با‌پسران‌و‌مردان‌و‌قرار‌دادن‌آن��ان‌در‌وض��عیت‌دش��وار‌و‌ب��د،‌مقص��ر‌باش��ند‌ولیوقتی‌اظهار‌نگرانی‌می‌کنند�‌که‌مدارس‌ما‌پر‌از‌نابهنجاری‌های‌جنسی‌و‌رفتارهای‌زش��ت‌اس��ت،‌ح��ق‌ب��اآنان‌است.‌آنها‌دست‌کم‌برای‌مقابله‌با‌برخی‌از‌خشونت‌ها‌برنامه‌دارن��د‌پس‌اع��تراض‌م��ا‌ب��ه‌تالش‌ه��ای

هماهنگ‌آنان‌برای‌مقابله‌با‌مشکالت‌برای‌چیست؟پاسخ‌ما‌این‌است‌که‌پسران‌واقعا‌باید‌تحت‌آم��وزش‌و‌ت��ربیت‌ق��رار‌بگیرن��د‌ام��ا‌مش��کالت‌رفت��اریکودکان‌در‌مدارس‌ارتباط‌زیادی‌به‌زن‌ستیزی،�‌مردساالری،‌و‌یا‌تبعیض‌جنسی‌ندارد‌بلک�ه‌این‌رفتاره�ابیشتر‌به‌تمایل‌کودکان‌به‌قلدری‌و‌شیطنت�‌برمی‌گردد.‌مدارس‌باید‌به‌کودکان،‌اخالق‌و‌مالحظه‌کاری

بیاموزند.‌پسران‌و‌دختران‌ما‌به‌شدت‌نیازمند‌آموزش‌های‌اخالقی‌هستند.آنان‌واقعا‌به‌محیطی‌اخالقی‌و‌نه‌به‌سیاست‌های‌مبتنی‌بر‌جنسیت‌نیاز‌دارند.‌آنها‌به‌کارگاه‌هایی‌ک��هاولویت‌را‌به‌خشونت‌جنسی‌می‌دهد‌و‌آن‌را‌مهمترین‌مساله‌اخالقی‌جامعه‌ما‌می‌داند،‌نیازی‌ندارند.‌ب��ه

شنیدن‌آمار‌هراس‌انگیز‌از‌رفتارهای‌برخی‌از‌مردان‌نسبت‌به‌زنان‌نیز‌بی‌نیاز‌هستند.

بیشتر‌مدارس‌ما‌پر‌از‌رفتارهای‌غیر‌مودبانه،‌بی‌حرمتی،‌و‌کتک‌کاری‌است‌اما‌این‌رفتارها‌غالبا‌غیرجنسی‌هستند.‌در‌این‌رفتارها،‌دختران‌نیز‌سهم‌دارند.‌از‌هر‌دختر‌دانش‌آموزی‌که‌سوال‌کنی��د‌ب��ه‌ش��ما

خواهد‌گفت‌که‌به‌همان‌اندازه‌پسران‌بویژه‌در‌میان‌همجنسانش‌می‌تواند‌شرارت‌کند.حتی‌هنگامی‌که‌در‌مدارس‌ما‌رفتار‌جنسی‌خاصی‌اتفاق‌می‌افتد‌غالبا‌به‌مع��نی‌خش��ونت‌علی��ه‌زن��ان

‌س��اله‌انج��ام‌داد‌ک��ه‌11ت��ا‌‌8انجمن‌زنان‌دانشگاهی‌تحقیقی�‌را‌در‌میان‌ش��اگردان‌1993نیست.‌در‌سال‌نشان‌می‌داد‌دختران‌نیز‌به‌اندازه‌پسران،‌یکدیگر‌را‌هل‌می‌دهند،�‌می‌گیرند،‌می‌زنند،‌و‌روی‌دیوار‌چیز

‌درصد‌پسران‌بی‌‌آنکه‌بخواهند،‌تجربه‌ه��ایی‌76درصد‌دختران‌و‌85می‌نویسند.‌با‌توجه‌به‌این‌تحقیق،�‌53از‌رفتارهای‌جنسی‌ناخوشایند‌در‌زندگی‌خود‌داشته‌اند.‌اک��ثر‌دانش‌آم��وزان،‌اعم‌از‌پس��ر‌و‌دخ��تر‌)

درصد(‌گفته‌بودند‌که‌هم‌خودشان‌قربانی‌بوده‌اند‌و‌هم‌مرتکب‌رفتاره��ای‌خش��ونت‌بار‌ش��ده‌اند.‌نتیج��هاینکه‌هم‌پسران‌و‌هم‌دختران،‌گاه‌قربانی‌و‌گاه‌مهاجم‌هستند‌و‌این‌مدل‌ساده‌پسر‌مهاجم/دختر‌قرب��انی

فقط‌دستاویزی‌برای‌فعاالن‌برابری‌جنسیتی‌شده‌است.

‌پسران‌و‌عروسک‌ها:فصل‌سوم‌بود‌که‌در‌یک‌بحث‌تلویزیونی‌با‌گلوریا‌آللرد،‌وکی��ل‌فمینیس��ت،‌ش��رکت‌ک��ردم.1997تابستان‌سال‌

‌ساله‌را‌بر‌عهده‌داشت‌که‌علیه‌سازمان‌پیش��اهنگی�‌پس��ران‌آمریک��ا14آللرد‌وکالت‌یک‌دختر‌نوجوان‌‌س�اله‌و‌بزرگ�تر‌می‌توانن�د‌ب�ه‌پیش�اهنگان‌کاوش�گر‌بپیوندن�د‌ولی15اعالم‌ج�رم‌ک�رده‌ب�ود.‌دخ�تران‌

کوچکترها‌چنین‌حقی‌ندارند.‌او‌این‌مساله‌را‌تحت‌عنوان‌»آپارتاید‌جنسیتی«�‌مطرح‌می‌کرد.من‌با‌ذکر‌نمونه‌ای‌اشاره‌کردم‌که‌دختران‌و‌پسران‌جوان‌تر‌ما‌به‌ط��رز‌ب��ارزی‌ب��ا‌یک��دیگر‌تف��اوتدارند‌و‌تعریف‌کردم‌که‌شرکت‌تولید‌اسباب‌بازی‌هسبرو،‌درصدد‌بود‌یک‌خان��ه‌عروس��کی‌را‌از‌نظ��ربازاریابی‌و‌مطلوبیت‌برای‌پسران‌و‌دختران‌امتحان‌کند‌ولی‌خیلی‌زود‌مشخص‌شد‌ک��ه‌واکنش‌پس��رانو‌دختران‌در‌مقابل‌این‌محصول،‌یکسان‌نیست.‌دختران‌شروع‌به‌لباس‌پوشاندن‌به‌عروسک‌ها،‌بوسیدنآنها،‌و‌خانه‌بازی‌می‌کردند‌در‌حالی‌ک�ه‌پس�ران،‌اس�باب‌بازی‌ها‌را‌از‌س�قف‌خان�ه‌عروس�کی‌ب�ه‌ب�یرونمی‌انداختند.‌مدیر‌فروش‌به‌این‌نتیجه‌رسید‌که‌نگرش‌و‌رفتار‌پسران‌و‌دخ��تران‌ب��ا‌هم‌ب��ه‌کلی‌تف��اوت

دارد.آللرد‌این‌نتیجه‌گیری‌را‌به‌هیچ‌وجه‌قبول‌نداشت‌و‌معتقد‌بود‌که‌این‌تفاوت‌رفتارها،‌ذاتی‌نیس��تند.وی‌گفت:‌»اگر‌اینگونه‌است‌که‌پسران‌اسباب‌بازی‌ها‌را‌از‌س��قف‌خان��ه‌عروس��کی‌ب��یرون‌می‌اندازن��د،درست‌به‌همین‌بحث‌می‌رسیم‌که‌چ��را‌بای��د‌آن��ان‌را‌از‌س��نین‌پ��ایین‌تری‌جامعه‌پ��ذیر‌ک��نیم‌ت��ا‌ش��اید‌ب��ا

عروسک‌هم‌بازی‌نمایند«.آللرد‌هم‌پیمانان‌قدرتمندی‌دارد.‌جامعه‌پذیر‌کردن‌مجدد‌پسران‌در‌مسیر‌زنانگی‌در‌ح��ال‌حاض��ر‌ب��هشدت‌در‌دستور‌کار‌آموزشی�‌بسیاری‌از‌مربیان،‌موسس��ات‌زن��ان،‌و‌مقام��ات‌دول��تی‌ق��رار‌دارد.‌در‌اینجنگ‌اعالم‌نشده‌علیه‌پسران،‌دانشکده‌آموزش‌هاروارد،‌کالج‌ولسلی،‌و‌وزارت‌آموزش‌آمریک�ا‌فع�ال

هستند.مداخالت‌زودهنگام

وزارت‌آموزش‌آمریکا‌به‌شدت‌س��رگرم‌ت�رویج‌»براب��ری‌جنس��یتی«‌در‌نظ�ام‌آموزش�ی�‌اس�ت.‌مرک�زانتشاراتی‌قانون‌برابری‌آموزشی�‌زنان،‌پیوسته‌جزوه‌هایی‌را‌که‌قاطعانه‌ریش��ه‌های‌جنس��یت‌را‌اجتم��اعیمی‌داند،‌تالیف‌و‌منتشر‌می‌نماید.‌در‌یکی‌از‌این‌جزوه‌ها‌آمده‌است:‌»ما‌می‌دانیم‌که‌امکان‌تفاوت‌هایبیولوژیک،�‌روان‌شناختی،�‌و‌هوشی‌میان‌دختر‌و‌پسر‌در‌دوره‌کودکی‌در‌پایین‌ترین‌س��طح‌وج��ود‌داردبا‌این‌همه‌ما‌در‌جامعه‌خود‌تمایل‌داریم‌کودکان‌را‌به‌روش‌هایی‌ب��ار‌بی��اوریم‌ک��ه‌در‌جهت‌تاکی��د‌ب��ر

تفاوت‌های‌جنسیتی‌است«.در‌واقع‌»ما‌می‌دانیم«‌که‌اینطور�‌نیست.‌اخیرا‌نشریه‌ساینتیفیک‌آمریکن‌تحقیقی‌را‌انجام‌داده‌و‌ب��هاین‌نتیجه‌رسیده‌که‌تفاوت‌اولویت‌های‌بازی‌در‌کودکان،‌بر‌اساس‌هورمون‌های‌آن��ان‌تع��یین‌می‌ش��ود.دورین‌کیمورا،‌استاد‌روان‌شناس‌دانشگاه‌س��ایمون‌فری��زر‌در‌ش��هر‌ونک��وور‌کان��ادا،‌می‌نویس��د:‌»م��ا‌ازمشاهده‌انسان‌ها‌و‌حیوانات‌نر‌و‌ماده‌متوجه‌می‌شویم‌که‌نرها‌از‌ماده‌ها‌مهاجم‌تر‌هس�تند‌و‌ب�ه‌بازی‌ه�ایخشن‌بیشتر‌تمایل‌دارند‌در‌حالی‌که‌ماد‌ه‌ها‌به‌مراقبت‌از‌دیگران‌بیشتر‌مایل‌اند...‌این‌تفاوت‌ها‌از‌کج��اسرچش��مه‌می‌گ��یرد؟...‌احتم��اال‌مهم��ترین‌عام��ل‌در‌ایج��اد‌تف��اوت‌بین‌موج��ودات‌ن��ر‌و‌م��اده،‌م��یزان

هورمون‌های‌جنسی‌در‌آنهاست«.طرفداران‌نظریه‌برابری‌عقیده‌دارند‌تنها‌راه‌از‌بین‌بردن‌تفاوت‌ه��ای‌جنس��ی‌این‌اس��ت‌ک��ه‌از‌دورهکودکی‌حتی‌از‌ماه‌های‌اولیه،‌در‌فرآیند‌کلیشه‌سازی‌جنسیتی‌پس��ران‌و‌دخ��تران‌مداخل��ه‌نم��اییم.‌آن��انمعتقد‌هستند‌که‌رفتارهای‌مربوط‌به‌جنس‌نر‌از‌همان‌ابتدا‌باید‌مورد‌توجه‌خ��اص‌ق��رار‌گ��یرد.‌یکی‌ازاهداف‌مهم‌این‌است‌که‌پسران‌را‌از‌ابتدای‌کودکی‌به‌بازی‌با‌عروس��ک‌وادار‌نماین��د.‌در‌ی��ک‌ج��زوه

‌تصویر‌وجود‌دارد‌که‌در‌آنها‌پسری‌یک‌عروس��ک‌ب��ه‌ش��کل‌دخ��تر‌را‌در‌10صفحه‌ای،‌130راهنمای‌آغوش‌گرفته‌به‌آن‌غذا‌داده‌و‌آن‌را‌می‌بوسد.‌این‌راهنما،‌مربیان‌مهدکودک‌ها‌را‌تشویق‌می‌کن��د‌ک��هجنبه‌های‌نگهداری‌و‌مراقبت‌از‌کودک‌را‌در‌پسران‌تقویت‌کنند.‌از‌نظر‌آنها‌بس��یار‌مهم‌اس��ت‌ک��ه‌همدختر‌و‌هم‌پسر‌اصول‌نگهداری‌و‌پرورش‌کودک‌را‌یاد‌بگیرن��د‌و‌ب��ه‌مهارت‌ه��ای‌کلی‌پ��در‌و‌م��ادریتسلط‌داشته‌باشند.‌باید‌عروسک‌هایی‌که‌به‌شکل‌پسر‌هستند‌نیز‌به‌ان��دازه‌عروس��ک‌ش��بیه‌دخ��تر‌تهی��ه

کرد‌و‌هم‌دختران‌و‌هم‌پسران‌تشویق‌به‌بازی‌با‌آنها‌شوند.لیندا‌ککلیس‌و‌باربارا‌باس‌ول‌از‌مربیان‌کارگاه‌ه��ای‌انجمن‌زن��ان‌دانش��گاهی‌هس��تند‌ک��ه‌ب��ا‌رفتن‌ب��همدارس‌کالیفرنیای‌شمالی‌به‌والدین‌و‌معلمان‌آموزش‌می‌دهند‌که‌چگونه‌به‌فرزندان‌خود‌کمک‌کنن��دتا‌در‌محیطی‌ورای‌جنسیت‌بزرگ‌شوند.‌ککلیس‌می‌گوید:‌»دختران‌وقتی‌با‌عروس��ک‌ب��ازی‌می‌کنن��د

مورد‌تشویق‌قرار‌می‌گیرند‌در‌حالی‌که‌پسران‌در‌اینگونه‌موارد‌از‌جانب‌پدر‌و‌مادرشان‌ب��ا‌بی‌تف��اوتیروبرو‌می‌گردند«.‌آنها‌عقیده‌دارند‌که‌چنین‌بازی‌های‌خاص‌جنسیتی‌موانع‌اص��لی‌ب��ر‌س��ر‌راه‌براب��ری

جنسیتی‌هستند.‌ساله‌از‌اینگونه‌تمرین‌های‌دیکته‌شده‌لذت‌ببرند.7مشکل‌بتوان‌باور‌کرد‌که‌دختران‌و‌پسران‌

راهی‌که‌هواداران‌برابری‌به‌اشتباه‌انتخاب‌کرده‌‌‌اندنظریه‌یکسان‌بودن‌زن‌و‌مرد‌و‌اینکه‌زنانگی‌و‌مردانگی‌ص��رفا‌ن��وعی‌شرطی‌س��ازی‌اجتم��اعی‌اس��ت‌درمیان‌مدارس،‌بخش‌های‌مطالعات‌زنان،‌مطالعات‌جنسیتی،‌و‌نیز‌وزارت‌آموزش‌آمریکا‌از‌جایگاه‌بس��یارمهمی‌برخوردار‌است.‌نتیجه‌ای‌که‌از‌این‌امر‌حاصل‌می‌شود‌این‌است‌که‌آنچ��ه‌جامع��ه‌ب��ه‌عن��وان‌نقشزن‌و‌مرد‌به‌طور‌ناصحیح‌ایجاد‌کرده‌را‌می‌توان‌از‌بین‌برد‌و‌بنای‌جدیدی‌را‌ب��ه‌ص��ورت‌درس��ت‌برپ��ا

کرد.‌به‌اعتقاد‌آنان،‌انسان‌ذاتا‌دو‌جنسیتی‌است.فیلسوف‌فمینیست،‌ساندرا‌لی‌بارتکی،�‌می‌گوی�د:‌انس�ان‌ها‌در‌جامع�ه‌مردس�االر‌م�ا،‌»دو‌جنس‌گ�را«متولد‌می‌شوند‌و‌سپس‌به‌سبب‌شرایط‌اجتماعی‌اس��ت‌ک��ه‌»ب��ه‌شخص��یت‌های‌جنس��یتی�‌زنان��ه‌و‌مردان��ه

تبدیل‌شده‌و‌به‌دو‌گروه‌دستوردهنده�‌و‌اطاعت‌کننده‌تقسیم‌می‌گردند«.حتی‌فمینیست‌هایی‌نظیر‌کارول‌گیلیگان‌و‌مکتب‌او،‌سارا‌دی��ک،‌و‌س��ایر‌فیلس��وفان‌فمینیس��ت‌ک��هبرخی‌خصوصیات‌زنانه‌از‌جمله‌مراقبت،‌پرورش،‌و‌حساسیت‌اجتماعی‌را‌تایی��د‌می‌کنن��د،‌ب��اور‌دارن��دکه‌این‌اختالف‌ها‌از‌طریق‌تربیت‌اجتماعی‌به‌زن‌و‌مرد‌تحمیل‌می‌شود‌و‌باید‌به‌شکل‌دیگری‌بازس��ازی

گردد.این‌نظریه‌در‌برابر‌انتقادهای‌موش��کافانه‌ای‌ک��ه‌ب��ر‌آن‌وارد‌اس�ت،‌ت�اب‌مق��اومت‌ن��دارد.‌داده‌ه��ایتجربی‌و‌عقل‌بشر‌در‌طول‌قرن‌ه��ا‌معتق��د‌ب��ه‌این‌ب��وده‌ک��ه‌بس��یاری‌از‌تفاوت‌ه��ای‌اساس��ی‌زن‌و‌م��رد،سرشتی�‌است‌و‌به‌هیچ‌وجه‌ارتباطی‌به‌تاثیرپ��ذیری‌از‌ش��رایط‌اجتم��اعی‌ن��دارد.‌در‌چن��د‌س��ال‌گذش��تهپیشرفت‌های‌عظیمی�‌در‌زمینه‌ش��ناخت‌سیس�تم�‌عص��بی،‌ژنتی��ک،‌ترش�حات‌غ��دد‌داخلی،‌و‌روان‌شناس��یتکاملی‌صورت‌گرفته‌است‌که‌نظریه‌ساختارشناسان‌اجتماعی‌را‌رد‌و‌بر‌تفاوت‌ه��ای‌جنس��یتی�‌سرش��تی

تاکید‌می‌نماید.برای‌مثال،‌مردان‌به‌طور‌متوسط‌در‌استدالل‌های‌مربوط‌به‌هندسه،‌قوی‌تر‌از‌زنان‌هس��تند‌و‌به��تر‌ازآنان‌می‌توانند‌ارقام‌هندسی‌سه‌بعدی‌را‌در‌ذهن‌خود‌گردش‌دهند.‌آنان‌همچنین‌در‌تس��ت‌های‌مرب��وطبه‌مهارت‌های‌حجمی‌نیز‌بهتر‌از‌زنان‌عمل‌می‌کنند.‌توانایی‌مردان‌در‌این‌زمینه‌ها‌سبب‌می‌شود‌که‌آنهادر‌ریاضیات،‌مهندسی،�‌و‌معماری‌موفق‌تر‌از‌زنان‌باشند.‌البته‌زنانی‌هم‌هستند‌که‌در‌زمینه‌های‌یاد‌ش��ده

صاحب‌توانایی‌های‌ویژه‌ای‌می‌باشند.‌در‌مجموع‌مردان‌در‌این‌زمینه‌ها‌جلوترند.از‌سوی‌دیگر،‌زنان‌مهارت‌ه��ای‌کالمی‌به��تری‌دارن��د.‌همیش��ه‌دخ��تران‌زودت��ر‌از‌پس��ران‌زب��ان‌ب��از

می‌کنند�‌و‌ناتوانی‌های‌گویشی‌در‌بین‌مردان‌متداول‌تر‌است.مهارت‌کالمی‌دختران‌احتماال‌در‌احساسات‌عاطفی‌بیشتر‌آنها‌هم‌نقش‌دارد.‌دانیل‌گولمن،‌نویس��ندهمطالب‌علمی‌در‌نیویورک‌تایمز،‌می‌نویسد:‌»از‌آنجا‌که‌دختران‌در‌صحبت‌ک��ردن‌س��ریع‌تر‌از‌پس��رانپیشرفت‌‌می‌کنند،‌بهتر‌و‌ماهرانه‌تر‌می‌توانند‌احساسات‌خ��ود‌را‌بی��ان‌کنن��د‌و‌در‌اس��تفاده‌از‌کلم��ات‌وجایگزین‌کردن‌آنها‌به‌جای‌واکنش‌های‌احساسی‌نظیر‌درگیری‌فیزیکی،‌مه�ارت‌بیش�تری‌دارن�د«.‌ه�رچند‌گولمن،‌مه��ارت‌کالمی‌دخ��تران‌را‌در‌بی��ان‌عواط��ف‌خ��ود‌می‌پ��ذیرد‌ولی‌معتق��د‌نیس��ت‌ک��ه‌اینمهارت،‌آنها‌را‌مهربان‌تر‌از‌پسران‌می‌کند.‌به‌اعتقاد‌او‌دختران‌مهارت‌های‌درونی‌و‌شخص��ی‌را‌زودت��راز‌پسران‌کسب‌می‌کنند�‌و‌پسران‌از‌لحاظ‌جسمی‌برتر‌هستند‌و‌همین‌تفاوت‌در‌کسب‌مهارت‌ها،‌نح��وه

‌س��الگی‌خیلی‌به��تر‌از‌پس��ران13پرخاشگری‌آنان‌را‌متفاوت‌می‌سازد.‌به‌اعتقاد‌او‌»دختران‌در‌ح��دود‌می‌توانند‌از‌ن��وعی‌از‌تاکتیک‌ه��ای‌ماهران��ه‌پرخاش��گری‌از‌جمل��ه‌غیبت‌و‌نیش‌و‌کنای��ه‌و‌انتق��ام‌گیریاستفاده‌نمایند.‌پسران‌عموما‌فقط‌وقتی‌پرخاش‌می‌کنند‌که‌عصبانی‌می‌ش��وند‌و‌این‌راهبرده��ای‌مخفی

را‌فراموش‌می‌کنند«.پژوهش‌های‌ممنوعه

اگرچه‌عقل‌سلیم،‌»تفاوت«‌را‌می‌پ��ذیرد‌ام��ا‌دانش��مندانی‌ک��ه‌روی‌این‌موض��وع‌مطالع��ه‌می‌کنن��د‌ک��هچگونه‌تفاوت‌های‌زیست‌شناختی�‌جنسی‌با‌تفاوت‌های‌مرب��وط‌ب��ه‌ن��وع‌انتخ��اب،‌همبس��تگی‌دارد‌م��ورد

حمله‌شدید‌قرار‌می‌گیرند.

گلوریا‌اشتانیم‌این‌نوع‌تحقیقات‌را‌»ضد‌آمریکایی«‌می‌نامد‌و‌می‌گوید:‌»این‌درست‌هم��ان‌چ��یزیاست‌که‌ما‌را‌عقب‌نگه‌می‌دارد«.‌گلوریا‌آللرد‌معتقد‌است‌این‌تحقیقات‌نباید‌انجام‌گ��یرد‌زی��را‌آن‌رابرای‌زندگی‌دختران‌و‌مادران،‌خطرناک‌و‌مضر‌می‌داند‌و‌می‌گوید:‌»من‌در‌این‌مورد‌بس��یار‌عص��بانی

هستم«.لورا‌آلن،‌متخصص‌تشریح‌اعصاب،‌درست‌همان‌ک��اری‌را‌می‌کن��د‌ک��ه‌اش��تانیم‌و‌آلل��رد‌مخ��الف‌اوهستند.‌او‌می‌گوید:‌»از‌هنگامی‌که‌شروع‌به‌مطالعه‌مغ��ز‌انس��ان‌ک��رده‌ام‌دائم��ا‌تفاوت‌ه��ای‌بیش��تری‌را

‌مورد‌تفاوت‌ساختاری‌بین‌مغز‌زن‌و‌مرد‌رسیده‌ایم.‌یکی‌از‌آنها‌مجموعه‌ض��خیمی8یافته‌ام.‌تاکنون‌به‌از‌اعصابی‌است‌که‌دو‌نیمکره‌مغز‌را‌به‌یکدیگر‌پیوند‌می‌دهد.‌این‌مجموعه‌در‌مغز‌زنان‌ضخیم‌تر‌است

و‌احتماال‌برای‌این‌است‌که‌بین‌دو‌نیمکره‌مغز،‌پیوند‌بهتری‌را‌برقرار‌کند«.آلن‌می‌گوید‌منتقدان‌به‌او‌هشدار‌داده‌ان��د‌ک��ه‌این‌ک��ار‌را‌نکن��د.‌آنه��ا‌می‌گوین��د:‌»این‌ک��ار‌خیلی

تحریک‌آمیز‌است«.در‌کارگا‌ه‌های‌آموزش‌برابری‌جنسیتی،�‌موسس��ات‌تحقیق��اتی‌زن��ان،‌و‌وزارت‌آم��وزش‌گ��ویی‌هیچیک‌از‌این‌مدارک‌وجود‌ندارد.‌دیدگاه‌آنان‌همچنان‌بر‌پایه‌این‌است‌که‌تصورات‌کلیش��ه‌ای‌جنس��یتی�

و‌تفاوت‌اولویت‌ها‌صرفا‌فرهنگی�‌و‌نه‌زیست‌شناختی�‌است.فیلسوفان‌زن‌ستیز

لورا‌آلن‌و‌دیگر‌همکاران‌او‌چرا‌از‌سوی‌منتقدانی‌که‌تحقیقات‌آنها‌را‌»خطرناک«‌می‌دانن��د‌این‌هم��همورد‌حمالت‌خصمانه‌قرار‌می‌گیرند؟‌چرا‌بسیاری‌از‌نظریه‌پردازان‌اجتماعی،‌روان‌شناسان،‌و‌اساتید‌دربرابر‌این‌همه‌مدرک‌قانع‌کننده‌که‌مخالف‌نظر‌آنان‌است،‌همچنان‌بر‌این‌موضوع‌پافشاری‌می‌کنند‌که

جنسیت‌حاصل‌شرایط‌اجتماعی‌است؟پاسخ‌کامال‌آشکار‌است.‌بسیاری‌از‌آنان‌می‌ترسند‌که‌از‌نتایج‌این‌تحقیقات‌علیه‌زنان‌استفاده‌ش��ود.البته‌این‌ترس‌از‌نظر‌تاریخی‌قابل‌درک‌است‌زیرا‌این‌یافته‌ها‌دستاویز‌خوبی‌به‌دس��ت‌م��ردان‌می‌ده��دکه‌طبق‌معمول‌با‌توسل‌به‌این‌تفاوت‌ها‌همچنان‌زنان‌را‌از‌نظر‌اجتماعی،‌حقوقی،‌و‌سیاس��ی�‌عقب‌نگ��هدارند.‌قبل‌از‌پا‌گرفتن‌نهضت‌زنان‌در‌قرن‌نوزدهم،‌تفکر‌مردساالرانه‌حاکم‌چنین‌الق��ا‌ک��رده‌ب��ود‌ک��ه

زنان‌از‌نظر‌طبیعی‌فرودست‌و‌تحت‌فرمان‌مردان‌می‌باشند.حتی‌فیلس�وف‌اخالقی‌روش�نفکری‌چ�ون‌امانوئ�ل‌ک�انت‌هم‌معتق�د‌ب�ود‌ک�ه‌زن�ان‌از‌جهت‌اخالقیفرودست‌تر‌از‌مردان‌هستند.‌او‌اعتقاد‌داشت‌که‌زن��ان‌ب��رای‌مف��اهیمی‌چ��ون‌ح��ق‌و‌تکلی��ف‌ک��ه‌بنی��انزندگی‌اخالقی‌است،‌احترامی‌قائل‌نیستند.‌وی‌می‌گوید:‌»زنان‌از‌شر‌به‌خاطر‌اینکه‌غلط‌اس��ت‌دورینمی‌کنند‌بلکه‌به‌خاطر‌زشت‌بودن‌است‌که‌آن‌را‌پس‌می‌زنن�د‌و‌اعم�ال‌اخالقی‌و‌پرهیزکاران�ه‌از‌نظ��رآنان‌چون‌زیباست،‌اخالقی‌است.‌آنها‌اعتقادی‌به‌انجام‌وظیفه‌و‌تعهد‌ندارند‌به‌همین‌دلیل‌نسبت‌به‌همهفرمان‌ها‌و‌قیودات،‌نابردبار‌هستند.‌آنها‌هر‌کاری‌را‌فق�ط‌ب�ه‌خ�اطر‌اینک�ه‌خشنودش�ان‌می‌کن�د،‌انج�ام

می‌دهند...‌من‌به‌سختی�‌می‌توانم‌باور‌کنم‌زنان‌تاب‌تحمل‌اصول‌را‌بیاورند«.در‌دوران‌های‌مختلف‌تاریخ،‌پیوسته‌اعتقاد‌بر‌این‌بوده‌است‌که‌هوش‌زن��ان‌از‌م��ردان‌کم��تر‌اس��ت.تصورات‌کلیشه‌ای‌که‌زنان‌را‌تحق��یر‌می‌نم��ود‌هم�ه‌ج��ا‌پذیرفت��ه‌ب��ود‌و‌زن��ان‌در‌هم��ه‌ج��ا‌به��ای‌آن‌رامی‌پرداختند.‌به‌زودی‌دانشمندان‌برجسته‌بسیاری‌بسیج‌شدند‌تا‌ایده‌فرودست‌بودن‌ادع��ایی‌زن��ان‌را‌ب��ههر‌نحو‌ممکن‌مورد‌تاکید‌قرار‌دهند.‌در‌قرن‌ن��وزدهم‌هنگ��امی‌ک��ه‌علم‌تش��ریح‌و‌ف��یزیولوژی،‌اعتب��ارعلمی‌پیدا‌کرد؛‌پل‌بروکا،‌استاد‌جراحی‌بالینی�‌و‌یکی‌از‌پیشگامان‌در‌زمینه‌آناتومی‌مغز،‌به‌این‌نتیج��هرسید‌که‌»کوچک‌بودن‌مغز‌زنان،‌بخشی‌به‌خاطر‌کوچکتر‌بودن‌جثه‌و‌بخشی‌هم‌ب��ه‌س��بب‌فرودس��تی

هوش‌آنان‌است«.گوستاو‌لوبون،‌روان‌شناس‌فرانسوی‌و‌معاصر‌بروکا،‌پا‌را‌از‌این‌هم‌فرات��ر‌نه��اد‌و‌گفت:‌»در‌می��انهوشمندترین‌نژادها،‌تعداد‌زیادی‌از‌زنان‌وجود‌دارند‌که‌مغز‌آنها‌از‌نظر‌اندازه‌به‌مغز‌گوریل‌ها‌بیش��ترشباهت‌دارد‌تا‌به‌مغز‌بسیار‌پیشرفته‌مردان.‌این‌فرودستی‌چنان‌روشن‌است‌که‌جای‌هیچگونه‌مناقشه‌ای

را‌باقی‌نمی‌گذارد«.با‌توجه‌به‌اینکه‌در‌طول‌تاریخ،‌تفاوت‌های‌طبیعی‌بین‌زن‌و‌مرد‌به‌عن��وان‌دس��تاویزی‌ب��رای‌برت��ریمردان‌مورد‌استفاده‌قرار‌گرفته‌است‌در‌این‌وضعیت‌کامال‌قابل‌درک‌است‌که‌چرا‌زنانی‌چون‌اشتانیمو‌آللرد‌این‌قدر‌با‌تردی�د‌ب��ه‌تحقیق��اتی‌ک��ه‌تفاوت‌ه��ای‌این‌دو‌جنس‌را‌سرش��تی�‌و‌ط��بیعی‌می‌ش��مارد،واکنش‌شدید‌نشان‌می‌دهند.‌ب��ا‌این‌ح�ال،‌اص�الح‌این‌نگ�رش‌ت�اریخی‌ش�رم‌آور‌نبای�د‌ب�ه‌قیمت‌ایج��ادنظریه‌های‌علمی‌و‌فلسفی‌نادرست‌تر‌تمام‌شود.‌ما‌به‌علم‌درست‌و‌بینش‌روش�ن‌در‌م�ورد‌حق�وق‌اف�راد

هر‌چند‌که‌این‌افراد‌ممکن‌است‌متفاوت‌باشند،‌نیاز‌داریم.

مساوات�‌به‌معنی‌همسانی‌نیستحقوق‌بشر‌نمی‌تواند‌واقعیات‌مربوط‌به‌طبیعت‌انسانی‌را‌انکار‌کند.‌ما‌افراد‌بش��ر‌ف��ارغ‌از‌تفاوت‌ه��اییکه‌سبب‌تمایز‌ما‌می‌گردد‌همگی‌صاحب‌حقوقی‌هستیم.‌عالوه‌بر‌این،‌زنان‌در‌بسیاری‌از‌نق��اط‌دنی��ایمعاصر‌غرب‌سند‌زنده‌ای‌هستند‌که‌ثابت‌می‌کنند�‌برابری‌سیاسی�‌و‌اجتماعی‌ح�تی‌اگ�ر‌زن‌و‌م�رد‌ذات�امتفاوت‌باشند،‌می‌تواند‌وجود‌داشته‌باشد.‌اما‌زنان‌عموما‌هم��ان‌کاره��ایی‌را‌به��تر‌انج��ام‌می‌دهن��د‌ک��ه

طبیعت‌بر‌عهده‌آنان‌گذاشته‌است.آن‌چیزی‌که‌نیاز‌به‌تصحیح‌دارد‌مسیر‌طبیعی‌امور‌نیست‌بلکه‌باید‌اختالفات‌را‌اصالح‌نمود‌ولی‌درسخنان‌طرفداران‌بازسازی‌اجتماعی،‌تعویض‌و‌تغی��یر‌کلی‌رون��د‌ط��بیعی‌مط��رح‌می‌گ��ردد.‌اگ��ر‌»پس��ربودن«‌اختاللی‌شبیه‌»نزدیک‌بینی«‌بود‌به‌راحتی‌نیاز‌به‌اصالح‌آن‌را‌درک‌می‌کردیم‌ولی‌این‌امر‌یک

نقص‌نیست‌تا‌نیاز‌به‌درمان‌داشته‌باشد.این‌بدان‌معنا‌نیست‌که‌هیچگاه‌دلیل‌موجهی‌برای‌مقابله‌با‌طبیعت‌جهت‌جامعه‌پذیر‌کردن‌دختران‌وپس��ران‌وج��ود‌ن��دارد.‌مثال‌م��ا‌می‌دانیم‌ک��ه‌م��ردان‌بیش��تر‌از‌زن��ان‌ب��ه‌دنب��ال‌رواب��ط‌جنس��ی‌تص��ادفی‌وسهل‌انگارانه‌هستند.‌معموال‌در‌سراسر‌دنیا‌مردان‌بیش‌از‌زنان‌به‌سراغ‌فحشا‌می‌روند.‌تحقیقی‌که‌اخ��یرا

‌درص��د‌زن��ان‌اق��دام‌ب��ه‌28درص��د‌م��ردان‌و‌53بر‌روی‌دانشجویان‌سال‌اول‌انجام‌شده‌نش��ان‌می‌ده��د،‌رفتارهای‌جنسی‌تصادفی‌می‌نمایند.‌بی‌قیدی‌مردان‌در‌امور‌جنسی‌را‌طبیعی‌تلقی‌می‌ک��نیم�‌ولی‌تقریب��اتمام‌جوامع‌به‌دالیل‌منطقی�‌آن‌را‌تقبیح�‌می‌نمایند‌و‌به‌دنبال‌محدود‌کردن‌آن‌هستند.‌بی‌‌قید‌و‌بندی‌درروابط‌جنسی‌زندگی‌ها‌را‌تباه‌می‌کند‌و‌همانند‌یک‌نیروی‌تجزیه‌کننده‌جامع��ه‌عم��ل‌می‌نمای��د.‌گرچ��هبی‌قیدی‌مردان‌طبیعی‌است‌ولی‌پسران‌خود‌را‌به‌گونه‌‌‌‌ای‌اجتماعی‌می‌کنیم‌ک��ه‌از‌نظ��ر‌رواب��ط‌جنس��ی

احساس‌مسئولیت‌کنند.کارشناسان�‌جنسیتی�‌سعی‌دارند‌به‌ما‌بقبوالنند‌ک��ه‌در‌ص��ورت‌ع��دم‌جلوگ��یری‌از‌رش��د‌تفاوت‌ه��ای

‌بسیاری‌ببار‌خواهد‌آمد.جنسیتی‌در‌دوران‌کودکی،‌زیان‌هایدویدن‌و‌پریدن‌ممنوع!

سلست‌فریمون،‌نویسنده‌اهل‌کالیفرنیای‌جنوبی‌و‌مادر‌چند‌پسر،‌هنگامی�‌که‌شنید‌یکی‌از‌پس��رانش‌رادر‌مدرسه‌به‌خاطر‌دویدن‌تنبیه‌کرده‌اند،‌بسیار‌متعجب‌شد.‌این‌پسر‌یک‌بار‌دیگر‌هم‌به‌خاطر‌اینک��ه‌ازروی‌نیمکتی‌پریده‌بود،‌تنبیه‌شده‌بود.‌مدیر‌مدرسه‌به‌این‌مادر‌گفت:‌»پسر‌شما‌می‌داند‌که‌پری��دن‌ازروی‌نیمکت‌ها‌خالف‌مقرارت‌است‌و‌عمل‌او‌به‌معن�ای‌بی‌اعتن�ایی‌ب�ه‌مق�رارت‌اس�ت«.‌بدبختان�ه‌بای�د

گفت‌شور‌و‌هیجان‌طبیعی‌پسران‌به‌صورت‌امری‌غیر‌قابل‌قبول‌در‌بسیاری‌از‌مدارس‌درآمده‌است.پسران‌از‌همان‌سال‌های‌کودکی‌عالقه‌زیادی‌به‌بازی‌های‌پر‌جنب‌و‌جوش‌در‌فضای‌باز‌دارند.‌آنهادوست‌دارند‌به‌یکدیگر‌تنه‌بزنند،‌دعوا‌کنند،�‌و‌برنده‌و‌بازنده‌بودن‌برای‌شان‌مهم‌است.‌دختران‌نیز‌از

بازی‌های‌پر‌سر‌و‌صدا‌در‌فضای‌باز‌لذت‌می‌برند‌ولی‌کمتر‌این‌کار‌را‌می‌کنند.امروزه‌بسیاری‌از‌مربیان،‌بازی‌های‌طبیعی‌پسران‌را‌نمی‌پسندند‌و‌ب��رخی‌ب��ه‌ص��راحت‌آن‌را‌ممن��وعمی‌کنند.‌مدیر‌مدرسه‌ای‌در‌میسوری‌به‌نشریه‌واشنگتن‌پست‌می‌گوی�د:‌»م�ا‌ه�ر‌چ�یزی‌را‌ک�ه‌پس�راندوست‌دارند‌انجام‌دهند‌از‌محیط‌اط��راف‌ح��ذف‌ک��رده‌ایم.‌آنه��ا‌دل‌‌ش��ان‌می‌خواه��د‌بدون��د،‌بپرن��د،‌و

شلوغ‌بازی‌راه‌بیاندازند،‌ما‌ابدا‌به‌آنها‌این‌اجازه‌را‌نمی‌دهیم«.یکی‌از‌آموزگ��اران‌زن‌در‌بوس��تون،‌ی��ک‌س��ال‌را‌ص��رف‌مش��اهده‌کالس‌ه��ای‌درس‌م��دارس‌دورهابتدایی‌کرد.‌او‌گزارش‌می‌دهد‌که‌روز‌به‌روز‌»مادران‌و‌زنان‌آموزگار‌بیشتری‌اعتق�اد‌پی�دا‌می‌کنن�د�

که‌راه‌بارآوردن‌یک‌بزرگسال‌عاری‌از‌خشونت‌این‌است‌که‌همه‌لوازم‌درگیری‌را‌از‌زندگی‌پسرانحذف‌نماییم‌مثل‌اسلحه‌های‌اسباب‌بازی،‌کشتی،‌زد‌و‌خورد‌،‌انفجارات،‌و‌تصادفات‌تخیلی«.

زنگ‌تفریح‌یعنی‌زمانی‌که‌پسران‌می‌توانند‌به‌صورت‌قانونی‌مشغول‌بازی‌های‌پر‌سر‌و‌صدا‌شوند،امروزه‌تحت‌کنترل‌قرار‌گرفته‌و‌ممکن‌است‌به‌زودی‌به‌تاریخ‌سپرده‌شود.

حرکت‌به‌سمت‌حذف‌زنگ‌تف��ریح،‌توج�ه‌چن�دانی‌را‌ب�ه‌خ�ود‌جلب‌نک�رده‌و‌ح�تی‌کم��تر‌ب�ا‌آنمخالفت‌شده‌است‌در‌حالی‌که‌دختران‌نسبت‌به‌زنگ‌تفریح‌عالقمند‌هستند‌و‌پس��ران‌ب��ه‌ش��دت‌ب��ه‌آن

نیاز‌دارند.‌هر‌حرکتی‌برای‌حذف‌زنگ‌تفریح‌بویژه‌موجب‌ضربه‌وارد‌آمدن‌به‌پسران‌می‌شود.

‌کارول‌گیلیگان‌و‌افسانه‌دختر‌مظلوم:فصل‌چهارم‌از‌پدیده‌ای‌با‌نام‌»علم‌بیمارگون��ه«‌س��خن1932ایروینگ‌النگ‌مویر،‌برنده‌جایزه‌نوبل‌شیمی‌در‌سال‌

می‌گوی��د.‌این‌پدی�ده‌هنگ�امی�‌روی‌می‌ده��د‌ک�ه‌پژوهش�گران‌وج��ود‌ی�ک‌معل��ول‌خی��الی‌را‌گ�زارشمی‌دهند.‌مواردی‌وجود‌دارد‌که‌در‌آنها‌با‌اینکه‌قصد‌سویی‌در‌کار‌نیست،‌نتایج‌کاذبی‌ب��ه‌م��ردم‌الق��ا

می‌شود‌و‌در‌اغلب‌موارد‌نیز‌رسانه‌ها‌به‌این‌امر‌دامن‌می‌زنند.در‌رابطه‌با‌علوم‌انسانی،‌آمیزه‌ای‌از‌علم‌بیمارگونه،‌خودفریبی،‌و‌ژورنالیسم�‌غیر‌منتقد‌می‌توان��د‌ب��همراتب‌قدرتمند‌تر‌عمل‌کند.‌ماجرای‌کشف‌ادعایی‌کارول‌گیلیگ��ان‌مب��نی‌ب��ر‌اینک��ه‌دخ��تران‌نوج��وان

آمریکایی‌در‌بحران‌به‌سر‌می‌برند،‌می‌تواند‌یکی‌از‌همین‌موارد‌تلقی‌شود.گیلیگان‌اولین‌استاد‌دانشگاه‌هاروارد‌در‌زمینه‌مطالعات‌جنسیتی‌است‌و‌روزنامه‌نگاران‌معم��وال‌پ��ژوهش

‌عن��وان‌»ب��انوی1984او‌را‌به‌عنوان‌یک‌کشف‌بی‌سابقه‌و‌یک‌نقطه‌عطف‌بازتاب‌می‌دهند.‌او‌درسال‌‌نام‌او‌را‌در‌فهرس�ت‌ب��انفوذترین‌اف�راد‌آمریک��ایی‌ق�رار1996سال«‌را‌کسب‌کرد‌و‌مجله‌تایم‌درسال‌

‌دالری‌ه��اینز‌را‌ب��ه‌خ��اطر‌»دگرگ��ون‌ک��ردن‌پ��ارادایم‌رایج‌در‌250،000او‌جایزه‌1997داد.‌در‌سال‌زمینه‌مفهوم‌انسان‌بودن«‌دریافت‌کرد.

در‌اعتبار‌گیلیگان‌به‌عنوان‌یک‌شخص��یت‌رس��انه‌ای‌ج��ای‌تردی��دی‌نیس��ت.‌اعتب��ار‌او‌در‌حوزه‌ه��ایدانشگاهی‌نیز‌بحث‌دیگری‌است؛‌»دگرگون‌کردن‌پارادایم‌مربوط‌به‌تعری��ف‌انس��ان«،‌قطع��ا‌از‌اهمیتتاریخی‌باالیی‌برخوردار‌است‌ولی‌چنین‌دستاوردی‌حداقل‌نیازمن��د‌دالی��ل‌محکم‌جهت‌تایی��د‌پ��ارادایمجدید‌می‌باشد.‌گیلیگان‌که‌متدولوژی‌خود‌را‌با‌داروین‌مقایسه‌می‌کند‌در‌ارائه‌اطالعاتی‌جهت‌اثب��اتادعاهای‌خود‌بسیار‌ضعیف‌عمل‌می‌نماید.‌اغلب‌تحقیقات‌منتشر‌شده‌را‌حکای��اتی‌تش��کیل‌می‌ده��د‌ک��همبتنی�‌بر‌چند‌مصاحبه‌محدود‌می‌باشد.‌جدای‌از‌این‌مصاحبه‌ها،‌دسترسی‌ب��ه‌اطالع��ات‌و‌آم��ار‌وی‌ن��یزناممکن‌است‌که‌همین‌موضوع‌به‌تردیدهای‌معقول‌در‌م��ورد‌ص��حت‌و‌قانع‌کنن��ده‌ب��ودن‌این‌اطالع��ات

دامن‌می‌زند.یافته‌های‌گیلیگان‌به‌رغم‌فقدان‌آشکار‌مستندات‌منتشر‌ش��ده،‌همچن��ان‌بالمن��ازع‌ب��اقی‌مان��ده‌اس��ت.قضاوت‌های‌تردیدآمیز‌بسیاری‌از‌اندیشمندان‌درباره‌صحت‌تحقیق��ات‌گیلیگ��ان‌در‌می��ان‌مجالت‌علمیگمنام‌دفن‌می‌شود‌و‌در‌عین‌حال،‌نظریه‌ه��ای‌جس��ورانه‌وی‌و‌تحقی��ق‌ک�اربردی‌»خارق‌الع�اده‌ای«‌ک��هظاهرا‌این‌نظریه‌ها‌را‌پشتیبانی‌می‌کند‌به‌طرز‌گسترده‌ای‌در‌رسانه‌های‌عمومی‌سرشناس‌م��ورد‌اش��اره‌و

تکریم‌قرار‌می‌گیرد.‌کتاب‌کارول‌گیلیگان‌با‌عنوان‌»با‌صدایی‌متف��اوت«‌منتش��ر‌ش��د.‌وی‌در‌این‌کت��اب1982در‌سال‌

نظریه‌جنجال‌برانگیزش‌را‌مطرح‌می‌کند‌مبنی‌بر‌اینکه‌مردان‌و‌زنان‌دارای‌روش‌های‌کامال‌متفاوتی‌در‌نس��خه‌ب��ه‌ف��روش‌رس��ید‌و‌ب��ا600،000برخورد‌با‌معضالت‌اخالقی‌هستند.‌این‌کتاب‌در‌تیراژ‌بیش‌از‌

واکنش‌متفاوت‌فمینیست‌ها‌مواجه‌شد.‌برخی‌از‌آنان‌به‌سبب‌آنکه‌گیلیگ��ان‌ب�ا‌تکی��ه‌ب�ر‌این‌تفاوت‌ه��اتالش‌کرده‌برتری‌زن�ان‌ب�ر‌م�ردان‌را‌اثب�ات‌نمای�د،‌آن‌را‌تایی�د‌‌کردن�د‌ام�ا‌بس�یاری‌از‌فمینیس�ت‌هایدانشگاهی‌که‌در‌آن‌زمان‌در‌مرحله‌»زن‌و‌مرد‌عینا‌همانن��د‌هم‌هس��تند«‌ب��ه‌س��ر‌می‌بردن��د‌او‌را‌ب��ه‌این

‌س��ال‌پس‌از‌انتش��ار‌این‌کت��اب15علت‌که‌تصورات‌کلیشه‌ای‌را‌تصدیق‌نموده‌مورد‌حمله‌قرار‌دادند.‌هرگز‌اطالعاتی‌که‌نظریه‌مطرح‌شده‌در‌کتاب‌مبت��نی�‌ب��ر‌آن‌می‌باش��د‌جهت‌بررس��ی‌عم��ومی،‌بررس��یتوسط‌خواص،‌و‌یا‌هرگونه‌بررسی‌دیگر‌در‌دسترس‌قرار‌نگرفته‌است.‌گیلیگان‌در‌هیچ‌کجای‌کت��ابشبه‌خواننده‌ارجاع‌مفیدی‌نمی‌دهد.‌از‌‌آنجا‌که‌کتاب‌را‌انتش��ارات‌دانش��گاه‌ه��اروارد‌منتش��ر‌ک��رده‌و‌ازآنجا‌که‌نویسنده،‌استاد‌این‌دانشگاه‌برجسته‌است‌ب��ه‌ط��ور‌ط��بیعی‌خوانن��دگان‌تص��ور‌می‌کنن��د‌ک��ه‌او

مطالعات‌نابی‌انجام‌داده‌و‌کنترل‌های‌معمولی‌و‌بازبینی‌های‌حرفه‌ای‌درآن‌به‌عمل‌آمده‌است.از‌برندان‌مار،‌اس��تاد‌بازنشس��ته‌دانش��گاه‌ه��اروارد‌و‌م��دیر‌پیش��ین‌گ��روه‌روان‌شناس��ی،�‌درب��اره‌ع��دمدسترسی‌به‌اطالعات‌و‌منابعی‌که‌گیلیگان‌نظریه‌خود‌را‌بر‌اساس‌آنه��ا‌ارائ��ه‌نم��وده‌س��وال‌ک��ردم.‌ویخندید‌و‌گفت:‌»فرد‌ممکن‌است‌نسبت‌به‌اینکه‌من��ابع‌را‌در‌اختی��ار‌دیگ��ران‌بگ��ذارد،‌حس��اس‌باش��د«.تعجب‌آور‌است‌که‌یک‌مجموعه‌اطالعات‌منتشر‌نش��ده،‌آزم��ایش‌‌نش��ده،‌و‌نق��د‌نش��ده‌از‌چ��نین‌اهمیتتاریخی‌برخوردار‌بشود‌تا‌شایستگی‌اهدا‌به‌مرکز‌تحقیقاتی‌معتبری‌چون‌هاروارد‌را‌پیدا‌کن��د.‌ب��دیهیاست‌که‌گیلیگان‌همچنان‌بر‌»محرمانه‌بودن«‌پژوهش‌خود‌پافشاری‌خواهد‌کرد‌و‌شواهد‌موجود‌نشانمی‌دهد‌این‌پژوهش‌که‌مبنای‌نظریات‌متمایز‌اوست‌همچنان‌از‌دسترس‌پژوهشگران‌و‌دانش��گاهیان‌دور

خواهد‌ماند.در‌طی‌سال‌ها،‌برخی‌از‌اندیشمندان‌به‌شیوه‌مغرورانه‌گیلیگان‌در‌ارائه‌تحقیقاتش‌خ��رده‌گرفته‌ان��د.

‌در‌توصیف‌ماهیت‌مبهم‌مطالعات‌گیلیگان‌نوشت:‌»انسان1986زلال‌لوریا،‌استاد‌دانشگاه‌تافتز،‌در‌سال‌

به‌این‌نتیجه‌می‌رسد‌که‌تحقیقاتی�‌چند‌در‌میان‌زنان‌و‌گاهی‌اوقات‌مردان‌صورت‌گرفته‌اس��ت‌و‌زن��اندر‌مورد‌برخی‌موضوعات‌»در‌مقیاس‌کوچکی‌نمونه‌گیری‌شده‌و‌مورد‌مصاحبه‌قرار‌گرفت��ه‌بودن��د...اطالعات‌نسبتا‌خوب‌بررسی‌شده‌و‌تا‌حدودی‌این‌برداشت‌روشن‌را‌به‌دست‌داد‌که‌قطعا‌می‌توان‌زنانرا‌با‌صفت‌دلسوز‌و‌متعامل‌توصیف‌نمود.‌این‌یک‌طرح‌بس��یار‌ج��الب‌اس��ت‌ولی‌نمی‌ت��وان‌آن‌را‌ی��ک

پایان‌نامه‌تحقیقی‌به‌حساب‌آورد«.فی‌‌جی.‌‌کرازبی،‌استاد‌روان‌شناسی‌کالج‌اسمیت،‌گیلیگان‌را‌ب��ه‌خ��اطر‌»اطالع��ات‌واهی«‌س��رزنشمی‌کند‌و‌می‌گوید:‌»گیلیگان‌در‌سرتاسر‌کتاب‌خود‌به‌اطالعاتی‌که‌از‌مطالعاتش‌به‌دست‌آورده‌اشارهمی‌کند‌ولی‌هیچگونه‌جدولی‌ارائه‌نمی‌دهد.‌در‌واقع‌او‌هیچگاه‌کمیتی‌را‌در‌تحقیقش‌تع��یین‌نمی‌کن��د.

‌نفری‌که‌در‌مطالعه‌سوم‌به‌آنها‌اشاره‌شده،‌دریافت‌144نفر‌از‌136خواننده‌هرگز‌اطالعاتی‌در‌مورد‌‌نفر‌در‌کتاب‌نقل‌قول‌شده‌است.‌حتی‌اگ�ر‌انس�ان‌ی�ک‌محق�ق‌تعلیم‌دی�ده‌هم8نمی‌نماید‌زیرا‌فقط‌از‌

نباشد‌نسبت‌به‌این‌تحقیق‌شک‌می‌کند«.طرف�داران‌گیلیگ�ان‌عقی�ده‌دارن�د‌ک�ه‌انتق�اد‌از‌او‌ب�ه‌عن�وان‌ی�ک‌روان‌ش�ناس‌ک�اربردی‌ب�ه‌جهتکوتاهی‌هایش،‌اصل‌موضوع‌را‌از‌یادها‌می‌برد.‌آنان‌می‌گویند‌که‌پیام‌اص��لی‌او‌در‌کت��اب‌ب��ا‌ص��داییمتفاوت‌ربطی‌به‌اثب��ات‌این‌ادع��ا‌ی��ا‌آن‌ادع��ا‌در‌م��ورد‌رفت��ار‌م��ردان‌و‌زن��ان‌ن��دارد.‌او‌در‌این‌کت��ابمی‌خواهد‌به‌همه‌اعالم‌کند‌که‌تحقیقات‌روان‌شناختی‌در‌گذشته‌عمدتا‌مردمحور‌بوده‌و‌فقط‌بر‌اساستجارب‌نیمی‌از‌افراد‌بشر‌یعنی‌مردان‌تنظیم‌شده‌است.‌گیلیگان‌با‌وارد‌کردن‌دیدگاه‌های‌زنان‌در‌روند

سنتی�‌یکی‌از‌علوم‌انسانی‌که‌به‌طور‌نظام‌مند‌از‌آنان‌)زنان(‌غفلت‌کرده‌بود،‌انقالبی‌پدید‌آورد.گیلیگان‌مطمئنا‌اولین‌کسی‌نبوده‌که‌اصرار‌داشته‌است‌زنان‌به‌طور‌مس��تقیم‌و‌ن��ه‌از‌طری��ق‌الگ��ویمردانه‌مورد‌مطالعه‌قرار‌گیرند‌ولی‌تردی��دی‌نیس��ت‌ک��ه‌پی��ام‌و‌آث��ار‌وی‌بیش‌از‌دیگ��ران‌هم‌در‌می��اندانشمندان‌و‌هم‌درمیان‌عموم،‌تاثیر‌و‌گستردگی‌داشته‌است.‌گیلیگان‌به‌دلی��ل‌ط��رح‌موض�وع،‌شایس�ته

(‌که‌اعتقاد‌به‌عدم‌وجود‌تف��اوت‌می��ان‌زن‌و‌م��رد،1980تقدیر‌است.‌به‌عالوه‌در‌دورانی‌)اواخر‌دهه‌نشان‌دهنده‌برجستگی‌علمی‌زنان‌بود،‌»فمینیسم‌تفاوت‌گرا«ی‌گیلیگان،‌امیدآفرین‌بود.‌او‌همچ��نین‌ب��هخاطر‌مقاومت‌در‌برابر‌موج‌دوجنسیتی‌بودن‌انسان‌ها‌شایسته‌تقدیر‌اس��ت‌ولی‌هن��وز‌هم‌پرس��ش‌اص��لیدرباره‌ادعاهای‌وی‌به‌قوت‌خود‌باقی‌است.‌آی�ا‌وی‌کش�فیات‌معت��بری‌در‌م��ورد‌ش�یوه‌هایی�‌ک��ه‌زن�ان

جهت‌انجام‌قضاوت‌های‌اخالقی‌برمی‌گزینند،‌انجام‌داده‌است؟مجله‌نیویورک‌تایمز‌در‌معروف‌نمودن‌گیلیگان‌نقش‌مهمی‌داشته‌اس��ت.‌این‌روزنام��ه‌ک��ار‌او‌را‌ب��اداروین‌قابل‌قیاس‌دانسته‌و‌خود‌گیلیگان‌نیز‌با‌این‌مقایسه‌مخالفتی�‌نکرده‌است.‌اخیرا‌نشریه‌اجوکیشنویک‌از‌من‌درباره‌آثار‌و‌ادعاهای‌گیلیگان‌سوال‌نم��ود.‌من‌گفتم:‌»مطمئن‌نیس��تم‌ک��اری‌ک��ه‌گیلیگ��انمی‌کند‌بتواند‌در‌جایگاه‌علوم‌اجتماعی‌قرار‌گیرد«.‌این‌نشریه‌سپس‌پاسخ‌گیلیگ��ان‌را‌نس��بت‌ب��ه‌نقط��هنظرات‌من‌چنین‌نقل‌نموده‌است:‌»اگر‌مطالعات‌کمی‌تنها‌ن��وع‌پ��ژوهش‌واج��د‌ص��الحیت‌باش��د‌آنگ��اه

چارلز‌داروین‌را‌که‌پدر‌نظریه‌تکامل‌است‌نمی‌توان‌یک‌پژوهشگر‌نامید«.در‌مجموع‌کار‌گیلیگان‌بیش‌از‌آنکه‌عینی‌باشد‌ایدئولوژیک‌است.‌نظریات‌او‌همه‌نش��انه‌های‌آن‌رادارد‌که‌به‌عنوان‌یک‌نمونه‌کالسیک‌از‌علم‌بیمارگونه‌تلقی‌شود.‌علمی‌که‌ایروینگ‌النگ‌م��ور‌آن‌رااینگونه‌توصیف‌می‌کند:‌»علم‌چیزهایی‌که‌آنگونه‌نیست‌که‌ادعا‌می‌ش��ود«‌علم‌بی‌ثم��ری‌ک��ه‌ب��ه‌هیچ

کجا‌منتهی‌نمی‌گردد‌بلکه‌پیوسته‌به‌راه‌خود‌ادامه‌می‌دهد.اخیرا‌گیلیگان‌به‌موضوع‌پسران‌پرداخته‌است‌و‌این‌مساله‌را‌نمی‌توان‌به‌فال‌نیک‌گرفت.‌به‌اعتقادوی،‌پسران‌بهره‌مندان‌جامعه‌مردساالر‌نیستند‌بلکه‌قربانیان‌آن‌هستند.‌او‌ادعا‌می‌کند‌دریافته‌اس��ت‌ک��ه

‌سالگی(‌از‌احساسات‌خود‌رها‌شده‌و‌به‌زور‌از‌سایرین‌ب��ویژه‌زن��ان‌3تا‌2پسران‌در‌سنین‌بسیار‌پایین‌)جدا‌می‌گردند.‌او‌و‌طرفدارانش‌قرار‌است‌برنامه‌ای‌را‌در‌گستره‌وسیع‌ب�ه‌اج�را‌درآورن��د‌ت�ا‌از‌طری��ق

روش‌جامعه‌پذیری‌پسران،‌آنان‌را‌نجات‌دهند.از‌آنجا‌که‌گیلیگان‌نفوذ‌زیادی‌بر‌دستگاه‌آموزش‌آمریکا‌دارد،‌تردیدها‌در‌م��ورد‌رویک��رد‌جدی��داو‌ص��د‌چن�دان‌می‌ش��ود.‌آی��ا‌پس�ران‌آمریک��ایی‌را‌بای�د‌نج�ات‌داد؟‌آی��ا‌متفکری�نی�‌چ�ون‌گیلیگ�ان‌و

طرفدارانش‌مجهز‌به‌دانش‌و‌ویژگی‌مناسب‌برای‌نجات‌دادن‌پسران‌هستند؟

‌جزیره‌گیلیگان:فصل‌پنجم�‌ک��ارول‌گیلیگ��ان‌و‌همک��ارانش‌دردانش��کده‌عل��وم‌آموزش��ی‌دانش��گاه‌ه��اروارد،‌برنام��ه1995در‌س��ال‌

‌‌ساله‌ای‌را‌در‌مورد‌»روانشناسی‌زنان،‌توسعه‌پسران،‌و‌فرهنگ‌م��رد‌ب��ودن«‌آغ��از‌کردن��د.3تحقیقاتی�‌پس‌از‌یک‌سال‌وی‌اعالم‌کرد‌که‌بحران‌پسران‌از‌بحرانی‌که‌گریبان‌دختران‌را‌گرفت��ه‌ب��ود،‌وخیم‌ت��ر

است.گیلیگان‌ادعا‌می‌کند‌که‌یک‌شکل‌تکان‌دهنده‌از‌توسعه‌نامتقارن‌راکشف‌کرده‌است.‌بدین‌معنا‌ک��هدختران‌هنگام‌ورود‌به‌سن‌بلوغ،‌آسیب‌پذیر‌می‌شوند‌اما‌دوره‌بحرانی‌پس��ران‌از‌س��نین‌ک��ودکی‌آغ��از

‌سالگی‌تحت‌فشار‌قرار‌می‌گیرند‌ت��ا‌»س��اختار‌ی��ا‌نظم‌اخالقی‌7تا‌3می‌شود.‌به‌نظر‌او‌پسران‌در‌فاصله‌تمدن‌مردساالرانه‌را‌در‌خود‌جای‌دهند‌و‌یا‌به‌عبارت‌دیگر،‌ایده‌مردساالری‌را‌در‌درون‌خود‌نهادین��هنمایند«.‌این‌فرایند‌مردانه‌سازی‌از‌نظر‌گیلیگان،‌مخرب‌و‌آسیب‌رسان‌است.‌ب��ه‌گفت��ه‌وی:‌»پس��ران‌دراین‌سن‌نشانه‌های‌آسیبی‌فراوانی‌از‌جمله‌افسردگی،‌رفتارهای‌خارج‌از‌کن��ترل،‌اختالالت‌ی��ادگیری،‌و

حتی‌آلرژی‌و‌لکنت‌زبان‌را‌از‌خود‌نشان‌می‌دهند«.عقاید‌گیلیگان‌درباره‌وضعیت‌بحرانی‌پسران‌به‌هنگام‌ورود‌به‌مرحله‌کسب‌هویت‌مردانه،‌ب��ر‌پای��هنظریه‌های‌روان‌شناختی�‌رشد‌زنان‌و‌مردان‌و‌ب��ه‌خص��وص‌ب��ر‌نظریه‌ه��ای‌نانس��ی‌چ��درا،‌روان‌تحلیل‌گ��رفمینیست‌می‌باشد.‌گیلیگان‌در‌کتاب‌با‌صدایی‌متفاوت‌از‌نظریات‌وی‌بسیار‌بهره‌گرفته‌بود.‌چدرا‌ن��یزاعتقاد‌داشت‌که‌نقش‌های‌سنتی‌زنانه‌و‌مردانه‌بیش‌از‌‌آنکه‌در‌بیولوژی‌ریشه‌داشته‌باشد‌ریشه‌در‌نظ��امپابرجای‌»جنس/جنسیت«‌دارد‌که‌در‌همه‌جوامع‌بشری‌وجود‌دارد.‌به‌اعتق��اد‌او‌نظ��ام‌جنس/جنس��یتروشی‌است‌که‌جامعه‌توسط‌آن‌رابط��ه‌جنس��ی‌و‌ب��اروری‌را‌س��ازماندهی‌نم��وده‌ت��ا‌فرودس��تی‌زن��ان‌راجاودانه‌کند.‌این‌نظام‌با‌تلقین‌این‌نکته‌به‌زنان‌ک��ه‌نخس��تین‌وظیف��ه‌آن��ان‌نگه��داری‌از‌کودک��ان‌اس��ت

فرصت‌را‌به‌دست‌مردان‌می‌دهد‌تا‌همه‌عرصه‌های‌اجتماعی‌و‌اقتصادی‌را‌در‌دست‌خود‌بگیرد.از‌آنجا‌که‌عمدتا‌مادران‌هستند‌که‌کار‌پرورش‌را‌بر‌عهده‌دارند،‌زن��دگی‌کودک��ان‌بیش‌از‌پ��درانتوسط‌مادران‌هویت‌پیدا‌می‌کند.‌به‌اعتقاد‌چدرا،‌این‌وابس�تگی‌و‌هویت‌ی�ابی‌ب�رای‌پس�ران‌و‌دخ�تراننتایج‌عمیقا‌متفاوتی‌را‌در‌بر‌دارد.‌دختر‌با‌»حس‌همسانی‌و‌پیوستگی�‌با‌مادر«‌بار‌می‌آی��د‌و‌از‌آن‌س��وپسران‌یاد‌می‌گیرند‌که‌برای‌مرد‌بودن‌باید‌با‌کس��ی‌ک��ه‌از‌آنه��ا‌نگه��داری‌می‌کن��د‌خیلی‌ف��رق‌داش��تهباش��ند.‌»زن��ان‌در‌ق��الب‌م��ادر،‌دخ��تران‌خ��ود‌را‌ب��ا‌توانایی‌ه��ای‌م��ادر‌ش��دن‌و‌آرزوی‌م��ادر‌ش��دن‌ب��ارمی‌آورند...‌به‌عکس،‌همین‌زنان‌در‌قالب‌مادر،‌پسرانی‌را‌به‌بار‌می‌آورند‌که‌خوی‌پرورش‌دهندگی‌در

آنان‌به‌طور‌نظام‌مند‌کاهش‌یافته‌و‌یا‌سرکوب‌شده‌است«.به‌اعتقاد‌چدرا،‌زنان‌نیز‌درست‌به‌اندازه‌مردان‌کمک‌می‌کنند�‌تا‌نظام‌مردساالری‌تداوم‌یاب��د‌و‌اینکار‌را‌با‌نحوه‌جامعه‌پذیر‌ساختن‌پسران‌شان‌انجام‌می‌دهند.‌»شیوه‌مادری‌‌کردن‌زنان‌در‌محی��ط‌م��نزویخانواده‌هسته‌ای‌جوامع‌سرمایه‌داری‌معاصر«‌به‌پسران‌نشان‌می‌دهد‌که‌پرورش‌دهندگی‌کار‌زنان‌است.این‌روش‌»مردان‌را‌برای‌مشارکت‌در‌خانواده‌و‌جامعه‌مردمحور،‌برای‌مشارکت‌هم��راه‌ب��ا‌احساس��اتاندک‌در‌زندگی‌خانوادگی،‌و‌برای‌مش��ارکت‌در‌دنی��ای‌ک��ار‌و‌س��رمایه‌داری‌آم��اده‌می‌س��ازد«.‌ب��دینترتیب‌سازمان‌یافتگی‌اجتماعی‌در‌مورد‌زنان،‌ناعادالنه‌و‌استثمارکننده‌است.‌وی‌می‌گوید:‌»چه‌از‌نظرسیاسی�‌و‌چه‌از‌نظر‌اجتماعی،‌مقابله‌با‌این‌نحوه‌سازماندهی‌نقش‌وال��دین‌ض��رورت‌دارد...‌و‌این‌ک��ار،

شدنی‌است«.چدرا‌معتقد‌بود‌که‌مرد‌و‌زن‌دارای‌توانایی‌های‌یکسانی‌برای‌تربیت‌و‌پ��رورش‌ک��ودک‌می‌باش��ند.در‌مردان‌این‌توانایی‌به‌پس‌رانده‌می‌شود.‌علت‌تا‌حد‌زیادی‌به‌شیوه‌های‌رایج‌در‌جوامع‌مردساالر‌ب��رمی‌گردد‌که‌مصلحت‌را‌در‌آن‌می‌بینند‌تا‌پرورش‌کودک‌را‌به‌دست‌زنان‌بسپارند‌و‌به‌نظر‌چ��درا،‌این

نظم‌اجتماعی‌نه‌تنها‌قابل‌تغییر‌که‌ناگزیر‌از‌تغییر‌است.‌به‌این‌نتیجه‌رسید‌که‌نظریه‌های‌او‌درب��اره‌آس��یبی1970گیلیگان‌با‌مطالعه‌نظریه‌های‌چدرا،‌در‌دهه‌

که‌از‌طریق‌فرهنگ‌به‌کودکان‌وارد‌می‌شود‌بسیار‌درست‌اس��ت.‌او‌این‌نظریه‌ه��ا‌را‌دوب��اره‌بس��ته‌بندینموده‌و‌با‌استفاده‌از‌ادبیات‌اغفال‌کننده‌و‌استعاره‌آمیز‌خود،‌آنها‌را‌تقویت‌کرد.

مردانگی‌در‌یک‌»نظم‌اجتماعی‌مردساالر«‌مجله‌نیویورک‌تایمز‌در‌دومین‌مصاحبه‌اش‌با‌گیلیگ��ان‌از‌او‌پرس��ید:‌»آی�ا‌می‌ت�وانیم‌در1997در‌سال‌

مورد‌کار‌جدیدتان‌که‌تحقیقی‌درباره‌وضعیت‌پسران‌است،‌صحبت‌کنیم؟«�‌گیلیگ��ان‌در‌م��ورد‌پس��ریکه‌روز‌قبل‌مشاهده‌کرده‌بود،‌گفت:‌»چهره‌اش‌بسیار‌آرام‌بود‌و‌احساسات‌زیادی‌را‌بروز‌نمی‌داد.‌او

‌ش��وند‌و‌ب��ه‌همین‌دلی��ل‌ن��اگزیر"ی��ک‌پسر"‌سال‌داشت‌یعنی‌سنی�‌که‌پسران‌می‌خواهن��د‌6در‌حدود‌هستند‌از‌مادرشان‌جدا‌شده‌و‌اجازه‌ندارند‌این‌جدایی‌را‌یک‌زیان‌تلقی‌نمایند«.‌س��پس‌او‌توض��یح‌دادکه‌این‌وضعیت‌باید‌تغییر‌یابد:‌»ما‌بای��د‌ف��رهنگی�‌بس��ازیم‌ک��ه‌ج��دایی‌پس��ران‌از‌م��ادران‌را‌ک��ار‌قاب��ل

تحسینی‌نداند«.گیلیگان‌امیدوار‌است‌همانطور‌که‌روزگاری‌»صدای‌دختران«‌را‌به‌گوش‌جامع��ه‌رس��اند‌ام��روز‌هم»صدای‌پسران«‌را‌به‌گوش‌آنها‌برساند‌و‌شرایطی‌را‌به‌وج��ود‌بی��اورد‌ت��ا‌پس��ران‌حرف‌ش��ان‌را‌بزنن��د.گیلیگان‌می‌خواهد‌عصر‌جدیدی‌را‌به‌روی‌پسران‌بگشاید‌تا‌‌آنان‌ناچار‌نباش��ند‌تص��ورات‌کلیش��ه‌ای‌درمورد‌مردانگی‌را‌بپذیرند؛‌تصوراتی‌که‌سبب‌می‌شود‌آنها‌از‌پرورش‌دهندگان‌خ��ود‌ج��دا‌ش��وند.‌همینکه‌پسران‌از‌زیر‌بار‌نقش‌های‌جنسیتی‌تحمیلی‌رها‌شوند‌دیگر‌از‌ضربات‌روحی‌اولیه‌که‌منج��ر‌ب��ه‌اینهمه‌اختالالت‌می‌گردد،‌رنج‌نخواهند‌برد.‌گیلیگان‌و‌دیگر‌همکارانش‌در‌پروژه‌دانشگاه‌هاروارد،‌خودرا‌پشگامان‌انقالبی‌می‌دانند‌که‌دنیای‌مردان‌جوان‌را‌دگرگون‌خواهد‌کرد.‌او‌به‌مجله‌نیویورک‌تایمزمی‌گوید:‌»ما‌بار‌دیگر‌به‌دورانی‌شبیه‌به‌دوره‌اصالحات‌]رفرم[‌نزدیک‌ش��ده‌ایم‌دوره‌ای‌ک��ه‌س��اختاربنیادی‌قدرت‌در‌حال‌تغییر‌اس��ت«.‌اگ��ر‌برنامه‌ه��ا‌و‌سیاس��ت‌هایی‌ک��ه‌گیلیگ��ان‌و‌همک��ارانش‌پیش��نهادمی‌کنند�‌بیش‌از‌آنکه‌مفید‌باشد،‌سبب‌تخریب‌شود‌چه؟‌ب�رخی‌م��ردان‌برجس��ته‌ن�یز‌همچ��ون‌مری�دانیسرسپرده،‌گیلیگان‌را‌در‌فراخوان‌خود‌برای‌نجات‌پسران‌همراهی‌می‌نمایند.‌در‌فصل‌بعدی‌به‌بررس��یپژوهش‌ها،‌ادعاها،‌و‌توصیه‌های‌هیجان‌زده‌آنان‌برای‌بازگرداندن‌سالمت‌روانی‌به‌ی��ک‌ملت‌از‌م��ردان

جوان‌آسیب‌دیده‌خواهیم‌پرداخت.

‌مردان‌را‌نجات‌دهیم:فصل‌ششم‌بیمارستان‌مک‌لین‌ک��ه‌ی��ک‌بیمارس��تان‌روانی-آموزش��ی‌وابس��ته‌ب��ه‌دانش��کده‌پزش��کی1998در‌ژوئن‌

هاروارد‌است،‌گزارشی‌مطبوعاتی‌را‌در‌مورد‌نتایج‌یک‌تحقیق‌جدید‌راجع‌به‌پسران‌آمریکایی‌منتش��رکرد.‌عنوان‌این‌گزارش‌چنین‌بود:‌»نوجوانی‌زمان‌بحران‌است‌حتی‌برای‌پسران‌سالم«.

در‌این‌گزارش‌چنین‌آمده‌بود‌که‌پژوهشگران‌مک‌لین‌و‌دانشکده‌پزشکی‌ه��اروارد‌دریافته‌ان��د‌ک��هپسران‌طبقه‌متوسط‌اجتماعی‌که‌از‌نظر‌روانی‌سالم‌هس��تند‌و‌ظ��اهرا‌ن��یز‌ش��اد‌ب��ه‌نظ��ر‌می‌رس��ند،‌دچ��ار

اضطراب،‌ازخودبیگانگی،�‌تنهایی،‌و‌انزوا‌می‌باشند.عنوان‌این‌تحقیق‌»گوش‌دادن‌به‌صدای‌پسران«‌و‌مدیر‌پروژه،‌دکتر‌ویلیام‌پوالک،‌م��دیر‌همک��اردر‌بخش‌مردان‌بیمارستان‌مک‌لین‌و‌استادیار‌روان‌درم��انی‌ب��الینی�‌در‌دانش��کده‌پزش��کی‌ه��اروارد،‌ب��ود.پوالک‌قبال‌در‌کتابش‌با‌عن��وان‌»پس�ران‌حقیقی:‌پس�ران‌خ��ود‌را‌از‌افس�انه‌پس�ر‌ب�ودن‌بره�انیم«‌همینیافته‌های‌هراس‌انگیز‌را‌گنجانده‌بود.‌این‌کتاب‌تا‌قبل‌از‌وقوع‌ماجرای‌دبیرس��تان‌کلمب��این‌در‌آوری��ل

‌هم‌تا‌حدودی‌موفق‌بود‌ولی‌هنگامی�‌که‌با‌وقوع‌این‌فاجعه،‌ناگهان‌ملت‌از‌خود‌پرسید‌چ��ه1999سال‌بر‌سر‌پسرانش‌آمده‌است،‌پوالک‌به‌صورت‌یک‌مرجع‌قابل‌اعتماد‌درآمد.‌او‌کامال‌ص��حنه‌رس��انه‌هایگروهی‌را‌اشغال‌کرد‌تا‌در‌مورد‌نتایج‌تحقیقش‌مبنی‌بر‌اینکه‌بحران‌خاموشی،‌پسران‌آمریک��ایی‌را‌درخود‌غوطه‌ور‌کرده،‌سخن‌بگوید.‌وی‌در‌یک‌برنامه‌زنده‌تلویزیونی‌شبکه‌سی‌ان‌ان‌با‌الگ��ور،‌مع��اونرئیس‌جمهور‌کلینت��ون،�‌ب��ه‌ط��ور‌مش��ترک‌ش��رکت‌ک��رد.‌این‌برنام��ه‌ب��ه‌بررس��ی‌خش��ونت‌در‌م��دارساختصاص‌داشت.‌پوالک‌با‌مدیران‌مدارس،‌مشاوران‌آموزش��ی،�‌و‌مس��ئولین‌انجمن‌اولی��ا‌و‌مربی��ان‌ن��یز

‌تن‌از‌مشاورین‌مدارس‌ابتدایی‌تگزاس‌که‌به1400صحبت‌می‌کرد.‌وی‌همچنین‌در‌همایشی‌متشکل‌از‌دنبال‌شناخت‌بیشتری‌از‌پسران‌تحت‌مراقبت‌شان‌بودند،‌نکاتی‌کلیدی‌ارائه‌نمود.

پوالک‌با‌دادن‌لقب‌»برادران‌اوفلیا«‌به‌پسران،‌آنچه‌که‌گیلیگان‌و‌مری‌پایفر‌برای‌دخ��تران‌ک��ردهبودند‌برای‌پسران‌انجام‌داد.‌اجازه‌دهید‌به‌بخشی‌از‌یافته‌های‌پوالک‌اشاره‌نماییم:

پسران‌هر‌چه‌که‌به‌سن‌بلوغ‌نزدیک‌تر‌می‌ش��وند،‌فش��ار‌بیش��تری‌را‌ب��رای‌تط��ابق‌ب��ا«کلیشه‌مردانه‌خش�ن‌ح�اکم‌احس�اس‌می‌کنن�د.‌همین‌احس�اس‌از‌اعتم�اد‌ب�ه‌نفس‌آن�ان

می‌کاهد‌و‌بر‌موارد‌افسردگی‌در‌میان‌پسران‌می‌افزاید«؛پسران‌از‌اینکه‌قرار‌است‌مرد‌شوند‌احساس‌نگرانی‌و‌اندوه‌زیادی‌دارند«؛«هرچند‌پسران‌ظاهرا‌خرس��ند‌ب��ه‌نظ��ر‌می‌رس��ند‌ام��ا‌بس��یاری‌از‌آن��ان‌در‌درون‌خ��ود«

احساس‌تنهایی‌و‌ازخودبیگانگی‌می‌نمایند«.از‌یاد‌نبریم‌که‌پوالک‌در‌مورد‌عده‌خاصی‌از‌پسران‌آمریکایی‌که‌به‌ط��ور‌ج��دی‌دچ��ار‌اختالالتجسمی‌یا‌روانی‌هستند،‌سخن‌نمی‌گوید.‌او‌این‌موارد‌آسیب‌شناسانه‌را‌به‌پس��ران‌ط��بیعی‌جامع�ه‌م��ا‌ن��یزتعمیم‌می‌دهد‌و‌می‌گوید:‌»این‌یافته‌ها‌نشان‌می‌ده��د‌ک��ه‌بح��ران‌پس�ران،‌ج�دی‌و‌مس��اله‌ای‌ملی‌اس�ت.بحرانی‌که‌می‌تواند‌موج‌خش��ونت‌غ��یر‌قاب��ل‌مه��اری‌را‌ب��ه‌وج��ود‌بی��اورد«.‌این‌اض��طرار‌ملی‌م��وجبفراخوان‌یک‌اصالحات‌اجتماعی‌کالن‌شد:‌»دیگر‌زم��ان‌آن‌فراس��یده‌اس��ت‌ک��ه‌نح��وه‌ب��زرگ‌ک��ردن

پسران‌مان‌را‌در‌خانه،‌مدرسه،‌و‌اجتماع‌تغییر‌دهیم«.شنیدن‌اینگونه‌ادعاها‌و‌توصیه‌های‌احساساتی‌از‌یک‌موسسه‌تحقیق��اتی�‌معت��بر‌نظ��یر‌مک‌لین،‌ام��ری

‌بیمارستان‌روان‌درمانی‌معتبر‌ایاالت‌متحده‌است‌و‌برنام��ه‌تحقیق��اتی3غیر‌عادی‌است.‌مک‌لین‌یکی‌از‌آن‌بیشترین‌امتیاز‌را‌دریافت‌می‌کند.‌اما‌این‌مورد،‌غیر‌قابل‌قبول‌است.

من‌از‌مرکز‌مک‌لین‌خواستم‌نسخه‌ای‌از‌تحقیق‌خود‌را‌برای‌من‌بفرستد.‌پس‌از‌دریافت‌ی��ک‌نس��خه‌صفحه‌ای،‌متوجه‌شدم‌که‌هیچ‌یک‌از‌معیارهای‌یک‌تحقیق‌حرفه‌ای‌را‌ندارد.‌پوالک‌در30تایپ‌شده‌

این‌تحقیق‌به‌غیر‌از‌ارجاعات‌ستایش‌آمیز‌به‌کارول‌گیلیگان‌و‌نانسی‌چدرا‌به‌خاطر‌»بینش‌عمیق‌«شان،هیچگونه‌پانویسی‌جهت‌ارجاع‌به‌دیگر‌تحقیقات‌ندارد.

حتی‌اگر‌از‌محدودیت‌منابع‌اطالعاتی‌این‌تحقیق‌هم‌چشم‌پوشی‌کنیم‌در‌هیچ‌کجای‌آن‌به‌این‌نتیجه‌پس��ری‌ک��ه‌م��ورد‌پرس��ش150نمی‌رسیم�‌که‌با‌یک‌»بحران‌خاموش«‌در‌سطح‌ملی‌روبرو‌هستیم.‌اکثر‌

قرار‌گرفته‌بودند‌خود‌را‌سالم‌و‌سرحال‌نشان‌می‌دادند.‌آنها‌در‌مصاحبه‌های‌خصوصی‌می‌گفتند‌که‌بهخانواده‌های‌شان‌نزدیک‌هستند‌و‌دارای‌دوستان‌صمیمی‌نیز‌می‌باش��ند.‌بیش��تر‌آن��ان‌عقی��ده‌داش��تند‌ک��ه»باید‌در‌مقابل‌کار‌مساوی،‌حقوق‌مساوی‌وجود‌داشته‌باشد«،‌»مردان‌باید‌در‌انجام‌کارهای‌خانه‌سهیم

باشند«‌و‌»مردان‌باید‌احساسات‌خود‌را‌بروز‌دهند«.اما‌پوالک‌مکررا‌به‌خوانندگان‌هشدار‌می‌ده�د‌ک�ه‌مب�ادا‌ف�ریب‌این‌نت�ایج‌ظ�اهرا‌امیدوارکنن�ده�‌رابخورند.‌او‌ادع�ا‌می‌کن�د‌ک�ه‌از‌طری�ق‌مص�احبه‌ک�ردن‌ب�ا‌پس�ران‌و‌دادن‌تس�ت‌هایی‌ک�ه‌»ط�رز‌فک�ر

ناخودآگاه«‌آنان‌را‌می‌سنجد�‌به‌تصویر‌درست‌تری‌از‌پسران‌یعنی‌انسان‌هایی‌وانه��اده،‌از‌خودبیگان��ه،‌وبدون‌اعتماد‌به‌نفس‌دست‌می‌یابیم.‌وی‌معتق��د‌اس��ت‌ک��ه‌این‌پس��ران‌ظ��اهرا‌ط��بیعی‌و‌ع��ادی‌در‌پش��ت»ماسک‌مردانگی«‌دچار‌بحران‌هستند.‌پوالک‌تمای�ل‌بیش�تر‌پس�ران‌ب�ه‌رابط�ه‌جنس�ی‌را‌در‌مقایس�ه‌ب�ادختران‌به‌عنوان‌شاخصی‌برای‌عدم‌سالمت‌روانی‌پسران‌تلقی‌می‌کند‌در‌حالی‌که‌این‌امر‌نش��ان‌دهندهوج��ود‌اختالالتی‌در‌می��ان‌م��ردان‌ج��وان‌ام��روزی‌در‌زمین��ه‌اخالقی‌اس��ت‌و‌ناش��ی‌از‌ی��ک‌اختالل

روان‌شناختی‌نمی‌باشد.به‌طور‌خالصه‌باید‌گفت‌که‌پژوهش‌پوالک‌حتی‌یک‌س��ند‌قانع‌کنن��ده‌ک��ه‌ح��اکی‌از‌وج��ود‌ی��کبحران‌ملی‌در‌رابطه‌با‌پسران‌باشد‌ب��ه‌دس��ت‌نمی‌ده��د.‌اطالع��ات‌ان��دک‌و‌نت��ایج‌جنج��الی‌ن��امعقول‌اینپژوهش‌مانع‌از‌آن‌است‌که‌به‌عنوان‌یک‌مقاله‌علمی‌قاب�ل‌انتش�ار‌ب�ه‌حس�اب‌آی�د.‌موسس�ه‌تحقیق�اتی

معتبری‌چون‌مک‌لین‌چرا‌باید‌مهر‌تایید‌بر‌چنین‌پژوهش‌مخدوشی‌بزند؟گزارش‌مطبوعاتی‌مک‌لین‌از‌»یافته‌ها«‌سخن‌می‌گوید‌و‌ب��ه‌خوانن��دگان‌این‌تص��ور‌را‌می‌ده��د‌ک��هپژوهش‌»گوش‌دادن‌به‌صدای‌پسران«‌با‌معیارهای‌مک‌لین-هاروارد‌در‌مورد‌پژوهش‌ه�ای‌مس�ئوالنه‌ومبت��نی�‌ب��ر‌اطالع��ات‌مط��ابقت‌دارد.‌هنگ��امی‌ک��ه‌دانش��مندان‌علم‌پزش��کی‌و‌روزنامه‌نگ��اران،‌گ��زارشمطبوعاتی�‌مک‌لین‌را‌در‌مورد‌یک‌یافته‌پژوهشی‌مشاهده‌می‌کنند،‌تصورشان‌این‌است‌ک�ه‌این‌تحقی��قبا‌استاندارهایی‌که‌این‌موسسه‌به‌خ��اطر‌رع��ایت‌آنه��ا‌ش��هرت‌دارد،‌مط��ابقت‌می‌کن��د.‌اگ��ر‌این‌تص��ورنادرست‌باشد‌اداره‌روابط‌عمومی‌مک‌لین‌باید‌به‌اطالع‌عموم‌برس��اند‌که‌‌»پژوهش‌ه��ای‌مک‌لین«‌فق��ط

ارزش‌مطبوعاتی�‌دارد.‌اعالم‌کرد‌ک��ه‌از‌این‌پس‌هیچ‌ی��ک‌از1998دانشگاه‌هاروارد‌که‌از‌این‌وضع‌ناراضی‌بود‌در‌اکتبر‌

اعضای‌هیات‌علمی‌حق‌ندارد‌بدون‌تایید‌صریح‌دانشکده،‌مطلبی‌را‌تحت‌نام‌آن‌دانش��گاه‌منتش��ر‌کن��د.این‌وضعیت‌قبال‌برای‌دانشگاه‌ییل‌هم‌پیش‌آم��ده‌و‌اکن��ون‌ه��ر‌کس‌مای��ل‌اس��ت‌از‌عب��ارت‌»پ��ژوهش

دانشگاه‌ییل«‌استفاده‌نماید‌باید‌از‌مدیر‌صدور‌پروانه‌این‌دانشگاه‌کسب‌مجوز‌کند.یک‌ملت‌از‌هملت‌ها‌و‌اوفلیاها

کارول‌گیلیگان‌و‌مری‌پایفر،‌پیشگامان‌روندی‌هستند‌که‌در‌آن‌به‌کودکان‌سالم‌نسبت‌بیم��اری‌و‌غ��یرطبیعی‌بودن‌داده‌می‌شود.‌گیلیگان‌و‌پایفر،‌دختران‌را‌در‌حال‌غرق‌شدن،‌نابود‌شدن،‌سوختن‌و..‌نشانمی‌دهند.‌پوالک‌نیز‌همین‌روند‌را‌در‌رابطه‌با‌پسران‌دنب��ال‌می‌نمای��د.‌پ��ایفر‌ب��ه‌دخ��تران‌لقب‌اوفلی��ا‌و

پوالک‌به‌پسران‌لقب‌هملت‌می‌دهد.پایفر‌و‌پوالک‌تصویری‌از‌کودکان‌آمریکایی‌به‌دست‌می‌دهند‌که‌آن��ان‌را‌آس��یب‌دیده‌و‌نیازمن��دنجات‌نشان‌می‌دهد‌اما‌هنگامی‌که‌انسان‌گزارش‌های‌داستان‌مانند‌و‌فاقد‌ارزش‌علمی‌در‌م��ورد‌آش��وب

که‌از‌سوی‌دانشکده‌آموزش‌هاروارد‌و‌مرکز‌بیمارس��تانی‌مک‌لین‌منتش��ر‌می‌ش��ود-–درونی‌نوجوانان‌مبالغه‌آمیز‌تلقی‌نماید‌دیگر‌دلیلی‌نمی‌ماند‌تا‌دختران‌و‌پسران‌را‌درگیر‌بحران‌بدانیم.

انسان‌شگفت‌زده‌می‌شود‌که‌چرا‌این‌ادعاهای‌غیر‌مسئوالنه‌و‌بی‌پایه‌با‌کمترین‌انتقاده��ا‌در‌رس��انه‌هاو‌افکار‌عمومی‌مواجه‌می‌گردد.‌شاید‌یکی‌از‌علل‌این‌امر‌این‌باشد‌که‌آمریکایی‌ها‌از‌اینگون��ه‌خبره��ا

‌پرفروش‌ترین‌کتاب‌ها‌آنهایی‌بودند‌ک��ه‌ب��ه‌ت��رتیب،‌زن��ان،‌دخ��تران،‌و1999استقبال‌می‌کنند.‌تا‌سال‌‌کت��اب‌س��وزان1999پسران‌را‌در‌وضعیت‌بحرانی‌و‌نیازمند‌کمک‌ترسیم‌نموده‌بودند.‌در‌اواخر‌س��ال‌

فالودی‌با‌عنوان‌»فریب‌خورده:‌اغفال‌مردان‌آمریکایی«‌توجه‌همگان‌را‌به‌ی��ک‌بخش‌عظیم‌دیگ��ر‌ازجمعیت‌که‌هیچ‌کس‌گمان‌نمی‌کرد‌در‌معرض‌خطر‌ج��دی‌باش��ند‌یع��نی‌م��ردان‌بزرگس��ال‌جلب‌نم��ود.فالودی‌مدعی‌است‌که‌پرده‌از‌یک‌»بحران‌مردانگی«‌برداشته‌است.‌بحرانی‌که‌چنان‌جدی‌و‌فراگ��یر

است‌که‌وی‌به‌سختی‌می‌تواند‌بفهمد‌که‌چرا‌مردان‌را‌به‌شورش‌وانداشته‌است.گرچه‌به‌نظر‌می‌رسد‌فالودی‌بدون‌خواندن‌تحلیل‌پوالک‌در‌مورد‌پسران‌به‌دیدگاه‌خ��ود‌راج��ع‌ب�همردان‌رسیده‌باشد‌اما‌نتیجه‌گیری‌های‌او‌در‌مورد‌مردان‌عینا‌مشابه‌نتیجه‌گیری‌های‌پوالک‌در‌رابط��ه‌ب��اپسران‌است.‌فالودی‌نیز‌همانند‌گیلیگان،‌پوالک،‌و‌دیگران،‌خواهان‌یک‌»پارادیم‌جدی��د«‌ب��رای‌م��رد

بودن‌است.فالودی‌برای‌اثبات‌نظریه‌خود‌مبنی‌بر‌اینکه‌مردان‌با‌غم‌فزاینده‌ای‌دست‌به‌گریبان‌هستند‌ب��ه‌نق��لپژوهش‌دکتر‌دارل‌رجیر،‌مدیر‌بخش‌واگیرشناسی‌در‌موسسه‌ملی‌سالمت‌روانی،‌می‌پ��ردازد.‌هنگ��امی�

1998که‌از‌دکتر‌رجیر‌نظرش‌را‌در‌این‌زمینه‌جویا‌شدم‌اظهار‌تعجب‌کرد‌که‌یکی‌از‌تحقیق��ات‌س��ال‌او‌توسط‌فالودی‌به‌عنوان‌دلیل‌»افزایش‌اضطراب،‌اختالالت‌افسردگی،‌و‌خودکشی«‌نقل‌شده‌اس��ت.

او‌می‌گوید:‌»این‌یک‌استدالل‌نادرست‌است.‌این‌مقاله‌به‌هیچ‌وجه‌چنین‌چیزی‌را‌نشان‌نمی‌ده��د«.‌اوانگیزه‌اینگونه‌حرکات‌را‌فروش‌بیشتر‌کتاب‌ها‌می‌داند.

گیلیگان،‌پوالک،‌و‌ف��الودی،‌بحران‌نویس��ان‌برجس��ته‌ای‌هس��تند.‌هم��ه‌آن��ان،‌نابهنج��اری‌و‌اض��طرابدرونی‌را‌در‌جمعی��تی�‌ک��ه‌نم��ای‌ب��یرونی‌ط��بیعی‌و‌ش��ادابی‌دارن��د،‌ریش�ه‌یابی‌می‌کنن��د.�‌هم��ه‌آن��ان‌اینبیمارگونگی‌را‌به‌»فرهنگ‌مردانه«‌نسبت‌می‌دهند؛‌فرهنگی‌ک��ه‌تص��ورات‌کلیش��ه‌ای‌و‌اوه��امی‌را‌ب��هجماعت‌درگیر‌بحران‌تحمیل‌می‌نماید‌)خواه‌زنان‌یا‌دختران‌یا‌پس��ران‌و‌ی��ا‌م��ردان(‌و‌این‌فرهن��گ‌ب��ه

همین‌علت‌قابل‌سرزنش‌است.فرهنگ‌»درمانگری«

فی‌ولدون‌،‌نویسنده‌و‌منتقد‌جامعه‌شناس‌انگلیسی،‌واژه‌»درمان‌گرایی«‌را‌برای‌دکترین‌رایج‌مبنی�‌ب��راینکه‌تقریبا‌تمام‌مشکالت‌شخصی‌از‌طریق‌گفتگو�‌درمان‌می‌شود،‌ابداع‌کرده‌است.‌وی‌بیش��تر‌نگ��رانآن‌است‌که‌درمان‌گرایی‌به‌جای‌آنکه‌یک‌رویه‌آموزشی�‌باشد‌تبدیل‌به‌یک‌پدیده‌عم��ومی‌ش��ود‌ام��ادر‌هر‌یک‌از‌این‌دو‌حوزه،‌درمان‌از‌طریق‌گفتگو‌که‌روزگاری‌یک‌تکنیک‌درم��انی‌خصوص��ی‌ب��ود

اینک‌به‌حدی‌عمومی‌شده‌است‌که‌فلسفه‌زیگموند‌فروید‌خواب‌آن‌را‌هم‌نمی‌دید.شرکت‌کنندگان‌در‌برنامه‌ه��ای‌گفتگ��وی‌تلویزی��ونی‌در‌مقاب��ل‌س��یل‌حض��اری‌ک��ه‌آن��ان‌را‌تش��ویقمی‌کنند،‌خصوصی‌ترین‌موارد‌زندگی‌خود‌را‌افشا‌می‌نمایند؛‌جریان‌بی‌پایان‌یادداش��ت‌های‌اعتراف��ات،جنبش‌اعتماد‌به‌نفس،‌کتاب‌ها‌و‌پرسش‌نامه‌هایی‌که‌احساسات‌کامال‌درونی‌کودکان‌را‌می‌کاوند‌اینه��ا

همگی‌نشانه‌درمان‌گرایی‌وسیع‌و‌بی‌رویه‌است.اکنون‌اعتقاد‌به‌ارزش‌صراحت‌در‌سخن‌گفتن‌و‌اهمیت‌سهیم‌شدن‌در‌احساسات‌یک��دیگر‌چن��ان‌ب��هصورت‌بخشی‌از‌فرهنگ‌عمومی‌درآمده‌است‌که‌حتی‌سازمان‌معتبری‌چون‌سازمان‌پیش��اهنگان‌دخ��تر

آمریکا‌به‌کسانی‌که‌غم‌های‌شان‌را‌آشکارا‌مطرح‌می‌کنند،�‌امتیاز‌می‌دهد.جالب‌است‌که‌در‌این‌میان،‌بخشی‌از‌جامعه‌ما‌به‌شدت‌در‌مقابل‌درمان‌گرایی‌مقاومت‌می‌کند‌و‌آنهم‌پسران‌کوچک‌هستند‌که‌ابدا‌دوست‌ندارند‌با‌کسی‌درددل‌کنند.‌هر‌درسی‌که‌آنان‌را‌وادار‌کند‌تااحساسات‌درونی‌خود‌را‌بروز‌دهند،‌مورد‌توجه‌آنها‌ق��رار‌نمی‌گ��یرد.‌من‌تردی��د‌دارم‌تالش‌ه��ایی‌ک��هجهت‌وادار‌کردن‌پسربچه‌ها‌به‌ابراز‌احساسات‌شان‌به‌طور‌آشکار‌صورت‌می‌گیرد‌بتواند‌به‌ثمر‌برس��د.ولی‌من‌قدرت‌اصالح‌گرانی‌که‌با‌‌آزمون‌این‌امر،‌سبب‌زیان‌رساندن‌به‌این‌کودکان‌خواهند‌شد‌را‌هم

دست‌کم‌نمی‌گیرم.بسیاری‌از‌مربیان‌به‌سبب‌آنکه‌به‌‌آنان‌آموخته‌شده‌که‌به‌کودکان‌به‌چش�م‌موج�وداتی‌بنگرن�د‌ک�هشرایط‌محیط‌آنان‌را‌تغییر‌شکل‌داده‌و‌نیازمند‌»نجات«‌هستند،‌دخ��الت‌در‌زن��دگی‌روانی‌کودک��ان‌رابرای‌خود‌قابل‌توجی��ه‌تلقی‌می‌کنن��د.�‌چ��نین‌دخالت‌ه��ایی‌از‌نظ��ر‌اخالقی‌قاب��ل‌بازخواس��ت‌اس��ت.‌اینرویه‌های‌درمانی‌غ��یر‌از‌زی�ان‌آور‌بودن‌ش��ان‌ب�ه‌نح�وی‌غ��یر‌قاب�ل‌قب��ول،‌مداخله‌گران�ه‌هس��تند.‌مس�لمابچه‌مدرسه‌ای‌ها‌حق‌دارند‌که‌آلت‌دست‌اینگونه‌ترفندهای‌روان‌شناسانه‌مربیان‌خود‌نشوند.‌ترفن��دهایی

که‌سعی‌دارند‌پسران‌را‌وادار‌کنند‌تا‌همانند‌دختران،‌احساسات‌خود‌را‌فاش‌نمایند.

‌علل‌عقب‌ماندگی‌تحصیلی‌پسران�:فصل‌هفتمزمانی‌نظم‌و‌ترتیب‌و‌انتظار‌پیشرفت‌درسی‌جزو‌بدیهیات‌آموزش‌بود،‌چه‌کسی‌می‌تواند‌نیاز‌ب��ه‌ک��ارچالش‌بر‌انگیز،‌انتظارت‌باال،‌و‌نظم‌و‌انضباط‌سخت‌گیرانه‌در‌کار‌آموزشی�‌را‌مورد‌تردی��د‌ق��رار‌ده��د؟در‌پاسخ‌باید‌گفت‌که‌متاسفانه‌بس��یاری‌از‌نظریه‌پ�ردازان‌آموزش��ی‌نس�بت‌ب�ه‌این‌م��وارد‌دچ��ار‌تردی��دهستند.‌»رویاپردازی‌های‌روسویی«‌در‌شکل‌آموزشی‌پیشرفت‌گرا،‌دیر‌زمانی‌است‌که‌به‌صورت‌یک

نیروی‌پرقدرت،‌مدارس‌آمریکا‌را‌تحت‌نفوذ‌خود‌قرار‌داده‌است.مربیان‌آموزشی‌پیشرفت‌گرا‌افتخار‌خود‌را‌در‌این‌می‌دانند‌که‌خالقیت‌و‌اعتماد‌به‌نفس‌کودکان‌راشکوفا‌کرده‌و‌ارتقا‌بخشند.‌آنها‌کالس‌های‌آموزگارمحور�‌همراه‌با‌یادگیری‌ب��ر‌مبن��ای‌واقعیت،‌حف��ظ

کردن،‌و‌تمرین‌درسی‌را‌نفی‌می‌کنند.در‌کالس‌های‌»کودک‌محور«،�‌آموزگار‌باید‌در‌پشت‌صحنه‌حضور‌داشته‌باشد‌تا‌شاگردان‌فرص��تآن‌را‌داشته‌باشند‌به‌عنوان‌»فراگیران‌مستقل«‌پیشرفت‌نمایند.‌تمرین‌و‌حفظ‌ک��ردن‌دروس‌ج��ایی‌درشیوه‌آموزشی‌متمرکز‌بر‌آزاد‌کردن‌»استعداد‌خالقانه‌کودک«‌ن��دارد.‌الفی‌ک��وهن،‌یکی‌از‌م��دافعانمعروف‌این‌روش‌آموزشی،�‌معتقد‌اس�ت‌ک��ه‌کالس‌ه��ای‌درس‌تع��اونی‌م��درن‌بای��د‌ش��بیه‌ی��ک‌نشس��ت

موزیکال‌پر‌ازدحام‌باشد.‌در‌م��دارس‌آمریک��ا‌مت��داول‌گردی��ده‌اس��ت.‌یکی‌از‌محققین1920آموزش‌کودک‌مح��ور‌از‌ده��ه‌

آموزش‌دانشگاه‌ویرجینیا‌می‌گوید:‌»شیوه‌آموزشی‌مبتنی�‌بر‌دانش‌که‌هم‌اکن��ون‌در‌بیش��تر‌کش��ورهایپیشرفته‌مورد‌استفاده‌می‌باشد‌بیش‌از‌نیم‌قرن‌است‌که‌در‌مدارس‌خود‌ما‌کن��ار‌گذاش��ته‌ش��ده‌اس��ت«.آنچه‌که‌در‌آموزش‌آمریکا‌متداول‌است‌کم‌‌اهمیت‌جلوه‌دادن‌مهارت‌ها،‌کسب‌دانش،‌نمرات‌رقابتی،و‌انضباط‌است.‌این‌رویه‌سبب‌ایجاد‌یک‌فاصله‌آموزشی‌نگران‌کننده‌شده‌به‌طوری‌ک��ه‌دانش‌آم��وزان

آمریکایی‌را‌در‌میان‌کشورهای‌پیشرفته‌به‌انتهای‌جدول‌رانده‌است.پسران‌در‌انگلستان

در‌انگلستان‌و‌استرالیا‌نیز‌پسران‌همانند‌آمریکا‌از‌نظر‌تحصیلی‌به‌طور‌چش��مگیری‌عقب‌ت��ر‌از‌دخ��تران‌س��ال‌پیش‌ب��ه10هستند.‌تفاوت‌آنها‌با‌ما‌در‌این‌است‌که‌مربیان‌آموزشی�‌و‌سیاس��تمداران‌انگلس��تان‌از‌

فکر‌حل‌این‌مشکل‌افتاده‌اند.‌شورایی‌از‌مدیران‌م��دارس،‌ی��ک‌دف��تر‌مرک��زی‌را‌جهت‌ی��افتن‌اطالع��ات‌در‌م��ورد1998در‌سال‌

رویه‌ها‌و‌برنامه‌های‌موثر‌کالسی‌برای‌پس��ران‌ایج��اد‌کردن��د.‌این‌ش��ورا‌تقریب��ا‌ی��ک‌ده��ه‌بع��د‌کت��ابکوچکی‌را‌منتشر‌کرد‌که‌در‌آن‌به‌ط�ور‌خالص�ه‌نت�ایج‌یافته‌ه�ا‌را‌منعکس‌نم�وده‌ب�ود.‌اینه�ا‌فهرس�ت

محدودی‌از‌شیوه‌های‌پیشنهادی‌آنان‌برای‌تاثیرگذاری‌بر‌پسران‌است:آموزگارمحوری‌بیشتر؛محیط‌ساختاربندی‌شده؛انتظارات‌باال؛بررسی‌سختگیرانه‌تکالیف‌درسی؛موارد‌تنبیهی‌در‌صورت‌عدم‌انجام‌تکالیف؛تاکید‌بیشتر‌بر‌کار‌توام‌با‌سکوت؛آزمون‌های‌مکرر؛.کالس‌های‌غیر‌مختلط

تقریبا‌تمامی‌این‌پیشنهادات‌مغایر‌با‌روش‌های‌آموزشی�‌پیشرفت‌گرایانه‌فعلی‌است.مدارس‌مختلط‌در‌سراسر‌انگلستان‌در‌حال‌آزمایش‌کالس‌های‌تماما‌پسرانه‌هستند.‌یک‌روزنامه‌نگار‌دربازدید‌از‌یکی‌از‌این‌کالس‌ها‌چنین‌می‌نویسد:‌»ردیف‌‌پسرانی‌که‌کت‌و‌بلوز‌به‌تن‌دارند‌و‌تمام‌توجهخود‌را‌به‌دس�تورالعمل‌های‌آموزگ�ار‌ج�وان‌معط�وف‌کرده‌ان�د.‌روش‌آموزگ�ار،�‌قاطعان�ه‌و‌اله�ام‌بخش

است«.این‌آموزگار‌به‌این‌نتیجه‌رسیده‌است‌که‌در‌کالس‌های‌پسرانه‌او‌روحیه‌همکاری‌تیمی‌وج��ود‌دارد.او‌می‌گوید:‌»هنگامی�‌که‌دختران‌در‌کالس‌باشند‌پسران‌برای‌اینک�ه‌ن�ازک‌ن�ارنجی‌ب�ه‌نظ�ر‌نرس�ند‌ازاظهار‌نظر‌خودداری‌می‌کنند«.‌او‌اضافه‌می‌کند:‌»دانش‌آموزان‌کالس‌من‌عاشق‌فوتبال‌هس��تند.‌وق��تیکالس،‌مختلط‌نباشد‌من‌می‌توانم‌مطالب‌را‌از‌متن‌هایی‌که‌با‌س��لیقه‌این‌دانش‌آم��وزان‌هماهن��گ‌اس��ت،

انتخاب‌کنم«.‌طی‌یک‌سال،‌پسران‌این‌کالس‌توانستند‌تقریب��ا‌هم��ه‌عقب‌مان��دگی‌های‌خ��ود‌را‌ج��برانکنند.

متاسفانه‌در‌آمریکا،‌دولت‌فدرال،‌وزارت‌آموزش،‌و‌گروه‌های‌زنان،‌میلیون‌ها‌دالر‌صرف‌پرداختنبه‌یک‌معضل‌واهی‌در‌مورد‌دختران‌کرده‌اند.‌حال‌آنک��ه‌م�ا‌ب�ا‌معض�ل‌واقعی‌عقب‌‌افت��ادگی‌تحص�یلیپسران‌روبرو‌هستیم.‌ظاهرا‌هیچ‌کس‌در‌اینجا‌مایل‌نیست‌در‌مورد‌این‌موضوع‌ح�تی‌س�خن‌بگوی�د‌چ�هرسد‌به‌آنکه‌گامی‌عملی‌در‌جهت‌حل‌آن‌بردارد.‌هنگامی‌که‌کامال‌پذیرفت��ه‌ش��ده‌ک��ه‌پس��ران‌از‌نظ��رروانی‌دچار‌افسردگی‌هستند‌و‌نیازمند‌نجات‌از‌افسانه‌واهی‌»پسر‌بودن«‌هستند‌دیگ��ر‌پذیرفت��ه‌نیس��تکه‌سیستم‌آموزشی�‌را‌به‌خاطر‌عقب‌ماندگی‌تحصیلی‌پسران‌مورد‌س��وال‌ق��رار‌دهیم.‌بن��ابراین‌در‌ح��الحاضر‌ما‌در‌ایاالت‌متحده‌هیچ‌اقدام‌سازنده‌ای‌جهت‌کمک‌به‌وضعیت‌نارس�ای‌تحص�یلی‌پس�ران‌انج�ام

نمی‌دهیم.

‌زندگی‌اخالقی‌پسران�:فصل‌هشتمپسرانی‌که‌از‌نظر‌اخالقی‌مورد‌بی‌توجهی‌قرار‌می‌گیرند‌از‌روش‌های‌ناخوشایندی‌برای‌جلب‌توجه‌ب��هخود‌استفاده‌می‌نمایند.‌همه‌کودکان‌به‌مق��رارت،‌س��اختار،�‌و‌نظم‌و‌انض��باط‌در‌زن��دگی‌خ��ود‌نیازمن��د

هستند‌اما‌به‌نظر‌می‌رسد‌پسران‌بیش‌از‌دختران‌به‌این‌مسایل‌نیاز‌دارند.‌اقدام‌به‌انجام‌یک‌نظرس��نجی1998موسسه‌جوزفسن‌که‌در‌زمنیه‌اخالقیات‌فعالیت‌می‌کند‌در‌سال‌

‌درص��د‌پس��ران،‌44ه��زار‌دانش‌آم��وز‌دخ��تر‌و‌پس��ر‌دبیرس��تانی‌نم��ود.‌در‌این‌نظرس��نجی،�‌10در‌می��ان‌»موافق«‌یا‌»شدیدا‌موافق«‌بودند‌که‌در‌امتحانات‌ورودی‌دانشگاه‌دست‌به‌تقلب‌بزنند.‌در‌ح��الی‌ک��ه

‌2درصد‌پسران‌گفته‌بودند‌که‌در‌سال‌گذشته،‌»‌32درصد‌بود.‌همچنین‌27این‌رقم‌در‌مورد‌دختران،‌‌درصد‌بود.21بار‌یا‌بیشتر«‌اجناسی‌را‌از‌مغازه‌ها‌کش‌رفته‌اند.‌در‌مورد‌دختران،‌این‌رقم‌

‌میالدی‌افزایش‌یافته80بنا‌به‌گفته‌انجمن‌روان‌پزشکی‌آمریکا،‌گستردگی‌اختالالت‌رفتاری‌از‌دهه‌‌2درص��د‌و‌در‌م��ورد‌زن��ان‌از‌‌16درصد‌ت��ا‌‌6سال‌بین‌18است.‌نرخ‌این‌اختالالت‌در‌مورد‌مردان‌زیر‌

‌درصد‌بسته‌به‌نوع‌جمعیت‌نمونه‌گیری‌شده‌و‌روش‌های‌پژوهشی،‌متفاوت‌است.9درصد‌تا‌اینکه‌گرایش‌پسران‌به‌انجام‌رفتارهای‌ضد‌اجتماعی‌به‌مراتب‌بیش‌از‌دختران‌است،‌موضوعی‌است

‌از1997که‌در‌میان‌تمامی‌فرهنگ‌ها‌صدق‌می‌کن��د.‌در‌پژوهش��ی‌ک��ه‌در‌دانش��گاه‌ورم��ونت‌در‌س��ال‌‌کشور‌از‌قاره‌های‌مختلف‌انجام‌پذیرفت،12مقایسه‌گزارش‌های‌والدین‌در‌مورد‌رفتار‌فرزندان‌شان‌در‌

مشخص‌شد‌که‌پسران‌بیشتر‌از‌دختران‌آم��اده‌زد‌و‌خ��ورد،‌فحش‌دادن،‌س��رقت،‌ب��د‌اخالقی،‌و‌تهدی��دکردن‌دیگران‌هستند.

نرمان‌رایدر،‌استاد‌جمعیت‌شناسی�‌دانشگاه‌پرینستون،‌از‌لزوم‌متمدن‌سازی‌هر‌نس�ل‌جدی�د‌ب�ه‌خ�اطرحفظ‌بقای‌اجتماع‌سخن‌می‌گوید.‌جامعه‌ای‌که‌در‌ماموریت‌خ��ود‌در‌رابط��ه‌ب��ا‌انس��ان‌ک��ردن‌و‌متم��دنساختن‌فرزندان‌خود‌با‌شکست‌مواجه‌شود‌در‌مورد‌فرزندان‌پسر‌خود‌با‌شکست‌فاجعه‌آمیزتری‌روبرو

می‌گردد.گرچه‌پس��ران‌از‌نظ��ر‌اخالقی‌فرودس��ت‌تر‌از‌دخ��تران‌نیس��تند‌ام��ا‌یقین��ا�‌از‌نظ��ر‌ف��یزیکی،‌خش��ن‌تر،مستعدتر‌برای‌تهاجم،‌و‌بی‌پرواتر‌هستند.‌دقیقا‌به‌همین‌علت‌که‌پسران‌به‌طور‌ط��بیعی‌از‌نظ��ر‌ف��یزیکیجسورتر‌هستند‌به‌شدت‌نیازمند‌‌آموزشی‌قاطع‌و‌صریح‌می‌باشند‌تا‌محدودیت‌های‌رفتاری‌قوی‌بر‌آنه��ااعمال‌نمایند.‌همان‌محدودیت‌هایی‌که‌بسیاری‌از‌مربیان‌پیشرفت‌گرا‌معتقدند‌که‌ما‌حق‌»تحمیل«‌آنه��ارا‌به‌هیچ‌کودکی‌نداریم.‌این‌رهیافت‌های‌فارغ‌از‌ارزش‌گذاری‌اخالقی‌در‌سیستم‌آموزشی،‌شانه‌خالیکردن‌والدین‌از‌مسئولیت‌خود‌جهت‌راهنمایی‌کودکان‌در‌تشخیص‌حق‌و‌باطل،‌اقدام‌دیوان‌ع��الی‌درافزایش‌حقوق‌مدنی‌کودکان‌و‌کاهش‌قدرت‌آموزگاران‌در‌اعمال‌نظم‌و‌ترتیب‌در‌کالس‌درس،‌اینهاهمگی‌دست‌به‌دست‌هم‌داده‌اند‌تا‌بسیاری‌از‌مدارس‌ما‌را‌تبدیل‌به‌مناطقی‌آزاد‌از‌قی��د‌و‌بن��د‌نماین��د.طبق‌معمول،‌آنان‌قصد‌سویی‌نداشته‌اند؛‌نیت‌‌آنه��ا‌حف��اظت‌از‌آزادی‌و‌خودمخت��اری‌جوان��ان‌در‌براب��رفشار‌اقتدارگرایانه‌بزرگساالن‌بوده‌است.‌متاسفانه‌این‌نظریه‌پردازان‌از‌نظر‌مفه��ومی‌دچ��ار‌س��ردرگمی

هستند‌و‌این‌سردرگمی‌بیش‌از‌هر‌کس‌دیگری،‌پسران‌را‌رنج‌می‌دهد.کودکان‌به‌دور‌از‌ارزش‌ها

‌تئودور‌سایزر،‌رئیس‌وقت‌دانشکده‌آم�وزش‌ه�اروارد،‌و‌همس�رش‌نانس��ی،‌کت��ابی‌را‌ب�ا1997در‌سال‌عنوان‌»آموزش‌اخالقی«‌منتشر‌کردند.‌در‌این‌کتاب‌تم�امی‌اص�ول‌اخالقی‌ک�ه‌ب�ه‌تعب�یر‌نویس�ندگانکتاب،‌»اخالقیات‌قدیمی«‌می‌باشند‌مورد‌نقد‌قرار‌گرفته‌است.‌از‌نظر‌آنان،‌اخالق‌گرایان‌پیشرو‌با‌آن

نوعی‌از‌اخالقیات‌موافق‌هستند‌که‌»بتوان‌لزوما‌آن‌را‌مورد‌مناقشه‌قرار‌داد«.نویس��ندگان‌این‌کت��اب‌»اخالقی��ات‌جدی��دی«‌را‌م��ورد‌تمجی��د‌ق��رار‌داده‌ان��د‌ک��ه‌اول��ویت‌را‌ب��هخودمختاری‌و‌ناوابستگی‌کودکان‌می‌دهد.‌آموزگاران‌هیچگ�اه‌نبای��د‌موعظ�ه‌کنن��د‌و‌ی��ا‌س��عی‌نماین�دفضیلتی‌را‌تلقین‌نمایند‌در‌عوض‌باید‌در‌عمل‌نشان‌دهنده‌یک‌»تعهد‌بس��یار‌ش��دید«‌نس��بت‌ب��ه‌ع��دالت

اجتماعی‌باشند.‌»آموزگاران‌و‌دانش‌آموزان‌می‌توانند‌اخالقیات‌را‌از‌یکدیگر‌بیاموزند«.این‌کتاب‌در‌واقع‌دکترینی‌را‌که‌قبال‌در‌مدارس‌سراسر‌کشور‌مورد‌عمل‌قرار‌گرفته‌بود،‌تش��ریح

‌»شفاف‌سازی‌ارزش‌ها«‌عمومیت‌پیدا‌کرده‌بود.‌مدافعان‌شفاف‌سازی�‌ارزش‌ه��ا1970می‌کرد.‌در‌دهه‌معتقدند‌که‌صحیح‌نیست‌که‌آموزگار‌حتی‌به‌طور‌غیر‌مستقیم‌و‌با‌ظرافت،‌دانش‌آموزان‌را‌ت��رغیب‌ب��هپیروی‌از‌ارزش‌های‌خود‌و‌یا‌ارزش‌های‌اجتماعی‌نماید.‌تحمی��ل‌ارزش‌ه��ا‌ب�ه‌دانش‌آم�وز،‌گن��اه‌کب�یره

است‌در‌عوض،‌کار‌آموزگار‌کمک‌به‌دانش‌آموزان‌است‌تا‌»ارزش‌های‌خود«‌را‌کشف‌کنند.

(،1973سیدنی‌سایمون‌و‌هوارد‌کرشنبام�‌در‌کتاب‌خود‌با‌نام‌»خوانش‌های‌شفاف‌سازی�‌ارزش‌ها«‌)نکات‌نادرست‌آموزش‌های‌اخالقی‌سنتی‌را‌شرح‌می‌دهند.

الرنس‌کولبرگ،‌روان‌شناس‌اخالق‌از‌دانش��گاه‌ه�اروراد،‌رهی��افت‌دومی‌را‌ب��ا‌ن��ام‌توس�عه‌اخالقی-ادراکی‌مطرح‌‌کرد.‌او‌نیز‌اخالقی��ات‌س��نتی‌را‌ب��ه‌ط��رز‌موه��نی‌»س��بدهای‌کهنه‌فض��یلت‌ها«‌‌نامی��د‌ک��هآموزگاران‌قدیمی‌سعی‌در‌القای‌آنها‌به‌کودک�ان‌داش�تند.‌آموزگ�اران‌پ�یروی‌کول�برگ‌از‌ه�وادارانشفاف‌سازی�‌ارزش‌‌ها،‌سنتی‌تر‌بودند.‌آنها‌تالش‌می‌کردند‌تا‌ب��ه‌ش��یوه‌ک��انت،‌آگ��اهی‌دانش‌آم��وزان‌رانسبت‌به‌وظیفه‌و‌مسئولیت‌خود‌ارتقا‌بخشند.‌آنها‌همچنین‌در‌مخالفت‌خود‌ب��ا‌»نس��بیت‌گرایی‌اخالقی«نیز‌سنتی�‌به‌حساب‌می‌آمدند.‌اما‌به‌هر‌حال‌در‌یک‌چیز‌با‌دیگ��ر‌پیش��رفت‌گرایان‌همص��دا‌بودن��د‌و‌آن

اینکه‌هر‌نوع‌القای‌اصول‌اخالقی‌را‌از‌باال‌به‌پایین،‌ناپسند‌می‌دانستند.‌کلید‌واژه‌سبک‌جدید‌در‌روش‌های‌آموزشی‌دانش‌آموزمحور،�‌»خودب��اوری«1980در‌اواخر‌دهه‌

بود.‌توجه‌به‌درک‌شخصی‌کودک‌از‌رفاه‌و‌خوش�ی،�‌اخالقی�ات‌را‌س�رکوب‌می‌ک�رد.‌ب�رای‌مث�ال‌درگذشته‌ممکن‌بود‌آموزگاران‌از‌دانش‌آموزان‌سال‌هفتم�‌بخواهند‌تا‌چنین‌انشایی‌را‌بنویسند:‌»فردی‌کهمن‌او‌را‌بیش‌از‌همه‌تمجید‌می‌کنم«�‌اما‌در‌مواد‌درسی‌کودک‌محور‌امروزی،‌از‌آنان‌خواسته‌می‌ش��ود

تا‌مقاالتی‌در‌بزرگداشت‌خود‌بنویسند.تقریبا‌در‌تمام‌طول‌تاریخ‌بشر،‌کودکان‌از‌طریق‌شنیدن‌و‌خواندن‌داستان‌های‌الهام‌بخش‌از‌مردان‌و

‌این‌ام��ر‌ک��ه‌از‌نظ��ر‌مربی��ان‌ب��ه1990زنان‌بزرگ‌با‌مفاهیم�‌فضیلت‌و‌افتخار‌آشنا‌می‌شدند.‌اما‌از‌ده��ه‌عنوان‌یک‌روش‌هدایتی‌تلقی‌می‌شد‌جای‌خود‌را‌به‌رویه‌هایی‌داد‌که‌به‌کودکان‌چنین‌می‌فهماند‌ک��ه

خودشان‌بهترین‌راهنما‌برای‌زندگی‌خودشان‌هستند.جدا‌از‌حساسیت‌های‌فلسفی‌این‌موضوع،‌پیامدهای‌شدید‌رفتاری‌آن‌غ��یر‌قاب��ل‌اجتن��اب‌اس��ت.‌اینم��وج‌اخالق‌زدایی‌ک��ه‌توس��ط‌مربی�ان‌نیوانگلن��د‌ب�راه‌افت�اد‌آث�ار‌خ��ود‌را‌در‌همین‌دهه‌ه��ا‌در‌اف�زایشاختالالت‌رفتاری‌پسران‌ظاهر‌نمود.‌بی‌شک‌تغییرات‌وسیع‌اجتماعی‌که‌جوامع‌و‌خانواده‌ها‌را‌تض��عیفنموده،‌عامل‌بسیار‌مهمی‌در‌این‌روند‌بوده‌است.‌ام��ا‌بخش��ی‌از‌س��رزنش‌را‌ن��یز‌بای��د‌متوج��ه‌اس��اتید‌ب��ا

حسن‌نیتی‌دانست‌که‌به‌تحقیر‌رسالت‌سنتی�‌مدارس‌در‌تهذیب‌اخالقی‌دانش‌آموزان‌پرداختند.اشتباه‌اصالح‌طلبان

آنهایی‌که‌مخالف‌آموزش‌اخالقی-هدایتی‌هستند‌غالبا‌این‌امر‌را‌یک‌نوع‌شستشوی‌مغزی‌می‌نامند‌ام��ااین‌یک‌اشتباه‌محض‌است.‌هنگامی‌که‌به‌کودکان‌می‌آموزید‌ک��ه‌شایس��ته‌و‌خویش��تن‌دار‌باش��ند‌و‌درکنش‌های‌خود‌از‌نظر‌اخالقی‌احساس‌مسئولیت‌کنند‌ش��ما‌در‌واق��ع‌آزادی‌آنه��ا‌را‌اف��زایش‌می‌دهی��د‌وانسانیت‌آنان‌را‌توسعه‌می‌بخشید.‌دانستن‌اینکه‌چه‌چ��یز‌درس��ت‌اس��ت‌و‌عم��ل‌ک��ردن‌به‌‌چ��یز‌درس��ت،عالی‌ترین‌جلوه‌آزادی‌و‌خودمختاری‌فردی‌است.‌در‌حقیقت‌این‌یک‌اصل‌اولیه‌در‌تمام‌ادیان‌ب��زرگو‌تمدن‌های‌عالی‌است.‌هنگامی‌که‌والدین‌و‌آموزگاران‌ناتوان‌از‌القای‌صفات‌نی��ک‌ب��ه‌پس��ران‌باش��ند

نسبت‌به‌انجام‌وظیفه‌خود‌چه‌در‌ارتباط‌با‌خود‌او‌و‌چه‌در‌رابطه‌با‌جامعه‌کوتاهی‌کرده‌اند.عقل‌سلیم،‌عرف،‌سنت،‌و‌حتی‌تحقیقات‌علوم‌اجتماعی‌م��درن،‌همگی‌در‌تایی��د‌آم��وزش‌اخالقی-

‌س��ال‌اس��ت30هدایتی‌که‌من‌آن‌را‌سنت‌ارسطویی‌می‌نامم‌دارای‌همگرایی‌هستند‌اما‌متاس��فانه‌بیش‌از‌که‌محافل‌آموزشی،�‌پیروی‌از‌این‌معیارها‌را‌واپسگرایی‌قلمداد‌می‌نماید.‌مدارس‌م��ا‌در‌س��ایه‌سیاس��تجاری‌یعنی‌»بگذار‌هر‌کس‌هر‌کاری‌که‌می‌خواهد‌انج��ام‌ده��د«‌تب��دیل‌ب��ه‌پناهگ��اه‌ش��مار‌بس��یاری‌ازکودکانی‌گردیده‌که‌بدرستی�‌جامعه‌پذیر‌نشده‌‌اند.‌وانهادن‌کودکان‌ب��ه‌خ��ود‌جهت‌تش��خیص‌ارزش‌ه��اهمانند‌آن‌است‌که‌‌آنها‌را‌در‌یک‌آزمایشگاه‌شیمی‌که‌پر‌از‌مواد‌خطرناک‌است‌رها‌ک��نیم‌و‌ب��ه‌آن��انبگوییم:‌»خب،‌حاال‌ترکیبات‌مورد‌عالقه‌خود‌را‌بسازید!«.‌بنابراین‌تعجبی‌ندارد‌که‌عده‌ای‌خ��ود‌را‌و

آنچه‌را‌که‌در‌اطراف‌شان‌است،‌منفجر‌نمایند.به‌این‌واقعیت‌ها‌اضافه‌کنید‌اسلحه‌هایی‌را‌که‌به‌راحتی‌در‌اختیار‌افراد‌قرار‌می‌گیرد‌و‌داس��تان‌هایخشونت‌آمیزی‌را‌که‌بر‌صفحه‌تلویزیون‌و‌رایانه،‌خودنمایی‌می‌کند‌و‌به‌این‌ترتیب‌احتمال‌خشونت‌بهطرز‌خارق‌العاده‌ای‌افزایش‌می‌یابد.‌نمایش‌صحنه‌های‌خشونت‌از‌رسانه‌ها‌که‌در‌آن،‌مرتکبین‌جنایت‌رام��ورد‌تمجی��د‌ق��رار‌داده‌و‌بینن��ده‌را‌نس��بت‌ب��ه‌رنج‌قربانی��ان‌جن��ایت،‌بی‌تف��اوت‌می‌س��ازند؛‌در‌محی��ط

تسامح‌آمیزی‌که‌امروزه‌اکثر‌مدارس‌فراهم‌می‌کنند،‌تاثیر‌صد‌چندان‌زیان‌آورتری‌خواهد‌داشت.نسیم‌تغییرات�

‌شمار‌بسیاری‌از‌والدین،‌آموزگاران،‌و‌فعاالن‌جمعیت‌ها‌ک��ه‌ت��ا‌آن‌زم��ان‌خ��اموش1990در‌اوایل‌دهه‌‌گ��روهی‌متش��کل1992بودند‌شروع‌به‌تحرکاتی‌به‌نفع‌آموزش‌های‌اخالقی‌قدیمی‌نمودند.‌در‌جوالی‌

از‌آموزگاران،‌رهبران‌جوان،‌سیاستمداران،‌و‌اخالق‌گرایان‌ک��ه‌توس��ط‌موسس��ه‌جوزفس��ن‌س��ازماندهیشده‌بودند‌در‌یک‌همایش‌سه‌روز‌و‌نیمه‌در‌مورد‌آموزش‌شخصیت‌در‌شهر‌آسپن‌ایالت‌کل�رادو‌گ�ردهم‌آمدند.‌در‌پایان‌این‌همایش،‌اعالمیه‌آسپن‌در‌مورد‌آموزش‌شخصیت‌صادر‌گردید.‌در‌این‌اعالمی��هضمن‌تاکید‌بر‌اینک��ه‌س��المت‌جامع��ه‌مس��تلزم‌وج��ود‌ش��هروندان‌متعه��د‌و‌دارای‌شخص��یت‌اخالقی‌واالمی‌باشد‌لزوم‌آموزش‌شخصیت‌بر‌مبنای‌ارزش‌های‌اخالقی‌در‌وهله‌اول‌توسط‌خانواده‌و‌سپس‌جوام��ع

مذهبی،�‌مدارس،‌و‌سازمان‌های‌جوانان،‌گوشزد‌شده‌است.‌سناتور‌از‌هر‌دو‌حزب‌سیاسی،‌تعدادی‌از‌فرمانداران،‌شهرداران،‌نماین��دگان10در‌جمع‌این‌گروه،‌

ایالت‌ها،‌و‌شخصیت‌های‌لیبرال‌و‌محافظه‌کار‌حضور‌دارند.اکنون‌مدتی‌است‌که‌در‌مدارس‌کشور،‌بازگشت‌به‌نوعی‌خ��وانش‌جدی��د‌از‌آموزش‌ه��ای‌اخالقی-هدایتی‌آغاز‌شده‌است.‌آموزگاران،‌مدیران،‌و‌خانواده‌ها‌یک‌ب�ار‌دیگ�ر‌می‌خواهن�د‌ب�ه‌دانش‌آم�وزانتفهیم‌کنند‌که‌باید‌مودبانه،‌شرافتمدانه،‌و‌مهربانانه‌رفتار‌نماین��د‌و‌ب��رای‌پیش��رفت‌تحص��یلی‌ب��ه‌س��ختی

تالش‌کنند.

جنگ‌و‌صلح:‌فصل‌نهمهمواره‌جوامعی‌وجود‌داشته‌اند‌که‌پسران‌را‌به‌دختران‌ت��رجیح‌می‌داده‌ان��د.‌ام��ا‌جامع��ه‌م��ا‌ش��اید‌اولینجامعه‌ای‌باشد‌که‌عمدا‌به‌عکس‌عمل‌می‌کند‌و‌اگر‌به‌مسیر‌فعلی‌ادامه‌دهیم‌پسران‌در‌واق��ع‌جنس‌دوم

آینده‌خواهند‌بود.این‌چیرگی‌دختران‌مایه‌خشنودی‌کسانی‌است‌که‌حتی‌هنوز�‌هم‌عقیده‌دارند‌بسیاری‌از‌دخ��تران‌ازحق‌خود‌محروم‌شده‌و‌خاموش‌مانده‌اند.‌پگی‌ارنش��تاین‌یکی‌از‌این‌اف��راد‌اس��ت.‌ب��ه‌عقی��ده‌او‌کالسدرس‌باید‌زن‌محور‌باشد،‌دیوارهایش‌پوشیده‌از‌تصاویر‌زنان‌و‌تکریم‌آنان‌ب��وده‌و‌م��ردان‌را‌ک��امال‌از

صحنه‌حذف‌نماید.اما‌تعویض‌موقعیت‌دو‌جنس‌در‌یک‌نظام‌ناعادالنه‌نمی‌تواند‌امری‌منطقی�‌به‌ش��مار‌آی��د.‌جامع��ه‌ب��ههیچ‌کس‌این‌حق‌را‌نمی‌دهد‌که‌سیاستی‌را‌دنبال‌کند‌تا‌در‌آن‌دخ��تران‌از‌امتیازه��ای‌وی��ژه‌برخ��وردارباشند.‌هیچ‌کس‌هم‌)خارج‌از‌محافل‌فمینیستی�‌عجیب‌و‌غ�ریب(‌چ�نین‌عقی�ده‌ای‌ن�دارد‌ک�ه‌پس�ران‌ب�هروشی‌زنانه‌مورد‌آموزش‌قرار‌گیرند.‌به‌ندرت‌می‌توان‌والدینی‌را‌پی��دا‌ک��رد‌ک��ه‌ب�ا‌گلوری��ا‌اش��تانیم،

هم‌عقیده‌باشند‌که‌پسران‌باید‌مانند‌دختران‌بار‌بیایند.اگر‌سازمان‌ها‌و‌نهادهایی‌که‌با‌دیدگاه‌های‌فمینیستی�‌دست‌اندرکار‌تدوین‌»سیاست‌جنس��یتی«�‌ب��رایمدارس‌ما‌هستند‌به‌کار‌خود‌ادامه‌دهند،‌فاصله‌تحصیلی‌که‌هم‌اکنون‌به‌شدت‌به‌ض��رر‌پس��ران‌وج��وددارد‌تبدیل‌به‌یک‌شکاف‌عمیق‌خواهد‌شد‌و‌تالش‌های‌آنان‌جهت‌»بازسازی«‌پس��ران‌-ب��رای‌عالقمن��د

کردن‌آنها‌به‌عروسک،‌دوخت‌و‌دوز،‌و‌بازی‌های‌غیر‌رقابتی-‌به‌سرعت‌ادامه‌خواهد‌یافت.بازآموزی‌بزرگ

اخیرا‌آمریکایی‌ها‌به‌دالیلی‌غیر‌از‌فاصله‌جنسیتی�‌میان‌پس��ران‌و‌دخ��تران،‌ش��روع‌ب��ه‌توج��ه‌عمیقی‌ب��هموضوع‌پسران‌کرده‌اند.‌این‌اتفاق‌مبارکی‌است‌زیرا‌مردم‌باید‌بدانند‌که‌چگونه‌نظام‌آموزشی�‌ما‌دائمادر‌حال‌تحلیل‌بردن‌پسران‌هم‌از‌نظر‌تحصیلی‌و‌هم‌از‌نظر‌اخالقی‌است.‌ما‌در‌واق��ع‌در‌ح��ال‌ورود‌ب��ه

دورانی‌هستیم‌که‌می‌توان‌آن‌را‌»بازآموزی‌بزرگ«‌نامید.ما‌بسیاری‌از‌مسایل‌اخالقی‌نسل‌های‌گذشته‌را‌به‌دور‌انداختیم‌به‌امید‌آنکه‌با‌شروع‌از‌نقطه‌صفر‌بهجامعه‌ای‌برسیم‌که‌عادالنه‌تر‌و‌آزادتر‌باشد.‌این‌دوری‌از‌اخالق‌ب��ه‌ب��دترین‌وجهی‌در‌فرزن��دان‌م��ا‌ب��هچشم‌می‌خورد.‌با‌غفلت‌از‌نقش‌سازنده‌آموزش‌اخالقی،‌ما‌هم‌خود‌و‌هم‌فرزندان‌خ��ود‌را‌ب��ه‌مخ��اطره

انداخته‌ایم‌و‌اکنون‌لزوم‌یک‌باز‌آموزی‌بزرگ‌را‌حس‌می‌کنیم.به‌نام‌آرمان‌برابری‌جویانه،‌واقعیات‌مسلم‌را‌در‌مورد‌مردان‌و‌زنان‌نادی��ده‌گ�رفته‌ایم‌و‌این‌اص��ل‌راپذیرفته‌ایم‌که‌پسران‌و‌دختران‌همانند‌هس��تند‌و‌تفاوت‌ه��ایی‌را‌ک��ه‌می‌بی��نیم�‌ناش��ی‌از‌تحمی��ل‌ش��رایطاجتماعی‌توسط‌یک‌فرهنگ‌مردساالر‌جهت‌تحت‌سلطه‌درآوردن‌زنان‌است.‌ما‌باید‌دوباره‌آنچه‌را‌کهنسل‌های‌قبلی‌هرگز‌مورد‌تردید‌قرار‌نمی‌دادند،‌بیاموزیم.‌پسران‌و‌دختران‌بسیار‌فرات��ر‌از‌تفاوت‌ه��ای

بیولوژیک‌ظاهری‌با‌هم‌متفاوت‌هستند.در‌جامعه‌ما‌یک‌دشمنی‌ناشناخته‌علیه‌پسران‌وجود‌دارد.‌زنانی‌که‌ماجراهایی‌نظ��یر‌»روز‌پس��ر«‌راطراحی‌می‌کنند،‌آنانی‌که‌راهنمای‌مقابل��ه‌ب��ا‌خش��ونت‌را‌می‌نویس��ند،‌و‌دیگ��رانی‌ک��ه‌در‌کارگاه‌ه��ایجنسیتی‌گرد‌هم‌می‌آیند‌تا‌تصمیم‌بگیرند‌چگونه‌»طرح‌جنسیتی«�‌پسران‌را‌تغییر‌دهن��د؛‌این��ان‌خش��م‌وناخرسندی‌خود‌را‌نسبت‌به‌پسران‌در‌این‌پوشش‌ها‌نشان‌می‌دهند.‌اف��راد‌دیگ��ری‌هم‌وج��ود‌دارن��د‌ک��هنیت‌بدی‌نسبت‌به‌پسران‌ندارند‌اما‌در‌عین‌حال‌آنان‌را‌سالم‌و‌تندرست‌نیز‌به‌حس��اب‌نمی‌آورن��د.‌آنه��اپسران‌را‌در‌مجموع،‌سرخورده،‌تنها،‌منزوی،‌دارای‌احساسات‌سرکوب‌ش��ده،‌درگ��یر‌ب��ا‌م��ردانگی،‌و

مستعد‌خشونت‌تلقی‌می‌کنند.در‌مدارس‌ما،‌رویه‌های‌درمانگری،‌ج��ایگزین‌تعلیم��ات‌اخالقی‌گذش��ته‌ش��ده‌اند.‌ش��گفت‌آور‌اس��تهمان‌کسانی‌که‌تاب‌تحمل‌تعلیمات‌اخالقی‌گذشته‌را‌نمی‌آورند‌اکنون‌هم��ان‌ک��ار‌را‌تحت‌ن��ام‌آزادیانجام‌می‌دهند.‌آنان‌شدیدا‌اعتقاد‌داشتند‌که‌آموزش‌های‌اعتقادی،‌ارزش‌های‌مورد‌نظر‌آموزگار‌را‌ب��هکودکان‌القا‌و‌تحمیل‌می‌نماید‌در‌واقع‌این‌»درمان‌گرایی«‌که‌جایگزین‌اخالقیات‌سابق‌ش��ده،‌زن��دگیخصوصی‌کودک‌را‌مورد‌تهاجم‌قرار‌می‌دهد‌و‌اثرات‌آن‌بر‌خودمختاری‌کودک‌به‌مراتب‌عمیق‌تر‌از

آن‌تعلیمات‌جهت‌دهنده‌اخالقی‌است‌که‌روزگاری‌در‌هر‌مدرسه‌ای‌رواج‌داشت.همچنین‌جای‌تاسف‌دارد‌که‌این‌همه‌نویسندگان‌معروف‌و‌اصالح‌گران‌آموزش��ی�‌نس��بت‌ب��ه‌پس��ران‌آمریک��ایی‌دارای‌نگ��رش‌منفی‌هس�تند.‌دک��ترین‌دروغین‌و‌تباه‌کنن�ده‌ای‌ک��ه‌م�ردانگی‌را‌ب�ا‌خش��ونت

مترادف‌می‌داند‌راه‌خود‌را‌در‌روند‌کلی‌جامعه‌باز‌کرده‌است.

ما‌در‌انتهای‌دوران‌خارق‌العاده‌ای‌از‌بی‌قید‌و‌بندی‌اخالقی‌به‌سر‌می‌ب�ریم.‌دورانی‌ک��ه‌ص��دها‌ه�زارپسر‌ما‌را‌دچار‌نارسایی‌عملی‌نموده‌و‌آنان‌را‌بدون‌رهنمودهای‌کافی‌رها‌کرده‌است.‌خی��ل‌عظیمی‌ازپسران‌آمریکایی‌سرگردان‌هستند‌و‌برای‌نیازهای‌خانوادگی‌و‌کار‌آمادگی‌ندارند.‌بسیاری‌از‌آنان‌تنهااحس��اس‌مبهمی‌از‌درس��تی‌و‌نادرس��تی‌دارن��د.‌بس��یاری‌از‌آن��ان‌هن��وز‌تحت‌آموزش‌ه��ای‌غ��یر‌عملی‌وخیال‌پردازانه‌روسویی‌قرار‌دارند‌یعنی‌به‌شیوه‌بد‌و‌نادرستی‌تعلیم‌دیده‌اند‌و‌به‌خود‌وانهاده‌شده‌اند‌ت��ا

خود‌»ارزش‌های‌خود‌را‌بیابند«.ما‌با‌غفلت‌ورزیدن‌از‌وظیفه‌خود‌مبنی‌ب��ر‌انتق��ال‌حق��ایق‌اخالقی‌ک��ه‌ح��ق‌فرزن��دان‌مان‌اس��ت‌و‌ب��اکوتاهی‌های‌خود‌در‌راهنمایی‌کردن‌آنان‌که‌بسیار‌به‌آن‌نیاز‌دارند‌برای‌خ��ود‌مش��کالت‌ج��دی‌پدی��دآورده‌ایم.‌ما‌همچنین‌به‌فعاالنی‌که‌سعی‌در‌تقابل‌اجتماعی‌دارند‌اجازه‌داده‌ایم‌که‌نفوذ‌ن��ابحق‌خ��ود‌رابر‌مدارس‌ما‌حاکم‌کنند‌و‌از‌آنجا‌که‌خود‌را‌مج�از‌دانس��ته‌ایم‌ک�ه‌ه��دف‌اص�لی‌آم�وزش‌را‌فرام��وشکنیم،‌با‌شمار‌بیش‌از‌حد‌آموزگاران‌مص�ممی‌روب�رو‌هس�تیم�‌ک��ه‌ارزش‌دانش‌و‌ی��ادگیری‌را‌دس�ت‌کم

می‌گیرند‌و‌برای‌نقش‌خود‌به‌عنوان‌درمانگر،‌مصلح‌اجتماعی،‌و‌اعتمادساز،‌بهای‌واالیی‌قائل‌هستند.به‌عنوان‌بخشی‌از‌کار‌بازآموزی‌بزرگ،‌ما‌باید‌دوباره‌این‌واقعیت‌را‌که‌پسران‌و‌دختران‌متف��اوتهستند‌و‌هر‌ی��ک‌از‌دو‌جنس‌دارای‌توانمن��دی‌ها‌و‌فض��یلت‌های‌متف��اوتی‌می‌باش��ند،�‌بپ��ذیریم‌و‌ب��ه‌آناحترام‌بگذاریم.‌ما‌باید‌به‌تمام‌بحران‌سازی‌هایی‌که‌کودکان‌مان‌را‌در‌معرض‌آسیب‌قرار‌می‌دهد‌پایاندهیم‌و‌هنگامی‌که‌»کارشناسان«‌غوغاساالر،‌دختران‌ما‌را‌به‌اوفلیای‌در‌حال‌غرق‌شدن‌و‌پسران‌مان‌رابه‌هملت‌مضطرب‌و‌منزوی‌تشبیه‌می‌کنند،�‌چندان‌زودباور‌نباشیم.‌هیچ‌یک‌از‌دو‌جنس‌)دختر‌و‌پسر(نیاز‌به‌»احیا‌شدن«‌و‌یا‌»نجات‌پیدا‌کردن«‌ندارند.‌هیچ‌یک‌نیاز‌به‌»دوباره‌سازی‌جنسیت«‌ندارن�د.‌ب�هجای‌آنکه‌کارهایی‌را‌که‌نیازی‌به‌‌آن‌نیست،‌انجام‌دهیم‌باید‌کوشش‌خود‌را‌صرف‌وظایف‌سختی‌ک��ههم‌الزم‌و‌هم‌امکان‌پذیر‌است،‌بنماییم.‌جو‌اخالقی‌م��دارس‌را‌بهب��ود‌بخش��یم‌و‌ش��رایط‌س��طح‌ب��االیی‌را

#جهت‌آماده‌کردن‌کودکان‌مان‌برای‌زندگی‌در‌هزاره‌جدید‌فراهم‌آوریم.