21
>8K( J0$ B8 4 1 "#$ % 1391 (( 5 MD; ".O [0H X e0$ B. fR, B.D W, .#; * # 0 $ .D 0 ".%$ [ e ) y * 39 $ 59 ( 7O0 e0$ : 30 / 11 / 90 P.0Q( e0$ : 25 / 02 / 91 p F7? ![ n# +>$ Ea- Q. *)0 *’ Q $ x +!7 7. F)0 7 . <!0 : ) 7’# NGX 7 E7 + . E+0 P=0? N Q. 3 Qb9 ? Q 0 + NGX 7 + *; P=k0 0 # --[ * 8) +. + +! c0? ’ WGX +9 . E79.$$ *0+D EQG0 Q E0 7 +’4 $ ~- , 0 Q=k0 G d . *N + u : ) & E79.$$ b9 " ,-> ,: #9 * w P 3 3$ $ / . { B; B8 : E79.$$ +0 E WGX +! T=0 E# *0+D E . _______________________________________________ *E-mail: [email protected]

8 K( B.ˇ f R, B. D X ˜ e0˝$ ˝ M D; ˝ ˇ.O [0H · 2021. 1. 11. · n# 7[ 8nx e* 0: 5 ( ( ˙˝˚ ˜ 1391 "# $ ˝% 1 ˙˝˚˜ 4 ˙˝ j0˝$ b8 >8 k( / 4#˜ " : w < 8 b.ˇ q

  • Upload
    others

  • View
    1

  • Download
    0

Embed Size (px)

Citation preview

Page 1: 8 K( B.ˇ f R, B. D X ˜ e0˝$ ˝ M D; ˝ ˇ.O [0H · 2021. 1. 11. · n# 7[ 8nx e* 0: 5 ( ( ˙˝˚ ˜ 1391 "# $ ˝% 1 ˙˝˚˜ 4 ˙˝ j0˝$ b8 >8 k( / 4#˜ " : w < 8 b.ˇ q

تاريخي،پژوهش علوم شمارة4دورةهاي تابستان1، و بهار پياپي1391، شمارة ،5

در اوروكاگينا فرمان شكلجايگاه سومريتاريخ حقوق گيري

بادامچي حسين *دكتر

تارياستاد گروه تهرانيار دانشگاه خص( )59تا39از

دريافت 30/11/90:تاريخپذيرش 25/02/91:تاريخ

چكيدهبين جنوب در چهارم هزارة اواخر در كهنگارش، داد را امكان اين انسان به و شد ابداع النهرين

كند توليد مكتوب مهم.اسناد از هستنديكي حقوقي اسناد اسناد، اين سومري،.ترين جامعةبيقديم كه است گذاشته جاي به ما براي را حقوقي اسناد آنترين مطالعة ميا چگونگيها توانكردشكل بررسي را شهري جوامع نخستين در حقوق اوروكاگينا،.گيري فرمان مقاله، اين در

به متن، اين سنتي تفسير و لگش ميشاه مطالعه انتقادي قانون.شودطور بررسي نتايج از يكيپيدا اوروكاگينا، انديشگذاري خاستگاه دربارة تازه ديدگاهي اتّشدن استة دولت و دين .حاد

كليديواژه شهرحقوق،سومراوروكاگينا،:هاي معبد شاهي، فرمان ،.

_______________________________________________*E-mail: [email protected]

Page 2: 8 K( B.ˇ f R, B. D X ˜ e0˝$ ˝ M D; ˝ ˇ.O [0H · 2021. 1. 11. · n# 7[ 8nx e* 0: 5 ( ( ˙˝˚ ˜ 1391 "# $ ˝% 1 ˙˝˚˜ 4 ˙˝ j0˝$ b8 >8 k( / 4#˜ " : w < 8 b.ˇ q

تاريخي،پژوهش/�� علوم شمارة4دورةهاي تابستان1، و بهار پياپي1391، شمارة ،5

مقدمهباستان شد؛ ابداع مسيح ميلاد از قبل چهارم هزارة اواخر در رانگارش، دوره اين شناسان

اوروك Uruk(4دورة IV(برابرمي تقريباً كه است3200نامند ميلاد مربوط.قبل اسنادبه تقريباً نگارش، آغاز شوشبه از همزمان ايران(طور اوروك)خوزستان جنوب(و در

آمده)النهرينبين دست قاطعبه با و نميياند قديميت كدام گفت استتوان بيشتر.ترمي مقدم را اوروك نگارشمحققان، به راجع كه كتابي در گلاسنر، تازگي به ولي دانند؛

سومر ميدر استدلال است، نوشته ميخي خط ابداع مقدمو شوش متون كه كند,Glassner()1(هستند 2000, شكل.)151-153 مطالعة جامعةبراي در حقوق گيري

تاريخ از پيش دورة در كه كنيم اشاره بزرگ انقلاب دو به ابتدا كه است لازم سومري،به و داد ساخروي دگرگون را انسان زندگي اساسي است.تطور كشاورزي انقلاب اولي،حدود در گرفت8000كه صورت ميلاد از قبل كردن.سال اهلي و كشاورزي فراگرفتن

از غذا دنبال به مدام و شود يكجانشين كه داد امكان انسان به زمان، اين در حيواناتنباشد حركت در ديگر جاي به حدود.جايي خاور12تا در زندگي شيوة قبل، سال هزاربخش ديگر و مديترانه شرق بودنزديك، يكسان تقريباً اروپا Nissen(هاي & Heine,

حدود.)7 ,2003 گروه30در قبل، سال مناطقيهزار در دادند ترجيح نئاندرتال هايميوه و گياهان متنوع، شكارهاي هوايي و آب شرايط كه كنند راگردش خوردني هاي

مييتأم بهن اقامتطوريكرد، ميكه طولاني امكان حد تا ايشان، ونشانه.شدموقتي هاثابت را نزديك خاور در نئاندرتال انسان وجود غار، چندين در آمده دست به بقاياي

ميمي نمونه براي كوهكند؛ در هوتو غار به كردتوان اشاره البرز غار.هاي ميان، اين درآو دست به خاصي شهرت عراق شرقي شمال در باستانشنيدر زيرا آنرد؛ در جاشناسان

بودگل شده ريخته مردگان روي قبر يك در كه كردند پيدا را اين.هايي كه شد گفتهاستقديمي مرگ از پس زندگي به باور نشانة Nissen(ترين & Heine, هم.)2003 برخي

گل درماني خواص كردهبه اشاره ,Solecki(اندها دوم،.)1997 استنششهرانقلاب .يني

شهري انقلاببين جنوب ميلاد، از قبل چهارم هزارة بياواسط گسترش شاهد زندگيالنهرين، سابقةپديده بود؛ اجتماعي كار تقسيم و ياشهرنشيني شهرنشيني انقلاب را آن محققان كه اي

اوروك ,Liverani(نامندميانقلاب ومهم.)2005 آب تغييرات پديده، اين علت ترين

Page 3: 8 K( B.ˇ f R, B. D X ˜ e0˝$ ˝ M D; ˝ ˇ.O [0H · 2021. 1. 11. · n# 7[ 8nx e* 0: 5 ( ( ˙˝˚ ˜ 1391 "# $ ˝% 1 ˙˝˚˜ 4 ˙˝ j0˝$ b8 >8 k( / 4#˜ " : w < 8 b.ˇ q

شكل درتاريخ اوروكاگينا فرمان سومريجايگاه حقوق 41/گيري

بينهو جنوب در بودايي آب:النهرين سطح شد، كم هوا رفت،رطوبت پايين جاري هايزمينآب از قدري و كرد فروكش نيز فارس خليج زرعهاي و كشت براي دريا كف هاي

خنك هوا و گرفت قرار مردم اختيار شددر ناحيهبدين.تر علتسان، به پيشتر كه ايسيلابباتلاق و بها ويرانگر، سكونتگاههاي مناسبراي محلي به نبود، مناسب بزرگ هاي

شد تبديل شهر گسترش .برايبين جنوب در واقعي شهر نخستين زمان، اين شگفتدر اندازة كه آمد پديد النهرين

مي گواهي شهر اين ادارة پيچيدگي و اهميت بر آن، گستردگي.دهدآور اساس براور دورة اواخر سفال با كه Late(وكمساحتي Uruk pottery(،است شده پوشيده

حداقل را شهر اين زده250مساحت تخمين مربع كيلومتر نيم و دو يا كلهكتار و اندبود شده احاطه ديوار با ,Finkbeiner(شهر ساختمان.)1991 وسعت شهراز عمومي هاي

مي بوبر قدرتمند بسيار مركزي چهارم هزارة اواخر در اوروك، كه حكومتآيد و است دهگسترده منابع ميآن، اداره را كاراي نيروي و خام مواد غذا، منابع شامل جمعيت.كرده؛

حداقل شهر، ديوارهاي در است20000داخل شده برآورد محافظه.نفر محاسبة اين باهكتار هر در كه مي100كارانه زندگي استنفر ,Adams(كرده 1981, 349-50(،

امي كهتوان كرد مقايسه خوزستان در شوش و چغاميش جمعيت با را ارقام يناقامتگاه بودهبزرگترين عبيد دورة اقامتگاه.اندهاي اين ازمساحت فراتر17ها، هكتار

است ,Nissen(نبوده 1985(.مي زماني از را حقوق تاريخ حقوقيما اسناد و شد ابداع خط كه كنيم مطالعه توانيم

نيستنوشته حقوق آغاز معني به حقوق، نگارش پس به.شدند؛ وستبروك، ريموندمي سازماندرستي انساني جامعة قدمت به حقوق، قدمت كه مراحليگويد اما است؛ افته

است پنهان تاريخ از پيش غبار در آن، حقوق.آغازين ابتدايي اشكال دربارة ما چه آناستمي گمان و حدس بر مبتني ,Westbrook(گوييم، 2003, 1(.

كم500حدود حقوقي اسناد خط، ابداع از بعد ميسال پديد ,Wilcke(آيندكم

نيست)20 ,2007 ابتدايي جامعة نمايانگر باستان، حقوق پس اين.؛ در انساني جامعةدارد عمر سال هزار چند حداقل .زمان،

Page 4: 8 K( B.ˇ f R, B. D X ˜ e0˝$ ˝ M D; ˝ ˇ.O [0H · 2021. 1. 11. · n# 7[ 8nx e* 0: 5 ( ( ˙˝˚ ˜ 1391 "# $ ˝% 1 ˙˝˚˜ 4 ˙˝ j0˝$ b8 >8 k( / 4#˜ " : w < 8 b.ˇ q

تاريخي،پژوهش/�� علوم شمارة4دورةهاي تابستان1، و بهار پياپي1391، شمارة ،5

قانونسومري اولين و نوشتههابه سومر، بينطورنام جنوب به ققراردادي سوم هزارة در مي.م.النهرين، كهگفته شود

مي ناميده اوليه برنز بوددورة برنز دورة اين در رايج فلز زيرا به(شود؛ مايل زرد فلز برنز،ميقهوه ساخته قلع و مس تركيب از كه است ناحيه،سومري).شوداي اين ساكنان به ها

هزا اوايل و سوم هزارة ميدر گفته دوم شومروم.شودرة اكدي كلمة از سومر،)�umerum(بين جنوب اكدي نام كه شده، استگرفته سرزمينسومري.النهرين ها،

كن را سگمي(Kengir)گيرخود را خود و سري؛)Saggiga(گيگاناميدند مردم سياهعنيتااين.خواندندمي در سوم هزارة اوايل در بار، اولين براي ميها ظاهر دربارةريخ اما شوند؛

اين ريشة و داردخاستگاه وجود اختلاف ,Lafont(ها 2005, 152(.سومري تازهآيا نژادي بينها به چهارم هزارة اواخر كه بودند آياوارد آمدند؟ النهرين

گروه با ايشان آيا برخاستند؟ ناحيه بومي مردم همان ميان از همينايشان به كه هاييمهمن كردند؟ مبارزه و برخورد يا شدند، آميخته گزيدند سكونت و شدند وارد تريناحيه

گروه بيناين جنوب به كه بودندها سامي اقوام شدند، وارد ,Lafont(النهرين 2005,

هيتيهمان.)149 نژادي خاستگاه كه سومريگونه است ممكن بود، مختلط نيزها هازبان چون باشند؛ بوده ازمختلط يك هيچ با و است متمايز و مستقل كاملاً سومري،

ميزبان نيست، خانواده يك از شده، شناخته سومريهاي ابتدا، در كه گرفت نتيجه توانبوده خاص نژادي بين.اندها در غالب زبان به سوم، هزارة در بعدها سومري، النهرينزبان

شد اولين.تبديل از سومرياحتمالاً كه ببار ساميها با شدند، وارد ناحيه اين هاهكردند زندگي هم كنار در و همزيستي.آميختند اين زاييدة سوم، هزارة سومري تمدن

به.بود بود، سومري پانتئون خدايان رييس يا اصلي خداي انليل، اقامتگاه كه نيپور شهرشد تبديل ناحيه اين ديني .مركز

اداريمهم واحد administrative(ترين unit(دولت سومري، دنياي city(شهردر

state(زمين و روستاها كه اطراف، روستايي نواحي و شهري مركز يك شامل هايبود،مي بر در را داشتبه.گرفتكشاورزي قسمت سه شهر دولت هر كلي، مركز)1:طور

كاخ معابد، دربرگيرندة شهر، ديوار در داخل قسمتشهري حكها، اداري مثلهاي ومتمسكوني منازل برخي و داشت.انبارها قرار شهر مركزي ناحية در معمولاً معبد، محوطةبيضي ديواري محوطة آن دور بودو Sumerian(كار)2.شكل kar, Akkadian karum(؛

تسهيل براي رودخانه ساحل يا آب كانال كنار در كه شهر تجاري مركز يا بازار يعني

Page 5: 8 K( B.ˇ f R, B. D X ˜ e0˝$ ˝ M D; ˝ ˇ.O [0H · 2021. 1. 11. · n# 7[ 8nx e* 0: 5 ( ( ˙˝˚ ˜ 1391 "# $ ˝% 1 ˙˝˚˜ 4 ˙˝ j0˝$ b8 >8 k( / 4#˜ " : w < 8 b.ˇ q

شكل درتاريخ اوروكاگينا فرمان سومريجايگاه حقوق 43/گيري

دو بين تجاري ميلتعمليات ساخته سومري دولت.شدشهرهاي كناراين معمولاً شهرها،كانال يا بودندرودخانه واقع آبي در)3.هاي را شهر كنار روستايي نواحي كه شهر حومة

مي ميدولت14اسم.گرفتبر را لارسا،:دانيمشهر اوروك، لگش، كيش، سيپر، ماننداري و اور اوما، شوروپك، ادب، نيپور، دورة.دواور، به معروف دورة متون در اسامي، اين

ازسلسله اوليه، مي2334تا2900هاي رسيدن.شوندمشاهده قدرت به با دوره، اينمي پايان اكد .ابديپادشاهي

دولت نظام دولتدر هر عالي حاكم بودشهرها، شهر آن حامي كه بود خدا يك شهر،بو شاهي زمين، در خدا آن نمايندة انسيو كه لوگال)énsi(د يا سرور يعني ؛)lugal(؛

مي ناميده بزرگ مرد مي.شديعني نظر به ابتدا بود؛در محدود نسبتاً شاه، قدرت كه رسدمي اداره شهر ثروتمند روحانيت را شهر امور از زيادي قسمت ديگر،زيرا عبارت به و كرد

مي قدرت اعمال هم س.كردمعبد دورة همين در قدرتلسلهبعدها ميان تمايز اوليه، هايشد زياد دنيوي و دولت.ديني برخي بادر كه شد زياد قدري به شاهان قدرت شهرها،دولت بر نظامي، دستنيروي همسايه كردندشهرهاي شاه.اندازي شاهان، اين نمونهائناتوم نام به است، قرن)E-annatum(لگش در عيلامي.م.ق24يا25كه را، ازها

بين دولتجنوب و كرد بيرون كردالنهرين فتح را كيش و اوروك اور، .شهرهايسومري شاهان Sumerian(فهرست King List(دوم هزارة اوايل در كه است اثري ،

سلسلهيتأل.م.ق دورة پايان از پس سدة چند يعني شد؛ ابتداييف بنابراين،.هايدولت كفهرست نوعي آغاز از ميشهرها، تشكيل را دولتنفدراسيون يك آن در كه دادند

قوي ظاهراً ميشهر، قدرت اعمال ديگران بر و است بوده ديگران از استتر در.كردهاست رسيده ديگر شهر به شهري از رياست اين زمان، ويژگي.طول ديگر ايناز هاي

سند اين اما است؛ طوفان از بعد و قبل به سومر تاريخ تقسيم جديسند، اشتباهاتمي طولاني اغراق با را شاهان برخي حكومت دورة مثال عنوان به برخيدارد؛ و كند

بودهسلسله همزمان كه را ميها نشان متوالي و هم سر پشت ,Edzrad(دهداند، 2004,

دولت.)38 بين سياسي وحدت نوعي سند اين علاوه، دورةبه در هم از جدا شهرهايرسلسله اوليه ميهاي نشان تأثا تحت يقين، به كه نظاميدهد امپراتورير اداري هايهاي

است سوم اور و اكد مانند به.متأخر، سومري شاهان فهرست حال، هر عناصربه روشنيهم و دارد نيستةتاريخي افسانه طوفان،.آن افسانه خاستگاه به راجع علاوه، به

Page 6: 8 K( B.ˇ f R, B. D X ˜ e0˝$ ˝ M D; ˝ ˇ.O [0H · 2021. 1. 11. · n# 7[ 8nx e* 0: 5 ( ( ˙˝˚ ˜ 1391 "# $ ˝% 1 ˙˝˚˜ 4 ˙˝ j0˝$ b8 >8 k( / 4#˜ " : w < 8 b.ˇ q

تاريخي،پژوهش/�� علوم شمارة4دورةهاي تابستان1، و بهار پياپي1391، شمارة ،5

به بهةافسان.دهدميدستاطلاعاتي چنانكهطوفان، شد؛ گرفته نظر در تاريخ مبدأ عنوانتولّ يا اسلام پيامبر شدندهجرت تلقي تاريخ مبدأ عيسي، حضرت .د

بودنددولت قايل خاص اهميت امور برخي براي سازمانمهارت:شهرها، عملي، هايپروژه در وسيع مقياس در همكاري ضرورت كارآمد، ودهي ساختن مانند اجتماعي، هاي

نظامنگ پيچيدههداري آبياري غلبه.هاي طبيعيبراي سخت شرايط بر وـكردن آبمي زندگي آن در سومريان كه مهارتهوايي دركردند، مهارت و پيشرفته عملي هاي

داشتسازمان ضرورت پيشرفت.دهي از بسياري پيدايش با سومريان نام راستي، هايبهمهارت ويژه به انساني، عملي،تمدن نوآوريهاي اين از بسياري زيرا خورده؛ درپيوند ها

شد آغاز برجسته.سومر از نوآورييكي اين اولينترين براي نگارش ابداع استها، اين.بارعلامت شكل چون دارد؛ نام ميخي خط نگارش، نشانهنظام يا استها ميخ شبيه مردم.ها

قلم از برايسومر، بود ني جنس از معمولاً كه استفادههايي گلي الواح روي نگارشفشار.كردندمي لبهبا نوك نشانهدادن گلي، لوح روي قلم ميدار نوشته سومري .شدهاي

اداري،دهامروزه اسناد چون متنوع موضوعاتي در است، شده پيدا سومري سند هزار هاكالاها فهرست و حقوقي دا.قراردادهاي وجود كمتر تعداد به هم ادبي ماننداسناد رد،

گيلگمش به معروف اوروك شاهان از يكي به راجع هزارة.اشعاري در بعدها اشعار، اينافسان نگارش براي گرفتندةدوم، قرار استفاده مورد معروف از.گيلگمش سومري، زبان

سلسله ميدورة استفاده سوم هزارة پايان تا اوليه بودهاي رايج زبان و وقتي.شدتش اكد اكديامپراتوري و شد قرنكيل در شمال، بين.م.ق24هاي جنوب را، النهرين

يافت پايان سومري تمدن كردند، حدود.تصرف در وقتي دليل، همين ،.م.ق2100بهسومريسومري را دوره اين دادند، تشكيل را اور سوم سلسلة و گرفتند قدرت دوباره ها

مي سومري رنسانس يا Sallaberger(نامندجديد & Westenholz, 1999, آغاز.)123 بادوم داده)2000(هزارة اكدي زبان به را خود جاي و نبود رايج زبان ديگر سومري زبان ،

قرن شايد حدود، همين در و نمي.م.ق17يا18بود تكلم ديگر اصطلاح،، به و شددور پايان تا اما شد؛ سالةخاموش يعني ميخي؛ در75خط همچنان مدارسميلادي،

مي تألآموخته براي و مييشد استفاده ادبي و ديني ,Cooper(شدفات 1996, 37(.لوح بهةنخستين است متعلق كرده، ضبط ما مدون تاريخ كه قانوني ماهيت داراي

است24 آمده دست به لگش شهر از و ميلاد قبل روايت.سده گزارش مذكور، گونهلوحهاوروكاگي اجتماعي استاصلاحات لگش شاه سومري.نا، زبان به است روايتي لوحه، اين

Page 7: 8 K( B.ˇ f R, B. D X ˜ e0˝$ ˝ M D; ˝ ˇ.O [0H · 2021. 1. 11. · n# 7[ 8nx e* 0: 5 ( ( ˙˝˚ ˜ 1391 "# $ ˝% 1 ˙˝˚˜ 4 ˙˝ j0˝$ b8 >8 k( / 4#˜ " : w < 8 b.ˇ q

شكل درتاريخ اوروكاگينا فرمان سومريجايگاه حقوق 45/گيري

نوشته آبي كانال يك گشايش مناسبت به اوروكاگينا، كاتبان قانونكه برخي به اما اند؛ميگذاري اشاره شاه مهم اما.كندهاي نيست؛ معلوم درستي به اوركاگينا، حكومت تاريخحداقل.م.ق2350حدود و كرد7بوده حكومت استسال Eder(.ه & Renger,

ظالمانه.)12 ,2006 و ناروا اعمال با مبارزه اصلاحات، اين از هدف اوروكاگينا، گفتة ايبهدولت منفور كارمندان از گروهي كه ميبوده اعمال پيشين كارمندان،.اندكردههاي اين

معاب دارايي تملك بر علاوه و بودند كرده رخنه مردم زندگي شئون همة مالياتدر هايد،مي وصول مردم از زور به گوناگوني، و .كردندگزاف

اجتماعي سهاصلاحات متن كه رسيده ما دست به كتيبه شش روي اوروكاگينا،م ثبت را اوروكاگينا فرمان از مشابه تقريباً ,Sollberger(كننديروايت نظر.)1956 به

زممي در را متن سه اين اوروكاگينا، كه استانرسد كرده صادر متفاوت قانون.هايسدة در لگش شاه اوروكاگينا، سومري.م.ق24گذاري زبان به سولبرگر.، را ميخي خط متن

استنسخه كرده ,Sollberger(برداري متن.)1956 اين روي بر كه فراوان مطالعات ميان درمي اشاره معتبر ويرايش دو به است، شده انجام پيچيده و ترجمة:كنيمدشوار با همراه يكي،

,Steible(آلماني انگليسي)1982 ترجمة همراه به ديگري، ,Frayne(و كوپر.)2008 جرالداست كرده ترجمه انگليسي به را متن ,Cooper(نيز چهارمي.)1986 متن كه گفت توان

دارد اصلي مي.قسمت پيشكش را كتيبه كه است مقدمه خاول، گيرسو، نين به دايكندفعاليت از كوتاهي گزارش و شاهاوروكاگينا عمراني آب(هاي كانال ساخت نمونه، )براي

.داردم آغاز كلمات اين با دوم، زمان«:شوديقسمت بيروناز زمان از گذشته، آمدنهاي

ارا»دانه را ناشايستي اعمال فهرست مييو استه بوده رايج گذشته در كه ميان.كند درسو مياستفادهءاين ناروا، اعمال يا غصبها را خدايان اموال پيشين، حاكم كه خوانيم

است .كردهمي سوم، راقسمت وي نوين نظم و رسيد پادشاهي به اوروكاگينا چگونه كه گويد

مي ميتوصيف بر ميان از را گذشته نارواي اعمال وي دركند؛ هم جديد تدابير و داردمي م.گيردپيش ميدر اصلاحات اين زمينيان سروري به خدايان كه حاكمخوانيم هاي

شده منصوب .اندشهرپايان فعاليت،در از ديگر برخي ميمتن و كرده ذكر را عمراني كههاي گويد

كه محكمي پيمان اساس بر گيرسواوروكاگينا، نين خدايش مي،بستهبا .كندعمل

Page 8: 8 K( B.ˇ f R, B. D X ˜ e0˝$ ˝ M D; ˝ ˇ.O [0H · 2021. 1. 11. · n# 7[ 8nx e* 0: 5 ( ( ˙˝˚ ˜ 1391 "# $ ˝% 1 ˙˝˚˜ 4 ˙˝ j0˝$ b8 >8 k( / 4#˜ " : w < 8 b.ˇ q

تاريخي،پژوهش/�� علوم شمارة4دورةهاي تابستان1، و بهار پياپي1391، شمارة ،5

دور در معبد اموال تملك مورد اصلاحاتدر متن اوروكاگينا، از پيش فاسد حاكمان ةمي :گويدچنين

Ukg. 4-5 iv 9�18 (Steible, 1982, 292; Frayne, 2008, 260):

مي انسي را خود اغلب لگش، شهر نيست؛حاكمان معلوم درستي به آن معناي كه نامندي حاكم به تقريباً مياما ترجمه فرمانروا يعني.شودا لوگال؛ لقب از هم اندكي موارد درمي استفاده مي.كنندشاه خود بر اوما شهر حاكمان معمولاً را لوگال كه.نهندلقب وقتي

از شاه آن، در كه گرفتند قرار مراتبي سلسله در القاب اين شد، تشكيل اكد امپراتوريبود بالاتر دولت.همه دورة در احتمالاما به و نبود مراتب سلسله اين سومري، شهرهاي

دولت شاه يا حاكم يعني هستند؛ رديف يك در لوگال و انسي .شهرقوي،عاليي مقامات از طبقه داشته،ك نقش ستمگري در كه ناميدهSANGAرتبهپيش.اندشده را سومري واژة روحانياين مي)priest(تر، اترجمه صكردند؛ اينما احب

بر ديني وظايف استمقام، نداشته اين.عهده براي قرائت دو تحقيقات در اساس اين برپيشنهاد استنشانه ,Visicato(شده 2000, مأمور�idاگر:)3 يعني شود؛ قرائت

accounting(حسابرسي official(اگر ادارهumbisagو يا مدير يعني شود؛ -خواندهمعبد.)administrator(كننده متولي يا مدير را سنگا هم )Tempelverwalter(برخي

مي ,Edzard(كنندترجمه 2004, خلاف.)59 مورد سنگاكاريدر متن)sanga(هاي درمي چنين :خوانيمسومري

Ukg. 4 v 22- vi 3 = Ukg. 5 v 19-22 (Steible, 1982, 292):سطر5ستون( ستون22، سطر6تا ،3(

م(مديران معابديا باغ)توليان رايها، فقراو كردند جمع را آن محصول و كردند غارت

.بردند

sanga-GAR-ke4kiri6-ama-úku-rági� na ba-ni-ri-rigi-lam e-ta-ké�-DU

سطر4ستون( خدايان)9-18، گاوهايمعابد( حاكم)يعني سير را)énsi(مزرعه

مي خدايانشخم مزارع بهترين و يعني(زدخيار)معابد و سير مزارع به شد تبديل.حاكم

9 gu4-dingir-ré-ne-ke410 ki-sum-ma-11 énsi-ka12 ì-uru413 GÁNA-�a6-ga-14 dingir-ré-ne-ka15 ki-sum-ma-16 ki-úku�-17 énsi-ka18 e-gál-lam

Page 9: 8 K( B.ˇ f R, B. D X ˜ e0˝$ ˝ M D; ˝ ˇ.O [0H · 2021. 1. 11. · n# 7[ 8nx e* 0: 5 ( ( ˙˝˚ ˜ 1391 "# $ ˝% 1 ˙˝˚˜ 4 ˙˝ j0˝$ b8 >8 k( / 4#˜ " : w < 8 b.ˇ q

شكل درتاريخ اوروكاگينا فرمان سومريجايگاه حقوق 47/گيري

مي گزاف ماليات مردگان، دفن براي حتي ستمكار، Frayne(ستاندندمأموران 2008,

شد.)260-61 وضع ماليات هم طلاق بودبراي :هUkg. 6 ii 15-21 (Steible, 1982, 316; Frayne, 2008, 273):

سطر2ستون( كه)15-21، اين از بعد ،مي طلاق را همسرش شهرمردي حاكم داد،

مي5،)انسي( نقره اعظمشقل وزير گرفت؛مي شكل .گرفتيك

lú dam ù-tag4kù gín-5-am6énsi-ke4ba-DUkù gín-1-am6sukkal-mah-eba-DU

اور خاندان بودند، آمده ستوه به بيداد و ظلم همه اين از كه لگش را-مردم نانشهبرگزيدند خود براي جديد فرمانروايي و در.برانداختند دارد، نام اوروكاگينا كه جديد شاه

كرد تثبيت را لگش مردم آزادي و ساخت برقرار كشور در را قانون و نظم كوتاهي .مدتبا بيوهاو و يتيمان ندهد اجازه هرگز كه بست پيمان لگش خداي گيرسو، زنان،نين

گردند زورمندان :طعمهUkg. 4 xii 23-28 = Ukg. 5 xi 30- xii 4 (Steible, 1982, 310; Frayne, 2008,265):

سطر12ستون( با)23-28، اوروكاگينا،هرگز كه بست پيمان گيرسو نين خداوند

بيوه يا نكنديتيم قدرتمند تسليم .را

23 nu-siki nu-ma-kú�24 lú-á-tuku25 nu-na-gá-gá-a26 dnin-gír-su-da27 URU-KA-gi-na-ke428 inim-bi ka e-da-ké�

توضيحات اين نمونمي،با نخستين كه گفت قانونقانونةتوان قالب در نه نامه؛گذاري،فرمان شكل در ميبلكه مشاهده سلطنتي فرماننمونه.شودهاي از فراواني هايهاي

كامل كه دارد وجود آنسلطنتي ازترين عبارتند سدة:ها لگش، شاه اوروكاكينا، فرمانسدة24 در بابل، شاه صدوقه، عمي فرمان سدة17؛ هيتي، شاه پينوس، تله فرمان 16؛

سدة در مصر، شاه هورمهب، فرمان فرمان.14و اين پادشاهاتمام را بهها رسمين طورمي اصلاح را رايج عرفي حقوق از موضوعاتي يا موضوع آن، در و كرده بهاعلام و كنند

ناميده هم اجتماعي اصلاحات فرمان را متون اين دليل، ,Edzard(اندهمين 1974,

مي.)146 وستبروك به:گويدريموند نسبت ترديدي متون، اين دربارة خارجي شواهدآن اعمال و نمياجرا باقي عملي روية در فرمان.گذاردها بيشتر وجود راستي، هايبه

آن عملي تأثير بر دال مدارك طريق از تنها استشاهي، شده شناخته مدارك.ها همان

Page 10: 8 K( B.ˇ f R, B. D X ˜ e0˝$ ˝ M D; ˝ ˇ.O [0H · 2021. 1. 11. · n# 7[ 8nx e* 0: 5 ( ( ˙˝˚ ˜ 1391 "# $ ˝% 1 ˙˝˚˜ 4 ˙˝ j0˝$ b8 >8 k( / 4#˜ " : w < 8 b.ˇ q

تاريخي،پژوهش/�� علوم شمارة4دورةهاي تابستان1، و بهار پياپي1391، شمارة ،5

مي آننشان كه گستردهدهند و رايج پديدة نهها و بوده خطاي ادبيات حوزة در تنهامتد باستان نزديك خاور كل در بلكه بودهميخي؛ ,Westbrook(انداول 1989(.

مي اشاره خارجي شواهد اين از مورد شش به در:كندوستبروك، حاصل تغييراتفرمان تأثير گواه همزمان، اقتصادي استاسناد عملي روية در شاهي عنوان.هاي به

مي نشان بئو الاهه معبد اسناد فمثال، صدور از بعد سازمان، اين فعاليت كه رماندهداست شده برابر دو حداقل لازم.اوركاگينا، كه جا هر افراد، بين خصوصي قراردادهاي در

به بوده، فرمان صدور از بعد بحث، مورد عقد تنظيم زمان كه شود تأكيد طوراستفرمان به استغيرمستقيم شده اشاره شكواييه.ها و حقوقي دعاوي فرماندر به ها،

انتشا و شده استناد فرمانشاهي اين نامر سال در داستانها و ثبتها تاريخي هاياست ,Westbrook(گرديده ادزارد.)1989 ,Edzard(خلاف 1974, اين)155 تمام ،

مي نشان شواهد و فرمانمدارك كه بودهدهند هنجاري قوانين شاهي، يعنيهاي اند؛مي وضع را قوانيني مجموعه فرمان امتن خاص زماني در كه اجراييكند قدرت ز

مي لازم محاكم، براي آن اجراي و قانون.شودبرخوردار رامحتواي اوروكاگينا گذاريكردمي تقسيم دسته سه به :توانسلطنتي)1 اداري دستگاه در تعديل و موقعيت:اصلاح و مناصب ايجادبرخي شغلي هاي

شده حذف برخي خلاف.اندو سازمانبا مأموران عموكاري دربار(ميهاي و مقابله)معبد ،سازمان است؛ شده تعيين مجازات آينده، در تخلفاتي چنين تكرار براي جديدو دهي

عمومي اموال ادارة .برايتعرفهيتثب)2 فعاليتت برخي براي مانندها خدمات؛ و كالا بهاي وام، بهرة قبيل از ها،

تعرفه خاكسپاريوضع مراسم براي عادلانه درماهيت.هاي مداخله يعني تعرفه؛ وضعمي تأثير مردم تمام بر رو، اين از و شهروندان بين خصوصي .گذاردمعاملات

ديونفرمان)3 لغو جمع:هاي كراوس كه مداركي اساس مقولهبر اين است، كرده آوريفرمانرايج در موضوع استترين بوده شاهي ,Kraus(هاي 1984, اينمهم.)6 نمونة تريناستفرمانگونه رسيده ما به صدوقه عمي از فرمان.ها، اين عميماده22در اي،

كرد برقرار انصاف و عدالت كشور در mī�arum(صدوقه، �akānum(خصوص به كه ،مي ناشاشاره بردگي مانند آن؛ بر مبتني معاملات و غيرتجاري ديون تمام لغو به يكنددين ,Kraus(از 1984, لغو.)169 بهفرمان و داشته اجرايي قابليت برديون، مستقيم طور

مي تأثير خصوصي بودهمعاملات گذشته به معطوف هميشه تأثير، اين اما است؛ گذاشته

Page 11: 8 K( B.ˇ f R, B. D X ˜ e0˝$ ˝ M D; ˝ ˇ.O [0H · 2021. 1. 11. · n# 7[ 8nx e* 0: 5 ( ( ˙˝˚ ˜ 1391 "# $ ˝% 1 ˙˝˚˜ 4 ˙˝ j0˝$ b8 >8 k( / 4#˜ " : w < 8 b.ˇ q

شكل درتاريخ اوروكاگينا فرمان سومريجايگاه حقوق 49/گيري

مي اثر موجود قراردادهاي بر يعني دراست؛ اگر پس آينده؛ حقوقي اعمال بر نه گذارد،مي اوروكاگينا افرمان شده لغو سرقت مالي مجازات كه رواجخوانيم معني به ست،

بيبي و رهاقانوني مجرمانمجازات از دسته آن مصالحي به بنا بلكه نيست؛ سارقان كردنمي آزاد هستند، مجازات تحمل حال در كه فرمان.كنندرا با مقوله، عمومياين عفو هاي

جديد حقوق است،در مقايسه ديون.قابل لغو فرمان صدور از شاهان انگيزه بحثدربارة ،است شده گفته.فراوان فرمانبرخي اين كه هيچاند و بوده تبليغات تنها مرحلةها، به گاهنرسيده ,Edzard(اندعمل فرمان)1974 اين شدن اجرايي بر همه جديد، تحقيقات اما ها؛مي Charpin(دهندگواهي 2003, انگيزة.)206 محبوبيت، كسب كه است معتقد كراوس

اس بوده ضررمي)Obrigkeit(حكومت.تاصلي به كه مقررات گونه اين وضع با خواهدعوام نزد در را خود است، جامعه ثروتمند kleinen(الناسطبقة Manne(و محبوب

كند جلب را ايشان ,Kraus(حمايت 1984, دارد.)209 ديگري نظر ميروپ، دو وي.ونوام:گويدمي به شهروندان عظيم قشر بودن ميبدهكار باعث خصوصي كهدهندگان شود

وام بردگي به مالياتايشان و كار به زيرا نيست؛ دولت نفع به اين، و درآيند دهندگاناست شاه خود نفع به ديون، لغو فرمان پس است؛ نيازمند Van(مردم de Mieroop,

1992, 118(.ن محبوبيت، كسب دنبال به دولت كه موافقيم كراوس نظر با جامعهما اكثريت زد

فرمان كه كنيم توجه اگر خصوص به است، سلطنتبوده آغاز در معمولاً ديون، لغو هايمي صادر ميشاهان نشان ميروپ دو ون ديدگاه اما است؛ كسبشده نبايد كه دهد

به انگيزه تنها را آوردمحبوبيت هر.شمار به رسيدن براي حال هر عمليبه مقصود، دواجرايي و استبودن ضروري فرمان به.شدن مربوط اوروكاگينا، اصلاحات از زير قسمت

است ديون لغو .فرمانUkg.4 xii 13-22 = Ukg.5 xi 20-29 (Steible,1982, 308; Frayne,2008, 264):

لگش شهروندان مورد :دربود، مديون كه كسي

معيار كه بود)جعلي(كسي ساخته كرده(گور استفاده يا،)بود

كه تقلب(كسي بود،)با كرده پر غله با را گور معيارسارق،قاتل،

را زندان ايشان(او همه كرد،)از پاككرد تثبيت را ايشان آزادي .و

13 dumu-laga�.KI14 ur5-ra ti-la15 gur-gub-ba16 �e-si-ga17 níg-zuh-a18 sag-gi�-ra-a19 é-É�-bi20 e-luh21 ama-gi4-bi22 e-gar

Page 12: 8 K( B.ˇ f R, B. D X ˜ e0˝$ ˝ M D; ˝ ˇ.O [0H · 2021. 1. 11. · n# 7[ 8nx e* 0: 5 ( ( ˙˝˚ ˜ 1391 "# $ ˝% 1 ˙˝˚˜ 4 ˙˝ j0˝$ b8 >8 k( / 4#˜ " : w < 8 b.ˇ q

تاريخي،پژوهش/� علوم شمارة4دورةهاي تابستان1، و بهار پياپي1391، شمارة ،5

ميك جرمي مرتكب كه خونساني يا جريمه پرداخت به مواردي در محكومشدند، بهااوشدهمي بر دين از ناشي بردگي باشد، ناتوان جريمه پرداخت از مجرم اگر اما اند؛

مي ميتحميل زنداني پرداخت، زمان تا يا لغو.شودشود را كساني دين اوروكاگينا، فرمانبهكندمي خونكه يا جريمه پرداخت در ناتواني دليل به يا هستند، مديون عادي طور

مي سر به زندان در مي.برندبها، آزاد مديون دين، لغو نتيجه و.شوددر اختصار دليل بهسطر معناي متن، بودن مدت15�16موجز به، استاينكلر اما نبود؛ معلوم درستي به هاكه است داده نشان كلاهدرستي مالي محكوميت يا دين فرمان، از قسمت رااين برداراني

مي كلاهلغو شيوه دو به كه بودندكند كرده وزن:برداري سنگ از استفاده يا ياساختن هااندازهوسيله اندازههاي وسايل از متقلبانه استفادة يعني توزين؛ در تقلب و تقلبي گيري,Steinkeller(گيري 1991, 232, note ابتدايي،.)27 دورة اين در كه است توجه جالب

اندازه وسايل با جرمتقلب و شناخته بودگيري شده مي.انگاري نشان متن علاوه، دهدبهكلاه و سرقت ميكه تلقي متفاوت جرم دو به.اندشدهبرداري، دوباره اوروكاگينا، فرمان

م اشاره سارقان مالي محكوميت .كنديبخشيدنUkg. 6 iii 10-13 (Steible, 1982, 318; Frayne, 2008, 273):

ضاله اموال شد؛ لغو آن مالي مجازات سرقت،شدند آويخته شهر دروازة .بر

10 níg-zuh-a11 za-á�-da-bi ì-�ub12 níg-ú-gix(=PAD)-dé-a13 a-bul5(ZAR)-la e-lá

سومري بهziz2-daواژة كرديم؛ ترجمه مالي مجازات به ما مجازاترا نوعي روشنيزيان به نقره صورت به معمولاً و داشته مالي جنبة كه مياست پرداخت چونديده شده؛

خسارت جبران با وضوح به است، برابر چند گاه، و بيشتر مسروقه مال از آن مقداردارد كيفري جنبة و است ,Westbrook(متفاوت 1996, در.)450 معماگونه عبارتي

اي با را ميفرمان تفسير دادن توضيح .توانUkg. 6 iii 20-24 (Steible, 1982, 318; Frayne, 2008, 273):

دوره زنانزنان داشتند؛ مرد دو پيشين، هايمالي مجازات لغو) ziz2.da(امروز، ايشان

است .شده

20 munus-u4-bi-ta-ke4-ne21 nita-2-ta22 ì-tuku-am623 munus-u4-da-e-ne24 za-á�-da-bi ì-�ub

كرده گمان محققان چندبرخي به عبارت، اين كه مياند اشاره درشوهري يعني كند؛ميدوره زنان پيشين، راهاي سنت اين اوروكاگينا اما باشند؛ داشته شوهر دو توانستند

است كرده مي.اصلاح اشاره اول شب حق به متن كه گفته هم درگلاسنر كه كند

Page 13: 8 K( B.ˇ f R, B. D X ˜ e0˝$ ˝ M D; ˝ ˇ.O [0H · 2021. 1. 11. · n# 7[ 8nx e* 0: 5 ( ( ˙˝˚ ˜ 1391 "# $ ˝% 1 ˙˝˚˜ 4 ˙˝ j0˝$ b8 >8 k( / 4#˜ " : w < 8 b.ˇ q

شكل درتاريخ اوروكاگينا فرمان سومريجايگاه حقوق 51/گيري

ا ظالم حاكم ميگذشته، ميدعا ازدواج كه جواني زن هر باكرده را اول شب بايد كند،كند سپري ,Glassner,76(وي بهتر)1989 عبارت اين معناي ديون، لغو بستر در اما ؛مي آن.شودفهميده پرداخت از و دارد عهده به ديني كه است زن شوهر يا پدر اول، مرداست دري.ناتوان اثر در است ممكن دين، باشداين شده ايجاد جرم ارتكاب يا وام .افت

مديون ناتواني دليل به و شده اثبات دادگاه در وي حق كه است حق صاحب دوم، مردمي بردگي به را او خانواده از عضوي حق، پرداخت پسدر ديني ziz2.daگيرد؛ آن ،

جرم ارتكاب اثر در كه سرقت(است است)مثل آمده وجود .بهمفاي از شهركي معبد مفهوم سومر، سياسي نهادهاي محققان ميان در رايج هيم

)Temple-City(گونه يعني عنواناست؛ به شهر حاكم آن در كه سياسي نهاد ايزمين همة مالك شهر، خداي زميننمايندة خصوصي مالكيت و است كشاورزي هاي

به تنها يا ندارد، وجود ميكشاورزي مشاهده ازترينمهم.شودندرت يكي نظر، اين دليلاستعبارت اوروكاگينا فرمان ,Steible(هاي 1982, مورد.)300 عبارت اشتاين، فالكن

مي ترجمه چنين را ,Falkenstein(كندنظر 1974, 7(:

انسي مزارع و خانه و(در او همسر نين)ويعهدولييا ،گيرسو شهر خداي و(گيرسو، بابا الاهه خدا، همسر يا

ا خداپسر دو شدند)ين تثبيت مالك عنوان به دوباره ،.

In the house of the city ruler, in thefield(s) of the city ruler, he reinstatedNingirsu as their lord.

زمين همة قبلاً كه است شده برداشت چنين عبارت، اين واز شهر خداي تملك در هااست بوده او دو.خانوادة يك خدادر اموال معابد متوليان و شهر حاكم فساد، و تباهي رةكردند تصاحب بر.را را خدا مالكيت دوباره و كرده احيا را قبلي حالت اوروكاگينا اكنون،مي تثبيت ,Falkenstein(كندمزارع 1974, ادبيات)7 در ابتدايي حالت بازگرداندن

ايده معيار و مطلوب وضعيت هميشه اكدي، و استسومري لغت.آل در ما را آنچهمي ترجمه كردن آزاد يا آزادي، تثبيت آزادي، كردن برقرار به نظرسومري، از كنيم،

مادر به دادن بازگشت يعني ama-r(لغوي؛ gi4(تولد؛ حالت در مردم همة معمولاً چونندارند دوش بر تعهدي و بند هيچ و هستند آزاد مادر ,Edzrad(از 1974, اما)146 فعل؛

متني؛gubسومري در دوباره، قيد و كردن تأسيس يا دادن قرار كردن، نصب عنينيست است.سومري داده دست به را صحيح ترجمة علت.اشتايبل، دربارة نيسن، هانستفس اين ارايرواج جالبي توضيح استير، كرده مي.ه اينوي اوروكاگينا، فرمان اگر گويد

Page 14: 8 K( B.ˇ f R, B. D X ˜ e0˝$ ˝ M D; ˝ ˇ.O [0H · 2021. 1. 11. · n# 7[ 8nx e* 0: 5 ( ( ˙˝˚ ˜ 1391 "# $ ˝% 1 ˙˝˚˜ 4 ˙˝ j0˝$ b8 >8 k( / 4#˜ " : w < 8 b.ˇ q

تاريخي،پژوهش/� علوم شمارة4دورةهاي تابستان1، و بهار پياپي1391، شمارة ،5

اقد كه كرده ايجاد را سنتتصور احياي و بازگرداندن وي نهامات و بوده قديمي هاياست بوده همين اوروكاگينا آگاهانه قصد احتمالاً بدعت، و مي.نوآوري برايوي خواهد

نوآوري مشروعيت، بدعتكسب تا بپوشاند احياگري عنوان با را خود تلقيهاي گذار,Nissen(نشود 1988, مي.)148 را نظر مورد قسمت :وانيمخاينك

Ukg. 4: 7-21 = Ukg. 5: 16-19 (Steible, 1982, 300; Frayne, 2008, 262):حاكم، خانه درحاكم، مزارع در

مالك، عنوان به را گيرسو نين خداوندكرد)اوروكاگينا(او .منصوب

7 é-énsi-ka8 GANÁ-énsi-ka-ka9 dnin-gír-su10 lugal-ba11 ì-gub

زن، خانه درم زن،در زارع

مالك عنوان را بابا بانو،-الاههكرد)اوروكاگينا(او .منصوب

12 é-É.MÍ13 GANÁ.É.MÍ-ka14 dba-ba615 nin-ba16 ì-gub

فرزندان، خانه درفرزندان، مزارع در

مالك، عنوان به را شولشگانا خداوندكرد)اوروكاگينا(او .منصوب

17 é-nam-dumu18 GANÁ-nam-dumu-ka19 d�ul-�à-ga-na20 lugal-ba21 ì-gub

سازمان مراتب سلسله اساس بر باستان، نزديك خاور بودندجوامع شده اصلي.دهي واحدبودند وابسته اعضاي بردگان، و فرزندان همسران، و بود آن رييس پدر، كه بود .خانواده

خانوادة عادي، شهروندان خانوادة از بالاتر مرتبة خانوادةدر ايشان، از بالاتر و بود اشرافبه نيز خدايان مجمع مراتب سلسله و سازمان كه بودند خدايان شاه، از بالاتر و شاه

بود خانواده نشان.صورت خوبي به را اجتماع ساختار اكدي، و سومري زبان در برده واژةپايين.دهدمي در بردگان، البته و نيست آزاد كه كسي يعني امابرده؛ بودند؛ طبقه ترين

پايين رابطة توصيف براي واژه بهاين هم بالادست و ميدست افراد.رودكار سان بدينمي خوانده شاه بردة هستندآزاد، خدايان بردة خود دو، هر و به.شوند وستبروك، ريموند

مي جامعهدرستي چنين در اجتماعي عدالت مفهوم كه نيستگويد برابري البته اي،)Westbrook, 1995, نبود.)149 متصور اصلاً هم فقر بردن بين در.از اجتماعي، عدالت

مي بيان قوي افراد ستم برابر در ضعفا كردن حمايت وضع:شدقالب از حمايت اول،از حمايت دوم، شخصي؛ مقاصد براي اجباري كار منع و ناروا بردگي منع مثل حقوقي،

س و عدواني تصرف منع مثل فرداموال، جايگاه مطابق اقتصادي، وضعيت از حمايت وم،

Page 15: 8 K( B.ˇ f R, B. D X ˜ e0˝$ ˝ M D; ˝ ˇ.O [0H · 2021. 1. 11. · n# 7[ 8nx e* 0: 5 ( ( ˙˝˚ ˜ 1391 "# $ ˝% 1 ˙˝˚˜ 4 ˙˝ j0˝$ b8 >8 k( / 4#˜ " : w < 8 b.ˇ q

شكل درتاريخ اوروكاگينا فرمان سومريجايگاه حقوق 53/گيري

اجتماع مراتب سلسله است.در شده بيان زير شيوة به انديشه، ,Wilcke(اين 2002,

شود«:)310 اجرا بيوه و يتيم براي عدالت نكند، ستم ضعيف به حق(قوي آنچه يعنيآن به است، شودايشان داده داده)ها ثروتمند انسان به يتيم يا انسان؛ به بيوه نشود؛

نشود داده شقلي شصت مرد به شقلي، يك مرد و نشود داده بيوه،.»قدرتمند و يتيمنمي حمايت ايشان حقوق از كسي ندارند سرپرست چون اما نيستند؛ فقير وضرورتاً كند

شود ضايع سادگي به است ممكن ارث حق جمله از ايشان، كل.حقوق پدر كه شاه پس،باي است كندمردم حمايت ايشان از مي.د توصيف چنين را خود اربابي:كندحمورابي،

مي حمايت مردمش از آنكه فرزندكند؛ از پدر كه مي(گونه زمان).كندحمايت درامنيت كردن برقرار و عدالت آرمان نكرده، رشد كاملاً انتزاعي مفاهيم كه اوروكاگينا

بهـحقوقي مثال آوردن با استروشنياجتماعي، شده :بيان

Ukg. 4 xi 32� xii 11= Ukg. 5 xi 1�18 (Steible, 1982, 308; Frayne, 2008,264):

كرد)اوروكاگينا(او مقرر :چنيننجيب خانة با(زادهاگر و قدرتمند فرد يا

نجيب)نفوذ و باشد عادي فرد خانة كنار دربگويد او به آنمي«:زاده را)اتخانه(خواهم

بخرماز »!تواو عادي(و مي«:بگويد)فرد آناگر خواهي

قانع ثمن بخري، من از بدهرا من به :كنندهغله با را آن بايد تو كه است سبدي من خانة

كني »!پرنجيب ازاگر نبايد نخرد، او از را خانه زاده

بزند آسيب عادي فرد آن به خشم .روي

é-lú-gu-la-ke4é-�UB-lugal-k aab-ús-salú-gu-la-biga-�è-sa10ù-na-du11 u4-damu-�è-sa10-sa10 kù �à-gá a-�a6-galá-maé-mu pìsan-nam�e si-ma-niù-na-du11u4-da nu-�e-sa10-sa10 lú-gu-la-bi�UB-lugal-raÁB.�À-bina-na-tag-geì-du11

سومري لمسtagفعل يعني دست؛ و آسيبكردن معناي اما معلومزدن؛ كاملاً رساندن،مي.است نشان را تفسير اين رايج، ترجمة :دهددو

(den Zorn daruber) fuehlen lassenSteible 1982, 309

strike at himCooper 1986, 72

Page 16: 8 K( B.ˇ f R, B. D X ˜ e0˝$ ˝ M D; ˝ ˇ.O [0H · 2021. 1. 11. · n# 7[ 8nx e* 0: 5 ( ( ˙˝˚ ˜ 1391 "# $ ˝% 1 ˙˝˚˜ 4 ˙˝ j0˝$ b8 >8 k( / 4#˜ " : w < 8 b.ˇ q

تاريخي،پژوهش/� علوم شمارة4دورةهاي تابستان1، و بهار پياپي1391، شمارة ،5

محدودي شهر، معبد نظرية بر وارد اشكالات از ديگر استيكي منابع زماني و مكاني از.تبر مبتني فقط مكاني، معبدنظر محدودبئوآرشيوهاي زماني، نظر از و است گيرسو در

اوروكاگينا و اندا لوگال حكومت دورة ,Edzard(به 2004, لگش.)58 حاكم اندا، لوگالحدود در كه مدت.م.ق2360بود به وي6، جانشين اوروكاگينا، و كرد حكومت سال

Eder(شد & Renger, 2006, د.)12 شده بايگاني الاههاسناد معبد گيرسو،ر شهر در بابامي نشان را اداري دستگاه سنگانوعي يك يا انسي زوجة آن رييس كه متولي(دهد

فعاليت)معبد همة و بهاست تجارت، جمله از اقتصادي، معبدهاي به مستقيم طوراست ,Edzrad(مرتبط 2004, باغ:)59 دامكشاورزي، پرورش توليدداري، و اهلي هاي

ماهيمحص دامي، پرداختولات و جنسيگيري خدمه)غيرنقدي(هاي و كارگران .بهمي ادعا روشني به سازماناوروكاگينا، در كه همةكند بر سلطه دولت، دوبارة دهي

خانوادهزمين و خود از را كشاورزي زوجههاي و گيرسو نين خداوند به و گرفته اش،اشبئو ايشا)بابا(=الاهه پسر استو كرده منتقل ماليات.ن برخي علاوه، گزافبه هاي

خانواده ديون برخي و كرده لغو را استگذشته بخشيده را بدهكار ما.هاي حال، عين درهستيم لگش دولت اداري دستگاه بنيادين تغيير ,Maekawa(شاهد نهادي.)1973-74

مي ناميده زن سازمان گذشته در تغييركه بئو سازمان به دادشد، خانة.نام يا سازماندولت)é-mí(زن حاكم زوجة رياست تحت كه بود نهادي مي، اداره ياشهر سازمان و شد

بئو دارد)é-Bau(خانة اشاره گيرسو نين خداوند زوجة بئو، رياست تحت نهاد به ،.سازمان بهبا نهاد، آن اموال همة جديد، امادهي هستند؛ خداوند اموال رسمي طور

شده اصلي متوليان همسرش، و اوروكاگينا فعاليت.انداكنون نام، تغيير اين با همزمانبه بئو؛ سازمان چشمهاي ميطور گسترش زمينيگيري و خدمه تعداد هايابد،

مي برابر دو آن سلطة تحت بهكشاورزي نيز ديگر معابد اموال كه ترتيب اين به شود؛مي منتقل بئو ميبه.شوندسازمان مينظر تلاش حاكم كه سازمانرسد مختلفكند هاي

درآورد خود سلطة تحت خانواده.را و شهر خداي به را املاك همة ظاهر، منتقلدر اشخانواده و خود واقع در اما است؛ مسلطكرده خدايان همة املاك بر دارند نظر در اش

مي.شوند حكومت خدا عنايت با كه شاه متعاكنون، همة دركند، را خدا دنيوي لقاتمي اداره و دارد مياختيار مشاهده پس دينيكند؛ و دنيوي قدرت ميان تمايز كه كنيم

مي بين پيش.روداز كه دنيويشاه قدرت فقط اكنون)سكولار(تر، داشت، دست در رامي دست به هم را معبد .گيردادارة

Page 17: 8 K( B.ˇ f R, B. D X ˜ e0˝$ ˝ M D; ˝ ˇ.O [0H · 2021. 1. 11. · n# 7[ 8nx e* 0: 5 ( ( ˙˝˚ ˜ 1391 "# $ ˝% 1 ˙˝˚˜ 4 ˙˝ j0˝$ b8 >8 k( / 4#˜ " : w < 8 b.ˇ q

شكل درتاريخ اوروكاگينا فرمان سومريجايگاه حقوق 55/گيري

مي ميروپ دو اوروكاگينا،ون اقدامات كه بهگويد وي حكومت چون نپاييد؛ ديرنبود زودگذر دولت و دين اتحاد انديشة اما كرد؛ سقوط سگزي لوگال شاهان.دست

گرفته خدايان از را خود قدرت كه كردند ادعا همه اموالبعدي، حال، عين در اما اند؛بود نظامي نيروي ايشان، قدرت واقعي اساس و داشتند سلطه زير را Van(معبد De

Mieroop, 2007, مي.)47 شاهان سومري فهرست انديشه، همين اساس كهبر نويسدبدين و است آمده زمين به آسمان از ميشاهي ازلي را دولت و دين اتحاد خواندسان،

)Jacobsen, 1939, 70(.

پادشاهي كه بههنگامي آسمان زمينازآوردهييپا شد،ن

بود اريدو شهر در .پادشاهي

1 [nam]-lugal an-ta e11-dè-a-ba2 [erid]aki nam-lugal-la

نتيجهشكل مطالعة براي كه داديم نشان مقاله اين لازمدر سومري، جامعة در حقوق گيري

به و داد روي تاريخ از پيش دورة در كه كنيم اشاره بزرگ انقلاب به ابتدا كه طوراستساخت دگرگون را انسان زندگي انقلاب.اساسي، انسانيكي، براي كه است كشاورزي

به جايي از غذا دنبال به مدام نبود مجبور ديگر انسان و كرد فراهم را يكجانشيني امكانكند كوچ ديگر ق.جاي چهارم هزارة در كه است شهري انقلاب آمد.م.دوم، .پديدبين جنوب در آناوروك، جمعيت كه است واقعي معناي به شهر نخستين النهرين،

استحداق بوده نفر هزار بيست شهر.ل ديوارهاي داخل در بزرگي جمعيت چنين زندگياست شهري زندگي خاص پيچيدگي بر گواهي مي.اوروك، شهر، اين بايستحاكمان

گسترده ميحجم مديريت را كار نيروي و خام مواد غذا، از اداري.كردنداي دستگاه اينوسيله نيازمند برايپيچيده، كارآمد بوداي عمومي اموال و كار نيروي اطلاعات .ثبت

شد ابداع نياز به پاسخ براي نگارش سان، اولين.بدين خط، ابداع از بعد سال پانصدحدود در و شدند نوشته حقوقي كتيبه.م.ق2400اسناد شاه، اوروكاگينا، شاهي هاي

قانون اولين كردهلگش، ثبت ما براي را واقعي معناي به قانون.اندگذاري مطالعة گذاريبابه شگفتاوروكاگينا، هستيمطور دولت و دين اتحاد انديشة ظهور اولين شاهد .آوري

درآورد خود سلطة زير را مختلف معبدهاي به.اوركاگينا، را خود املاك همة ظاهر، درخانواده و شهر خانوادهخداي و خود واقع در اما است؛ كرده منتقل املاكاش بر اش،

Page 18: 8 K( B.ˇ f R, B. D X ˜ e0˝$ ˝ M D; ˝ ˇ.O [0H · 2021. 1. 11. · n# 7[ 8nx e* 0: 5 ( ( ˙˝˚ ˜ 1391 "# $ ˝% 1 ˙˝˚˜ 4 ˙˝ j0˝$ b8 >8 k( / 4#˜ " : w < 8 b.ˇ q

تاريخي،پژوهش/� علوم شمارة4دورةهاي تابستان1، و بهار پياپي1391، شمارة ،5

شدندةهم مسلط مي.خدايان حكومت خدا عنايت با كه شاه متعلقاتاكنون، همة كند،مي اداره و دارد اختيار در را خدا ميدنيوي مشاهده پس قدرتكند؛ ميان تمايز كه كنيم

مي بين از ديني و پيش.روددنيوي كه دنيويشاه قدرت فقط دست)سكولار(تر، در رارا معبد ادارة اكنون ميداشت، دست به .گيردهم

:نوشتپيبهتاريخ.1 متون لايهدستگذاري چون، است دقيق شوش از باستانآمده تاريخهاي امكان بهشناختي را گذاري

مي نمي.دهددست را ابتدايي ميخي خط متون اوروك، در لايهاما كمك به باستانتوان تاريخهاي گذاريشناختيا سياق از متون اين چون شدهكرد خارج پي.اندصلي ساختن براي باستاني دورة همان در را اوروك متون اين

به ائنا معبد بردهساختمان بهكار آنها تاريخ لذا لايه،روشنياند، تاريخ قديمياز بايد موجود باشدهاي دليل.تر بهمي مقدم را اوروك در خط ابداع محققان اوروك، در اجتماعي زندگي بيشتر آن.دانندپيچيدگي در اوروك جمعيت

حدود حالي20000اًدوره در شده برآورد بهنفر نزديك زمان همان در شوش جمعيت كه1600كه است بوده نفرمي نشان را اوروك در اجتماعي پيچيدگي و.دهددرجة اجتماعي زندگي پيچيدگي ارتباط به راجع مقاله متن در

مي توضيح خط .دهيمابداعگلاس ميآقاي نشان قديمينر شوش در عددي متون كه دردهد نگارش دليل همين به و هستند اوروك از تر

مي اوروك بر مقدم را است.داندشوش شده ثبت آنها در عدد فقط كه هستند متوني عددي، به.متون نگارش اماشود مي گفته نگار انديشه و عدد ثبت به واقعي محققان.معناي عموم دليل همين بهبه مربوط را عددي متون

مي نگارش از پيش نيست.دانندمرحلة پذيرفتني گلاسنر استدلال .پس

ضميمهحدود)1 از لگش، اول سلسلة شاهان 2350تا2520فهرست

The First Dynasty of Lagash (circa 2520-2350)After Lafont 2005, 166 (see also Edzrad, 2004, 52):

سلسله -1مؤسس Ur-dNan�eنفر -12پسر A-kur-galنفر -23پسر É-an-na-túmنفر -24پسر En-an-na-túm Iنفر -45پسر En-te-me-naنفر -56پسر En-an-na-túm IIزوجه تور:نام -Dìm-tur7ديم En-èn-tar-ziنفر 7پسرزوجه تارا:نام Bár-nam-tar-raبرنم

8- Lugal-an-da

است معلوم نا وي شاشا.نسب زوجه، �a6-�a6نام

كرد سقوط سگزي لوگال دست به سلسله، .اين9- Uru-KA-gi-na

Page 19: 8 K( B.ˇ f R, B. D X ˜ e0˝$ ˝ M D; ˝ ˇ.O [0H · 2021. 1. 11. · n# 7[ 8nx e* 0: 5 ( ( ˙˝˚ ˜ 1391 "# $ ˝% 1 ˙˝˚˜ 4 ˙˝ j0˝$ b8 >8 k( / 4#˜ " : w < 8 b.ˇ q

شكل درتاريخ اوروكاگينا فرمان سومريجايگاه حقوق 57/گيري

گيرسو)2 شهر خداي گيرسو، نين خانوادة اعضايگيرسو گيرسو(نين شهر ارباب يعني لغت؛ dnin-gír-su)در

قرا(بئوالاهه هم استئبابا شده گيرسو)ت نين زوجه ،dba-ú (= dba-ba6)گيرسو نين ارشد پسر d�ul-�à-ga-naشولشگانا،گيرسو نين دوم پسر dig-alimايگاليم،

منابعAdams, R. M. C. C. (1981). Heartland of Cities: Surveys of AncientSettlement and Land Use on the Central Floodplain of the Euphrates.Chicago: The University of Chicago Press.Bauer, J., Robert, K. E., & Manfred, K. (1998). Mesopotamien: Späturuk-Zeit und Frühdynastische Zeit, Orbis Biblicus et Orientalis 160/1, Freiburg:Universitätsverlag.Charpin, D. (2003). Hammu-rabi, Roi de Babylone, Paris: PressesUniversitaires de France.Cooper, J. S. (1986). Sumerian and Akkadian Royal Inscriptions, NewHaven, Conn: the American Oriental Society.Cooper, J. S. (19960. �Sumerian and Akkadian,� in Daniels, Peter T. andWilliam Bright (eds.), The World�s Writing Systems. Oxford: OxfordUniversity Press, 37-72.Diakonoff, I. M. (1958). ��Some Remarks on the �Reforms� of Urukagina,��Revue d�Assyriologie, 52, 1�15.Eder, W., & Renger, J. (2006). Chronologies of the Ancient World: Names,Dates and Dynasties, Brill�s New Pauly � Supplement 1, Leiden: E.J. Brill.Edzard, D. O. (1974). �Soziale Reformen im Zweitstromland bis ca. 1600 v.Chr.: Realität oder Literarischer Topos?,� in J. Harmatta and G. Komoroczy(editors), Wirtschaft und Gesellschaft im alten Vorderasien, Budapest:Akademiai Kiado.Edzard, D. O. (2004). Geschichte Mesopotamiens: von den Sumerern bis zuAlexander dem Grossen, Munich: C.H. Beck.Englund, R. K. (1998). �Texts from the Late Uruk Period,� in Bauer, Josef,Robert K. Englund and Manfred Krebernik, Mesopotamien: Späturuk-Zeitund Frühdynastische Zeit, Orbis Biblicus et Orientalis 160/1, Freiburg:Universitätsverlag, 15-233.Falkenstein, A. (1974). The Sumerian Temple City, Monographs in History:Ancient Near East 1/1, tr. Maria de J. Ellis, Los Angeles: Undena.Finkbeiner, U. (1991). Uruk Kampagne 35�37, 1982�1984, Diearchäologische Oberflächenuntersuchung (Survey), Ausgrabungen in Uruk-Warka Endberichte, 4, Mainz: Philipp von Zabern.Foster, B. R. (1981). �A New Look at the Sumerian Temple State,� Journalof the Economic and Social History of the Orient, 24�3, 225�41.

Page 20: 8 K( B.ˇ f R, B. D X ˜ e0˝$ ˝ M D; ˝ ˇ.O [0H · 2021. 1. 11. · n# 7[ 8nx e* 0: 5 ( ( ˙˝˚ ˜ 1391 "# $ ˝% 1 ˙˝˚˜ 4 ˙˝ j0˝$ b8 >8 k( / 4#˜ " : w < 8 b.ˇ q

تاريخي،پژوهش/� علوم شمارة4دورةهاي تابستان1، و بهار پياپي1391، شمارة ،5

Frayne, D. R. (2008). Presargonic Period (2700-2350 BC), Toronto:University of Toronto Press.Glassner, J. J. (1989). �Women, Hospitality, and the Honor of the Family,�in Lesko, B. (ed.), Women's Earliest Records: From Ancient Egypt andWestern Asia, Atlanta: Scholars Press, 71-94.Glassner, J. J. (2000). Écrire à Sumer, L'invention du cunéiform, Paris.Hallo, W. W., & Kelly Simpson, W. (1998). The Ancient Near East: AHistory, second edition, New York: Harcourt Brace College Publishers.Jacobsen, Th. (1939). The Sumerian King List, Chicago: The University ofChicago Press.Kraus, F. R. (1984). Königliche Verfu�gungen in altbabylonischer Zeit,Leiden : E.J. Brill.Lafont, B. (2005). �Sumer: II. La société Sumérienne,� in Pirot, L. et al.(eds.), Supplément Au Dictionnaire de la Bible, Paris, vol. 13, cols. 124-204.Liverani, Mario 2006, Uruk: The First City, translated by Zainab Bahraniand Marc Van De Mieroop, London: Equinox.Maekawa, K. (1973�74). ��The Development of the E-MI in Lagash duringEarly Dynastic III,�� Mesopotamia, 8�9, 77�144.Nissen Hans, J. (1988). The Early History of the Ancient Near East, 9000�2000 B.C., translated by Elizabeth Lutzeier, with Kenneth J. Northcott,Chicago: University of Chicago Press.Nissen Hans, J. (1998). �L�invention de l�écriture cunéiforme: les tablettesarchaïques d�Uruk,� in Bertin, Charles (ed.), En Syrie: aux origines del'écriture, Turnhout: Brepols, 21-31.Nissen Hans, J. (2001). �Cultural and Political Networks in the Ancient NearEast during the Fourth and Third Millennia B.C.,� in Rothman, Mitchell S.(ed.), Uruk Mesopotamia and Its Neighbors: Cross-Cultural Interactions inthe Era of State Formation, Santa Fe, New Mexico: School of AmericanResearch Press, 149-180.Nissen, Hans J. & Heine, P. (2003). Von Mesopotamien zum Irak: KleineGeschichte eines alten Landes, Berlin: Verlag Klaus Wagenbach.Roaf, M. (1990). Cultural Atlas of Mesopotamia and the Ancient Near East,New York: Facts on File.Sallaberger, W., & Westenholz, A. (1999). Akkade-Zeit und Ur III-Zeit,Orbis biblicus et orientalis 160/3, Göttingen: Vandenhoeck and Ruprecht.Schmandt-Besserat, D. (1996). How Writing Came About, Austin:University of Texas Press.Sollberger, E. (1956). Corpus des Inscriptions �Royales� Présargoniques deLaga�, Genéve: E. Droz.Solecki, R. S. (1997). �Shanidar Cave,� in Meyers, Eric M. (ed.), The OxfordEncyclopedia of Archaeology in the Near East, Oxford: Oxford UniversityPress, vol. 5, 15-16.

Page 21: 8 K( B.ˇ f R, B. D X ˜ e0˝$ ˝ M D; ˝ ˇ.O [0H · 2021. 1. 11. · n# 7[ 8nx e* 0: 5 ( ( ˙˝˚ ˜ 1391 "# $ ˝% 1 ˙˝˚˜ 4 ˙˝ j0˝$ b8 >8 k( / 4#˜ " : w < 8 b.ˇ q

شكل درتاريخ اوروكاگينا فرمان سومريجايگاه حقوق 59/گيري

Steible, H. (1982). Die altsumerischen Bau- und Weihinschriften, Pt. 1.Freiburger Altorientalische Studien 5, Wiesbaden: Franz Steiner.Steinkeller, P. (1991). �The Reforms of UruKAgina and an Early SumerianTerm for �Prison��, in Michalowski, P. et al. (eds.), Ancient Near EasternStudies in Honor of Miguel Civil, AuOr 9: 227-233.Van de Mieroop, M. (1992). Society and Enterprise in Old Babylonian Ur,Berliner Beiträge zum Vorderen Orient, 12, Berlin: D. Reimer.Van de Mieroop, M. (2007). A History of the Ancient Near East, ca. 3000 �323 BC, 2nd edition, Oxford: Blackwell Publishing.Visicato, G. (2000). The Power and the Writing: The Early Scribes ofMesopotamia, Bethesda, Md.: CDL Press.Westbrook, R. (1989). �Cuneiform Law Codes and the Origins ofLegislation,� Zeitschrift für Assyriologie, 79, 201-22. Westbrook, R. (1996). zíz.da/ki��ātum, Wiener Zeitschrift für die Kunde desMorgenlandes, 86, 449-59.Westbrook, R. (2003). �The Character of Ancient Near Eastern Law,� inWestbrook, R. (editor) A History of Ancient Near Eastern Law, 2 vols.Leiden: E.J. Brill, 1-92.Wilcke, C. (2002). Der Kodex Urnamma (CU): Versuch einerRekonstruktion, in Abusch, Tzvi (ed.), Riches hidden in secret places:ancient Near Eastern studies in memory of Thorkild Jacobson, WinonaLake, Indiana: Eisenbrauns, 291-333.Wilcke, C. (2007). Early Ancient Near Eastern Law: A History of ItsBeginnings, 2nd edition, Winona Lake, Ind.: Eisenbrauns.Woods, Ch. (2010). �The Earliest Mesopotamian Writing,� in Woods,Christopher (ed.), Visible Language: Inventions of Writing in the AncientMiddle East and Beyond, Chicago: The Oriental Institute of the Universityof Chicago, 33-51.Yaron, R. (1988). The Laws of Eshnunna, 2nd rev. edition, Leiden: E.J. Brill.Yaron, Reuven 1993, �Social Problems and Policies in the Ancient NearEast,� in Baruch Halpern and Deborah W. Hobson (eds.), Law, Politics andSociety in the Ancient Mediterranean World, Sheffield: Sheffield AcademicPress.