10
ﺻﺎﺩﻕ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﻭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ: ﮔﻮﺩﺭﺯﯼ،ﺳﯿﻤﯿﻨﺪﺧﺖ55 ﺷﻤﺎﺭﻩ- 1390 ﺍﻃﻼﻉ ﺭﺳﺎﻧﯽ ﻭ ﮐﺘﺎﺑﺪﺍﺭﯼ :: ﮐﺘﺎﺏ ﻣﺎﻩ ﺍﺩﺑﯿﺎﺕ :: ﺁﺑﺎﻥ19 ﺗﺎ11 ﺍﺯhttp://www.noormags.com/view/fa/articlepage/880750 ﺁﺩﺭﺱ ﺛﺎﺑﺖ : ﺩﺍﻧﻠﻮﺩ ﺷﺪﻩ ﺗﻮﺳﻂ : ﺳﯿﻤﯿﻦ ﺩﺧﺖ ﮔﻮﺩﺭﺯﯼ1393/03/11 16:17:40 : ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺩﺍﻧﻠﻮﺩ ﺟﻬﺖ ﺍﺭﺍﺋﮥ ﻣﺠﻼﺕ ﻋﺮﺿﻪ ﺷﺪﻩ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﮕﺎﻩ،ﻣﺠﻮﺯ ﻻﺯﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺻﺎﺣﺒﺎﻥ ﻣﺠﻼﺕ، ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺎﺱ(ﻧﻮﺭ) ﻣﺮﮐﺰ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮﯼ ﻋﻠﻮﻡ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﻫﻤﻪ ﺣﻘﻮﻕ ﻣﺎﺩﯼ ﺑﺮﺁﻣﺪﻩ ﺍﺯ ﻭﺭﻭﺩ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﻣﻘﺎﻻﺕ، ﻣﺠﻼﺕ ﻭ ﺗﺄﻟﯿﻔﺎﺕ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﭘﺎﯾﮕﺎﻩ، ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ "ﻣﺮﮐﺰ ﻧﻮﺭ" ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﻨﺎﺑﺮ ﺍﯾﻦ، ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﻧﺸﺮ ﻭ ﻋﺮﺿﻪ ﻣﻘﺎﻻﺕ ﺩﺭ ﻗﺎﻟﺐ ﻧﻮﺷﺘﺎﺭ ﻭ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﮐﺎﻏﺬﯼ ﻭ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺁﻥ، ﯾﺎ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﯾﺠﯿﺘﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺣﺎﺻﻞ ﻭ ﺑﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﭘﺎﯾﮕﺎﻩ ﺑﺎﺷﺪ، ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪ ﮐﺴﺐ ﻣﺠﻮﺯ ﻻﺯﻡ، ﺍﺯ ﺻﺎﺣﺒﺎﻥ ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺗﺨﻠﻒ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻮﺟﺐ ﭘﯿﮕﺮﺩ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﺍﺳﺖ. ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﮐﺴﺐ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﻪ ﺻﻔﺤﻪ(ﻧﻮﺭ) ﻣﺠﻼﺕ ﻭ ﻣﺮﮐﺰ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺕ ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮﯼ ﻋﻠﻮﻡ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﭘﺎﯾﮕﺎﻩ ﻣﺠﻼﺕ ﺗﺨﺼﺼﯽ ﻧﻮﺭ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻓﺮﻣﺎﺋﯿﺪ. ﻭ ﻣﻘﺮﺭﺍﺕ ﭘﺎﯾﮕﺎﻩ ﻣﺠﻼﺕ ﺗﺨﺼﺼﯽ ﻧﻮﺭwww.noormags.com

Sadeq Hedayat and Iranian studies

Embed Size (px)

Citation preview

صادق هدایت و ایران شناسی

نویسنده: گودرزی،سیمیندختاطالع رسانی و کتابداری :: کتاب ماه ادبیات :: آبان 1390 - شماره 55

از 11 تا 19http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/880750 : آدرس ثابت

دانلود شده توسط : سیمین دخت گودرزیتاریخ دانلود : 16:17:40 1393/03/11

مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسالمی (نور) جهت ارائۀ مجالت عرضه شده در پایگاه،مجوز الزم را از صاحبان مجالت، دریافت نموده است، بر این اساسهمه حقوق مادی برآمده از ورود اطالعات مقاالت، مجالت و تألیفات موجود در پایگاه، متعلق به "مرکز نور" می باشد. بنابر این، هرگونه نشر و عرضه مقاالت

در قالب نوشتار و تصویر به صورت کاغذی و مانند آن، یا به صورت دیجیتالی که حاصل و بر گرفته از این پایگاه باشد، نیازمند کسب مجوز الزم، از صاحبانمجالت و مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسالمی (نور) می باشد و تخلف از آن موجب پیگرد قانونی است. به منظور کسب اطالعات بیشتر به صفحه قوانین

و مقررات استفاده از پایگاه مجالت تخصصی نور مراجعه فرمائید.

پایگاه مجالت تخصصی نور

www.noormags.com

11 شماره 55 (پياپى 169) ـ آبان 1390

صادق هدايت و ايران شناسی١مقدمهسيميندخت گودرزى*

ــندگانى بود كه خود را به ايجاد آثار صادق هدايت از جمله نويســته هايش را به ــرد و بخش قابل توجهى از نوش ــه محدود نك خّالقپژوهش هاى ارزشمندى با محوريت زبان و فرهنگ ايران اختصاص ــان مى دهد كه به ارزش هاى فرهنگى- تاريخى داد. همين امر نشــرزمين خود نيز پى برده آن را به شدت نيازمند تفحص، تشريح س

و معرفى مى دانست. ــتاد زبان هاى ــور ژيلبر الزار (Gilbert Lazard)، اس پروفســور كامل ــت و آثار او به ط ــوربن، كه با هداي ــگاه س ــرقى دانش شــه ترجمه كرده، ــار را به فرانس ــت و برخى از اين آث ــنايى داش آشــرداد 1354) گفته بود: ــة اطالعات (26 خ ــو با روزنام در گفت وگــخصيت هاى ادبى معاصر ــى از بزرگ ترين ش ــايد يك «هدايت شــانى بود كه از سرچشمه هاى فرهنگ ــما باشد. او انس سرزمين شــرق و غرب جان خويش را سيراب كرده بود. و تمدن هاى ملل شــه زبان مادرى ام گفت وگو ــن، به عنوان يك بيگانه، وقتى با او ب مداشتم، احساس مى كردم كه با يك فرانسوى طرف هستم و وقتى ــاى او را خواندم، ديدم نثر او يكى از اصيل ترين نمونه هاى كتاب هــتى و ــار او موجى از وطن پرس ــت... . در خالل آث ــى اس نثر فارســيفتگى نسبت به سرزمين آباء و اجدادى اش به چشم مى خورد» ش

(آرين پور، 1380 : 45).ــتين تأليف ــد تا او در جوانى نخس ــبب ش بى ترديد همين امر سخود را به نگاشتن مقدمه اى مفصل و دقيق بر رباعيات خّيام (سال 1302) كه يك اثر ادبى كالسيك و البته جنجالى است، اختصاص دهد.2 كارى كه شايد انجام آن، پيش از او از انديشة فضال و ادباى بسيارى گذشته اما دشوارى در تشخيص اصالت و صّحت رباعيات،

چكيدهادبيات در پيشرو است نويسنده اى يادآور عمومًا هدايت صادق نام تاكنون و دارد بسيارى مخالفان و طرفداران كه آثارى با داستانى كارهاى اما رسيده، انجام به او داستانى آثار دربارة فراوانى تحقيقات پژوهشى اش كمتر مورد توجه و تحقيق قرار گرفته اند؛ در حالى كه او در اين زمينه نيز پيشرو بوده و آثار زيادى برجاى گذاشته كه در اين جستار مورد بررسى قرار مى گيرند. هدايت براى به ثمر رساندن اين آثار، معتبرترين منابع موجود در عصر خود را مورد مطالعه و ارجاع قرار داده و گاه به مطالبى توجه كرده كه تا آن زمان كمتر كسى در ايران بدانها پرداخته بود. بنابراين پس از بررسى اين آثار و پى بردن به جايگاه علمى او مى توان اطمينان حاصل كرد كه پژوهشگران امروز از مراجعه به آثار او بى نياز نيستند و شناخت كامل صادق هدايت منوط به بررسى آثار

تحقيقى و داستانى او، توأمان است.واژه هاى كليدى: ترجمه، پژوهش، زبان، فارسي ميانه، صادق هدايت

www.noormags.com

شماره 55 (پياپى 169) ـ آبان 121390

ــود و از آنجا كه هدايت، ــته ب آنان را از انجام چنين كارى باز داشعمومًا در همة ابعاد كارى اش انسانى پيشرو بود، با دقت نظر و طبع

ديرپسند خود، اقدام به چنين تأليفى كرد. ــت اما ــرافى تعلق داش ــد به خانواده اى اش ــت، هرچن هدايــت اين ــردم بود، زيرا مى دانس ــان تودة م ــذوب فرهنگ و زب مجــخ ايران زمين دارد. او ــه اى به بلنداى تاري فرهنِگ گونه گونه، ريشــة فرهنگى ــايى اين ريش اغلب اهميت زبان محاوره را براى شناســيارى از اصول و قواعد ــش از زبان فاخر ادبا تلقى مى كرد و بس بيزبان شناسى را بر اساس زبان مردم كوچه و بازار بررسى مى كرد كه ــايد براى زبان شناس امروز بسيار بديهى باشد، اما زمانى اين امر شــيارى از استادان ادبيات كه هدايت با اين ديدگاه پيش مى رفت بســخيف و به دور از ارزش هاى ــى هنوز هم زبان عاميانه را س فارسپژوهشى مى دانستند. در چنين شرايطى هدايت اقدام به گردآورى عناصر فرهنگ و زبان عاميانه و بررسى آن كرد. حاصل اين تالش ــتة فعاليت هاى ايران شناسى او قرار مى گيرد كه فهرستى از در رس

آنها در پى مى آيد:

1- آثـار پژوهشـى هدايـت بـر پاية فرهنـگ ايران باستان

1-1 اَوسانه (1310) دستاورد هاى اولية هدايت از گردآورى ترانه ها، ضرب المثل ها و قصه هاى عاميانه براى نخستين بار در نشرية «آريان كوده» (مهر ــيد. اوسانه در گويش عاميانه به معناى افسانه 1310)3به چاپ رســته از فراموش ــت در ديباچه اى كه بر اين كتاب نوش ــت. هداي اسشدن و از بين رفتن افسانه ها و ترانه هاى ملى ابراز نگرانى مى كند

و اين فراموشى را نتيجة زندگى مدرن مى داند.ــان مى دهد كه ــاى هدايت در اين بخش كامًال نش گفته هــيارى از منتقدان او، صرفًا شيفتة غرب، تجّدد و برخالف عقيدة بسمدرنيته نبوده است و شايد دور از واقعيت نباشد اگر بگوييم آنچه را

كه هدايت بسيار از غربيان آموخت، امر پژوهش بود. 1-2 نيرنگستان (1312)

ــتاوردهاى هدايت در عرصة يكى ديگر از دســى كتاب نيرنگستان فرهنگ عامه و مردم شناساست. در ميان كتاب هاى دينى زرتشتيان كتابى ــه تأليف آن به دورة ــه همين نام وجود دارد ك بــردد و در آن آيين هاى دينى ــانيان بازمى گ ساســته شده و چگونگى و چرايى برگزارى آنها نگاشــگ اعتقادى ــى از فرهن ــت و در واقع بخش اســان مى دهد؛ به ــالم را نش ــان پيش از اس ايرانيهمين علت هدايت نيز اين نام را براى مجموعة ــتاِن هدايت در سال 1312 خود برگزيد. نيرنگســوى كتابخانه و مطبعة دانش چاپ و در آن از س22 مطلب كوتاه دربارة باورهاى رايج ميان مردم ــت4 هدايت در مقدمة اين ــده اس ايران آورده ش

ــت، ــده و على رغم آنكه در نگاه نخس كتاب قدمت آنها را يادآور شمجموعه اى از خرافات عوامانه به نظر مى رسد اما او نگاه محققانة خود و علت به وجود آمدن و رواج آنها را در ايران، به خوبى نمودار ــت. هدايت پس از آنكه ايران را گذرگاهى براى اقوام ــاخته اس ســى، رومى، يهودى، ترك، ــورى، يونان مختلف از جمله كلدانى، آشــش در اين عرصه را هم از نظر ــرب و مغول قلمداد كرده، پژوه عــدن نكات تاريك فلسفى و ــى و هم روشن ش علمى و روان شناس

تاريخى الزم دانسته است.ــتان، نگاه مثبتى ــى از نكات جالب توجه دربارة نيرنگس يكــته، ــبت به اعتقادات و باورهاى ايرانيان داش ــت كه هدايت نس اســق و تعمق او در ــى از داليل تحقي ــه مى توان گفت يك ــا آنجاك تاين عرصه جدا كردن باورهاى ايرانى از خرافه هاى غيرايرانى بود. ــانه و اولين قدم در ــتان، آن را متمم كتاب اوس ــندة نيرنگس نويســت. او در اين ــش عوام ايران مى دانس ــردآورى و تدوين دان راه گــال به هيچ روى ــذار نكرد و در عين ح ــى فروگ ــچ تالش راه از هيــرد بلكه بارها و ــار خود قلمداد نمى ك ــام اين كار را در انحص انجــمى اعالم كرده بود كه انجام چنين كارى با توجه بارها به طور رســتردگى و پراكندگى فرهنگ ايران زمين، تالش همگانى را به گســك هدايت بود، در ــتان نزدي ــد. مجتبى مينوى كه از دوس مى طلبــرد: «آقاى ميرزا ــود او (25 فروردين 1331) عنوان ك ــة يادب جلســتند و هر يك از على اكبرخان دهخدا كتاب امثال وحكم را مى نوشــتان و آشنايان ايشان هرچه مى يافت و هر قدر مى توانست به دوســان كمك مى كرد. بيش از همه كس صادق هدايت به ايشان ايشكمك كرد؛ مجموعه اى داشت از امثال عاميانه در يك كتاب 200 ــته بود، اين كتاب را صفحه اى كه در حدود 2000 مثل در آن نوشــرد و نمى دانم كه آن را هرگز از ــه تقديم آقاى دهخدا ك بى مضايق

ايشان پس گرفت يا نه» (قائميان، 1334: 22-21).1-3 ترانه هاى عاميانه (1318)

هدايت تحقيقات خود را در زمينة فرهنگ عامه همچنان ادامه داد و براى آنكه توجه و يارى همة ايرانيان را در اين راه معطوف دارد، از طريق راديو نيز اعالم كرد كه هركس هرچه مى تواند نمونه هايى ــة زندگى خود ــوم و فرهنگ منطق ــن، رس از آييگردآورى كند و به دست او و همكارانش برساند ــتنده از راديو پخش ــان فرس ــا با ذكر نام و نش تــد مطالب زيادى از ــود. همين دعوت سبب ش شنقاط مختلف كشور براى او بفرستند؛ او همة آنها ــى كرد و نظم و ترتيب داد. اين مطالب را بررســى از فرهنگ و ادب ــوان نمونه هاى زيباي به عنعامه از راديو پخش شد. در واقع همين اطالعات ــترده تر به همراه دستاوردهاى هدايت در بُعد گســاط دورافتادة ــق گوناگون و نق ــفر به مناط از ســل تحقيقات ميدانى اش ــران و همچنين حاص ايــر اولية ترانه هاى ــه و بازار تهران، عناص از كوچــكيل دادند؛ مقالة مفصلى كه براى عاميانه را تش

www.noormags.com

13 شماره 55 (پياپى 169) ـ آبان 1390

ــتين بار در دورة اول مجلة موسيقى (1318، نخسشماره هاى 6و7 / قائميان، 1334: 334-364) به ــيد. به اعتقاد او ترانه هاى عاميانه مرحلة چاپ رسمقدماتى شعر و موسيقى اند. او اطمينان داشت كه ــن هنر ابتدايى به دليل نيرو و قّوة حياتى اش از ايــرفت شعر و موسيقى بين نرفته و با توجه به پيشــروز، ترانه هاى عاميانه تقريبًا در دنياى متمدن امــاى اوليه باقى ــد در محيط ه ــه تغيير كنن بى آنكــرايى انسان به ــاس و قريحة غزلس مانده اند و اســت ارزش هنرى آن ــمار مى روند؛ به همين عل شرا بسيار واال مى دانست و معتقد بود پيش از آنكه ــوند بايد آنها را از اين ترانه ها به كلى فراموش ش

ــيارى از مردم روستا ــت، در بين عوام و بس هر جايى كه پنهان اســته و آخرين نگهبان اين گنجينه اند، كه سنت خود را محفوظ داش

بيرون آورد.1-4 در پيرامون لغت فرس اسدى (1319)

ــت كه اسدى طوسى، ــدى واژه نامه اى كهن اس لغت فرس اسشاعر سرشناس سدة پنجم هجرى آن را تأليف كرده است. هدايت ــى ــود در آن فرهنگ را برگزيده، تحت بررس ــى از لغات موج برخــيقى (1319، شمارة ــتورى قرار داده و در مجلة موس تاريخى و دســانده است. لغت 8 / قائميان، 1334: 374-380)آن را به چاپ رســالم تدوين ــت كه بعد از اس ــى اس فرس اولين فرهنگ لغت فارســده و داراى 3500 واژه است. «كتاب لغت فرس را اسدى براى شــاعران معاصر او در اران و آذربايجان كه با بعضى ــت تا ش آن نوشــتعمل در خراسان و ماوراءالنهر آشنايى نداشتند، بتوانند از لغات مســد و به همين ــان درى مرتفع كنن ــوى خود را در زب ــكالت لغ مشــاهد يا شواهدى ــبب براى ايضاح هر يك از آن لغات به ذكر ش ســرق مبادرت نمود. ترتيب كلمات در لغت فرس بر ــاعران مش از شــار پول هورن ــت. اين كتاب را يك ب ــب حروف اواخر آنهاس حســرد و ديگربار ــال 1898در آلمان طبع ك ــه س (Paul Horn) بــت مرحوم مغفور ــخه به دس طبع مصّححى از آن با مقابلة چند نســران صورت گرفت» ــال 1319 در ته ــتيانى به س عباس اقبال آش(صفا، 1372، ج2: 903)5. هدايت در تحقيق خود، صورت اوستايى ــنده را به اين صورت ــتباهات نويس ــى از واژه ها را آورده و اش برخــنان- در زبان پهلوي ــت: «صفحه 358- برروش تصحيح كرده اســنيكان، مؤمنين (گرويدگان) يا ويرويشني ويرويشwirôishnî مي باشد. در اسناد پهلوي تورفان اسم مصدر وروشن wirawîshn و در يادگار جاماسپ لغت ورروشن wrawîshnــي برروشن نيز خوانده مي شود به اين معني آمده است كه به فارســن كه در پاورقي [در كتاب لغت فرس] و به هيچ وجه معني بدروش

توضيح داده شده، ندارد» (قائميان، 1334: 377-376). ــيده كه مؤلف ــان مطلبش به اين نتيجه رس ــت در پاي هدايــتقاق آن نداشته و معني خيلي از لغات چندان تبحري در لغت و اشرا به قرينه حدس زده است؛ شواهدي كه از اشعار شعرا آورده اغلب

يا تحريف شده و يا برخي از آن شعرا اطالع كافي ــته اند و فقط براي اظهار فضل لغات در زبان نداشمشكل را استعمال، يا طبق لهجة محلي خود و يا

به علت تنگي قافيه آن را مسخ كرده اند.1-5 فولكلور يا فرهنگ توده (1324)

دغدغة جمع آورى و بررسى فرهنگ عاميانة ــال ها بعد مردم همچنان با هدايت ماند تا آنكه ســر از ترانه هاى عاميانه، با ــيار مفصل ت مقاله اى بسنام فولكلور يا فرهنگ توده در مجلة سخن (سال ــفند1323 تا ــماره هاى 3، 4، 5 و 6، از اس دوم، شــه در آن ضمن ــاند ك خرداد 1324)6 به چاپ رســتگاه و علت اين معنا كردن واژة «فولكلور» خاســش پرداخت و آن را ــريح كامل اهميت اين دان ــذارى، به تش نامگآشنايى به پرورش معنوى اكثريت تعبير كرد. او سرچشمة بسيارى

از عادات و اعتقادات را بشرى دانسته، نه ملى.ــى براى كاوش فولكلور هر ــت در ادامه يك طرح كل هدايــن و ــه داد و از همة مردم، با هر تخصص و در هر س ــه ارائ منطقــوند. او در اين طرح به طور ــت در اين كار سهيم ش ــالى، خواس ســح داده كه در كجاها و به چه ــاده، توضي مفصل و البته به زبان ســانه ها و بازمانده هاى فرهنگ توده را گردآورى شيوه هايى بايد نشــاده اى از الفباى صوتى و ثبت كرد. او حتى در اين طرح، جدول ســوم در لهجه هاى ــروف و صداهاى مرس ــق ح ــراى نگارش دقي بــز ناتل خانلرى به ــت. اين جدول كه پروي ــون ارائه داده اس گوناگكمك روژه لسكو (Roger Lescot) آن را طراحى كرده بود، بر ــاى الفباى التين بود و هدايت ضمن توضيح روش كاربرد آن، مبنيكى از ترانه هاى شناخته شده – ديشو كه بارو اومد – را به عنوان ــت در پايان اين ــت. هداي ــى كرده اس نمونه با اين روش آوانويسمقاله، دولت را ملزم به ابالغ بخشنامه، به مناطق مختلف و دعوت ــمندان، هنرمندان، كارمندان فرهنگ و ادارات دولتى كرده از دانشــركت كنند و تأكيد مى كند كه اين تحقيقات تا در اين گردآورى شــت، مذهب و غيره هيچ گونه ــراً جنبة علمى دارد و با سياس منحص

ارتباطى ندارد (همان: 483).1-6 چند نكته دربارة ويس و رامين (1324)

ــت در عرصة ــه هداي ــب توج ــته هاى جال ــر از نوش ــى ديگ يكــت با عنوان «چند نكته دربارة ويس و ــى مقاله اى اس ايران شناســماره هاى 9و10 / ــن». اين مقاله در مجلة پيام نو (1324، ش راميــيد. از جمله مهم ترين ــه چاپ رس ــان، 1334: 486-523) ب قائميــه هاى ــتان پرداخته، ريش ــى اين داس داليلى كه هدايت به بررســت. او ويس و رامين را يكى از رمان هاى عاشقانة ــتانى آن اس باســت كه با ديگر داستان هاى عاشقانة ــتان مى دانس ادبيات ايران باسآن دوره تفاوت موضوعى داشت؛ از اين لحاظ كه موضوع آن بسيار ــعى در ارائة درس اخالق، ــتاخانه انتخاب شده و داستانسرا س گســته از موضوع ويس ــره ندارد. هدايت گذش ــت و غي دالورى، گذشــه مطالعات دقيق ــاى ادبى آن نيز نياز ب ــن و اينكه جنبه ه و رامي

www.noormags.com

شماره 55 (پياپى 169) ـ آبان 141390

ــور اصلى قرار داده، متن ــته، آنچه را كه در پژوهش خود مح داشــى ميانه، اطالعات و عقايد شاعر و عقايد اصلى كتاب، لغات فارســت كه در اين حكايت نقل شده است. همچنين در زرتشتى اى اســتان موارد و اشاراتى به فرهنگ عامة آن روزگاران، توجه اين داسهدايت را به خود جلب كرده است. هدايت به استناد ابيات نخستين ــتان را ترجمه اى از متون پهلوى دانسته: وليكن اين مجموعه، داسپهلوي باشد زبانش / نداند هر كه برخواند بيانش. (مينوى، 1314: ــتقيمًا از متن پهلوى ــاعر مس ــارة اينكه ش ــت 33). او درب 26؛ بياستفاده كرده باشد، با ترديد مى گويد: «شايد مؤلف شالودة داستان ــت اين ــود را روي متن پهلوي قرار داده، اما چيزي كه يقين اس خــك ترجمة آزاد و مغلوطي (با لغات اوزوارشن)7 به پازند8 متن بي شبوده است: بپيوستند ازينسان داستاني/ درو لفظ غريب از هر زباني ــيوة كار ــور كلى ش ــان، 1334: 488). به ط (147-230)9» (قائميــه، مبتنى بر تحليل بر پاية ابيات و در ــت در نگارش اين مقال هدايــت كه دربارة اين داستان سخنى عين حال رجوع به هر منبعى اس

به ميان آورده است. ــى بازتاب شخصيت شاعر و اطالعات بخش دوم مقاله به بررسعمومى او در منظومة ويس و رامين پرداخته است. او از نظر زبانى ــين كرده و با توجه به آنكه ــعد را تحس و لغوى، اثر فخرالدين اســيار ــور در زبان امروز، در اين اثر بس ــوى، بومى و مهج ــات پهل لغــود، معتقد است بايد براى آن يك فرهنگ لغت مستقل ديده مى شتدوين كرد. او نمونه هاى فراوانى از اين لغات را جمع آورى كرده و ــى التين آورده است. در بخش هاى بعدى مقاله از اغلب با آوانويســتان ويس و رامين بر شاعران بزرگى چون حافظ، سعدى تأثير داســفى شاعر را كه ريشه در و موالنا مى گويد. همچنين تفكرات فلســمارد و برخى از آنها را با اعتقادات ــتى دارد برمى ش باورهاى زرتش

ديگر اقوام مقايسه مى كند.ــاس ــد كه اس ــت در پايان مقاله به اين نتيجه مى رس هدايــعد ــوى بوده كه فخرالدين اس ــس و رامين متنى پهل ــتان وي داســز در آن گنجانده و با ــود را ني ــاى خ ــته ها و باوره ــى دانس گرگان

هنرمندى داستان را پرورانده است.1-7 هنر ساسانى در غرفة مدال ها (1325)

ــتة نوش ــا» مدال ه ــة غرف در ــانى ساس ــر ــة «هن مقال ــه ك ــت اس (L.Morgenstern) ــترن مورگنس ال. ــرار ق ــت هداي ــى ايران شناس ــار آث ــرة زم در آن ــة ترجممى گيرد. در اين مقاله كه نخستين بار در مجلة سخن (آبان 1325، ــانى به عنوان ــد، هنر ايرانيان ساس ــمارة 5: 378-382) چاپ ش شــنده ضمن توصيف اين هنر ــده و نويس يك هنر جهانى معرفى شــوش ظروف، فرش ها، پارچه ها و لباس ها، تأثير آن را بر هنر در نقــت. ــى كرده اس ــته و چه در دورة معاصر، بررس غرب، چه در گذشــعى در بيان علت به وجود آمدن بسيارى از اين ــندة مقاله س نويسنقش ها و نمادها داشته و توضيح داده: «پارچه هايى كه در آنها تار ــيم به كار رفته نقش هاى پرغمزه اى دارند: روى آنها و پود زر و ســيده ديده مى شود، در ــكل مرواريد بند كش دايره هاى بزرگى به ش

ميان دايره پرندگان و جانوران خيالى، سر اسب بالدار، دم طاووس، ــير، خروس هاى قرينه (زيرا خروس به وسيلة بانگ خود چنگال شــط گل و بته هاى ــد)10 طوطى و يا فق ــبانگاه را مى ران ديوهاى شــده است. چرا اين جانوران كه اغلب حقيقى هستند بزرگ نقش شهميشه نوارپيچ شده اند؟ نوارهايى به پا و گاهى به گردن دارند. اين نوارها موج مى زنند، پهن مى شوند و اهميت آنها شگفت آور است»

(همان: 378 - 379).ــپس ادامة گفتارش را به موزة مدال هاى ــندة مقاله س نويســانده و دربارة تصاويرى كه بر سكه هاى كتابخانة ملى پاريس كشــانى، با ريزترين جزئيات و دقت تمام، بر آنها نقر ــاهان ساس پادشــت. تفاوت تاج ها و همچنين توصيف ــده است، توضيح داده اس شصحنه هاى شكار و محافل رامش و موسيقى بر مدال ها و نمادهاى ــر مطالب اين مقاله اند. ــانيان بر اين نگاره ها از ديگ اعتقادى ساسبه عنوان مثال مورگنسترن دليل توجه ساسانيان به ترسيم تصاوير شكار را با اعتقادات دينى آن زمان (زرتشتى) مرتبط دانسته است و مى توان گفت دليل اينكه هدايت اين مقاله را براى ترجمه برگزيده، ــت كه نويسندة آن، اشياء بازمانده از ساسانيان را صرفًا با همين اســى بررسى نكرده، بلكه با يك نگاه جامعه شناسى ديد باستان شناســى، اجتماعى و اعتقادِى به وجود ــرايط سياس و با در نظر گرفتن ش

آورندگان اين آثار، آنها را شرح و وصف كرده است. 2- ترجمه هاى هدايت از زبان فارسى ميانه (پهلوى) در سال 1315 هدايت بنا به دعوت يكى از دوستانش، دكتر ــين پرتو) عضو وزارت امور خارجه كه در آن زمان ــيراز پرتو (ش شــتان رفت. او نخست ــفير ايران در بمبئى بود، به هندوس معاون سبه عنوان متخصص تنظيم ديالوگ فيلم هاى فارسى در هند اقامت گزيد، اما او اين فرصت را غنيمت دانست و به دنبال كسب دانش ــد و ايران فراگيرى زبان و ــات در زمينة فرهنگ غنى هن و اطالعــل به اين هدف ــت. هدايت در راه ني ــى ميانه پرداخ ادبيات فارس Bahramgor Tahmuras) ــاريا ــتاد بهرام گور انكلس با اســد و پا به عرصه اى گذاشت كه دستاورد Anklesaria) آشنا شــت. اگرچه او مطالعة زبان ــمند اس ــيار ارزش آن امروز براى ما بســتة تخصصى خود برنگزيد ــى ميانه (پهلوى) را به عنوان رش فارســه صرف فراگيرى اين زبان كرد، به ــا در همان مدت كوتاهى ك امــيد كه مترجمان بعدى متون پهلوى هرگز از مراجعه ــرافى رس اِشــت كه اگر هدايت ــكى نيس ــه ترجمه هاى او بى نياز نماندند. 11ش بمدت زمان بيشترى را در هند اقامت مى كرد، مى توانست تحقيقات ــد و با ترجمة ديگر متون ــتر و بهترى در اين زمينه انجام ده بيشــاى مؤثرترى براى پژوهشگران آينده ــى، راهگش پهلوى به فارســز مى تواند نظرية ــى همين آثار برجاى مانده از او ني ــد. بررس باشــه توانايى هدايت در امر پژوهش، كمتر از نگارنده را مبنى بر اينك

نبوغ و استعداد او در ادبيات داستانى نيست، تأييد كند.

2-1 گجسته اباليش (1318) ــتك اباليش نام و لقب يك شخص زرتشتى در اصل ُگجس

www.noormags.com

15 شماره 55 (پياپى 169) ـ آبان 1390

ــى ــته و در محضر مأمون، خليفة عباس بوده كه از دين خود برگشــتيان در ــواى زرتش (218 -198 ه. ق.) با آذرفرنبغ فرخزادان، پيشــرح اين مناظره ــوم هجرى به مناظره اى دينى پرداخت. ش قرن ســاله اى به همين نام توسط شخصى نامعلوم به فارسى ميانه در رســه و معناى آن به ــت. اباليش نامى است كه ريش ــده اس تدوين شدرستى مشخص نيست. هدايت در مقدمة ترجمه اش نوشته است: ــت از ــد، ممكن اس « احتمال مى رود اباليش پازند ابليس بوده باشــت كه ــتى (Ferdinand Justi) معتقد اس لغت ابله آمده، يوس

همان اسم يونانى اباريس است» (قائميان، 1334: 330). ــينة ترجمه و تحقيق دربارة هدايت در پايان ديباچه اش پيش ،(A.Barthelemy) ــته اباليش را كه توسط بارتلمه متن گجســاريا به زبان هاى ــا (Homi F.Chacha) و انكلس ــى چاچ هومفرانسه و انگليسى ترجمه شده، برشمرده و اساس كار ترجمة خود ــاريا عنوان كرده است. ترجمة هدايت را بر پاية تصحيحات انكلســى است ــتين و تنها ترجمه به زبان فارس از اين متن پهلوى نخســينا و بعد در ــط كتاب فروشى ابن س ــال 1318 توس كه ابتدا در س

نوشته هاى پراكنده (صص 342 - 330) به چاپ رسيد.2-2 شهرستان هاى ايران (1321)

يكى ديگر از متون فارسى ميانه كه هدايت به ترجمه و توضيح ــتان هاى ايران است. اين رسالة آن عالقه و مبادرت ورزيده شهرســرح احداث تعدادى از شهرها، به دست شاهان جغرافيايى، نام و شــندة آن مانند ــران را در خود جاى داده كه نويس ــاهزادگان اي و شــى ميانه گمنام است. اين متن داراى ــيارى ديگر از متون فارس بســت كه هدايت از آنها با واحد «فقره» ياد كرده و دربارة 63 بند اســت: «از آنجايى كه خليفه ابومنصور ــته اس ــاله نوش تاريخ اين رس«ابوالدوانيق» به عنوان بنانهندة بغداد (فقرة 61) معرفى شده است ــال بعد از ميالد ــتصد س ــود كه متن مزبور تقريبًا هش ثابت مى شگردآورى شده است، زيرا ابوجعفر در سنة 754 ميالدى به خالفت ــده باشد» ــيد و احتمال مى رود بعدها اضافاتى به متن اصلى ش رس

(قائميان، 1334: 412). ــت ماركوارت (Joseph Marquart) نيز به اين متن به دسانگليسى ترجمه و توسط مسينا (Messina) در سال 1931چاپ ــت. ترجمة ديگر اين متن به زبان انگليسى توسط نيبرگ شده اســيده ــوى او به چاپ رس ــتورنامة پهل ــاب دس ( Nyberg) در كتــت. هدايت در ترجمة خود از متن انتقادى جاماسپجى و ترجمة اســت. پس از هدايت دو ترجمة ــى ماركوارت سود جسته اس انگليســاله به چاپ رسيد: يك بار توسط زنده ياد ــى ديگر از اين رس فارس

دكتر احمد تفضلى و بار ديگر توسط دكتر سعيد عريان.2-3 گزارش گمان شكن (1322)

ــكند ويمانيك ويچار ــى ميانه ش ــام اين اثر به زبان فارس نــت و هدايت ترجمه اش را به همين نام ــكند گمانيك وزار) اس (شــر كرد. اين كتاب 16 فصل دارد كه هدايت چهار فصل اول منتش

آن را ترجمه كرده است. ــكند گمانيك از بين ــى ميانه) متن ش ــل پهلوى (فارس اص

ــكريت آن بر جاى مانده است. رفته اما تحرير پازند و ترجمة سنســرده، در زمان هاى متأخرتر، از ــى را كه هدايت ترجمه ك بخش هايــد او از هر ــده اند كه به نظر مى رس ــه پهلوى برگردانده ش ــد ب پازنــام مؤلف كتاب، مردان ــت. ن دو مأخذ در ترجمه اش بهره برده اســوم هجرى ــود كه در قرن س ــر اوهرمزد داد عنوان مى ش فرخ پســم او براى تدوين اين كتاب دينكرد ــته و يكى از منابع مه مى زيســت. در اين كتاب، برخالف بيشتر كتاب ها و متون فارسى ميانه، اسنويسنده براى اثبات عقايد زرتشتى و براى آنكه آن را برتر از ديگر اديان جلوه دهد از منطق و استدالل بهره برده است. گزارش گمان ــكن داراى زبانى است ساده و قابل فهم براى عامة زرتشتيان و شاز جمله ميراثى است كه پارسيان12 با خود به هندوستان بردند و در ــال 1885 دكتر وست (Edward William West) آن را سبه انگليسى ترجمه كرد و سپس در سال 1887 ميالدى متن پازند ــى ــاند. ترجمة فارس ــا تصحيحات و فرهنگ لغات به چاپ رس را بــط هدايت همراه با مقدمه اى ــتين بار توس ــى از آن نيز نخس بخشدربارة مبانى و موضوع كتاب، اطالعات مربوط به نويسنده و زمان ــدرج در كل كتاب، مطالبى ــف كتاب، خالصه اى از مطالب من تأليدربارة نسخ اصلى و پژوهش هاى انجام شده از سوى شرق شناسان

در سال 1322 منتشر شد. 2-4 يادگار جاماسب (1322)

ــت در فاصلة زمانى اندك ــى ميانة ديگرى كه هداي متن فارســب است. اين ــر كرد يادگار جاماس ــكند گمانيك ويچار منتش با شــب شاه درمورد ــش هايى است كه گشتاس ــتمل بر پرس كتاب مشــب ــى، تاريخى، جغرافيايى و غيره از جاماس ــائل گوناگون دين مســاه مى دهد. بخش هاى ــخ هاى حكيمانه اى به ش مى كند و او پاســت و ــتى اس ــن و موعودهاى زرتش ــاب مربوط به دي ــى كت پايانــب نقل مى كند كه اين ــت را از زبان جاماس ــگويى هاى زرتش پيشــط هدايت ترجمه و در مجلة سخن منتشر شده است بخش ها توســماره هاى 3، 4 و 5).13 او مقدمة جامعى به اين متن ــال اول، ش (ســوار را در كمانك مقابل ــزوده و در ترجمه نيز معناى كلمات دش افــت. «هدايت هر واژه، يا به صورت مترادف و يا توضيح، آورده اســد كه در قرن ــب نامه، متوجه پازندهايى ش در ضمن مطالعة جاماســوم هجرى براى كتاب زند وهومن يسن ساخته و پرداخته شده ســخن رفته ــت مردم ايران س ــت و سرنوش و در آنها از رجعت زرتشاست. او با بهره جويى از بهترين متن مورد اطمينان، كه آموزگارش ــال 1919 م. (1298 ش.) در بمبئى به ــاريا در س بهرام گور انكلســى برگرداند» (آرين پور، ــانده بود، اين اثر را به زبان فارس طبع رســنده نكرده 1380: 54). هدايت در اين ترجمه تنها به يك منبع بســيد جى مدى، دكتر وست، بنونيست و از تحقيقات جيوانجى جمش Harold Walter) ــى بيل ــر دكت ،(Emile Benvenist)ــه زبان ايتاليايى ــينا ب ــط مس Bailey) و آخرين تحقيق كه توس

صورت گرفته بود نيز سود برده است.2-5 زند وهومن يسن (1323)

ــى ميانه است كه از ــن يكى از متن هاى فارس زند وهومن يس

www.noormags.com

شماره 55 (پياپى 169) ـ آبان 161390

ــرار داد، چراكه ــگويى ها ق ــتة پيش نظر موضوعى بايد آن را در َرســله حوادثى است كه رخداد آنها در پايان جهان، از دربردارندة سلســوى اوهرمزد براى زرتشت پيامبر پيشگويى مى شود. نويسنده و ســيارى ديگر از متون فارسى زمان دقيق نگارش اين كتاب مانند بســت اما از خود متن چنين برمى آيد كه اندكى ــخص نيس ميانه مشپس از زمان خسرو اول ساسانى (انوشيروان) نوشته شده باشد، زيرا نامى از پادشاهان پس از او برده نمى شود، اما آشكار است كه طى ــل و تصرفاتى در متن صورت ــخه برداران دخ دوره هاى بعدى نس

داده اند و اين دستكارى، از تغيير سبك نوشتار نمايان مى شود. ــتين ويژگى ترجمه اى كه هدايت از متن زند وهومن يسن نخســيار كامل و محققانه در 20 ــانده، داشتن مقدمه اى بس به چاپ رسصفحه است. او در اين مقدمه پس از شرح محتويات متن و بررسى تاريخ نگارش آن سمت وسوى بحثش را به خاستگاه و چرايِى اميد به رستاخيز در ميان همة انسان ها و اديان، به ويژه ايرانياِن زرتشتى ــت. به طور كلى مباحثى كه هدايت در اين مقدمه، چه ــانده اس كش

ــازى جهان و چه ــة اعتقاد به بازس در زمينمنحصراً دربارة متن زند وهومن يسن مطرح ــان مى دهد كه او براى به ــت، نش كرده اســى گسترده و ــاندن اين اثر، پژوهش ثمر رســت؛ نقل قول هايى ــتاقانه انجام داده اس مشــاِن هم عصر و ــمندان و محقق ــه از دانش كــش و همچنين در ــش از خود در اين بخ پيــى آورد، اين نظر ــن ترجمه م جاى جاى متــدودى از ــد. از آنجا كه مع ــد مى كن را تأييــى ميانه، امروزه بر اين ــتادان زبان فارس اســاى هدايت صرفًا متكى نظرند كه ترجمه هــاريا است و ــى انكلس بر ترجمه هاى انگليســوى او در آن حد و ميزان ــته هاى پهل دانسنبوده كه براى ترجمه توانسته باشد مسقيمًا ــود، توجه به اين از متون پهلوى بهره مند ش

ــت كه چنين مقدمه اى در ترجمة انكلساريا وجود نكته ضرورى اســيارى از پانويس هاى هدايت كه در آنها برخى ندارد. همچنين بســى ميانه از جمله ــا و مفاهيم را با آنچه در ديگر متون فارس واژه هبندهش و مينوى خرد و يا ذكرهاى دينى آمده، مقايسه مى كند، در

ترجمة انكلساريا ديده نمى شود. ــت با ــى اس ــتن بخش ــر ويژگى هاى ترجمة هدايت داش از ديگــون مقدس ديگر و ــى و ملحقات» كه در آن از مت ــوان «حواش عنــت كه با ــان مطالبى را نقل كرده اس ــيرهاى مربوط به آن ــا تفس يــى دارد. از ــابه موضوع ــن تش بخش هايى از متن زند وهومن يسجملة اين كتاب ها مى توان به بحاراالنوار و حلية المتقين مجلسى، كتاب ارمياء نبى، انجيل متى، مكاشفة يوحنا، صد در بندهش و ...

ــر معادل گزينى ــن، در ام ــت در ترجمة اين مت ــرد. هداي ــاره ك اشــال هاى 16- 1315 با ــت. او در س ــل كرده اس ــيار موفق عم بســى انكلساريا اين بهره گيرى از آموخته هاى پهلوى و ترجمة انگليس

متن را با حروف فارسى آوانويسى و ترجمه كرد. او پس از بازگشت ــال 1323 همراه با ترجمة ــت حاصل كارش را در س از هند توانس

كارنامة اردشير بابكان در يك مجلّد به چاپ برساند.2-6 كارنامة اردشير بابكان (1323)

ــمار آثار ــى ميانه ش در ميان متن هاى برجاى مانده از فارســيار اندك و در اين ميان آثار تاريخى و جغرافيايى نيز غيردينى بســا يك اثر تاريخى ــا آنجا كه حتى مى توان گفت تنه ــد. ت اندك ترنــالة كوچكى است به نام ــت ما رسيده و آن رس از اين زبان به دسكارنامة اردشير بابكان كه ترجمة آن در ايران، از پهلوى به فارسى نخستين بار توسط احمد كسروى انجام شد (مجلة ارمغان، 1306،

شماره هاى 2-3 تا 9-8). ــت عمومًا در همة ــير بابكان به قلم هداي ــة كارنامة اردش ترجمــت، همراه با ترجمة زند وهومن ــت اس چاپ هايى كه امروز در دســت. اما اين بخش از كتاب او ــن در يك مجلّد منتشر شده اس يســه اى كوتاه تر و فاقد ــن داراى مقدم ــه با زند وهومن يس در مقايســِى زند وهومن يسن افزوده هايى چون حواشــه پيچيدگى هاى ــت، چراكه متن كارنام اســدارد و موضوع آنها ــن را ن زند وهومن يســت. او در مقدمه اى كه ــاوت اس ــًال متف كامــته به معرفى زيبايى ها و بر اين ترجمه نوشــاى تاريخى و ادبى كارنامه پرداخته ارزش هو پس از آنكه متن پهلوى كارنامه را با آنچه ــاهنامه آمده، مقايسة مختصرى كرده، در شــتور شهريار ايرانى نام از ترجمة فارسى دســت: «به واسطة ناياب بودن برده و گفته اســر به جهت ــور و از طرف ديگ ــخة مزب نســود، اين بود ــى كه در آن ديده مى ش نواقصــدام به ترجمة ــمرديم مجدداً اق كه الزم شــت، 1323: 163). ــه بنماييم» (هداي كارنامــخة صادق هدايت در ترجمة كارنامه از نس

تصحيح شدة انكلساريا بهره برده است.ــت و در نگاه ــى «نامة جنگ» اس ــت به معن ــه» در لغ «كارنامــير بابكان، ــرح نبردهاى اردش ــد صرفًا ش ــت به نظر مى رس نخســد اما به ــدود 216 تا 224م.)، باش ــانى (ح ــلة ساس بنيادگذار سلســر مرحوم تفضلى در حقيقت بايد آن را نوعى رمان تاريخى به تعبيــمار آورد (1378: 260). در اين كتاب كه گويا خالصه اى از يك شــت14، داستان اندكى پيش از تولد اردشير آغاز و كارنامة مفصل اسدر دوران كودكى نوة او، هرمزد اول، انجام مى پذيرد. بدين ترتيب ــيدن اردشير، جنگ هاى او با شورشيان، چگونگى به پادشاهى رســرح داده ــهرها و آبادانى ها و ... همگى در اين متن ش بنا كردن شــت. اگرچه كارنامه به دليل آميختگى اش با افسانه اثرى ــده اس شكامًال تاريخى و مستند به شمار نمى آيد اما اهميت آن تا آنجاست كه حتى پس از اسالم نويسندگان و مورخان نام آورى چون طبرى، بلعمى، مسعودى و غيره در دوره هاى گوناگون، روايتى از آن را در

www.noormags.com

17 شماره 55 (پياپى 169) ـ آبان 1390

آثار خود گنجانده اند.ــى ــة اين متن كامًال مطابق با متن فارس ــت در ترجم هدايــكل و نظام ــت، تا آنجا كه گاه اين تبعيت از ش ميانه پيش رفته اس

واژه هاى فارسى ميانه، فهم مطلب را دچار مشكل مى كند. 2-7 آمدن شاه بهرام ورجاوند (1324)

هدايت بار ديگر اقدام به ترجمه متنى كرد كه موضوع آن مرتبط ــاه بهرام ــان بود و آن را با عنوان «آمدن ش ــازى جه با دورة بازســومين سال انتشار مجلة سخن (1324، شمارة 19: ورجاوند» در ســيار ــت بس ــاند. اين متن در واقع منظومه اى اس 540) به چاپ رسكوچك (حدود 14 بيت) كه محتواى آن شبيه به زند وهومن يسن ــت. اين قطعة كوچك از كتاب متون پهلوى و يادگار جاماسب اســال 1897 م. در بمبئى چاپ كرد، ــانا كه آن را در س ــب آس جاماس

برگزيده شده است.15ــش از ترجمه اش دربارة اين ــت در توضيح كوتاهى كه پي هدايــته است: «آقاى بيلى آن را در كتاب اخير خود به متن آورده، نوشــتيان (1943) نقل كرده اند. چيزى كه شايان ــكالت زرتش نام مشــه كار رفته و ــاه چند لغت عربى ب ــت در اين قطعة كوت ــه اس توجموضوع آن مربوط به آرزوى ديرين زرتشتيان راجع به ظهور بهرام ــد كه در كتاب هاى دينى زرتشتى مكرر اشاره شده ورجاوند مى باشاست» (همان). گويندة اين اثر (نويسندة متن پهلوى) ابتدا به حملة ــاره مى كند و بعد ــراب، ضبط اموال و دارايى و جزيه گرفتن اش اعمطلبش را با نويد آمدن بهرام ورجاوند براى انتقام از تازيان و بهبود

اوضاع جهان به پايان مى برد. 2-8 خط پهلوى و الفباى صوتى (1324)

«خط پهلوى و الفباى صوتى» عنوان مقاله اى است كه هدايت آن را در مجلة سخن (1324، شماره هاى 20 و21: 607-671) به چاپ رساند و در آن ضمن تعريف و توضيح زبان و خط پهلوى (فارسى ــرح مى دهد. ــوارى هاى اين خط و پديدة هزوارش را ش ميانه)، دشهمان طور كه گفته شد هدايت پهلوى را در هند آموخت؛ يعنى جايى ــيان هنگام خواندن هزوارش ها معادل گزينى ــيارى از پارس كه بس

ــده بود، همان را ــته ش نمى كردند و هر آنچه به خط پهلوى نگاشــاريا قرار داشت و او عينًا مى خواندند. اما هدايت تحت تعليم انكلساز اين شيوه تبعيت نمى كرد و در آوانويسى اش مى بينيم كه معادل

پهلوى واژه هاى آرامى را آورده است.ــرح كرده كه امروز از ــن مقاله نظرياتى را مط ــت در اي هدايــن نيز مانند ــت و اي ــيارى از پهلوى دانان مورد قبول نيس نظر بســوى هدايت ــى ميانه از س ــى كه در خوانش متون فارس تفاوت هايــود، به نوعى نشانگر سير تحول ــگران جديد ديده مى ش با پژوهشــش متون پهلوى و به طور كلى در عرصة دانش و در درك و خوانــتانى است؛ از آن جمله در مقالة مورد بحث مى توان زبان هاى باســن در كتيبه هاى ــاره كرد كه «اوزوارش ــن نظرية هدايت اش به ايهخامنشى و در فارسى باستان هم وجود داشته» (قائميان، 1334: 528)، در حالى كه امروزه مى دانيم نشانه ها يا همان ايدئوگرام هاى ــى به كار ــاى هخامنش ــه در كتيبه ه ــدود ك (Ideograms) مع

ــمردن ــمار نمى آيند. 16هدايت پس از برش رفته اند، هزوارش به شــتايى خطوط رايج در ايران ـ هم زمان با خط پهلوى ـ به خط اوساشاره كرده و آن را يكى از كامل ترين و دقيق ترين الفباهاى صوتى ــت، چراكه توانايى ضبط ــا به نظر مى آيد، دانسته اس كه معجزه آســامى ــتناد به اس تمام صداهاى اين زبان كهنه را دارد. هدايت با اســتايى) كه در كتب تاريخِى ــوط ديگرى به جز دين دبيره (اوس خطمورخان قديم چون حمزة اصفهانى و ابن نديم آمده، نتيجه گرفته است كه در ايران ساسانى رسم الخط هاى ديگرى نيز به جز پهلوى وجود داشته اند اما حتى با وجود الفباهاى دقيقى چون مانوى و دين ــوارى هايش همچنان به قّوت خود ــره، خط پهلوى با همة دش دبيباقى ماند و حتى اين رويه تا مدت ها پس از اسالم نيز ادامه يافت.ــت داليلى كه تا ــه گرفته اس ــن توضيحات نتيج ــت با اي هدايــده قابل قبول نيستند؛ زمان او براى پديد آمدن هزوارش مطرح شــزوارش (مانوى) و هم الفباى ــه ايرانيان هم الفباى بدون ه چراكــى ــراى نمايش صداهاى تمام كلمات فارس ــيار دقيق ب صوتى بس(اوستايى) داشته اند. در اين صورت نه تنها اتهام محافظه كارى و يا كهنه پرستى خودبه خود مرتفع مى شود بلكه ثابت مى گردد كه علت بسيار مهم و دقيقى وجود داشته كه مانع از منسوخ شدن رسم الخط

پهلوى مى شده است. ــكالت خط فارسى هدايت بخش پايانى مقاله اش را به بيان مشــى امروز اختصاص داده و از آنجا كه زبان پهلوى نياى زبان فارســكالت مشابهى كه خطوط ــت، نزديكى اين دو زبان و نيز مش اســان دور مى كند، يادآور شده است. در ــى و پهلوى را از زبانش فارســى، اصالح آن ــا توجه به نواقص زياد خط فارس ــت هدايت، ب نهايــمرد و ــى برمى ش ــيار مهم و حياتى براى زبان فارس را موضوع بســنهاد مى كند كه براى اين كار، حروف التين همراه با تغييراتى پيشكه متناسب با صداها و مختصات زبان فارسى باشد، اقتباس شود.

بررسى نهايى و نتيجه بررسى مقاالت پژوهشى هدايت اهداف و انگيزه هاى او را براى ــف و ــته دغدغة ذهنى اش بوده، يعنى كش ــن به آنچه كه پيوس پرداختپردازش عناصر فرهنگى در ايران باستان، به خوبى نشان مى دهد. اما او پاية اين كار را بر تحقيق مى گذارد، آن هم تحقيق به روش هايى كه در ــت كم از سوى ايرانيان، بسيار نوين بودند، مانند تحقيقات عصر او، دس

ميدانى دربارة گويش ها، ترانه ها و فرهنگ هاى عاميانه. ــد، هدايت مدت زمان زيادى را صرف آموزش چنان كه گفته شــى ميانه نكرد اما با بررسى مقاالت و آثارى كه در اين زمينه زبان فارســت، درمى يابيم كه او روش هاى تحقيق پيرامون اين به وجود آورده اسزبان و فرهنگ ايران باستان را به خوبى فراگرفته و با منابعى كه تا آن ــنا شده است. در واقع مى توان گفت هدف اصلى زمان وجود داشته آشــى ميانه به عنوان يك متخصص هدايت خواندن و ترجمة متون فارســتانى نيست بلكه او براى دانستن بيشتر و پژوهش دربارة زبان هاى باسفرهنگ ايران، خود را ملزم به فراگيرى زبان و خطى كه ايرانيان پيش ــه وقتى وارد اين ــت ك ــالم به كار مى بردند، مى داند و بديهى اس از اس

www.noormags.com

شماره 55 (پياپى 169) ـ آبان 181390

پهنه مى شود جاى خالى ترجمة اين ميراث مكتوب را به زبان صاحبان ــدادى از اين متون ــى تع ــى اش درمى يابد و اقدام به ترجمة فارس اصلــد به ايران و در قالب ــرايط انتقال آنها را از هن ــد تا از اين راه ش مى كنــى نيز فراهم آورد. تا دهه هاى نخست قرن حاضر، متأسفانه زبان فارســده بود، ــى ميانه كه به زبان هاى اروپايى ترجمه ش آثار گرانبهاى فارســناس بود كه به آن زبان ها ــترس معدودى زبان ش در ايران، تنها در دســلط كامل داشتند و اين در حالى بود كه بيش از يك قرن از مطالعه تســارج از مرزهاى اين ــتانى ايران، در خ ــش دربارة زبان هاى باس و پژوهــرزمين، مى گذشت! بنابراين جايگاه هدايت به عنوان نخستين مترجِم س

برخى از متون فارسى ميانه بسيار ارزنده و قابل تأمل است.ــى ميانة او جاى نكتة ديگرى كه دربارة آثار مرتبط با زبان فارستأمل دارد، متن هايى است كه هدايت براى ترجمه گزينش كرده است. از ميان هفت ترجمة او سه اثر (زند وهومن يسن، آمدن بهرام ورجاوند ــپ) موضوعاتى كامًال شبيه به هم دارند؛ يعنى نزديك و يادگار جاماســتاخيز و باور ايرانيان به بازسازى به نيمى از ترجمه هاى او پيرامون رســود، مى تواند ــت. اين موضوع خ ــى بر بدى اس ــروزى نيك ــان و پي جهــى روان شناسانة آثار ــتماية تحقيق ديگرى باشد با موضوع «بررس دس

غيرداستانى هدايت». آن دسته از خوانندگانى كه با آثار داستانى و نمايشنامه هاى هدايت ــنايى دارند گاه به وجود رگه هايى از تعصب ايران دوستى و انزجار از آشــى او بيگانگان به ويژه مغوالن در آن آثار پى برده اند اما در آثار پژوهشهرگز ردپايى از غيظ و تعصب وجود ندارد و آنچنان كه در بخش حواشى ــن ديده مى شود او آثار پژوهشگران و مفسران ترجمة زند وهومن يســى را همپاى آثار تحقيقى در زمينة ديگر ــالمى چون عالّمه مجلس اس

اديان، به دقت مطالعه و بررسى مى كند. ــرفت او كامًال ــى هدايت، روند پيش در نمايى كلى از آثار پژوهشمحسوس است؛ به عنوان مثال اوسانه (1310) نخستين كار تحقيقاتى ــتان (1312) از انسجام او با موضوع فرهنگ عامه، در قياس با نيرنگســت. اين روند روبه رشد همچنان ادامه و بنية علمى كمترى برخوردار اســل آن را در مقاله هايى چون ترانه هاى ــدا مى كند تا در نهايت حاص پيعاميانه (1318) و فولكلور يا فرهنگ توده (1323) مى بينيم و در ميانة ــدى (1319) روبه رو ــال ها با اثرى چون پيرامون لغت فرس اس اين ســى ميانه ــويم كه هدايت در آن آگاهى و احاطة خود بر زبان فارس مى ش

را نشان مى دهد.

پى نوشت:ــتانى باس ــاى زبان ه و ــگ فرهن ــد ارش ــناس كارش *

[email protected]ــى ارشد نگارنده است با 1. اين مقاله برگرفته از پايان نامة كارشناسعنوان «بررسى و نقد ترجمه هاى صادق هدايت از متون پهلوى بر پاية ــير بابكان». استاد راهنما: ــن و كارنامة اردش دو كتاب زند وهومن يســاور: دكتر مجتبى منشى زاده؛ ــماعيل پور؛ استاد مش ــم اس دكتر ابوالقاس

استاد داور: دكتر احسان چنگيزى.2. هدايت در سال 1313 نيز پس از انجام تصحيحات و پژوهش هايى

ــاند و در آن 143 ــك بار ديگر رباعيات خّيام را به چاپ رس ــر، ي جامع ترباعى را با استناد به فلسفه و جهان بينى خّيام، بى ترديد از آِن اين شاعر ــمند قرن پنجم ه.ق. معرفى كرد. اين كتاب همراه با تصاويرى و دانشــوى ــوريوگين (درويش نقاش) با عنوان ترانه هاى خّيام از س از آندره س

مطبعه روشنايى به چاپ رسيد.ــته هاى پراكندة هدايت ــك بعدها در كتاب نوش ــالة كوچ 3. اين رس

نيز درج شد.ــار، ــتان بنا به داليل نامعلومى اندكى پس از انتش ــاب نيرنگس 4. كتــى آن با مالحظات و تعليقات در ــد. ترجمة روس توقيف و جمع آورى شــمارة يكم، از سوى دانشمند ــى آسياى نزديك، ش مجموعة مردم شناســال 1958م. در مسكو به چاپ رسيد ــى، ن. آ. كيسلياكوف، در س روس

(آرين پور 1380 : 59).5. فرهنگستان زبان و ادب فارسى بخش هايى از اين لغت نامه را در سال 1379 به كوشش على اشرف صادقى با عنوان خالصه لغت فرس اسدى به چاپ رساند. دكتر صادقى در ذكر پيشينة تحقيقات انجام شده پيرامون اين لغت نامه به مواردى كه ذبيح اهللا صفا نقل كرده و همچنين تصحيحى كه ايشان به همراهى فتح اهللا مجتبائى در سال 1365 انجام داده اند، اشاره مى كنند اما متأسفانه تحقيق هدايت را يادآور نمى شوند. ــده ــته هاى پراكنده نيز در صفحات 448 تا 483 چاپ ش 6. در نوش

است.ــت و هزوارش ــن» گونة ديگرى از واژة «هزوارش» اس 7.«اوزوارشــتر خطوط ايرانى ميانه رواج داشت و به اين ــت كه در بيش پديده اى اســود: «هزوارش ها كلمات آرامى االصلى هستند كه صورت تعريف مى شبه خط پهلوى نوشته مى شدند ولى معادل پهلوى آنها به تلفظ در مى آمد. ــان دهندة ِمـن آرامى كه قابل (MN: نش ــرف اضافة «از» مثًال حمقايسه با ِمن در زبان عربى است) نوشته مى شد و در خواندن az تلفظ

مى گرديد» (آموزگار؛ تفضلى، 1382: 60).ــى ميانه با وجود دشوارى هايى چون هزوارش 8. خواندن متون فارســتى را بر آن داشت تا در ــانه بر چند آوا، علماى زرتش و داللت يك نشــالم براى حفظ متون دينى خود آنها را با الفباى سده هاى نخستين اســده بود، بازنويسى كنند. متن هاى ــتايى كه بسيار دقيق طراحى ش اوســد پازند نام گرفت. اما به ــى ميانه كه با الفباى اوستايى نوشته ش فارســت و رواج دليل آنكه زمان زيادى از نگارش اصل اين متون مى گذشــته بود، پازندنويسان خود تلفظ ــى ميانه رو به كاستى گذاش زبان فارســتند؛ بنابراين متون پازند داراى ــيارى از واژه ها را نمى دانس ــت بس درس

نادرستى هاى فراوانى است.9. اعداد درون كمانك ارجاعى است كه هدايت به تصحيح مينوى داده

است: رقم اول نشانة صفحه و دوم نشانة شماره بيت است.ــتان خروس مرغى مقدس و نمايندة ايزد 10. در فرهنگ ايران باســتايى نيز به اين نكته اشاره ــروش بر روى زمين است. در متون اوس ســده است. به عنوان مثال در ونديداد، فرگرد 18 آمده: «... مرغى است شــان او را َكهرَكتاس ــى پيش بين) كه مردم بدزب ــروَدرش نام ( به معن پَــى دارد: اى ــداِد پگاه بانگ برم ــه هنگام بام ــى كه ب ــد؛ مرغ مى خواننــوان را فروافكنيد» ــتاييد تا دي ــد و بهترين نيكى را بس ــردم! برخيزي م

www.noormags.com

19 شماره 55 (پياپى 169) ـ آبان 1390

.(۵۸ :۱۹۱۱ ،Reichelt)ــفرش به هند مى گويد: «فقط در آنجا 11. هدايت دربارة مزاياى ســب معلومات پهلوى كردم تا نگويند ــاريا برخوردم، كس بود كه با انكلســته است، ... مگر نمى دانى كه چيز نوشتن كار حساب فالنى بيكار نشسنمى شود؟ كارى كه نان درنياورد كار نيست ... حتى پرتو از رفتارم سردر

نمى آورد. فقط تحمل مى كرد... با بدخلقى زياد» (فرزانه، 1372: 93).ــتيان ايرانى تبارند. نياكان آنها در ــيان هند گروهى از زرتش 12. پارســلمان بر ايران، از ايران به ــلطة اعراب مس ــدة دوم هجرى پس از س س

هند كوچيده اند.ــت نيز از صفحة 436 تا ــته هاى پراكندة هداي 13. در مجموعة نوش

445 به چاپ رسيده است. ــى كارنامه كه مى گويد: «به ــتناد به جملة آغازين متن كنون 14. اسكارنامة اردشير بابكان چنين نوشته است...» يكى ديگر از داليلى است كه عمومًا براى نشان دادن اصل و كامل نبودن اين متن مطرح مى شود.

ــعيد عريان با عنوان متون پهلوى ــانا را س ــب آس 15. كتاب جاماسترجمه و آوانويسى كرده است.

16. در اينجا منظور از ايدئوگرام كه در فارسى به انديشه نگار ترجمه ــامد مانند اهورامزدا و ــانه هايى است كه براى واژه هاى پربس شده، نش

پادشاه در كتيبه هاى هخامنشى به كار رفته اند. كتابنامه

ــدى طوسى، ابونصر على بن احمد، 1379، خالصة لغت فرس. - اسبه كوشش على اشرف صادقى. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسى.

آرين پور، يحيى، 1380، زندگى و آثار هدايت. تهران: زّوار.- آموزگار، ژاله؛ تفضلى، احمد، 1382، زبان پهلوى ادبيات و دستور -

آن. چاپ چهارم، تهران: معين.باقرى، مهرى، 1378، كارنامة اردشير بابكان. تهران: قطره.- بهارلوييان، شهرام؛ اسماعيلى، فتح اهللا، 1379، شناخت نامه صادق -

هدايت. تهران: قطره.ــالم. به - ــخ ادبيات ايران پيش از اس ــى، احمد، 1378، تاري تفضل

كوشش ژاله آموزگار. چاپ سوم، تهران: سخن.جاماسب جى دستور منوچهر جى جاماسب آسانا، 1382، متن هاى -

پهلوى. سعيد عريان. تهران: سازمان ميراث فرهنگى كشور.ــن. چاپ دوم - ــى، 1385، زند بهمن يس ــد محصل، محمدتق راش

تهران: پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى.ــد 2. چاپ - ــات در ايران، جل ــح اهللا، 1372، تاريخ ادبي ــا، ذبي صف

سيزدهم، تهران: فردوس.ــر - ــنايى با صادق هدايت. تهران: نش فرزانه، مصطفى، 1376، آشمركز.ــكان. چاپ چهارم، - ــير باب ــى، بهرام، 1386، كارنامة اردش فره وش

تهران: دانشگاه تهران.ــن، 1334، نوشته هاى پراكندة صادق هدايت. چاپ - قائميان، حس

دوم، تهران: اميركبير.كسروى، احمد، 1342، كارنامة اردشير بابكان. تهران:پايدار.- ــمنوويچ، 1340، دربارة زندگى و آثار صادق - ــروف، دنيل س كميس

هدايت. ترجمة حسن قائميان. تهران: زرياب.مشكور، جواد، 1369، كارنامة اردشير بابكان. تهران: دنياى كتاب.- ــته ها و - ــت: نوش ــادق هداي ــارة ص ــان، 1331، درب ــى، ونس مونت

انديشه هاى او. ترجمة حسن قائميان. چاپ دوم، تهران: دنياى امروز.مينوى، مجتبى و هدايت، صادق، 1312، مازيار: تاريخ زندگانى و -

اعمال او. تهران: روشنايى._________ 1314، ويس و رامين. تهران: بروخيم.-

هدايت، صادق، 1323، زند وهومن يسن و كارنامة اردشير بابكان. - تهران: جاويدان.

_________ 1312، نيرنگستان. تهران: دانش.-

ــش - ــارة ظهور و عالئم آن: به كوش _________ 1343، درب

حسن قائميان. تهران: اميركبير._________1342، ترانه هاى خيام: با شش مجلس تصوير از -

درويش نقاش. تهران: اميركبير.

- Anklesaria, BehramgoreTehmuras. 1919. Zand ī VohumanYasn: Bombay.

- Antia, KersaspjiAntiā. 1900.Kārnāmag -i Ardashir-i Pāpagān: Bombay.

- Cereti, G. Carlo. 1995.Zand ī WahmanYasn: Roman.

- Katouzian, Homa. 2007. SadeqHedayat: His work and his wondrous world:New York, NY: Routledge.

- Mackenzi, David Neil. 1971. A Concise Pahlavi Dictionary: Oxford University Press.

- Reichelt, Hans.1911 .Avesta Reader: Berlin.

- Sanjana, DarabDasturPeshotan.1896.The Kārnāme ī Artakhir ī Pāpakān: Bombay.

- Snjana, D. P., 1894.Nirangistan,Bombay.

- West, Edward William. 1880. Pahlavi texts, Dlhi: MotilalBanarasidass.

- _________ 1897. zand – i vohumanyasht: from Sacred Books of the East, volume 5, Oxford University Press.

- www.Wikipedia.com- www.noormags.com- www.sadeghhedayat.com- www.iranica.com

www.noormags.com