138
ز آلمانی ا شعرهای ترجمه م- ماریَ ن5831

M. Namari 11- tarjomeh 3

  • Upload
    mnamari

  • View
    263

  • Download
    17

Embed Size (px)

DESCRIPTION

 

Citation preview

Page 1: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان ترجمه

نماری -م5831

Page 2: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان

ترجمه

نماری -م5831

Page 3: M. Namari 11- tarjomeh 3

ند اشارهچ 8

:چند اشاره

( و ادبیات ) شعر با آشنایی از تالش برای شعرها، بخشی این ی ترجمه -5

. آلمان است

دادن مالت و مواد به ، تنها و تنها، شمار ی کمشعرهااین ی هدف از ترجمه -2

با خوب و بد این شعرها . آنانی است که دوست دارند با شعر آلمان آشنا شوند

شعربرای خود من، مهم این بوده که بدانم شاعران آلمان در . ام کاری نداشته

به چه را گویند، شعرشان چه گونه می را به خواهند بگویند، آن شان چه می های

البته من .کنند گونه رفتار می چه . . . ، وا تصویرها، کلماتب. نویسند می شکل

و آهنگ کنم که را جوری ترجمه شعرها این را ندارم که ناییاوفانه این تمتأس

زعم البته به -که دلیل این شعرها را هم، به برخی! شود ها هم ترجمه وزن آن

، ها گویی مبهمکنار مگر در ام تا شودشان دریافت، ترجمه کرده هرگز نمی -من

همانا ماهیت اصلی واقعیت ازاین شاعران یبرخ را هم، که از دید«ابهام»خود

.نشان دهم است،

گزینش. آلمان ی شعر نمایندهنه خودند و ی شاعران مایندهشعرها نه ناین

سرزمین، برخی این یر آشنایی خودم با شعرشان هم تصادفی است؛ من در مس

.شوند های دیگر هم ارائه می اگر دست دهد، ترجمه .ام رجمه کردهتا را ه آناز

: ی شعرها در ترجمه -8

.یادآوری شودفقط اصل شعرها بودن قافیه شده تا با قافیه و یا بی تالش -5 -8

گذاری نقطه .همان باشدشده تا نما و شکل اصلی بیرونی شعرها تالش -2 -8

. ی این شعر همان شکل اصلی است پردازی در ترجمه و مصرع

کار به ها آن معمول/کلمات را در کاربردهای نابسیاری از برخی شاعران -8 -8

من هم خودرا ناگزیر دیدم . اند دید آوردهبدیع جهای اند و یا ترکیب گرفته

. را بیازمایم«بداعت»اصطالح در برگردان برخی از این کلمات این بهگاهی

های نوشتاری مانند نشانه نها را بدو شان آن شعرهای ،شاعرانبرخی -4 -8

نوشتن حرف اول برخی از آنان هم، از بزرگ .نویسند می . . . گول، ونقطه، ویر

Page 4: M. Namari 11- tarjomeh 3

ند اشارهچ 4

پیروی -است معمول های پیش آلمان از سده زبان نوشتاری که در - ها نام

.کنند نمی

ایستار هایی از نمونهو شاعران، قاتیطب/جتماعیاوضع به تالش شده تا -4

نیز ، جامعهادهای مهم درون و بیرون د در برابر روی شان احتماعی/سیاسی

بحث برسر کشور آلمان چون شان، بودن بویژه یهودی شان، ینژادبه وضع حتی

.است، اشاره شود

های منبعدیگر نیز و «پیدیا ویکی»را از ها یسمطالب زیرنوبسیاری از -1

، درستی اینبسیاری از موردهادر . ام گرفتهها کتاب چنین از و هماینترنتی

ایترنتی «مآخذ»های دادهکه : است درستاین زیرا .ام سنجیدهبار چندرا مطالب

. گرفتکار را باید با روش انتقادی به «پیدیا ویکی»مانند

.یا خود نادرست باشند هایم نارسا و برخی از داده حال، ممکن است بااین

گان، در نویسندهها به شاعران و ، و دادن آنپرشمار های ادبی جایزهوجود -6

ی ای خیریهمجموع نهاده. تاس برانگیز ی شنیدنی و تأملآلمان دارای وضع

و هانهاد این از 5222هب نزدیک. است 22222به عمومی در آلمان نزدیک

هر . کنند معرفی می کشور این رد «پشتیبان هنر و ادبیات»خودرا ها، سازمان

کم بیش از ده جایزه ستد است، درکرده مانی که نامیلآ ی شاعر و نویسنده

.است میان شاعران پدید آمده در«سفید یقه»ها، گروهی زهاین جایبا !است گرفته

یافته، چون کاری سامان همادیبان، و شاعران به «جایزه» دادنآلمان، آغاز در

می «صله»ازآن، پیش. باشد 22بویژه آغاز قرن و51 قرن های پایانی دههشاید

ها که بعدها رسم «جایزه»بسیاری از این. بود دربارها د که در قدیم رسمدادن

یک تفاوت بزرگ البته در .ها دارند«صله»های آشکاری باآن ندیهمان ،هشد

اند را پیدا کرده زمینه، این گون های سیاسی گونه گرایشاست، که امروزه، این

.نندهایی درست ک یک جایزه خود، هر خواه شعر دلبرای پشتیبانی از که

از شرق به ها آلمانیصدها هزار ازجنگ دوم جهانی، موضوع فرار در پس -7

برسر فقط جا که بحث تا آن. آلمان، موضوعی مهم بود شرقبه غربغرب و از

Page 5: M. Namari 11- tarjomeh 3

ند اشارهچ 1

ند خواستم به چ ن است، میشده از شرق به غرب آلما ی یا راندهرفرا "شاعران"

:است شدهترجمه دراین دفتر ، زیرا ازاین شاعران هم شعرهایی اشاره کنمنکته

شده ن راندهشاعرابرابر حکومت آلمان شرقی، این شان در دید موضع از -5 -7

گروه . شدند بخش می وهگر وبه د ،مان غربی، در آلو یا گریخته از آلمان شرقی

غربی از گروه اول پشتیبانی حکومت آلمان. "سرسخت"گروهو "رو میانه"

.گروه دوم ولی در غرب کشور خود هم در زیر فشار بود. کرد می

:د بودن گروهچنداین شاعران ، گیری اجتماعی از دید سمت -2 -7

موجود بودند؛سوسیالیسم موافقان سوسیالیسم که منتقد

طور کلی بودند؛ سوسیالسم به اپیتالیسم که دشمنکموافقان

؛ها میراه سو

.کردند ها کنارجویی می گیری سمت و آنانی که از این

آلمان، این واقعیت شرق به غرباز«گان شده رانده»سرنوشت این بررسی -8 -7

ی ها، وقتی به غرب آمدند، آن روحیه که بسیاری از آن روشن کردمن برای را

کار درستی در شرق به به ها را، که نسبت به پلشتی دهکنن نقاد و پرخاش

برابر نش دررک گفت به شود ها حتی می خیدست دادند؛ بر زبودند، ا هگرفت

برخیگرفتند، و کناره ها منکوب شده آلمان دچارآمدند، برخی کومت غربح

غرب کانی در ای و د هزاها در شرق آلمان را به مغ ها، آن انتقادهای و مبارزه

.دبستنکشور خود های غرب شم بر پلشتی، چرفته هم رویو . کردند بدل

«گان شده رانده»ی همه که سرنوشت ی شاعران، بل این سرنوشت، البته نه ویژه

سوف، خواننده، سیاستلفیچه شاعر، چه نویسنده، : است «گان تهیخگر» یا

.اند ها نبوده آنانی که هیچ یک ازاین ،خودو یا نیز مدار

وجود های غرب آلمان، آلمانی ی نزدیک به همهسوی دیگر، برای اما از -4 -7

گی به انتقادهای که با شعر و نویسندهدر آلمان شرقی، های منتقد چنین آدم

هنوز هم باورها و حتی سال پرداختند، درهمان حکومت و جامعه میز جدی ا

.ستنبوده و نیشدنی

Page 6: M. Namari 11- tarjomeh 3

ند اشارهچ 6

در هر دو سوی غرب و شرق آلمان، گروهی نیز بودند که این شاعران منتقد

:نهادند زیر فشار می ها مشکوک بوده، و به ، به آندر آلمان شرقی را انکار کرده

شان به شرق آلمان، نه یک ن، که انتقادهایهای آلما دسته از غربیآن -الف

که انتقادهایی محافظه پژوهانه، بل جویانه و حق خواهانه و دادگری انتقاد آزادی

در چارچوب جناح غربیحکومت آلمان غربی و سیاست کارانه و در چارچوب

بوده و هست، «جنگ سرد»

سوسیالیسم چارچوب ان درکه تفکرشآلمان های شرقیدسته از وآن -ب

.جنگ سرد بود شرقیو در چارچوب جناح حزب حاکم،حکومت و موجود و

.جا از مترجم است همه.[ . ].ی نشانه -3

Page 7: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 7

Rose Ausländer (5 )

لندر آوس رزه

زونلح Noch ist Raum- 5167 از کتاب

(5846 هنوز جا هست)

زونلیک ح

اش کند با خانه سفر مى

جهان دور به

گویى من مى تو به

بگذار سفر کنیم

اى نداریم ما خانه

من ی رفیقه حلزون

ما را خواهد پذیرفت

اش خانه به

دهم من پاسخ مى

کنیم مىما سفر

سوى حلزون به

Page 8: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 3

جا

هنوز جا هست براى یک شعر

هنوز هست شعر

یک جا

جایى که آدم بتواند نفس بکشد

( Z تا A از) ف تا ى لا از

مگیر

پس یک گام به

پیچیده نوار درهماز

بگذار حرکت کند

خاطره غلتکروى

جا ف تا اینلاز ا

گانهیچون ب هم

گوش کن

ات را شده سپرى گى زنده

ى جا تا از این

هستند روزها

و روئیاهاى تو

یجانیه

Page 9: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 1

( 2) گودو

در روزهاى تعطیل

اند ان من که درگذشتهد دوستنکن مرا دیدار مى

کنند براى من حکایت مى

هاى آشنا داستان

ام کرده شان که من فراموش

کند گى مى که با ما زنده کسى

داند چیز را مى همه

خورند ها سوگند مى آن

خواهم من نمى

چیز را بدانم همه

هستم گودو من در انتظار

گویم من مى

او در آسمان است

دهند آنان را می بیم این

کنم من رشد مى

مسشاید بر

روز به آسمان یک

Page 10: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 52

رمز كالم

رمز کالم

شناسد تو را نمى

اگر که تو

آن را نشناسى

داد از دست خواهى

جویى چه را که مى آن

زبان

باش خود نگاه داشته مرا در خدمت

ى عمر براى همه

مخواهم نفس بکش در تو مى

ى تو هستم من تشنه

نوشم کلمه به کلمه تو را مى

ى من چشمه

تو گین هاى خشم جرقه

زمستانى کالم

یاس گل زیبایى به

شکوفى تو در من مى

را بهار کالم

Page 11: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 55

کنم تو را دنبال مىمن

خواب درون تا به

هاى تو را کنم خواب مى اجه

فهمیم با کلمه دیگر را مى ما هم

دیگر را دوست داریم ما هم

پاييز Andere Zeichen5171 از کتاب

(5814 ی دیگرا نشانه)

هاى طالیى گر

برشکوفیده رسا

رقه در خونغ

دیدار

هاى قرمز فرش روىبر

برگی از ی قهوه هاى روخانه

کنیم دیدار میدیگر را ما هم

میانهجا که آن

است شده درنوردیدهمرزش

ها در قلب

که جا آن

ترازوى سیاه هکفآن

آید مى پایین

Page 12: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 52

Es bleibt noch vieles zu sagen5173 از کتاب

«5817.ماند ز چیزهای فراوانی برای گفتن میهنو)

تنهايى

است حقیقت شده زن کولى گویى پیش

تو سرزمین

کردترک حواهد ار تو

داد تو از دست خواهى

ها و خواب را انسان

گفت سخن خواهى

هاى بسته با لب

گانه یهاى ب به لب

تو خواهدشد شقاع

تنهایى

گرفتخواهد آغوش تو را در

Page 13: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 58

زورآزمايى

دوختم تو چشم زمانى دراز به

جهان

آوری ه درمیلرز به مرا انیلرز می خودراگونه تو چه[که]

اندازی زحمت می خودرا به

فروریزی درآورده لرزه به تا مرا

تو بیدار کرد خشم

مرا هوشیارى واپسین

تو باورم نیست من به

ریاکار

تو آزاد نیستى

دوختم تو چشم زمانى دراز به

راه کنى مرا گم گذارم نمى

کنم دنبال مىم را که کلمه است ا من راه

را بخوان آن

چون مدرک مکتوب

روئیاى من و من

نیرومندتریم

تو لرزانى از اراده

Page 14: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 54

شايد

هستم من

یک سایه

ما هممنوعه رفت به مرز

است من آمده به درون (مرز)

من است به بسته

سرزمین را

ام درازکشیده شده در تابوت نهاده

آهن راهدو خط در میان

گذرند قطارها از من مى

من حق ندارم سوار شوم

گذرند من مى ها از روى گام

شده قدغن سرمین درون به

شاید

بزرگ باشد این، یک اتاق

ى بر آن ندارمکه من هیچ حق

یا

یک کتاب

توانم بخوانم که من آن را نمى

حق ندارم بنویسم

Page 15: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 51

تيز و برنده Ohne Visum5174 از کتاب

(5818 روادیدبدون )

خانه با

شکسته دیوارهاى درهم

هاى پنجره هاغدج

کور

کنند ما نگاه مى به

بینند و ما را نمى

از بادی درها

شوند بسته مى باز و

ما را ،زمان

( 8) آورد از پاشنه در می

سرخ ى گل بوته روى

خارهاى سبز

ى هاى شکسته چون تکه هم تیزوبرنده

امید ما

Page 16: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 56

واديدبدون ر [بی قافیه]

آمده جهان به بدون روادید

نهد بر هم نمیچشم [جهان]او

همیشه هست ما مال

مظنون

مال سفید افرازم یک دست میمن بر

بانى دیده روى برج

ها متى س سوى همه به

همن امید بد به

سوى عشق وادید بهیک ر به [امید]

سبز یباور در

ها جوانه

تواند مىحتی شاید

بهار شود

Page 17: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 57

خوب ديرين روزگار

ها عکس

«خوب دیرینروزگار»از

کند به گذشته تو پرواز مى نگاه

بینى تو دوباره مى

بودى اى را که از آن آغاز کرده کوچههای پیچ

اى را که در آن تو خانه

گفتى نخستین هجاها را با لکنت مى

شنوی های درشکه را می جرخ دایص

ها از پنجره

در باغ

خواند مى انگاه صبح بلبل،

زنند جوانه مى غریبی گیاهان

ى زمستانى شیشه روى

تو هاى شعر مصرع نخستین

خوب دیرین روزگار

شود جارى مى تو رااز کن دوباره

جنگ درون شود به هى مىنتم

Page 18: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 53

سياه كبوتر

سیاه کبوتر

شب نیمه

یاورى خواب را ب شاخه

روز برآمد پس از

بگذار آن را روى

بیدار عصب

گاه که جهان آن

شود دیگرگون می

شان را ها مرگ ستار

کنند کامل می

دانى تو در گذشته مى

ى آشتى پرنده

بودى تو سفید

امروز

لمانیظ رنگ

ترى دارد وزن بیش

شاخه

( 4) سبکسبد یک

خواب

Page 19: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 51

Paul Celan (1 )

سالن پاول

دورى ستودن

هاى تو ى چشم در چشمه

هاى ماهیان دریاى دیوانه کنند دام گى مى زنده

هاى تو ى چشم در چشمه

[. گونه هست که هست دریا آن ] . ایستد پیمان خود مى دریا بر سر

افکنم من جا مى این

کند، مىیک قلب را، که در میان آدمیان سر

: هایم را و درخشش یک سوگند را پوشاک

.تر هستم تر در سیاه، من عریان سیاه

.وفادار هستمتازه من شکن پیمان

.من من هستم هگاه ک من تو هستم، آن

هاى تو ى چشم در چشمه

.بینم اى را مى در کار هستم و خواب طعمه

: کند دیگرى را شکار مى دام یک دام

.پیچیده شویم درهم مىما جدا

هاى تو ى چشم در چشمه

.کند ریسمانى را خفه مى نیک دارز

Page 20: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 22

بوهاس

زمان دراز روى میز

.ى خدابوهاکنند س گسارى مى مى

هاى بینایان و نابینایان را تا واپسین جرعه، نوشند چشم ها مى آن

کنند، روایى مى هایى را که فرمان هاى سایه قلب

.را گاه بانى ش رفته گودهاى گونه

: گساران قهارى هستند ها مى آن

ى راپرکه ن چنا برند هم ى دهان مىسو را بهالء خها آن

.چون تو یا من شوند هم ریز نمى ف لبو از ک

درخت صنوبر

.کند سفید به درون تاریکی درخت صنوبر، برگ تو نگاه می

.من هرگز سفید نبود موهای مادر

.خیلی سبز است اوكراينزرد، کاسنی

.برنگشتخانه من به بور/مو مادر

وی؟ر ها می سمت چشمهزا، آیا به باران ابر

.ریستگ من برای همه می آرام مادر

.طالیی را یک دور چرخی میتو ی گرد، ستاره

.زخمی بود من از سرب قلب مادر

درخواهدآورد؟ از پاشنهرا کسی تو چه از چوب چنار، در

.تواند بیاید مهربان من نمی مادر

Page 21: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 25

Jürgen Fuchs (6 )

فوكس يورگن

(5171) هاى روزانه یادداشت: از کتاب

شايد

هاى بسیارى وجوددارد انهکاش

تنها نه

اند جا آورده این خانه که اینان مرا از آن

تنها نه

بود من، که روى آن یک روزنامه افتادهاین چ

در باران

دانم یک روزنامه خوب مىاین را من

جا ولى این

بیگانه[جاى]در یک

گوید که به زبان من سخن مى

جا ؟ این

Page 22: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 22

شعرهاى من

ها هستند ها و نامه روزنامه زیر

شناسم شان را نمى هاى که من فرستنده [هایى نامه]

روند آیند و مى مهمانان مى

کنند آرزو مى[من براى]ها چیزهاى خوب آن

پرسند و مى

کنم گونه احساس مى خودم را چه

هیچ

کنم هیچ چیز را احساس نمى

چه كسى به

گفت خواهم

که من هیچ شعرى

توانم بنویسم؟ دیگر نمى

م؟ا به زن

ام؟ به بچه

م؟ا به دوستان

درخت به

ام در جلوى پنجره

که سیاه است

و خالى؟

کهبه اشیاء مرده،

Page 23: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 28

شنوند نمى

گویم؟ آنان مى چه را که به آن

ها نامه صندوق به ما راه در سر

دو سگ بزرگ را دیدم

روى در حال پریدن به

یک خودرو یشتصندلى پ

کردند ها پارس نمى آن

ها زود خاموش نشستند آن

م رفتما راه من به

.است هیچ پیش نیامدهکه انگار

Page 24: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 24

Swen Friedel (7 ) ن فريدلسو

نو سالنی تكا خانه ى؟ شماره 2226سال Akzent:ى ادبى از مجله

[قافیه بی]

ى قدیمى، ى گنجه شده نمود گم

آفتاب در بیرون زیر شده دهنها[ی گنجه]

.ماند جا مى شدن؛ به آشغال و آماده براى آت

ى او عتیقه سنگینى رد

و یک چارگوشه. فرش روى

.روى دیوار او، بر پاگیر و دست [حضور]از

هرلحاظ خوب، از. شناسم من اورا بسیار خوب مى

خواب، تخت او در کنار طوالنى گارى از مانده

بازتاباز ى او ؛ ى رونده از سایه

ظهرهاى پاییزى؛ از او در پیش خورشید در رنگ

سرخوردناز بوى گنگ چوب،

هاى ؛ حلقهنواز کشو دل

هاى آب براى شب، لیوان

هاى دیگر، چشم، و سوراخ[مثل]هاى سوراخاز

( :هاى او)روی چوب هاى طبیعى طرحبا هاى ها و دشت جادهاز

تر است، تر و بزرگ اتاق، اکنون، روشن

هاى خود اکنون ناآشناتر، خانه با چهره

.نونو اکنون از هر لحاظ سال

Page 25: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 21

Ulla Hahn (3 )

هان ئوال

[روئیدن]شدن بزرگ Klima für Engel5111(5873) : کتاب از

گویند تو دیگر زنده نیستى مى

.هستى کوچک "تو کامال در روز. گویند دروغ مى

ها هاى کاج اما هنگامى که سایه

دهان. کشى ها قد مى کشند، تو با آن قد مى

اعضاى من. شود مىبزرگ تو بسیار

خواهى تو مى. گذرند از میان آن مى

شکنى پذیرفته شوى و مى

.هاى خود ى پلک مرا با یک ضربه

پدر Herz über Kopf5135 از کتاب

[بی قافیه]

ام دهامروز براى پدرم گریه کر

سال است که مرده است او هشت

بار ام براى نخستین گریه کرده

است من شکسته قلب ىبلندسر

ام نخزیده موسارت هاىسونات درون بهمن

مردى سیاه برابر از ترس، از ترس در

اى قرمز دارد تنه نیم

ردنگ دور و یک بشقاب به

سر، سر آویخته از پشت او

Page 26: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 26

جا گاهى آن گاه [بی قافیه]

جا گاهى آن گاه

جا روم آن سوى خانه مى به

ى ما من بچه هرشو

دنخند من مى از دور به

دوند سوى من مى بههر دو

براى من بوسه ها پر از دهان

آید گاهی پیش می

.شوم بیدار مى در این هنگام که من

تنها [بی قافیه]

ام من من به تنگ آمده

ام و وحشت دارم چنین خسته هم

گرم روز ستیناکنون از نخدرست همین

هاى کوچک و از از بچه

چه که باردار، و از هرآن زنان

.بار آورد خواهد به سال هنوز مى آغاز

من تنها هستم من هیچ چیزى ندارم

چنددادن مگر یک براى از دست

گذشته از سال هاییروز

خود اى با تازه زچی( که)ترس این و

ود شوممبادا ناب کنم آزمایش

.چیزى که هرگز نبود از

Page 27: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 27

( 1) تركى خشخاش 5111 باغ اپیکور :از کتاب

[قافیه بی]

به باغ بیا. بر طبل بکوب

.زدن را تو خواهم آموخت طبل من به

.من سرخ را و فریاد را از آسمان گشودم

.براى همیشه آبى است و آرام باال آن هنگام ازآن

.باغ بیا به بر طبل بکوب

.هدخود راه م به ترس .جوشد تو مى خون

سخن گفتن

گفتن پرسایه سخن در جنگل گفتن سخن

در جا که راه باریک ناک آن نم انبوه درختاناز

52گوید مى سخن گرانکه گیاه جادو چنان گفتن آن سخن شود مى ها گم برگ انبوه

سوسن سفید با زمین یچون پیازها گفتن هم سخن

.باران با گردوغبار بادچون همگفتن سخن

سرود توكا

پرواز کن باال به با من

نگاه کن روى این شاخه و به

: خویش در پایین به

ها خویش در گل به

ها خویش در سنگ به

آب بر در سبزه

Page 28: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 23

درخت خویش در زیر به

جا در باال و تو این

: جا در پایین آنتو

.است همین هرچه هست

[؟(]گاهی نیایش شام)Vesper : بخش .همین کتاب از

6 شعر

گان صداى پرنده ادعاتر بی همیشه

شبنم ستجابر تر در چمن طوالنىهمیشه

( 55) میکاییل ها و گل لخم روى

شویند را مى ییرپ هاى تارکوچک دختران

در آفتابآن را کنند ک مىخش خود ىگیسواز

.دهند ها صدا مى م داسدو براى بار

: 21 شعر

بسیار .نور شود پرپر میخسته

دیگر. پا در زیر ها راه

.کردن پس مبارزه بهنه پیش به نه

آن در درون. کوچک دستى چمدان تنها یک

.تو پیش سال ىبیست خنده

Page 29: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 21

هنگام رفتن از باغ :بخش .همین کتاب از

شدنترپير

ی جمله کردن در میانه درنگ

کند مى گمان گاه که آدمى بازپرسیدن آن

که دریافته است

نداشتن ر هیچ شتابدیگ

در طلب دانستن

یک دست یک شیشه یک سنگ

داشتن چه که الزم است نگه تر از آن طوالنى

کردن مخاطب را لمس آستین حرف زدن هنگام

سته جا که حس شود که او هنوز آن این براى

کردن را گم[آدم]تیک پوس یک نگاه یک کتاب

کردن شان داییپ ستنواو دیگر نخ

داشتن جاى شوق یادآوردن به به

هست جا من هنوز آن پس از چیز همه: اندیشه رااین

دادن چون یک ماهیچه تمرین هم

گویى کسى در اتاق هست که احساس این

Page 30: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 82

Herman Hesse (52 )

هسه رمانه

زبان [با قافیه]

گوید، نور سخن مىتوسط خورشید با ما

زند گل، پ مىعطر و رنگ گتوسط

دزن حرف مى برف و باران ابرهاتوسط

جهانقدسیت در .هوا

،کند گى مى زنده [برای ابرازشدن]شدنىن آرام یک فشار

اشیاء، گنگی شکستن براى درهم

در کلمه، اشاره، رنگ، صدا

.هستى راز براى بازگویى

،روان است هنر ى روشنایى جا چشمه این

مکاشفه،سوى کلمه، به سوی بهکند جهان تالش می

روشنی دارد به مى اعالنو [روح]سوى اندیشه به

.جاوید را آگاهى آدمى از زبان

سوى زبان گرایش دارد، اى به زنده هرچیز

لحندر کلمه و شمار، در رنگ، خط،

دشو مىواضح ما مبهم کوشش

دارد برپامیبلند معنا را نختهمیشه و

سرخ و آبى در یک گل،

ردآو روی مى کلمات یک شاعردر

،سوى ژرفا به آفرینش کارانجام

Page 31: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 85

.یابد شود و هرگز پایانى نمى آغاز مى ر دمکارى که ه

وندندیپ هم مى جا که صدا و کلمه به نو آ

.دهد اندازد، هنر گل مى جا که سرود طنین مى آن

هربار، معناى جهان در

یابد، مىو معناى کل هستى، از نو، تجسم

و هر سرود، و هر کتاب

برداشتن است، و هر نقاشى، یک پرده

هزارباره و نو یک کوشش

.گى زنده گى یگانه رساندن انجام بهبراى

گى براى رفتن به درون این یگانه

کشاند مى و آهنگ وادبشما را شعر

آفرینش گى نهگو گونه سوى فهم به

.بس است صاف و روشنتنها یک نگاه

نماید آشفته مى چشم چه که به آن

: شود در شعر، روشن و ساده مى

د،باران بر مىخندد، ا گل مى

.گوید ناگویا سخن مى، این جهان معنا دارد

ی شكسته يک شاخه غژغژ [بخشی با قافیه]

شده، ی کج ی شکسته شاخه

آویخته سالیان سال،

اش را، ترانهکند او در باد خشک غژغژ می

بدون برگ، بدون پوسته،

Page 32: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 82

دراز گی برگ، از زنده برهنه، بی

.ردنی طوالنی، خستهاز م

اندازد خواندن او، زمخت طنین می و سخت

اندازد لجوج، نگران طنین می

.یک تابستان، یک زمستانبرای هنوز هم

Page 33: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 88

Hugo Ernst (58 )

ارنست هوگو

بازرسان ادارى

کنند فقط اعتماد مى

.ى تو ى عکس گذرنامه به چهره

گیر با نگاهى سخت

سرزنش کرد سرباز

مرا قباى باز

که من پیش ازآن

گاه لنین به آرام

.درون شوم

گوید یکى مى

توانم چه را که مى نویسم آن من مى

خواهم چه را که مى نه آن

گوید یکى دیگر مى

در کمونیسم

"هنوز کامالما

.هستیم در آغاز

این مرد بزرگبه

والدیمیر ایلییج

ناپیداست( که چه آن) آرامش

Page 34: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 84

شود یهنوز دریغ م

تا کى این خلق

او خواهد گذشت؟ خاموش از کنار

کند حکومت، مردم را بازرسى مى

کند؟ کسى حکومت را بازرسى مى چه

چیز جا همه چرا مجاز نیست این

چیز صحبت شود؟ همهى در باره

چیز جا همه چرا مجاز نیست این

پرسش درآید؟ به

اند اینان هایى گونه آدم چه

اعتمادند؟ که چنین بى

همه پرسش این

همه امکان این

همه احتمال این

.[مطالعه]هاى خواندن همه گونه این

گوى باز گفت

الل و با سه کر

خانه گاهان در مهمان شام

.شرابها و با میوه

هاكوب هاكوبيان

ى پیش است چند هفته پایان برده به

برگردان

Page 35: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 81

را گوته با كرمانا گوى و گفت

نىرما زبان به

(هزار نسخه ده)کتاب

.بود در دو ساعت فروخته شده

ترسان مهربانى

در نگاه

دویش رش مىزنى که دارد ف

. باكو بر ساحل در

Page 36: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 86

Arno Holz (54)

هلتس آرنو « Phantasus »شعر از کتاب 8

(51 )

2

.ام درون اتاق آمدم به

گشوده بودند، باز "ها کامال پنجره

در بیرون

.درخشید آفتاب مى

زیبا، چه

؟هاى رز گل

!ى کامل یک دسته

... تیره سفید، زرد، سرخ

!چه تسکینى! آه، چه عطرى

.نوشتن لیوان را گذاشتم دوباره روى میز و من

درخشد، جاست و مى آکنون آن آن

.افتد زیباى او مى نویسم، پرتو درون هرچه که مى و به

!اى عزیز، اى خوب

Page 37: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 87

1

.سوزد چراغ مى

ى دیوارها از همه

.هاى تیره در پیرامون من، کتاب خاموش

ى کوچک که هنوز شادمان است، یک حشره

.زرد ى نور رهگیرد در دای گوگیجه مى

ى مالد روى کلمه یاش م کند و چیزى را با بینى م مىافتد، خودرا خ او مى

.دوزخ

3

ابلق از آسمان

.کشد آفتاب تیغ مى

!تابنده آبى. تاز/تند ابرهاى

.کنند گى مى یى ایستاده اندازد باد، بیدهاى نقره هاى سبز چنگ مى در علف

.خاموشى ناگهان

روى یک درخت توسکا بر

.ها خورند قطره تاب مى

Page 38: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 83

تابستان شده گرفته ی آلمانی شعرهای برگزیده Blaue Segel کتابشاعر از همین ازاین جند شعر

کوچک سه خیابان

بازى هاى اسباب چون قوطى ى کوچک، هم با سه خانه

ى ساکت بازارچه در کنار

.کند شرشر مى جلوى کلیسا در سال ى کهن چشمه

ندپراک عطر مى ون

ى شهر است همه این

اما بیرون،

خوانند، ها مى جا که در یک آسمان ژرف، روشن، آبى، چکاوک آن

زار زند گندم زند دریا و موج مى سوسو مى

ستچون روئیا چیز هم براى من همه

تر بروم؟ باید بمانم؟ باید پیش مى

.پراکند ون عطر مى. .. کند چشمه شرشر مى

بهار [قافیه بی ]

سقید، ها، و چپرهای سیاه خندق میان

ها در جیب، ها باالزده و دست یقه

(56) زنم من در بامداد ماه مارس، پرسه می

Page 39: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 81

سیاه، ی سوسوزن، و زمین بایر رنگ، خنده می ک سبزه

.مم ببین توان من می جاکه تا آن

میانهدر

سپید، سوی افق به درست در مرکز

سربرافراشته،

.ردیفی از بیدها

.مایست من بازمی

.گی جایی زنده نه هیچ. جایی صدایی نه هیچ

.انداز تنها هوا و چشم

.چنان که آسمان را م را، هما یابم قلب آفتاب می و بی

.ناگهان یک صدا

یک فریاد شادی مرتعش وظریف،

که آرام

.شود هردم بلندتر می

.کنم وجو می من در ابرها جست

خوان، بر باالی من، آوازه

، شونده تر هردم جاری از میان یک روشنایی

!نخستین چکاوک

Page 40: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 42

Sara Kirsch (57 )

كرش سارا

غرقه Schneewärmeگرمای برف از کتاب

شتابان از شوق ى من سایه

رفترا پایین خواهد یى سنگ پله

رودخانه تا به درون

اگر ابرها

.ماه را رها سازند

نگاه كن

ى سفید ماده سفید نر و یک گربه/ى سیاه یک گربه

.ى خانه هرگوشه نهند به من مى سر در پى

خوانم تا آن زمان هاى قدیمى را مى من کتاب

.دهند اجازه مى ى سفید گربه سفید/ى سیاه که گربه

بازند یان رنگ مدر آسمها وقتى ستاره

.زمان دروکردن علف است

زنم م گره مىا فرش ها را به من ستاره

هنگام ى من جلوى پنجره زند باد در چه بانگ مى بهر

افتد؟ ام مى روى نوشته که شفق به

دار سرخهاى ، شاخهبا تأکید چه

بارد فرو می که روى آن اکنون برف

.کنند دراز اشاره مىهاى دور و سوى اندیشه به

Page 41: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 45

ترخيص

گذرد پیچان مى دشت از میان راه جدایى باریکه

اى خانه در پیرامون نافذ کند پرواز مى و مه فوریه

ها را آن که تو تابند مى ییها جا شمع که از آن

.دیگرباره نخواهى دید

.اندازد ها را به ساحل مى باد شمال موج

.گاه شام کنا مناگوار است سرماى ن

شود کشیده می -یدریایی رز زرد به -من نیآستی

.گرفته ى بخار شیشه روى به

در راه

کند راهى مى من که مرا هم پیکر

شود گرد مى گى پى زنده سردر سرا

ى سیاه یک سایهسوی از

سخت دوست دارد یک سگی مانند ریختدر

من باشد دور و بر

با گچ کلمه چند

شده در خیابان نوشتهروى

باران

Page 42: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 42

جزيره

دراین زمستان هم

.ام من دیوانه نشده

آید شکن مى یخ

آمین در کلیسا که انچن دیگر همبار

و ناگهان

.پرند گوسفندان از جا مى

ناخوشایندتر ازاین

وجود دارد [هم]درختان

لخت

و تنهایى

.کند حال مى هاست مرا خوش مدت

آدمى [حضور]بودن

.خواند من نمىبا

کوبد بر دریا مى

.مستحکم گیر سیل

اگر من یک

بکنمم نستتوا می ییآرزو

گفتم گاه از دل مى آن

.ى دیگر گوسفند ویلهطبازهم یک

Page 43: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 48

( 53) ى پونش فروشنده انزن

گاه سرد درخشنده مثل یخ و یک شام

انبوهى کالغ و زاغ

شده را بزکنی چراغا با کوچکزنند شهر ر آسمان باد مىد

کلیساى آن روشن رجکه از ب

.دنشو سرودهاى مذهبى پخش مى

ریزد لرزان از برف فرو مى

گشوده زهمی ا آمده پایین به ابرهاى

زند بر چراغ باد بوسه مى یخ

شان میان در، گان هراسان دوشیزه

و اند بار بزک کرده ى که براى نخستینآموز دانش دختران

.آورند عیدى درمى پول شادمانه

نوشند ها مى آدم کنند ها پرواز مى کلف آخرین چرخ

تیرهی آب رنگ به .اى در هرگوشه پونش

اند روانه. شود سپس باز مى شب

در بازار هاى شتابنده گام

که ، پیش ازآنلگدشدههاى و کفش

.سو و آن سو اینبه خاموش شوند ها چراغ

Page 44: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 44

ى آب ينهيآ [ی یکم ترجمه]

تابستانى وجوددارند بای یروزها

ها و سایه برکه مانندهاى سبز چشم

ندرچ ها مى آن ند روىود مى

.بر ساحل شاهانه هاى سیاه گله

ى آب ينهيآ [دوم ى ترجمه]

باوجوددارند ای روزهاى تابستانى

ها و سایه ؛ها سبز برکه مانند ییها چشم

،هاى سیاه گله ؛ندود ها مى آن روى

.ندرچ بر ساحل مى ،شاهانه

هوا و آب

کند جغد پرواز مى من سوى باتالقى به از زمین

رودخانه هاى پهن بر فراز با بال

کنند پرهاى او آب را لمس مى

دیدم من شده اکنون بخش که[آبى]

شنوم باد را مى ى خواهرم را چهره

ابرها جنبند و سبک میی هاى ن ساقه

.آیند تا شب را اعالم کنند باال مى

هاى دور انگیز از ساحل هاى غم زمزمه

کنند میل می نگرنگ کل یى هاى قهوه مرغ

Page 45: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 41

.که بخوابند ازآن پیش مرده سوى درختان به

.گردم باز می پشت درها دیروقت است من به

کند غرولند مى کترى روى آتش

بیرون در گذرند مى سواره کرده تن بهپوشاک و شاهان

.زیبا هاى اسب بر

Katzenleben : از کتاب

[یی گربه]گی گربه زنده

سرما [بی قافیه]

ی کهکودکان ى سگان گرفته هاى بخار پارس

مقدس گاه که آن آن ( 51)مارتين ند در روزور مىدر دست فانوس

.گذرد مىسواره زار کده و از مرغ هد از میان

ى آسمان خورده ترک دیس

پست ارزش هاى بى راه ستاره

فرضى یانى خدا مانده پاسخ هاى بى چنین طوالنى عشق

.ى شب خرابهساختمان شند قلب را درک مى

رنگ هاى خرمايى دشت

رنگ هاى خرمایى دشت

.ى شب دارند نور از ستاره

.هایش را عقربهبرد پیش مى قلب ساعتى به

هاى رنگارنگ در قطره ها دانى شمع

کند ها، پرواز مى ند نور روى سبزىشک مى

.رودخانه ى تیره روى یک پرنده

Page 46: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 46

Reiner Kunze (22 )

كونسه راينر

انتخابات بينی پيش

شانه به شانه

برنده

گى هنوز کمى فروشد، تا ما همه هدف را مى

.بمانیمتر بتوانیم طوالنى

غروب نکند ترزود آفتاب چه چنان

روى پيشدر حال

گاه آن ،گیرند ها نخست پا را مى آن

.ها سوى کله به

شان شود مانع درگاهاگر )

(گردند مى بر نوبت ترتیب به

Page 47: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 47

Friederike Mayröcker (25 )

مايركر فريدريكه Jörg Drewsکوشش به«5111-5141آلمان شعر. ماند این مى»: از کتاب

(22) «زنانهی ي شيشه هاى يک اتاق تكه خرده» (شتاين كارل آين)

گریزد خواب از من مى

شده زنم با پاهاى جمع من چمپاتمه مى

24 بورگ براندن نوازى دوم هم ( 28)از جعبه

بخش دوستانه نگاهى تسلى ایشود صد پیدا نمى

نویسد من مى یک شاعر جوان به

این فکر کنم به "غالبا( باید)چون او آیا من هم

میریم که ما تنها مى

است [شهریور ]سپتامبر 28

بامداد چهار ساعت

چکد راست من خون مى از بینى

Page 48: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 43

Ernst Meister (21 )

مايستر ارنست . بود خود شاعرنش شعرها گزی.5177، چاپ «5182/5176.برگزیدهشعرهای »از کتاب

خنكى ( «5825 گاه نمایش»)« Ausstellung 5182»از کتاب

شکوفد ماه مى

است پریده شده رنگ تابستان

: وزد ى من مى تنه درون نیمدر نخستین خنکى

سرخ خنکى

.تیره سرخ خنکى

نخستینهاى من در پشت پلک

: اند شده باز هاى یخ گل

سفید، زرد،

سبز، سبز، سبز،

.سیاه

يدهخم

.رود او مى

.داشت بدیاو خواب

.کشد نفس نمى "تقریباو رود خمیده او مى

.رود او مى

.اش آویزان است او از شکم پیشانى

.رود او مى

Page 49: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 41

.افتند هاش فرومى دست

.رود او مى

.افتاده است اش یاو روى پای پیشان

.رود او مى

.اش غلتد کله او مى و در جلوى

: زند نواخت حرف مى یککند و او

.ها هستم کرم من پیش

.بودبد ام خواب

. درون روز میده بهرود خ او مى

تاريكى

پرسد کسى از تاریکى نمى

.گونه است او چه حال

خواند او نمى

او چشم ندارد

.مرده استتاریکى یک سگ

من («5887 ها عددها و اندام» )« Zahlen und Figuren 5113»از کتاب

شب، شکیبایى بود،

یگانه صداى

.شکیبایى طوالنى

آورده تصور می به من

و چوپان و سگ

.زمان هم سپار را هر ی هگل

Page 50: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 12

(«5147نشانه نشانه به») «Zeichen um Zeichen 5163»از کتاب

هيچ چيز

تو آشناتر نیست برای

ازاین، که

خردحتی

.شود باشد میمردنى

گوی پیش، [خرد]او

.روئیا

Page 51: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 15

Morike Eduard(26 )

مورايكه ادوآرد

ى تنها دوشيزه

خوانند، ها مى هنگام که خروس دم، آن سپیده

ها ناپدید شوند، که ستاره پیش ازآن

بنشینم من، اجاق باید کنار

.باید آتش را روشن کنم

ها، شعله زیبا است پرتو

جهند؛ ها مى جرقه

کنم، نگاه مى [آتش]درون به

.غرقه در اندوه

آید، یادم مى ناگهان، به

وفا، پسر بى

که من شب

.ام خواب تو را دیده

کاش در پى کگاه، اش آن

بارد؛ مى فرو

-رسد گونه فرا مى روز این

.او دوباره رفتآه،

Page 52: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 12

[درد ديار] ديار هواى

شود برای من با هر گامی جهان چیزىدیگر مى

م؛ا ترین شوم از گرامى که من دور می

.راهی کند هم تر خواهد بیش من، نمى قلب

تابد، جا آفتاب، سرد به زمین مى این

آید، من ناآشنا مى چشم چیز به جا همه این

!جوى ها در کنار حتى گل

هرچیز

.اى دارد چنان ناحقیقی دارد چنان بیگانه، چهرهی حالت

: گوید کند خوش و مى کوچک زمزمه مىی جو

من، چاره، بیا کنار بى پسر

!بینى را مى مکن فراموشم جا هم حتی این

جا زیبا هستند، همه( ها گل)آرى، این ـ

.جا جور که درآن ولى نه آن

!جلو ، فقط به جلو به

.گیرد ام مى گریهدارد

Page 53: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 18

بان باغ [قافیه با ]

بر اسب آشنایش،

چون برف، سفید هم

خانم زاده زیباترین شاه

.باغ راند از میان کوچه می

را آن راه، راهی که اسب

پیماید، چنین ناز، رقصان می

ام، را ریخته ای که من آن ماسه، ماسه

.زند چون طال سوسو می هم

ر،س سرخ بر رنگ گل بهتو ای کالهی

می، غمت را نبینم،جان

ندازپری بی

!پایین دزدانه به

خواهی آن می و اگر تو در برابر

از من، یک شکوفه

يكی، جای هزار بگیر به

.جای آن را بگیر به همه

Page 54: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 14

اين اوست

اش را بهار، روبان آبی] اش ست تا روبان آبی بهار، گذاشته

[است؛ اهتزاز درآورده دوباره در باد به ] موج بیاید در باد؛ بهدوباره

عطرهای ناز و شیرین

.وگذارند در دشت در گشت

اند، اکنون در خیال خوش ها هم بنفشه

.زودی بیایند حواهند به می

!ی چنگ گوش کن، از دور صدای آهسته -

!بهارا، باری این تو هستی

.ام را شنیده من تو

Page 55: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 11

Hans Erich Nossack (27)

نوساك هانس اريش

كرد؟ جا مردى فرياد مى آيا آن [باقافیه]

ها خوابیده بودند، ى آدم جا که همه آیا در شب، ازآن

!زد جا مردى؟ آه چه فریادى مى زد آن صدا می

.خواندند دوبار، دو فریاد، که مرا مى

.چنان خوابیدم از کاهلى، که من هم آه

از سمت رودخانه، یک صداى سراسیمه

.دوبار، و سپس دوباره شب بود

.کردن، خوابیدم جاى کمک و من به

.من بیدار نشدم و ،دوبار

از روى بستر نپریدم

سوى در، و نپرسیدم که چیست؟ به

فریاد خاموش شد، آنکه ن خوابیدم، خوابیدم تا اینم

.زدی، ببخش که مرا صدا می آه ای آن

)()()(

: پرسند آیند و می بامداد، می

ریخت؟ هم کسى فریادزد، و شب را به چه

: باید بگویم زد؟ و من مى آیا کسى خدا را صدا مى

.من خوابیده بودم و هیچ نشنیدم

Page 56: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 16

زدند، این خدا نبود که اورا صدا مى

.زد این من بودم، که اورا کسى دیگر صدا مى

دو فریاد که از برادرى

.بودند، و برادر خواب بود برادرى به

.بود تا من بیدار گردم شده فریادى زده

.این سوى شب، دوبار، از رودخانه به در

اندازه لحافت را دوست دارى، آه اى انسان، تو چه

.بسترت را، و خوابت را

است وجدان تو، احساس جان و بی بی چه

[.ساختن و برآورده]توانی در شنیدن میل و بی چه بى

که تیرى باید شلیک گردد آه

.تا تورا از خوابت برخیزاند

ام شده آفریده بارى، من، کاهل و کر

.و تورا دیشب تنها گذاشتم

من نخواهم خوابید که یقین امشب به

.بار خودم باید فریاد بزنم زیرا که این

Page 57: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 17

Nelly Sachs (23 )

زاكسی نل

جا جا و آن اين

شفقت را باید فانوسجا جا و آن این

ها آویخت، براى ماهى

،شود میگیرى بلعیده قلاب ماهیجا که آن

.شود مى کردن انجام یا خفه

ها ى رنج جا ستاره در آن

.رسیده است گاری ستى ر نقطه به

جا آن یا به

کشند، جایى که عاشقان درد مى

عاشقانى،

.اند بارى، همیشه در نزدیکى مردن ،که

ببين آخر [قافیه بی]

ین آخربب

درهم شکسته است انسانآن

بازار درست در میان

شنوی اش را می کوبیدن ضربان صدای

بزرگ و شهر

Page 58: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 13

در پیرامون بدن او زده چنبره

های الستیکی ـ چرخ روی

زیرا که سرنوشت

زمان را چرخ

است ـ کرده پنهان پوشانده

آید باال می دنک می باد

. های او نفس با

ئی شیشه کاالهای

ی کالغان های شکسته چشم

زنند جرقه می

ها افرازند دودکش سیاه، پرچم می

.هوا گور

اما انسان

گفته است آه

رود و باال می

[قامت]راست یک شمع

.درون شب به

Page 59: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 11

Hans Magnus Enzensberger (21 )

هانس مگنوس انسنزبرگر

گاه آرام :از کتاب

( 5171چاپ ) رفت ی پیش چه قصیده از تاریخ 87

( 82) (2786/2721)ب .آ.م

را،شوریدن ، حس فریاد زد او کنم، آرزو می من فقط یک چیز

-!کردن داری ر و کامل نگاهپ ما [گی زنده]دس است، تا پایانقکه برای من م عشق این است -!لعنتی قزاق سر، ، خیرهزنرجا

محمد - .طبیعت من اصلی عالی، یک عیب هرچه به

،باز یک شعبده-.کشاند می یأس مرا به آرامش -!قرآن یدون ( 85) .اند لب و سرش از آتشق -!انگار یک پاپ، یک ول

ابدی، یک کوچ -.باشد ن، باید چنین بودهآری، باکونی

نامعمولعقل، ناپذیر، بی لوار و خودباخته، تحم دلقک

.جا که هستی من، باکونین، بازآ، یا بمان همان نظر به! بودی تو

( 82)، سدندر در ی در قبای بلند آبی در سنگرهای خیابانی یک پیکره آتش .شد شم بیان میترین خ خشن ای که درآن با چهره

در طلبید او، در دستبود، چیز از دست رفته و هنگام که همه !باله اختماناز س چه، از حکومت انقالبی موقت، تپان

(88).ی شگفت سردانه خون رحمی بی.] کندهوا منفجردررا [او و]خودکه باید(84) .رد کردند آقایان درخواست را با اکثریت بزرگ

Page 60: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 62

.البته تو اخالل کردی(. داستان)آوری باکونین؟ همیشه همان یاد می به

کنی فهمی؟ تو اخالل می کنی، می میو تو امروز هم هنوز اخالل ! نیست عجیب

.بازآ: کنم از تو، باکونین رو، خواهش می و ازاین. خیلی ساده

( 81) ،ئولموت ی در قلعهشده دیوارآویخته شده، به بازجویی

: شده به زندان ابد بخشوده شده، برده روسيه شده، به محکوممرگ به نیکوکار در سلول، یک آدم !یک انسان بسیارخطرناک

(86)تال ليشتن برای او یک پیانو از برای ریزند، های او می دندان. درآو می

آفریند، گین می یک آهنگ خوب اندوه پرومته نام اپرای خود به .داد خودرا تکان می مانند/شیر ی آهنگ آن او، کودکانه کله ضربکه در

: خورده مانند او تکان می شیر ی کله ). است هتو مانند آخ، باکونین، این به

است، هتو مانند رو که به و ازآن .(87)(لوكارنو سال پس ازآن، در 22هنوز

.که هستی بمانجا بکنی، باکونین، همان توانی کی نمیباری، کم رو که تو، وازآن

زده رنگ یخ آبی آمور شده در دستادست ، و فراریسيبری شده به رانده

ها، ها، اسب های بخار، سورتمه ، بر کشتیآرام از روی دریای

ماه ، ششآمريكا صحرای قطارهای تندرو، از میان

نو، کمی پیش از سال ،(83)پادينگتون اتراق، سرانجام، در بی

( 81) نهرتز ها را باال رفت، به آغوش ه، پلهاز درشکه برافتاد

صدف خوراکی هست؟جا کمی آیا این: خودرا انداخته و فریاد زد

تو مناسب نیستیرو که کالم، ناکارآمدی، باکونین، ازآن رو که تو، در یک ازآن

کلیساپدرران برای ساال دیوان برای ناجیبرای برگردان عکسبرای

.، بازآ، بازآ راست یا چپ های کلفت گردنبرای

Page 61: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 65

[انجمن]گاه شورش، سروصدای باش تنها غوغای نه. بازگشت به تبعید ،پیشهیجان شب که نیز بلها؛ در میدان اغتشاش

کردند هم اورا سر دماغ می ها شب ،رمزها، اسمقرارهاو قول نیز

!ها ها، اتهام شده از سوی شایعات، افسانه گرد سرپناه بزرگ، پی بی

زد، داد و فریاد می نام میاو دش !خرج لوح و ول یک قلب رباینده، ساده .شب روز، سراسر رگرفت، سراس داد و تصمیم می می نشاط

تو، کاری تو، اشتهای تو، بی آییرو که کار طور ؟ و ازآن نیست این(42 )

گنجد می یانسان یها اندازهگونه کم در ی تو، همان ارهو کردن هم قرو ع

.جا که هستی تو، بمان همان کنم به سفارش می این سبب، که خود تو، به

ولی .جنسی نداشت او توان: گوید دان، میجیز او، یک همه نویس نامه گی زنده

(42)(شان)سفیداربابی ی نوازخانه چنگ او، ی ممنوعه کوچکخواهر، (45تاتيانا

( 48) .البته سه فرزند او از خودش نیستند. کرد اورا دیوانه می

(44)فاينج به حال، بااین گیر باج،41يزوئيتکش،این آدم این گویی، دروغبیمار این،

کوچک من، پسرک من، برب : انقالب، نوشته است و فدایی

.[ین استبدتر گان شده استبداد ملهم] !من محبوب وحشی

.خواستی بمیری تو نمی. آخ، از عشق سخن نگوییم، باکونین

ریخته بودی هم درسیاسی نبودی، تو اقتصاد عزاییلتو

.باکونین بازآ! بازآ، باکونین. آزار چون ما، و بی هم

بولونا سرانجام آن شب در .بود پنجره ایستاده او کنار. شهریور بود. (46)

.ها نواختند های برج ساعت. جنبید در شهر هیچ چیزی نمی. بود او گوش سپرده

کش ی کاه یک ارابهدر . هوا روشن شد. گانی شکست خورده بود همه خیزش

Page 62: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 62

در لباس یک کشیش،. ریش تراشیده. او خودرا پنهان کرده بود

آهن سوی راه سبدی تخم مرغ در بغل، با عینکی سبز، با عصا به

.بمیرد، در بستر سوئيس لنگان، تا در لنگ

چون همیشه آن هنگام خیلی زود بود، هم. است شتهذها ازاین گ تاکنون مد

را اثبات چیزی هیچ تو. است نکرده چیزی تورا مستدل رد هیچ. دیر خیلی یا

.رای من، بازآ جا که هستی بمان، یا، به و ازاین سبب، همان. ای نکرده

ی آب، درد مثانه، ی بیمارگونه ،تشنهازاندازه بیش وچربی یک گوشت

ناآرام کند، خس می کشد، خس هم سیگار می خندد، پشت می دار صدای خش با

تنگی، از نفس

: نویسد احساس می خواند و با جوهر شده را می های رمزی فرستاده پیام

. از بیماری بادکرده و دندان ندارد. ست هر دو یکی: کردن حکومتو کردن چپاول

خانه ها، در کنار چای، روزنامه شده، قاشق توتون پوشیده چیز با خاکستر همه

.گذرد وسته می زمان پی. برهم و کثیف درهمجا همه. رقصند ها می جاسوس

جا هرگز و هیچباکونین، رو، و زیرا که ازاین. چنان هم اروپادهد شحنه می بوی

ی یادبود باکونین نبوده، نیست و نخواهد بود، یک پیکره

.بازآ، بازآ، بازآ: کنم از تو باکونین، خواهش می

Page 63: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 68

تر از هوا سبک 5111 شعرهای اخالقی - از هوا تر سبک : از کتاب

خصوصی به سنگینی

.ندارند شعرها

رود، تا زمانی که باال می توپ تنیس

گمان کنم که

.تر از هوا باشد سبک

جور است، هرحال همین ، که بههلیوم

ها وول /ی ناگهانی، این وول های تازه [الهام]اندیشه

در مغز ما،

رعدوبرق، نیز پرتو

.اعداد طبیعیو

هیچ وزنی ندارند، "ها، اصال این

هستند، [ی طبیعت]راچه که در و از آن

شان، ی ویشاوندان بلندپایهخو از

شمارند، اگرچه بی

.تر است حرفی نزنیم به

چنین اعتبار دارد دانم، هم جا که من می چنین سخنی، تا آن

ربا، آهن ی نوری ی هاله برا

بینیم، نمیرا که ما آن

های مقدس،تر پرتو برای بیش

.والس های آهنگ ی رقص و بدون استثناء برای همه

Page 64: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 64

تر از هوا، سبکالبته

شده چون اندوه فراموش هم

دود آبیچون همو

آخرین سیگار است، "یک سیگار، که قطعا

.است من اینخود

دانم، و، تا آن اندازه که من می

آتش، یک قربانی بویرود باال می

آیند است، وشخکه چنین برای خدایان

.سوی آسمان همیشه به

.طور ز همیننی (47)سپلين

ماند می جوری هم بسیارچیزها همین

.معلق

تر شاید، از همه سبک

ماند، جا می چه است که از ما به آن

.ایم خاک زمانی که در زیر

Page 65: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 61

سياه يک روز

ای شنبه پنجچه در یک هم

هم ترین قصاب حتی آزموده

.درب اش را می انگشت

کرد دارند، ی قطارها دیر همه

گان کننده زیرا که خودکشی

( 43) .توانند برخود مسلط باشند دیگر نمی

پنتاگون ی مرکزی در رایانه

ریخته است، هاست که درهم دیگر مدت

گرداندن باز گی زنده بهها برای ی کوشش و همه

.رسند استخرهای شنا دیر می در

همه افزون بر این

مارتسكه در کناردر همین بغل، (41 )

رود، شیر هم دارد سر می

گوارشی دارد، ناراحتی سگ

،الگا خاله و حتی

ناشدنی، این خشک

.میزان نیست"کامال

Page 66: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 66

كاردستور

( 12)گ گ. ی پنج، بند سه برای ماده

.هنر، آزاد است .5 §

برای هنرمند فدغن است، .2 §

گیر، خطر باشد، ناچشم بی

شوهری خوب

.با درآمدی منظم

هنرمند موظف است، .8 §

.ناشدنی باشد تحمل

اش درآمدن صحنه با به

خوان، هم نا چون یک الت با جامعه هم

زودرنج، فدایییک

ای، یک کراهت افسانه

گی زنده باید او در سراسر

راه، شوهران سربه

گیر، خطر، ناچشم بی

با درآمد منظم را

خشم بیاورد، خسته کند، به

.وگو وادارد و به گفت

Page 67: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 67

جنگ عالنا

خوری، جو آب در پستوی زیرزمین

اند، جا که هفت مست گردآمده آن

کند شود، جنگ؛ او دود می او آغاز می

در مهدکودک؛ فرهنگستان

آورد؛ درمی [جوجه مثل]اورا علوم

گوری گاه در نه، در یک زایش

( 15) برائونائو یا در

کند او، در اینترنت، رشدونمو می

کوچک در مسجد؛ مغز

دهد؛ تن، بروز می او را مثل عرقپرست، وطن شاعر

است، زیرا کسی زیرا کسی خوار شمرده شده

خدا، خون لیس زده است، به نام به

رنگ پوست، کند جنگ، به دلیل چیز را نابود می همه

اشتباه؛ شوخی، و یا به گاه، به در پناه

شود زیرا باید قربانی داده

بشریت؛ و البته برای رهایی

های نفت؛ ها؛ برای میدان شبویژه به

کردن هم رو، چون که خودرا زخمی ازاین

آید، می جذابیت خودرا دارد، و زیرا که پول در

جنون، شود، جنگ، در او آغاز می

سبب باخت در فوتبال؛ به

وقت؛ دور کند؛ آن خطایی بزرگ، خدا به

واسته؛ آها؛خکس اورا ن گرچه هیچ

سان پهلوانان، به، سرگرمیجوری، برای همین

.آید یادمان نمی و زیرا که چیز بهتری به

Page 68: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 63

Ernst Jandl (12 ) ياندل رنستا

شعر 6 «اکسنته»ادبی ی نامه ی فصل از جلد ششم از مجموعه 518 ی برگرفته از صفحه)

Akcente : 5161 سال56ی شماره .برای ادبیات مجله)

(5)

ja ja

ja ja

ja ja

ja ja

ja

ja ja

ja ja

ja ja

ja ja

„der kuss“

(nach brancusi)

«بوسه»

( 18) (ی برانکوزی به شیوه)

Page 69: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 61

(2)

ناشناخته 8با الفبای یک قدرت،

Alphabet einer macht, mit 3 unbekannte

u. s. a.

u. s. a.

u. s. a.

u. s. a.

u. s. a.

u. s. a.

u. s. a.

u. s. a.

u. s. a.

u. s. a.

u. s. a.

u. s. a.

u. s. a.

u. s. a.

u. s. a.

u. s. a.

u. s. a.

u. s. a.

u. s. a.

u. s. a.

u. s. a.

u. s. a.

u. s. w.

x.

y.

Page 70: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 72

(8)

تصحیح مسیر

kurskorrektur

ost notost

ostnotost notnotost

notost ost

Page 71: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 75

(4)

i i i i i i i i i i

nih l nih l nih l nih l nih l nih l nih l nih l nih l n h l n hil n hil n hil n hil n hil n hil n hil n hil n hil

i i i i i i i i i i

Escalator

Page 72: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 72

(1) (14)

Frucht frucht frucht frucht frucht frucht

frucht frucht frucht frucht frucht frucht frucht frucht frucht

frucht frucht frucht frucht frucht

fracht fracht fracht fracht fracht fracht fracht fracht fracht fracht fracht fracht fracht fracht fracht fracht fracht fracht Fracht

frucht frucht Frucht fruch frucht

Frucht frucht frucht frucht Frucht frucht frucht frucht frucht

Frucht frucht frucht frucht frucht frucht

„der künstliche baum“

درخت مصنوعی

Page 73: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 78

(6)

charlie´s walk charles chaplin für

برای چارلی چاپلین

walk) toof

(charlie foot

walk) toof (charlie foot

walk) toof (charlie foot

walk) toof (charlie foot

walk) toof (charlie foot

walk) toof (charlie foot

stop) toofoot

Page 74: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 74

Günter Eich (11 )

آيش گونتر

( 16) موجودی [برداری از موجودی صورت]

[باقافیه]

من است، این کاله کپی

است، من گرم این باالپوش

من تراش ریش جا این

.ی کتانی در توبره

: خوراکی قوطی

من، بشقاب من، لیوان

حلب سفید روی

.ام آن نام را تراشیده

جا بااین شده این تراشیده

مند، ارزش میخ

را من از که آن

.دارم های مشتاق پنهان می چشم

ی نان، هست در کیسه

جفت جوراب پشمی یک

ه منو چیزهایی ک

.دهم لو نمی کس هیچ به

Page 75: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 71

کند مانند یک بالش طوری او خدمت می این

.من ها به سر شب

جا قرار دارد این زیرانداز

.من و زمین میان

ابن مداد را

: از هرچیزی دوست دارم من بیش

نویسد روزها او برای من شعرهایی را می

.ام ها اندیشیده من شب شان هک

من است،یادداشت این دفتر

من است،این اجزای چادر

ی من است، این هوله

.ی من است قرقره این نخ

Page 76: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 76

Johann Wolfgang von Goethe (17 )

گوته ولفگانگ يوهان

يافت [قافیه با]

جنگل رفتم به می

جور برای خویش، همین

چیزی، و نه در پی

.من بود این، خوی

در سایه دیدم

ست، ایستادهکوچکی گل

چون ستاره درخشنده، هم

.زیبا پرناز چون چشم هم

م،ا خواستم آن را بچین

: دم با صدایی لطیف گفت همان

شدن باید آیا برای پژمرده

؟شوم چیده

را بیرون کشیدم او

هایش، ی ریشه با همه

به باغ بردم اورا

.ای زیبا در خانه

و کاشتم اورا دوباره

آرام،در جایی

دهد مدام اکنون شاخه می

.شکوفد هرباره و می

Page 77: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 77

Georg Britting (13 )

بريتينگ گئورگ

رگگت بارش هنگام ی باز به پنجره كنار

آسمانی یخ

من، جهید بر روی میز

.یی سفیدنقره گرد،

چون یک ماهی فرار

از دست، دررفت

تا خواستم بگیرم،

.آب شد و گم شد

چون طالدرخشنده

جا ماند روی چوب به

.دم یک چکه برای یک

نیرومندد، ورشیخ

.اورا کشید خود در به

Page 78: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 73

Bertolt Brecht (11 )

شتبر برتلد

گس

این سگ: گوید میمن باغبان من به

ست نیرومند است و زرنگ و خریداری شده

شما ولی. بانی کند ها را نگه تا باغ

برای چه. شدن آدمی برای دوست اید دادهآن را پرورش

گیرد؟ او خوراک خودرا می

باغ یيار از آب

!وگیاه بخشیدن به سبزه رأتباغ، برای ج پاش آه آب

و ه بیش از بسبد! تشنه را کن درختان یاری آب

چنین فراموش نکن بوته را، هم

گان برها را نیز، وامانده بی

مگیرو نادیده . خسیس را

نیز او ها این گیاه هرز را، که گل در میان

پاشان باز و باز آب به. تشنه است

: های تروتازه و یا سوخته را حتی چمن

.لخت را هم تروتازه کن زمین این تکه چنین هم

Page 79: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 71

صدا

بعدها، در پاییز

های بزرگ کالغان دسته تبریزی کنند در درختان سیمین النه می

شنوم من تابستان می در سراسراما

چون این منطقه بدون پرنده است

.ها را با عالقه تنها صدای انسان

.شنودم از اینمن خ

!آموزگار، بياموز

!دم مگو حق با من است آموزگار به دم

!آموزان دریابند این را بگذار دانش

: ازاندازه دشوار مکن حقیقت را بیش

.تابد این را برنمی (62)او

!هنگام گفتن بشنو به

Page 80: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 32

Richard Dehmel (65 )

دمل ريچارد

شهر خاموش [قافیه با]

یک شهر در دره است،

شود؛ پریده سپری می رنگ یک روز

دیگرچندان طولی نخواهدکشید،

؛گان ستاره نه نه ماه تا

.آسمان باشد تنها، شب در

دنآور میفشار ها کوهی از همه

شهر؛ روی بر انبوه مه

ای، خانهبامی، حیاطی پیدا نیست

ها، از دود آن آید برنمی صدایی

.ها پل نه ها نه برج

گرفت،دروهراس گذر را بیم ره[ آن]ما، هنگام که ا

ای چراغی روشن شد؛ گاه، در خانه آن

و از میان دود و مه

، آغاز شد،صدایی آهستهستایشی، با سرود

.کودکی از دهان

Page 81: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 35

GollYvan (62 )

گل ايوان

برفی های صورتک [قافیه بی]

شبه برف، یک

( 68) مرا ساخت [پس از مرگ]صورتک

ی برف سفید بود خنده

برف ی مرا مبدل کرد سایهو

روزه ی ماه جامه به یک شب

( 64) طالیی گوش توفانی از سازهای سه

پرتالتم را ناگهان شهر

آن درآورد های ی پاشنه از همه

هزارساله در یک روشنایی

های زمان برج

شان آزاد شدند از لنگرهای

شبه برف، یک

بخشید مرا واقعیتآروزویی ی چهره

Page 82: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 32

مرگ شاعر [قافیه بی]

بندند زنگار می گان ستاره

را سرماها کند آن آرام اکسیده می آرام

بارد باران می جا جا و همه آن

کند شکسته را، به اطراف پرتاب می گان درهم باد، پرنده

کشد ـ میو فریاد

فشانی بر روی ماه ی آتش چون دهانه گراییده هم سردی به

قلب من است

درون کائنات جا به آن آرام به آرام زنم من یخ می

توكاقصيده برای

(چهارمین روایت) [قافیه بی]

خدایان بسیار در برابر

ما هزانو زد

: گناهان برای آمرزش

اعتقاد را روشن کردم، نفتی من چراغ

برنج تواضع را خوردم،

را قربانی کردم، برداری گوسفند فرمان

روزه گرفتم وناگوار در روزهای تلخ

: دمسال رقصی و در تحویل

شوم من همه، همیشه بیدار می بااین

با دهانی تلخ،

Page 83: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 38

و جانی تشنه

آبستن دمای روز در دم

.زنم خدایان را صدا می هوده و بی

تنها تو

ی کوچک نادیدنی پرنده

: گر پنهان در درخت زمزمه

ات، کنی با ترانه نیرومندم میتو

ها، شب خروجی ای بر تو ایستاده

روزها، ای بر ورودی ایستادهتو

گی زنده برفراز بزرگ

.مرگ تسکین در برابر

شود؟ چند شب می سال سی

هزار بار یازده

تاریک، نشستم من در اتاق

ها تهی از خواب، پلک

گوش پرشده

.های جهان ی رنج از همه

گان ستارههای طالیی من گذاشتم تا شن

های سخت من بریزند، از میان انگشت

سیاه زمین ام به شن من وام داده

ی انگشتان پایم را خستهردهای

و میان شن و شن

سرخ ثمر های بی شعله

قلب من زبانه کشید

!سوی ابرهای دربسته به

تنها تو

Page 84: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 34

ی کوچک نادیدنی پرنده

: گر پنهان در درخت زمزمه

ات، کنی با ترانه نیرومندم میتو

ها، شب خروجی ای بر تو ایستاده

روزها، ای بر ورودی ایستادهتو

گی زنده برفراز بزرگ

.مرگ تسکین در برابر

شود؟ چند روز می سال سی

صدهزار؟ یا سه؟ سی

شمارد، ها می ها را با جنگ آدمی آن

با زنانی که دوست داشته است،

با دریاهایی که درنوردیده است،

شده، آویحته دار با شاهان به

شده، های گم با تابستان

دار، های دنباله با ستاره

: گان با مرده

زماناین که اگر

کوتاهدراز دراز زمان درازاین

.دسپری شو

تنها تو

ی کوچک نادیدنی پرنده

: گر پنهان در درخت زمزمه

ات، کنی با ترانه نیرومندم میتو

ها، شب خروجی ای بر تو ایستاده

روزها، ای بر ورودی ایستادهتو

گی زنده برفراز بزرگ

Page 85: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 31

.مرگ برابرتسکین در

.میرند اما حتی خدایان هم می

پوسند، ها می آسمان

بندد سبزه می ها محراب روی

ی فراموشی، خزه

های مغرور از ستون

!چکد می خاک

نیز ها ی انسان بر گونه

بندد خنده زنگار می

گندد، شان می های نفس

شان ی فرسوده در جگر

.کند چرک می نفرت

.کند ناپدید میمهی شهر را

و روی جلجتا

.ریزد رومیخوردشده ف آن سنگ،

تنها تو

ی کوچک نادیدنی پرنده

: پنهان در درخت فروافتاده

.خوانی شادمانه می چنان هم تو

در ساعت پنج بامداد،

ها ی شب در پایان همه

ی روزها، همه در آغاز

گونه بمیرم، اینبار یکخواهم می

.شده گریسته تو یاز سو! ای توکا

Page 86: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 36

Franz Werfel (61 )

رفلو فرانس

و باری [قافیه بی]

اند، خورشید و جنگل در خروش! و باری

های بادی بسیار دیدنی آسیاب. است برکه یخ بسته

پرنده رقصند، و یک دسته بر آسمان می

.پایان بی[ آن]آویحته است، آزاد، در

Page 87: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 37

Elisabet Langgesser (66 )

گسر النگ اليزابت

صدای دريا [قافیه بی]

کوچک، وی، هوی، هوی، گوش کن تو کشتیه

...ماهیان در آغوش ها و خورشید و آدم

به اقیانوس، ها گوش کنید شما آدم

کهن، بسیار کهن، اقیانوس

زمین هست، وار در دورادور اقیانوسی که حلقه

من ـجا هستم همه

باال و پایین،

کشم، دوش می را به ها شتیشما ک

دهم، شما ماهیان را تاب می

ها و مرواریدها را بر کف دریا، کنم شما صدف داری می نگاه

دانم من و پایان را، آغاز را می

چیز هستم، زیرا که من پایان همه

، هست[باشدکه باید]جایی کدر ی

همیشه خورشید،

برآمدن و فروشدن،

ـ. واره در آغوش من مه

آید، برمی[ خورشید]جا او این

د،ور دم فرو می جا همان آن

باال، به دهم اورا تاب می

پایین، به دهم اورا تاب می

Page 88: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 33

...ها در آغوش ها و ماهی ید و آدمخورش

Hermann Kasack (67 )

هرمان كازاك

درخت دردمند

درخت دردمند

.افکند در آسمان چنگ می

گوید به ابری، ناسزا می

.دهد اش نوازش می که با باران

کند، مشت را گره می

شده ـ خم

.جهد باال می به

.گشاید افق، سرخ، دهان می

.زند درخت سوزناک زانو می

...شب را زند آسمان، شخم می

Page 89: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 31

Georg Trakl (63 )

تراكلگ گئور

خاموشی [باقافیه]

پریده رنگ درخشد رنگ می ها کم جنگل در باالی

برد، خیال می ماه، که ما را به

ی تیره برکه بید در کنار

.درون شب صدا به گرید بی می

و نرم و آرام -میرد یک قلب می

-آید شود و باال می بر می مه

!خاموشی! خاموشی

جان بهار [باقافیه]

شده وسفید پاشانده ها، آبی گل

.کوشند سربرافرازند درخاک، شادمانه می

نماید، فام می غروب، نقره

.ولرم، تنهایی گی خسته

شکوفد، می گی اکنون مصم زنده

.آرامشی شیرین در پیرامون صلیب و گور

Page 90: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 12

.گراید خاموشی می ناقوسی به

.نماید زیبا می چیز همه

خورد، تاب می نرمی در هوای اثیری به بیدمجنون

.لرزان یک روشنایی جا آن جا این

دهد های خوش می کند و وعده می زمه بهار زم

.جنبد می گرفته ی نم و عشقه

زنند جوانه می جانانه نان و شراب

ی نیروی جادویی؛ همه افکند با میطنین ارگ

و در پیرامون صلیب و اشتیاق

.ی روحانی درخشد یک هاله می

چه زیبایند این روزها،! آه

روند؛ از میان شفق می ها بچه

[.وزند مهربانانه می بادها] .وزند تر می بادها آبی

.کند گی می بزله ای صدای پرنده از دور

Page 91: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 15

تابستان [قافیه بی]

ی شود گالیه گاه، خاموش می در شام

.فاخته در جنگل

شود گندم، تر خم می ژرف

.سرخ کوکنار

کند میتهدید توفان سیاه

.تپه فراز بر

ی جیرجیرک ی کهنه ترانه

.میرد می در دشت

جنبد برگ دیگر نمی

.بلوط شاه

کان مارپیچی پله بر

.کند خش می خش تو لباس

دهد شمع روشنایی می صدا بی

تاریک؛ در اتاق

یی یک دست نقره

کند آن را؛ خاموش می

.ستاره باد، شب بی خاموشی

Page 92: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 12

Rainer Maria Rilke (61)

ريلكه ماريا راينر

كتاب من است گاه، شام [باقاقیه]

آرایند اورا می. کتاب من است گاه این شام

ابریشمین؛ جلدهای ارغوانی

کنم آن را باز می من بندهای طالیی

.های سرد شتاب، با دست بی

آن را، برگ خوانم نخستین و می

از نوای مأنوس، ـ شده شادوخوش

را، تر برگ دوم آن حوانم آهسته می و

.بینم را دیگر خواب می و برگ سوم آن

( 272) آبیگل ادريسی [باقافیه]

کاری ذوب های رنگین در دیگ سبز چون آخرین هم

، مرده، و گرفته ها، خشک، دل هستند این برگ

آبی[رنگ]، که هیچهای گل آن خوشهدر پشت

.تابانند فقط از دور بازمی[آن را]با خود ندارند،

تابانند، ، بازمیتیره و تار و مبهم،[آبی را]ها آن [برگ] این

اند تا آن را دوباره ازدست بدهند، گویی که برآن

کهنهآبی های نامه/کاغذچون در و هم

زرد در درون اینان است، بنفش و خاکستری؛

Page 93: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 18

بند کودکان، بر روی پیش چون باخته هم رنگ[یک چیز]

: نخواهدداد نخور، که برای آن دیگر چیزی روی /درد /بهدیگر هرگز

. کوچک را گی ی کوتاهی از یک زنده ان برههکند انس گونه که احساس می آن

کند خودرا نو می نماید، که آبی اما ناگهان، می

شود دید ها، و می در یکی از خوشه

.سبز شود در برابر حال می خوش انگیز دل یک آبی[ که]

پاييز

[باقافیه]

افتند، چنان از دورها ها می برگ

پژمرند؛ می ها در آسمان دور هایی گویی باغکه

.ی نه نشانه هایی به اشاره/افتند با ایما ها می آن

سنگین افتد این زمین ها می و در شب

.گان به درون تنهایی ی ستاره از همه

.افتد این دست می. افتیم میما همه

.این در درون همه هست: و نگاه کن به دیگرچیزها

همه، یکی هست، که این افتادن را و بااین

.دارد می نگه نرمی به هایش جاودانه در دست

Page 94: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 14

Josef von Eichendorf (75 )

درف آيشن فون يوزف

تابی شب مه

چنان بود که انگار آسمان

باشد، آرامی بوسیده بوده بهزمین را

ها رنگ شکوفه که زمین در سوسوی کم

.در روئیای او بود اکنون

گذشت، ها می دشت نسیم از میان

جنبیدند، نرمی می ها به شاخه

کردند، آرامی زمزمه می ها یه جنگل

.بسیار روشن و پرستاره بود شب

بازکرده من و روح

سره، را یکهای خود بال

های خاموش، کرد از میان زمینپرواز

.سوی آشیانه کند به چنان که گویی پرواز می

Page 95: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 11

Detlev von Liliencron (72 )

كرون ليلين فون دتلو

الاليی [باقافیه]

ست درخت،ا در، خوابیده در پیش

.گذرد روئیایی از میان باغ می

،ماه آهسته شناور است قایق

.خواند و خروس در خواب می

.بخواب، گرگ کوچک من، بخواب

دراین دیرهنگام. من بخواب، گرگی

.بوسم تورا می های قرمز لب

ات را دراز کن، پاهای کوچک تپل

.اند هنوز بر روی راه و سنگ نایستاده[ ها آن]

.بخواب، گرگ کوچک من، بخواب

من، آن روزگار خواهد آمد، بخواب، گرگی

توفان شود و برف ببارد، که باران ببارد،

گی خواهی کرد در شتابی پیوسته، زنده

.خواب و آرمیدن خواهی کرد آرزوی

.بخواب، گرگ کوچک من، بخواب

ست درخت،ا در، خوابیده در پیش

.گذرد روئیایی از میان باغ می

،ماه آهسته شناور است قایق

.خواند و خروس در خواب می

.من، بخواب بخواب، گرگ کوچک

Page 96: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 16

Hans Bender (78 )

بندر هانس

بازگشت به زادگاه [قافیه بی]

دشمن، در قبای

های بسیار بزرگ، کفش در

در پاییز،

شده با برگ وخال لک های در راه

.روی به زادگاه می

خوانند ها می خروس

درون باد، های تو را به شادی

ایستد دل می و دو

قوزک پا

در در برابر

.خاموش، و تازه

هوده اعتراض بی [با قافیه-چهارپاره]

. کنم من اعتراض می

.کند نوایی نمی کس هم هیچ

گویم؟ آیا خیلی آهسته سخن می

.خواهم فریاد بکشم من نمی

Page 97: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 17

در پيری [با قافیه-چهارپاره]

خوب، یک چه

.من جایزه دادند به

بود، چه بسیار بهتر می

.بودن دوباره عاشق

مقايسه [با قافیه-چهارپاره]

. چنین است پیربودن

. ن کاهل، چنین سفت، چنین سرباالچنی

دسران میاش را انگار که آدمی سرسره

.وگل که از میان الی نه از میان برف، بل

Page 98: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 13

Friedrich Rückert (74 )

روكرت فريدريش

شب در نيمه [با قافیه]

شب در نیمه

شدمبیدار

سوی آسمان؛ و نگاه انداختم به

گان ای از انبوه ستاره هیچ ستاره

خند نزد من لب به

.شب در نیمه

شب در نیمه

اندیشیدم

های تاریک؛ درون پهنه بیرون، به به

ی روشنی هیچ اندیشه

م نکردا آرام

.شب در نیمه

شب در نیمه

ژرف گوش سپردم

های قلب خود؛ به ضربان

درد تپش یگانه

بود برافروخته شده

.شب در نیمه

Page 99: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 11

شب در نیمه

،در جنگ کردم نبرد

های تو؛ رنج[جنگدر ]آه ای بشریت،

پیروز شوم نتوانستم در آن

با نیروی خود

.شب در نیمه

شب در نیمه

من قدرت را

! تو دادم به دست

گی را مرگ و زنده! سرور

تو ناظری

!شب در نیمه

Page 100: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 522

Friedrich Bischof (71 )

بيشوف فريدريش

نمچ [بخشی باقافیه]

ی باغ، ی کهنه جا که نرده آن

شود، خورده، دیده می وچین کج

ی سبز، بسته های خزه پا در کفش

ها، آالله در میان

رمکند جوی، با صدای ن بازی می

های شاداب، در گرداگرد خانه، با آب

.درخشند ها می و قطره

.زنند می ها، زنده، سوسو پنجره

بام سار، آن باال، بر بلندی

دارد، برمی ی آفتاب خیز در اشعه

.کند ها شادمانی می با آالله

(76) زناشوییجشن های جوان و نیرومند با گام

همه اطراف، در چمش، در زمین،

.درخشند می ها و جوانه

Page 101: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 525

Hugo von Hofmannsthal (77 )

اشتال من هف فون هوگو

درختان شكوفا

[باقافیه]

د در من دراین لحظهخوان چیزی می چه

م را، ا گشاید آوازخوانان دهان و می

ندا ها خاموش ی شاخه هنگام که همه

کنند؟ سوی زمین خم می و خودرا به

آورد از ته قلب چیزی فشار می چه

بیرون چون صدای شیپور، به هم

های خاموش، لحظهدراین

خواب دارند چیز میل به که همه

آلوده خاموش باشند؟ و میل دارند خواب

اند ها، که خم شده بر روی شاخه

اند، رنگ، سکوت کرده یی وقهوه و سیاه

شود شکوه سپید شکوفه ناگهان باز می

درخشد از میان شب خندد و می و می

شکند، درختان را می و خاموشی

کنند ها خودرا عطرافشان خم می که، آن چنان

شان را های و عطرافشان شکوه شکوفه

.دهند نشان می های تیره به علف

Page 102: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 522

د دراین ساعات خاموشرآو گونه، فشار می این

وسیاه زمین از ته ژرف

گی یک روشنایی، یک زنده

خوان دهان مرا گشاید آوازه و می

د،آور لرزه می و درختان را به

ها شکوفه شکوه روشن ها در که، آن چنان

.جنبانند خودرا عطرافشان می

Page 103: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 528

Karl Krolow (73 )

وكرول كارل

*ی درخت گالبی در سايه [باقافیه]

ام، این سایه، که من آن را برگزیده

.کند م نمیا خنک

ستا ندهگرمای سوزان، چوب را پوست ک

.بر درخت گالبی

ستا وردهخ شکاف ،تنه ی سیاه روی پوسته

.با صدای آهسته

ها شن گزش و و بوی گردوخاک

.کنند تهدیدم می

د،آور می حالی هوای سوخته، که بی

.ها وبرگ شاخ میان جریان دارد در

افتد گالبی می نخستین وار چاره بی

.سراشیب سبز روی

کنند روی می پی دیگر[های گالبی]و

.خفه افتادنی با

آورد خفیف ها می ردهباد از سمت ن

.زاها را گل غالف خش صدای خش

Page 104: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 524

ست،ا ها ترکیده علف میان ای که در گوشت آن میوه

.شیرین دارد نمودی

کند، پرحرفی می جیرجیرکی که در جایی پنهان

.شود ناگهان خاموش می

کنم ی سنگین اعتماد نمی من به سایه

م،ا خوابان گوش می کوتاه دم و یک

گسلد می گونه خاموشی چه[ که]

.با افتادن گالبی

Page 105: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 521

Theodor Storm (71 )

اشترم روتئود

ی اكتبر ترانه [باقافیه]

ریزد؛ آید، برگ فرو می مه باال می

!مایه را پرکن شراب را، این گران

کننده را لسک خواهیم روز می

!طالیی کنیم، باری طالیی

ست، چنان عالی و بیرون هم

نامسیحی یا مسیحی،

جهان ولی، این جهان زیبا،

.ست ناشدنی سر ویران یک

د،ریگ دیگر دل میو بار

!انداز شود هم و بگذار طنین باده را به ن جامزب

یک قلب راستین رادانیم ، میما، باری

.توان کشت هرگز نمی

ریزد؛ آید، برگ فرو می ال میمه با

!مایه را پرکن شراب را، این گران

کننده را لسک خواهیم روز می

!طالیی کنیم، باری طالیی

Page 106: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 526

این تازه پاییز است؛ باری ولی صبر کن،

!باری فقط دمی صبر کن

خندد، آید، آسمان می بهار می

.شود می[ ور غوطه] ها جهان در بنفشه

شوند، آغاز میست رمروزهای س

که سپری شوند، و پیش ازآن

من، ها، دوست صمیمی خواهیم ازآن می

!لذت ببریم، باری لذت ببریم

Page 107: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 527

Max Dauthendey (32 )

ندایتماكس داو [قافیه بی]

اند، توکاها خورشید نوشیده

تابند، ها می ها ترانه ی باغ از همه

کنند توکاها، میها النه ی قلب در همه

شوند ها به باغ بدل می ی قلب و همه

.شکوفند و دوباره می

رویند های بزرگ می اکنون برای زمین بال

ی آروزها پرهای تازه؛ و برای همه

شوند ها به پرنده بدل می ی انسان همه

.کنند در این آبی و آشیانه برپا می

گویند میاکنون درختان در زیر فشاری سبز سخن

کنند، سوی آفتاب بلند نغمه زمزمه می و به

کند ها شنا می ی جان خورشید در همه

اند، ها در آتش ی آب همه

آورد بهار آب و آتش را گرد می

.هم عاشقانه به

Page 108: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 523

ها شعرهای ژرمن ناز نخستي

چيستان عاميانه

برف و خورشيد (های نخست میالدی سال)

برگ نشست بر درخت بی پر بی پرنده پرید

دست گرفت اورا بی پا زن آمد بی

دهان خورد اورا بی آتش کباب کرد اورا بی

Page 109: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 521

Frienrich Hölderlin (35 )

فريدريش هولدلين

گی ی زنده نيمه [قافیه بی]

است های زرد شیب خورده بیبا گال

های وحشی سرشار از گل

،درون دریاچه بهدشت

شما قوهای ناز،

ها سرمست از بوسه

سرها را فروبرید

.درون آب ناب پاک به

گاه وای بر من، کجا بیابم، آن

ها را، و کجا شود، گل که زمستان می

تابش آفتاب را

ی زمین را؟ و سایه

اند دیوارها ایستاده

باد رسخن و سرد، د بی

.ها پرچملرزند میغژغژکنان

Page 110: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 552

( 32) هيپريون» سرود سرنوشت»

ید آن باال در نوردار برمی شماها گام

!گناه های ناب بی بر روی زمینی نرم، ای نبوغ

های درخشان خدایان آسمان

کنند، نرمی لمس می شما را به

چون انگشتان یک هنرمند هم

.تارهای مقدس را

چون سرنوشت، هم بدون

کشند آسمانیان؛ ، نفس میرفته خواب نوزادی به

شده حفظ دامن پاک

ی ساده، در جوانه

شکوفد جاودانه می

،[روح]بر آنان اندیشه

و چشمان معصوم

نگرند در می

.جاودانهساکت وضوح

،شده است داده[ این سرنوشت]ما باری اما، به

در هیج سرپناهی نیارامیم،[که]

افتند شوند، فرو می گم می

کش های رنج انسان

کورانه، از یک

دمی به دمی دیگر

چون آب، از هم

ای از صخره

افتان،ای به صخره

.معلوم/درون یک نا سالیان به

Page 111: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 555

Peter Huchel (38 )

پتر هوخل

اشباح ی جاده5147(5826)

[ی نامنظم قافیه ]

.باد، سگ آنان بود. آنان رد مرا زدند

.رفتند ی در سایه می آنان بر جاده

روی زمینی باتالقی مراتعبودم در میان من افتاده

.پوشیده از نیی دریاچه در مه

داد، شب، بوی نی و سوسن زرد می

پگاه روشن تلخ سایه های حلولم

. چاله آبمرده در درخشیدند رنگ می

: های سوزان دیدم گاه من با چشم آن

پاشیده، /هم/هنوز در مرگ از را، گان دهرگروهان م

عظیم، گریخته از آتشی

سوخته،های خاکستر ابروان از خاکه

تیره از دود باروت،

های خاردار میها و س رفتند از میان دیرک آنان می

سوخته های نیمه روان از کنار تانک

های به روغن آلوده کشتو از روی

رفتند را پایین ای آنان دامنه

و برآمدند، خسته از بارهای سنگین،

.رزان در بادلی گرفته های مه از بوته

Page 112: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 552

ق پرداختند،اترابه آخرین در کنار آب

.شان بود یک سنگ، میز خوراک

در گرگ و میش دشت ایستادند مغلوب و باختهآنان

.شان خونین و تهی های دستبا

ها در من نفوذ کردند سرد، نم برگ و شب

داشت نگه می زحمت زمین مرا به

بود، گذاری شده رفتند، راه مین پیش آنان گنگ به

.رفتند چون سایه لغزان نان همآ

آنان به مردن بزرگ خدمت کردند

.و مردن سودشان بود

بود، افتادهزده زار گاوآهنی زنگ در کشت

...آن خیره درنگریستند گین به دوهآنان ان

روح گاه من خودم را دیدم در گروه بی آن

.شد آرام در مه گم می که آرام

دهی ، تو روز را آگهی میلرزان در هواآه ای روشنایی

.ها را گاه قتلو نیز

ها ویران، دشت و جنگل ویران، راه

.ها تانکزنجیر /منهدم از چزخ

ی شن و خون را در دهان داشتم من هنوز مزه

.ها را تر کنم سوی دریاچه، تا لب و خزیدم به

ی خورشید رونده/ی باال و دیدم شعله

.دخشر در آب تیره می

Page 113: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 558

Kurt Barthel (Kuba) (71 )

( كوبا )كورت بارتل

5143(5827)

، ما ناگزیریممن برسان را به ات دست

این ظلمت باری. کورمال برویم

.این دیگر شب نیست

من صبح را بارها

.ام در حال آمدن دیده

...یی سایه یک عکسدر جهان

است و البته این دشوار

بیدارماندن و به صبح

اعتمادکردن؛

چیز خفته است، زیرا همه

در این روزگار

کبود رازناک

.سوی صبح را یافتن راه به

.گان گم شوند پیش ازآن که ستاره -را ستودن، خورشید

تر از آن، که نخستین سرود خورشیدرا خواندن، پیش

.پرنده فریاد زند

Page 114: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 554

Wolf Biermann (31 )

ولف بييرمن

ولدرلينسرود ه5172(5815)

[باقافیه]

( 36)«ها آمدم میان آلمانی من به ،گونه دین به»

ما کنیم گی می دراین سرزمین زنده

ی خودی گان در خانه مانند بیگانه

گونه که به ما زبان خودی را، آن

فهمیم ما شود، نمی تحکم می

گوییم چه را که ما می فهمند، آن نیز نمی

گویند زبان ما سخن می آنانی که به

گان کنیم ما مثل بیگانه گی می دراین سرزمین زنده

ماکنیم گی می دراین سرزمین زنده

ی خودی گان در خانه مانند بیگانه

کند درون نفوذ نمی چیز به شده هیچ کوبی ی میخ از این پنجره

بارد نه این، که چه خوب، در بیرون باران می

ی باد شده نمایی بزرگو نه خبر

ی توفان در باره

گان کنیم ما مثل بیگانه گی می دراین سرزمین زنده

کنیم ما میگی دراین سرزمین زنده

ی خودی گان در خانه مانند بیگانه

اند های انقالب خاموش شده کوره

های ما خاکستر آتش دیرین نشسته بر لب

Page 115: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 551

رود فرو میسرما، سرمایی همیشه سردتر در ما

است بر سر ما خراب شده

!چنین صلحی

چنین صلحی

.چنین صلحی

Page 116: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 556

Volker Braun (37 )

ولكر براونف

سازد با برشت، حقيقت متحد می5171(5814)

[باقافیه]

او با صدای نرم خود، برای آن که ما را

ما توصیه کرد موقع به چندان نیازارد، به

سووزد ما می رک بگوییم کجایباید ما می

.تا آن عضو را یا درمان کنیم یا ببریم

، و صدای مهیبی خواهدکرد[عضو]آناین است : محکم [گفتن]یک

(چنان که در نزد پیشینیان بود آن) -هرگاه نباشد

.یک اعتراف، اعترافی که ما را استوار سازد

( 33) .نوشت گور او نهاد او بود با توجه به سنگ این، پیش

روی کاغذ است که داریمچنان همهنوز ما چنین چیزی را

هافتیم، تننهاد اورا نپذیر ما پیش

.ها را، و آرایش موی او را برخی اصطالح

کند موها را هم دو باره بلند می امروزه آدم

.تر تر شده، و روح تنگ گوشت تن چاق

.خاک سپرده شد ترتیب، او به پیشینیان بدل گردید و به این وبه

Page 117: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 557

دارايی5118(5872)

[باقافیه]

.رود غرب می بهسرزمین : جا هستم من هنوز این

( 31) .ها ها صلح برای كاخ جنگ برای كوخ

.لگد زدم او من خودم به

.خودراناچیزهای او خودرا پرت کرد و تزئین

( 12) .روید جا که فلفل می بمانم آنتوانم و من می

.شود چه که هرگز نداشتم از چنگ من درآورده می آن

.اش را باید بخورم ام، تا ابد حسرت نکرده اش گی ای را که زنده چه آن

.چون دامی بر سر راه قرار داشت امید هم

.را در چنگ دارید دارایی من، اکنون شماها آن

.همه باشد منظورم مال و ،مال منکی من دوباره خواهم گفت

Page 118: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 553

Günter Ullmann (15 )

گونتر ئولمن

چرخش5114(5878)

گونه که هست همین به: کس باور داشت هر

همیشه خواهد ماند

یافتند( 5863)5131چه بسیار از شهروندان در

خیابان را؟

بینیم دیگر را می کی هم

دو باره؟

Page 119: M. Namari 11- tarjomeh 3

شعرهایی از آلمان 551

Christph Eisenhuth (12 )

هوت كريستف آيزن

2171اكتبر

(5863مهر)

آید پایان ترس می

با صدها هزار پا

رخشد زبان بازیافته می

ها دست انبوهدر

نوردیدن سال راه چهل

و هیچ نرسیدن

ناگهان در قلب بیابان

گان شده در برابر چشم همه سرزمین ستوده

بودن صادق

Page 120: M. Namari 11- tarjomeh 3

ها زیرنویس 522

- Rose Ausländerبوکووینا در شهر چرنوویتس پایتخت 5125/5133 لندر رزه آوس

گی های دیگر زنده قوم ،اتریشی، یهودی، روسی واییرومانی، قهمنط دراین. است زاده شده

، (5153) اتریش، مجارستان، رومانی بخشی از. ست شدد به بارها دستمنطقه این .کردند می

از بار او دو. ای یهودی بود واده او از خانه .است بوده فدرال و آلمان (شورویاتحاد 5146)روسیه

. جا درگذشت و همان. رفت( آلمان)دوسلدرف به5116سال. 5146و5153منطقه گریحت این

Nelly و( رشول -السکر الزه ) Else Lasker-Schüler ان زن مانندشاعردیگر کنار، دررا او

Sachs (نلی ساکس )و Gertrud Kolmar (گرترود کلمار ) که همه یهودی بودند، در

. با پاول سالن دوست و ازاو متآثر بود. آورند زبان می ی آلمانی شمار شاعران برجسته

(بكت. سی نوشته -در انتظار گودوى نامه اشاره باشد به نماششايد ) -2

ای مشهور از آرشمیدوس، ای باشد به گفته ، شاید اشاره«آورد زمان، ما را از پاشنه درمی» -8

ی جمله. را از پاشنه درآورم به من بده تا جهان(ای محکم یا نقطه) اهرمی: که گویا گفته یود

( hebenaus den Angeln ich werde die Welt)رشمیدوسآلمانی این سخن ا

ی آورده و رابطه«زمان»جهان، «جای کاربرده ولی به شعر به است که خانم آوسلندر دراین همان

.جا کرده است را نیز جابه»حهان»و«من»

4- Die Arche- کشتی، : است این کلمه، که از التین برآمده، دارای معناهای چندی. آرشه

اش، گویند، که موسی را در نوزادی نیز گویا که در دین یهود، آن سبدی را هم می... جعبه، و

کردم شایدکه شاعر گمان. آب سپردند هب شدن، درون آن گداشتند و کشته او از دادن نجات برای

را «ننو» ی شودکلمه حتی می. است تهجنبه هم نطر داش این ، بویژه که خود هم یهودی است، به

. کار گرفت جا به هم این

1- Paul Celan [؟]خودکشى( پاریس) 5172(/بوکووینا/چرنوویتس) .5122 -پاول سالن.

. ای هوادار صهیونیسم واده از خانه

داد مى قلمآلمان 22ى بزرگ سده ى شاعران در زمره. در پاریس5143از. زبان آلمانى شاعر

هاى او، از سوى شعر. دارد یهود فرهنگى یها گویند که کارهاى او ریشه در سنت مى. شود

/ دشوار. شود مى شعرهاى دو و یا چندمعنا آورده آلمان، در شمار گران ادبى گروهى از سنجش

شعر ، با چندمعنایىسالن.پ مانند شعرهاى شاعرانى بودن چندمعنایى و دشوارفهم. است فهم

تر موارد، این در شعرهای حافط بویژه، در بیش .است بسیار متفاوت حافظ شاعرانى مانندهاى

معنایی دارای خصلتی آشکارا انتقادی، وضوحی گزنده، و دارای کیفیتی باال است؛ در /دو

معنایی دارای/سالن، و یا نلی زاکس و حتی رزه آوسلندر، این دو. شعرهای شاعرانی مانند پ

Page 121: M. Namari 11- tarjomeh 3

ها زیرنویس 525

ى ترجمه. گیرد کاری اجتماعی آنان سرچشمه می تر، از محافظه خصلتی مبهم است، که بیش

.ها است تنها براى آوردن نمونه این شعرها، که براى من بسیار دشوار است،

زبان یهود، از رژیم اسراییل در ی دفاع سیاسی او، و نیز برخی دیگر از شاعران آلمانی در باره

در یک "مثالاو شود که گفته میروزه میان اسراییل و اعراب، 6و جنگ 5167های سال

پیمایی در پاریس برای دفاع از اسراییل شرکت داشته و شعری هم به ستایش سربازان راه

.ش رژیم اسراییل سروده استارت

6- Jürgen Fuchs شرقى در آلمان 5177ا سالت. ى آلمانى ، نویسنده5112فوکس یورگن

. شرقى از آلمانی المان شرقی ، خواننده یرمان بى. و راندن سبب اعتراض به بیرون ، بازداشت به

ى رادیویى، و داستان هم نامه نمایشدرکنار شعر، به نوشتن مقاله، . در آلمان غربى77از سال

.پردازد مى

7- Swen Friedel نخستین کتاب شعر خودرا . در الپزیک زاده شد 5177. سون فریدل

.است چاپ کرده( 5831) 2226ال س

3- Ulla Hahn او مدتی عضو حزب کمونیست . ای کارگری واده از خانه. 5146.ئوال هان

های مختلف دموکراسی آلمان است و در دولت از اعضای حزب سوسیالهمسر او . آلمان بود

وزیر آلمان از حزب نخست)آنان با آنگال مرکل . ی مجلس نیز آلمان غربی وزیر بوده، و نماینده

او در انتخابات مجلس . «اند گی واده دارای آمد و شد خانه»و شوهرش (های مسیحی دموکرات

ای را در محکومیت بیانیه 2226او در سال . کرد ، برای خانم مرکل تبلیغ می2258آلمان در

.جنگ حکومت آمریکا بر ضد عراق امضاء کرد

. نامند می« ی شعر ملکه»های آلمان، اورا گاهی برخی رسانه. است ، شاعر و نویسندههان خانم

. نامند شقایق کبیر نیز می را خشخاش، کوکنار، و در ایران آن. نام گل -1

های دولتی اداره های اینترنتی برخی در برخی صفحه. دانم نام فارسی این گیاه را نمی -52

. ام ترجمه کرده "را عینا نام آلمانی آن. شده افسونگر نام برده ایران، از گیاه

55- Michaelisblum آلمانی از "عیناا ر آن. دانم نمیرا نام ایرانی این گل. گل میکاییل

.ام ترجمه کرده

52- Hermann Hesse 5146نوبل ی جایزه. آلمانی ی نویسنده 5377/5162. هرمن هسه

58- Hugo Ernst Käufer در آلمان ویتن درشهر5127شعرها درسال این ى سراینده

: است ام این که من این شعرها را ازآن گرفته ،او شعر کتاب نام. زاده شده استغربی

Russlandimpressionen. Reisebilder aus UDSSR«تصویر . روسیهاز ها دریافت

ها یگیر هدخر این شعرها نه ی ی من از ترجمه انگیزه. «5176. شوروی. ج. ااز تیرافسم های

ى مایه هایى از شعرهاى بى نمونه دادن که تنها نشان ها بل آنی مایه درست اما بیى هاو انتقاد

Page 122: M. Namari 11- tarjomeh 3

ها زیرنویس 522

بی هاى گونه ابزارسازى هاى این نمونه. ى ابزارکردن شعرها نمونه ؛است غربی آلمان سیاسى

.اند طلب اتحاد شوروى هم کم نبوده هنرمندان فرصت ارزش در میان

54- Arno Hölz- گیر را گرایی پى یک واقع شالف. ىراه با هم. 5368/5121 آرنو هولتز

در قالب داستان، ) نام شعر الگویى گذارى کرد، و با او آثار مشترکى به هاى نظرى پایه با نوشته

شعر در شکل آیین جدا شد و در شعر، از قافیه و الفش. ی سپس از. پدید آورد...( نمایش و

.پوشی کرد چشم

هلتس، بسیاری از شعرها. است جا نوشته شده که ایناست گونه شکل اصلی شعرها، همین -51

.است نوشته گونه می همین ی خودرا به

.بهار نو و نوروز و آغاز سال ماه مارس برابر است با آغاز 25روز "معموال -56

57- Sara Kirsch از جنگ دوم جهانی از شاعران زن آلمان در پس. 5181. سارا کرش .

.سپس در آلمان غربی. آلمان شرقیدر 5176تا

53- Punsch را در روزهاى عید یک نوشیدنى، که آن: انگلیسى/یتاى سانسکر کلمه. پونش

.شود ق یا شراب، آب، لیمو، شکر و چاى درست مىرنوشند، و از ع ،گرم و داغ مىدر بازار عید

51- Martinstag سال هر. در مسیحیت های مقدس ، مارتین نام یکی از آدهروز مارتین

پیمایی، های راه های گوناگون از جمله در صف شکل از سوی مسیحیان، به[ آبان25]نوامبر55در

.شود جشن گرفته می

22- Kunze ,Reiner های خوب سال»سبب کتاب به5176درسال . 5188. راینر کونسه»

›Die wunderbaren Jahre‹ گان آلمان شرقی رانده شد؛ در سال ی نویسنده از اتحادیه

جا به عضویت درآن. به آلمان غربی رفته و ماندگار شد 5177در. دوباره پذیرفته شد 5131

... فرهنگستان زبان درآمد

25- Friederik Mayröcker نماینده. تریشىا .زن شاعر(. وین)5124 رکر فریدریک مای

.5132ى بزرگ دولتى ى جایزه برنده(. رادیویى)شنیدارى شعر و نمایش: آثار. شعرتجربى ى

-5331ی اکسپرسونیست آلمانی شتاین، نویسنده ای است ار کارل آین نام شعر، جمله - 22

[خودکشی]5142

.گاه مانند آن است جا مراد رادیو یا دست دراین: جعبه -28

ی نوشته« سیمای شعر مدرن»باخ . س. اثر یو« بورگ کنسرت دوم براندن»ه دارد ب گویا اشاره -24

H.H.Hiebel .اینترنت .

21- Ernst Meister(رنست مایسترا)خداشناسى، نخست. هاگنشهر . 5155/5171

نام شعرش به نخستین دفتر. هنر آلمانى و تاریخ سپس فلسفه و ادبیات خواند(الهیات)

جهانى در جنگ. کار پرداخت در شرکت پدر خود به 5181. پ شداچ 5188در« گاه نمایش»

Page 123: M. Namari 11- tarjomeh 3

ها زیرنویس 528

و آثار . کار پرداخت ى پدرش به دیگر در کارخانه از جنگ بار پس. آلمان بود ارتش م سربازدو

.اى را به چاپ داد تازه

26- Mörike Eduard- آلمانى نویس شاعر و داستان. 5324/5371 -ادوآرد مورایکه .

شعرهاى او پرتصویر و آهنگین و شکیل، و . تر آموزگار ادبیات پسان .کشیش. 5348/ 5384

او مترجم . باستانى استیى، قهرمانى، و مردمى، قصیده/هاى اشعار شفاهى ى شکل دربردارنده

« یدرمایرادبیات ب»اش، آثار اورا در شمار از مرگ ها پس تا دهه .یونانى و رومى بود اشعار

ی در حوزه51ی ی نخست سده که در نیمه( فقط ادبی و البته نه)دانستند، سبکی ادبی می

های رقیق و کم کار، با احساس گی، محافظه است؛ ادبیاتی خانه زبان رواج داشته ادبیات آلمانی

اورا شاعری ها اخیر، برخی های ولی در دوره. حال های اجتماعی میانه برخی گروه ی ژرفا، ویژه

.دانند می« مدرن»

27- Hans Erich Nossack (5125 /5177 .)ی قهوه داشت پدرش شرکت صادرکننده .

را پس از جنگ و مرگ پدرش، وارث شرکت او شد ولی آن. جست اش دوری می واده او از خانه

5188در. بودزمان کوتاهی عضو حزب کمونیست آلمان 5188های پیش از در سال. فروخت

گی او خود ولی تا پایان جنگ دوم در آلمان نازی زنده ؛کارهایش در آلمان قدغن شد پچا

هاى داستان و نیز(اگزیستانسیالسم) ى اصالت وجود اندیشه هایى نزدیک به نامه نماش. کرد

.5165در سال بوشنر گئورگ ى جایزه. نوشت کوتاه، و مقاله مى

23- Nelly Sachs -5315(برلین/)دختر . زبان هاى آلمانى یکى از شاعره -(استکهلم)5172

سوئد به 5142.ى یهودى واده هاز یک خان. شرکت تولیدى مندان صاحب یک یکى از ثروت

آغاز آفرینش »گویند که ها مى برخى. شهروند آن کشور شد5112های و در سال. فرار کرد

مثابه نمادى براى ى افول یهودیت اروپایى است که در نگاه این زن حساس به او مسئله هنرى

. ، وکتاب آلماننشر ى صلح جایزه5161 «.طورکلى شد که همیشه در حال گریز است انسان به

شاعر ) سالن پاول عرهاىمانند ش شعرهاى او نیز. او دادند به نوبل راادبی ى جایزه5166سال

.فهم است چندپهلو، ناروشن، و دشوار( یهودىآلمانى

21- Hans Magnus Enzensberger- 5121- از در پس غربی ى آلمان شاعر پرآوازه

. ى اجتماعى است واسطه شعرهاى او داراى زبانى نیرومند و نقد گزنده و بى. جهانى مدو جنگ

(] Kursbuch)نام یک نشریه به گزاران چنین، نویسنده و مترجم است و نیز یکى از پایه او هم

« ى دیگر خانه کتاب»بوده، و امروز ناشر5161در سال[ نامه نما یا فصل کتاب دوره یا کتاب راه

در انسنزبرگر. ى شست آلمان نقش مؤثرى داشت دههجویی دانشهاى او در جنبش. است

.به عراق برخاست آمریکا/بوشهواخواهى از لشکرکشی حکومت به 2228

82- M.A.B 5376/5354. ی روسی انقالبی پرآوازه. الکساندروویج باکونین میخاییل .

Page 124: M. Namari 11- tarjomeh 3

ها زیرنویس 524

را شکسته نوشته ،و در برخی از بندها، یرخی کلمات ،شعر، یرخی از بندها شاعر در این -85

.های خود باکونین هستند ها از گفته ها و کلمه این جمله بزرگ بخش. است

82- Dresden شورشی در این شهر رخ 5341در سال . از شهرهای آلمان در بخش شرقی

سوی حکومت آلمان او در همین شورش بود که از . داده که باکونین درآن شرکت کرده بود

جا نیز به زندان او سپس به اتریش فرستاده شد، در آن. بد محکوم شدگیر و به زندان ا دست

سال زندان و شکنجه 1کار، این. تزاری روس داده شد او سپس به حکومت. ابد محکوم شد

.برای باکونین در پی داشت

روزها هنوز واگنر در آن. دان آلمانی باشد موسیقی ريچارد واگنرجمله از گویا که این -88

نحوی های سوسیالیستی و مردمی داشت، با باکونین آشنا بود و گویا دراین شورش به گرایش

.او گزارشی ازاین شورش نوشته بوده است. درکار بود

، زمانی که نیروهای حکومت برای سرکوب شورش درسدن شهر شورش در جریان -84

موقت شهر، که شورشیان برپا اصطالح حکومت شدند، باکونین به به شهر نزدیک می به

ساختمانی را که این حکومت موقت درآن بود از بود تا زیرزمین هنهاد کرد پیش بودند، کرده

مواد منفجره پر کنند، و اعالم شود که اگر نیروهای سرکوب بخواهند به ساختمان یورش

ای بود از دو تن نفره8 ، گروه کوچک«حکومت موقت»این. کنند ا منفجر میبیاورند، آن ر

.رو کاران شهر و یک تن میانه محافظه

22ی تر تا سده شهر ئولموت، از شهرهای کنونی کشور چک، که پیش خوف درژی مد -81

یکی در درسدن اش در گیری دست از باکونین پس .بود...، پروس، روساتریشی سلطه در زیر

.زندانی بوددژ های این از سلول

.در همین محل و نام یک صومعه. در آلمان کنونی بادن بادنتال، جایی در شهر لیشتن -86

بسیار . سوئيسدر تسين یک شهر، شهرستان، منطقه در استان ، ناملوكارنو -87

در اروپای غربی را دراین منطقه بوده، و گی های بسیاری از زنده باکونین سال. انداز چشم خوش

.اند گفته آن می هم به لوگانو درآن زمان،. شته استذجا هم درگ در همین

ای در لندن؟ منطقه -83

از دوستان نزدیک و قدیمی . اهل روسیه. 5126/5381.هرتزن چالکساندر الکساندرووی -81

.یزیولوگ در فلورانس ایتالیا بوداو ف. او کمک کرده است باکونین، که بسیار به

.زد بود زبان ن به خوردنمانند باکونی ولع کم -42

45-Tatiana: باکونین های رفتاری، بسیار با لحاظ روحیه و گرایش به. خواهرکوچک باکونین

بیرون، اندازه از داشتن ین دوستگویا هم. داشت ر دوست میرا بسیاباکونین او. همانند بود

Page 125: M. Namari 11- tarjomeh 3

ها زیرنویس 521

تاتیانا «عاشق» باره که گویا باکونین اینهایی بکنند در زنی ها گمانه است تا برخی شدهسبب

.کرد جلوگیری می« عشق»این گی از ابراز پیوند خانواده است ولی بوده

.ی سفید اربابی پدری باکونین است، که از اشراف بود گویا اشاره به خانه -42

48- C. Gamuzzi - از . ی جهانی کارگران حادیهگزاران ات از پایه. 5122/5387. ایتالیایی

، که آنتونيانام او با زن باکونین، یک لهستانی به. رزمان باکونین، پدر فرزندان باکونین بود هم

/ راه گروه دیگری از هم هم ها به که آن زمانی بود، در تر سال از باکونین جوان27نزدیک به

مند روسی در ایتالیا بودند، پیوند جنسی برقرار کرده گاه یک زن ثروت تراحتشان در اس رزمان

زناشوییی پیوند آشکار ادامه یافت، و یک رابطه تر، این پس. بود ین هم آگاهکار، باکون ازاین. بود

.جنسی نداشته است اند که باکونین میل جا، احتماال، گفته ازاین. جانبه برقرار شد سه

44- Necaev :گی، پرشور، پرهیاهو، گرایش به خودکامه. روس از جوانان انقالبی. نجایف

.ساده فراتررفته بود ای ویژه داشت، که گویا از چارچوب یک دوستی او عالقه باکونین به. رو تک

جویان در روسیه، نوشته و چاپ کرد که هایی به دانش هایی، و از جمله، بیانیه نجایف، نوشته

، سروصدا و انقالبیون غربی و نیز مبارزان پناهنده میان گی، در گی و ناپخته پایه لحاظ بی به

او این را . داد گردید ها قلم ی این نوشته باکونین، نویسنده. بود انتقادهای سختی را سبب شده

.هم زد ی او و نجایف را به رد کرد، و این چیزها، میانه

41-Jesuiten :در رم (خ185)م5184کاتولیکی که درسال/ای مذهبی اعضای فرقه: ها یزوئیت

دانسته و هنوز چرای کلیسا و پاپ می چون و گرا که خودرا مطیع بی ای واپس فرقه. برپا شد

.تر کشورهای مسیحی وجوددارد در بیش. داند می

46- Bologna زمانی که شورش در ایتالیا شاید اشاره باشد به. شهر و استانی در ایتالیا

در پوششی بدل 5374باکونین، که در این شورش درکار بود، در ماه اوت . شکست خورده بود

.گریخت سوئيس سوی ، بهبولونااز ایتالیا، از

47- Zeppelin-گزاری شد نام(5122)سپلين فرديناندآن نام طراح هوایی، که به کشتی.

، ساالنه نزدیک به هزار نفر، با انداختن 5112ی آلمان در پایان دهه ی آماری، در برپایه -43

.کنند خود جلوی فطارهای در حرکت، خودکشی می

41- Marotzke - نتوانستم پیدا کنم تر ازاین چیزی بیش. است در آلمان گی یک نام خانواده.

12- GG :ی پنج، به آلمان، در مادهدر قانون اساسی . قانون اساسی: شده برای ی کوتاه نشانه

.آزادی بیان و هنر پرداخته شده است

15- Gori و Braunau: نام شهرهایی در گرجستان و اتریش

Page 126: M. Namari 11- tarjomeh 3

ها زیرنویس 526

ی شعر سراینده. وین: گاه زادگاه و مرگ. شاعر اتریشی -5121/2222 -یاندل ارنست -12

را جایزه وچند چندینزبان دیگر، ی شاعران آلمانی این شاعر هم مانند همه. های تجربی

!است جا خودداری نکرده ای از هیچ گاه از دریافت هیچ جایزه داشته و هیچ دریافت

کارهای هنری . 5117/ 5376فرانسوی ؛/برانکوزی، پیکرتراش بنام رومانیایی کنستانتین -18

.نام دارد« بوسه»یکی از آثار او . است گشای هنرمندان بسیاری بوده او راه

بوسه

معنای بار و محموله به( die Fracht)ی کلمه .است معنای میوه بهdie Frucht))ی کلمه -14

.و نیز باربری است

11- Günter Eich نویسان رادیویی مهم نامه از شاعران و نمایش. 5127/5172. گونتر آیش

ها در آلمان، ، دوران حکومت نازی5841تا 5188او البته از . مازجنگ جهانی دو در پس آلمان

، آغاز حکومت هیتلر، برای 5188در سال . نوشت سرود و هم برای رادیوها می هم شعر مینیز

، که اهرم اصلی سیاسی حکومت «سوسیالیست آلمان/حزب کارگران ناسیونال»عضویت در

5144 تا5142ار .درآمدن او مدرکی نیست عضویت ی به در باره نازیسم بود، تالش کرد، ولی

پس ازجنگ، کار نوشتن را در . ها درآمد به اسارت آمریکایی 5141در . دار ارتش بود درجه

ها و با ی نخست این مجله با کمک آمریکایی دوره. کردازدوباره آغ(Der Ruf)ی صدا مجله

م این مجله های بیرون از آلمان چاپ شد، و دور دو در اردوگاه کاری اسیران جنگی آلمانی، هم

با 5147پیوست، که در«47گروه»به 5143آیش در. کار کرد در خود آلمان آغاز به5146در

ی صدا، ساخته شد و نقش کاران مجله آلمان، از جمله هم گان مآیی گروهی از نویسنده گرده

5112 خودرا در ی ادبی این گروه، نخستین جایزه. ر آلمان داشتبزرگی در گسترش ادبیات د

.های رادیویی را نیز ادامه داد نامه او نوشتن نمایش. ش دادبه آی

شود که گفته می. است شعر از شعرهای معروف در آلمان پس از جنگ دوم جهانی این -16

اس .عنوان سرباز ارتش اس بهآیش . گ، زمانی که (21/5824)46/5141های این شعر، درسال

گویند سال ها می برخی. است ، سروده شدهبودهجنگی آلمان دریک اردوگاه ارتش آمریکا اسیر

. چاپ رسید ی اشعار به در یک کتاب برگزیده5147 خود شعر ولی در. شده های بعد نوشته

از یک شاعر ( 5211)5156های شعر، درسال همین شود که شعری بسیار شبیه به می گفته

آیش گفته ازاین . گبود اما چاپ رسیده شده آلمانی ترجمه و به نام ریچارد واینر به چک به

.شعر خبر نداشته است

Page 127: M. Namari 11- tarjomeh 3

ها زیرنویس 527

17- Johan Wolfgang Goethe ای واده در خانه. 5741/5382. یوهان ولفگانگ گوته

. ی اشرافیت گرفت درجه( 5732)گی ساله85خود او در. دنیا آمد درباری به/مند و اشرافی ثروت

27، 5776او از . است گر بوده نویس، و پژوهش نویس، داستان نامه ونمایش«درام»او شاعر،

های مختلف دیوانی مانند وزارت دارایی، فرهنگ و سمت، «وایمار»نشین گی، در دربار شاه ساله

. نیز داشته است. . .

شود تا گوته، اش و چه بعدتر و اکنون نیز، تالش فراوانی شده و می گی چه در دروان زنده

ها این تالش او خود نیز، تا زنده بود، به. شود آلمان شناسانده«ملی»ی ادبیات مایندهن عنوان به

آغاز ،5375اما از بود، از مرگ گوته، ارزش او فروکش کرده که پس حالیدر». زد امن مید

، و نیز «ی ناسیونایسم آلمان نماینده»از سوی این حکومت با عنوان ،امپراتوری قیصری آلمان

.«.همین عنوان از سوی رایش سوم، فاشیسم آلمان، پذیرفته شد با

گی خود او و چه ولی چه در زمان زنده. است او دارای استعداد نیرومند ادبیاتی و هنری بوده

او،خود ارزش ادبی آثارش و ارزش اجتماعیو ی گوته، های ضدونقیض در باره بعدتر، داوری

دار بوده و م کار، قدرت مداری محافظه ست ، ادیب و سیااو در کردار اجتماعی. است وجود داشته

ی رفتار ناپسند او با نحوهی درباره. را بازتاب داده است«روال»اش نیز همین در آثار ادبی

هنوز فریدریش هولدرلین،با بویژه کالیست و جمله با هاینریشزان آلمانی دگراندیش، اادیب

.شود نیز بحث می

13- Josef Britting Georg نوبسنده و شاعر . 5315/5164گئورگ یوزف بریتینگ

ل در جنگ او. دانند گرایی جادویی می کسپرسیونیسم، و واقعها آثار اورا متأثر از ا برخی. آلمانی

/5153جنگ، در جنبش شورایی در آلمان از در پس. طور داوطلبانه شرک کرد جهانی یه

گی طور آزاد به نویسنده به 5188سپس تا .سربازان پیوستو کارگران هایشورایکی از به 1515

ی ، یک نشریه«درون امپراتوری»ی ، در نشریه5188/5141در دوران فاشیسم، .پرداخت

گی خود ادامه ر نویسندهاز جنگ دوم جهانی به کا درپس. زد قلم میکار ناسیونالیست محافطه

زبان سیاسی از توان آن را مهاجرت که می پیوندد ق میتحق چیزی به در آثار او، آن». داد

«بومی نامید/گی طبیعت میهنی شده/نا/ مدنیات به رام/جهان اجتماعیات

11- Bertolt Brecht نام اصلی. نیز برت برشت. برتلد برشتEugen Berthold

Friedrich Brecht .5313/5116 . او در ایران، . شناساندن نداردبرای ایرانیان، او نیازی به

نزدیک . گان آلمان است ترین نویسنده شده ترین باید بگویم یکی از شناخته اگر نگویم شناخته

پدرش از مدیران . ای ثروتمند بود واده از خانهاو . است فارسی ترجمه شده ارش بهی آث همه به

در جنگ جهانی اول، سرودهای برشت جوان. بود آلمان باالی یک شرکت بزرگ کاغذسازی

. در ارتش خدمت کرد 5153در . سرود در دفاع از جنگ میهنی می

Page 128: M. Namari 11- tarjomeh 3

ها زیرنویس 523

جا که تاکنون تا آن -به عنوان کمونسیتبعد، به5122از اش این بود که گی ترین ویژه مهم

و ( 5188پیش از)هرگز به عضویت هیچ حزب و ازجمله حزب کمونیست آلمان -آشکار است

اگرچه در دروان . در نیامد( 5141پس از)حزب متحد سیوسیالیستی آلمان شرقی به عضویت

شدن شکسته نخستین حکومت سوسیالیستی آلمان شرقی، رفتار او بویژه در برابر درهم

شکستن، سرخ شوروی دراین درهم ، و دفاع او از دخالت ارتش5118اعتراض کارگران برلین در

داد نیز های کارگران دراین روی او البته از خواسته. درستی برانگیخت راوانی را بهانتقادهای ف

.دفاع کرد، ولی اعتراض یا اعتصاب را نپذیرفت

طور ویژه و دیدگاهی و روشن از تاریخ ادبیات آلمان، در شمار آن جریانی بوده است که بهاو در

شده تا هاینریش هاینه و لودویگ آغاز ( 5712Lessing Gotthold Ephraim)لسینگ

. زمان کنونی ادامه دارددر ... انسنزبرگر، گراس، بندر، هولرر، براون، بشر،. ر و تا(5312)بورنه

گری و این جریان ادبی، براین باور است که ادبیات باید سودمند باشد، باید برای روشن

.باشد«کارآمدنی به» ی اجتماعیگ ترشدن زنده آموزش جامعه و برای انسانی

که در آلمان غربی تنها در آلمان شرقی بل اش و چه بعدها، نه گی آثار برشت، چه در زمان زنده

-کار راست مارسل رایش محافظهحتی منتقد ادبی . داشت و دارد ای هم جایگاه ادبی ارزنده

. ترین شاعر قرن بیستم آلمان دانست های اخیر برشت را بزرگ هم در سال کیرانی

.است حقیقت منظور -62

65- Richard F. L. Dehmel ای مرفه واده از خانه. 5122-5363. دمل. ل. ریچارد ف .

جویی سازمان جوانان با نام جویی، عضو دانش ی دانش او در دوره. بان شهر بود پدرش جنگل

جناح موسوم -های جوانان ی سراسری سازمان بود که آن تشکل خود در اتحادیه برلین-هولیا

222از ی بیش در آلمان پیشینه«ها تشکل»گونه این.. بودو عض[در برابر جناح سرخ]به سفید

گیرند، همانندی گرفته و می را در بر می جویان فقط دانش ها، که البته نه انجمن این. ساله دارند

خدا، افتخار، »ها گانی آن شعار همه. های فراماسیونری داشته و دارند های زیادی با تشکل

ی خصوصی های بیمه ی شرکت اتحادیه»گاهی، در از آموزش دانش ل پسدم. بود«آزادی، میهن

او . با آغاز جنگ اول جهانی، او داوطلبانه به جنگ رفت. کار پرداخت عنوان منشی به به «آلمان

گی بسته گی و هم ها را به ایستاده ی پایانی این جنگ نیز، در فراخوانی، آلمانی حتی در دوره

.بود فراخوانده

62- Yvan Goll در شهر سن دیدل 5315. ایوان گل(Sankt Didel ) زاده شد، شهری

. رفت شمار می تر، از خاک امپراتوری آلمان به از خاک فرانسه بود و پیش 5375که تا سال

با آغاز جنگ اول جهانی، او بمثابه . دانستند اهالی این شهر البته خودرا متعلق به فرانسه می

با آغاز جنگ 5181 .ده شدسربازی قرار کرد و در سوییس پناهنخواه، از خدمت یک صلح

Page 129: M. Namari 11- tarjomeh 3

ها زیرنویس 521

در 5141. ، به فرانسه برگشت5147آلمان به آمریکا گریخت و پس از جنگ، دوم جهانی از

بر حسب : است او خود، هویت خودرا چنین بیان کرده. جا درگذشت گی همان ساله13

.لمانیی مهرخورده، آ شده؛ و برحسب برگه حسب تصادف، در فرانسه زاده سرنوشت، یهود؛ بر

68- die Totenmaske - درنگ پس از مرگ از صورت آدمی قالبی که بی. ماسک مرده

.گیرند است می که مرده

64- Triangelمانند سازهای مثلث است و هم بهمعنای مثلث بههم .گوشه ، سهآنگل ریت

(شکل زیر)شود گفته می

61- Franz Viktor Werfel دنیا آمد و در در پراک به. 5312/5141.فرانس ویکتور ورفل

بافی کش ی دست پدرش دارای کارخانه. مند یهودی ی ثروت واده از یک خانه. آمریکا درگذشت

امپراتوری «مطبوعاتی جنگستاد »در جنگ جهانی اول شرکت داشت و در . در پراک بود

، به 5183شدن اتریش به آلمان نازی در و پس از پیوست83/5187از .کرد اتریش کار می

..جا شد فرانسه و آمریکا گریخت و شهروند آن

. دوست بود. . .ریلکه و. م.کافکا، ماکس بروت، ر. گانی مانند ف با نویسنده

گان نماینده او از. تر شناخته بود اتریشی بود، ولی به شاعری بیش/او نویسنده و شاعر آلمانی

این نام در آغاز قرن بیستم بر بخشی از هنر و . اتریش بود/مهم اکسپرسیونیسم در آلمان

هنرمندان و ادیبان . ادبیات نهاده شد که خواهان نجات بشریت در دوران افول اخالق بودند

نازیسم در میان آنان از هواداران . اجتماعی، بسیار گوناگون بودند/لحاظ سیاسی این سبک، به

های خود فرانس ورفل، زمانی به آرمان. های اجتماعی«ایسم»بودند تا کمونیسم و دیگر

ی خانه. کمونیستی گرایش داشت، و زمانی به موسولینی نزدیک بود، و گاهی هم به کلیسا

شان پیروان ی همسرش، کانونی بود برای کسانی که در میان ها و عالقه دلیل گرایش ها، به آن

.نام آلما مالر بود ی نقاش آلمانی گوستاو مالر به همسرش، بیوه. ای بودند جور نحله همه

66- Elisabeth Langgässer پدرش یک مهندس . 5311/5112گسر الیزابت النگ

گسر از خانم النگ .مادرش یک کاتولیک بود .گاهی یهودی داشت کاتولیک بود که خاست

های تا سال. او به آدولف هیتلر و حزب او رأی داد 5188در انتخابات . آموزگار بود 1515

دراین سال از . کاری داشت ها هم کرد و برخی مجله نوشت و چاپ می شعر و داستان می5186

شد، و از چاپ آثار خود قدغن بیرون رانده« یهودی نیمه»عنوان گان رایش به ی نویسنده جرگه

Page 130: M. Namari 11- tarjomeh 3

ها زیرنویس 582

گی ابلیسی و خدایی، یکی جدال میان زنده. با گرایش کاتولیکی بود او یک نویسنده». گردید

.«های مهم آثار او بود از مایه

67- Hermann R. E. Kasack فرزند یک پزشک تجربی 5166-5316. هرمان کازاک .

5188در. آغازین رادیو بودی او آغازگر آوردن مضامین ادبی در دوره. نویسنده و شاعر آلمانی

. را امضاء کرد«ستایش پیروان وفادار از هیتلر»ی حال، او بیانیه بااین. کار او در رادیو قدغن شد

. فیشر شد. دار ویراستاری شرکت انتشاراتی س عهده 5145در

63- Georg Trakl ی مرفه شهری واده از خانه. شاعر اتریشی. 5337/5154. گئورگ تراکل

به مواد مخدر؛ و با فرزندان مادرش چک بود، و معتاد. پدرش بازرگان آهن بود. «بورژوایی»

دست یک آموزگار زن فرانسوی او به تراکل و دیگر برادران و خواهران. رفتاری بحرانی داشت

راه، با ادبیات فرانسه آشنا شد و بعدها تأثیرهای بسیاری از آن تراکل ازاین. دپرورش یافتن

ای نامتعارف با یکی از خواهران تراکل رابطه. پذیرفت؛ بویژه از آرتور رمبو و چارلز بودلر

سوی مواد گی به ساله56/51در . دانند ی جنسی می را رابطه ها آن کوچک خود داشت که برخی

لیکار آموزش او سامان درستی نداشت، و. گریز بود گیر و انسان آدمی گوشه. شد ر کشیدهمخد

با آغاز جنگ جهانی اول، در بخش داروسازی ارتش اتریش . سرانجام به داروسازی روی آورد

ان سبب کار فراو در جنگ، به.جنگ رفت گویند داوطلبانه به ها می برخی. جبهه فراخوانده شد به

گویی . یافتند بود، افزایش ا شدهه آنهای اعتیاد دچار سالاش، که در روانی های ، ناهنجاریدرمان

اثر در از چندروز ولی سرانجام پس. دادند اش بود که نجات خودکشی هم زده بهجا دست آن

یا بود آن، خودکشینیست که روشن. درگذشتر مخدی داروهای از اندازه بیش خوردن

اکسپرسیونیسم درچهارچوبو فرانسه، م سمبولیسزیر تأثیر را شعرهایشها برخی .صادفیت

.دانند آلمان می

61- Rainer Maria Rilke (. در سوییس) 5126( در شهر پراک)5371 .ینر ماریا ریلکهار

یاد دختر کوچک کرد، به اش مانند یک دختربچه رفتار می گی ساله6مادرش با او تا سن . پراک

ترین شاعران یکی از مهم»ریلکه . مردانه است/همین دلیل زنانه نام او هم به. اش که مرده بود

نامه .است ی نیز از فرانسه ترجمه کردههایی هم نوشته و شعرهای او داستان. است زبان آلمانی

او به کشورهای بسیاری سفر « .شمار است اش به ای ادبیه های او بخشی از آفریش نگاری

هوادار موسولینی، »کرد، ، که ریلکه به ایتالیا سفر می5126 تا5122های در سال. بود کرده

سم از فاشیاز حکومت موسولینی و »ماند جا هایی که از او به او در نامه «.فاشیست ایتالیایی شد

را با تندی گرایی حال او آزادی، انسانیت، و جهان در همان. ی تندرستی ستایش کردوردا بمثابه

«.زودی درهم خواهند شکست چیزها انتزاعیاتی هستند که اروپا را به این: گفت می و رد کرده

. نش فردی و اجتماعی این شاعر بسیار جای بحث داردم

Page 131: M. Namari 11- tarjomeh 3

ها زیرنویس 585

72- Hortensie نیز نام التین آن را به آن. گل ادریسی باشدگویا ، لاین گ نام فارسی

هیدرانگا : نامند می

75- Josef von Eichendorf نام اصلی. درف یوزف فون آیشنJoseph Karl

Benedikt Freiherr von Eichendorff .5733/5317 .آلمانیی شاعر و نویسنده .

. ی اشراف واده مادرش از خانه. و از افسران امپراتوری پروس بود پدرش از اشراف کاتولیکی

ای درسهی بعدی آموزش را در م دوره. آموخت را در نزد کشیشی در خانه یوزف آموزش پایه

این جنگ، میان حکومت. شرکت کرد«جنگ رهایی»در 5351تا 5358از. کاتولیکی گدراند

با شکست ناپلئون به 5351این جنگ اگرچه در. رتش ناپلئونبود با ا... پروس و اتریش های

جنگ شرکت داشتند، ها نیز دراین ، که آن«لیبرال»رغم خواست نیروهای رسید ولی به پایان

دوران بازگشت به »را ای شد که آن در آلمان شد و آغازگر دوره»ناسیولیسم»سود پدیدآمدن به

« گری روشن»جنبشهایی که در اثر ی آن دگرگونی ری همهگی نامند؛ دوران بازپس می«گذشته

واده های خانه ها و دارایی مرگ پدر، بسیاری از زمیناز پس. بودند انقالب فرانسه پدید آمدهو

شاعر در ینا»هایی شد که سببآمد یکی از این پیش ها از دست رفت، و برای پرداخت بدهی

کار ن، او بهازآ پس. «.بخورد حسرتکودکی خوش انتن دوررف ستاز دی بارهرش تا پایان درآثا

اش وسیاسی مواضع اجتماعی . پروس پرداخت سیسیاو اداری های گاه در دست انیدیو های

گهر: دشو می فتهگ. بود در آلمان مخالف5343های ، او با انقالبنمونه کارانه بود؛ برای محافظه

های گری که آثارش چندان گرایشی به آلمانی حال هماناو نیرومندند دردرآثار «کاتولیکی»های

.ندارد«ناسیونالیستی»

که م56قرن اسپانیایی کاتولیک یدربار روحانی آثار کالدرون، برخیداستان، و بجز شعروا

آلمان مانتیسمرو آثار اورا در چارچوب. کرد جامانده، را نیز ترجمه ی فراوانی از او بهها نمایش

.آورند شمار می به

72- Detlev von Liliencron نام اصلی . کرون فون لیلین دتلو:Friedrich Adolf

Axel Freiherr von Liliencron .5344/5121 .رک دانمارک پدرش از کارمندان گم

زیر حاکمیت 5366سالورگ در شمال آلمان، تا ، کیل، نزدیک هامب دتلو شهر زادگاه. بود

.بود «های اشراف فقیرشده واده خانه»ی این نویسنده در شمار واده خانه. دشاهی دانمارک بودپا

اتریش /های آلمان او در جنگ. کرد عنوان افسر، در ارتش پروس کار میز آموزش، باا دتلو، پس

بار آورد، نی که در قمار بههای سنگی دلیل بدهی به. شرکت داشت( 5375)فرانسه/و آلمان

Page 132: M. Namari 11- tarjomeh 3

ها زیرنویس 582

و زمانی ا. ها آزاد شود این بدهیتا پایان عمر نتوانست از . تش شدرفتن از ار ناگزیر به بیرون

او هایی به لدر امپراتوری پروس شغ. شد ولی دوباره به آلمان برگشت کوتاه به آمریکا پناهنده

. او سه بار زناشویی داشت. گردید عیینای برای او ت سوی حکومت، حقوق ماهیانهشد و از داده

ای از رومانتیسم نو، ناتورالیسم، و گرایش به فریدریش نیچه اش را آمیزه منتقدین، آثار ادبی

... اشتال من گیری بر شاعرانی مانند ریلکه و هف گویند آثار او تأثیرهای چشم می. دانند می

. اند گیری کرده ها بهره آنست هم ار یگان اکسپرسیون داشته و نویسنده

78- Hans Friedrich Bender شاعر و نویسنده و ناشر و سردبیر . 5151. هانس بندر

گیر شد شوروی دست. در جنگ جهانی دوم در ارتش آلمان بود و از سوی ارتش سرخ ا. ادبی

گی را پس از جنگ آغاز او نویسنده. . شوروی بود. و تا دو سال پس از پایان جنگ در زندان ا

5114کاری والتر هولرر از را با هم( Akzenteاکسنت ) ادبی او مجله. بود( 47گروه)با . کرد

چنین، او هم. های مهم ادبی آلمان است شود و از مجله نشر می داده که تا کنون چاپ می

او عضو چند . چاپ رسانده است گان آلمان به های شعر و داستان از نویسنده برگزیده

و گویا هلند ) های درسی آلمان ها و شعرهای او در کتاب برخی از داستان. است«فرهنگستان»

:گوید او می. ای بسیار پرکار است نویسنده. چاپ شد( نیز

را که نخست برتولد برشت و گوتفرید بن آن طور نیادی از ادبیات وجودارد، آنی ب دو گونه»

شود، اما ی هنر سروده می شعر برای یک االهه|| گوید، یکی، بن، که می. اند گی کرده نماینده

ادبیات باید چیزی را || گوید، و دیگری، برشت، که می. ||نیست[ موجود]خود این االهه هرگز

اگرچه من . باور برشت گرایش دارم من به. ||ادبیات باید دارای ارزش مصرف باشد. پدید آورد

ی ام چه تأثیری داشته، ولی بر پایه چه خود من نوشته روشنی ثابت کنم که آن توانم به نمی

.«توان این تأثیر را ثابت کرد ی میآثار بزرگ ادب

74- Friedrich Rückert ی پدرش از کارمندان بلندپایه. 5733/5366ت فردریش روکر

تا پایان و . ها در دربار فریدریش ویلهلم، پادشاه پروس، بود خود او هم سال. دیوانی بود

گویا از سوی همسرش هم خانه و زمین داشت، که . اش از حقوق دیوانی برخوردار بود گی زنده

در . بر پا کرد«دیواری بزرگچار»های پایانی، یک اش در سال هاد ها برای خود و خانه از آن

« ها سازمان»ه گون ی این در باره. )بود«جویی فرانکونیا سازمان دانش»، عضو جویی دوران دانش

به عضویت در فراماسونری 5352رد.(. است شده مطالبی آورده «بخش زیرنویس»در جای دیگر

در آلمان بر ضد «میهنیدروان جنگ »بردارشده به ران ناماو در دو. شد کرنس پذیرفته راوتن

.سرود شعرهای میهنی می( ناپلئون) ارتش فرانسه

Page 133: M. Namari 11- tarjomeh 3

ها زیرنویس 588

و شعرهای فراوانی از شاعران ا. است 51مترجمین آلمان در قرن از یز روکرت، از شاعران و ن

ترجمه کرده، که هنوز از ... از جمله از حافظ، مولوی و -... ایران، هند، کشورهای عربی -شرق

.در آلمان است« ادبیات شرق» ی گذاران رشته او یکی از بنیان. ها هستند بهترین ترجمه

71- Friedrich Bischoff تر یک نویسنده و اورا بیش. 5316/5176. فریریش بیشوف

ی فن های رادیو بویژه در بخش ادبی و نیز البته رشددهنده ریزی گامان برنامه یکی از پیش

او در جنگ اول جهانی . است بحث درنیامده نام شاعر چندان به به. شناسند پخش رادیویی می

سپس . کرد در رادیو کار می(آغاز حکومت فاشیسم)5188تا5122ی در دهه. شرکت داشت

، در آلمان بود؛ کتاب(پایان جنگ دوم جهانی)5141تا . دستگیر شد و چند ماه در زندان بود

، «امپراتوری درون»ی ، از جمله در نشریهزد ها قلم می ت و نیز در برخی نشریهنوش داستان می

ار ک های محافظه با برخی مطالب آن، در شمار نشریه های حکومت فاشیسم رغم مخالفت که به

آورشده در پس از جنگ، از جمله نشریه برخی دیگر از شاعران نامدراین . و ناسیونالیست بود

ی مهم خود گوینده ،شعرهای او، رومانتسم عرفانی بومیدر». کاری داشتند گونتر آیش نیز هم

گی روزمره، و روح میهن، به سرودهایی طبیعت، تاریخ، زندهدرشعرهای او، « ».یابد را باز می

«.اند شوند که با درد وطن و عشق عجین شده بدل می

76- Der Hochzeitschritt (گام عروسی .) در هنگام جشن زناشویی، پدر عروس، عروس

.برد سوی داماد می دارند، به که با آهنگی ویزه گام برمی را، در حالی

77- Hugo Laurenz August Hofmann, Edler von Hofmannsthal هوگو

شهر ویندر5374(. اشتال مان معروف به هف)مان مان، ادلر فون هف الورنس آئوگوست هف

. ...وباله، اپرا نویس متننویس، شاعر، و نامه نویسنده، نمایش. در اتریش5121(اتریش)

پدر . و در قوم یهود داشتند( در ایتالیا) ، لمباردی(رکشور چکد)پیشینیان او ریشه در بوهم

داران صنعتی اتریش بود و از سوی امپراتور اتریش به اشرافیت پدیرفته او، از سرمایه پدربزرگ

.پدر او مدیر یک بانک در وین بود. پدربزرگ او به مذهب کاتولیک درآمد. شد

گاهی و سفرهای این دوره، با محاقل ادبی وایسته به جریان آموزش دانشاشتال در مان هف

اتولیک درکمذهب ازآن به که پیش ،با دختر یکی از مدیران بانک. طبقات بورژوایی آشنا شد

محافل "ولی غالبا .لحاظ سیاسی گوناگون یرامون او بهومحافل پ دوستان. کرد ، زناشوییبود آمده

کاران موثر محافل راست هم بودند که بعدها از هم ها میان آن؛ در کاربودند محافظه بورژوایی

محافل، محفل ادبی پیرامون اشتفان ترین این از مهم. سوسیالیسم شدند/نالوهیتلر و ناسی

ی راست واضع سیاساش و م ی او و آثار ادبی در باره. گئورگه از شاعران آلمان است. گئورگه بود

ت ادبیات و سیاسی حوزههایی که در ی تناقض او، با همه محفل. است رفتهاو سخن بسیار

Page 134: M. Namari 11- tarjomeh 3

ها زیرنویس 584

ی پشتیبانان فکری حکومت هیتلر رفته چنان بوده که خود گئورگه را در جرگه هم داشته، روی

. درآورده است

تبلیغی /ای تهییجیه داشت و نوشته در جنگ اول جهانی کمابیش شرکتاشتال، مان هف

پایان جنگ و . پرداخت سایه می رانی در کشورهای هم نوشت و به دفاع از جنگ به سخن می

پرست محافظه میهنبزرگی برای این اشرافی شکست آلمان و فروریزی پادشاهی اتریش، ضربه

رایش به فاشیسم ، مانند بسیاری از بورژواهای بزرگ اتریش، گ5121های او در سال. کار بود

.ایتالیا و موسولینی پیدا کرد

73- Karl Krolow تا 5181از . ی باالی کارمندی واده از خانه. 5151/5111کارل کرولو

به 5187در . بود«جوانان هیتلر[سازمان]» در5184کرولو، از . گاهی وزش دانشآم 5142

در 5125حزب که این. درآمد(آلمانسوسیالیست /حزب کارگران ناسیونال) NSDAPعضویت

ساخته شد، و سوسیالیسمی ارتجاعی را با ناسیونالیسمی نژادپرستانه «جمهوری وایمار»ی دوره

تبدیل شد به یگانه حزب سیاسی 5188درآمیخته و ضد مارکسیسم و دموکراسی بود، از

ترین اهرم برای و، به مهماقتصادی پشتیبان ا/آلمان که زیر دست هیتلر و نیروهای اجتماعی

های خودرا در روزنامه شعرهای 5142کرولو از. ها در آلمان بدل شد دیکتاتوری فاشیستی نازی

5144ی آزاد نامید، ولی آثار خودرا تا خودرا نویسنده5142از. چاپ رساند فاشیستی به/تبلیغی

، پس از جنگ دوم 5312از . رساند به چاپ می« رایش» سوسیالیست/ی ناسیونال نامه در هفته

به عضویت انجمن 5115در. جهانی، تبدیل شد به یکی از شاعران مهم بعدازجنگ آلمان

های مهم ادبی آلمان، به ی گئورگ بوشنر، از جایزه جایزه 5116در. گان آلمان درآمد نویسنده

این شاعر . یگر نهاهای همانند درآوردندعضویت فرهنگستان زبان و شعر و د اورا به. او داده شد

.را نیز به آلمانی ترجمه کرده است... و نویسنده، شعرهای فراوانی از شاعران فرانسه و

71-Hans Theodor Woldsen Storm ترمتئودور اش»هانس تئودر ولدسن اشترم»

خود نیز قاضی و وکیل او. پدرش قاضی بود. ی اشرافی ارثی واده از خانه. 5357/5333.

بعدها حکومت پروس . ی دانمارک بر بخش شمالی آلمان بود از مخالفان سلطه. دادگستری بود

. رانی بر برخی از مناطق شمال آلمان را به او داد آلمان، حکم

را که آنگرایی بورژوایی است گان مهم واقع آلمان و از نماینده نویسان و شاعران او از داستان»

. «.اند نیز نامیده گرایی شاعرانه واقعچنین هم

32- Max Dauthendey شاعر، نویسنده و ( 5217/5246) 5367/ 5153تندایماکس داو

بسیاری ازکشورهای اروپایی سفرهای بسیاری به. ی مرفه شهری واده یک خانه از. نقاش آلمانی

شاعر « محفل گئورگه»مانند: است دوشدداشتههنری چندی آم/با محافل شعری. است داشته

.ونیستی در آلمانادبیات امپرسی گان ازنماینده. سوئدی و فرانسوی و مکزیکی آلمانی، ومحافل

Page 135: M. Namari 11- tarjomeh 3

ها زیرنویس 581

- Friedrich Hölderlin Johann Christian 5348/5772(5222/5541 .)

درگذشت و مادرش با یک گی پدرش، در دوساله. اش از سرپرستان یک صومعه بودند واده خانه

گاهی را هولدرلین آموزش پایه و دانش. تاجر شراب، که بعدتر شهردار شهر شد، زناشویی کرد

آموزگار . او آن را رد کرد. خواست که او هم مثل پدرش کشیش شود مادرش می. انجام داد

دار ، که همسر یک بانکها، یا زن خانه در یکی ازاین خانه. مندان شد ی فرزندان ثروت سرخانه

گاه با او در دانش. ی عشقی برپا کرد، و پس از آشکارشدن این موضوع، رانده شد بود، رابطه

زمان با دیگر کسانی که بعدها در شمار متفکرین آلمانی درآمدند، مانند فیشته، شلینگ، و هم

«ترس از بیماربودن»ر بیماریگی، دچا زنده 42های الدر س. آشنا شد... هگل، گوته، شیلر و

. شد، که تا پایان عمر ازآن رها نشد

ارزش از نکردن بویژه گوته از او و لین، و پشتیبانیررفتار نامناسب شیلر و بویژه گوته با هولد

ی ها مواضع هوادارانه برخی. های فکری در آلمان است اش، هنوز محل جدل کار ادبی و فکری

. دانند گرانه می دلیل این رفتار سرکوبرا ، که گوته باآن مخالف بود، رابر انقالب فرانسهاو در ب

، که در داستان هیپریون آمده نیز، «آلمان» حال، مواضع انتقادی هولدرلین دربرابر در همان

پدر »یشاگرچه هولدرلین شعرهایی نیز در ستا. ها، دلیل این رفتار سیاسی بود زعم برخی به

. های سیاسی شده است برداری ها بهره سروده که گویا در دوران فاشیسم در آلمان از آن«وطن

به «گسترش انقالب» لئون زیر عنوانکه ناپ پس از آن. هولدرلین از هواداران انقالب فرانسه بود

.لشکرکشی به کشورهای اروپایی دست زد، او دچار یأس شد

ها و اش هنوزموضوع بحث و نقش آن در آثار ادبی او، و نیز بیماری او و ادبیگی سیاسی زنده

های آغازین قرن بیستم، چندان در آلمان و دهه 51آثار او هنوز تا پایان قرن . ها است پژوهش

و ها در آلمان آثار اورا در شمار آثار بزرگ ها است که برخی اما اکنون دهه. ای نداشت آوازه

.دانند تأثیرگزار ادبی در آلمان و بیرون از آلمان می

32- Hyperion هیپریون دراین داستان نام یک یونانی است . هولدرلین. نام داستانی از ف

... نویسد که به دوست آلمانی خود نامه می

38- Peter Huchel حال ی میانه واده از یک خانه(. 5862/5232)5135/5128. پتر هوخل

ولی در . را برگزید«تبعید درونی»اصطالح در دوران فاشیسم، در درون آلمان به. روستایی

Das innere»، و 5182تاDie Kolonne»5121» های آن دوره مانند برخی نشریه

Reich» (درون[رو قلم]سرزمین)چنین او هم. نوشت میکار بود، ای بسیار محافظه هشری، که ن

/نوشت، که اگرچه پیش از حکومت ناسیونال مطلب می... وهای رادیویی برلین در فرستنده

شدند ولی پس ازروی کارآمدن فاشیسم، در سوسیالیست هیتلری، کمابیش خصوصی اداره می

و به اسارت ارتش سرخ . راخوانده شدبه ارتش هیتلری ف 5145در. خدمت این حکومت بودند

Page 136: M. Namari 11- tarjomeh 3

ها زیرنویس 586

شدن پس از دو بخش. ها پرداخت کارهای ادبی در رادیوها و نشریه پس از جنگ به. درآمد

که از سوی [یا معنا و شکل]« شکل و محتوا»های در نشریه .آلمان، اودر شرق آلمان ماند

اش از آلمان شرقی با رفتن 5175در سال. نوشت می... شد، و حکومت آلمان شرقی اداره می

. موافقت شد و او به آلمان غربی رفت

34- Kurt Barthel نام هنری . کورت بارتل :Kuba(.کوبا ) از دو حرف اول نام کوچک و

پدرش . گان آلمانی از شاعران و نویسنده(. 5846/5218)5167/5154.«با»و«کو»وادگی خانه

از . کار رها کرد ی هنرستان برای نقاشی ساختمان را نیمه کوبا دوره. آهن بود کارگر ره

فرار به کشور چک و سپس . دموکراسی آلمان عضویت در حزب سوسیال (5855)5188

پس از بنیادگذاری [. شرقی]عضویت در حزب سوسیالیست متحد آلمان5146-43. انگلیس

ترها، پسین. ار فرهنگی بیش. ن دولتیهای گوناگو جمهوری دموکراتیک آلمان، کارمند بخش

. عضومرکزیت حزب حاکم

31- Wolf Biermann از . ساز و شاعر آلمانی ترانه(. 5851)5186. ولف بییرمن

در اردوگاه ( 5822)5148پدرش یک یهودی کمونیست بود که در سال. ای کارگری واده خانه

تا 5117از . به آلمان شرقی رفت( 5882)5118ولف بییرمن در سال . آشوویتس تیرباران شد

خود او هم . کرد برشت، کار می. ب: گذار لین، بنیاندر گروه تآتر بر(5883تا5886)5111

سبب به. سازی و شعر رو کرد ها به ترانه سال در همین. گروه تآترکارگری را پدیدآورد 5165در

روشد و هایش، با مخالفت حکومت سوسیالیستی آلمان شرقی روبه انتقادی بودن شعرها و ترانه

او از شرق آلمان به غرب، به جمهوری آلمان . رقی رانده شداز آلمان ش 5176سرانجام در

کار حکومت آلمان شرقی این گان در شرق و غرب آلمان به گروهی از نویسنده. فدرال، رفت

.اعتراض کردند

ی ، او سر سختانه از حمله2228ی اشپیگل در ای در مجله های نزدیک، با چاپ نوشته در سال

در جریان انتقاد از شعری از گونتر گراس، که درآن، 2252ق هواداری کرد؛ در آمریکا به عرا

در یک گفت . گراس از حکومت اسراییل انتقاد کرد، به هواداری از حکومت اسراییل پرداخت

حال که در همان 2258/52/6تاریخ (Die Presse)ی اینترنتی سوییسی وگو با روزنامه

که ام، که کوشش برای آن را تجربه کرده من این»: گوید نامد، می می«چپ » چنان خودرا هم

کشی، ستم و دورویی را بهشت اجتماعی را در روی زمین تحمیل کنند، بدترین جهنم بهره

، حقیقتی «تحمیل» ی جای کلمه کاربردن آگاهانه نابه او دراین بیان، با به. «.است پدیدآورده

.ند به ابزاری برای تردیدهای خود نسبت به همان حقیقتک تردید را بدل می بی

های برخی از جمله. است5771ی هولدرلین درسال نوشته«هیپریون»جمله از داستان این -36

:تر دریافت شود کنم تا جان مطلب شعر بییرمن بیش این بخش را ترجمه می

Page 137: M. Namari 11- tarjomeh 3

ها زیرنویس 587

کرده داشت چندانی نداشتم و خودرا آماده من چشم. ها آمدم میان آلمانی گونه، من به دین به»

بربرهای کهن، در اثر زیرکی و دانش و خود حتی در اثر .... تری بیابم بودم که چیزهای کم

؛ این، سخنی سخت است ...ناکارآمد برای هرگونه احساس خدایی "، عمیقامذهب، بربرتر شده

توانم تصور من هیچ خلقی را نمی. ، حقیقت استگویم، زیرا که آن را می حال من آن و بااین

«...ها باشد تر از آلمانی گسیخته/هم/کنم که از

37- Volker Braun صر گان معا از شاعران و نویسنده(. 5853)5181. فولکر براون

حال، از درهمان یو. یالیست متحد آلمان شرقی بودزب سوسعضو ح 5165او از(. شرقی)آلمان

. هوادار راه ب . کرد اری نمیهای جامعه در دوران حکومت سوسیالیستی خودد بیان کاستی

برشت، که همسر برشت، هلنه . های پس از مرگ برشت، با گروه تآتر ب و سال. برشت بود

و . انسانی بوداو خواهان سوسیالیسم انتقادی و . کاری د اشت کرد هم وایگل، سرپرستی می

از کسانی بود که از ( 5811( 5176در. را دارد و تااکنون هم همین موضع. داری مخالف سرمایه

که بحران سیاسی(5863)5131در. انتقاد کردند...هنرمندانی مانند ولف بییرمن راندن بیرون

. بودند«راه سوم»دیگر، هواخواه همراه کسانی گسترش یافت، او به اجتماعی در آلمان شرقی/

. اند ها آورده سال هایی در همان در بیانیه« راه سوم»ی این های شان را در باره ها دیدگاه آن

( 5852)5188که به شعری از برشت است که او درسال گور برشت بل این اشاره، نه به -33

با این یادآوری که پس از مرگ او، متأسفانه این شعر آورم ی آن را می جا ترجمه دراین. نوشت

:را بر سنگ گورش ننوشتند

من سنگ گوری الزم ندارم، ولی

بینید اگر شما سنگی بر گور من الزم می

:وقت دوست دارم روی آن نوشته شود آن

.ها را پذیرفتیم ما آن. نهادهایی داد او پیش

.شویم می ی ما گرامی داشته با چنین متنی، همه

نویسنده ( Georg Büchner 5387/5358[5256/5512-این جمله از گئورگ بوشنر -31

ش نوشت که های والیتی ی برای شوراندن هما اعالمیه 5384 او درسال. و انقالبی آلمانی است

.در این شعر، این جمله با حروف بزرگ نوشته شده .عنوان آن این جمله بود

/در/نیست»؛ «ناکجاآباد»مثل :است آلمانی رد عین یک زبان. «روید فلفل میجاکه آن» -12

... «کوه قاف»؛ « جهان

15- Günter Ullmann شاعر، نویسنده، نقاش، (. 5833/5821)2221/5146. گونتر ئولمن

وده، و شود که او نیز زیر فشارهای حکومت آلمان شرقی ب گفته می. ساز آلمان شرقی و آهنگ

.این فشارها روی روان او تإثیرهای منفی برجا گذاشته بود

Page 138: M. Namari 11- tarjomeh 3

ها زیرنویس 583

از ها، در پس متأسفانه این انسان. نماید که، انسانی با روحی زودرنج بوده است او، چنین می

اندازه همان انسانی که در شرق آلمان، به/اندازه نا همان طرزی به ی آلمان شرقی، به بحران پدیده

ی در غرب آلمان، زیر فشارهای پنهان و آشکار حکومتی و نهادهای احتماعی انسان/نیز نا

/ سیاست/های قدرت بازی این یا آن شکل به حکومت درآورده شده و به وابسته به/ظاهر نا به

های مالی دوره به دشواری ئولمن، که دراین. برای نمونه، همین آقای گ. مداران کشانده شدند

کاری هم مداران آلمان غربی و غرب، به/سیاست/بود، از سوی جناح راست قدرتگرفتار آمده

دموکرات برای نمونه، اورا در بحثی البته محلی، که از سوی حزب لیبرال. واداشته شد

آمریکا، »در شهر فولدا برگزارشد شرکت دادند که درآن زیر عنوان اصلی ( پ.د.اف)آلمان

آلمان شرقی، آمریکا و 5131آمریکا و جنبش: ، دو موضوع بحث مطرح بود «هواخواه آزادی

.Osthessen-News 2223/7/1. جنگ عراق

وچرا فقط ادیبان و متفکرین؟ مگر آنان که ]ادیبان و متفکرین آلمان شرقی گونه ی این نمونه

که در پی دیدن همان [اند؟ نداشتهرسوم، این وضعیت را اند و نه متفکر در مفهوم م نه ادیب

.رانگیز دچار آمدند، کم نیسترهای شرقی در غرب، به وضعیتی تأثفشا

12- Christph Eisenhuth از شاعران آلمان شرقی(. 5823)5141. هوت کریستف آیزن .

. ی الهیات، کشیش شد اوپس از خواندن رشته