58
1 ﯾﮕﺎﻧﻪاﺳﺮار) ﺗﻮﺣﯿﺪي( ***** The One اﺳﺘﺎد اﮐﺒﺮﺧﺎﻧﺠﺎﻧﯽ ﻋﻠﯽ

یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

Embed Size (px)

Citation preview

Page 1: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

1

یگانه

)توحیدي (اسرار

*****

The One

علی اکبرخانجانی استاد

Page 2: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

2

بسم اهللا الرحمن الرحیم

یگانه عنوان کتاب :

علی اکبر خانجانی استادمؤلف :

ه.ش 1383تاریخ تألیف :

58تعداد صفحه:

»اطل رفت و باطل قرار بود کھ برودحق آمد و ب«

خداوند

Page 3: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

3

بسم اهللا الرحمن الرحیم

»یک و دو «

خود نور شد اندر مطلق ظلمت آنچھ نزدیک آمدستی دور شد

دور شد ز یارش ملعون و گشت بیت یار گشت چونکھ ابلیس اھل شد منصور و درگاه آمد قرب از او تقوی چون بپرھیزد اھل

شد او مھجور دل بداد و نزد دلبرست گر چھ واصل در حضور

شد مأمور روز نو بھر فتح ل شد بھ ظلمت درسحر شب چو کام

شد ورطمف کافران کافران راوی و راه مؤمنند مؤمن اندر

شد ناجورست با تو جور گر رھیدی زینھمھ چون و چرا ھر چھ

شد در قبول اختیارش زور نیست این کنم یا آن کنم را چاره

شد مجبور عاشق ھم در فاحشی فاسقان عاشق کشی فرزانھ اند

جاری اندر گور شد بھ پیری تا اشک نوزاد از خروج گور بود

خود ھم شور شد جان را تطھیر اشک وصل و ھجر آب کوثر است

بس کھ شیرین آمده طعم فنا تلخی افیون و می مستور شد

چون شراب زنجبیلی آتش است توشۀ اھل قبور کافور شد

منظور شد ییک اول و آخر چون زمان آمد بھ پایان شد روان

جور شد پس یکاست وصل وھجران در دم است و بازدم ھر دو بر باد

طور شد گشت و سوی نآنکھ لبریز آمد از نور حیات راه روش

شد و مفکورسیر مجنونی ا چونکھ عقل آمد بجوش ازجھل خود

تا کھ حوری آمد اندر دوزخی دیو گشت و تا ابد مخمور شد

چھ سان دستور شد آدمی ، تا خود یک نظر اغواء نمود ابلیس را

جفت مور شد فیل از تنھائی ذرۀ نابود راز بودن است

Page 4: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

4

جمال حور شد شوری شیرین تا کھ فرھاد آمد از شیرین بشور

چون چنین است سنت جاوید یار عقل و دانش در برش معذور شد

شدکور اشق رویش فقیر و اغنیائند زائران خانھ اش ع

شد ھمچو نیلوفر بھ شبھا صورصور اسرافیل ما ھست آسمان

شد کمل معصیت و مغفور چون گنھ براصل خود رجعت نمود ا

آنکھ از خود رفت در آغوش یار در دل ھر ذره ای مذکور شد

شد ق یاد یار ھم خود یار گشت بوالعجب کم حافظی ویجور غر

چون صمد آمد وجود آدمی اینچنین دریوزه کیش و بور شد

شد ظلمت اندر واژه ھا منشور علم باشد راوی جھل و فسون

شد بحر شورش بستر ماھور یاگر چو بر قلبش کشید چنگ خن

شد بی نظر باشد عزیز ماوراء چون نظر بر دون کرد منظور

مت از شرم و حیا منفور شدشب چو روز آمد حریم افتراست ظل

شد معنی یکتائیش مستور وھمدم است بس کھ اضدادش رفیق

شد ورثمقبول آمده من کبیر بس کھ نظم جادوئی این رزم

شد باده ھم از انگور تلخی شھد انگوری ز غوره سر زده

شد کارخانھ ای از نور شی و شور حاصل تلخی و شیرینی و تر

شد اینچنین مشھور بس کھ پیر ست و قدیم این یار ما شد جوان و

شد مطلق مختار این ھستی مست زینھمھ چون و چرا معذور

شد ور طمس ولی دختر مکاره ایمطلق مردانگی است و

شد میسور ھرچھ سھلت می نماید شد محال مطلق ناممکنت

شد و وافور لذت و شیرینی عشرت تو را زھر اندر باده

شد وی مقدور رد امر درویشی ھر کھ الی چرخ این اضداد م

شد ھای زلف او سنتور ھیچ تکراری در این عالم مبین تار

شد میان فاسقان مزدور منکر عشق رفیقی بی ریا در

Page 5: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

5

شد از کم نوری او بور شده غربشرق از نورش سیھ روئی

شد ھر کھ آمد در طریق عاشقی در گروه فاسقان محصور

شد ر کھ زان بگریخت خود رنجورھ رنج او شد صحت و مستی ما

ساتور شد ذره ذره در خم علفھا را چرید ذره ذره چون

آنکھ خود در چاه نیامد با خلوص قھر چاه اسفلین مقھور شد

شد ور آنکھ پا بر ھر دو عالم زد عجب در دو عالم اھل عیش و س

صوت اسرافیل اندر صور شداین خبرھا نی مرا از مکتب است

من چھ گویم زین فسونگر ای پدر چون پدر شد خصم پور و پور شد

شد آنکھ فارغ آمد از باال و پست وه زمین بر آسمان مزبور

عدل یارم چون بھ مطلق سر کشید ظلمت اندر نور اعالء نور شد

ھر کجا ھستی ھمانجا دلبرست حال را دریاب فردا دور شد

شد چونکھ آمد نزد ما مسرور ز یار ھرکھ دلتنگ است و ناراحت

غصھ ھا در قصھ ام غم سور شد عزیز غصھ را گو نزد من آ ای

ھستی کم تاب چون بلغور شد اندکی چرخ در تابست و تابت

شد ھم بشر در صنع آباژور شده چونکھ نور مستقیم رھزن

شد ورسحصورتم در صورتش م است یار من چون ساکن چشم من

صورتی نیم نگاھش در دو معنا تور شد چون دوچشمش ھست درھر

کور شد –من ھستی ام جلی ھمچو موسی سحر چشمش چون سحرگھ شد

اوست چشم خفاشی ما شبکور شد چشم عاشقش در شب شکار

سوخت جوھر حیوانی در کربور شد چون جمادی در فراق یار

لجن آن یکی عیسی و این تیمور شد یک نظر بنموده بر حال

گیاه صنعت جذب حیات از نور شد ر قلبی برگ ھ صورت

شد صورت ھر کس چنین فیگور دلبرند اس روی قلب ھا عک

آمدست زین نظر از بھر ما مقدور شد بت پرستی سنت یار

Page 6: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

6

بود آن رخ بیتای او مجذور شد بر آب چونکھ تخت یار ما

نیستی مکسور شد زین شکستن شکست زان تجلی قامت یارم

در قامتش قلب ظلمت را شکست و نور شد چونکھ بشکست قامتم

صورت آدم از آبش تور شدر آب رو د قامت بشکستھ اش

شد آدمی کی اینچنین مغرور بشکستنی گر نبودی آنچنان

شد راست پی آدم کژ از رخش معذور در قیام قامت آن

یند راستی قامتش ھمچو سروی قامتش مکسور شدب آنکھ

و راستی در سجود حیدری معمور شد اینچنین بشکستگی

شد ور سحزیبای ما این غزل ھم الجرم م است این سحر سبحان

شد شھید تا ابد با واحدش محشور شد ادی ما ھمعقل اضد

بس کھ شاھد غرق شرم است وحیا ھستی مشھود لخت و عور شد

مھر ختم غنچۀ لب ھای یار بر لبانم در جھان مشھور شد

ما اندر دو حالت شد بکام یا کھ نزدیک آمده یا دور شدکام

چونکھ می گوید:بگو، لب برلب است تا کھ گفتا ھان مگو، مسطور شد

شدکار ما دلداد گی و دلبریست غیر از اینش کی مرا منظور

تا کھ او ختم کالم آورد پیش نالھ ھای عاشقان در صور شد

خادمان عشق باشند فاسقان دوست و دشمن ھم چنین ، یکجور شد

چونکھ شاھد واحد است و بی نظر چشم مشھودی او مجذور شد

فرق چشمان تو آمد چون بسر پس علی از قاتلش مسرور شد

آنکھ زلف پیش از او برکنده ای فرق بی فرقی بر او دستور شد

چون دو چشمت مات شد اندر احد این زمین و آسمان محشور شد

شد در شھادت مات می گردد نگاه زین نگاه یکتائی اش مأمور

گر چنین است آن طریق مستقیم جملھ عالم سر بسر مغفور شد

شد شرح مطلق بود و سلطان غزل کل قرآن زین اثر منصور

Page 7: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

7

بسم هللا الواحد القھار

... اینست یگانگی -٠

، لوق است . خویش ، غیر است . دنی�ادوست ، دشمن است . متحد ، متضاد است . شک ، یقین است . خالق ، مخ -١+٠ آخرت است . باید ، نباید است . علت ، معلول اس�ت . راس�ت ، دروغ اس�ت . م�رگ ، زندگیس�ت . خی�ر ، ش�ر اس�ت . ت�ن ،

روان است . ماده ، معناست . یکی ، دوتاست . بود ، نبود است . ... آنچھ کھ ھست ، نیست و آنچھ کھ نیس�ت ، ھس�ت... اینست یگانگی !

آنک��ھ چن��ین م��ی گوی��د درس��ت در ھم��ان ح��ال و بس��یار ش��دیدتر از مخ��اطبش » : زن��دگی ارزش زیس��تن ن��دارد « -١+١+٠ی�ل مخاط�ب را م�ی خندان�د . و لحظ�ھ ای بع�د خ�ود نی�ز م�ی خن�دد. او حت�ی ممک�ن زندگی را می پرستد . درست بھ ھمین دل

است فردای آن روز خود را حلق آویز کند . درست بھ ھمین دلیل ھمۀ اطرافیانش وی را لعن می کنند از فرط اینھمھ حقھ ... اینست یگانگی ! بازی و رذالت . ھرچند کھ جملگی در دلشان او را بخاطر اینھمھ شھامت و جنون می ستایند

ی ذره ای . ھمنشینی با دیگران فقط بھ ای�ن منظ�ور اس�ت ک�ھ انس�ان ھیچکس جز خود را دوست نمی خواھد حت -٢+١+٠بتواند خودش را دوست ب�دارد و ن�ھ دیگ�ران را . آنک�ھ در ای�ن ام�ر ک�امال توفی�ق یاف�ت و در دوس�ت داش�تن خ�ود ب�ھ یق�ین

ت یگانگی ! رسید انزوا می گزیند ... اینس

ھرگاه کھ مقدسات ، مسخره شد و مسخره گی ، قداست یافت ، گریھ خنده آور شد و خنده مبدل ب�ھ گری�ھ گش�ت -٣+١+٠ عدالت رخ نموده است و مقتول راضیست... اینست یگانگی !

د ... اینست یگانگی ! . آنکھ خود را باور کرد دیگر دیده نمی شوخود را باور نکرده ، در میان استانسان تا -۴+١+٠

ی�ک ص�فر در ھال�ھ ای از شدر کنار ھر چیز و واقعھ ای و نیز ھر کسی ، یک ایستاده است و کمی آنطرف ت�ر -۵+١+٠ مھ و غبار در انتظار است... اینست یگانگی !

وس کنن�ده . ای�ن بود و نبود ھر کسی و ھر چیزی ، بھمان شدت گریھ آور و خنده آور اس�ت ،امی�د بخ�ش و م�أی -۶+١+٠ بدان دلیل است کھ وجود ، غرق در عدم است و آنچھ کھ نیست بھ آنچھ کھ ھست می خندد ... اینست یگانگی !

انسان آرزوی نابودی کسی یا چیزی را می کند کھ شدیدا دوستش دارد . بھ ھمین دلیل خداوند ، ن�ابوده اس�ت . -٧+١+٠د . زیرا ھیچکس نیست کھ محب�وب نباش�د . ای�ن س�ر تب�اھی و فناس�ت ... اینس�ت و درست بھ ھمین دلیل انسانھا می میرن

یگانگی !

ھر چیزی مورد بی نھایت نظر قرار دارد . این نظرھا از ھستی جاودانھ تا نابودی اب�دی را ب�رای آن چی�ز آرزو -٨+١+٠ انگی ! می کنند و بدینگونھ ھر چیزی از بود تا نبود در جریان است ... اینست یگ

وج�ود آن چی�ز از ماده تا معنای ھر چیزی ھمان درجات بود ت�ا نب�ود آن چیزن�د . ھ�ر معن�ائی جل�وه ای از ع�دم -٩+١+٠ ! است... اینست یگانگی

فھم یگانگی ھر چیزی ھمان فھم پوچی و نیستی آن چی�ز اس�ت . ب�ھ ھم�ین دلی�ل یگانگ�ان و یگان�ھ پرس�تان و -١٠+١+٠ م بھ عدم می شوند ... اینست یگانگی ! یگانھ گویان محکو

. اق مردمان، کافر آفریده شده ان�دکافران ، خدا را خالصانھ تر می پرستند . بھ ھمین دلیل اکثریت قریب بھ اتف -١١+١+٠ افسوس کھ این کافران بر اخالص خود آگاه نیستند ... اینست یگانگی !

Page 8: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

8

. عاشقان جملگی دیوانھ اند ... اینست یگانگی ! آگاھی ، دشمن عشق است -خود -١٢+١+٠

کار جھان اگر فقط بھ عقل و علم می بود جھان ھستی غرق در سکون و انجماد مطل�ق م�ی ب�ود و ج�اودانگی -١٣+١+٠ صور . ولی اگر فقط بھ عشق می بود اصال چیزی وجود نمی یافت . کار با ھر دو است ... اینست یگانگی !

اگر انسان صادق می بود ھیچکس از اطرافیانش را زنده نمی گذاشت و نھایتا خودش را . بدینگونھ است ک�ھ -١۴+١+٠ ھیچکس زنده نیست بھ باطن . این حاصل صدق باطنی (ریاکارانھ) بشر است ... اینست یگانگی !

آدمی بظاھر ھر چھ ھست بھ باطن ضد آنست ... اینست یگانگی ! -١۵+١+٠

انسان اگر بخواھد بھ یکب�اره راس�ت بگوی�د ھ�یچکس را ی�ارای تحم�ل کس�ی نخواھ�د ب�ود . بلک�ھ ان�دک ان�دک -١۶+١+٠ راست می گوید و آخرین حرف راستش را با مرگش می گوید ... اینست یگانگی !

دع�ا و ب�ا ادع�ا ! در خف�ا و دو نوع خویشتن داری وجود دارد : کافرانھ و مؤمنانھ ! عاشقانھ و عاقالنھ ! بی ا -١٧+١+٠آش��کارا ! ای��ن دو روش از رابط��ھ اس��ت ب��ر حس��ب دو ش��رایط متف��اوت . آنک��ھ خویش��تن داری از ھ��ر دو ن��وع اس��ت تنھ��ای

تنھاست ، خداست ... اینست یگانگی !

ب�ودن اس�ت ... ھمھ ریاکارند یعنی اھل رؤیت و نمادند چون وجود دارند . بزرگترین آرمان ذاتی بش�ر ن�امرئی -١٨+١+٠ اینست یگانگی !

پارمنیدز ... اینست یگانگی ! » : بزرگترین توھم و دروغ ھمانا تغییر است « -١٩+١+٠

یر و تحول و مرگ و فنا بود . او معروف بھ حک�یم گری�ان ب�ود . آی�ا او احم�ق نب�ود ؟ یھراکلیت بانی فلسفھ تغ -٢٠+١+٠ نھاده بود ؟... اینست یگانگی ! از چھ رو فلسفھ ای گریھ آور بنا

مسیح از عشق خود بھ مردم باالخره پس از دوھزار سال پشیمان شد و از زبان کسی بن�ام نیچ�ھ، خ�ود را ب�ھ -٢١+١+٠ باد سرزنش گرفت ... اینست یگانگی !

در ای�ن » . ودش خداستھرکسی خ«آیا بھتر نبود کھ می گفتند » . کسی کھ خود را شناخت خدا را شناخت « -٢٢+١+٠صورت در نبرد خدایان ھمھ بھ قتل می رس�یدند و فق�ط ی�ک خ�دای بیخ�ود ب�اقی م�ی مان�د . ول�ی ح�اال ھ�ر کس�ی ت�ا ب�ھ آخ�ر عم�رش مش��غول اثب��ات خ��دائیت خ��ویش اس��ت ب��ھ دیگ��ران . ای�ن اش��تغال ھم��ان راز اس��تمرار بش��ر ب��ر روی زم��ین اس��ت ...

اینست یگانگی !

مسخره گی نمی بود ھمھ خود کشی می کردند ... اینست یگانگی ! -اگر خود -٢٣+١+٠

... اینست یگانگی ! دم کشتھ می شوند : دلقکھا و جدی ھا !ردو دستھ از م -٢۴+١+٠

بیچاره ترین انسانھا ناجی می شوند ... اینست یگانگی ! -٢۵+١+٠

یگانگی ! فقط مسیح ھا و چنگیزھا محبوبند ... اینست -٢۶+١+٠

ی��ت زم��ین در ع��الم درس��ت ت��رین نظری��ات و باورھ��ا ھمان��ا ق��دیمی ت��رین و جاھالن��ھ ت��رین آنھاس��ت . مث��ل مرکز -٢٧+١+٠ھستی . اگر ھیچ موجودی جز انسان در جھان نیست کھ ستارگان را تماش�ا کن�د پ�س زم�ین ، مرک�ز ع�الم اس�ت . ای�ن ی�ک

ی ! یت روحانی وجودی است ... اینست یگانگمرکز

وقتی کھ بھ جھ�ل خ�ود درب�ارۀ چی�زی معت�رف م�ی ش�ویم ب�ھ ت�ازگی در س�رآغاز معرف�ت ق�رار داری�م... اینس�ت -٢٨+١+٠ یگانگی !

Page 9: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

9

. ول�ی ب�ا معرف�ت ب��ودن ھ�م بھش�ت نیس�ت بلک�ھ برزخ��ی (ع)عل�ی» ی دوزخ�ی ج�ز ب�ی معرفت�ی نیس��ت براس�ت« -٠+١+٢٩رجیح می دھند زی�را بھش�ت نی�ز چی�زی ج�ز بیک�اری و بیع�اری نیس�ت . پ�س المتناھی است . و مردمان درحال اشتغال را ت

بھشت اکثر مردمان دوزخ است... اینست یگانگی !

. عوام سپر و عوام یک مرحلھ جلوتر از خویشندعلما ھمواره یک مرحلھ عقب تر از جایگاه خود قرار دارند -٣٠+١+٠ھ دمھایشان بھ نخی بستھ شده و در سوراخ م�وش علم�ا کنت�رل م�ی ش�وند بالی علمایند و موشھای آزمایشگاھی آنھایند ک

و برایشان غذا می آورند تا کامال پروار شوند . آنگ�اه بواس�طۀ ای�ن موش�ھای آزمایش�گاھی خ�ورده م�ی ش�وند ب�دون آنک�ھ کسی بفھمد... اینست یگانگی !

ب�س ش�اقھ . ل�ذا عم�ر زناش�وئی ھ�ا ب�س کوت�اه عشق و عقل فقط نمایشی کوت�اه ب�رای ھمس�ر اس�ت و نمایش�ی -٣١+١+٠ اینکھ ھر دو دست از عشق و عقل بردارند و فاسق و دیوانھ شوند ... اینست یگانگی ! است اال

بشر در طی ھزاران سال نم�ایش عش�ق و عق�ل و وف�ا و وج�دان ب�االخره خس�تھ و ھ�الک ش�د و تص�میم گرف�ت -٣٢+١+٠ مدرن شود... اینست یگانگی !

ھر شماره ای یکی ماقبل از آخر است ... اینست یگانگی ! -٣٣+١+٠

ھیچکس نمی تواند بھ موقعش حرفش را بزند زیرا زمان بھ آخر رسیده است لذا ھیچکس حرفی نم�ی زن�د اال -٣۴+١+٠د ... اینس�ت اینکھ نادم می شود . و اینست کھ ھم�ۀ حرفھ�ا مس�خره اس�ت و ج�ز حرفھ�ای مس�خره (طن�ز) ش�نونده ای ن�دار

یگانگی !

راست ترین حرفھا بی خاصیت ترین و منفعلترین حرفھاست ... اینست یگانگی ! -٣۵+١+٠

آنکھ دروغ می گوید نیز بواسطۀ رسوائیش ، صادق است ... اینست یگانگی ! -٣۶+١+٠

و معرف�ی م�ی ش�ود در بش�ر... اینس�ت ھر عملی رسوا کنندۀ خدا نبودن بش�ر اس�ت . ب�دین گون�ھ خ�دا ش�ناختھ -٣٧+١+٠ یگانگی !

ھر چیزی کھ وجود دارد می تواند بھ فکر آید و ھر چھ کھ در فکر ھس�ت وج�ود دارد ول�ی ھم�ھ چیزھ�ائی ک�ھ -٣٨+١+٠ر در ایدۀ عدم مطلق . پس ھر چیزی کھ بھ فکر می آید در آئینۀ نسبتی از عدم است . فک� وجود دارند بھ فکر نمی آیند اال

وجود کامل را می یابد در عدم کامل ... اینست یگانگی ! ، کامل

! رو عدم است کھ بھ وجود می انجامد... اینست یگانگیمغز قلمرو وجود است کھ بھ عدم می رسد و دل قلم -٣٩+١+٠

م وج�ود برگزی�ده اس�ت فقط آنکھ می میرد زندگانیش باور می شود . فقط آنکھ قبل از مرگش ، مرگ را با تما -۴٠+١+٠ در حیات دنیا باور می شود ... اینست یگانگی !

آنکھ عاشق باشد فراق می گزیند و بھ جھنم می رود ھمچون ابلیس ... اینست یگانگی ! -۴١+١+٠

نس�ت وست خواھد داش�ت ... ایکسی کھ خودکشی می کند کسی را سراغ دارد کھ می داند با این کارش او را د -۴٢+١+٠ ! یگانگی

یگانگی ھمواره واقعیت بیرونی دارد مثل ھر چیز واحدی کھ وجود دارد . دوگانگی قلمرو فھ�م یگ�انگی اس�ت -۴٣+١+٠ ... اینست یگانگی !

فقط صفر و یک وجود دارد کھ باطن و ظاھر ھمدیگر است . مابقی اعداد مانع بی نھایت ھستند تا ی�ک ھ�ا را -۴۴+١+٠ د ... اینست یگانگی ! معین کنن

Page 10: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

10

اگر شمارش نمی بود انسان در بی نھایت گم و نابود می شد . اع�داد ن�اجی انس�ان در ب�ی نھای�ت ھس�تند . ھ�ر -۴۵+١+٠ عددی یک ناجی است و فقط یک عدد است ... اینست یگانگی !

ھ اعداد و ریاضیات ھرگ�ز در ھ�یچ ی را مترادف و جمال یک عدد می دانست و این عشق بھر شیئ فیثاغورث -۴۶+١+٠بشر دیگری رخ نداد . ولی او رسیدن بھ چنین علمی را مستلزم سالھا ریاضت و سکوت می دانس�ت و گ�وئی خ�ودش نی�ز بر ھمین اساس بھ چنین رازی پی برده بود . این مرتاض بر اساس ریاضت ریاضیات را بنا نھاد و پدر تم�دن علم�ی بش�ر

... اینست یگانگی ! شد ، تمدنی ضد ریاضت

ریاضیات کھ پدر تمدن علمی فنی بشر است بر دو فرض محال یعنی صفر و نقطھ پدی�د آم�د ک�ھ طب�ق تع�ریفش -۴٧+١+٠است پس کل جھان ھس�تی نی�ز از ع�دم اس�ت » عدم«اصال نمی تواند موجودیت داشتھ باشد . پس کل تمدن بشری مخلوق

... اینست یگانگی !

آیا فرق چیزی کھ ھرگز وجود نداشتھ است با چیزی کھ وجود داشتھ و این�ک وج�ود ن�دارد در چیس�ت ؟ اول�ی -۴٨+١+٠وجود عدم است و دومی ھم عدم وجود است . عدمی کھ وجود را پدید آورده و وجودی ک�ھ ع�دم را . ای�ن ھ�ر دو یکیس�ت

... اینست یگانگی !

می کند (خدا)و کسی کھ بھ وجود خود مفتخر است (خ�ود) . ای�ن ھ�ر دو یکیس�ت کسی کھ بھ عدم خود افتخار -۴٩+١+٠ ... اینست یگانگی !

مترادفترین معنای جاودانگی ھمانا نابودی است ... اینست یگانگی ! -۵٠+١+٠

نست یگانگی ! ... ای درک و احساس یگانگی فقط و فقط در انطباق معنای بود و نبود است : بود نبود ! -۵١+١+٠

خوش بودن با درد ، غنی بودن در فقر ، جھان بودن در تنھائی ، زنده بودن ب�ا م�رگ ، عاش�ق دش�منان خ�ود -۵٢+١+٠ بودن ، ھیچ بودن در ھمھ چیز ... و خدمتگزار قاتل خود بودن ... اینست یگانگی !

ھ�م و تص�دیق کن�د و یگان�ھ باش�د در غی�ر اینص�ورت آنکھ یگانگی را فھم و تصدیق کند می توان�د خ�ودش را ف -۵٣+١+٠ دوگانھ است در ھیکلی یگانھ ... اینست یگانگی !

آنکھ یگانگی را نمی فھمد اصال نمی فھمد و لذا یگانھ نیست یعنی وجود ندارد زیرا وجود ھم�ان یگان�ھ ب�ودن -۵۴+١+٠ان�ھ فھم�ی اس�ت . ب�ھ غی�ر از چن�ین انس�انی ھ�یچ است و یگان�ھ ب�ودن ھم�ان وج�ود داش�تن اس�ت و وج�ود داش�تن ھم�ان یگ

انسانی دگ�ر وج�ود ن�دارد . و نی�ز ھم�ۀ اش�یای جھ�ان ھ�م فق�ط معن�ای یگ�انگی ھس�تند و ن�ھ وج�ود یگ�انگی . معناھ�ائی ک�ھ مخلوق انسان یگانھ فھم ھستند . پس انسان یگان�ھ فھ�م ، خ�الق موج�ودات اس�ت ، موج�وداتی ک�ھ مع�انی ھس�تند و معن�ای

موجودیت آن ... اینست یگانگی ! وجودند و نھ

انس��ان ب��ھ میزان��ی ک��ھ ن��ا ب��ودی خ��ود را فھ��م و احس��اس م��ی کن��د وج��ود م��ی یاب��د . پ��س انس��ان محص��ول درک -۵۵+١+٠ یگانگی وجود و عدم است ... اینست یگانگی !

ھر چیزی بعالوۀ خدا و بعالوۀ عدم ، چیزی است ... اینست یگانگی ! -۵۶+١+٠

آنکھ خودش ھست ، نیست . خدا ، عدم است ... اینست یگانگی ! -۵٧+١+٠

کسی ک�ھ فن�ا را دوس�ت نداش�تھ باش�د خ�دا را دوس�ت ن�دارد و از خ�ودش نی�ز بیگان�ھ و بی�زار اس�ت ... اینس�ت -۵٨+١+٠ یگانگی !

! نست یگانگیارق و فارغ است ... ایعاشق ، زالو است ورنھ دعوی عشق نمی کرد . عاشق ، ف -۵٩+١+٠

وجود یافتن ، وجود بخشیدن است ... اینست یگانگی ! -۶٠+١+٠

Page 11: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

11

دیدن ، دیده شدن است ... اینست یگانگی ! -۶١+١+٠

خواندن ، خوانده شدن است و نھ فھمیدن . فھمیدن ، ابداع کردن است و ابداع شدن ... اینست یگانگی ! -۶٢+١+٠

، عارف شدن است ... اینست یگانگی ! امر بھ معروف -۶٣+١+٠

ریاض�یات محص��ول ریاض��ت اس��ت زی�را ریاض��ت کش��یدن ، ش��مارش لحظ��ات و محاس�بھ و معامل��ھ ب��ا زم��ان ب��ی -۶۴+١+٠حجاب است و نیز نبرد تن بھ تن با زم�ان در ت�ن خویش�تن . و نھایت�ا ص�لح و اتح�اد ب�ا خویش�تن ، ک�ھ ای�ن عرف�ان اس�ت و

اینست یگانگی ! دشمن ریاضیات ...

) در کج�ا باش��د : پش�ت س�ر ی��ا پ�یش روی . آنک�ھ آگاھان��ھ و مختاران�ھ و مش�تاقانھ بس��وی ٠بس�تگی دارد ک�ھ ( -۶۵+١+٠ صفر (عدم) میرود با ھر گام فنا جویانھ ده برابر افزون می شود ... اینست یگانگی !

شود تا راضی شود ب�ھ نیس�تی خ�ویش ... اینس�ت آنکھ شاکی از ھستی خویش است مریض (راضی شده) می -۶۶+١+٠ یگانگی !

یگانگی در نزد دکانداران دوگانھ فروش ، کفر و الحاد و پوچی است ... اینست یگانگی ! -۶٧+١+٠

یگانگی فقط در نزد پوچ شدگان کامل ، ھمان ایمان است ... اینست یگانگی ! -۶٨+١+٠

مأیوس نشده باشد بھ خود نمی رسد . و تا از خود مأیوس نشده باشد بھ خدا نمی رسد . انسان تا از دیگران -۶٩+١+٠و تا از خدا مأیوس نشده باشد بھ ابلیس نمی رسد . و تا از ابلیس مأیوس نشده باشد راضی ب�ھ فن�ا نم�ی ش�ود و جاودان�ھ

نمی گردد ... اینست یگانگی !

! مریدی می نماید ... اینست یگانگی، مرادی می کند و در مرادی نیز مریدی یا مرید است یا مراد. در انسان -٧٠+١+٠

وج�ود از ع��دم پدی��د نیام�ده اس��ت یعن��ی ع��دم ، ن�ابود نش��ده ک��ھ وج�ود ب��ر ج��ایش باش��د . وج�ود ھ��ر آن ب��ر ع��دم -٧١+١+٠ه ان�د . دل ھ�ر ذره ای ، ع�دم استوار است . این ھمان عدم است کھ وجود نمائی می کند ھمانطور کھ ذرات اتم از ضد م�اد

ھمان عدم است ... اینست یگانگی ! ، است . ذات

بھ معنای وارونگی است . بھ ھمین دلیل ھر لغتی دارای معنائی است ک�ھ در قلم�رو و تجرب�ھ ض�دش » واژه« -٧٢+١+٠آی�د و ب�العکس . ھم�انطور ک�ھ را آشکار می کند . بھ ھمین دلیل آنچ�ھ را ک�ھ ھ�ر کس�ی خی�ر م�ی پن�دارد ش�ر از آب در م�ی

وجود ، عدم را آشکار می کند . یگانگی نیز دوگانھ می نماید . ھر معنائی ضد خویش است ... اینست یگانگی !

انسان خردمند ، ضد ھمۀ امیال و آرمانھای خویشتن است ... اینست یگانگی ! -٧٣+١+٠

... اینست یگانگی ! ھر چیزی چون ضد خویش است ، خویش است -٧۴+١+٠

فقط خداست کھ ھمانست کھ ھست زیرا فقط اوست کھ مطلقا ضد خ�ود اس�ت و ل�ذا یگان�ۀ مطل�ق اس�ت و عل�ت -٧۵+١+٠ ھر یگانگی و موجودیت است ... اینست یگانگی !

خالقی�ت ... ینس�ت ذاتخلق کردن در ھر مرتبھ ای ، ھمان واقعۀ ضدیت با خود است تا ن�ابود س�ازی خ�ود . ا -٧۶+١+٠ اینست یگانگی !

خدمت بھ دیگران ھمان واقعۀ خیانت بھ خویشتن است . و خدمت بھ خویشتن ھمان واقعۀ خیان�ت ب�ھ دیگ�ران -٧٧+١+٠ است . انسان بین این دو امر مخیر است ... اینست یگانگی !

بور شود ... اینست یگانگی ! انسان مجبور است کھ مختار باشد و مختار است تا مج -٧٨+١+٠

Page 12: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

12

آنکھ قلبی مھربان دارد بظاھر قھار است و بالعکس ... اینست یگانگی ! -٧٩+١+٠

آنکھ ظاھر و باطن یکی است محکوم بھ عدم است ... اینست یگانگی ! -٨٠+١+٠

نگی ! آنکھ دروغ می گوید نھایتا دروغ خود را باور می کند ... اینست یگا -٨١+١+٠

آنکھ بھ دیگران رحم می کند بخود رحم کرده است ... اینست یگانگی ! -٨٢+١+٠

آنکھ بھ دیگران تھمت می زند بخود تھمت زده است ... اینست یگانگی ! -٨٣+١+٠

آنکھ از آسمان می خواھد بر زمین می یابد ... اینست یگانگی ! -٨۴+١+٠

ت دین توست ... اینست یگانگی ! عدوی تو ، دوس -٨۵+١+٠

نزدیکی بھ زور ، دوری است . دوری بھ اختیار ، نزدیکیست ... اینست یگانگی ! -٨۶+١+٠

خواستن ذھن ، نتوانستن است . خواستن دل ، انتقام است . خواستن تن ، جان کن�دن اس�ت . فن�ا خ�واھی ، -٨٧+١+٠ . اینست یگانگی ! توانائی ، عشق و جاودانگیست ..

آزادی در اسارت است ... اینست یگانگی ! -٨٨+١+٠

در غربت ھمھ خویشانند ... اینست یگانگی ! -٨٩+١+٠

خویشان نامحرمند ... اینست یگانگی ! -٩٠+١+٠

ینست یگانگی ! تو کسی را دوست میداری کھ دشمن توست پس دشمن دشمن خود را دوست میداری ... ا -٩١+١+٠

از چیزی بترس کھ نمی ترسی... اینست یگانگی ! -٩٢+١+٠

خدا را دشمن می یابی و شیطان را دوست . دوستی کھ مرید دشمن توست ... اینست یگانگی ! -٩٣+١+٠

ب�ھ ت�و چون نمی ت�وانی خ�ود را دوس�ت ب�داری ھم�واره عاش�ق دش�منان خویش�تنی . پ�س چ�ھ عج�ب ک�ھ جمل�ھ -٩۴+١+٠ خیانت کنند ... اینست یگانگی !

ع آن است ... اینست یگانگی ! درستی ھر قانونی ناشی از نادرست بودن موضو -٩۵+١+٠

صدق ، بزرگترین رندی است ... اینست یگانگی ! -٩۶+١+٠

. اینست یگانگی ! می یابد . برحق کسی است کھ ھیچ ناحقی نمی یابد ..نصادق کسی است کھ ھیچ دروغی -٩٧+١+٠

ودی م��ی گردن��د ... اینس��ت اعم��ال ب��ی خ��ودی انس��ان عام��ل خودی��ت م��ی ش��وند و اعم��ال خ��ودی او موج��ب بیخ�� -٩٨+١+٠ یگانگی !

می باشد . آنکھ گناه خود را م�ی پ�ذیرد یگان�ھ اس�ت و » گنھ«یگانھ در مقابل بیگانھ است و ھر دو از مصدر -٩٩+١+٠دھد بیگانھ است . آنکھ گناه خود را می پذیرد بی گناه می شود و آنکھ گناه خود را نم�ی آنکھ گناه خود را بھ دیگران می

پذیرد گناھکار است ... اینست یگانگی !

Page 13: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

13

ھر آنچھ کھ از انسان صادر می شود یا گناه است یا بزودی علت گناه می شود . اعمال نیک نیز موجب کبر -١٠٠+١+٠ھار و ادعای وجود تماما گناه است زیرا دروغ است . ولی آنکھ گناه کل را اصال اظوند . زیو غرور و سلطھ و ستم می ش

موجودیتش را بھ گردن می گیرد و از آن توبھ می کند پاک می شود و صاحب وجود می گردد ... اینست یگانگی !

! . اینست یگانگیودی و تباھکاری است بیگانگی ھمان احساس بی گنھی است . و این ھمان بی وج -١٠١+١+٠

بھ خ�ود » بی گناه«احساس بی گناھی و جنون یکیست . و آنگاه کھ این جنون منجر بھ جنایت شد تازه فرد -١٠٢+١+٠ اینست یگانگی ! » ... من نکردم«می آید کھ گوئی اصال گناھی ممکن است و لذا می گوید

اند کھ آن�ان را مطلق�ا معص�وم و موج�وداتی آس�مانی م�ی ھمواره قاتل پیامبران و عارفان بزرگ کسانی بوده -١٠٣+١+٠ خوانده اند ... اینست یگانگی !

اینست یگانگی ! !» ... کی بود کی بود ؟ من نبودم « -١٠۴+١+٠

نھ�م ب�ا افتخ�ار ! ... آاست کھ نمی توانی آدمھا را خوب و بد کن�ی یعن�ی ش�قھ کن�ی و ببلع�ی این بدی یگانگی -١٠۵+١+٠ ی ! اینست یگانگ

اگر معن�ای یگ�انگی نم�ی ب�ود ھ�یچ موج�ودی نم�ی ب�ود . یگ�انگی معن�ای م�اده اس�ت و ھ�ر م�اده ای ص�ورت -١٠۶+١+٠ب�یش نیس�تند ک�ھ یس�تند ھم�واره انگش�ت ش�مارنیمی یابد کور است و آنان کھ چن�ین نیگانگی است . آنکھ این معنا را در

اینست یگانگی ! بدست کوران کشتھ می شوند و سپس پرستیده می شوند ...

ھر چھ امکانات بیشتر می ش�ود آرمانھ�ائی ک�ھ مول�د امکان�ات ب�وده ان�د فرام�وش م�ی ش�وند : وس�یلھ ھم�ان -١٠٧+١+٠ ھدف است ... اینست یگانگی !

ھستی ، بایستی است . کسی کھ چنین نمی بیند ھستی ندارد ... اینست یگانگی ! -١٠٨+١+٠

، مطلق�ا مح�ال م�ی چ کار نکنی و این آس�انترین کارھ�ای) کافیست کھ مطلقا ھی(ھست» حال«برای رسیدن بھ -١٠٩+١+٠ آید ، یعنی بازنشستگی ! ... اینست یگانگی !

ھم��واره ت��ا مقص��ود فق��ط ی��ک گ��ام دگ��ر الزم اس��ت ول��ی چ��ون مقص��ود ھم��ان فناس��ت ل��ذا ھرگ��ز آن گ��ام را -١١٠+١+٠ برنمیداری بطرزی جادوئی ! ... اینست یگانگی !

آنچھ کھ ھستی ھمانست کھ می خواس�تی . آنچ�ھ ک�ھ باع�ث ای�ن نس�یان اس�ت ادع�ای وج�ود اس�ت ... اینس�ت -١١١+١+٠ یگانگی !

تا خودت را تعریف کرده باشی بی ھیچ دروغی ... اینست یگانگی ! کن خدا را تعریف -١١٢+١+٠

گانھ پرستی بشرکھ ھمان علیت پرستی انسان جسما و روحا معلول روابط است . اینست سر دوگانگی و دو -١١٣+١+٠است . این ھمان قلمرو دوزخ است و ابطال کھ شدیدترینش ھمانا روابط ب�ھ اص�طالح عاش�قانھ اس�ت . ول�ی انس�ان ت�ا ای�ن جھنم نابود شدن بال وقفھ را تجرب�ھ نکن�د ق�در بھش�ت را ک�ھ ھم�ان تنھ�ائی اس�ت نخواھ�د دانس�ت ، یعن�ی ق�در ب�ی علیت�ی و

ا ... اینست یگانگی ! وجود مطلق ر

ھستۀ مرکزی دوزخ ھمان دعوی عشق و ایثار است کھ ھستی فرد را بھ نابوده گی جاودانھ می کشد . ولی -١١۴+١+٠. در این نابود شدن است کھ فرد احساس وجود میکن�د. بخش است کھ بھ نابود شدن می ارزداین آتش (عشق) آنقدر لذت

ت ولی بھ نابودی آتشین مبتال شد . انسان را از تجرب�ۀ ن�ابودی گری�زی نیس�ت ، تجرب�ھ او از تنھائی ھمچون نابودی گریخ ای کھ بھ او وجود می بخشد ... اینست یگانگی !

Page 14: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

14

دو تجرب�ۀ متض�اد ب�رای ! فرق کفر و ایمان ھمان فرق گرم�ا و س�رما اس�ت : تجرب�ۀ ن�ابودی در آت�ش و ی�خ -١١۵+١+٠ نگی ! رسیدن بھ احساس وجود ! ... اینست یگا

اگر نفس کشیدن نبود ھیچکس احس�اس ایث�ار نم�ی ک�رد زی�را ای�ن عم�ل ب�دون م�زد و من�ت و زحم�ت موج�ب -١١۶+١+٠ زندگیست و نیز موجب پیری و مرگ : احساس نابودی و ایثار ! ... اینست یگانگی !

کامی و م�ردن را ب�ھ حس�اب ش می یابد ولی نالتانسان زنده بودنش را بھ حساب خود می گذارد و خود را ع -١١٧+١+٠ دیگران می نھد و لذا احساس عظمت و ایثار دارد و ستمگر می شود . ستمی جز ایثار نیست ... اینست یگانگی !

مالک ، اسیر مملوک است ... اینست یگانگی ! -١١٨+١+٠

ق و خ�وی و طب�ع آنچھ کھ تعلیم و تربیت و ھدایت و تکام�ل بش�ری نامی�ده م�ی ش�ود ربط�ی ب�ھ ص�فات و خل� -١١٩+١+٠یان تلطیف نیست و کم�ال رنفسانی بشر ندارد بلکھ تماما مربوط بھ قلمرو ظھور و بروز باطن انسان است کھ چیزی جز ج

این جریان آن است کھ کردار درست ضد امیال باشد ... اینست یگانگی !

ود ... اینست یگانگی!انسان آن است کھ کامال ضد خود باشد و بدینگونھ است کھ خود می ش -١٢٠+١+٠

صدق یعنی یگانھ شدن ظاھر و باطن . ولی این یگانگی آنگاه رخ می دھد کھ ظاھر و باطن بھ کمال ض�دیت -١٢١+١+٠ با یکدیگر رسیده باشد . اینست یگانگی !

می گ�ردد آیا انسان می تواند ھمان باشد کھ ھست ؟ این ھمان کمال راحتی است کھ منجر بھ محو و نابودی -١٢٢+١+٠ درست مثل خدا. اینست یگانگی !

انسان در ھر حال ھمانست کھ ھست ولی بر آنچھ کھ ھس�ت ش�اکی اس�ت و ای�ن ک�ل معن�ای کف�ر و حماق�ت و -١٢٣+١+٠مرض و بدبختی و جنون و جنایت است و دوگانگی . چون ھر آنچھ کھ ھست ش�اکی اس�ت و ب�ا خ�ود م�ی جنگ�د م�ی توان�د

نست یگانگی ! ھمانی باشد کھ ھست . ای

آیا یگانگی ھمان مالیخولیاست ؟ آری ! اینست یگانگی ! -١٢۴+١+٠

اینست یگانگی ! سمت بیچاره گی ھمان سمت یگانگی است یعنی سمت پوچی ! -١٢۵+١+٠

وجود انسان یگانھ ، پوچ کنندۀ ھر چھ معنا و ھویت است . اینست یگانگی ! -١٢۶+١+٠

انھ ھمنشینی با نابودی است . بھ ھمین دلیل ھ�یچکس نم�ی توان�د ھمنش�ین خ�ود باش�د ھمنشینی با انسان یگ -١٢٧+١+٠ انسان یگانھ . اینست یگانگی ! اال

سخن یگانھ ، منطق شکن است و لذا در ھر موض�وعی ح�رف آخ�ر اس�ت . منط�ق تمام�ا ف�اروق اس�ت و ل�ذا -١٢٨+١+٠ نگی !سخن یگانھ ، مرگ منطق است و آغاز خموشی . اینست یگا

سخن یگانھ آغاز گر پای�ان ت�اریخ اس�ت زی�را آغ�از اتح�اد و رضاس�ت و ت�اریخ ذات�ا ب�ر ج�دال و نف�ی و ف�راق -١٢٩+١+٠ است . سخن یگانھ آغاز و پایان تاریخ را بھم می رساند و یگانھ می سازد . اینست یگانگی !

ن�د کنن�دۀ حرک�ت آن نی�ز ھس�ت و نی�ز مح�رک سخن یگانھ در عین حال کھ بھ پای�ان رس�انندۀ ت�اریخ اس�ت ، ک -١٣٠+١+٠تاریخ . چرا کھ با سخنان یگانھ بود کھ انسان بخود آمد و احساس خدائی کرد و خواست تا این احس�اس را اثب�ات کن�د . و

این کل بستر تاریخ است . اینست یگانگی !

س�خنان یگان�ھ ان�د . این�ان مع�رف ب�ی ل�ودقھرمانان و معروفان تاریخ از ھر حیث مثب�ت ی�ا منف�ی ، تمام�ا مو -١٣١+١+٠ تائی ھا ھستند . اینست یگانگی !

Page 15: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

15

سرنوشت ھر کسی در گرو یک سخن یگانھ است کھ شبانھ روز در وی نجوا می شود و دارای یک معنای -١٣٢+١+٠ اینست یگانگی !!» . نابود شو «ذاتی و یگانھ است :

، ف�وق عل�ت قابل قیاس بودن ، غیر منطقی بودنبی تا بودن ، غیر یگانھ بودن یعنی منحصر بھ فرد بودن ، -١٣٣+١+٠بودن . و ھر چیزی اینگونھ است در درجات . بھ ھمین دلیل دانش و منط�ق محک�وم ب�ھ ابط�ال اس�ت زی�را دو گان�ھ پرس�ت

است . اینست یگانگی !

ھر چیزی فقط ی�ک چی�ز اس�ت و اندیشیدنی نیست و لذا با مرگ اندیشھ رخ می نماید . و زان پس» یگانھ« -١٣۴+١+٠ آن چیز ھمانست کھ ھست ... اینست یگانگی !

، خ��دارا در ھ��ر چی��زی یافت��ھ اس��ت ... اینس��ت چی��زی را ھمانگون��ھ ک��ھ ھس��ت دریاب��د اگ��ر انس��ان بتوان��د ھ��ر -١٣۵+١+٠ یگانگی !

. مرو یگانگی وارد م�ی ش�ودمل) بھ قلآنکھ نابودی را انتخاب می کند یعنی خود را انتخاب نمی کند (مرید کا -١٣۶+١+٠ اینست یگانگی !

یگانھ پرستان ، فنا پرستانند و بھ ھمین دلیل محکوم بھ اعدام (فنا) می شوند . این خود آنانن�د ک�ھ خ�ود را -١٣٧+١+٠پیشاپیش محکوم ب�ھ اع�دام ک�رده ان�د و بدس�ت دیگ�ران ای�ن محکومی�ت اج�را م�ی ش�ود و ل�ذا از مجری�ان ای�ن حک�م س�پاس

د . اینست یگانگی !گزارن

کسی کھ نتواند یگ�انگی را یعن�ی فن�ا را دوس�ت داش�تھ باش�د ، نم�ی توان�د ھ�یچکس از جمل�ھ خ�ود را دوس�ت -١٣٨+١+٠. گی اند ب�از میکن�دبدارد . عشق ھمان عشق بھ فنای خود است کھ چشم انسان را بھ موجودات کھ ھر یک جمالی از یگان

ق باشد . اینست یگانگی !کسی کھ نمی بیند چگونھ می تواند عاش

کسی کھ شکم پرست باشد نمی تواند یگانھ باشد زیرا شکم ھر چی�زی را دو گان�ھ م�ی کن�د : خوش�مزه و ب�د -١٣٩+١+٠ مزه ! ... اینست یگانگی !

... اینس�ت وض ب�ھ وج�ود اس�تی دارد یگان�ھ نیس�ت یعن�ی وج�ود ن�دارد بلک�ھ مف�ر»م�ن«انسان ت�ا زمانیک�ھ -١۴٠+١+٠ !یگانگی

!ی یگانگی یابند... اینست یگانگیکنند تا شاید بوھایند کھ سخنان یگانھ را شعار میبیگانھ ترین انسانھا آن -١۴١+١+٠

ک��اربرد واژه ھ��ای مت��رادف از نش��انھ ھ��ای بیگ��انگی اس��ت زی��را ھ��ر واژه ای یگان��ھ و ب��ی تاس��ت و مترادف��ی -١۴٢+١+٠ ندارد . اینست یگانگی !

ی م��دتی بیگ��انگی اش را فرام��وش . و ب��ا اینح��ال انس��ان ب��رانھ ھ��ای بیگ��انگی اس��تتب��دیل از نش��ا ش��وق ب��ھ -١۴٣+١+٠ !. اینست یگانگیافتن و یگانھ شدن. شوق بھ تقلید نیز ھمینگونھ است تالشی برای وجود یمیکند

ھر تالشی ، تالش برای چیزی شدن است ، چیزی واحد . اینست یگانگی ! -١۴۴+١+٠

!انسانیت ھستند... اینست یگانگیانگشت شمارانی دارای این عشقند و اینان واحد ! فقطعشق بھ بی تائی -١۴۵+١+٠

جز یگانگی و بی تائی ھیچ شباھت دیگری بین چیزھا نیست. اینست یگانگی ! -١۴۶+١+٠

آنچھ کھ جھل و جنون نامیده می شود تصور و باور شباھت ھاست . کھ کمالش در عالمت = رخ می دھد . -١۴٧+١+٠ ی ضد یگانگی است... اینست یگانگی !تساو

Page 16: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

16

کل تمدن مدرن ، واقعھ ای ضد بشری است زی�را ب�ر اس�اس تس�اوی (=) پدی�د آم�ده اس�ت (ریاض�یات) و ل�ذا -١۴٨+١+٠ ... اینست یگانگی !تمدنی بیگانھ از بشر است و ضد وجود است یعنی ضد بشر . بھ ھمین دلیل ضد خداست

علم تشخیص بین اتحاد و تساوی است ، بین ارادت و تقلید ، بین دوستی و س�لطھ ، ب�ین دو علم یگانگی ، -١۴٩+١+٠ ... اینست یگانگی !تا یک و دو

. یگانگی در دوستی رخ می نماید و بیگانگی ھم در آنچھ کھ بشر مدرن ، عشق می نام�د ک�ھ آدمخواریس�ت -١۵٠+١+٠ اینست یگانگی !

ن��ۀ ن��ابودی س��ازی ارادۀ ب��ھ یگ��انگی اس��ت و پنھ��ان س��اختن بیگ��انگی . کارخان��ۀ بزرگت��رین کارخا» عش��ق« -١۵١+١+٠ !اینست یگانگی بھ ایثار : ایثار نابودی خویش! تحریف تجاوز

اینست یگانگی! ... !» اینست بیگانگی «می توانید بخوانید !» اینست یگانگی «وقتی می گوئیم -١۵٢+١+٠

... اینست یگانگی ! گی را یگانگی بینی ! یعنی عدم را وجود یابی !کمال یگانگی آن است کھ بیگان -١۵٣+١+٠

... اینس�ت ھم�ان خداس�ت » خ�ود«انسان تا خدا را بھ چشم ندی�ده اس�ت ھن�وز بیگان�ھ از خ�ویش اس�ت زی�را -١۵۴+١+٠ یگانگی !

اس�ت. بمیزان�ی ک�ھ دوگانگی ھمان دوگانگی ذھن و دل است . بیگانگی نیز بیگانگی ذھن و دل از ھم�دیگر -١۵۵+١+٠ ! ... اینست یگانگیذھن (آگاھی) بر علیھ دل (احساس و غرایز) عمل می کند آنرا می شناسد و با آن یکی می شود

... اینست یگانگی ! کسی کھ دل خود را شناخت یگانھ شد -١۵۶+١+٠

ند و او را بسوی یگانگی با خ�ود کل زندگی جریان ناکامی دل است و جبرا ذھن انسان را با دلش آشنا می ک -١۵٧+١+٠ ... اینست یگانگی ! می کشاند

ق شده تا یگانھ شود یعنی بوجود آید . این واقعھ یا بواسطۀ ناکامی و عذابھا ممکن می شود و ی�ا لانسان خ -١۵٨+١+٠ نگی ! ... اینست یگابواسطۀ جھاد بر علیھ دل خویشتن . اولی وجودی جھنمی است و دومی ھم وجودی بھشتی

ب�ھ ی�اری انس�انی یگان�ھ ک�ھ دل�ش مح�ل حض�ور و اقام�ت ھیچکس نمی تواند بر علیھ دل خویش عمل کند اال -١۵٩+١+٠ . اینست یگانگی ! یگانھ (خدا) است . کسی کھ تسلیم انسانی یگانھ شد ، یگانھ می شود

... اینست یگانگی ! ی خواھد انسان یگانھ کسی است کھ جز بدن خود ھیچ مایملک دیگری ندارد و نم -١۶٠+١+٠

بیگانگان ، انسان یگانھ را بیگانھ می خوانند یعنی آسمانی . و اینست راز بیگانگی آنھا . و در ای�ن بیگان�ھ -١۶١+١+٠ . اینست یگانگی ! خوانی ، با یکدیگر یگانھ می شوند . کل مردمان فقط یک نفرند

جب�ری بش�ر اس�ت . در دوزخ انس�ان مجب�ور ب�ھ پ�ذیرش وج�ود خ�ود دوزخ ، حق یگانھ سازی (وجود ی�ابی) -١۶٢+١+٠ ... اینست یگانگی !می گردد و جبرا مسئولیتش را می پذیرد . این جبر یگانگی است

. اینست یگانگی !جبر و مشیت و سرنوشتی جز بی تا شدن نیست -١۶٣+١+٠

ت کھ فاصلھ بگیرد ورن�ھ از ف�رط احس�اس حق�ارت ت�ا بیگانھ ای کھ نتواند یگانھ ای را دوست بدارد بھتر اس -١۶۴+١+٠از او اطاعتی بی اینکھ سر حد نابودی ، دیوانھ شده و چھ بسا یگانھ را خواھد کشت . و نمی تواند او را دوست بدارد اال

... اینست یگانگی !چون و چرا نماید زیرا یگانگی ھمان بی چون و چرائی است

Page 17: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

17

ان اطاعت بی چون و چراس�ت و ب�ی م�زد و من�ت و ب�ی حس�اب و کت�اب . و ای�ن راه نشانۀ دوست داشتن ھم -١۶۵+١+٠ ... اینست یگانگی !یگانھ شدن است

زن ، یگانھ است تا آنگاه کھ مردی وی را لمس کند . و مرد بیگانھ اس�ت ت�ا آنگ�اه ک�ھ زن�ی را لم�س کن�د و -١۶۶+١+٠ھم�ت تق�وا و جھ�اد ب�ر علی�ھ نف�س خ�ود ب�ھ س�وی یگ�انگی حرک�ت بخود آید و بھ تازه گی بر بیگانگی خود آگاه شود و ب�ھ

... نماید . و زن نیز با اطاعت از شوھر بسوی یگانگی حرکت می کن�د ب�ھ ش�رط اینک�ھ ش�وھرش در س�مت یگ�انگی باش�د اینست یگانگی !

انگی!... اینست یگزن یگانھ مردانھ است . و مرد یگانھ ، زنانھ است (بھ لحاظ مھر و قھر) -١۶٧+١+٠

اینست یگانگی ! دل کندن و تنھائی ! -١۶٨+١+٠

اینست یگانگی ! نژاد ، اولین و آخرین دشمن یگانگی است : نزاد ! -١۶٩+١+٠

... اینست یگانگی !چون یگانگی بی چون و چراست در قلمرو منطق تماما عبث و پوچی می نماید -١٧٠+١+٠

انند . و در عین حال ھیچکس چ�ون آن�ان ق�ادر ب�ھ درک عظم�ت یگ�انگی بزرگترین دشمن یگانگی ، دانشمند -١٧١+١+٠ ... اینست یگانگی !نیست

... اینست یگانگی !دشمن انسان یگانھ ، دوست اوست -١٧٢+١+٠

اینست یگانگی ! فراسوی بود و نبود ! -١٧٣+١+٠

یش�انش دش��منند و بیگانگ��ان ھ��م انس�ان یگان��ھ ھ��یچ فرق��ی ن�دارد زی��را ھ��یچ فرق��ی نم�ی بین��د . اینس��ت ک��ھ خو -١٧۴+١+٠. ھستی و بلکھ خدائی می کنن�دخویشان اویند . خویشان در رابطھ با او احساس نابودی می کنند و بیگانگان ھم احساس

... اینست یگانگی !

گریھ حاصل ظھور و فرود آمدن حق است و خنده نیز حاصل ابطال اس�ت . و تبس�م حاص�ل دی�دن ح�ق ابط�ال -١٧۵+١+٠ .. اینست یگانگی !.است

انسان یگانھ مقصود دین اس�ت و ھم�ان انس�ان موح�د بمعن�ای واقع�ی کلم�ھ اس�ت . ب�ھ ھم�ین دلی�ل ھم�ۀ دی�ن -١٧۶+١+٠داران ریائی او را عامل رسوائی خود می یابند و آرزوی نابودیش را می کنند غاف�ل از اینک�ھ او نی�ز ھم�ین آرزو را ب�رای

... اینست یگانگی !خود دارد

. اینست یگانگی !انسان یگانھ با ھمھ موافق است مخصوصا با مخالفانش -١٧٧+١+٠

. را فن�ا ک�رده اس�ت » خ�ود«انسان یگان�ھ ، ھم�ھ را م�ی بین�د ول�ی ھ�یچکس نم�ی توان�د او را ببین�د زی�را او -١٧٨+١+٠ اینست یگانگی !

و تم�ام کند . بھ ھمین دلیل احساس خدائی میتانسان یگانھ در چشم انسان بیگانھ ، اسوۀ کامل بدبختی ھاس -١٧٩+١+٠شود گاه پنھانش باخبر است میگریزد وعدو می. این بیگانھ اگر بداند کھ انسان یگانھ از این نکبر و کفرش ارضاء میگردد

. اینست یگانگی !در حالیکھ تا دیروز مرید می نمود

ھ بازانی بیش نیستند کھ او را در دلشان ، احمق و بس�یار انسان یگانھ ارادتمندانی بسیار دارد ولی اکثرا حق -١٨٠+١+٠آن�ان را دوس�ت م�ی دارد ھھم� ازگول خور و بدبخت می پندارند زیرا او دروغ نمی گوید و ھیچ چیز پنھانی ندارد و مھمتر

!اینست یگانگی... انند بود و در ھمھ حال با آنھاستدرحالیکھ آنھا از وی نفرت دارند زیرا لحظھ ای از وی غافل نمی تو

Page 18: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

18

ش روز ب�ھ روز فقیرت�ر م�ی ش�ود و در حالیک�ھ ھم�ھ را دانسان یگانھ در حالیکھ ھمھ را پولدار می کن�د خ�و -١٨١+١+٠مس�تمرا مطرودت�ر و سالم می سازد خ�ودش مس�تمرا م�ریض ت�ر م�ی ش�ود و در حالیک�ھ ھم�ھ را مع�روف م�ی کن�د خ�ودش

... اینست یگانگی !ت و پا چلفتی می دانند و خود را بسیار زیرک . اینست کھ ھمھ او را نابغھ ای دستنھاتر می شود

انسان یگان�ھ در چش�م مردم�ان ، مفی�دترین و مض�رترین انس�ان اس�ت و ل�ذا نس�بت ب�ھ او دچ�ار اش�د تن�اقض -١٨٢+١+٠ . اینست یگانگی !عاطفی می شوند

... اینست یگانگی !و منت می نھد انسان یگانھ می بخشد و منت می کشد . انسان بیگانھ می گیرد -١٨٣+١+٠

!... اینست یگانگیدر اشد اضداد است کھ سخن یگانھ بیان می شود زیرا بود ھمان نبود است -١٨۴+١+٠

... آنکھ ھنوز تضادی احساس می کند ھیچ نمی فھمد . فھم ، فقط یگانگیست و فھیم نیز انسان یگانھ است -١٨۵+١+٠ اینست یگانگی !

... اینست یگانگی !نکھ شعار یگانگی می دھد و شکمش سیر است بیگانھ ای دیوانھ است آ -١٨۶+١+٠

فقر و تنھائی موجب غیر زدائی و گرایش جبری انس�ان ب�ھ خویش�تن اس�ت و انس�ان را متوج�ھ ب�ھ خویش�تن -١٨٧+١+٠ . اینست یگانگی !می کند

و لذا معشوق و محبوب ھمواره خیان�ت م�ی کن�د تقدیس شده است . » عشق«گریز از خویشتن تحت عنوان -١٨٨+١+٠ ... اینست یگانگی !تا فرد را بخودش بازگرداند

فقط آنکھ بر سرجای خود قرار دارد می تواند جایگ�اه و موجودی�ت س�ائر چیزھ�ا و انس�انھا را ھ�م در یاب�د . -١٨٩+١+٠ ... اینست یگانگی !این ھمان واقع بینی است در نقطۀ مقابل جنون .

تفکیک ھمان توحید است . انسان بیگان�ھ فق�ط ب�ا جھ�انی از اش�باح در ھ�م ب�رھم مواج�ھ اس�ت ، ب�ا ت�وده ای -١٩٠+١+٠سیاه و متشنج . او این عدم تشخیص و تشنج و بی سر و سامانی را عشق می نامد ، زی�را خ�ود را قرب�انی ای�ن وض�عیتی

. اینست یگانگی ! را بھ لعن می کشاند می یابد کھ حاصل نگاه اوست . این بیگانھ پرستی کاذب وی

... اینست یگانگی !ظالم مرید و مخلص ظالم است -١٩١+١+٠

... اینست یگانگی !بیگانگی نیز یگانگی جبارانھ است -١٩٢+١+٠

ت و ع�دالت نی�ز محب�ت پس�ت م�ی بیگانگی قلمرو عدل است و یگانگی قلمرو محبت . محبت ، عدل برتر اس� -١٩٣+١+٠ . اینست یگانگی !دباش

. اینست یگانگی ! یگانگی فقط در وادی معرفت نفس ، درک می شود یعنی آنگاه کھ انسان، خودش است -١٩۴+١+٠

اینس�ت تساوی حاص�ل ندی�دن اس�ت . ع�دالت حاص�ل یگان�ھ دی�دن اس�ت و محب�ت حاص�ل یگان�ھ ب�ودن اس�ت. -١٩۵+١+٠ یگانگی !

س�اوی ، حاص�ل ش�باھت . پ�س یگ�انگی و تس�اوی درس�ت در نقط�ۀ مقاب�ل ت ویگانگی حاصل ب�ی ت�ائی اس�ت -١٩۶+١+٠ . اینست یگانگی !یکدیگرند . ھمۀ مساویھا یکی است

بیگانھ حتی در خوردن و جماع کردن ، احساس ایثار می کند و لذا ھم�واره در قحط�ی اس�ت ، قحط�ی نسانا -١٩٧+١+٠ ... اینست یگانگی !مسئولیت وجود خود ، خود را ایثار می کند وجود ! عدم خود را ایثار می داند . او برای نجات از

Page 19: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

19

انس��ان بیگان��ھ چ��ون بمی��رد از بیگ��انگی م��ی رھ��د زی��را دیگ��ر ص��احب ت��ن نیس��ت تن��ی ک��ھ موج��ب انک��ار او و -١٩٨+١+٠ ینست یگانگی !ا .گریزش بود

ی اس�ت و ل�ذا ھم�ھ او را مس�بب قیامت ھمانا یگان�ھ ش�دن اس�ت . انس�ان یگان�ھ برپ�ا کنن�دۀ قیام�ت ھ�ر دوران� -١٩٩+١+٠ھ ، آئینۀ یگانھ بینی مردمان بدبختیھای خود می بینند زیرا در وجود اوست کھ اصال خود را بھ جبر می بینند . انسان یگان

، ھدیھ کنندۀ وجود ب�ھ مردم�ان . انسان یگانھ کھ دیده نمی توانند فراموش کنند . این آئینھ را می شکنند ولی آنچھ رااست. اینس�ت اس�وۀ ب�ی عش�قی و ش�قاوت میخوانن�د کنن�د و او راداوت میو چون مردمان ضد وجودن�د (ایث�ارگر) ب�ا او ع� .است

!یگانگی

می نامند انسان یگانھ ، ظلم عظیم و منشأ جنون می داند . و ھمگان نیز این حق » عشق«آنچھ را کھ ھمھ -٢٠٠+١+٠... اینس�ت علت عداوت بیگانگان ب�ا انس�ان یگان�ھ ک�ھ اس�وۀ محب�ت اس�ت را باور می کنند و نمی توانند کھ نکنند . اینست

یگانگی !

انسان یگانھ در چشم بیگانگان ضد ھمۀ ارزش ھا و احساسات آنھاست . و با اینحال با ھم�ھ محب�ت دارد و -٢٠١+١+٠ !... اینست یگانگیکسی را لعن نمی کند . اینست علت عداوت آنان با انسان یگانھ

ھمچون ما مقابلھ ب�ھ مث�ل : چرا مثل ما نیست و با ماانسان یگانھ اینست کھ ھبنسبت مسئلۀ ھمۀ بیگانگان -٢٠٢+١+٠... اینس�ت خ�ود را ببین�یم و طال�ب وج�ود ش�ویم دھ�د ت�ا ب�ی وج�ودیتا می بیند ، چرا بھ ما وجود می ، چرا ما را بینمی کند !یگانگی

ویش است و لذا مرید ستمگران است ، مرید کسانی ک�ھ ب�ا او ھمچ�ون ی�ک انسان بیگانھ ، عاشق نابودی خ -٢٠٣+١+٠نخواھن�د بلک�ھ ش�بانھ روز او را ل�ھ کنن�د و نیازھ�ایش را ب�رآورده نابوده رفتار کنند ، یعنی از وی ھ�یچ عھ�د و مس�ئولیتی

تحک�یم کن�د یعن�ی جب�ار سازند . اینست انسان خوب در چشم بیگانگان : انسانی کھ نابودیش را تص�دیق و تق�دیس نمای�د و !. اینست یگانگیباشد . انسان بیگانھ دشمن آزادی و استقالل خویشتن است . دشمن یگانھ بودن است

. اضی است. یعنی با خود یگان�ھ اس�تانسان بیگانھ ، نیست و نمی خواھد ھم کھ باشد . پس یک رئالیست ر -٢٠۴+١+٠ . اینست یگانگی !ی برافتاده است این ھمان کافر است . ولی نسل چنین کافران خالص

سخن یگانھ ، توضیح واضحات است . توضیح آنچ�ھ ک�ھ ھس�ت ، م�ی باش�د . ل�ذا س�خنی س�ھل و ممتن�ع م�ی -٢٠۵+١+٠ . اینست یگانگی !نماید ولی با اینحال ، بطرزی غیر منطقی زیر و رو می کند

... اینست یگانگی !ھمان جنون است آنچھ کھ تضاد نامیده می شود مطلقا واقعیت ندارد و -٢٠۶+١+٠

... اینست یگانگی !سخن یگانھ ، بیان بیگانگی است . این بیان ، بستر یگانگی است -٢٠٧+١+٠

چیزھاست نھ خود چیزھ�ا . خ�ود ھ�ر چی�زی نی�ازی ب�ھ بی�ان » بین«زیرا شرح ھمان بیگانگی است » بیان« -٢٠٨+١+٠ اینست یگانگی ! .ندارد زیرا بینی ندارد زیرا یگانھ است

بازی قلمرو تجربۀ بیگانگی است . آنکھ تا بھ آخر ب�ازی م�ی کن�د (الس م�ی زن�د) ت�ا ب�ھ آخ�ر بچ�ھ و بیگان�ھ -٢٠٩+١+٠ب�اقی م��ی مان��د . ج��دیت ھم�ان قلم��رو یگانگیس��ت . ول��ی بیگانگ�ان ای��ن دو را ک��امال معک��وس معن�ا م��ی کنن��د یعن��ی ب��ازی را

. اینست یگانگی !گانگی صمیمیت می خوانند و جدیت را بی

اھان�ت از طریق بازی و ل�وده گ�ی و تمس�خر و متل�ک و ؟، چگونھبیگانھ، بیگانگی را یگانگی خود می یابد -٢١٠+١+٠ اینست یگانگی! !و تھمت بیگانگی بھ دیگران. این ھمان اتھام خیانت است: خیانت بھ بیگانگی

!... اینست یگانگییگانگی استبزرگترین نشانۀ شوق بھ تنھائی و لذت از تنھائی از -٢١١+١+٠

!اینست یگانگی !ای یک تھمت است، اتھام بیگانگیعاقبت ھر رابطۀ بیگانھ -٢١٢+١+٠

Page 20: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

20

. و این عدل جنایتی کھ از جنون (بیگانگی) استسخن یگانھ برای انسانھای بیگانھ ، تقدیس جنایت است ، -٢١٣+١+٠ اینست یگانگی ! است .

ب�ط بیگانگ��ان ب�ا یک��دیگر ، ج��ز دروغ و اک�راه و ری��ا نیس�ت و ع��داوت . و ل��ذا رواب�ط تنگاتن��گ غ��رق در روا -٢١۴+١+٠. چاپلوسی می شود تا استمرار یابد و دروغھا نادیده گرفت�ھ ش�ود و ع�داوتھا پنھ�ان بمان�د . ول�ی ب�االخره آش�کار م�ی ش�ود

اینست یگانگی !

ھ پای��ان رس��انندۀ بیگانگیھ��ا و آش��کار کنن��دۀ آن اس��ت یعن��ی س��خن انس��ان یگان��ھ و وج��ودش در مردم��ان ، ب�� -٢١۵+١+٠ ... اینست یگانگی !بیگانگی ھمان بیگانگی می شود

انسان بیگانھ چون در خانۀ وجود خویش نیس�ت ل�ذا در ھم�ھ ج�ا میھم�ان و غری�ب و بیگان�ھ اس�ت و ل�ذا در -٢١۶+١+٠ !. اینست یگانگیخود یگانھ است خارج از خانھ و وطن و نژاد خود راحت تر است زیرا با بیگانگی

غرب زده گی ، شرق زده گی ، اجنبی پرستی ، جامعھ پرستی ، انترناسیونالیزم ، آسمان پرس�تی ، م�اھواره -٢١٧+١+٠و سفینۀ فضائی پرستی ، دور پرس�تی ، خی�ال پرس�تی ، آرم�ان پرس�تی و نی�ز خ�دا پرس�تی در پش�ت ب�ام آس�مان جملگ�ی از

. اینست یگانگی !ملھ تقلیدھا ! بیگانھ ، بیگانھ را می پرستد عوارض بیگانگی است از ج

اینست یگانگی! قرآن . اینست بیگانھ ! -» کافران می گویند خدا در جائی بسیار دور است « -٢١٨+١+٠

. اینست یگانگی !آنکھ خود را در جائی دگر و در زمانی دگر منتظر است بیگانھ است -٢١٩+١+٠

اینست یگانگی ! ندارد عاشق است ، عاشق وجود ! آنکھ وجود -٢٢٠+١+٠

... اینست یگانگی !چیزی داشتنی نیست بلکھ اتفاقا نداشتنی است» وجود« -٢٢١+١+٠

دال بر نبودن است . نبودن ، عط�ش مالکی�ت اس�ت خاص�ھ مالکی�ت ھ�ای ع�اطفی (عش�ق) ! آنک�ھ » داشتن« -٢٢٢+١+٠. اینس�ت ھ وج�ود دارد ت�ا بدینگون�ھ ب�رای لحظ�اتی احس�اس وج�ود نمای�د وجود ن�دارد در عط�ش تص�احب چیزھ�ائی اس�ت ک�

یگانگی !

کس��ی ک��ھ وج��ود ن��دارد در پرس��تش چی��زی ک��ھ در خ��ودش وج��ود ن��دارد (خ��دا، وج��ود، ح��ق، ق��درت و ...) ب��ھ -٢٢٣+١+٠گی�ز وو... و عداوت خونین با ھمۀ چیزھا و کسانی قرار می گیرد ک�ھ وج�ود نم�ائی دارن�د . مث�ل کس�ی چ�ون اس�کندر و چن

. اینست یگانگی !بدینگونھ از ھمۀ کسانی کھ وجود ندارند ولی وجود نمائی می کنند انتقام می گیرد

... اینست یگانگی !کھ وجود ندارند چاپلوسی و کینھ دو صورت واحد از کسانی است -٢٢۴+١+٠

... اینست یگانگی !از کرده است اگر کسی ببیند و تصدیق کند کھ وجود ندارد ، وجود داشتن را آغ -٢٢۵+١+٠

... اینست یگانگی !وجود ، چیزی جز معرفت بر عدم خویشتن نیست -٢٢۶+١+٠

شاھان و صاحبان قدرت ، اسوۀ اشد احساس ن�ابودی ھس�تند و ل�ذا ھم�واره ت�الش م�ی کنن�د حکیم�انی را در -٢٢٧+١+٠ه مرید چشم و گ�وش بس�تۀ ای�ن حکیم�ان م�ی ش�وند و چ�ھ اطراف خود نگھ دارند تا اندکی از این احساسشان بکاھد . و گا

بسا در این رابطھ اشد احساس نابودیشان بھ کمال ظھور می رسد و بھ ناگاه دیوان�ھ م�ی ش�وند و ای�ن حکیم�ان را ب�ھ قت�ل ... اینست یگانگی !می رسانند

تی چی�زی دوس�ت داش�تنی در آن�ان بیگان�ھ اس�ت زی�را براس� و، امر ذاتی انسانھای بی وج�ود محبت ناپذیری -٢٢٨+١+٠ . اینست یگانگی !نیست

Page 21: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

21

محبت ناپذیری بصورت جبران متقابل و بلکھ چند براب�ر ب�روز م�ی کن�د و تکب�ر و انک�اری ب�اطنی نس�بت ب�ھ -٢٢٩+١+٠ت�ر و منشأ محبت .یعنی اینک�ھ : م�ن از ت�و ب�ا محب�ت ت�رم ! ول�ی انس�ان محب�ت پ�ذیر در قب�ال منش�أ محب�ت مس�تمرا ب�ا ادب

... اینست یگانگی !خاشع تر می شود و مطیع و مرید می گردد . و این ھمان وجود پذیری است

آنگاه ک�ھ نی�ازی ص�ادقانھ و خاش�عانھ بی�ان ش�ود ادا م�ی ش�ود و ای�ن ھم�ان حق�ی از وج�ود ی�افتن و یگ�انگی -٢٣٠+١+٠ ... اینست یگانگی !(صدق) است کھ برآورده می شود

یازی ، جابرانھ و یا مکارانھ (با ناز و چاپلوسی) قصد برآورده شدن دارد اگر ھم بظ�اھر ب�رآورده آنگاه کھ ن -٢٣١+١+٠شود باطنا نھ تنھا برآورده نمی شود بلکھ وجود را حریص تر و قحط�ی زده ت�ر م�ی س�ازد . کس�ی ک�ھ نی�از خ�ود را انک�ار

!اینست یگانگی ...می کند (کبر) ، وجود را انکار می کند و لذا بھ قحطی می افتد

عالم بی عمل (ریاکار) ، انسان ضد وج�ود خویش�تن اس�ت چ�را ک�ھ وج�ود ، چی�زی ج�ز عل�م ب�ر وج�ود ی�افتن -٢٣٢+١+٠. و اصال علم ھمین است و ب�س . نیست کھ چیزی جز علم بر نیازھای وجود نیست و روشھای درست ارضای این نیازھا

وج��ودی خ��ویش اس��ت و راه و روش وج��ود ی��ابی ک��ھ ھم��ان ارض��ای زی��را جری��ان وج��ود ی��ابی ھم��ان جری��ان عل��م ب��ر ب��یم�ی ش�ود و ع�المی من�افق م�ی گ�ردد ک�ھ نیازھاست . کسی کھ نیاز را در ش�أن خ�ود نم�ی یاب�د ب�ھ ع�ذاب ب�ی وج�ودی مب�تال

... اینست یگانگی !علمش رسوا کنندۀ بی وجودی اوست

و جب��ار و چ��اپلوس و قحط��ی زده ت ک��ھ ف��رد را ریاک��اربیگ��انگی ھم��ان تکب��ر در قب��ال نیازھ��ای خویش��تن اس�� -٢٣٣+١+٠ ... اینست یگانگی !میکند

است یعنی نیاز ! نیاز بھ وجود ت�ا خ�ود خ�دا » آز-نھ«(حرص و قحطی) است و وجود ھم » آز«عدم ھمان -٢٣۴+١+٠و لع�ن ک�رده و ای�ن کانون وجود و وجود بخش اس�ت . آنک�ھ نی�از را خ�وار دارد وج�ود را تحقی�ر منشأ وکھ وجود مطلق و

... اینست یگانگی !ھمان کافر است کھ گاه لباس رھبانیت ھم بر تن می کند

تن انس�ان ، ع�دمی در عط�ش وج�ود اس�ت و ای�ن وج�ود ی�ابی تمام�ا در جری�ان ارض�ای ص�ادقانھ و خاش�عانۀ -٢٣۵+١+٠ب�ا ع�زت وج�ود اس�ت در غی�ر اینص�ورت نیازھا وقوع می یابد . و کل احکام دین خدا راه و روش وقوع درس�ت و س�الم و

... اینس�ت جھنم رخ می نماید کھ راه و روش باذلت و عذاب وجود یابی است . انسان خلق شده تا وجود یاب�د و م�ی یاب�د یگانگی !

خستگی ھا حاصل تل انبار ش�دن و رک�ود ان�رژی در ت�ن اس�ت ک�ھ بای�د ب�ھ مص�رف وج�ود ی�ابی برس�د (یعن�ی -٢٣۶+١+٠عدم ، خود شناسی) و نمی رسد . و اینگونھ است کھ جھنم واجب می آید زیرا در جھنم ، عذابھا این انرژی را معرفت بر

. اینست یگانگی !بھ مصرف می رسانند و رفع خستگی می کنند

م��ؤمن در بھش��ت اس��ت و اگ��ر مس��تمرا مش��غول معرف��ت نف��س (یعن��ی وج��ود ی��ابی) نباش��د خس��تھ م��ی ش��ود و -٢٣٧+١+٠ ... اینست یگانگی !ش سر می رود و باالخره بھ سوی جھنم می رود حوصلھ ا

بھشت ، منزل الیق عارفان است و نھ عافیت پرستان . عافیت پرستی است کھ بھ دوزخ رھنمون می ش�ود -٢٣٨+١+٠ ... اینست یگانگی !

قاض�ا کن�د چ�ون نیاموخت�ھ اس�ت پ�س بچۀ عزیز دردانھ بھ جھنم می رود زیرا باید بیاموزد کھ نیازھایش را ت -٢٣٩+١+٠ . اینست یگانگی !باید نیازھایش را دریوزه گی کند و برده گی بکشد تا قدر نیازھایش را بداند

عذاب رسوائی ، ھمان رسوائی بی وجودی است . انسان برای آنکھ رس�وا نش�ود ت�ن بھ�ر خف�ت و خ�واری -٢۴٠+١+٠ی اش بر مال می گردد . و در اینجاس�ت ک�ھ احس�اس م�ی کن�د ک�ھ م�ورد خیان�ت و میدھد . ولی باالخره بناگاه کل وجود نمائ

. اینست یگانگی !فروشی کرده تا رسوا نشود، رسوا شده است -زیرا ھر چھ کھ خودنمک بحرامی قرار گرفتھ است

ودی مردم�ان آنچھ کھ انسان مؤمنی را در فراسوی بود و نب�ود ب�ھ یگ�انگی م�ی رس�اند کش�یدن درد ب�ی وج� -٢۴١+١+٠ ... اینست یگانگی !است

Page 22: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

22

تربیت نمودن ھمانا ھستی بخش�یدن اس�ت و آن ، ک�ار انس�ان یگان�ھ اس�ت و ھمچ�ون رویان�دن گ�ل س�رخی از -٢۴٢+١+٠جھان�دن وج�ود از قلب سنگ خاراست . این کار ھزاران مرتبھ از زنده کردن مرده برتر و شاقھ تر اس�ت . تربی�ت نم�ودن ،

امش تن است . این تن ھم اگر نمی بود این کار بسی آسانتر می بود زیرا تن ، این امر را بر آدمی عدم است ، عدمی کھ ن. مشتبھ می کند ک�ھ گ�وئی دارای وج�ود اس�ت . ک�ار انس�ان یگان�ھ در تربی�ت مری�د ، بس�یار برت�ر از خلق�ت ازل�ی م�ی باش�د

اینست یگانگی !

تھ اس�ت . ای�ن ک�ل عل�ت جھ�ل و جن�ون و بیگ�انگی اس�ت . ای�ن آدم ، عدمی است کھ تن خود را ھستی پنداش -٢۴٣+١+٠ . اینست یگانگی !ھمان کفر است . آنکھ ماده را صورت عدم یافت یگانھ است

حکیمان مکتب الئا ، کسانی چون پارمنیدز ، اگزنوفانس ، جورجی�اس ، زن�ون ، س�قراط و فل�وطین نخس�تین -٢۴۴+١+٠. نخستین یگانھ گویان تاریخ بودن�د ان ظھور عدم است . اینان کاملترین ومند کھ ماده ھانسانھائی بودند کھ بھ یقین دریافت

اینان نخستین یگانگانی بودند کھ امروزه از حافظۀ ت�اریخی بش�ر پ�اک ش�ده ان�د و ای�ن ب�دان معناس�ت ک�ھ بش�ریت حت�ی ب�ر ست یگانگی !این نمی داند ھم کھ نیست ! ونابودی خود نیز کمترین آگاھی ندارد : نیست

. اینست یگانگی !راز ھمان راز بود نبود است . این راز وجود است -٢۴۵+١+٠

. اینست یگانگی !آن چیزی کھ مطلقا امکان وجود ندارد : اینست علم یگانگی ھیچ چیزی وجود ندارد اال -٢۴۶+١+٠

... اینست یگانگی !انسان بیگانھ بھ دشمن خود مھربان است و بھ دوست خود بیرحم -٢۴٧+١+٠

انسان یگانھ و صاحب وجود فقط یکبار می میرد و ن�ابود م�ی ش�ود و آن ب�ھ ھنگ�ام دی�دن ن�ابودی خ�ویش و -٢۴٨+١+٠در ھ�ر پذیرش این نابودی اس�ت و زان پ�س جاودان�ھ اس�ت . ول�ی انس�ان بیگان�ھ چ�ون نم�ی خواھ�د ن�ابودی اش را بپ�ذیرد

... اینست یگانگی !نابود است لحظھ ای نابود می شود . او نیز جاودانھ

. ترحم ب�ھ انس�انھای بیگان�ھ ، اش�د ش�قاوت و ب�ی رحم�ی اس�ت زی�را آن�ان را در نابودیش�ان اب�دی م�ی س�ازد -٢۴٩+١+٠ اینست یگانگی !

بش�ریت ن�ابوده ک�ھ ب�ھ ن�ابودیش مفتخ�ر اس�ت در ش��قاوت و ن�اامنی و زجرھ�ا غ�رق م�ی ش�ود . و ای�ن انتق��ام -٢۵٠+١+٠ ... اینست یگانگی !م است و این کمال لطف است وجود از عد

... اینست یگانگی !اگر کسی را براستی دوست بداری بھ حماقت و جنون و بازیگری او رحم نمی کنی -٢۵١+١+٠

برس�ی یگانگیس�ت » آن«بیگانگیس�ت ! ول�ی چ�ون ب�ھ » آن» . «آن«اس�ت ن�ھ » ای�ن«ھم�واره » یگانگی« -٢۵٢+١+٠و واقعیت است . انس�ان ھم�واره ب�ھ اینج�ا برس�د بخص�وص سی زیرا آنجا بیگاه و خارج از زمان ولی ھرگز بھ آنجا نمی ر

. اینست یگانگی !در آنجا

. وقتی حقیقتی نتواند بھ نثر بیان شود بیگانھ است ولی بیان بیگ�انگی م�ی توان�د ب�ود ک�ھ س�مت یگانگیس�ت -٢۵٣+١+٠ اینست یگانگی

ایست بھ عدم خویشتن . این اشارۀ خود وجود است : نور وجود کھ عین معرفت ب�ر یگانگی ھمواره اشاره -٢۵۴+١+٠ . اینست یگانگی !عدم است

، فری�اد آن یگانگی ، فری�اد دوگانگیس�ت . ای�ن فریاد بیخودی است .» خود«وجود ھمان فریاد عدم است . -٢۵۵+١+٠ . اینست یگانگی !است

ای��ن ب��ازی و مک��ر کس��ی اس��ت ک��ھ نم��ی خواھ��د ب��ی » . ر خ��ود را بکش��م ! ح��ال ک��ھ ب��ی وج��ودم پ��س بگ��ذا« -٢۵۶+١+٠ ... اینست یگانگی !وجودیش را تصدیق کند

Page 23: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

23

. اینست یگانگی !ھرگز معنائی تکراری نیست !» اینست یگانگی « -٢۵٧+١+٠

ی این افت�راء خود بھ دیگران است . اگر دیگرھر افترائی ، نسبت دادن بی وجودی و بیگانگی و بی ھویتی -٢۵٨+١+٠ . اینست یگانگی !را بھ خودت برنگرداند تو خود در عمل بھ خودت بر می گردانی و اثبات می کنی

عاقل آنست کھ بر بی وجودی خود آگاه و مراقب است . و چنین امری فقط در رابطۀ مریدانھ ب�ا ی�ک انس�ان -٢۵٩+١+٠ ست یگانگی !این صاحب وجود ممکن می شود ، در رابطۀ بین وجود و عدم !

م از خود بیگانگی بش�ر اس�ت و ام�ر مل و باعث بخود آمدن و احساس و فھخدای آسمانی (غیر وجودی) عا -٢۶٠+١+٠ -بھ اطاعت از یگانگان ( انبیاء و اولیاء ) موجب نج�ات از بیگ�انگی م�ی گ�ردد ول�ی اگ�ر ای�ن اطاع�ت انج�ام نش�ود از خ�ود

. اینست یگانگی !ی ، مبدل بھ جنون می شود و بکلی فراموش می گردد بیگانگی در قالب پرستش ذھنی خدای آسمان

من ھمانگونھ کھ خواستم زیستم و براستی ای�ن خ�ود م�ن « آیا کسی بھ لحظۀ مرگش می تواند چنین گفت : -٢۶١+١+٠ان نخواس�تن و چنین کسی ھمان انسان یگانھ است زی�را او جھ�ان ب�ی آرزوئ�ی را برگزی�د ، یعن�ی جھ�!» . بودم کھ زیستم

نداشتن و نبودن را . لذا او حیات مطلق و ھستی ناب را تجربھ کرده است چی�زی بس�یار برت�ر از اراده و آرم�ان را . زی�را ھمۀ آرزوھا را دیگران تجربھ کرده بودند و او نیازی بھ تکرارشان نداشت . او بی تا زیست و ل�ذا ک�ل زن�دگی را ھمچ�ون

اض�ی ش�د . چونک�ھ دی�د آنک�ھ زیس�ت در او ، ن�ھ او بلک�ھ خ�دا ب�ود . او خ�دا را زیس�تھ اس�ت ھدی�ھ ای ال متن�اھی یاف�ت و ر . اینست یگانگی !خدائی کھ خود خود او بود

کسی می تواند خداوند را ھمانگونھ کھ الیق است ستایش کند ک�ھ چ�ون او زیس�تھ باش�د ب�ی نی�از و ب�ی ت�ا و -٢۶٢+١+٠ستھ باشد . پ�س او بایس�تی ع�دم خ�ود را یافت�ھ و پذیرفت�ھ باش�د و ھ�یچ چی�زی را بج�ای یعنی خدا در ظرف تن او زیتنھا .

. اینست یگانگی !وجود بر خود وارد نکرده باشد تا وجود (خدا) را ببیند

در زیر نگاه انسانی کھ ش�اھد ب�ر ع�دم خویش�تن اس�ت بناگ�اه یافت�ھ م�ی ش�ود . ای�ن نگ�اه ھم�ان نگ�اه خداوند -٢۶٣+١+٠ ت یگانگی !اینسخداست .

-»س�ت بداری�د ت�ا رس�تگار ش�ویدم�را دو«ص�راط المس�تقیم یگان�ھ ش�دن اس�ت . عشق بھ انس�انھای یگان�ھ ، -٢۶۴+١+٠ . اینست یگانگی ! (ع)مسیح

سخنان یگانھ اگر با پذیرش عاشقانۀ فقر و تنھائی نباشد موجب تخ�دیری عظ�یم اس�ت و براس�تی ھ�م موج�ب -٢۶۵+١+٠. اینس�ت سیاری دراویش ! ول�ی ای�ن س�خنان یگان�ھ ب�ھ جب�ر آنھ�ا را فقی�ر و تنھ�ا س�اختھ اس�ت اعتیادھا می گردد ھمچون ب

!یگانگی

را در کنار این شمارش ھ�ا نیاب�د اص�ال ب�ھ معن�ای ھیچی�ک از ای�ن یگان�ھ ھ�ا نرس�یده ٠و ١ھر کھ راز این -٢۶۶+١+٠ . اینست یگانگی !است

ج�ود اس�ت : ط�الق داده ش�ده ب�ھ ارادۀ خ�ویش و در خ�ویش و ب�رای مطلق ! این بیان دگری از یگ�انگی و و -٢۶٧+١+٠ . اینست یگانگی !است » یک«خویش ! این ھمان معنای

. تا و چند تا نیست کھ تکراری باشدھیچیک از یک ھا تکراری نیستند ھمانطور کھ صفرھا . زیرا ھستی دو -٢۶٨+١+٠ اینست یگانگی !

ینست یگانگی !ا نوشتن برای ھیچ و ھیچکس ! -٢۶٩+١+٠

(ع)اس�ت. نخس�تین نویس�ندۀ ن�ور، عل�ی نوشتن اگر جز برای خویشتن باشد سواد و سیاھی و ظلم�ت و فری�ب -٠+١+٢٧٠ اینست یگانگی ! .بود

. اینست یگانگی !بود (ع)ین یگانۀ مطلق بر روی زمین ، علینخست -٠+١+٢٧١

Page 24: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

24

اث�ر نیچ�ھ » چن�ین گف�ت زرتش�ت«اب یگانۀ قرن بیس�تم یگانۀ آن دوران است . کت ، در ھر دورانی یک کتاب -٢٧٢+١+٠ . اینست یگانگی !بود کھ ھمھ را صفر ساخت

یگانھ ترین انسانھا تحقیر شده ترین انسانھایند . چرا کھ عددی فراوانتر و عادی تر و بی ارزش تر از ی�ک -٢٧٣+١+٠ . اینست یگانگی !نیست

می شوند زیرا م�ی بینن�د ک�ھ او خ�ود بیرحمت�رین ت خود شرمسار و نادم ھمۀ دشمنان انسان یگانھ از عداو -٢٧۴+١+٠ . اینست یگانگی !دشمن خویشتن است

ھیچ بال و یا عذابی نیست کھ تصدیق نگردد . نخستین کسی کھ آنرا تأئید می کند ھمان است کھ بر او ف�رود -٢٧۵+١+٠ . اینست یگانگی !آمده است

. اینست یگانگی !ند ھمۀ عذابھا ھستی بخش ا -٢٧۶+١+٠

اینست یگانگی ! چھ بسا رحمت عذاب آور و عذاب رحمانی ! -٢٧٧+١+٠

اینست یگانگی ! چھ بسا نوازش زجر آور و شکنجۀ روح بخش ! -٢٧٨+١+٠

اینست یگانگی ! چھ بسا آدمی کھ خودش را نفرین می کند ! -٢٧٩+١+٠

ینست یگانگی !ا چھ بسا عجایب کھ حیرتی برنمی انگیزند ! -٢٨٠+١+٠

اینست یگانگی ! چھ بسا چیزھا کھ اصال وجود ندارند ! -٢٨١+١+٠

اینست یگانگی ! ھر چیزی اگر ضد خود نباشد اصال نیست . -٢٨٢+١+٠

ه ک�ھ جن�ون رس�وا ش�د ، عق�ل پی�دا یگانگی ، باطل کنندۀ عق�ول نیس�ت بلک�ھ رس�وا کنن�دۀ جن�ون اس�ت . آنگ�ا -٢٨٣+١+٠ !اینست یگانگی شود.می

اینست یگانگی !عقل ھمان جنون سواری است . -٢٨۴+١+٠

اینست یگانگی !اگر ھر معنائی دارای ضدیت با خود نباشد آن معنا را تداعی نمی کند . -٢٨۵+١+٠

اینست یگانگی!یعنی پنھان ساختن یگانگی اضداد . و رسوائی یعنی نابودی تضاد ! » دروغ« -٢٨۶+١+٠

اینس�ت .ت�الش م�ی کن�د ت�ا ای�ن ح�ق را بدان�د حق شکست را بداند ھرگز تالشی نم�ی کن�د .انسان اگر عظمت -٢٨٧+١+٠ یگانگی !

اینست یگانگی ! تضاد ، حق یگانگیست ، حق بودن ! -٢٨٨+١+٠

، تض�اد آف�رین و حرک�ت زاس�ت . ک�ل ت�اریخ ھس�تی و ت�اریخ بش�ر معل�ول ای�ن عش�ق » یگانھ«عشق بھ فھم -٢٨٩+١+٠ ی !اینست یگانگ است .

اینست یگانگی ! تضاد ، عامل عدالت و سپس وحدت و آنگاه یگانگیست ! -٢٩٠+١+٠

. است کھ بود و نبود را یک�ی میکن�دعادل کسی است کھ بود و نبود را متوازن می سازد . ولی عارف کسی -٢٩١+١+٠ اینست یگانگی !و عاشق ، اسوۀ این یگانگی است .

Page 25: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

25

اینست یگانگی ! می آورد . آنکھ تفکیک می کند توحید -٢٩٢+١+٠

آنچھ کھ حکم�ت توحی�دی را در انس�ان ھض�م و ج�ذب م�ی س�ازد ت�ا دیوان�ھ نش�ود ، درد اس�ت و فق�ر اس�ت و -٢٩٣+١+٠ !اینست یگانگی .ی . و چھ بھتر کھ این ھر سھ باشدتنھائ

اینست یگانگی ! ون .آنکھ با شکم سیر و بی درد ، حکمت توحیدی می خواند ، یا جانی می شود و یا مجن -٢٩۴+١+٠

یگانگی نھ مبحثی در ریاضیات است و نھ فلسفھ و منطق . بلکھ کل علمی است کھ روانشناسی نامیده ش�ده -٢٩۵+١+٠چی�ز ش�دیدا روان�ی بن��ام روح ی ج��ز درک ح�دود اس�ت ک�ھ البت�ھ ب�ھ ھ�یچ ش��ناختی از روان نینجامی�ده اس�ت . یگ�انگی چی�ز

ن ھم�ان ح�دود و محص�ور ش�ده ب�ی آنک�ھ ان�دکی از روان ب�ودنش کاس�تھ ش�ده باش�د . ای�روحی کھ در کالبد اش�یاء م. نیست !اینست یگانگیمی باشد . » ساکن روان«. پس یگانگی ھمانا درک جادوئی وضعیتی بنام واقعۀ پیدایش موجودات است

ل�ت دوم محب�ت زاس�ت . سخن یگانھ یا خمار انگیز است و یا نشئھ زا . در حالت اول عداوت زاست و در حا -٢٩۶+١+٠ اینست یگانگی ! در ھر دو حالت منقلب کننده است .

اینست یگانگی ! ھر ایده ای بمیزانی کھ تضاد انگیز و دیالکتیکی است وحدت آفرین و محرک است . -٢٩٧+١+٠

مش�اغل ب�ا یگ�انگی در تض�اد اس�ت مث�ل سیاس�ت ، موعظ�ھ و طباب�ت و قض�اوت . ای�نبرخی از مشاغل ذات�ا -٢٩٨+١+٠ اینست یگانگی ! اتفاقا برمدار شعار وحدت ارتزاق می کنند .

اینس��ت ھ��ر مکتب��ی ک��ھ بیش��تر ش��عار وح��دت و تس��اوی میدھ��د اتفاق��ا ش��دیدتر از تناقض��ات ارت��زاق م��ی کن��د . -٢٩٩+١+٠ یگانگی !

اینست یگانگی ! ده اند .ھمۀ ایده ھا تضاد گرایند و ذاتا متناقض زیرا بر اساس جستجوی یگانگی پدید آم -٣٠٠+١+٠

مثل ایدۀ خ�دا ک�ھ پرس�تش چی�زی اس�ت ک�ھ وج�ود ن�دارد و یگانھ پرست ترین ایده ھا اضدادی ترین آنھایند . -٣٠١+١+٠ اینست یگانگی !اگر وجود یابد ضد خدا پرستی تلقی می شود و عین بت پرستی و الحاد می گردد .

اینست یگانگی !الیق وجود است و وجود دارد : خدا ! فقط آنچھ کھ مطلقا وجود ندارد ، -٣٠٢+١+٠

ک�ھ قطع�ھ ای خ�ط راس�ت اس�ت . ول�ی ب�ھ ب�اطن ھم�ین خ�ط ١یگانگی ظاھرا عین سرراستی اس�ت مث�ل ع�دد -٣٠٣+١+٠ !اینست یگانگیراست آنقدر بایستی بخود بپیچد تا (.) شود .

) در شمارش این یگانھ ھاست . و ١این ھمان راز (

در حکایت است کھ سردستۀ یک گروه دزد و آدمکش و اشرار بھ ناگاه در والیتی ک�ھ از ب�ی آب�ی در قحط�ی -٣٠۴+١+٠و ھالکت بود بدام افتاد و و دلش بحال مردمانش سوخت و برایشان دعای باران نمود و باران نازل شد و بھ ناگاه حکیمی

اینست یگانگی ! قدیس شد .

آگ�اھی پیش�اپیش از ای�ن سرنوش��ت ش�وم ، ب�دان معناس�ت ک�ھ ف�رد مب�تال ب�ھ ای��ن معن�ای سرنوش�ت محت�وم ب�ا -٣٠۵+١+٠ اینست یگانگی ! سرنوشت نھایتا راضی شده و خود بدان غایت گام برمیدارد .

اینست یگانگی ! دو چیز تا کامال ھمسان نباشد نمی تواند متضاد شود . -٣٠۶+١+٠

اینست یگانگی ! نیاز حاصل تضاد است . -٣٠٧+١+٠

اینست یگانگی ! ھیچ مسکنی کاملتر و نقدتر از نالھ برای درد نیست . -٣٠٨+١+٠

Page 26: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

26

از قحطی محبت آنگ�اه ک�ھ در عط�ش آن�ی . و ھ�یچ ش�فائی نیس�ت ج�ز دل کن�دن از ھیچ بیماری ای نیست اال -٣٠٩+١+٠ اینست یگانگی ! کسی کھ از وی انتظار محبت داری .

اینست یگانگی ! نیز نمی شود . زیرا عنصر یگانگی را ندارد .کسی را کھ دلی نیست بیمار -٣١٠+١+٠

می نامند یگانھ پنداری است . این پندار را نیز از یگانگان بھ عاری�ھ گرفت�ھ » یگانھ«آنچھ کھ اکثر مردمان -٣١١+١+٠، ن�ھ خ�ود آن اند . در نزد مردمان ھیچ چیز واحدی نیز یگانھ نیست بلکھ مجموعھ ای از خواص و شرایط آن چیز اس�ت

اینست یگانگی ! چیز . حتی یگانھ پنداری چیزی نیز در نزد اکثر مردم تالشی تا سرحد محال و نوعی خرافھ است .

اینست یگانگی ! مردمان ، یگانگی ھر چیزی را راز یا حکمت آن چیز می نامند . -٣١٢+١+٠

از تنھائی است چون می گریزد از تن. التیام می یابد ھر دردی از تن است و در تن است و درد تن است و -٣١٣+١+٠ اینست یگانگی ! چون تسلیم تنھائی خود شود .

!اینست یگانگیھمۀ تبھکاران حرفھ ای نھایتا خیر می شوند و چھ بسا مؤسسات خیریھ برپا می کنند . -٣١۴+١+٠

م و محسوس نمی شد زیرا تفکیک و موجودیتی اگر ظاھر و باطن امور ھمسان می بود اصال یگانگی مفھو -٣١۵+١+٠ اینست یگانگی ! رخ نمی داد .

ش�وند و مبدل بھ دو موجود جداگان�ھ می نھ تنھا ھر چیزی دارای ظاھر و باطنی است کھ بزودی تفکیک شده -٣١۶+١+٠ اینست یگانگی ! بلکھ موجودات نیز جملگی در حکم ظاھر و باطن ھمدیگرند .

گی در تع��ارض ب��ا اخ��الق اس��ت ؟ انس��ان فطرت��ا ب��ر انگی��زه ھ��ای اخالق��ی زن��دگی م��ی کن��د منتھ��ی ب��ا آی��ا یگ��ان -٣١٧+١+٠شرایطی گوناگون . اگر نت�ایج حاص�لھ یگان�ھ نباش�د ک�ل اخ�الق قاب�ل نف�ی و انک�ار اس�ت و س�تم رخ م�ی نمای�د . در حالیک�ھ

اینست یگانگی !و نمودھا. عدالت از اساس اخالق است : عدالت بین ارزشھای اخالقی در فراسوی شرایط

فقط آنکھ تنھاست و تنھائی اش را پذیرا گشتھ و قدر م�ی شناس�د محت�اج و مس�تحق محب�ت اس�ت زی�را خ�ود -٣١٨+١+٠باعث محبت است . محبت ھمانا حق تنھائی است و جز بواسطۀ تنھائی معنا نمی شود . تنھائی ھمان ت�ن ش�ده گ�ی مح�ض

مادۀ مستقل و یگانھ است . چرا تک درختی در بیابان اینقدر دوس�ت داش�تنی و مطل�وب اس�ت است و محبت ھم معنای این اینست یگانگی ! در حالیکھ جنگل خفقان آور است .

اینست یگانگی ! آنگاه کھ دگر ھیچ نیست ، چیزی ھست کھ جاودانھ است . -٣١٩+١+٠

اینس�ت . س�ت و ب�ر نیس�تی اش آگ�اه و پذیراس�تنی آنکھ ھست (یگانھ) ھستی اش را می بخش�د ب�ھ کس�ی ک�ھ -٣٢٠+١+٠ یگانگی !

ش�د . یگ�انگی ام�ری در قلم�رو معرف�ت ھمواره دوتاست ، در غیر این صورت یگ�انگی مفھ�وم نم�ی» یک« -٣٢١+١+٠ اینست یگانگی ! است و نھ موجودیت . قلمرو موجودیت تماما یگانھ است .

اینست یگانگی ! انھ می شود زیرا یگانگی محتاج نان و آب نیست .آنکھ نان یگانگی را می خورد دوگ -٣٢٢+١+٠

! اینست یگانگیمی شود . » نھی«موجب » امر« -٣٢٣+١+٠

مرحلۀ یگانگی ھمانا یگانھ شدن بود و نبود است : آنگاه کھ بود و نب�ودت حت�ی ب�رای آخرین و دردناکترین -٣٢۴+١+٠زائی است . این نش�ان بیھ�ودگی بھش�ت و ج�اودانگی ت�ن در دنیاس�ت . د دردخودت نیز یکی باشد . این اشد آسودگی ، اش

اینست یگانگی !

اینست یگانگی ! آنچھ کھ باید تباه شود (مال) در دست تباه کاران است . -٣٢۵+١+٠

Page 27: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

27

اینست یگانگی ! مورچھ ای ، سلیمان را احمق و ظالم می نامد . -٣٢۶+١+٠

اینست یگانگی ! یکی نیابد ھنوز ظالم است زیرا عدالت یعنی یگانگی بود و نبود . آنکھ بود و نبودش را -٣٢٧+١+٠

انسان الاقل بھنگام مرگش جبرا برای لحظاتی یگانھ می شود وگرنھ نمی تواند بمیرد . فقط انس�ان یگان�ھ ب�ا -٣٢٨+١+٠ اینست یگانگی ! شوق می میرد زیرا ھیچ دوگانگی بین مرگ و زندگی نمی یابد .

یگ��انگی و اس��اس آن م��ی ش��ود . مقدم��ۀتس��اویگری و مس��اوات خ��واھی ض��د یگ��انگی اس��ت ول��ی ب��ا اینح��ال -٣٢٩+١+٠ اینست یگانگی ! تساویگری ، پوچی و نیستی است ولی یگانگی ، معنای مطلق و ھستی است . این از آن است .

اینست یگانگی ! . تمدن مدرن تماما ضد دینی است ولی اساس اخالص در دین است -٣٣٠+١+٠

اینست یگانگی ! زندگی از گندیدگی پدید می آید . -٣٣١+١+٠

آنکھ فسادش را حق بداند بھمان میزان کھ راست گفتھ ، دروغ گفتھ است : راست گفتھ بدلیل اینکھ خود را -٣٣٢+١+٠واھ�د ب�ا دیگ�ران براب�ر س�ازد و مستحق فساد دانستھ و دروغ گفتھ بھ ای�ن دلی�ل ک�ھ خ�ود را منحص�ر بف�رد نم�ی کن�د و میخ

اینست یگانگی ! دیگران را ھم بھ فساد بکشاند زیرا ھیچکس را منحصر بفرد و یگانھ نمی خواھد .

تالش برای مساوی کردن دیگران با خود ، تالشی برای نابود سازی اس�ت و در ای�ن ت�الش مذبوحان�ھ اس�ت -٣٣٣+١+٠ اینست یگانگی ! کھ باالخره فرد منحصر بفرد می شود جبرا .

یگانگی در چشم ابلھان ھمان رسوائی است و ل�ذا ھمرن�گ جماع�ت م�ی ش�وند و در ای�ن ھمرنگ�ی اس�ت ک�ھ -٣٣۴+١+٠ اینست یگانگی ! باالخره رسوا می شوند .

ھمرنگی و تک رنگی : تساوی و استثناء : دموکراسی و دیکتاتوری : تواضع و ریاس�ت : ای�ن ھمانس�ت و -٣٣۵+١+٠ اینست یگانگی ! است .ضد آن

اینست یگانگی! آنکھ می خواھد نابود کند نابود می شود و بدینگونھ بھ مقصود خود میرسد . -٣٣۶+١+٠

! اینست یگانگیو بھ یگانگی می رسد . کل تاریخ بشر بر انگیزۀ نبرد بشر برعلیھ یگانگی پدید آمده است -٣٣٧+١+٠

اینست یگانگی ! ین است .ھر پایانی ، وقوع نیت آغاز -٣٣٨+١+٠

ک��ھ ش��ده ھمانس��ت ک��ھ ب��رد ک��ھ آنچ��ھج��دالش از ھم��ین روس��ت ک��ھ از ی��اد میانس��ان دچ��ار نس��یان اس��ت و ک��ل -٣٣٩+١+٠ست این .راز استمرار بشر بر روی زمین است. ولی ھمین نسیان موجب خواستن ھای دگر و برتر است و میخواستھ است

! یگانگی

اینس�ت . چ�ھ ک�ھ ھس�ت ھم�ان اس�ت ک�ھ بای�د باش�دنباشد ھیچکاری نمی کند زیرا می بیند آنآنکھ دچار نسیان -٣۴٠+١+٠ ! یگانگی

اینست یگانگی ! یگانگی واقعھ ای مربوط بھ مابعد خلقت است یعنی آنگاه کھ ھر چیزی دوتاست . -٣۴١+١+٠

قی�ت و موجودی�ت اس�ت . پ�س است ھمھ چیز دوتاست . این ھمان راز مخلو» خود«تا زمانیکھ کھ خدا غیر -٣۴٢+١+٠براندازی و آوردن خدا از آسمان بھ زمین و در تن خویشتن است . و این ھمان قیام�ت –یگانگی انسان ھمان واقعۀ خود

اینست یگانگی ! است . ھر یگانھ ای یک قیامت مجسم است .

است و لذا مجبور می شود تا خود آنکھ دوست می دارد نیازمند دوست داشتھ شدن است و این امری محال -٣۴٣+١+٠ اینست یگانگی ! را دوست بدارد .

Page 28: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

28

ھیچ کس چون نوکر ارباب را بیچاره ترین و درمانده ت�رین بش�ر نم�ی دان�د و ب�ھ ھم�ین دلی�ل خ�ود را ارب�اب -٣۴۴+١+٠ اینست یگانگی ! واقعی می یابد . و لذا نوکری امکان پذیر می شود .

و صاحبان قدرت نشان می دھد کھ براستی بدبخت ت�رین و ض�عیفترین و فقی�ر ت�رین زندگی پس پردۀ شاھان -٣۴۵+١+٠ اینست یگانگی ! افراد بشرند و براستی نیازمند آنھمھ ثروت و امکانات و خدمات ھستند .

ی منش��أ اش��د امنس��یوس چین��ی . زی��را چن��ین اندیش��ھ » . گن��اھی ج��ز اندیش��ۀ خ��دمت ب��ھ دیگ��ران نیس��ت « -٣۴۶+١+٠فریبی . و نیز منشأ ابلیسی ترین نوع ستم است و تحقیر دیگران . و لذا ھستۀ مرکزی کف�ر –است خاصھ خود فریبکاری

لذا قلمرو اشد ستم و رسوائی اس�ت . واست . و در عین حال کل تاریخ تمدن بشری بر چنین اندیشھ ای پدید آمده است . اینست یگانگی ! ازی بھ خدمت خویشتن ھم ندارد . کفاست و حتی نی –بشر خلق شده تا باور کند کھ خود

، عالم را بھ قلمرو نیس�تی م�ی کش�اند و ای�ن عرف�ان اس�ت ک�ھ » ھستی«علم بعنوان تجربھ و فھم و دریافت -٣۴٧+١+٠تماما فنا پرس�تی م�ی باش�د . ھم�انطور ک�ھ عل�م فیزی�ک ب�ھ قلم�رو ض�د م�اده (پ�وزیترون) رس�ید . ھم�ۀ حکیم�ان و عارف�ان

ن برگذش��تند . علم��ی ک��ھ ب��ھ عرف��ان نینجام��د بایس��تی در عل��م آت��اریخ در مرحل��ۀ نخس��ت عالم��انی ب��زرگ بودن��د و از ب��زرگ –بودنش تردید کرد . زیرا یک عالم واقعی بوضوح درمی یابد کھ علم نیز نوعی الھام است و نھ محص�ول تحقیق�ات عل�ت

، اپیکور ، زن�ون ، افالط�ون و اریخ است : طالس ، فیثاغورثم در تمعلولی . این امر اعتراف ھمۀ علمای بنیانگزار علو... نیوتون و انیشتن ! در قرآن نیز عالم از مؤمنان مخلص است . کسی ک�ھ عل�وم خ�ود را باط�ل نس�ازد ع�الم نیس�ت و ب�ھ

ک�ھ ھس�ت حق آن یعنی عرفان و وادی فنا راه نمی یابد زیرا ھر آنچھ کھ ھس�ت دال ب�ر چی�زی اس�ت ک�ھ نیس�ت . ھ�ر آنچ�ھ . ارسطو یکی از احمق ترین علمای تاریخ است کھ عالمت (مثل) را واقعی�ت ف�رض نم�ود عیتقفقط یک عالمت است نھ وا

و لذا علم را مسخ نمود و تمدن غیر علمی غ�رب را بن�ا ک�رد . و ب�ا اینح�ال ای�ن تم�دن ام�روزه در غ�ایتش ب�ھ عرف�ان ھ�ای گی ! اینست یگانجبری و خرافی گرائیده است .

آنچھ کھ حق و حقیقت نامیده می ش�ود یگ�انگی اس�ت ک�ھ تمام�ا ابط�الگر آرمانھ�ای بش�ر اس�ت پ�س ب�رخالف -٣۴٨+١+٠فلسفۀ ویلیام جیمز ، حقیقت ضد رض�ایت بش�ر اس�ت . ول�ی در ع�ین ح�ال در تلخ�ی حقیق�ت و اش�د نارض�ایتی حاص�ل از آن

گانگی ! اینست ی است کھ رضایت کامل ممکن می گردد .

. رض�ایت ، شکس�تھ باش�درضایت ، درست آنگاه رخ می نماید کھ ھمۀ آرزوھا و ارزش ھای ذھن�ی ، درھ�م -٣۴٩+١+٠ اینست یگانگی ! ضد رضایت است .

و چ��را م��ردان ح��ق و امام��ان ب��ی آنک��ھ کمت��رین مزاحمت��ی ب��رای حک��ام داش��تھ باش��ند ( وبلک��ھ ب��ی آزارت��رین -٣۵٠+١+٠) تم�ام عم�ر تح�ت نظ�ر و زن�دانھا بودن�د ؟ زی�را مظھ�ر وج�ود بودن�د و وج�ود مح�ض آنھ�ا ، راد بودن�دتصدیق کننده ترین اف

، جن�ون آمیزت�رین نابودی ھستی مجل�ل حک�ام را در ذاتش�ان ب�رمالء م�ی نم�ود . برخ�ورد حک�ام ج�ور ب�ا انس�انھای یگان�ھ ک�ھ ھ�ر ب�ار ک�ھ حک�م قت�ل او را م�ی داد ب�ھ (ع)مک�اظ برخوردھای بشری بوده است مثل رابطۀ ھارون الرشید با امام موسی

اینست یگانگی ! دست بوسی و پابوسی او مبتال می گشت و بر پایش بھ سجده می افتاد و رھایش می ساخت .

ن�ائی مس�تلزم عم�ری تزکی�ھ و معرف�ت نف�س اس�ت و ک�ل ت�اریخ اآنکھ می داند کھ نیست ، ھست . ول�ی ای�ن د -٣۵١+١+٠ اینست یگانگی ! نائی است .اد بشر راه رسیدن بھ این

! اینست یگانگیفلسفۀ تاریخ ، فلسفۀ نیستی در ھستی است و بالعکس . -٣۵٢+١+٠

فلسفۀ یگانگی ، فلسفۀ سستی و کھولت و انفعال محض است ؟ و آیا بشر تمام عمرش را برای چ�ھ فعالی�ت -٣۵٣+١+٠ اینست یگانگی ! تگی ! و جان می کند ؟ برای رسیدن بھ چھار صباح بازنشس می کند

اینست یگانگی ! آنکھ یگانگی را فھم کرد فھمیدن را فھم کرده است . -٣۵۴+١+٠

انسان چیزی جز فھمیدن نیست . انسان بر مکتب اصالت معرف�ت آفری�ده ش�ده اس�ت . پ�س آنک�ھ فھمی�دن را -٣۵۵+١+٠نس�انی یافت�ھ و ب�رحقش رس�یده اس�ت زی�را فھمی�ده فھمید ، انسانیت خود را فھمیده است و لذا انسان ش�ده اس�ت و وج�ود ا

اینست یگانگی ! است کھ وجود ندارد .

Page 29: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

29

فقط خود مریض است کھ بھ مرض خود راضی است و در واق�ع ب�ھ مق�ام رض�ایت جب�ری رس�یده اس�ت زی�را -٣۵۶+١+٠ع��ذاب تظ��اھر ب��ھ ؟ ای��نب��ھ معن��ای اب��تالی ب�ھ رض��ا اس��ت . و ام��ا چ��را ب�ھ پزش��ک و دارو رج��وع م��ی کن�د » م�ریض«واژۀ

نارضایتی است ، عذاب تکذیب مرض است . این تکذیب او را باالخره بھ مرگ راضی می سازد و با صدای بلن�د م�رگ را اینست یگانگی ! طلب می کند و دروغ خود را پس می گیرد .

انس�انند یعن�ی قلم�رو ھر واژه ای معنائی از واژه است بھ معنای واژگونی ! واژه ھا قلمرو واژگون س�االری -٣۵٧+١+٠نعل وارونھ اند . و انسان چیزی ج�ز واژه ھ�ایش نیس�ت . انس�ان ب�ی واژه ی�ا ی�ک قطع�ھ س�نگ اس�ت و ی�ا یگان�ھ ! انس�ان

! اینست یگانگی .عی آنھا را یافتھ و لذا خموش استیگانھ انسانی است کھ واژه ھا را در خود واژگون کرده و معنای واق

بھ ھمین دلیل بکلی نفی و از حافظۀ ت�اریخ اروپ�ا پ�اک ش�د . »ھمھ چیز انسان است « : پارمنیدز می گفت -٣۵٨+١+٠قرن بعد بھ ناگاه ھمۀ اروپائیان اومانیست (انسان گرا) شدند ولی ای�ن خیل�ی دی�ر ب�ود و اص�ال از ف�رط جب�ر و ٢۵تا حدود

! اینست یگانگی » .من انسانم«ن بود کھ می گفت عذاب و ریا بود و لذا اومانیزم عمال ماشینیزم از آب درآمد . این ماشی

انسان از فرط کبر و جھلش نخواست کھ انسان باشد . او خدا ب�ودن را بھت�ر و برت�ر م�ی دانس�ت و غاف�ل از -٣۵٩+١+٠بود . ل�ذا او خ�دا ب�ودن خ�ود را نف�ی ک�رد و خ�دا را ب�ھ آس�مان تبعی�د نم�ود و پرس�تش ک�رد . » انسان«اینکھ خود خدا ھم

نست یگانگی ! ای

انسان یا اھل ناز است و یا اھل نیاز . آنکھ بی نیاز است ن�از م�ی کش�د و آنک�ھ نیازمن�د اس�ت ن�از م�ی کن�د . -٣۶٠+١+٠ اینست یگانگی !

اینست یگانگی ! رازی جز راز تضاد نیست . آنکھ این راز را آشکار می کند تنھا می شود . -٣۶١+١+٠

ھر کاری ، یک ک�ار دگ�ر م�ی کن�د . ای�ن دو ک�ار ض�د ھمدیگرن�د . و ل�ذا انس�ان در واق�ع انسان در حال انجام -٣۶٢+١+٠برون افکنی انرژی خ�ود . کس�ی ک�ھ انرژیھ�ای ک�اذب نم�ی ان�دوزد مجب�ور ب�ھ ای�ن راه و روش جن�ون ھیچ کار نمی کند اال

اینست یگانگی ! آمیز نیست .

می رساند : خ�ود شناس�ی و ک�ار . اول�ی خ�ود را مب�دل ب�ھ انسان بھ دو روش انرژی وجودش را بھ مصرف -٣۶٣+١+٠فکر می کند و دومی ھم مبدل بھ اشیاء . فکر می ماند ولی اشیاء می پوسد . اولی جاودانھ می شود و دومی محک�وم ب�ھ

اینست یگانگی ! نابودی می گردد . دومی اولی را می پرستد تا شاید ھستی یابد .

مان�دگاری حاص�ل یگان�ھ س�ازی جل�وه ای از ب�ود و نب�ود اس�ت . ای�ن ویژگ�ی حکیم�ان و عارف��ان ھ�ر اندیش�ۀ -٣۶۴+١+٠تاریخ است . راز ماندگاری مذھب نیز ھمین است زیرا ھمواره بانی این اندیشھ بوده کھ : نبودن، برتر است ! زیرا آنگ�اه

اینست یگانگی ! د .کھ در ذھن بشر نبودن برتر از بودن تلقی شود تازه می تواند یگانھ گرد

نبودن برتر است . الاقل بھ این دلیل کھ اکثریت زمان ھستی ھ�ر کس�ی نب�ودن اس�ت . ارزش ب�ودن ( حی�ات -٣۶۵+١+٠ اینست یگانگی ! دنیا) نیز فقط بخاطر درک نبودن است . آگاھی بر نیستی خود ھمان ھستی جاوید است .

آگ��اھی مول�د نیس��تی –آگ��اھی ! ھس�تی -آگ��اھی و نیس�تی -رد : ھس�تیآگ��اھی دو جل�وه و مرحل��ھ دا –خ�ود -٣۶۶+١+٠آگاھی ھم مولد ھستی م�ی باش�د . ای�ن ھ�ر دو در آن واح�د حض�ور دارد و موج�ب موجودی�ت اس�ت . ای�ن –است و نیستی

اینست یگانگی ! ھمان یگانگی بود و نبود است .

ھ بھت�رین انس�ان جھ�ان اس�ت ب�اور م�ی ش�ود . زی�را حقیق�ت نم�ی اگر کسی علنا و با صدای بلن�د ادع�ا کن�د ک� -٣۶٧+١+٠ اینست یگانگی ! تواند باور نشود و اگر کسی شھامت چنین ادعایی را داشتھ باشد براستی بھترین است .

اینست یگانگی ! چیزی کھ باور نمی شود دروغ است . -٣۶٨+١+٠

. و ای�ن خ�ود دلی�ل ک�افی ب�ر وج�ود اوس�ت . ای�ن ھم�ان ھیچکس نیست کھ بھ وج�ود خ�دا ب�اور نداش�تھ باش�د -٣۶٩+١+٠ اینست یگانگی ! نیستی باوری است .

Page 30: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

30

انسان ذاتا نیست باور است و این خود عل�ت العل�ل دروغ و ریاکاریھ�ای اوس�ت . انس�ان در آنچ�ھ ک�ھ نیس�ت -٣٧٠+١+٠ گانگی ! اینست یخود را بیشتر باور می کند تا در آنچھ کھ ھست . این صدق واقعی است .

. جن�ون زی�را او در خ�ود نیس�توقتی انسان در مملوکاتش احساس وج�ود م�ی کن�د ، ای�ن ی�ک واقعی�ت اس�ت -٣٧١+١+٠ اینست یگانگی ! عین واقعیت است .

مسخ شده گی) مردمان مبارزه کن�د و آن�ان را بخودش�ان آورد –بیگانگی (جنون -آنکھ می خواھد با ازخود -٣٧٢+١+٠ید بھ جبر . این اجر نیز بیگانھ شده است و لذا با انتقام مردم ، بخود می آ –د در مردمان ، مسخ و ازخود (انقالبیون) خو

اینست یگانگی ! ، اجری جبری ! می باشد

ھر واقعیتی ، بیخود و بیگانھ و دیوانھ و واژگونھ است : اینس�ت کم�ال عل�م و معرف�ت بش�ر درب�ارۀ جھ�ان . -٣٧٣+١+٠ینگونھ است . آنکھ بر روی سرش (ذھن) راه می رود ھمھ چیز را وارونھ می بیند و برای بر سر جای زیرا انسان خود ا

! اینست یگانگیخود نشانیدن ھر چیزی ، مجبور می شود کھ بر پاھایش بایستد .

می�رود و ل�ذا در آئینھ ، س�مت چ�پ و راس�ت ، معک�وس اس�ت . انس�ان در جھ�ان بی�رون از خ�ود ، معک�وس -٣٧۴+١+٠ اینست یگانگی ! گمراه می شود . پس باید بخود برگشت و در خود راه پیمود کھ راه راست ھمین است .

ولی انسان نمی تواند بخود ب�ازگردد زی�را وج�ود ن�دارد . چگون�ھ م�ی ت�وان ب�ھ چی�زی رج�وع ک�رد ک�ھ وج�ود -٣٧۵+١+٠سان یگانھ ای کھ در نیستی خود ، ھس�تی یافت�ھ ندارد . ولی در رجوع بھ نیستی خود است کھ ھستی می یابد ، بھ یاری ان

است و او آئینھ ای است ک�ھ ھس�تی نیس�تی ت�و را ب�ھ ت�و م�ی نمایان�د . او تنھ�ا آئین�ھ ای اس�ت ک�ھ دس�ت راس�ت و چ�پ را اینست یگانگی ! معکوس نمی نماید .

اینست یگانگی ! د و یگانھ . اگر انسان بداند کھ ھمۀ دروغھائی کھ می گوید راست است ، جاودانھ می شو -٣٧۶+١+٠

ھیچکس دروغ نمی گوید ولی افسوس کھ می پندارد کھ دروغ می گوید زیرا خود را نمی شناس�د ک�ھ ت�ا چ�ھ -٣٧٧+١+٠ اینست یگانگی ! حدی وارونھ است .

(خ�ود ھیچ تھمتی ناحق نیست و اصال ھیچ دروغی ممکن نیست کھ بر زبان آی�د . و ل�ذا فق�ط انس�ان ع�ارف -٣٧٨+١+٠ اینست یگانگی ! شناسی) کھ تھمت پذیر است از قاتالن خود نیز ممنون است .

فقط در وجود انسان یگانھ ، ھر معنائی واقعی است . در مابقی مردمان ھ�ر ارزش�ی ض�د ارزش و معک�وس -٣٧٩+١+٠ ینست یگانگی ! اآن امری است کھ می نماید و این نیز عین واقعیت باطنی آنھاست و بیانگر واقعیت است.

ھمۀ علوم انسانی بھ این دلیل محکوم بھ ابطال ھستند و فریب می دھند کھ اص�ال انس�ان را درک نک�رده ان�د -٣٨٠+١+٠ !اینست یگانگیو آن ھمانا حق واژگونی انسان در ذاتش می باشد . این ھمان کفر ذاتی بشر است .

شد ھرگاه این نیاز از بین برود عشق نیز از میان رفتھ است یعنی زن ، عاشق نیاز مرد بھ خود (زن) می با -٣٨١+١+٠ اینست یگانگی ! دیدگاه سلطھ گرانۀ زن نابود شده است .

روانشناسی واقعی عشق ، تلخ ترین شناختھاست زیرا ماسک از صورت نیاز برم�ی دارد ، نی�ازی ک�ھ نق�اب -٣٨٢+١+٠ اینست یگانگی ! ود یا دوستی آغاز می شود و یا نفرت . ایثار زده بود . ھر گاه کھ این ماسک برداشتھ ش

شق ، واژگونھ ترین تجربھ و ادعای بشر است و لذا جنایت بارترین تجربھ ھاست . در پ�س ھ�ر جن�ایتی ، ع -٣٨٣+١+٠یل عشقی در میان بوده است . و اما این دروغ ترین واقعۀ بشری ، اساس کل تمدن بر روی زمین است زیرا اس�اس تش�ک

اینست یگانگی ! خانواده است .

در عشق ، ھر فردی خود را با طرف مقابل عوضی می گیرد . و چون خیانت رخ داد ھ�ر کس�ی خ�ود را م�ی -٣٨۴+١+٠ اینست یگانگی ! یابد و بر جای خود قرار می گیرد .

Page 31: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

31

اینست یگانگی ! بدترین امور ، بھترین امور پنداشتھ می شوند و بالعکس . -٣٨۵+١+٠

قضاوت برحق (یگانگی) برای عامۀ مردمان عین حکم بھ اعدام است . و لذا دموکراس�ی ھ�ا قلم�رو قداس�ت -٣٨۶+١+٠دروغھاست . و لذا دروغترین وع�ده ھ�ا ب�اور م�ی ش�وند . دموکراس�ی غای�ت واژگ�ون س�االری بش�ر در ت�اریخ اس�ت و ل�ذا

اینست یگانگی ! پایانش .

اینست یگانگی ! نھ ھرگز امر دروغ و ناحقی نمی بیند یعنی با جھان یگانھ است . انسان یگا -٣٨٧+١+٠

آنچھ کھ ظلم ستیزی نامی�ده م�ی ش�ود (درجامع�ھ) خ�ود عل�ت ظل�م اس�ت و ب�ھ ظل�م ب�دتر م�ی انجام�د ک�ھ خ�ود -٣٨٨+١+٠ اینست یگانگی ! عدلی برتر است .

اینست یگانگی ! ی شود تا دست از این تحقیر بکشد . آنکھ خدمت می کند حتما مورد خیانت واقع م -٣٨٩+١+٠

صدق ھمان یگانھ سازی بود و نبود است و لذا اساسی ترین تالش بشر است کھ در محور دین ق�رار دارد . -٣٩٠+١+٠تالش در صدق ، تالش در بوجود آمدن است . آنکھ ص�دق را مح�ال و ن�ابود کنن�ده م�ی پن�دارد ن�ابود اس�ت و میل�ی بوج�ود

رد زی�را ای�ن بوج�ود آئ�ی را ریاک��اری م�ی نام�د در حالیک�ھ خ�ود غ�رق در ریاک��اری اس�ت یعن�ی ب�ھ زج�ر و جب�ر مش��غول ن�دا اینست یگانگی !بوجود آمدن است .

و ی�ا مجب�ور ب�ھ ری�ا م�ی انسان یا ریا را انتخاب می کند کھ ھمان تظاھر بھ نیکی و انتخ�اب دی�ن و تقواس�ت -٣٩١+١+٠است . چون انسان ذاتا بیخود است باید ضد این بیخودی شود تا خ�ود ش�ود ی�ا ب�ھ جب�ر و ی�ا ب�ھ شود کھ تظاھر بھ شرارت

اینست یگانگی !اختیار .

ب�ھ ص�لح و دوس�تی ب�ا خ�ودچون انسان ذاتا ضد و دشمن خویشتن است با جھاد بر علیھ این خود اس�ت ک�ھ -٣٩٢+١+٠ اینست یگانگی !می رسد .

و منطق و دانش ، جھان ف�رض ھ�ا و مثالھاس�ت . و جھ�ان تکنول�وژی ھ�م جھ�ان م�دلھا و کل جھان اندیشھ -٣٩٣+١+٠ماکتھای این فرض ھا و مثالھاست کھ بط�رزی مالیخولی�ائی ع�ین واقعی�ت و حقیق�ت مطل�وب پنداش�تھ م�ی ش�ود و بواس�طۀ

و ک�ل واقعی�ت را بلعی�ده ید کھ اصل ب�ر ف�رض ب�وده اس�ت ، فرض�ی ک�ھ واق�ع ش�ده اس�ت آفجایعی بناگاه انسان بھ یادش می است و انسان باید مستمرا بھ یاد داش�تھ باش�د ک�ھ » لع ج «است یعنی انسان را . کل خلقت جھان نیز طبق منطق قرآنی بر

نیز فقط در مسئلۀ یاد (ذکر) است : یاد ب�ر یواقعیت نیست ولی می تواند آشکار کنندۀ واقعیت باشد . راز این آشکار ساز اینست یگانگی !، آگاھی بر نیستی ، بودن یجعل

ھستی ھمان آگاھی بر نیستی است زیرا آنکھ نیستی را درک می کند ھمان ھستی اس�ت . پ�س ھس�تی ھم�ان -٣٩۴+١+٠ اینست یگانگی ! معرفت بر نفس است . ھستی ، نور معرفت بر نیستی خویشتن است .

جری�ان خ�ود شناس�ی ک�ھ تمام�ا مراح�ل مش�اھدۀ نیس�تی آگاھی دارای حضور خداس�ت . –انسان بمیزان خود -٣٩۵+١+٠ اینست یگانگی !خویشتن است ، جریان حضور خدا در انسان است .

اینست یگانگی ! بعالوۀ صفر است .» یک«ھر سخن حقی -٣٩۶+١+٠

ن�ھ م�ی سخنگوی حقایق یگانھ ، با ھر سخنی بر انسانھا وارد می شود و تکثیر و اش�اعھ م�ی ش�ود و جاودا -٣٩٧+١+٠گردد . ھر حقگوئی با وجود مخاطبش یگانھ می شود زیرا بر بیخودی و نابودیش وارد می ش�ود و ع�ین خ�ود و وج�ودش

اینست یگانگی !می گردد .

اینست یگانگی !کالم توحیدی ، حامالن و عامالن و ناقالن وجودند . -٣٩٨+١+٠

Page 32: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

32

ی کنن��د و ن��ابود م��ی س��ازند . ول��ی اگ��ر واژگون��ھ ش��وند کلم��ات ، اتمھ��ای وجودن��د و انس��ان را بمب��اران م�� -٣٩٩+١+٠ھم شر تلق�ی » خیر«، نفرت فھمیده شود ، » عشق«فوتونھای وجودند و انسان را نور باران می کنند . فی المثل بایستی

اینست یگانگی ! .شودگردد و کفر نیز ایمان درک شود و باید ھم نباید وو ... و نھایتا وجود عدم فھمیده

علی (ع) . علی (ع) نخس�تین کس�ی ب�ود ک�ھ در جھ�ان .»واژه ھا در نگاه اھل معرفت زیر و رو می شوند « -۴٠٠+١+٠ !اینست یگانگی واژه انقالب نمود . و ھر معنائی را سرجای خودش قرار داد و عادلترین انسان شد .

ا کن�د ک�ھ ش�یطان پاس�خ ندھ�د زی�را او فقط انسان یگانھ است کھ می داند و می تواند کھ خدا را چگون�ھ ص�د -۴٠١+١+٠. کس�ی ک�ھ ح�رفش فھ�م نم�ی و ل�ذا ح�رفش را ھم�ھ م�ی فھمن�د معنای واقعی واژه ھا را می داند و بلد است کھ حرف بزن�د

اینست یگانگی ! شود حرف زدن نمی داند و کلمات را نمی شناسد .

واژه ھ��ائی اس��ت ک��ھ ب��ر زب��ان م��ی ران��د . آنچ��ھ ک��ھ انس��ان را دروغگ��و س��اختھ اس��ت دروغ از آب درآم��دن -۴٠٢+١+٠بنابراین او بھ تجربھ ای کور آموختھ کھ دروغ بگوید تا شاید راست از آب درآید . و نیز ب�ھ تجرب�ھ یافت�ھ ک�ھ دروغھ�ایش

، باور می شود ولی ھرگز نیندیشیده کھ چرا ؟ دروغ مصلحتی کھ کل زندگی بشر مدرن است از ھمین راز پدید آمده اس�ت اینست یگانگی !ربارۀ واژگونی واژه ھا . دل بشر راز جھ

بود . جنگ مذاھب نیز بر س�ر ھم�ین ی�ک کلم�ھ اس�ت » کلمھ«نیز در ازل یک در روایات دینی آمده کھ خدا -۴٠٣+١+٠اس�ت ک�ھ » اسم اعظ�م «کھ آن چھ بود : یھوه ، کریشنا ، هللا ، اوم و ... این کلمۀ ازلی کھ گوھرۀ وجود است معروف بھ ان�د . ب�ھ ھم�ین دلی�ل رس�م فقط ھمین کلمھ است کھ یگانھ است و مابقی جملھ بیگان�ھ و واژگون�ھ و دیوان�ھ و دیوان�ھ کنن�ده

اسم خدا پدید آمده کھ بھ معنای دوا کنن�دۀ ھم�ۀ نیازھ�ا و ب�دبختیھا و ن�ابودی ھاس�ت . ھم�ۀ یگانگ�ان ب�ھ ای�ن کلم�ۀ » ذکر«ه آید ، ھر گاه ھم کھ بھ واژه آمده واژگونھ و واژگون کننده ب�وده اس�ت و ژھ بھ واکازلی رسیده اند منتھی کلمھ ای نیست

اینست یگانگی ! بیگانگی را موجب شده است تا سر حد نابودی .اتفاقا اشد

ھمۀ فلسفھ ھا ، فلسفۀ بیگانگی و واژگونی واژه ھایند و لذا شدیدترین فریبھا را پدی�د آورده ان�د و م�ردم را -۴٠۴+١+٠ اینست یگانگی !بھ نفرت از فلسفھ ھا کشانیده اند .

معنائی دوگانھ و کامال متضاد است . منتھ�ی در ط�ول ت�اریخ بت�دریج فق�ط ھر لغتی در اصل ریشھ اش دارای -۴٠۵+١+٠یکی از این دو معنا باقی مانده و معنای دگرش از قلمرو گویش و فرھنگ حذف شده و ھمین امر موجب گمراھی و فریب

ب�ر آس�تانۀ ن�ابودی و دروغ گردیده است و جھان واژه ھا را جھان واژگونیھا ساختھ است و در ای�ن واژگ�ونی ، انس�ان را اینست یگانگی ! یعنی طالب معنای واقعی واژه ھا کھ ھمان معنای وارونۀ آنھاست .لب ھستی شود اکشانیده تا ط

ھر میل و غریزه ای در انسان تا در واژه ای منعکس نشود ، ق�ادر ب�ھ ھ�یچ حرکت�ی در انس�ان نیس�ت . ای�ن -۴٠۶+١+٠عام�ل ای�ن حرک�ت ھس�تند . اگ�ر معن�ای ای�ن واژه ھ�ا وارون�ھ ش�ود یعن�ی یگ�انگیش واژه ھا بخاطر معنائی کھ با خود دارند

اینس��ت ب��ارز ش��ود مس��لما مح��رک دگرگون��ھ ای خواھن��د ب��ود و ل��ذا ذات امی��ال و اراده و غرای��ز را نی��ز دگ��ر خواھن��د ک��رد. !یگانگی

ع�ی کلم�اتی را ک�ھ بک�ار م�ی ب�رد سقراط حکیم معتقد بود کھ ھمۀ بدبختیھای بش�ر از آن اس�ت ک�ھ معن�ای واق -۴٠٧+١+٠نمی داند . ولی او راه حلی ارائھ نداد . راه حل اینست : ھمۀ معانی را وارونھ و ضد کاربرد خصوصی آن در نزد خودتان

اینست یگانگی !سازید .

نمی کند ! اینست تنھا انقالب واقعی و صالحانھ و ھستی بخش کھ خون ھیچکس را حاللانقالب کامل معانی -۴٠٨+١+٠ اینست یگانگی !خون جھل را . اال

ھر واژه ای دو معنای متضاد دارد کھ ھر فردی یکی از این معانی را در زندگی خصوص�ی و پ�س پ�رده اش -۴٠٩+١+٠بکار می برد و دیگریش را در جامعھ و مالء عام . ھر گاه جای کاربرد این دو عوض شد انس�ان ص�ادق م�ی ش�ود و ح�ق

اینست یگانگی ! می شود و نجات رخ می نماید .واژه ھا ادا

اینست یگانگی ! انسان از ھر چھ کھ می ھراسد بایستی خود را بسویش پرتاب کند . -۴١٠+١+٠

Page 33: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

33

ھر واقعھ ای محل وقوع یک واژه است . معنای عرفانی ھر واژه ای درست ضد معنای عرفی آن اس�ت . و -۴١١+١+٠ اینست یگانگی !رف است و در واقع عرفان است . در عین حال عرفان ھمان فھم ع

فاصلھ و تضاد بین آنچھ کھ ھست و آنچھ کھ باید باش�د ھم�ان مج�ال درک یگ�انگی ای�ن دو اس�ت. ک�ل ت�اریخ -۴١٢+١+٠ اینست یگانگی !بشر نیز ھمین مجال است و الغیر .

ممک�ن ش�ده اس�ت . یگ�انگی ھم�ان مح�ال اس�ت ک�ھ ممک�ن» مح�ال«ھر مجالی برای فھم واقعیت نق�د ی�ک -۴١٣+١+٠ اینست یگانگی !است .

اینست یگانگی !انسان ھر چھ را کھ برای دشمن خود می خواھد برای خود خواستھ و بھ ھمان می رسد . -۴١۴+١+٠

! است : ام�ام زم�ان» برزمان«ھمان زمان بین عدم و وجود است . آنکھ یگانگی این دو را یافت » زمان« -۴١۵+١+٠ اینست یگانگی !

زمان ھمان زم�ان دوگ�انگی و بیگانگیس�ت . چ�ون زم�ان بس�ر آم�د دوگ�انگی نی�ز بس�ر آم�ده اس�ت و انس�ان -۴١۶+١+٠ !اینست یگانگیمجبور بھ انتخاب است بین بود و نبود ! ھر یک را کھ انتخاب کند بھ دیگری میرسد .

یر بزرگ آخرالزمان کھ عرصۀ سلطۀ تکنولوژی اس�ت انس�ان دوگانگی عرصۀ بی انتخابی و بازی است . خ -۴١٧+١+٠ اینست یگانگی !را مجبور بھ انتخاب می کند بین بود و نبود :

.انتخاب کرده اند ب�ود ی�ا نب�ود را شود کھیعنی بازیچۀ کامل کسانی میآنکھ انتخاب نمی کند انتخاب می شود -۴١٨+١+٠ اینست یگانگی !

اختیار قلمرو خروج از دوگانگی است . ولی آنکھ بھ گمان خود ، ھستی را انتخاب می کن�د انتخاب کردن بھ -۴١٩+١+٠اینس�ت (یعنی خود را) نیز بزودی مواجھ با اشد دوگانگی ھالکت بار می شود و لذا روی بھ نیس�تی م�ی کن�د (ض�د خ�ود) .

یگانگی !

را انتخ�اب ک�رده ، » خ�ود«اس�ت و ی�ا ب�ھ گم�انش آنکھ اندک نظر و طمعی دارد بھ کس�ی ک�ھ انتخ�اب نک�رده -۴٢٠+١+٠ اینست یگانگی ! دچار بی انتخابی و بی اختیاری و دوگانگی می شود .

ھ�ر » خ�ود«آنکھ خود و ھستی خ�ود را انتخ�اب ک�رده اص�وال در عم�ل نم�ی توان�د انتخ�ابی ک�رده باش�د زی�را -۴٢١+١+٠. گانھ قادر بھ انتخابی یگانھ نیستسان بدون یاری یک انسان یکسی کارخانۀ دوگانگی اوست و قلمرو اضداد است . لذا ان

اینست یگانگی !کسی کھ انسان یگانھ ای را انتخاب کرده در واقع انتخابی کرده است و بھ ھستی خود می رسد .

ار کسی کھ رفتاری صادقانھ و برخوردی قاطعانھ و خالصانھ با ھمسر خود نم�ی کن�د ن�ھ از روی لط�ف و ایث� -۴٢٢+١+٠. و لذا باالخره ب�ا زج�ر و ھمسرش از قلمرو سلطۀ او خارج شودبلکھ از فرط ظلم است کھ نمی خواھد و حتی ترحم است

اینست یگانگی ! زور خارج می شود .

کسی کھ اھانت و ستم دیگری را پاسخی قاطع نمی دھ�د و ت�ن ب�ھ آن م�ی دھ�د خ�ود از او س�تمگرتر اس�ت و -۴٢٣+١+٠در سر دارد و لذا مورد خیانتی عظیم قرار می گیرد و رابطھ ب�ا ع�ذاب قط�ع م�ی ش�ود و نم�ایش ایث�ار سودای ستمی برتر

اینست یگانگی !شیطانی ھم بھ پایان میرسد .

زن براستی مجسمۀ شیطان است تا زمانیکھ مرد را بواسطۀ پ�ائین تن�ھ اش ب�ھ اس�ارت و ب�ازی م�ی گی�رد و -۴٢۴+١+٠پائین تنھ اش ساقط می سازد و این رابطھ را برایش عذاب میکند و علنا روسپی اش م�ی گردان�د . لذا خداوند ھم او را از

اینست یگانگی !

آنکھ تو را براستی دوست بدارد کس�ی را ھ�م ک�ھ ت�و دوس�ت ب�داری نی�ز دوس�ت م�ی دارد ھرچن�د ک�ھ ھ�ووی -۴٢۵+١+٠ اینست یگانگی !اوست . این درس عبرتی از ابلیس است .

Page 34: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

34

اگ�ر یگ�انگی و یکت�ا پرس��تی ھمان�ا پرس�تش خ��دا بعن�وان ی�ک ف�رد ی��ا موج�ودی واح�د باش��د پ�س ابل�یس تنھ��ا -۴٢۶+١+٠ان��د و لع��ن نم��ود . پ��س یگان��ھ اس��ت درحالیک��ھ خداون��د او را ک��افرترین موج��ود خوموج��ود یگان��ھ و موح��د و یکت��ا پرس��ت

اینست یگانگی !ت . ، دوست داشتن و اطاعت کسی است کھ خدا دوستش دارد و یگانھ اسپرستی

کسی را کھ خدا دوست بدارد او را فقیر ترین و تنھا ترین و مفتخرت�رین انس�ان روی زم�ین م�ی س�ازد و ت�و -۴٢٧+١+٠ اینست یگانگی !ھم اگر چنین کسی را دوست داشتی و اطاعتش نمودی خداپرستی .

-این دوستی بصورت فقر و تنھ�ائی و خ�ود یگانھ پرستی ، پرستش دوستی خداست با بندگان مخلصش . و -۴٢٨+١+٠کفائی رخ می نماید . اگر یگانھ پرستی ، پرستش واژۀ خدا و وجود محض خدا بود کھ ھم�ھ یکت�ا پرس�تند و در رأس ھم�ھ

اینست یگانگی ! ابلیس قرار دارد کھ جز خدا را حاضر بھ سجده نشد .

!اینست یگانگی یکتا پرستی ، ھوو پرستی است . -۴٢٩+١+٠

اینست یگانگی ! » .دوست داشتن«دوست داشتن -۴٣٠+١+٠

معرفت بر محبت ، معرفت بر بی چون و چرائی است و از آنجا کھ کل زنجی�رۀ علی�ت دارای علت�ی ب�ی چ�ون -۴٣١+١+٠س�ت و چرا و فوق علت اس�ت پ�س معرف�ت ب�ر محب�ت ھمان�ا معرف�ت ب�ر عل�ت العل�ل اس�ت . و ای�ن ھم�ان راه رس�یدن ب�ھ دو

اینست یگانگی !است : محبت شناسی ! » دوست داشتن«داشتن

اه رسیدن ب�ھ ر ،راه رسیدن بھ خدا و لقاءهللا ھمان راه رسیدن بھ خدا در وجود یک انسان اھل محبت است -۴٣٢+١+٠ اینست یگانگی ! یگانگی یک انسان یگانھ .

عن�ی قلم�رو انھ�دام دوگ�انگی . و انھ�دامی ک�املتر از یگ�انگی محبت ھمان قلمرو انھدام منطق و عل�ت اس�ت ی -۴٣٣+١+٠ اینست یگانگی ! بود و نبود ، نمی باشد کھ ذات علیت و دوگانگی است .

اینست یگانگی ! پس دوست داشتن محبت ھمان دوست داشتن یگانھ است . -۴٣۴+١+٠

را دوست دارد و بلکھ دوست داشتن ضد عل�ت یگانگی راه رسیدن بھ یگانھ است در انسانی کھ بی علت تو -۴٣۵+١+٠ اینست یگانگی ! و خالف تمام حیات و ھستی اوست .

اینست یگانگی !ھر چیزی خود علت خویش است زیرا نابود می شود . -۴٣۶+١+٠

رک نابودی تنھا واقعھ و وضعیتی اس�ت ک�ھ علت�ی نم�ی خواھ�د و ب�ی عل�ت اس�ت و ل�ذا تجرب�ھ و انتخ�اب و د -۴٣٧+١+٠ اینست یگانگی !قلمرو بی علیتی است کھ علت العلل می باشد . انابودی ھمان

ارادی علت بی علتی است و در این تجربھ اگر انسان ب�ھ معرف�ت برس�د ب�ا خ�ود قوفعشق تجربۀ جبری و -۴٣٨+١+٠اینس�ت ن�ابود م�ی ش�ود . دوست می شود و تنھائی را می پ�ذیرد و در غی�ر اینص�ورت دش�من خ�ود م�ی گ�ردد و در ازدح�ام

یگانگی !

. از این حق یا دوستی پدید می آید و یا عداوت . یعنی ی�ا اتح�اد پدی�د م�ی آی�دحق عشق از نفرت برمی خیزد -۴٣٩+١+٠ ! اینست یگانگی .یا تنھائی و

ب�ا خ�ود . و دین یا باع�ث کف�ر م�ی ش�ود و ی�ا ایم�ان . یعن�ی ی�ا باع�ث ط�الق کام�ل خ�ود م�ی ش�ود و ی�ا اتح�اد -۴۴٠+١+٠ اینست یگانگی!منافقان ھم بین کفر و ایمان سرگردانند و فاصلۀ کافران و مؤمنان را پر می کنند .

اینست یگانگی ! کافر ، خود را در آسمان جستجو می کند و مؤمن ، خدا را در خود . -۴۴١+١+٠

Page 35: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

35

-م است ک�ھ ص�احبش را نھایت�ا ک�امال از خ�ودفقط اندیشھ در یگانگی ، اندیشھ است و مابقی خیالبافی و توھ -۴۴٢+١+٠ اینست یگانگی !بیگانھ می سازد و تن محض می کند .

اینست یگانگی ! قانون ابدی ھمان قانون یگانگی است . -۴۴٣+١+٠

اینست یگانگی !دشمنان قدر ھمدیگر را می دانند و دوستان نیز قدر دشمنان خود را . -۴۴۴+١+٠

اینست یگانگی ! ود : این اساس یگانۀ دوگانگیست :خود و غیر خ -۴۴۵+١+٠

اینس�ت ش�من م�ی دارد. ددوست کسی است کھ خ�ود را دوس�ت م�ی دارد و دش�من ، کس�ی اس�ت ک�ھ خ�ود را -۴۴۶+١+٠ یگانگی !

. ا زرنگ و آنھ�ا را احم�ق میپن�داریآنگاه کھ دیگران بھ تو باوراندند کھ دروغھایت را باور کرده اند خود ر -۴۴٧+١+٠ اینست یگانگی !

عدالت یعنی جدائی محض و برابری دو یک . محبت یعن�ی اتح�اد دو ی�ک ک�ھ م�ی ش�ود ی�ک . ش�راکت ھم�ان -۴۴٨+١+٠ اینست یگانگی !دوگانگیست کھ تحت فرمان قانون یگانگی در عذاب می افتد تا شراکت را باطل سازد .

اینست یگانگی !بھ ابطال است . امیال و افکار و اعمال مشرکانھ (شراکتی) محکوم -۴۴٩+١+٠

ھ��ر رابط��ھ ای ک��ھ دارای ھ��دفی واح��د باش��د و ج��ز آن ھ��یچ منظ��ور دگ��ری در ط��رفین نباش��د دوس��تی اس��ت . -۴۵٠+١+٠ اینست یگانگی !

ھدف واحد در رابطھ اگر جز رضای خدا و فنای خود نباشد نمی تواند ھدف واح�دی باش�د و موج�ب دوس�تی -۴۵١+١+٠ نگی ! اینست یگاگردد .

اینست یگانگی !اساس دو است . » یک«محبت اجر عدالت است ھمانطور کھ -۴۵٢+١+٠

اھل محبت آن است کھ خود را از طرفین رابطۀ خود ، پست تر می داند و اینگونھ است کھ عادل می شود . -۴۵٣+١+٠ اینست یگانگی !

نگاه پست تر بخویشتن است . سلطھ حاص�ل ت�الش عدالت حاصل تالش برای برابر شدن نیست بلکھ حاصل -۴۵۴+١+٠ اینست یگانگی ! برای برابری می باشد .

اینست یگانگی ! کسی کھ می خواھد دیگری را بھ سلطۀ خود بکشاند مجبور است مرید او گردد . -۴۵۵+١+٠

اینست یگانگی !صورتھا معکوس سیرتھایند زیرا معکوس آنچھ کھ ھستند می نمایند . -۴۵۶+١+٠

صاحب کرامت و شفاعت کسی است کھ کل بودش را بھ قلمرو نبود افکنده است و لذا از این ایثارش خالیق -۴۵٧+١+٠ اینست یگانگی ! شفا می یابند ، یعنی ھستی می یابند .

اینس�ت آنکھ می خواھد عادل باشد ظالم می شود فق�ط آنک�ھ م�ی خواھ�د ک�ھ اص�ال نباش�د ، ع�ادل م�ی ش�ود . -۴۵٨+١+٠ یگانگی !

اگر فقط خدا الیق ھستی است پس احساس و ادعای ھستی در بشر ھمان عل�ت العل�ل س�تم و ن�احقی اس�ت و -۴۵٩+١+٠ اینست یگانگی ! نیز علت ابطال اثبات ھستی . آنکھ از ھستی درمی گذرد الیق ھستی است چون خدا .

اینست یگانگی ! یثار غیر خود شود تا یک شود .است . خود باید ا» یک«صفر است و غیر خود » خود« -۴۶٠+١+٠

Page 36: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

36

اینست یگانگی ! است .» صفر«بعالوۀ » یک«آنچھ کھ در ھر بند این رسالھ اثبات می شود -۴۶١+١+٠

برتران��د راس��ل در کم��ال منط��ق پرس��تی ریاض��یاتی خ��ود پ��وچ گردی��د و از ای��ن پ��وچی ، ش��اگرد نابغ��ھ اش -۴۶٢+١+٠ اینست یگانگی ! بود . » کی«ویتگنشتاین رخ نمود کھ

انسان تا پوچ نشود و پوچی اش را تصدیق نکند الیق و طالب محبت نم�ی ش�ود یعن�ی رابط�ھ ب�ا ی�ک انس�ان -۴۶٣+١+٠ اینست یگانگی ! یگانھ ای کھ خود را نابود کرده است .

سا گمنامند و ی�ا ھ�یچ کالم�ی کھ چھ ب هھمۀ نبوغھای بزرگ تاریخ محصول رابطھ با انسانھای یگانھ ای بود -۴۶۴+١+٠چنگی�ز، محص�ول ی�ک ش�من چین�ی . ھیتل�ر، محص�ول محص�ول آمونی�وس زاک�اس . ،از آنان برجای نمانده است : فلوطین

مادام بالواتسکی . دکتر شریعتی، محصول دکتر نخشب . نیچھ، محصول لوسالومھ . سقراط ، محصول یک بانوی گمنام . اینست یگانگی !

اینست یگانگی ! قدیسین بزرگ عمری درد کشیده اند زیرا دشمنان خود را دوست می داشتھ اند . ھمۀ -۴۶۵+١+٠

اینست یگانگی ! تنھا سازیھا) . انسانھای یگانھ منشأ تفرقھ ھا بوده اند (منشأ -۴۶۶+١+٠

دوس�تانش دش�من آنکھ دوستانش را دوست می دارد و دشمنانش را دش�من م�ی دارد ب�ر ع�دالت اس�ت و ل�ذا -۴۶٧+١+٠ اینست یگانگی ! می شوند و دشمنانش ، دوست از آب درمی آیند .

اینست یگانگی ! عداوت بزرگترین عذابھاست ، عذاب تالش ستمگرانھ برای اشتراک ! -۴۶٨+١+٠

ال آنگاه کھ دوتا یکی می شود جھانیان غرق در تنھائی و بیکسی می شوند و ھر کسی جبرا ب�ھ خ�ودش مب�ت -۴۶٩+١+٠ اینست یگانگی ! می آید . و این قیامت است .

ھ ترین غیرھا، ت�ا آن ح�د ک�ھ ب�ودش،، بیگانھ توحق تو در غیر توست خاصھ در متضادترین غیرھا نسبت ب -۴٧٠+١+٠. ت�و فق�ط در چن�ین کس�ی ، ب�ھ عرص�ۀ نابودی تو باشد . اینست آن قانون یگانھ ای کھ موج�ودات جھ�ان را پدی�د م�ی آورد

ر کامل میرسی بشرط آنکھ تمامیت ماده و معنایت را بی مزد و منت و بلکھ ب�ا من�ت کش�ی ، تق�دیمش کن�ی . ت�و ایث�ار ظھو اینست یگانگی ! نکرده ای بلکھ بھ قانون وجود یابی عمل کرده ای و عالمی . تو مراد نامیده می شوی و او ھم مرید !

اینست یگانگی ! حبت و دوستی است ، از اجرھای یگانگی ! عقل و علم حقیقی نیز از محصوالت م -۴٧١+١+٠

آنچھ کھ پنھانست و ارادۀ بھ پنھان ماندن ابدی دارد تو را دوش�قھ م�ی کن�د و ب�ھ قت�ل م�ی رس�اند در حالیک�ھ -۴٧٢+١+٠ اینست یگانگی ! ھنوز راه میروی .

. او دش�من وگانھ و بیگانھ اس�ت از عق�ل و عل�مدآنکھ عرفان را ورای عقل و علم حقیقی می پندارد انسانی -۴٧٣+١+٠ اینست یگانگی ! یگانگیست و بھ ھمین دلیل ، عارف را جادوگر می خواند .

اینست یگانگی ! آنکھ صبور است پیروز می شود و حق بجانب می گردد . صبر ، اتحاد با خویشتن است . -۴٧۴+١+٠

و تجرب�ھ و ادراک اس�ت ب�ھ م�یخ یگ�انگی خویش�تن . و ای�ن ھم�ان عقل ، مھ�ار ک�ردن و زنجی�ر نم�ودن عل�م -۴٧۵+١+٠ اینست یگانگی ! جریان درون افکنی معرفت است و عارف ساختن تن خویش . این ھمان صبر است .

: تأتر، سینما، سیاست، عشق ، ھنرھا و و ... . آنکھ براستی ودن استمن ایفا ھر بازی ای نقش یگانھ را -۴٧۶+١+٠ اینست یگانگی ! ت از ھر بازی ای بی نیاز است . یگانھ اس

اینست یگانگی ! -علی (ع) » دوست تو کسی است کھ بی او لحظھ ای میل بھ زنده ماندن نداری « -۴٧٧+١+٠

Page 37: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

37

نگاه نکردن ب�ھ غی�ر خ�ویش ، گ�وش ف�را ن�دادن ب�ھ غی�ر خ�ویش ، چی�زی انتظ�ار نداش�تن از غی�ر خ�ویش و -۴٧٨+١+٠ اینست یگانگی ! ویش .فراموش کردن غیر خ

یگانھ شدن عین مردن در ھر لحظھ می ماند آنگاه کھ ب�ر ای�ن وادی وارد نش�ده ای . و چ�ون وارد ش�دی در -۴٧٩+١+٠ اینست یگانگی ! ھر لحظھ زندگی برتری یافتن است .

و آین�ده تقس�یم م�ی کن�د . در انتظار نبودن ، در اکنون بودن ، خروج از زم�ان ک�ھ ت�و را ب�ھ دو ش�قۀ گذش�تھ -۴٨٠+١+٠ اینست یگانگی !

ھر جنبشی دال بر بیقراری در خویشتن و بیگانگیست . انسان بیگانھ حتی در حال نشستھ ھم می دود و در -۴٨١+١+٠انسان یگانھ چون حرکتی می کند کل جھان را ب�ھ حرک�ت م�ی ان�دازد . حرک�ت او زیب�اترین رق�ص خواب نیز راه می رود .

اینست یگانگی ! . حرکت او بھ مثابۀ خانھ تکانی است . ممکن است

ش�ود . اینگونھ است کھ انسان ھم�ان می یگانھ شدن ، چیزی شدن نیست بلکھ پذیرش ھمانی است کھ ھستی -۴٨٢+١+٠کھ ھست . و چون ھر کسی ھمانست کھ ھست پس ھمھ یگانھ اند ول�ی ای�ن مق�ام خ�ود را درک نم�ی کنن�د و ل�ذا از آن م�ی

اینست یگانگی ! زند تا یگانھ نباشند و نمی توانند .گری

کل تاریخ بشری محصول تالش ناکام بشر برای بیگانھ شدن است . این تالش ھم محرک تاریخ و ھم ابط�ال -۴٨٣+١+٠ اینست یگانگی ! گر و بھ پایان برندۀ آن است .

و شعر و ادبیات و علوم انسانی و تربیتی چی�زی ج�ز کل فلسفھ و تاریخ فلسفھ و حکمت و عرفانھای نظری -۴٨۴+١+٠ اینست یگانگی ! تفسیر انسانھای یگانھ نیست و تالشی ناکام در تقلید از این یگانگان .

تعل��یم و تربی��ت اجب��اری ، تالش��ی مذبوحان��ھ ب��رای یگان��ھ س��ازی انسانھاس��ت ب��ھ تقلی��د از یگانگ��ان . و ای��ن -۴٨۵+١+٠ اینست یگانگی ! حصولش بھ اشد بیگانگی می رسد و فرو می پاشد .تقلیدی منکرانھ است و لذا م

اینست یگانگی ! پاک شدن از والد و ولد (پس و پیش) و رسیدن بھ خود . -۴٨۶+١+٠

اینست یگانگی ! قرآن .» نکھ نھ حسرتی از گذشتھ و نھ آرزو و نگرانی برای آینده دارد آ« -۴٨٧+١+٠

اینست یگانگی ! ید :مرگ باید و نبا -۴٨٨+١+٠

اینست یگانگی ! زن) دانستن : خود را کافر (دروغ -۴٨٩+١+٠

اینست یگانگی ! خود را بیگانھ دیدن : -۴٩٠+١+٠

اینست یگانگی ! لکولھا . وعالم ھستی بر اتحاد دو یک است ھمچون م -۴٩١+١+٠

ش�د بیگانگیس�ت ت�ا س�رحد مالیخولی�ا مث�ل ھمج�نس اتحاد جنس مخالف یگانگیست و اتحاد جنس موافق نیز ا -۴٩٢+١+٠گرائی . لذا اصناف و احزابی کھ بر اساس موافقت ھ�ا و اش�تراکات فک�ر و من�افع پدی�د م�ی آین�د اس�وۀ بیگ�انگی و ع�داوت

اینست یگانگی ! ھستند و نیز چنین ازدواجھائی .

یگانگی ! اینست کافرترین انسانھا بھ خالصترین ایمانھا میرسند . -۴٩٣+١+٠

براب��ری ، ھمس��انی ، اش��تراک ، دموکراس��ی ، سوس��یالیزم و و ... دش��من اتح��اد و یگانگیس��ت یعن��ی دش��من -۴٩۴+١+٠ اینست یگانگی ! .محبت

اینست یگانگی ! براندازی : -ارادۀ بھ برابری منشأ عداوت و ستم و جنون و جنایت است تا سرحد خود -۴٩۵+١+٠

Page 38: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

38

اینست یگانگی ! واھد شبیھ کسی شود دشمن او می شود و این دشمن رسوا می گردد . آنکھ می خ -۴٩۶+١+٠

! اینست یگانگیآنکھ می خواھد فدای کسی شود ھمتای او می شود و بلکھ خدای او می شود . -۴٩٧+١+٠

اینست یگانگی ! چاپلوسی و فحاشی دو صفت واحدۀ مرد ستمگر نسبت بھ زن است . -۴٩٨+١+٠

اینست یگانگی ! ھمۀ زنان عشوه گر و ملوس ، شکنجھ گران رختخوابند . -۴٩٩+١+٠

اینست یگانگی ! ھر تناقض و دوگانگی کھ می بینی از جھل توست . -۵٠٠+١+٠

تضاد واقعیت ندارد فقط ذھن دوگانھ است کھ اینگونھ می فھمد . ذھنی کھ دروغ م�ی زن�د تن�اقض م�ی یاب�د . -۵٠١+١+٠ ! اینست یگانگی

اینست یگانگی ! کھ چون بھ کمال رسد پوچ گردد . تضاد شناسی (دیالکتیک) ھمان خود شناسی ذھن است -۵٠٢+١+٠

اینست یگانگی ! انسان تا دوستی مخلص نیافتھ ھیچ دشمنی نیز ندارد . -۵٠٣+١+٠

اینست یگانگی ! و جاھل بودند . از بابت ھر مؤمنی ، ھزاران کافر پدید می آید تا قبل از او ھمھ بی نظر -۵٠۴+١+٠

کافر ، خود را مؤمن می داند و مؤمن ، خود را کافر می داند . عالم ، خ�ود را جاھ�ل م�ی دان�د و جاھ�ل ھ�م -۵٠۵+١+٠ اینست یگانگی ! خود را عالم می داند وو ... پس ھر کسی کامل است .

اینست یگانگی ! . زنی کھ از مرد کینھ و نفرت دارد روسپی می شود -۵٠۶+١+٠

ض�دیت ش�دیدتر باش�د آن عش�ق نی�ز ای�ن آنچھ کھ عشق نامیده می شود حاصل رابطۀ ضدین اس�ت . ھ�ر چ�ھ -۵٠٧+١+٠ اینست یگانگی ! شدیدتر است .

عشق بیانگر نیاز انسان بھ ضد خویش است ب�ھ فن�ای خ�ویش . و در ای�ن فناس�ت ک�ھ خ�ویش برم�ی خی�زد . -۵٠٨+١+٠ ! اینست یگانگی

انسان بمیزانی کھ دارای ھویت خودی است عاشق می شود یعن�ی محت�اج ض�د خ�ود م�ی ش�ود ت�ا فن�ا ش�ود . -۵٠٩+١+٠ اینست یگانگی !

رای قلبی خدائی ھس�تند یعن�ی قلب�ی یگان�ھ . ای�ن ن�وع قل�وب اعشق ریشھ دار و مسئول از مؤمنان است کھ د -۵١٠+١+٠ !اینست یگانگی. شیخ صنعان عشق ، مثلمانشان آوردایعاشق کافرترین انسانھا می شود تا بھ

عنصر یگانگی انسان است . آنکھ ایمان ندارد دلی زنده ندارد و لذا بیگانھ است یعنی دوست ن�دارد . » دل« -۵١١+١+٠ اینست یگانگی !

ود خیانت می کن�د.آنکھ بھ دوست مخلصی خیانت می کند دلش می میرد و لذا از خود بیگانھ می گردد و بخ -۵١٢+١+٠ اینست یگانگی !

ھمھ را دوست داشتن ، دوست داشتن نیست بلکھ بیگانگیس�ت . یگان�ھ کس�ی اس�ت ک�ھ فق�ط یک�ی را دوس�ت -۵١٣+١+٠ اینست یگانگی ! داشتھ باشد در اینصورت از مابقی بیگانھ نیست و ھمھ را می شناسد .

اینست یگانگی ! تی و زنده شدن دل است . بیان صادقانھ و خاشعانۀ نیاز ، عامل دوس -۵١۴+١+٠

Page 39: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

39

انسان محتاج ضد خویش است . اگر نیازش را صادقانھ و خاشعانھ در میان نھد این ض�دیت تب�دیل ب�ھ اتح�اد -۵١۵+١+٠ اینست یگانگی ! و محبت می شود .

اینست یگانگی ! نیاز بھ برآوردن نیاز دیگران بی مزد و منت و مکر . -۵١۶+١+٠

آنکھ ایمانی ندارد دین نمائی می کند ، آنکھ علمی ندارد فض�ل نم�ائی آنکھ عشقی ندارد عشق بازی میکند . -۵١٧+١+٠ اینست یگانگی ! می کند وو ... آنکھ نیست تظاھر بھ ھستی می کند .

ت�رحم دچ�ار ترحم بھ ضعف و حماقت ، پرورش جنون و جنایت است ، حمایت از بیگانگی است و لذا عام�ل -۵١٨+١+٠ اینست یگانگی ! انتقام می شود .

عشق بھ فرزند ، عشق بھ بیگانھ سازی ابدی اوست برای تصاحب ابدی وجود او . اینست کھ فرزن�د انتق�ام -۵١٩+١+٠ اینست یگانگی ! می ستاند .

. کار ب�زرگ نش�ان دادن باطل سازی اندیشۀ دیگران کاری بزرگ نیست زیرا اسیر زمانھ این کار را می کند -۵٢٠+١+٠ اینست یگانگی ! حق ابطال اندیشھ ھاست ، حق نابودی !

اینست یگانگی ! نیستی ھیچ دلیلی نمی طلبد زیرا علت ھستی است . -۵٢١+١+٠

تنھا ایده ای است کھ موجودیتی در جھان بیرون ن�دارد پ�س انس�انی ت�رین ای�ده ھاس�ت و » نیستی«اگر ایدۀ -۵٢٢+١+٠ اینست یگانگی ! نھا ایدۀ انسانی و تماما انسان است . بلکھ ت

. باش�د» خدا«بایستی ھمان » نیستی« اگر ھر چھ کھ بھ ذھن می آید مستلزم موجودیتی در جھان است ایدۀ -۵٢٣+١+٠ اینست یگانگی ! ھمانطور کھ کل مذھب ھمانا راه مرگ و فنا پرستی است .

. در غی�ر رض�وان م�ی یاب�د و در آن م�ی آرام�د ضی می شود ھستی اش را روض�ۀآنکھ بھ آنچھ کھ ھست را -۵٢۴+١+٠ اینست یگانگی ! اینصورت ھستی اش آتشدان است و از آن می گریزد .

آنچھ کھ انسان را از خود راضی و با خود یگانھ م�ی کن�د ، از خ�ود گذش�تن اس�ت و مری�د غی�ر ش�دن . حت�ی -۵٢۵+١+٠ اینست یگانگی ! خود را خیرات می کنند تا بتوانند از دزدی خود راضی شوند .دزدھا ھم بخشی از مال دزدی

. ای�ن خ�ود آن اشیاء بھ عذاب او م�ی پردازن�د آنکھ اشیاء را می پرستد دربارۀ شان بھ وسواس می افتد و -۵٢۶+١+٠ گی ! اینست یگاناوست کھ در اشیاء حبس شده و می خواھد بھ تن خود بازگردد و نمی تواند .

آنکھ اندیشۀ فنا را استثماری و ظالمانھ می خواند خود بزودی حامی استثمارگران و ظالم�ان م�ی گ�ردد مث�ل -۵٢٧+١+٠ اینست یگانگی ! ارسطو کھ معلم سرخانۀ اسکندر شد .

انھا و از باب��ت بیگانگیھ��ای بش��ر تجارتھ��ائی متن��وع و جھ��انی پدی��د آم��ده اس��ت : ت��أتر و س��ینما ، بیمارس��ت -۵٢٨+١+٠تیمارستانھا و کال دانش پزشکی ، ایدئولوژیھای آرمان گ�را ، اح�زاب سیاس�ی ، محاف�ل رم�الی و ج�ن گی�ری و ج�ادوگری ، دادگاھھا و زندانھا ، درویش گرائی ، قاچاق مواد مخدر ، مراسم جشن و عزا ، موسیقی ، ورزش ھ�ای حرف�ھ ای و و ...

آور اس�ت زی�را آنچ�ھ ک�ھ مبادل�ھ اس�ت و مبادل�ۀ جن�ون . و ل�ذا ت�ورم زا و قحط�یاین داد و س�تد بیگانگ�ان و تج�ارت اجن�ھ اینست یگانگی ! شود نابودی است ، آنھم نابودی قاچاق و دروغین .می

مص�لحت ب�ھ .دروغ مصلحتی ! بی تردید ھن�وز کس�ی پی�دا نش�ده ک�ھ ب�دون ھ�یچ مص�لحتی دروغ گفت�ھ باش�د -۵٢٩+١+٠اد و جن�گ اس�ت یعن�ی پنھ�ان داش�تن دوگ�انگی و بیگ�انگی ھ�ا و نم�ایش یگ�انگی ! زن�دگی معنای صلح نم�ائی در ح�ین تض�

اینست یگانگی ! انسان بیگانھ از خویش ، یک دروغ مصلحتی است ، یک جنگ صلح آمیز !

Page 40: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

40

بزرگترین حماقت خود خواستھ ، باور گالیھ و ناراحتی است . انسان برای آنکھ ناراحت باشد خود را احمق -۵٣٠+١+٠می کند و لذا مجبور است کھ ناراحتی ھا و گالیۀ دیگران راھم باور کند تا باورش کنند ، چھ چیزی را ؟ یگ�انگیش را ! و اینکھ از این بیگانگی و دوگانگی واقع�ا ناراح�ت اس�ت . و اینگون�ھ اس�ت ک�ھ کس�ی براس�تی ناراح�ت و م�ریض م�ی ش�ود .

انگی ! اینست یگ یعنی با بیگانگی اش سازگار می شود .

بران�دازی –یگانگی ، خویش و غیر نمی شناسد و بھ ھمین دلیل طرفداری ندارد اال کسی کھ جدا قصد خود -۵٣١+١+٠ اینست یگانگی ! داشتھ باشد . مابقی ھم بدست یگانگی برمی افتند .

ن اس�ت : انس�انی ک�ھ دی�ن را آنچھ کھ خرافات نامیده می شود حقایق بیگانھ شده از انسان بیگانھ از خویشت -۵٣٢+١+٠یعنی امر بھ علت خویش بودن را انک�ار ک�رده ، مجب�ور ب�ھ اعت�راف گش�تھ اس�ت . خراف�ھ ، اعت�راف کافران�ۀ دی�ن اس�ت .

اینست یگانگی !

جنون فقط یک دلیل دارد و آن دروغ و ریا می باشد یعنی انکار واقعیت تا آن حد کھ خود را نیز انکار کرده -۵٣٣+١+٠ اینست یگانگی ! ست در حالیکھ بھ قصد اثبات خود دروغ می گفت . ا

انسان نھ بخاطر فقر دروغ می گوید و نھ بواسطۀ جب�ر . فق�ط ب�رای انک�ار نیازھ�ایش دروغ م�ی گوی�د و ل�ذا -۵٣۴+١+٠ی�ادش م�ی رود نجا ک�ھ اص�ال بکل�یآمستمرا حریص تر می شود و لذا دروغتر . و این سیر از خود بیگانگی بشر است تا

اینست یگانگی ! کھ برای چھ دروغ می گوید زیرا نیازھایش از وی بیگانھ شده اند . و این دیوانگی و رسوائی است .

دروغگو کم حافظھ نیست بلکھ بتدریج بی حافظھ می شود و این عجیب نیس�ت زی�را او اص�ال ب�ھ قص�د پ�اک -۵٣۵+١+٠ اینست یگانگی ! . و اینک بھ ھدف خود رسیده است . کردن واقعیت از حافظھ اش دروغ می گوید

اینس�ت .ی حافظگی حاصل از دروغگ�وئی بش�رکامپیوتر ھم محصول دروغگوئی بشر است و ھم جانشین ب -۵٣۶+١+٠ ! یگانگی

ریاضیات حاصل بیشعوری بشر است ھمانطور کھ علم پزشکی حاص�ل بیم�اری و دموکراس�ی ھ�م حاص�ل ب�ی -۵٣٧+١+٠ اینست یگانگی ! و تمدن ھم حاصل توحش است .عدالتی

اینست یگانگی ! برای فھم یگانگی ، صداقت کافیست . -۵٣٨+١+٠

زیرا ذھن خود کارخانۀ دوگانگیس�ت . پ�س کافیس�ت بواسطۀ اندیشۀ محض نمی توان یگانگی را درک نمود -۵٣٩+١+٠ اینست یگانگی ! کھ لحظھ ای نیندیشید .

اینست یگانگی ! الھ دعوت و تالش برای لحظھ ای مکث است ، لحظھ ای صفر .این رس -۵۴٠+١+٠

ھ��ر گ��اه ک��ھ ب��ا واقع��ھ ای ، انس��ان ب��ھ قلم��رو یگ��انگی نزدی��ک م��ی ش��ود خ��ود را ب��ھ دی��وانگی میزن��د یعن��ی -۵۴١+١+٠ اینست یگانگی ! بیگانگیش را جبرا علنی می سازد .

اینست یگانگی ! گی بر دوگانگی ھستند . بیماریھا جملگی عالئم سلطۀ یگان -۵۴٢+١+٠

زن باطن مرد است و لذا مرد ھم زن پرست است . و چون زن ذات�ا ک�افر (ب�ی نی�از) اس�ت م�رد ھ�م جب�را ب�ھ -۵۴٣+١+٠کفر می گراید . ھر گاه یک زن م�ؤمن ش�ود ھ�زاران م�رد ایم�ان م�ی آورن�د . ھم�انطور ک�ھ اگ�ر ی�ک م�رد ایم�ان آورد و از

اینست یگانگی ! شود ھزاران زن ایمان می آورند . سلطۀ زن خارج

ھمۀ حقایق ق�دیمی ان�د . آنچ�ھ ک�ھ جدی�د اس�ت انک�ار حق�ایق اس�ت و ابط�ال ای�ن انک�ار . و نی�ز اثب�ات دوب�ارۀ -۵۴۴+١+٠ اینست یگانگی ! حقایق ! کل تاریخ کاری جز این ندارد .

اینست یگانگی ! ھر بھ ھستی می کند . یکی ھست و نمی نماید . و مابقی نیست و تظا -۵۴۵+١+٠

Page 41: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

41

اینست یگانگی ! عالم ھستی تماما گرد و غبار است ، چون فرونشیند جمال یگانھ آشکار می شود . -۵۴۶+١+٠

اینست یگانگی ! ھیچ چیزی نھ ابتدائی دارد و نھ انتھائی . -۵۴٧+١+٠

اینس�ت .بران�دازی مبتالین�د -جب�را ب�ھ خ�ودل مردم�ان کن�د ک�ه یگانھ ای بر روی زمین زن�دگی میچون ھموار -۵۴٨+١+٠ ! یگانگی

اینست یگانگی! براندازی نمی بود نسل بشر بسیار پیش از این برافتاده بود . -اگر جنون خود -۵۴٩+١+٠

اینست یگانگی ! یکی بود یکی نبود . و این ھر دو یکی بود . -۵۵٠+١+٠

اینست یگانگی ! -یک ضرب المثل » وشد از ھمسرش جدا شده است آنکھ لباسش را زیر و رو بپ« -۵۵١+١+٠

اینست یگانگی ! برای درک ھر بند از یگانگی یا لحظھ ای سکوت می خواھد و یا تا قیامت اندیشھ . -۵۵٢+١+٠

ا یگان��ھ در می��ان بیگانگ��ان مث��ل ب��ره ای در می��ان گرگ��ان اس��ت ک��ھ او را خواھن��د کش��ت و خواھن��د خ��ورد ت�� -۵۵٣+١+٠ اینست یگانگی ! جمعشان یگانھ شود .

ت�ن ھرچ�ھ ھس�ت بیگان�ھ و دش�من انسان آن است کھ تن خویش باشد : خویشتن ! در فاص�لۀ ب�ین خ�ویش و -۵۵۴+١+٠ اینست یگانگی ! است .

اینست یگانگی ! جورجیاس حکیم . -» ھیچ چیزی وجود ندارد « -۵۵۵+١+٠

اینست یگانگی ! اوپانیشادھا . -» جھانی خودای انسان تو« -۵۵۶+١+٠

. زی�را آنک�ھ خ�ود را ش�ناخت دانس�ت ک�ھ ن�ابود اس�ت . ای�ن (ع)عل�ی» خود را نشناخت نابود است . آنکھ « -٠+١+۵۵٧ اینست یگانگی ! دانائی ھمان وجود است کھ ابدی می ماند و توشۀ آخرت است .

. زی�را خ�وب و ب�دی در ک�ار نیس�ت ، ھ�ر ام�ری ح�ق اس�ت . گوتھ » آنگاه کھ خوب و بد را شناختی خدائی« -۵۵٨+١+٠ اینست یگانگی !

اینست یگانگی ! حق ھمان یگانگی نیک و بد است . -۵۵٩+١+٠

آنکھ نیک و بد را مساوی می داند ھنوز خوب ، خ�وب اس�ت و ب�د ھ�م ب�د اس�ت و ل�ذا ص�فر م�ی ش�ود . ای�ن -۵۶٠+١+٠ ! اینست یگانگیدر این مقدمھ تباه و نابود می شوند . مقدمۀ یگانھ دیدن خوب و بد است ولی اکثرا

آنکھ خوب و بد را مساوی می داند مادون بود و نبود است ولی آنکھ خوب و بد را یکی می داند از آن ف�را -۵۶١+١+٠ست . اولی دوشقھ ادر میان بود و نبود می رود و ماورای بود و نبود است . ولی آنکھ خوب را خوب و بد را بد می داند

اینست یگانگی ! کافر است ، دومی عارف است و سومی مؤمن مبتدی است .

اینست یگانگی ! فرق بین کافر و عارف ، فرق بین صفر و یک است . -۵۶٢+١+٠

کافر خود را با عارف مساوی می پندارد . این ھمان تشابھ بغایت فریبندۀ بین مادون و ماورای ب�ود و نب�ود -۵۶٣+١+٠ اینست یگانگی ! ت . مثل تشابھ غروب و سحر . تشابھ و تفاوت بین معاویھ و علی (ع) .اس

اینست یگانگی ! پیامبران ، یگانھ پرست ھستند ولی امامان و عارفان ، یگانھ اند . -۵۶۴+١+٠

اینست یگانگی ! حیوان و عارف ھر دو یگانھ اند اما این کجا و آن کجا . -۵۶۵+١+٠

Page 42: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

42

امبران ، حی�وان دو پ�ا را ب�ھ دو ش�قۀ نی�ک و ب��د تقس�یم کردن�د و ل�ذا باع�ث م�دنیت (گردھم�ائی) ش��دند . و پی� -۵۶۶+١+٠ اینست یگانگی ! عارفان این بشر دوگانھ را دوباره یگانھ می کنند و این پایان مدنیت است و آغاز تنھائی .

اینس��ت و ای��ن دو جانش��ین یکدیگرن��د. .ماس��ت و ع��ارف ھ��م نیس��تی ھس��ت نماس��تخداون��د ھس��تی نیس��ت ن -۵۶٧+١+٠ ! یگانگی

اگر درست و نادرست مساوی می بود ھمھ چیز می گندید و درھ�م م�ی شکس�ت ول�ی اگ�ر درس�ت و نادرس�ت -۵۶٨+١+٠ اینست یگانگی ! یکی نمی بود ھیچ چیز واحدی نمی بود .

اینس�ت ب�دبختی ھ�ای کام�ل بش�ریت م�ی دان�د . عارف کسی است کھ خود را مس�بب ھم�ۀ خطاھ�ا و گناھ�ان و -۵۶٩+١+٠ یگانگی !

اینست یگانگی ! عارف ، سپر بالی خدا در عالم خاک است . اینست محبت . -۵٧٠+١+٠

ھ��یچکس در ت��اریخ جدی��د جھ��ان ھمچ��ون نیچ��ھ ب��ر کالب��د دوگ��انگی ھ��ای بش��ر ض��رباتی مھل��ک وارد ننم��ود . -۵٧١+١+٠ اینست یگانگی !

اینست یگانگی ! را بدترین انسان جھان می داند درحالیکھ نیکوکارترین انسان است . عارف ، خود -۵٧٢+١+٠

اینست یگانگی ! کسی کھ ھنوز اندکی ھم خود را نیکو می داند دوگانھ است . -۵٧٣+١+٠

اینست یگانگی ! آزار) ھستند . -ھمۀ انسانھا مازوخیست (خود -۵٧۴+١+٠

اینست یگانگی ! ھم نمی بود .» نیک«نمی بود » بد«اگر -۵٧۵+١+٠

انسان تنھا موجود بیگانھ و نابوده در جھان است و بھ ھمین دلیل تاریخ را پدید آورد تا جبران این خس�ران -۵٧۶+١+٠ اینست یگانگی !باشد .

انس��ان یگان��ھ را موج��ودی ض��د ت��اریخ و ض��د بش��ریت و تم��دن و رف��اه و عل��م و ھن��ر و فرھن��گ م��ی دانن��د -۵٧٧+١+٠ اینست یگانگی ! درحالیکھ علت العلل این امور است .

فلسفھ ، فرزند ناخلف حکمت توحیدی است . و علم ھ�م فرزن�د ن�اخلف فلس�فھ اس�ت و تکنول�وژی ھ�م فرزن�د -۵٧٨+١+٠ اینست یگانگی! براندازی می شوند . -ناخلف علم است . این ناخلفان جملگی دچار خود

اینس�ت ق می شود . این ھمان ارادۀ خدا در بشر است و امر کن فیکون می باش�د . ارادۀ قلبی ھر کسی محق -۵٧٩+١+٠ یگانگی !

!اینست یگانگی ھیچکس نمی تواند میل قلبی خود را تغییر دھد . این ھمان جبر اختیار است . -۵٨٠+١+٠

ت یگانگی ! اینس و درقید نمودن عمل بھ آزادی نفس .آزادی عمل بھ اسارت نفس می انجامد -۵٨١+١+٠

آنچھ کھ یگانگیست بھ اشد تضاد می ماند ول�ی فق�ط در قلم�رو ذھ�ن دوگان�ھ . یگ�انگی ، واقعی�ت اس�ت و ن�ھ -۵٨٢+١+٠ اینست یگانگی ! ذھنیت .

د ھم�ان دیالکتی�ک ذھ�ن او ب�ود ک�ھ یمی نام» خدا«می فھمید و آن را » مطلق«و » یگانھ«آنچھ کھ ھگل ، -۵٨٣+١+٠. پس خدای ھگل دوت�ا او تاریخ را عینیت خدا می دانستورت نبرد اضداد توصیف و استنباط می شد . در جمال تاریخ بص

بود : تز و آنتی تز : دیالکتیک ذھن و تاریخ ! سنتز آن کمونیزم مارکس بود کھ قص�د بران�دازی ذھنی�ت و ت�اریخ را نم�ود

Page 43: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

43

. و ب�دین ترتی�ب فلس�فھ نی�ز پ�س از نب�ردی دوھ�زار ن ش�دبود کھ مرگش توسط نیچھ اعال» ایدۀ خدا«ولی آنچھ کھ برافتاد اینست یگانگی ! سالھ با حکمت توحیدی ، بھ پایان رسید و پایانش توسط ھایدگر اعالن شد . و این مرگ دوگانگی بود .

!اینست یگانگینیھیلیزم کھ فلسفۀ قرن بیستم بود ھمان صفر پرستی بود یعنی نیستی پرستی . -۵٨۴+١+٠

کل تاریخ دوھزار سالۀ فلسفھ و دانش و تمدن اروپائی محصول نب�ردی اس�ت ک�ھ افالط�ون و س�پس ارس�طو -۵٨۵+١+٠بر علیھ نیستی پرستی حکمت الئا (پارمنیدز، جورجیاس، سقراط وو ... ) آغاز کردند و کل این ت�اریخ ب�ھ نیس�تی پرس�تی

اینست یگانگی ! انجامید .

اینست یگانگی ! آنرا اثبات خواھی کرد . با ھر چھ کھ بجنگی -۵٨۶+١+٠

اینست یگانگی ! یگانگی قلمرو صلح (عمل صالح)است . -۵٨٧+١+٠

اینست یگانگی ! عمل صالح (صلح آمیز) منشأ ھمۀ جنگھاست . -۵٨٨+١+٠

اینست یگانگی ! جنگ با دین بھ خرافھ می انجامد . -۵٨٩+١+٠

اینست یگانگی ! (کفری شدیدتر) .جنگ با کفر بھ نفاق می انجامد -۵٩٠+١+٠

اینست یگانگی ! با کسی نمی جنگی اال اینکھ از او توقع محبت داری و برای بھ صلح رسیدن می جنگی . -۵٩١+١+٠

اینست یگانگی ! انسان سیاسی کسی است کھ نمی خواھد پوچ شود و لذا ھمھ کاره و ھیچکاره است . -۵٩٢+١+٠

اینست یگانگی !بیاید بد می شوی . اگر از بدی بدت -۵٩٣+١+٠

ص��فت در وی ب��ارز گش��تھ و رس��وایش انس��ان بھ��ر ص��فتی ک��ھ مب��تال باش��د و آن��را منک��ر ش��ود بدینگون��ھ ای��ن -۵٩۴+١+٠ اینست یگانگی !. و از آن صفت بیزار و بری می گرددنماید می

. نفی اگر تأیید شود اثبات م�ی ش�ود و اینتالش انسان در اثبات ھر ادعایی منجر بھ نفی آن ادعا می شود . -۵٩۵+١+٠ اینست یگانگی !

انسان در ھمھ حال برتر از آنست کھ ھست . اگر بر این وضع آگاه باشد ھرگز ادعایی نم�ی کن�د ک�ھ خ�ود را -۵٩۶+١+٠ اینست یگانگی !تحقیر کرده باشد .

مکتب و مذھب نماید و جھانی شود . و از انسان از طرفی می خواھد راه و روش و ھویت خود را مبدل بھ -۵٩٧+١+٠ اینست یگانگی !احدی را کھ عین او باشد ندارد . طرفی دگر چشم دیدن

اینست یگانگی !طرح تضاد ھمان طرح یگانگی است زیرا تضاد ممکن نیست . -۵٩٨+١+٠

ھم�ان احس�اس و ب�اور از بیگانگی بشر ھمین بس کھ معتقد بھ وجود چیزھای متضاد در جھ�ان اس�ت . ای�ن -۵٩٩+١+٠عین جھل و ظلمت وابط تعمیم داده می شود . این تضاد ھمان کفر بشر است کھ رتضاد جھان با خویشتن است کھ بھ ھمۀ

اینست یگانگی ! اقعیت ندارد بلکھ یک ارادۀ جنونی و ناکام است . اوست . کفر نیز و

حس�اس معنوی�ت و روح م�ی کنن�د و اتفاق�ا در مراس�م مردمان در اعمال خالف اخالق خود بسیار عمی�ق ت�ر ا -۶٠٠+١+٠عب��ادی احس��اس انقی��اد و افس��ردگی دارن��د و خ��ود را تمام��ا م��ادی م��ی یابن��د . ب��ھ ھم��ین دلی��ل آدمھ��ا برس��ر نمازھ��ا ب��ھ ی��اد

ج�ام بدھکاری و طلبکاری خود می افتند . این ھمان علت العلل روانی نفاق است . مردمان اگر آن کارھ�ای پ�س پ�رده را ان اینست یگانگی ! ندھند نمی توانند در بیرون پرده رفتاری اخالقی داشتھ باشند .

Page 44: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

44

اینست یگانگی ! چرا ماتریالیست ھا ایثارگرترند ! -۶٠١+١+٠

اینھمھ تواضع و ادب و محبت خود نمائی می کند ! زیرا انس�ان بیگان�ھ گینشئچرا در میخانھ ھا و مجالس -۶٠٢+١+٠خود را بھ اشد بیگانگی می رساند و بیگانگی خود را می بیند و تصدیق م�ی کن�د و ب�ر ج�ای خ�ود ق�رار بواسطۀ این مواد

اینست یگانگی ! می گیرد .

اگر مواد مس�تی زا و مخ�درات و داروھ�ای روان گ�ردان نب�ود مردم�ان یک�دیگر را ن�ابود ک�رده بودن�د . آنچ�ھ -۶٠٣+١+٠ نست یگانگی ! ایموجب بیگانگیست موجب اتحاد است .

انسان از ھمان موقع کھ بواسطۀ مذھب بخود آمد و خود را دوت�ا و بیگان�ھ از خ�ود دی�د طال�ب مس�تی ش�د و -۶٠۴+١+٠ اینست یگانگی ! شراب ھم اختراع شد .

اینس��ت مس�تی ، ھم�ان احس��اس یگ�انگی ب��ا بیگ�انگی خ�ویش اس��ت و ل�ذا موج��ب اتح�اد بیگانگ�ان م��ی ش�ود. -۶٠۵+١+٠ یگانگی !

. مس�تی ، در ح�ال مس�تی و تخ�دیر دس�ت م�ی دھ�د آن احساس کھ بھ مؤمن در عبادات دست می دھد بھ کافر -۶٠۶+١+٠ اینست یگانگی ! شریعت کفر است .

وع�ده ب�ھ ، ی خدا در بھشت موعود نی�ز م�ی باش�دمستی یعنی مدھوش و صفر گشتن ذھن . این از وعده ھا -۶٠٧+١+٠ اینست یگانگی ! جز دوگانگی نیست . برطرف شدن دوگانگی . زیرا عذابی

درد از تن نیست بلکھ از آن موجودی در تن است ک�ھ ش�اھد ب�ر درد اس�ت . پ�س درد حاص�ل دوگانگیس�ت و -۶٠٨+١+٠ اینست یگانگی ! انسان را بسوی یگانھ شدن می کشاند .

اینست یگانگی ! یست . ھر نوع گرفتاری انسان را متوجھ خودش می کند . بی دردی ھمان بیگانگ -۶٠٩+١+٠

اگر انسان بھ ھنگام ھر بیماری و گرفتاری ، ھیچک�اری نکن�د و فق�ط متوج�ھ خ�ود باش�د و ب�ھ غی�ر رج�وعی -۶١٠+١+٠ اینست یگانگی ! ننماید . آن مشکل برطرف می شود .

اینست یگانگی ! فقط بیگانگان کامل (دیوانگان) خوشبختند . -۶١١+١+٠

دن بای�د ب�ھ غای�ت بیگ�انگی رس�ید . و مردم�ان ب�ھ س�ھ روش مب�ادرت ب�ھ ای�ن ک�ار م�ی کنن�د : برای یگانھ ش� -۶١٢+١+٠مس��تی ، عب��ادات و عش��ق . ول��ی ع��ارف روش��ی دگ��ر دارد و آن خ��ود شناس��ی اس��ت ک��ھ راھ��ی می��ان ب��ر م��ی باش��د . ص��راط

اینست یگانگی ! المستقیم !

اینس�ت ان ، ب�ھ بیگ�انگی ب�یش از پ�یش میرس�انند. غرایز جملگ�ی بخ�ود آورن�ده ان�د ول�ی ب�ھ ھنگ�ام ارضایش� -۶١٣+١+٠ یگانگی !

. شوروی ھ�ا آنق�در الک�ل خوردن�د ت�ا نیستند رھبران سیاسی بدون شراب قادر بھ امضای قراردادھای تفاھم -۶١۴+١+٠ اینست یگانگی ! با آمریکا بھ وحدت کامل رسیدند و خود را سرنگون ساختند .

اینست یگانگی ! است محتاج بیگانگی شدیدتر است . آنکھ طالب یگانگی برتر -۶١۵+١+٠

. نمایش نھد دچار اشد دوگانگی میشود و لذا محتاج مس�تی و تخ�دیر میگ�ردد خواھد یگانگیش را بھآنکھ می -۶١۶+١+٠ اینست یگانگی ! اینست کھ اکثر رھبران الکلی و افیونی اند .

ت نباشد مس�تلزم تخ�دیر م�ی گ�ردد ت�ا امک�ان برج�ای خ�ود نشس�تن ھمنشینی با یگانگان اگر با ارادت و اطاع -۶١٧+١+٠ اینست یگانگی ! پدید آید .

Page 45: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

45

آنکھ شدیدتر منکر بیگانگی خویش است ش�دیدتر محت�اج مس�تی و نش�ئگی م�ی ش�ود ت�ا بیگ�انگیش را نبین�د -۶١٨+١+٠ گی!اینست یگانولی بھ اشد بیگانگی و لذا تواضع مبتال می شود و قابل تحمل می گردد .

ارگازم جنسی تجربۀ اشد یگانگی است اگر با صدق و پاکی باشد و تجربۀ اشد بیگانگی است اگر ب�ا مک�ر و -۶١٩+١+٠ اینست یگانگی ! پلیدی باشد .

خواب ، تجربۀ عالی ترین و طبیعی ترین نوع یگانگی است . و لذا پس از بیداری شدیدترین ن�وع بیگ�انگی -۶٢٠+١+٠ اینست یگانگی ! ھ بواسطۀ رؤیاھا . احساس می شود خاص

اینست یگانگی ! ھر عملی در آن واحد می تواند منجر بھ حدی از تجربۀ یگانگی و بیگانگی گردد . -۶٢١+١+٠

اینست یگانگی ! یگانگی و بیگانگی واقعھ و امری واحد است . -۶٢٢+١+٠

بیگ�انگی را ت�داعی نم�ی کن�د و بھم�ان ش�دت ھیچ چیزی بھ اندازۀ تصویر (عکس) ب�رای ص�احبش احس�اس -۶٢٣+١+٠احساس یگانگی را . عکس پرستی و فیلم برداری از مراسم حاصل افس�ون ای�ن واقع�ھ اس�ت : بیگ�انگی مان�دگار و جاوی�د

اینست یگانگی ! جایگزین یگانگیست . کھ

ارۀ چیزی نظ�ری یگان�ھ دارد اختالف نظرھای شدید (تضاد) بین دو نفر دال بر این امر است کھ یکطرف درب -۶٢۴+١+٠و آن چیز را ھمان می داند کھ ھست و طرف دیگر معتقد است کھ آن چی�ز ، بیگان�ھ اس�ت و ل�ذا نیس�ت و نبای�د ھ�م باش�د .

اینست یگانگی !

فقط انسان یگان�ھ اس�ت ک�ھ دوری و نزدیک�ی ب�رایش یکس�ان اس�ت . دوگانگ�ان دوری را دور م�ی یابن�د و و -۶٢۵+١+٠ ! اینست یگانگینزدیک . و بیگانگان ، دوری را نزدیک می یابند و نزدیکی را دور . نزدیکی را ھم

بیگانگان ھمان کسانی ھستند کھ بر دین وارد ش�ده و طبع�ا از یگ�انگی ج�انوری خ�ارج ش�ده و ب�ھ دوگ�انگی -۶٢۶+١+٠د و ل�ذا نی�ک و ب�د را مس�اوی بشری رسیده ولی تق�وا پیش�ھ نکردن�د و در دی�ن مک�ر نمودن�د و دی�ن را ک�االی فری�ب س�اختن

اینست یگانگی ! نمودند و پوچ گشتند و بکلی ھویت بشری را از دست دادند و اینک جانورانی دیوانھ گشتھ اند .

بیگ��انگی نی��ز مرتب��ھ ای از یگ��انگی اس��ت ھم��انطور ک��ھ دوگ��انگی نی��ز قلم��رو درک و طل��ب یگ��انگی اس��ت . -۶٢٧+١+٠ اینست یگانگی !

اینست یگانگی ! نسان می توانست مرید ارادۀ خود باشد خدا بود و بھ کام رسیدۀ کامل . اگر ا -۶٢٨+١+٠

خالف وجدان و اخالق از قبیل خود فروش�ی و دزدی از فق�ر نیس�ت بلک�ھ از فخ�ر ب�ر دیگ�ران ھیچ نوع عمل -۶٢٩+١+٠فساد شود کل نسلھای سابق بش�ر است . و این نوع اعمال موجب تعادل و تواضع می شوند . اگر قرار بود کھ فقر موجب

بر روی زمین می بایستی کامال تب�اه ش�ده باش�ند . پ�س فس�اد اخالق�ی ناش�ی از ش�کم س�یری و فخ�ر و کب�ر و س�لطھ ج�وئی اینست یگانگی ! است کھ این ظلم را مھار می کند .

! ینست یگانگیاچاپلوسی و ملوسی و تعارفات افراطی آن روی تبھکاری و فساد و ستم است . -۶٣٠+١+٠

. ا از دست داده اند یعنی ایم�ان راامراض مسری فقط بھ کسانی سرایت می کنند کھ سپر ایمنی وجود خود ر -۶٣١+١+٠ واکسن ھا ، ویروس ھا را نامرئی تر و موذی تر و مھلک تر ساختھ اند . امراض العالج بق�ول پزش�کی م�درن ، ام�راض

ھای کاذب و کافرانھ را (مثل واکسن ھ�ا) درھ�م م�ی ش�کنند مث�ل ھ سیستم ایمنی ھستند یعنی امراضی ھستند ک ایمییون اتو. ای�ن واکس�ن ض�د سارز و ایدز . فق�ط پناھن�ده ش�دن و ایم�ان آوردن ب�ھ م�رگ و نیس�تی اس�ت ک�ھ انس�ان را ایم�ن م�ی کن�د

اینست یگانگی ! نابودی است .

یت (ھایزنبرگ) انسان ھرگز نمی تواند س�تاره ای در طبق قوانین نجوم و فیزیک ھستھ ای و اصل عدم قطع -۶٣٢+١+٠آسمان و نیز الکترونی در س�اختمان ات�م را در ھم�ان م�وقعیتی ک�ھ ھس�ت مش�اھده کن�د و ل�ذا ان�دازه گی�ری نمای�د (ب�ھ لح�اظ

Page 46: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

46

ک�ھ مکانی و زمانی) این بدان معناست کھ انسان ھمواره از زمان عق�ب اس�ت و فق�ط نب�ود چیزھ�ا را درک میکن�د و آنچ�ھھستی می یابد در واقع نیستی آن چیز است . انسان ، اکنونیت و ھستی ھر چیزی را فقط بواسطۀ معرفت نفس درک می

اینست یگانگی ! تواند کرد و نھ بواسطۀ علم بیرونی .

اش ، کل علوم و آگاھی بشر از طریق ھ�وش ذھن�ی اش و بھم�راه ھم�ۀ امکان�ات س�وپر دقی�ق تکنول�وژیکی -۶٣٣+١+٠اس�ت و ن�ھ وج�ود خ�دا خد فقط دریابندۀ عدم چیزھاست . کمال درک ذھنی بشر ھمان عدم است . خدای ذھنی بشر نیز ع�دم

اینست یگانگی ! (خدای کافران و مشرکان) .

طبیعی است کھ الھیات فلسفی بھ کفر انجامد ھمانطور کھ انجامیده اس�ت . زی�را اص�ال فلس�فھ ب�ھ نی�ت انک�ار -۶٣۴+١+٠ اینست یگانگی ! کمت الھی پدید آمد . ح

. (ع)عل�ی» نش�ناخت ھ�یچ چی�ز را نش�ناخت. ھرکھ خود را شناخت ھم�ھ چی�ز را ش�ناخت و ھ�ر ک�ھ خ�ود را« -٠+١+۶٣۵ اینست یگانگی !

آنگاه کھ انسان نمی داند کھ از چھ بابت درد و رنجی می کشد این حضور خود خداست چرا کھ او بی عل�ت -۶٣۶+١+٠ . (ع)و ام�ام س�جاد (ع)و عل�ی (ص)حم�دو م (ع)دوا . ھمچون دردھ�ای م�ادام العم�ر مس�یح یو دردش ھم بی علت و لذا ب است

اینست یگانگی !

کھ بودن را بھ نبودن می کشاند کھ ب�ھ نب�ودن خش�نود ش�وی . ای�ن ھم�ان » بودن«یگانگی درد است ، درد -۶٣٧+١+٠ اینست یگانگی ! درد تنھائی است .

آنگاه کھ انسان بی ھیچ گناه و خطا و ستمی درد می کشد فقط برای خداست کھ درد م�ی کش�د و درد تنھ�ائی -۶٣٨+١+٠خدا را می کشد ، این درد حضور او در تن انسان است . درد محدود و محص�ور ب�ودن در ت�ن. درد ت�ن ب�ودن . آنگ�اه ک�ھ

اینست یگانگی !انسان ھیچ نمی فھمد با خدا روبروست .

آنگاه کھ نژاد پرستی بھ اوج ش�دت رس�ید خان�دان از ھ�م فروپاش�ید : بچ�ھ ھ�ا تحوی�ل ش�یرخوارگاھھا و مھ�د -۶٣٩+١+٠کودکھ��ا و م��دارس ش��دند ، ھمس��ران تحوی��ل کارخان��ھ ھ��ا و رؤس��ا و عش��رتکده ھ��ا ش��دند ، وال��دین تحوی��ل تیمارس��تانھا و

یگانگی ! اینستبیمارستانھا گشتند و خانھ ھا مسافرخانھ گردید .

امروزه انسان یا یگانھ می شود و یا بیگانھ ، حد وسطی وجود ندارد و دیگ�ر دوگ�انگی ام�ری ب�س ش�اقھ و -۶۴٠+١+٠ اینست یگانگی ! محال می آید .

آنکھ در جستجوی حقیقت است بسوی تنھائی رانده م�ی ش�ود . انس�ان ب�ین حقیق�ت و جمعی�ت مخی�ر اس�ت : -۶۴١+١+٠ اینست یگانگی ! ی !یگانگی و بیگانگ

. ای�ن حقیق�ت اس�ت ک�ھ بس�راغ انس�ان م�ی آیند زیرا انسان در شبھا تنھاست دردھا شب ھا بسراغ انسان می -۶۴٢+١+٠ !اینست یگانگیآید . حقیقت فقط در تنھائی شب بسراغ انسان می آید . رؤیاھا نیز از ھمین نوعند .

د زی�را انس�ان ص�ادق بالی�ا را نی�ز بج�ان م�ی خ�رد و اعتراض�ی صداقت و حماقت امری واحد ت�داعی م�ی ش�و -۶۴٣+١+٠ اینست یگانگی ! ندارد .

ش�رایط م�رگ و نیس�تی ب�ھ مح�ک زده درستی یا نادرستی ھ�ر اعتق�ادی در ن�زد ص�احبش در گرفتاریھ�ا و در -۶۴۴+١+٠واره م�نیس�ت گرایان�ھ ھ . نیستی نھ تنھا مح�ک ھ�ر اعتق�ادی اس�ت بلک�ھ خ�ود آخ�رین اعتق�اد اس�ت . و ل�ذا اعتق�اداتمیشود

اینست یگانگی ! پایدارند .

اینست یگانگی ! قلمرو جاودانۀ حقایق ، نیستی است . -۶۴۵+١+٠

اینست یگانگی ! ھستی و نیستی ھمواره جانشین یکدیگرند . -۶۴۶+١+٠

Page 47: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

47

بیگ��انگی و آنک��ھ ھس��تی را برم��ی گزین��د نیس��ت م��ی ش��ود . آنک��ھ نیس��تی را برم��ی گزین��د ھس��تی م��ی یاب��د : -۶۴٧+١+٠ اینست یگانگی ! یگانگی !

اینست یگانگی ! سوء تفاھمات محصول محبت و رحمت ھستند زیرا ایثار ھیچ علتی ندارد . -۶۴٨+١+٠

رحمت خداوند عل�ت کف�ر بش�ر اس�ت . ب�ھ ھم�ین دلی�ل ھم�ۀ مؤمن�ان در جرگ�ۀ بیم�اران و فق�راء و مط�رودین -۶۴٩+١+٠ اینست یگانگی ! ھستند .

اینست یگانگی! بدبینی بخویشتن علت ستم بری است و خوش بینی بخویشتن علت ستمگری . -۶۵٠+١+٠

واقعیت نھ خوب است نھ بد . و لذا انسان دوگانھ مطلقا آنرا نم�ی بین�د و فق�ط آن�را تک�ھ پ�اره م�ی کن�د . ول�ی -۶۵١+١+٠ !اینست یگانگیتماشا می کند . انسان بیگانھ را مطلقا با آن کاری نیست . و انسان یگانھ فقط آنرا

اینس��ت . را برعلی��ھ او ب��ھ ع��داوت م��ی کش��اند دوس��ت داش��تن یک��ی موج��ب تحقی��ر دیگ��ران اس��ت و ل��ذا ھم��ھ -۶۵٢+١+٠ !یگانگی

!اینست یگانگیانسان بمیزانی کھ نیستی می گزیند محبوب می شود و احساس ھستی می کند . -۶۵٣+١+٠

ی است موجب عداوت کل عالم ھستی م�ی گ�ردد و ل�ذا خ�دا پرس�ت مخل�ص در ان عدم پرستمخداپرستی کھ ھ -۶۵۴+١+٠ اینست یگانگی !اشد رنج و فقر و بیماری و انزوا قرار می گیرد تا بکلی فنا گردد و مصداق ادعایش گردد .

چ�ون او ھیچک�اری ک�ھ » . مگ�ر او چ�ھ ک�رده اس�ت ؟:«وقتی کسی محبوب می ش�ود ھم�ھ س�ئوال م�ی کنن�د -۶۵۵+١+٠او باشد نکرده و بلکھ از سائرین ھم متکبرتر و خودخواه تر بوده اس�ت ل�ذا ک�ل محب�ت انک�ار و ط�رد نموجب محبوب شد

ھم می گردد و تھمت ھا پدید م�ی آی�د ت�ا آنج�ا ک�ھ خ�ود ف�رد محب�وب ھ�م درب�ارۀ محبوبی�ت خ�ود تردی�د ک�رده و عاش�ق را م�ت اینست یگانگی ! کند و بسوی دشمنانش می رود . می

محبت اگر مشمول ارزشی می ب�ود و علت�ی م�ادی ی�ا معن�وی م�ی داش�ت محب�ت نب�ود بلک�ھ تج�ارتی م�ادی ی�ا -۶۵۶+١+٠ اینست یگانگی! معنوی می بود . لذا محبت ھمان غارتگر ارزش ھای بشر است کھ ذاتا دوگانھ اند .

تاج محبت است . خوبی است کھ بدی را دوس�ت انسان نیکو نیاز بھ محبت ندارد بلکھ انسان بد است کھ مح -۶۵٧+١+٠ اینست یگانگی ! میدارد .

اینست یگانگی ! اگر انسان خوب ، انسان بد را دوست ندارد پس چھ فرقی بین خوب و بد . -۶۵٨+١+٠

اینست یگانگی ! دوگانگی ، بیگانگی ، تضاد ، اتحاد و یکتائی : انواع و درجات یگانگی ! -۶۵٩+١+٠

آنکھ وظیفھ نمی شناسد بیگانھ است و این وضع را بص�ورت احس�اس و ای�دۀ ایث�ار ب�رای خ�ود توض�یح م�ی -۶۶٠+١+٠از باب�ت ایثارگریھ�ایش ق�درش را دھد و بدینگونھ بتدریج بھ قلمرو تضاد و عداوت وارد می شود زی�را م�ی بین�د ک�ھ کس�ی

ست یگانگی ! ایننمی داند ! زین بعد از کل رابطھ ساقط شده و نابود می گردد .

محبت تماما برخالف احس�اس و ای�دۀ ایث�ار اس�ت . ایث�ار ماس�کی ب�ر ع�داوت اس�ت از ف�رط نی�ازی موذیان�ھ . -۶۶١+١+٠ اینست یگانگی !

اینست یگانگی ! عداوت و انتقام و جنایت محصول نھائی احساس و ادعای ایثار است . -۶۶٢+١+٠

نماید آنست کھ ھیچ رنگ و بو و طعم�ی ن�دارد و اش�تھا آور نیس�ت و ل�ذا آنچھ کھ فھم یگانگی را سخت می -۶۶٣+١+٠ اینست یگانگی ! اھالی شھوت و شکم را با آن کاری نیست .

Page 48: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

48

! اینست یگانگیدر ھیچ جائی بھ اندازۀ محافل مافیائی ، واژه ھای عشق و ایثار کاربردی حرفھ ای ندارد . -۶۶۴+١+٠

اینست یگانگی ! ت و خیانت را افتخار می نماید . است کھ جنای» ایثار«فقط -۶۶۵+١+٠

فھم ذات محبت ھمان فھم ذات م�ذھب و خداشناس�ی و اخ�الق و وظیف�ھ شناس�ی اس�ت . زی�را ام�ور و احک�ام -۶۶۶+١+٠اخالقی تماما فوق علیت ھستند . آنکھ فراسوی علیت قرار دارد علت ھا را نیز فھم م�ی کن�د و م�ابقی اس�یر عل�ل ھس�تند و

اینست یگانگی ! در آن دیوانھ گشتھ اند .

حق یگانھ در دوست داشتن است نھ دوست داشتھ شدن . و دوست داشتن اجر عدالت اس�ت . و ع�دالت نی�ز -۶۶٧+١+٠ اینست یگانگی ! نیستی گزینی برای خویشتن است در مقابل خداوند .

ان دلیل از دی�ن روی برم�ی گردان�د . عل�م و حقیق�ت و آنکھ برای نیازھای دنیوی روی بھ دین می کند بھ ھم -۶۶٨+١+٠معرفت نیز ھمینگونھ اند . دین برای دنیا نیست زیرا خداوند انسان را بی دین ھم رزق می دھد. دین بای�د ب�رای خ�دا باش�د

اینست یگانگی ! یعنی برای گذشتن از دنیا ، برای فنا .

اینست یگانگی !شنائی ھاست . ھر درد و رنجی ، سرآغاز جدائی ھا و آ -۶۶٩+١+٠

انسان بھ لحاظ تن و روان ، محصول رابطھ است یعنی محصول دوگانگی است و فقط با ادای حق�وق رابط�ھ -۶٧٠+١+٠ اینست یگانگی !کھ ھمان محبت بی انتظار است بھ سوی یگانگی حرکت می کند و خود می شود .

اینست یگانگی!رسیدن بھ یگانگی است . ھ از سیر شک ، حیرت ، انکار و یقین : چھار مرحل -۶٧١+١+٠

اینس��ت ! ھ��ر چی��زی ب��ھ ای��ن دلی��ل ھس��ت ک��ھ ھس��ت. ت اس��ت از پ��ذیرش ھس��تی بعن��وان ھس��تیعب��ار» یق��ین« -۶٧٢+١+٠ !یگانگی

اس�ت . » موقعی�ت«در فیزیک اتمی ، تالش برای محاسبھ موجب از دست رف�تن » عدم قطعیت«طبق قانون -۶٧٣+١+٠ اینست یگانگی ! . »ھ کھ بھ حساب می آید ھالکت است.آنچ«(ع) ساب نمی آید . بقول علیھستی بھ حزیرا

طبق قانون و فرمول نسبیت انیشتن ، ھر ماده ای بمیزان سرعتش مبدل بھ انرژی (معن�ا) م�ی ش�ود . یعن�ی -۶٧۴+١+٠ونی ب�ود ک�ھ بم�ب اتم�ی س�اختھ ش�د و راکدترین چیزھا بی خاصیت ترین و بی معنا ترین چیزھا ھستند . برحسب چن�ین ق�ان

عالم ماده کل معنا و نیرویش را بھ بشر ارزانی داش�ت و بش�ر را ب�ھ ھالک�ت و فالک�ت ان�داخت . ام�روزه ای�ن ق�انون ش�امل ت انیش�تن ی . نس�بھم گردیده است و مفیدترین انسان دونده ترین و سریعترین و مخرب ترین انسان است حال خود بشریت

ماتریالیزم تکنولوژیکی است کھ قدر ھستی را در نابودی معرفی نمود زیرا می خواست از طریق ریاض�یات ب�ر غایت بیانان��رژی ف��ائق آی��د . ای��ن نظری��ۀ علم��ی ک��ھ ادام��ۀ تک��املی فلس��فۀ ات��ومیزم یون��ان باس��تان ب��ود ک��ھ ب��ر علی��ھ –دوگ��انگی م��اده

اینست یگانگی ! شد یعنی بمب پرست ! سوفیست ھای نیستی گرا پدید آمده بود باالخره نیستی پرست

آنکھ در جیبش پول دارد در سرش عقلی ندارد . اخت�راع پ�ول س�رآغاز انحط�اط عق�ل در ت�اریخ اس�ت . زی�را -۶٧۵+١+٠ اینست یگانگی ! پول ھمان تعین و تجسم عقل (بھ بند کشیدن) است ، عقل برون افکنده شده !

م از کسانی است کھ تو را دوست ندارند تا آنھا را بھ بند کشی تا تظاھر بھ محبت ثروت اندوزی وسیلۀ انتقا -۶٧۶+١+٠ اینست یگانگی ! نمایند .

انسان بیگانھ ، محبت را چاپلوسی می دان�د . و در ادام�ۀ ای�ن چاپلوس�ی ب�ھ ناگ�اه س�یمای دی�و را م�ی بین�د ، -۶٧٧+١+٠ اینست یگانگی ! سیمای بیگانھ را .

بمیزانی کھ خدا را دوست دارد مورد محبت کسی واقع می شود کھ شقی ترین دش�من خداس�ت . زی�را انسان -۶٧٨+١+٠ اینست یگانگی ! دوست داشتن خدا ، دوست داشتن نابودی خویش است .

Page 49: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

49

اینست یگانگی ! مرید ، دشمن خداست زیرا مراد دوست خداست . -۶٧٩+١+٠

یاتی و حسابی بشر است . یگانگی دش�منی ج�ز عل�م حس�اب ن�دارد در منطق یگانگی درست ضد منطق ریاض -۶٨٠+١+٠ اینست یگانگی !پدید آمده است . » یک«حالیکھ علم حساب بر اساس تشخیص

اینست یگانگی ! معلول نامیده می شود ھمان قانون وحدت ضدین است . -آنچھ کھ علت -۶٨١+١+٠

ک�رده باش�د ھ�یچ ام�ری را درک و تص�دیق نک�رده و ھن�وز کسی ک�ھ ح�ق وح�دت ض�دین را درک و تص�دیق ن -۶٨٢+١+٠ اینست یگانگی !جاھل و کذاب است .

. فق�ط ب�ی چھ�ار و پ�نج و ب�ی نھای�ت نم�ی کش�ید اگر یک بعالوۀ یک براستی یک می شد ھرگز کار بھ س�ھ و -۶٨٣+١+٠لم ریاضیات بھ امی�د رس�یدن ب�ھ نھایت است کھ مترادف معنای یک است و لذا آخرین عدد و پایان ھر حسابی است . کل ع

اینست یگانگی !یک پدید آمده است .

. ی (یگانگی) میکش�یداگر کسی می توانست قلبا انسان یگانھ را دوست بدارد انسان یگانھ دست از خداپرست -۶٨۴+١+٠ اینست یگانگی !اال اینکھ آن دوستدارنده نیز یگانھ باشد .

اینست ام المسائل بشری کھ محرک تاریخ و علم و صنعت و ھنر و سیاست » ؟چرا مرا دوست نمی داری « -۶٨۵+١+٠و در واقع شاید مصنوعات بشر بتوانند ص�احبش را و اخالق و معنویت است تا شاید ھر کسی بتواند خود را دوست بدارد

اینست یگانگی ! دوست بدارند .

بھ اطمینان برسد دیگ�ر ھ�یچ تالش�ی نم�ی کن�د و بت�دریج در انسان آنگاه کھ محبوب واقع شود و در این امر -۶٨۶+١+٠این وضع احساس پوچی می کند و بھ سوی دشمنانش میل می نمای�د و از کس�ی ک�ھ او را دوس�ت دارد منزج�ر م�ی گ�ردد . انسان الیق دوست داش�تھ ش�دن نیس�ت فق�ط خداون�د الی�ق دوس�ت داش�تھ ش�دن اس�ت و کس�ی ک�ھ خ�دا را دوس�ت م�ی دارد .

انگی !اینست یگ

اگر کسی تو را دوست داشتھ باشد ھیچ امری از جانب تو و مربوط بھ تو ، او را ناراح�ت نم�ی کن�د و بلک�ھ -۶٨٧+١+٠ اینست یگانگی ! او را در دوستی اش تقویت می کند و تعمیق می نماید خاصھ جفاھا .

اینست یگانگی !خداوند می گردد . دوست داشتن سنگدالن موجب نزدیک شدن بھ کانون کمال لطافت یعنی -۶٨٨+١+٠

. ش�وندد آورده کھ ارکان تم�دن محس�وب میاشد ضدیت و عداوت است کھ گروھھا و احزاب و فرقھ ھا را پدی -۶٨٩+١+٠. انس�ان واقع�ا متم�دن انس�ان نینی جباران�ھ و جباران�ھ ت�ر اس�تتمدن محصول رشد فزایندۀ ت�وحش اس�ت و ل�ذا مس�تلزم ق�وا

اینست یگانگی! در درجۀ اول توانستھ با خودش کنار بیاید . یگانھ است کھ

یک مرید بھ میزانی کھ در ارادتش میل بھ سلطھ بر دوگانگان دارد و موفق نمی شود با مرادش بھ ع�داوت -۶٩٠+١+٠ب�ھ ناگ�اه س�اقطش می رسد و نھایتا علنا بھ کافران می پیوندد و کافران برای چند روزی او را ب�ھ ریاس�ت برم�ی گزینن�د و

نموده و نابودش می کنند . این ھمان غایتی است کھ مرید می بایستی از درب محبت و معرف�ت در رابط�ھ ب�ا م�رادش نائ�ل اینست یگانگی ! آید .

انسان بیگانھ چون دارای معارف یگانھ (توحیدی)شود مبدل بھ یک دوگان�ھ ای خطرن�اک (من�افق) م�ی ش�ود -۶٩١+١+٠ اینست یگانگی ! ردد و آنگاه اگر بیدار شود و توبھ کند میل بھ یگانگی می یابد .و متالشی می گ

آنچھ سنگ را ذوب می کند آتش است . تنھا عالج قلوب سنگ ، قھر و غضب است . این ھم�ان ح�ق دوزخ -۶٩٢+١+٠ اینست یگانگی ! است .

اینست یگانگی ! گانگیست . ازدواج ذاتا واقعھ ای مجرد کننده و رھائی بخش از دو -۶٩٣+١+٠

Page 50: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

50

اینست یگانگی ! فقط در سرانجام عشق است کھ ھستۀ مرکزی دوگانگی نفس می شکند . -۶٩۴+١+٠

حق�ارت –تخری�ب ، کب�ر –ق�درت ، ش�تاب –تھم�ت ، بزدل�ی –عذاب ، چاپلوس�ی –نفرت ، عیش –عشق -۶٩۵+١+٠ اینست یگانگی ! وو ... اینھا ارزش ھای دوقلوی قلمرو دوگانگی اند .

اشیاء و وقایع یگانھ اند ولی ارزش ھا و مع�انی آنھ�ا در روان بش�ر دوگان�ھ ان�د . ھرگ�اه ک�ھ ش�یء و واقع�ۀ -۶٩۶+١+٠ ! اینست یگانگیرای معنا و ارزشی واحد شد، انسان یگانھ شده است . اواحدی برای انسان د

اینست یگانگی ! انسان) خداوند درک شده است . ھر گاه ھر چیزی فقط و فقط یک چیز شد (در نزد -۶٩٧+١+٠

احمق ترین انسان آن است کھ بھ نیت ریاست و جلب نظر و کس�ب ھوی�ت اجتم�اعی روی ب�ھ دی�ن و معرف�ت -۶٩٨+١+٠ اینست یگانگی ! نماید . چنین کسی بھ غایت رسوائی و خواری میرسد .

م�ی س�ازد بلک�ھ گوش�ھا و ش�امھ و المس�ھ و ذائق�ھ نی�ز فقط مردم�ک چش�مان نیس�ت ک�ھ تص�اویر را وارون�ھ -۶٩٩+١+٠ولی انسان بواسطۀ تجربھ کل اشیاء و جھان را یکبار دگر وارونھ می سازد تا س�ر جایش�ان دارای دریافتی وارونھ ھستند

ھ�ر ھای اخالق�ی و مس�ائل روح�ی نی�ز چن�ین وارون�ھ س�ازی را انج�ام م�ی دھ�یم ت�اام�ا درب�ارۀ مع�انی و ارزش� قرار گیرن�د .چن�ین ک�اری مبادرت ب�ھ ارزشی واقعی باشد و ما را بھ راھی معکوس ھدایت نکند ؟ فقط انسان یگانھ و عارف نیست گرا

اینس�ت می کند و لذا ھرگ�ز فری�ب نم�ی خ�ورد و ناک�ام نم�ی گ�ردد . چگون�ھ؟ از طری�ق ق�رار دادن نیس�تی ب�ر ج�ای ھس�تی ! یگانگی !

گانگی ! اینست یمن نیستم پس ھستم ! -٧٠٠+١+٠

فکر و احساس و گفتار و اعمال درست و عادالنھ فقط محصول یگانھ بینی و یگانھ پذیری ھستی و نیس�تی -٧٠١+١+٠ اینست یگانگی ! است . تا قبل از رسیدن بھ این یگانگی ھمھ چیز انسان دچار تردید و خطا و تھمت و ستم است .

و فشار بالوقفۀ نیس�تی اس�ت ت�ا نیس�تی خ�ود را پ�ذیرا ش�ود و ب�ھ ھر چیزی از درون و برونش در محاصره -٧٠٢+١+٠ اینست یگانگی ! میزان این پذیرائی است کھ ھستی ھر چیزی رخ می نماید و چیزی ھست .

افالطون بھ نقل از سقراط ، حکمت و شجاعت و دوستی را سھ رکن فضیلت نامی�د ک�ھ ھم�ان ع�دالت اس�ت . -٧٠٣+١+٠ھمان یگانگی ھستی و نیستی است کھ حکیمان الئات بن�ایش را گذاش�تند ی واحد ننمود . عدالت ولی عدالت را ھرگز تعریف

طو نس�بت ب�ھ اس�تادان خ�ود موج�ب ایج�اد س�و مورد انکار افالطون و ارسطو قرار گرفتند . این ب�ی ع�دالتی افالط�ون و ارو فضیلت را زیر پا نھادن�د . ح�ق دوس�تی را و تناقض در ذات فلسفۀ آنھا شد . این دو تن خود علنا ھمان سھ رکن عدالت

ح��ق ش��جاعت پ��ذیرش یگ��انگی ب��ود و نب��ود را و ل��ذا ح��ق حکم��ت را زی��ر پ��ا نھادن��د و ل��ذا از مس��یر ع��دالت خ��ارج ش��دند و اینست یگانگی !بخدمت ظالمان درآمدند .

راک جنس�ی را نھ�اده اس�ت و علن�ا بن�ای سوس�یالیزم و اش�ت» جمھ�وری«ک�ھ افالط�ون در رس�الۀ است جالب -٧٠۴+١+٠ھیچیک از فالسفۀ اسالمی این ام�ر را دچ�ار مس�ئلھ نکردن�د و اص�ال نادی�ده انگاش�تھ و افالط�ون را پی�امبر فلس�فۀ اس�المی

مط�رح ش�ده باش�د مانوی�ت ساختند درحالیکھ فلسفۀ مانی و مزدک را لعن نمودند و این تھمت ھا را ب�دون آنک�ھ در فلس�فۀ ادند و این فلسفھ را تکفیر نمودند . ھمین معاملھ را با حکمت اسماعیلیھ و حسن ص�باح نی�ز نمودن�د بھ این فلسفھ نسبت د

و ھمھ را ملحد خواندند ولی این یونانی بانی فلسفۀ اش�تراک را تق�دیس نمودن�د . ای�ن اجنب�ی پرس�تی جن�ون آمی�ز از جمل�ھ اینست یگانگی !بیگانگان است . مۀذات مشترک ھ

ره ب�ا م�رگش ب�ھ ای�ن قلم�رو رجع�ت ن با تول�دش از قلم�رو یگ�انگی ب�ود و نب�ود خ�ارج م�ی ش�ود و دوب�اانسا -٧٠۵+١+٠ اینست یگانگی !کند . فاصلۀ بین تولد و مرگ ھمان فاصلۀ بین بود و نبود است . می

بفھمان�د : اگر حیات دنیوی بشر فقط یک منظور ذاتی داشتھ باشد آنست کھ یگانگی ب�ود و نب�ود را ب�ھ بش�ر -٧٠۶+١+٠ اینست یگانگی !آگاھی بر این یگانگی ! این آگاھی ھمان توشۀ آخرت و گوھرۀ وجود انسان و جاودانگیست.

Page 51: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

51

آزار) در آن واح�د ی�ک –. این عجیب نیست ک�ھ ھ�ر مازوخیس�تی (خ�ود دوگانگی قلمرو آزار و تھمت است -٧٠٧+١+٠ی بیند و فدای دیگری و نی�ز خ�دای دیگ�ری . ھم�ۀ ایث�ارگران سادیست (مردم آزار) باشد زیرا او خود را ھمواره دیگری م

اینست یگانگی !اینگونھ اند .

شناس�ی ھم�ان گری�ز از یگ�انگی ب�ود و نبودش�ان اس�ت زی�را فق�ط در خودشناس�ی ای�ن -گریز مردمان از خود -٧٠٨+١+٠نب�ود دیگ�ران ھم�واره ام�ری حقیق�ت آش�کار م�ی ش�ود . درد در یگ�انگی ب�ود و نب�ود خویش�تن ن�ھ دیگ�ران . وگرن�ھ ب�ود و

در ب�ود و » غی�ر«واقعی برای خود است . بھ ھمین دلیل است کھ تنھا راه عدالت ھمان خودشناسی است کھ خود ھم مث�ل نبود یگانھ می شود و دست از ستم بر دیگران برمی دارد . کسی کھ خود را نم�ی شناس�د ظ�الم اس�ت و آنک�ھ نم�ی خواھ�د

براندازی جبری مبتال می گردد ت�ا جب�را ع�ادل ش�ود . –آزاری و خود –م بماند و لذا بھ خود خود را بشناسد میخواھد ظال اینست یگانگی !

بطری��ق علم��ی و حکیم��ان الئ��ا چ��ون پارمنی��دز و زن��ون از طری��ق اثب��ات یگ��انگی حرک��ت و س��کون توانس��تند -٧٠٩+١+٠ ھندسی بھ وحدت وجود برسند .

!اینست یگانگید درد بسراغش می آید کھ او را از این ندامتش پشیمان نسازد . ذشتھ اش نادم شگآنکھ از -٧١٠+١+٠

ظل��م ھم��ان مقص��ر دانس��تن دیگ��ران در سرنوش��ت خ��ویش اس��ت . ای��ن ب��اور موج��ب انتق��ام و نھایت��ا ج��دائی و -٧١١+١+٠ اینست یگانگی !تنھائی می شود و ظلم زدائی می گردد . خود ظلم موجب ظلم زدائی می شود .

درد، ظھ��ور بیماریس��ت و ل��ذا ن��ابود ک��ردن درد بھ��ر ش��کلی (مس��کن ی��ا جراح��ی ...) ب��ھ معن��ای اس��تقرار و -٧١٢+١+٠ اینست یگانگی !استمرار بیماریست . لذا دانش پزشکی دانش ضد سالمتی است .

اینست یگانگی ! آنچھ کھ دوست داشتھ می شود موجب بیماری است . -٧١٣+١+٠

اینست یگانگی !تی و راستی فقط محصول گذشتن از خیر شر است . سالمتی و درس -٧١۴+١+٠

اینست یگانگی !تا شر ھر خیری آشکار و تأیید نشود صدق ممکن نمی شود . -٧١۵+١+٠

بیماری کھ بازتاب بیگانگی ھاست حاصل ورود غیر بھ خویش است کھ از طریق طبیعت و رواب�ط اجتم�اعی -٧١۶+١+٠. بھ ھمین دلیل کم خوری و تنھائی اساس سالمت اس�ت . غی�ر عام�ل ع�یش و عیاش�ی اس�ت و در در وجود رخنھ می کنند

اینست یگانگی !نقطۀ مقابل سالمت قرار دارد . انسان بین عیش و سالمت مخیر است .

ی را ، س�الم م�ی ش�ود . زی�را دوس�تدار ، نیم�ی از ب�ود دیگ�ردوستدار ، بیمار می شود و دوست داشتھ شده -٧١٧+١+٠(دلش) را می رباید و بر بود خود می افزاید و خود را از تعادل بود و نبود خارج می کند . درحالیکھ دوست داشتھ شده ، نیمی از بودش را می دھد و متع�ادل در نیس�تی و ھس�تی گش�تھ و ک�امال ب�ی ب�ار م�ی گ�ردد و ل�ذا غ�رق در س�المت و ع�زت

یثار می کند زی�را مخت�ل گردی�ده اس�ت ک�ھ در واق�ع نیس�تی خ�ود را از دس�ت است . بھ ھمین دلیل است کھ عاشق احساس ا اینست یگانگی !دارد . ، ھرگز این ایثار را باور نداده و ایثار کرده است . بھ ھمین دلیل ھم معشوق

اس�ت . ای�ن ھم�ان آخ�رت و مت�افیزیکی اس�ت ک�ھ ب�ھ انس�ان » نزدی�ک ش�ده«بھ لحاظ لغت بھ معن�ای » دنیا« -٧١٨+١+٠نزدیک شده است و نیز بر انسان حرام گردیده . انسان از ھر چھ نزدی�ک ل�ذت بخ�ش بای�د فاص�لھ بگی�رد و ای�ن تقواس�ت .

اینست یگانگی !

.ن�دری موافقو. عذاب و عیش ام�وگرنھ بھ عذابھایش مبتال می گرددانسان از جذابترین چیزھا باید بپرھیزد -٧١٩+١+٠ اینست یگانگی !

ن�ائی را محص�ول دوس�تی ب�ا حک�یم م�ی دانس�ت ن�ھ ااست . ول�ی او د» توانائی –دانائی «بانی مذھب سقراط -٧٢٠+١+٠یک شعار سقراطی است . تکمیل شدۀ مذھب سقراط ھمان عرفان اس�المی اس�ت ک�ھ » توانا بود ھر کھ دانا بود«مدرسھ .

. است فقط در ای�ن رابط�ھ رخ میدھ�د لتواقعۀ مراد و مرید می باشد . فضیلت کھ شامل حکمت و دوستی و شجاعت و عدا

Page 52: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

52

مکتب اھل مدرسھ پ�س از دوھ�زار س�ال ثاب�ت ک�رد ک�ھ اتفاق�ا محص�ولی ج�ز س�تم و بزدل�ی و ش�قاوت و جن�ون ن�دارد . ای�ن ول�ی اش�د ش�قاوت آکادمی افالطون اسما مدرسۀ دوستی ب�ود وارونگی از افالطون آغاز و در ارسطو تبدیل بھ مکتب شد .

ل خود یعنی ارسطو بروز داد کھ تربیت کنن�دۀ اس�کندر ب�ود . آم�وزش اگ�ر ب�ا مری�دی نباش�د مول�د جن�ون و را در شاگرد او شقاوت است . زیرا فقط در مریدی است کھ اصل ذاتی تعلیم یعنی یگانگی بود و نبود رخ می دھد و در غیر اینصورت ھر

!اینست یگانگیبود نیست . آموزشی پروار کنندۀ ستم و سلطھ است . آموزشی جز یگانگی بود و ن

د ت�ا غی�ری را ب�ر دل اندربھا و منافذ ورود و خروج دل را می شناس ،علم فقط دل شناسی است کھ بھ انسان -٧٢١+١+٠ !اینست یگانگی. و عاریھ ای و بیگانھ را از دل براند یعنی غیر خدا و اولیاء را وراثتی ھایوارد نکند و ھر چھ غیر

. ھرچ�ھ ک�ھ باع�ث ات و خی�رات عم�ل کن�دال�ب عب�ادقاذبھ ھای امور دنیوی است حتی اگر در شیطان ھمان ج -٧٢٢+١+٠بنشاند یعنی ھر غیری کھ بتواند چنان بر فرد وارد شود کھ خود را بر جای اوغرور گردد شیطانی است و باید ترک شود

!اینست یگانگی. موجب غرور است و بیگانگی

در واق�ع عق�ل و معرف�ت » م�ن ک�ردم ول�ی نش�د«یش خود را حق بجان�ب س�ازد ک�ھ ھر کھ بر اساس ناتوانیھا -٧٢٣+١+٠ھ ن�احق داده اس�ت و ب�ھ خود را زیر پا نھاده و ح�ق را ب�ھ جھ�ل و جن�ون داده و ب�ھ آن مب�تال م�ی ش�ود . درواق�ع ح�ق را ب�

اینست یگانگی !اید . ناحق می گر

ض معرف�ت اس�ت و بای�د ب�ا معرفت�ی برت�ر جب�ران ش�ود . ھر ناتوانی نیز در ھر درجھ ای حاصل ن�ادانی و نق� -٧٢۴+١+٠ اینست یگانگی ! مکتب اصالت معرفت (معرفت کافیست !)تنھا مکتب اجرای عدالت و حق یگانگی وجود انسان است .

نخواستن ھمان نتوانستن است . این قانونی مربوط بھ خواستن ھای برحق و یگانھ جوست وگرنھ در امیال -٧٢۵+١+٠ اینست یگانگی ! ھمواره خواستن ھمان نتوانستن است . بیگانھ جو

ھیچ صفتی در انسان دگرگون نمی شود مگر اینک�ھ ص�احبش از آن ب�ھ ان�دازۀ ک�افی متنف�ر ش�ده باش�د . ای�ن -٧٢۶+١+٠نفرت بایستی تاسرحد نابودی و نفرت از خویش باش�د زی�را ھ�ر کس�ی بواس�طۀ ص�فاتش احس�اس وج�ود م�ی کن�د . ل�ذا ھ�ر

اینس�ت ب�ی ریش�ھ اس�ت . براندازی و میل بھ فناست و کمترین از این ھر تغییری –در نفس مستلزم ارادۀ بھ خود تغییری یگانگی !

آنگاه کھ امیال بیگان�ھ کنن�ده و ش�یطانی تح�ت عن�وان حکم�ت و ش�عارھای دین�ی عم�ل م�ی کنن�د بس�رعت ک�ل -٧٢٧+١+٠س�انند زی�را ھ�ر عم�ل زش�تی تق�دیس بیگ�انگی م�ی ر –ای�ت ازخ�ود وجود فرد را تحت فرمان مطلقۀ خود گرفتھ و فرد را بغ

شود و شھامت مطلق گرائی می یابد . و اینگونھ است کھ فرد ساقط می شود و ھمۀ آن امیال زشت نیز س�اقط میگردن�د میانگی و فرد بر آستانۀ یگانگی جبری قرار می گیرد و مجبور بھ صدق می شود . پس تظ�اھر ب�ھ یگ�انگی نی�ز جب�را ب�ھ یگ�

اینست یگانگی !می کشاند .

ھمزیستی با یک انسان یگانھ ، موجب رسیدن بھ غایت بیگانگی اس�ت ک�ھ ف�رد را ی�ا ب�ھ توب�ھ ای ذات�ی م�ی -٧٢٨+١+٠ اینست یگانگی !رساند و یا بھ جنایت کھ مبادرت بھ قتل آن انسان یگانھ می نماید .

ر ن��ابودی اس��ت و بمیزان��ی ک��ھ احس��اس ن��ابودی دارد در انس��ان بمیزان��ی ک��ھ احس��اس وج��ود دارد در خط�� -٧٢٩+١+٠ اینست یگانگی !مصونیت ھستی قرار می گیرد : کافر و مؤمن !

ای��ن ام��ور نیس��ت زی��را مط��رود و ملع��ون تظ��اھر خوش��بختی و نیک��ی و درس��تی و فض��یلت و ... باع��ث ش��دن -٧٣٠+١+٠می گ�ردد » شدن«بھ بدبختی و حماقت و بیماری و ... باعث است زیرا مخاطب این تظاھرھا دیگرانند ولی تظاھر دیگران

زیرا مقبول و مطلوب دیگران است . تظاھر بھ ھستی موجب نیستی م�ی گ�ردد و تظ�اھر ب�ھ نیس�تی موج�ب ھس�تی نیس�تی اینست یگانگی !می شود . یگانگی ھمانا تظاھر نکردن است .

ک�ھ ص�فری پ�یش روی » ی�ک«عین پوچی و ھیچ�ی اس�ت . یگانگی در قلمرو ظھور و بروزش برای غیر ، -٧٣١+١+٠ اینست یگانگی !دارد .

Page 53: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

53

. ھ�در دادن شغال نمودن فاصلۀ ب�ین دوگ�انگی ھ�ابرای انسان دوگانھ ھمۀ امور بھ مثابۀ اشتغال است یعنی ا -٧٣٢+١+٠ نگی !اینست یگاعمری کھ موجب نابودی است ، تالش برای ندیدن نابودی خویش : نابود کردن نابودی !

انس��انھای دوران خ��ود بودن��د ھم��انطور ک��ھ نزدیکت��رین نزدیکت��رین مؤمن��ان در رابط��ۀ پی��امبران ، ک��افرترین -٧٣٣+١+٠شاگردان در رابطھ با حکیمان نیز احمق ترین انسانھای دوران خود بودند . و درست بھ ھمین دلیل پی�روان ھ�ر حکم�ت و

اد خود بودند و آنچ�ھ ک�ھ در ت�اریخ ج�اری ش�د حکم�ت ض�د حکم�ت ب�ود و مذھبی بانی مذھب و حکمتی کامال متضاد با استق یگان�ھ بن�ابر ذاتش�ان ھرگ�ز ام�ور اجتم�اعی و ت�اریخی نم�ی ش�وند و ھم�واره در برخ�ی از اف�راد یمذھب ضد مذھب . حق�ا

کم�ت س�قراط و حت�ی بشری ادامھ می یابند و نھ در گروھھای اجتماعی . بنابراین آنچھ کھ مثال در اروپا ادام�ھ یاف�ت ن�ھ حافالطون بلکھ فلسفۀ ارسطو بود کھ علنا برعلیھ مبانی حکمت سقراط پدی�د آم�د و ھم�انطور ک�ھ ک�ل مس�یحیت ھ�م اس�تمرار وارونھ سازی حقایق دین مسیح بود وو ... . مرید ھمواره بھ ھمان شدت ک�ھ ض�د م�راد خ�ویش اس�ت ج�ذبش م�ی ش�ود و

مرید وصی و ادامھ دھندۀ مرادش ب�وده اس�ت در حالیک�ھ تح�ت تعل�یم و تربی�ت م�رادش بعدھا چنان وانمود می شود کھ آنو عظم�ت یافت�ھ و جھ�انی گردی�ده اس�ت . ح�ق ھم�واره راز بق�ا و توس�عۀ باط�ل ب�وده اس�ت . فقط کفر و جھلش پروار ش�ده

اینست یگانگی !

انس�انھای بیگان�ھ م�ی ش�ود . ک�ل ت�اریخ یگانھ کھ ھمان انسان ھستی دار است موج�ب ب�ھ ب�ار آوردن انسان -٧٣۴+١+٠بشر تحت الشعاع یگانگی ب�وده اس�ت. تمدن در ھمۀ جوانب مادی و معنوی اش قلمرو بھ بار نشستن بیگانگی و دیوانگی

اینست یگانگی !

انسانھای یگانھ عاش�ق ش�قی ت�رین دش�منان خویش�ند . ول�ی انس�انھای بیگان�ھ عاش�ق ھمتای�ان خویش�ند . از -٧٣۵+١+٠ابطۀ اول ، کل تاریخ تمدن رخ نموده است و از رابطۀ دوم فقط نابودی و تخریب و عذابھا پدید آمده اس�ت و جنای�ات . و ر

اینست یگانگی !با اینحال دومی محصول ناخلف اولی است .

نی��از از ای��ن یگ��انگی انس��ان یگان��ھ خ��ود دلی��ل الزم و ک��افی ب��رای ع��دم اس��تمرار ت��اریخی اوس��ت زی��را او ب��ی -٧٣۶+١+٠ اینست یگانگی !استمرار است زیرا خود در خودش جاودانھ است .

ھر آنچھ کھ مایل بھ استمرار در تاریخ است بیگانھ و بی وجود است زیرا تاریخ ھمان مادۀ عدم بش�ر اس�ت -٧٣٧+١+٠ اینست یگانگی !و ظرف امکان و مھلت وجود یافتن حقیقی و یگانھ است .

اینست یگانگی !آن است کھ خود وصی خویشتن باشد . انسان -٧٣٨+١+٠

اینست یگانگی !آنچھ کھ بھ ارث می رسد ظرفھای نابودی است . -٧٣٩+١+٠

انسان کافر در بھشت احساس نابودی می کند چون قلمرو انفعال و تنھائی مطلق است . و انسان م�ؤمن ھ�م -٧۴٠+١+٠ اینست یگانگی !شتغال و اشتراک است . چون قلمرو ادر جھنم احساس نابودی می کند

. مرثی�ھ ھ�ا ی گردد و این یگانگی اب�دی م�ی ش�ودفقط در شکست ھاست کھ برای لحظاتی بود و نبود یکی م -٧۴١+١+٠و حماسھ ھای تراژیک جملھ نوحھ ھائی برای یگانگی است و لذا این نوع آثار کھ تبدیل بھ رسم و سنت می شوند ک�انون

و بیگانھ پرستی بشرند ھمانطور کھ نخستین برپا کنندگان عزا برای واقعۀ ک�ربال ھمان�ا اھ�ل کوف�ھ بودن�د ھای تاریخی کفر اینست یگانگی !کھ بزرگترین خیانتھا را نمودند .

وحشت بشر از یگانگی در واقع ھمان وحشت از خود خداست. زیرا خداست کھ مظھر یگانگی ب�ود و نب�ود -٧۴٢+١+٠علت العلل بیگانگیھا و دیوانگیھای بشر است و در غایت این وحشت است کھ بشر باز ب�ھ خ�دا رج�وع است . این وحشت

اینست یگانگی ! می کند .

در قلمرو تاریخ ، فقط بود و نبود توده ھای عامی کھ اکثریت قریب بھ اتف�اق بش�ریت را تش�کیل م�ی دھن�د ، -٧۴٣+١+٠ اینست یگانگی !از این یگانگی گریختند . یکی است . یعنی آنان کھ بیش از سائرین

Page 54: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

54

فراموش��ی) ف��رار از یگ��انگی –آنچ��ھ ک��ھ انس��ان را ب��ھ ارادۀ خ��ودش ب��ھ مس��تی و تخ��دیر م��ی کش��اند (خ��ود -٧۴۴+١+٠(تنھائی) است . و اگر عصر مدرن عصر تخدیر شده بھ این دلیل است کھ تنھائی ھا آشکارتر و شدیدتر خودنمائی می کند

ن�ابودی در قلم�رو یگ�انگی جب�ری اس�ت . –زمان و قلمرو قیام�ت (تفری�د) اس�ت . ای�ن تخ�دیر ھمان�ا خ�ود زیرا عصر آخرال اینست یگانگی !

اینست یگانگی !ھر یک از بندھای این رسالھ فھم گردد کل کتاب فھم شده است . -٧۴۵+١+٠

بودن�د مث�ل ھراکلی�ت و دموکری�ت . ھ�ر نخستین بانیان ماتریالیزم در یونان باستان خداپرست و بلکھ ص�وفی -٧۴۶+١+٠یگانگی قابل تولید است ھر چند کھ آن ذھن درست برعلیھ یگانگی فعالیت کند . کل علوم و فن�ون فکری فقط تحت الشعاع

اینست یگانگی !غربی محصول نبرد دانشمندان بر علیھ یگانگی است .

ار کردند و آن تولید اشتغاالتی بیگانھ کننده ب�رای بش�ر ب�وده علوم و فنون در معنای کلی و نھائی فقط یک ک -٧۴٧+١+٠درن تماما مشاغل م. مشاغل تر از دغدغھ و تردید و تذبذب استاست تا از شر دوگانگی برھند . چون بھرحال جنون آسان

م�ثال ب�ا کامپیوترھ�ا بیگانھ کننده اند و لذا مستلزم آموزشھائی شدید و فشرده و طوالنی مدت می باشند . و ل�ذا کس�انی ک�ھ اینست یگانگی !کار می کنند دچار شدیدترین امراض روانی و عصبی می شوند .

تعلیم و تربیت اجباری محصول عصر آخرالزمان است کھ عصر تنھا شدن جبری می باش�د . ای�ن ن�وع تعل�یم -٧۴٨+١+٠ی مح�ض نش�وند و از تض�اد مرگب�ار ب�ین ب�ود و و تربیت بشر را بسرعت بیگانھ می کنند تا در حین نابودی مب�تال ب�ھ ھس�ت

نبود برھند . کسی کھ نمی خواھد تنھائی خ�ود را بپ�ذیرد مجب�ور اس�ت خ�ود را بس�رعت بیگان�ھ و دیوان�ھ س�ازد ی�ا بوس�یلۀ !اینست یگانگیتخدیر و یا اشتغاالت فزاینده و بازیھای شدید و روز افزون .

رای فرار از تنھ�ائی . و ھ�یچ ک�اری نم�ی کن�د مگ�ر ب�رای ندی�دن تنھ�ائی انسان بھ ھیچ جائی نمی رود مگر ب -٧۴٩+١+٠و این ھمھ برای روبرو نشدن با خدا در خویشتن است ، برای دوستی نکردن ب�ا دوس�ت ازل�ی اس�ت ، ب�رای رھ�ا خویش .

اینست یگانگی !نشدن از تنھائی ابدی است !

ی را . انس�ان عاش�ق دوگ�انگی اس�ت ول�ی افس�وس ک�ھ عم�ر انسان نھ تاب تحمل تنھ�ائی را دارد و ن�ھ دوس�ت -٧۵٠+١+٠ اینست یگانگی !دوگانھ پرستی بشر بھ پایان رسیده و بسرعت بھ جنایت میل می کند .

دوستی آنست کھ یک�ی باش�د و دیگ�ری نباش�د . فق�ط دوس�تی ب�ین ب�ود و نب�ود ممک�ن اس�ت م�ابقی تج�ارت و -٧۵١+١+٠ اینست یگانگی !ت و لذا عقده و کینھ و خیانت . شراکت و دغلبازی و تعارف و ریاکاری اس

است یعنی ھمکاری و ھمدلی دربارۀ امر خدا (یگانھ) و نھ » امر«مسئلۀ مشورت در اسالم مشورت دربارۀ -٧۵٢+١+٠امیال و اھداف مشترک نفسانی ک�ھ ذات�ا دوگان�ھ ان�د . مش�ورت و ھمک�اری در ام�ور دوگان�ھ منج�ر ب�ھ اش�د دوگ�انگی و ل�ذا

اینست یگانگی !اشی می گردد . فروپ

آنچ��ھ ک��ھ باع��ث ش��مارش و ب��انی عل��م حس��اب گردی��د ن��اتوانی در دریاف��ت ع��دد ی��ک ب��ود ، ن��اتوانی در درک -٧۵٣+١+٠یگانگی چیزھا . این ناتوانی باعث تجزیھ و تحلیل امور نیز شد . بشر پنداشت کھ با کاھش و یا افزایش چیزھ�ا م�ی توان�د

ماید و خود نیز دارای این یگانگی گردد و از قحطی وجود نج�ات یاب�د غاف�ل از اینک�ھ فق�ط ب�ا ف�رو آنھا را دریافت و درک ن اینست یگانگی !رفتن در خود می توان ھستی یافت و نیز یگانگی چیزھا حاصل این یافتن ھستی خویش است .

اینست یگانگی ! آنکھ خود را یافت ھر چیزی را یافت و آنکھ خود را نیافت ھیچ نیافت . -٧۵۴+١+٠

اینست یگانگی !ھر چیزی متشکل از ذرات نابوده است . -٧۵۵+١+٠

ناتوانی بشر در درک یگانگی وجود واقعی چیزھا منجر بھ دو اف�راط و تف�ریط ش�د : فلس�فۀ الھی�ات و دان�ش -٧۵۶+١+٠دو گریز از واقع گرائ�ی ب�ود . ک�ل ذره ای (فیزیک ، شیمی ، میکروب شناسی ، ژنتیک وو ...) : کل گرائی و جزء گرائی

گرائی نھایتا بھ مسئلۀ ھستی فی الذاتھ رسید کھ عین نیھیلیزم و مکتب اصالت پوچی و ن�ابودی ش�د و ج�زء گرائ�ی ھ�م ب�ھ ضد ماده در ساختار اتم رسید کھ ھمان عدم است . این ھر دو جریان بظاھر متضاد روح گرا و ماده گ�را ب�ھ ع�دم پرس�تی

Page 55: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

55

چون یگانگی واقعی چیزھا را درک نکردند و قابل دسترسی نیافتند . این دو ن�وع نیس�ت گرائ�ی م�اوراء طبیع�ی و رسیدند مادون طبیعی بود کھ بھ نتیجھ ای واحد رسید زیرا دارای ماھیتی واحد بود و آن انکار نیس�تی ب�ود ک�ھ ب�ھ تص�دیق نیس�تی

!اینست یگانگیانجامید .

اینست یگانگی !یگانگی خود را درک کند قادر بھ درک یگانگی سائر چیزھاست . بشر بمیزانی کھ -٧۵٧+١+٠

در انسان بمیزانی کھ در انتظار لحظھ ای بعد است آن لحظھ ھرگز نمی رسد و این ھمان قحطی وجود اس�ت -٧۵٨+١+٠ اینست یگانگی ! قران . -» قسم بھ زمان کھ انسان در خسران است:«برھوت زمان

نچھ کھ تنھائی را قابل تحمل می کند فقر و گرسنگی است . و لذا فقر و معرف�ت توحی�دی الزم و ملزومن�د . آ -٧۵٩+١+٠ اینست یگانگی !

گرسنھ شو تا مرا ببینی و تنھا شو ت�ا بم�ن برس�ی : ح�دیث قدس�ی . ای�ن س�خن یگان�ھ اس�ت ب�ا انس�ان ، پی�ام -٧۶٠+١+٠ اینست یگانگی !ھستی است بھ نیستی .

آنچھ کھ بھ نیستی و انسان نابوده و بیگانھ ای ، ھس�تی م�ی بخش�د محب�ت اس�ت . ل�ذا محب�ت شناس�ی ھم�ان -٧۶١+١+٠ھستی شناسی است و قدر محبت را دانستن و حقوقش را کھ ھمان ارادت است ادا نمودن ، موجب ھستی یابی می شود و

، ھستی منوط و مشروط ب�ھ نیس�تی اس�ت و ل�ذا محب�ت نیز عامل معرفت توحیدی و قلبی و پایدار . زیرا اگر محبت نباشد نشناس جز بھ عذابھا کھ جملگی طعم نیستی را بھ انسان می شناس�انند ھس�تی پ�ذیر نم�ی ش�ود . و ک�انون محب�ت ب�ر روی

اینست یگانگی !و لذا کانون ھستی بخشی بھشتی ! زمین انبیاء و عارفانند

زد بشر کامال معکوس و وارونھ اس�ت . ای�ن ب�دان دلی�ل اس�ت ک�ھ واقع�ا معنا و احساس ھستی و نیستی در ن -٧۶٢+١+٠ اینست یگانگی !و عین نیستی می باشد . است ھم وارونھ است زیرا خدا کھ اصل ھستی است ناپیدا و نامحسوس

ش�ر توصیف نیستی در منطق بشری عین توصیف خدا در کتب آسمانی است . از زمانی کھ چنین خدائی بھ ب -٧۶٣+١+٠پرس�ت ش�د یعن�ی بیگان�ھ پرس�ت و ل�ذا یمعرفی شد کھ بایستی پرستیده شود و عصر بت پرستی ختم گردی�د بش�ر ھ�م نیس�ت

دچار دوگانگی گردید زیرا آنچھ کھ نیست (خ�دا) م�ی بایس�تی ع�ین ھس�تی ف�رض ش�ود. ب�ت پرس�تی ھ�ا خ�ود قلم�رو بیگان�ھ پرس�تی مطل�ق اس�ت ک�ھ ھم�ان نیس�تی پرس�تی اس�ت ک�ھ خ�دا پرستی بود کھ بواسطۀ مذاھب بھ اشدش رسید کھ ھمان غی�ر

مجبور بھ تخیل و تصور و تفکر شد و ذھنش بھ حرک�ت درآم�د و عل�وم و فن�ون بدین طریق بشر پرستی نامیده می شود . د پدید آمد و کاالھای صنعتی برجای بتھای طبیعی نشست . درواقع از زمانیکھ خدا مترادف نیستی ، بر ذھ�ن بش�ر وارد ش�

ذھن بشر دچار تخیل شد و امکان آرزو بافی و آرمان سازی یافت . ولی در آخرین کتاب آسمانی یعنی قرآن ، خدای ذھن�ی (ظن) خدای شرک و ظلم عظیم و تھمت بھ خدا محسوب شد و ط�رد گردی�د و برج�ایش انس�ان یگان�ھ ای ب�ھ ن�ام ام�ام ق�رار

و بدینگونھ خدا باالخره آشکار شد و ھستی یافت یعن�ی انس�ان » . ر استبی امام ، کاف«گرفت و لذا این شعار پدید آمد کھ اینست یگانگی !با خدایش یکی شد و نیستی و ھستی یگانھ گردید .

ترک عادت موجب مرض نیست بلکھ موجب برون افکنی چیزھائی از وجود انسان می شود کھ وجودش را -٧۶۴+١+٠و با وجود انس�ان س�تیزه م�ی کنن�د ت�ا بمانن�د زی�را وج�ود انس�ان خ�وش ت�رین ج�ای تسخیر کرده و لذا میل بھ خروج ندارند

پ�س ب�رای انس�ان رن�ج حاص�ل از ت�رک ع�ادت ھمان�ا رن�ج خ�ود ش�دن و بس�وی جھان است زیرا ک�انون ج�اودانگی اس�ت . ا ھرچھ کھ بیخ�ود یگانگی رفتن و دفع بیگانھ ھاست . فقط بیگانگی و بی وجودی و نابودی است کھ اعتیاد آور است و لذ

کننده تر است اعتی�اد آورت�ر اس�ت . اعتی�اد حاص�ل از موادھ�ا ، اعتی�اد حاص�ل از تجرب�ۀ درج�ات م�رگ و ن�ابودی اس�ت ک�ھ بواسطۀ سموم حاصل می شود . ترک اعتیاد ھمان جنگ عدم با وجود انس�ان اس�ت و می�ل ب�ھ تخ�دیر ھ�م ھم�ان می�ل ذات�ی

س�ال نب�وده و چن�د انس�ان ب�ھ ع�دم ، اعتی�ادی میلی�ارد س�الھ دارد زی�را میلیاردھ�ا انسان بھ نابودی و رجعت بھ قدیم است . و آی�ا چ�ھ چی�زی ع�ادت زا نیس�ت ؟ حت�ی ھ�وا صباحی بھ بود آمده است . بھ ھمین دلیل ھرچھ ع�ادت زا باش�د کف�ر اس�ت .

ھ بر انس�ان وارد م�ی ش�ود . ھر چیزی کاعتیاد آور است . احساس وجود انسان بیگانھ و کافر چیزی جز عادات او نیست او را بھ درجھ ای از نیستی می کشاند زیرا جز انسان ھر چیزی در جھان ، ماده ای از ع�دم اس�ت . فق�ط انس�ان اس�ت ک�ھ

ھرۀ جاودانگی است . ترک عادات جنگ با عدم است و لذا کل امر دین (تقوا) چیزی جز ترک ع�ادات نیس�ت . و وحاصل گتردی�د دارن�د . ای�ن علمای دینی در حالل یا حرام بودن م�واد مخ�در و داروھ�ای روان گ�ردان عجیب است کھ ھنوز ھم اکثر

Page 56: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

56

حرام ھمان میزان اعتیاد زائی اس�ت.تردید دال بر بی تقوائی آنھاست . دال بر عدم پرستی و کفر آنھاست . میزان حالل و اینست یگانگی !

. ھم�ۀ زن�ان اشق مردی شده ک�ھ او را نم�ی پرس�تدزیرا ع ھرگاه زنی عاشق یک مرد عارف شد مؤمن است -٧۶۵+١+٠کافر عاشق عشق مردان بخودشان ھستند و ھم�ین ام�ر منش�أ فحش�ا و ب�ی وف�ائی آنھاس�ت. زن�ی ک�ھ عاش�ق م�ردی یگان�ھ باشد عاشق خداست و مابقی عشق ھای زنانھ تماما از کفر و فسق است زی�را عش�ق م�ردان ب�ھ زن�ان نی�ز از کف�ر و فس�ق

و فقط منوط بھ پائین تنھ است . پس در واقع این نوع زنان ، عاشق پائین تنۀ خویش ھس�تند و ھس�تی ش�ان ی�ک آنھاستان دری�وزه گ�ی م�رد در رختخ�واب سوراخ محض است یعنی عدم . آنچ�ھ ک�ھ ب�ھ چن�ین زن�انی احس�اس وج�ود م�ی دھ�د می�ز

عم��ال مش�غول فاحش�ھ س�اختن ھمس��ر . چن�ین عش�قی (دری��وزه گ�ی) موج�ب فحش�ای نفس��انی زن اس�ت و چن�ین م�ردیاس�ت اینست یگانگی !خویش است چون خود چنین است .

نابود کننده ترین رابطھ ، رابطۀ ی�ک ک�افر و م�ؤمن اس�ت ب�رای م�ؤمن . و ای�ن ح�ق نھ�ائی م�ؤمن در س�مت -٧۶۶+١+٠در رابط�ھ ای ط�ی درج�ات یگ�انگی و اخ�الص ، محت�اج ی�ک ک�افر مطل�ق یگ�انگی اس�ت . ب�ھ ھم�ین دلی�ل ی�ک م�ؤمن ب�رای

اینست یگانگی !تنگاتنگ بوده است خاصھ در مرحلۀ نھائی توحیدش . و چھ بسا بدست این کافر بھ قتل رسیده است .

اگ�ر ی�ک م��ؤمن یگان�ھ ای دردی نداش�تھ باش��د ھ�یچ امک�ان تحم��ل حی�ات دنی�ا را ن��دارد . ای�ن درد تنھ�ا پیون��د -٧۶٧+١+٠اینس��ت . ای��ن ھم��ان درد خ��دا در ت��ن اس��ت . در ظ��رف ن��ابودی اس��ت (ت��ن) ب��ودن دھن��دۀ او ب��ا دنیاس��ت . ای��ن درد ھم��ان درد

یگانگی !

تن انسان یگانھ ، عالیترین ماده در جھ�ان ھس�تی اس�ت زی�را قطع�ھ ای ع�دم اس�ت ک�ھ مب�دل ب�ھ ھس�تی ش�ده -٧۶٨+١+٠ اینست یگانگی !است . خاصیت شفاعت و کرامت و برکت تن او از ھمین روست .

مت ب��ھ ب��دن انس��ان یگان��ھ ، ع��الیترین عبادتھ��ا و نق��دترین اجابتھ��ا و گش��وده ت��رین درب بھش��ت اس��ت . خ��د -٧۶٩+١+٠ (ع)و س�لمان (ع)بواسطۀ خدمتش بھ انسان یگانھ ای . بواس�طۀ خ�دمت ، عل�ی ھیچکس بھ ایمان و علم و حکمتی نرسید اال

نگی !اینست یگا. المھ و مباحثھ ھم عمر و عمروعاصبھ بار آمد و بواسطۀ مک

س��ت ن��ھ محص��ول گوش��ھائی دراز دان��ائی ک��ھ اس��اس توان��ائی م��ی باش��د محص��ول خ��دمت مش��تاقانھ ب��ھ اس��تاد ا -٧٧٠+١+٠ !اینست یگانگی می آورد و نمک بحرام ، مثل ارسطو.پدید . گوش دراز فقط حمالی چموش (االغ)

م�ی ش�ود زی�را م�ی بین�د ک�ھ دارا انسان اگر مشتاق حقیقت باشد دوصد چندان عاشق صاحب و حامل حقیقت -٧٧١+١+٠بودن حقیقت چھ نتیجھ ای انسانی ببار می آورد (استاد) . و در غی�ر اینص�ورت او فق�ط ی�ک ت�اجر اس�ت ، ت�اجر حقیق�ت .

اینست یگانگی !

تاجران حقیقت (حماالن معارف توحیدی) بدترین عواقب را دارند زیرا چیزی را حمل و تجارت م�ی کنن�د ک�ھ -٧٧٢+١+٠ اینست یگانگی !آن نفرت دارند . مثل شغالی کھ در پوست پلنگ رفتھ باشد و کم کم باورش شود کھ پلنگ شده است . از

بزرگترین سوء تفاھم و ھولناکترین بالھتی بود کھ دانش مدرن مرتکب ش�د . نظ�ام » تضاد طبقاتی«معضلۀ -٧٧٣+١+٠یزم کھ ثروت ملل را بھ طور تصاعدی اف�زایش م�ی دھ�د و ت�ورم سرمایھ داری و کمالش یعنی امپریالیزم کھ بھ قوت ماشین

سرمایھ پدید می آورد نھ تنھ�ا تض�اد طبق�اتی حاص�ل از اخ�تالف طبق�اتی پدی�د نی�اورد بلک�ھ ھم�ان تض�ادی ک�ھ در دورانھ�ای ستی در طی این پیش بود را کامال از بین برد و استثمارگر و استثمار شده را بھ وحدت کامل رسانید . کل نھضت سوسیالی

موھ�ومی ق�رار داش�ت دو قرن کھ جوامع بشری را در بر گرفت و مذھب واحد جھانی شد فقط و فقط بر اساس چنین تضاد کھ پیش بینی می شد . این بدان معنا بود کھ تض�اد طبق�اتی ھرگ�ز وج�ود نداش�تھ ک�ھ بخواھ�د موت�ور حرک�ت ت�اریخ باش�د و

ر کند . مارکس براستی انسان نشناس ت�رین فیلس�وف ت�اریخ غ�رب اس�ت و انس�ان ماتریالیزم تاریخی و دیالکتیکی را تفسینشناس تر از او ھگل است . زیرا آنچھ را کھ آنھا تضاد نامیدند وحدت و یگ�انگی ب�ود . آنھ�ا یگ�انگی را تض�اد فھمیدن�د .

بطۀ بین یک تابع ریاضیاتی و مش�تق نجا کھ مائو حتی راآی را نیز تضاد نامیدند تا قآنھا ھر کاھش و افزایش و تبدیل تفریآن��را تض��اد خوان��د . و ای��ن غای��ت جن��ون ازخ��ود بیگ��انگی حاص��ل از ریاض��یات و عل��م مکانی��ک ب��ود . ب��ھ ھم��ین دلی��ل آنھ��ا کمونیزم را در گ�رو تکنول�وژی اتوماس�یون م�ی دانس�تند . در واق�ع ی�ک انس�ان کمونیس�تی در نظ�ر آنھ�ا چی�زی ش�بیھ ی�ک

ب��ود . ای��ن اندیش��مندان ب�زرگ ک��ھ فلس��فھ و عل��وم و تکنول��وژی را ب�اھم داش��تند چ��را ت��ا ای��ن ح��د روب�ات (آدم الکترونیک��ی)

Page 57: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

57

فالسفۀ دوھزار س�ال پ�یش از اینھ�ا عاقالن�ھ ت�ر اندیش�یدند . آی�ا عل�م موج�ب جن�ون و بالھ�ت م�ی ش�ود ؟ آی�ا دیوانھ شدند . ود و نبود خدا یکی شده بود بھ ھم�ین دلی�ل تجربۀ دوھزار سالۀ فلسفۀ طبیعی موجب حماقت فلسفی شد ؟ در فلسفۀ ھگل ب

» جب�ر«کلم�ۀ » خدا«مارکس با حذف آن توانست کل فلسفھ اش را بکار گیرد و ھیچ کمبودی ھم رخ نداد و بھ جای کلمۀ را قرار داد . و نکتھ ھمین است : چون بود و نبود خدا در منطق و ذھن این فالسفھ یکسان ش�د ھم�ۀ » تقدیر تاریخی«و

ھای بشر بھ دو ش�قۀ متض�اد تقس�یم گردی�د (در ذھنش�ان) و مکت�ب اص�الت تض�اد پدی�د آم�ده در ت�اریخ ب�ھ اوج کم�ال واقعیترس��ید و ع��ین خ��دا مق��دس گردی��د ت��ا آنج��ا ک��ھ معتق��د ش��دند ھرک��ھ دی��الکتیکی نیندیش��د اص��ال علم��ی و عاقالن��ھ و رئالیس��تی

ندیشمند فقط بھ جرم دیالکتیکی نیندیشیدن اعدام و تبعید ش�دند نیندیشیده و باید نابود شود . در حکومت شوروی ھزاران او ضد عدالت . عدالت و کمونیزم و علم و رئالیزم در نظر آنھ�ا ھم�ان پرس�تش تض�اد زیرا ضد بشریت تشخیص داده شدند

ب�ھ وح�دت کام�ل بود یعنی پرستش اشد تضاد تا سرحد ن�ابودی . ھم�انطور ک�ھ ام�روزه نی�ز امپریالیس�تھا ھ�ر فک�ری را ک�ھ بازار آزاد جھانی انتقادی داشتھ باشد تروریس�ت و ض�د بش�ریت م�ی دانن�د . ای�ن ادام�ۀ ھم�ان اس�ت . ای�ن ادام�ۀ تک�املی و

کھ از افالطون آغاز شده بود ھمانطور کھ سوسیالیزم و جمھوری خ�واھی ھ�ا ھ�م دغایت خداپرستی ایده آل و ذھنی ای بونامید یعنی یک ایدۀ مطلق . ایدۀ مطلق�ی ک�ھ ◌ است . زیرا افالطون خدا را ھم مثل اعلیتحقق مدینۀ فاضلۀ افالطون بوده

عین نیستی است بنابر این بانی فلسفی ماتریالیزم مارکسیستی : ھگ�ل بظ�اھر خداپرس�ت مطل�ق ب�ود. ھگ�ل ھم�ان افالط�ون دا در ھم�ۀ . خ استطقی خدای فلسفھ قرن نوزده بود کھ دیالکتیک را عرش معرفت می خواند . و این سرنوشت کامال من

. چون ظلم بعنوان امری کھ از کسی بر دیگری وارد شود بزرگترین تھمت بھ خدا بعنوان خ�الق فلسفھ ھا یک تعارف استبود لذا با چنین نگاھی بود کھ خدا محکوم بھ ن�ابودی ش�د و ل�ذا ھم�ۀ فلس�فھ ھ�ای اجتم�اعی و اخالق�ی و ت�اریخی مب�دل ب�ھ

صالت ظلم شدند و بھ نبرد با امری پرداختند کھ خالف واقع بود و لذا واقعیتھای بشری را بھ دو شقۀ ظ�الم و فلسفھ ھای اتض�اد ب�ود و ل�ذا خ�ود ای�ن مظلوم تقسیم کردند و آرمانھائی چون برابری و آزادی پدید آم�د ک�ھ تمام�ا ح�امی ظل�م و تق�دیس

و شدیدترین ستمھا را مقدس س�اختند و ب�ھ اج�را درآوردن�د . در واق�ع آرمانھا ، بانی ظلم ھای مدرن گشتند و جھانی ترین اینس�ت بران�دازی ش�ده اس�ت . –آنچھ را کھ اینھ�ا ظل�م نامیدن�د چی�زی ج�ز اندیش�ھ و فلس�فۀ خودش�ان نب�ود ک�ھ دچ�ار خ�ود

یگانگی !

را نی�ز اثب�ات م�ی نمای�د و عالم بی عمل نھ تنھا کذاب بودن خود را اثبات می کند بلکھ کاذب بودن علم خ�ود -٧٧۴+١+٠ !اینست یگانگی. واحد استاین ھر دو کذبی

تاریخ منطق بشری ثابت می کند کھ میزان درستی ھر س�خنی و ادع�ا و علم�ی در نف�س خ�ود آن ام�ر نیس�ت -٧٧۵+١+٠ل�م در ق�رن زیرا کاملترین حد منطق در ریاضیات و ریاضیات فلسفی و فلس�فۀ منط�ق و ریاض�ی در بزرگت�رین نواب�غ ای�ن ع

بیستم بطالت ذاتی خود را اثبات کرد در راسل و وایتھد و شاگرد نابغھ ترشان ویتگنشتاین و مھمتر از ھمۀ اینھا در گودل کھ بدین صورت درآمد کھ : آنچھ کھ درست است بھمان میزان درستی اش نادرست اس�ت . و ع�الوه ب�ر ای�ن علم�ی ب�ودن

بواسطۀ آلبرت انیشتن بزرگترین نابغۀ علمی عصر جدید ، نیز بھ زی�ر ده می شود علم یعنی درست بودن آنچھ کھ علم نامیقرن سخن حکیم الھی پروتاگوراس یونانی یکبار دگر علیرغم نبردی کھ کل تمدن غ�رب ٢۵سئوال رفت و باالخره پس از

ھ�ر انس�انی چیس�ت ؟ ب�ی تأم�ل و اما می�زان راس�تی» میزان ھر چیزی انسان است.«بر علیھ او بھ پا داشت اثبات شد کھ اس�ت و ص�دق ھ�م چی�زی ج�ز یگ�انگی س�خن و عم�ل نیس�ت . و تف�اوت ذات�ی حکیم�ان ق�دیم ب��ا » ص�دق«ای�ن می�زان ھم�ان

فالسفۀ پس از آنھا تا بھ امروز ھمین امر صدق است . آنھا حکیمانھ می زیستند ولی اینھا عمال حت�ی از م�ردم ع�امی ھ�م ی�ن ب�دعت منافقان�ھ را ارس�طو نھ�اد . ای�ن ب�دعت ک�ھ : م�ی ت�وان و بلک�ھ بایس�تی حکیمان�ھ شریرانھ تر زیست می کنن�د و ا

زیس�ت . سخن گفت ولی حاکمانھ زیست ! قدیس وار س�خن گف�ت ول�ی ش�قیانھ زیس�ت . عاش�قانھ س�خن گف�ت ول�ی فاس�قانھ درس�ت چن�ین اس�ت زی�را یس�ت و ... و بلک�ھ زعالمانھ سخن گفت ولی جاھالنھ زیس�ت . عادالن�ھ س�خن گف�ت ول�ی ظالمان�ھ

دی��الکتیکی اس��ت ! ای��ن ھم��ان ب��ر ع��رش نش��اندن دیالکتی��ک اس��ت ک��ھ خطب��ۀ عق��دش را افالط��ون خوان��د . او ای��ن درس تادش را وارون�ھ س�اخت . او اس�تادش س�خواھانۀ سقراط آموخت و بدینگونھ ک�ل حکم�ت ا –دیالکتیکی را از شھادت خود

رگزی�د . او ش�ھادت ب�رای اعتق�اد را بدی�د او ب�ین م�رگ و زن�دگی ، م�رگ را سقراط را یک ابلھ متعصب پنداشت آنگ�اه ک�ھ درک نکرد و مرگ و نیستی را حقیر شمرد و لذا دوگانھ پرس�ت و دی�الکتیکی و در واق�ع من�افق گردی�د . او ش�اھد ب�ود ک�ھ

ک�ھ چن�ان قاض�ی را مفتض�ح سقراط بھ آسانی می توانست خود را در دادگاه آتن کامال تبرئھ سازد . نھ تنھ�ا چن�ین نک�رد بلو با اینحال قاضی بین حکم اعدام و تبعید و یا س�کوت گزی�دن س�قراط ساخت کھ او را مجبور بھ صدور حکم اعدام ساخت

ب�ا ل�ذارا مخیر ساخت و سقراط اعدام را انتخاب کرد و جام شوکران نوشید . افالط�ون ب�ھ حی�ات جاوی�د اعتق�ادی نداش�ت وحکم��ت اس��تاد ک��افر نم��ی ش��د و بالفاص��لھ پ��س از ش��ھادتش مدرس��ھ ب��راه نم��ی ان��داخت و کت��اب ای��ن انتخ��اب اس��تادش ، ب��ھ

دیالوگ را نمی نوشت کھ ھمۀ اساتید سقراط را مسخره کن�د و ل�وده و ابل�ھ و ش�ارالتان معرف�ی نمای�د ول�ی از س�قراط فق�ط (ت�اریخ) جاودان�ھ کن�د . او مجب�ور یک مجسمۀ سنگی باقی بگذارد تا بتواند ن�ان ش�ھادتش را بخ�ورد و خ�ودش را در دنی�ا

. پس معلوم بود کھ او اصال مغز حکمت کمت سقراط می دانستخالف حبود دیالکتیکی شود زیرا انتخاب سقراط را کامال

Page 58: یگانه از آثار منتشر نشده استاد علی اکبر خانجانی

58

سقراط را درنیافتھ بود و لذا دیالکتیکی اش نمود ت�ا ب�ا برداش�ت خ�ودش س�ازگار گ�ردد . ب�ھ ھم�ین دلی�ل ھم�ۀ رس�الھ ھ�ای ایجی نیھیلیستی منتھی می گردد درحالیکھ خود او صوفیست ھای الئا را کھ اساتید سقراط بودند ، ب�ھ ھم�ین افالطون بھ نت

امر متھم نموده بود کھ حکمت ھای جملگی مأیوسانھ و منفعل و پوچ کننده است . درحالیکھ گل سرسبد و عصارۀ فلس�فۀ م�ی کن�د زی�را بق�ول خ�ودش متأس�فانھ ھ�یچ حکیم�ی حاض�ر نھایتا جمھوریت را ناممکن اع�الن » جمھوری«افالطون یعنی

نیست کھ حاکم شود . این پوچی گری آشکار در تمام رسالھ ھای او واض�ح اس�ت ک�ھ حاص�ل نب�رد ب�اطنی او ب�ا س�قراط و ب�ھ تن�گ آم�د و پ�رچم ماتری�الیزم حکمت و انتخاب اوست . تا اینکھ ارسطو از اینھمھ نفاق آشکار استادش یعن�ی افالط�ون

علنا اعالن جنگ نمود و بھ روایتی او را تھدید بھ مرگ ک�رد و حت�ی مترص�د مس�موم س�اختن ا بر افراشت و با افالطون رپناه برد و معلم سرخانۀ اسکندر و پرورندۀ او شد و نخس�تین امپری�الیزم جھ�انی او گردید و باالخره بھ دربار شاه مقدونی وزه ھ��ای افالط��ون ب��ود ک��ھ از ارس��طو آش��کار گردی��د . و در عص��ر جدی��د ھ��م را برپ��ا س��اخت . ای��ن امپری��الیزم ب��اطن آم��

امپریالیزم از قلب تجربۀ سوسیالیزم کھ ھمان رؤیای مدینۀ فاضلۀ افالطون بود سر بر آورد و بدینگونھ گن�د دروغ مق�دس د ک�ھ در واق�ع قیام�ت و مقدس ترین دروغ کل تاریخ فلسفھ یعنی دیالکتیک درآم�د و عم�رش بس�ر رس�ید و قیام�ت آغ�از ش�

!اینست یگانگیابطال تمدن ارسطوئی اروپاست .